جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

گور خود را کنده اند


گور خود را کنده اند
انّ الله یدافع عن الذین آمنو ان الله لایحب کل خوان کفور. اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم لقدیر. الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الاّ ان یقولوا ربنا الله...(سوره مبارکه حج- آیات ۳۸ تا ۴۰)
امروز در پنجمین روز یورش رژیم صهیونیستی به غزه آمار شهدا لابد از مرز ۴۰۰ نفر گذشته است. در چهار روز گذشته هواپیماهای جنگنده خریداری شده از آمریکا، ۱.۵ میلیون نفر جمعیت متراکم در منطقه ای کوچک به وسعت ۳۶۲ کیلومتر مربع را زیر آتش بمب های هوشمند جدید (۳۹-GBU)- باز هم دریافتی از آمریکا- گرفته اند. آیا کشتن ۴۰۰ نفر - که بسیاری از آنان کودک بوده اند- در منطقه ای کوچک و پرجمعیت، نیاز به بمب هوشمند هم دارد؟ اما همه ماجرا این نیست. همزمان ناوچه های اسرائیل از سمت دریای مدیترانه، غزه را زیر آتش شلیک توپ و موشک های خود گرفتند و از دیروز شلیک تانک ها هم آغاز شد. نه بیمارستانی برقرار مانده و نه دارو و پانسمانی. در منطقه ای که حلقه محاصره اش به کمک دژخیمان مصری تکمیل شده، ۱.۵ میلیون انسان بی گناه و بی پناه را به جرم باور کردن دموکراسی و به نیابت از ۱.۵ میلیارد مسلمان قتل عام می کنند. افسانه اردوگاه نازی ها و اتاق دربسته گاز را شنیده اید؟ آن افسانه اکنون در مقیاسی واقعی و میلیونی در باریکه غزه به تصویر کشیده می شود. این گفته دیروز «دان هرئیل» معاون رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل است که «همه چیز و همه ساختمان ها را در غزه ویران و با خاک یکسان می کنیم.»
اینها ظاهر و صورت ماجراست. اسرائیل، پس از دو سال خودخوری، آن چهره سفاکانه خود را دیگربار نشان می دهد. گویا قدرت نمایی به اوج رسیده است. اما ماجرا عمق و باطنی هم دارد که اگر آن را درست می فهمیدند هرگز در این دام خودساخته گام نمی نهادند. عمق حادثه و آثار آن را به اجمال این گونه می توان دید:
۱) گفته می شود هدف از این اقدام سبعانه، جلوگیری از «موشک پرانی حماس» است. یا، اهداف انتخاباتی در داخل رژیم صهیونیستی مدنظر است. یا اینکه صهیونیست ها می خواهند با این قدرت نمایی، از موضع برتر پای میز مذاکره با اعراب بنشینند و طرح صلح ۷ سال پیش ملک عبدالله را با محوریت به رسمیت شناختن اسرائیل و بازگشت به مرزهای۱۹۶۷، به مذاکره بگذارند. ماجرا اما عمیق تر از این مسائل موردی و محتمل است. این یورش سبعانه که روزنامه انگلیسی گاردین آن را «جنایت بی سابقه در طول ۴۰ سال گذشته اسرائیل» توصیف کرد، بیش از آن که از موضع قدرت و ابتکار عمل باشد، از رعب و قافیه باختگی و دستپاچگی نشئت گرفته است. صهیونیست ها اصرار دارند سبعیت آمیخته با قدرت را به نمایش بگذارند. آنها در معادله فعلی با مقاومت اسلامی اتفاقاً مصرند جلاد جلوه کنند. هیئت حاکمه و ارتش رژیم صهیونیستی چه در درون این ژریم و چه در بیرون از مرزهای فلسطین اشغالی، نیاز استراتژیک دارد به اینکه القا کند اقتدار از هم پاشیده در جنگ ۳۳ روزه با حزب الله را بازسازی کرده است. به نوشته نیویورک تایمز به نقل از مارک هلر پژوهشگر برجسته مؤسسه مطالعات امنیت ملی دانشگاه تل آویو؛ «طی ۲ سال اخیر حس بی اعتمادی بر اسرائیل سایه افکنده مبنی بر اینکه آیا پس از جنگ ۳۳ روزه، کسی واقعاً از اسرائیل می ترسد. نگرانی حاکم این است که در گذشته کسی با اسرائیل درگیر نمی شد زیرا از نتایج آن بیم داشت و این همان قدرت بازدارندگی بود اما اکنون منطقه مملو از اظهاراتی است که از تل آویو به عنوان ببر کاغذی یاد می کند. حزب الله از آن جنگ با موفقیت بیرون آمد و خطری مشابه اکنون اسرائیل را درغزه تهدید می کند. اگر حمله به غزه نیز به سرنوشت جنگ ۳۳ روزه منجر شود، چالشی وحشتناک و استراتژیک به سراغ ما خواهد آمد.»
روزنامه های صهیونیستی با لحن صریح تر و نگران تری به تحلیل ماجرا نشسته اند. به نوشته یدیعوت آحرونوت «این عملیات نه به خاطر موشک های حماس بلکه به دلیل لطمه ای است که به قدرت بازدارندگی اسرائیل وارد شده است. اگر از حماس می ترسیم، در برابر ایران و سپس سوریه و مصر و اردن چه خواهیم کرد» و معاریو اضافه می کند «وارد شدن به حوادثی نظیر غزه آسان است اما خروج از آن معلوم نیست. امکان دارد اوضاع از هر سو و خلاف پیش بینی ها به تنش و سردرگمی بیشتر بینجامد.» هاآرتص اما نگرانی دیگری هم دارد «ما به تازگی از جنگ با لبنان خارج شده ایم و هدف و انگیزه ای در میان سربازان وجود ندارد. آنچه در غزه به وجود آمده، جنایت و حماقت جنگی است.»
همین آشفتگی است که باعث می شود با وجود یورش همه جانبه به غزه، هدف اعلام شده عملیات را به «توقف موشک پرانی حماس» محدود کنند، شاید که سرنوشت تقابل مضحک رجزها و نتایج جنگ ۳۳ روزه بازسازی نشود. صهیونیست ها سال ۲۰۰۵ و در روزگار نخست وزیری «بولدوزر» و قصاب بی رحم خود -آریل شارون- مجبور شدند به رغم ۵ سال رجزخوانی وی (تحت عنوان یکسره کردن کار غزه) از این منطقه عقب نشینی کنند و امروز سؤال این است که اگر در اوج اقتدار (پیش از خبط تجاوز به جنوب لبنان در سال ۲۰۰۶) مجبور شدند از غزه بگریزند، اکنون در اوج ضعف و انحطاط چگونه می خواهند به آنجا برگردند و بمانند. این پرسش استراتژیک، در اتاق های جنگ و فکر و طراحی رژیم صهیونیستی هیچ پاسخی نمی تواند پیدا کند الا تقلای یک غریق از سر ناچاری و خالی کردن خشم خود از رزمندگان بر سر ۱.۵ میلیون شهروند بی پناه. ماجرای ۳ سال اخیر غزه، بازی دو سر باخت برای رژیم صهیونیستی و فراتر از آن، دوئل با خود و انتحار کامل است. آنها گور خود را در غزه کنده اند و سود و زیان این ماجرا هرگز برای صهیونیست ها برابری نمی کند. اسرائیل به تعبیر هفته گذشته لس آنجلس تایمز با بحران رهبری و هدایت دست به گریبان شده که چنین خطاهای استراتژیک و جبران ناپذیری را مرتکب می شود و همچون رژیمی در حال سقوط، حاضر است حتی هزینه لطمه حیثیتی به خود نزد افکار عمومی دنیا را بپذیرد. این یعنی آخر خط! که اگر آخر خط نبود روزنامه انگلیسی تایمز نمی نوشت: «غزه، بیشتر از یک سمبل، وجدان را بیدار می کند. این فراتر از یک حادثه جنگی است. نمی توان تصور کرد در یک شب ۲۹۰ نفر کشته شوند.»
۲) ساکنان اتاق فکری که اوباما را در آمریکا با چشم بندی و شعار پرزرق و برق تغییر در سیاست خارجی کاخ سفید -به ویژه درباره خاورمیانه -روی کار آوردند، با ماجرای غزه باید تاریخ مصرف او را پایان یافته ببینند. اوباما شاید اولین زمامدار در آمریکا باشد که با چنان هیجان تبلیغاتی گل می کند و جهانی را مسحور خود می سازد اما هنوز آغاز به کار نکرده، از باد تهی می شود و بی اعتبار می گردد. او اکنون در تعطیلات است و حاضر نیست موضعی بگیرد. البته به گفته مشاورانش، همه چیز را زیر نظر دارد! و چرا زیر نظر نداشته باشد در حالی که چند ماه پیش گفت ما کنار متحدان استراتژیک خود در اسرائیل ایستاده ایم و جنگ آنها جنگ ما هم هست. ضربه ای که رژیم صهیونیستی در این ماجرا به آمریکای لطمه دیده در خاورمیانه- و در حال بازسازی اعتبار خود- زد، به سادگی قابل جبران نیست و دود آن در چشم خیلی ها در غرب و از جمله خود صهیونیست هایی خواهد رفت که می خواستند از کشورهای اسلامی و عربی کلاهبرداری کنند.
۳) اتفاقی که این روزها در مصر -و با مقیاسی کوچک تر در عربستان و اردن- رخ داد، مانند کوه یخی است که فقط قسمت کوچکی از آن بیرون از آب آمده و هویدا شده است. اگر در برابر تهدیدات حزب الله لبنان و سوریه برای رژیم صهیونیستی، ۳کشور عربی مذکور به ویژه مصر تبدیل به عمق استراتژیک دفاعی صهیونیست ها شده بودند، اکنون به خاطر حماقت اخیر، مصر و دو کشور دیگر، خود تبدیل به کانون بحران شده و طلیعه آتشفشان و جنبش بیداری اسلامی را نمایان کرده اند. امروز خیانت پیشگان مصری در ادامه هماهنگی با رژیم صهیونیستی در تکاپوی آنند که پخش برنامه های شبکه المنار در این کشور اسلامی را متوقف کنند غافل از اینکه در ۳۰ سالگی انقلاب اسلامی، پیام رهبر انقلاب و سیدحسن نصرالله در جان تشنه ملت های اسلامی منطقه نشست و غیرت را در رگ های آنها به جوش آورد. قاهره این روزها خود کانون یک انتفاضه جدید است و فریاد «سرنگون باد مبارک» در آن طنین انداخته است. اینک اخوان المسلمین (اهل سنت) مصر، به سید حسن نصرالله لبیک می گوید و خواستار اعلام جهاد علیه اسرائیل می شود.
۴) چندی پیش دکتر مایکل برانت معاون اسبق رئیس سیا و عضو بخش شیعه شناسی در این سازمان ضمن انتشار کتابی از هزینه ۹۰۰ میلیون دلاری برای شناسایی و مبارزه با شیعه انقلابی خبر داده بود. او توضیح می دهد که پس از شوک بزرگ انقلاب ایران در ۱۹۷۹ و پس لرزه های آن، نمایندگان سیا وMI۶ انگلیس دور هم جمع شدند تا به آسیب شناسی ماجرا بپردازند. «در این گردهمایی ها نتیجه گیری شد که فراتر از سیاست های شاه، این رهبری سیاسی (مرجعیت و روحانیت) شیعه و شهادت حسین نوه پیامبر اسلام ]ص[ در ۱۴۰۰ سال پیش است که مردم ایران را برای انقلاب به حرکت آورده است... به جای تفرقه بیانداز و حکومت کن، سیاست تفرقه بینداز و نابودکن را انتخاب کردیم.» طی دهه اخیر به ویژه دو، سه سال گذشته به موازات تشدید موج شیعه هراسی و ایران هراسی، ترویج اسلام آمریکایی و جریان سازی جعلی بر محور «حقوق بشر و دموکراسی آمریکایی» هم شدت گرفت... اما در پس هزینه های چند میلیارد دلاری، اکنون دل های امت اسلام- از شیعه و سنی- پیوند مستحکم تری یافته و کسی چون سید حسن نصرالله الهام بخش برادران اهل سنت در فلسطین و مصر شده است و امروز هم او با سرافرازی از هدایت ها و آموزه های «امام خامنه ای» نام می برد.
می دانید یعنی چه؟ یعنی اینکه امت اسلام به برکت خون جوشان فدیه بزرگ الهی- سرور آزادگان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام- به کلید گمشده نجات خود (هدایت و رهبری) نزدیک شده است. اولین محرم را در عراق پس از اشغال به یاد بیاوریم که میلیون ها زائر فریاد زدند «ابد والله ما ننسی حسیناً. به خدا سوگند که هرگز حسین را فراموش نمی کنیم.» نظاره کنیم صدها هزار لبنانی -و در میان آنها زنان محجبه و زنان فاقد روسری- را که یکصدا فریاد می کنند «لبیک یا حسین». این خون گرم تر از دیروز، هنوز می جوشد، نه فقط در کربلا، که به تدریج در رگارگ صدها میلیون انسان آزاده. دور نیست شنیدن طنین صدای «لبیک یا حسین» در قاهره و ریاض و امان. دور نیست که هلال غیرت و مقاومت در خاورمیانه تبدیل به بدر تمام شود. وارثان یزید و شمر و هرمله، بدحماقتی در قبال مردم بی پناه غزه مرتکب شده اند. بی تردید، گور خود را کنده اند با این مظلوم کشی.
راستی از اسلام آمریکایی، اسلام ابوسفیانی و از حقوق بشر و دموکراسی آمریکایی چه خبر؟!
محمد ایمانی
منبع : روزنامه کیهان