جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جایگاه عملیات بیت‌المقدس در استراتژی جنگ


جایگاه عملیات بیت‌المقدس در استراتژی جنگ
نخلستان های خرمشهر در سكوتی خوشایند تجربه حیات را مبادله می كردند، نسیمی از سمت اروند هر صبحگاه زلف نخل ها را شانه می زد و كارون با همه غرورش سر در آغوش خرمشهر فرو می برد.
دشت هر چند بر اثر هرم گرما، پیشانی چروك كرده بود اما خنده از لبانش می بارید و بر مرزدارانی كه هر صبح به دیدارش می آمدند فخر می فروخت.خرمشهر سیراب از شهد نخلستان ها با نوای هر اذان به نماز می ایستاد وگلدسته هایش تا خدا اوج داشت. در خیابان هایش سیل زندگی جاری بود و... ناگهان نعره گلوله های متجاوز، سكوت نخلستان ها را بر هم زد، قامت گلدسته های شهر را شكست، خیابان ها رنگ خون گرفت و پوتین متجاوز بر نقشه شهر ، لكه ای بزرگ انداخت. پیران قد خمیده كه در داغ فرزندان، خمیده تر شده بودند مجبور به ترك خانه و كاشانه شدند.
و خرمشهر، خونین شهر شد.اما طنین نعره مستانه حرامیان در خانه های خرمشهر، دیری نپایید و بغض های فروخفته در اراده ای مصمم گرد آمد و مسافران گمنام از هر سو، عزم شهر آسمانی كردند و در یك همایش غیرت، فصل درخشانی بر تاریخ این مرز و بوم افزودند و به قهرمانان قادسیه، درس بزرگی دادند.
....این گونه بود كه خونین شهر، بار دگر خرمشهر شد و مغرور و سربلند از غیرت جوانان میهن، سر به آسمان می ساید و شهره محافل عزت و غیرت و شرف است. هرچند داغ لاله های پرپرش بر دل ها سنگینی می كند.
یكی از بزرگترین حوادث تاریخ معاصر كشور و یكی از عظیم ترین رخدادهای تاریخ انقلاب اسلامی، دفاع مقدس هشت ساله ملت ایران است كه این حادثه نماد و متبلور صف آرایی سازمان یافته و تهاجمی قدرت های بزرگ استكباری دوران جنگ سرد و قدرت های منطقه ای آن دوران علیه انقلاب اسلامی است. جنگ تحمیلی استثنایی ترین جنگ در عصر جهان دو قطبی بود، زیرا در آن دوران همه جنگ های منطقه ای به صورت نیابتی انجام می گرفتند.
به این معنی كه جنگ های منطقه ای، مقیاس كوچكی از رویارویی دو ابرقدرت بود كه به صورت كنترل شده در یك منطقه صورت می گرفت و در چارچوب برخورد و تضاد منافع و استراتژی دو ابرقدرت انجام می شد.
در واقع جنگ های منطقه ای دوران پس از جنگ جهانی دوم تا فروپاشی اتحاد شوروی، تماماً جلوه ای از رویارویی دو قدرت بزرگ آمریكا و شوروی بود كه از سوی كشورهای اقماری آنان انجام می شد، مثل جنگ های دو كره، جنگ ویتنام، جنگ های هند و پاكستان و... اما جنگ تحمیلی تنها جنگی بود كه در آن دو ابرقدرت در یك جبهه واحد و در یك طرف مخاصمه به صورت همگرا عمل می كردند. بنابراین دفاع مقدس، یكی از سخت ترین آزمون های ملت ایران است كه میانگین مقاومت ملت ایران را در یك جنگ بزرگ كه ظاهر آن منطقه ای ولی واقعیت آن بین المللی است، نشان می دهد.
یكی از فرازهای زیبا و دلنشین و نقاط عطف مهم و بلكه مهم ترین نقطه عطف استراتژی جمهوری اسلامی در دفاع مقدس فتح خرمشهر یا عملیات بیت المقدس است. عملیات بیت المقدس در واقع آخرین حلقه از استراتژی آزادسازی سرزمین های اشغالی كشور بود كه به تأمین تمامیت ارضی كشور انجامید و علاوه بر آن مهم ترین منطقه استراتژیك جنگ را از اشغال دشمن آزاد ساخت و جمهوری اسلامی ایران را در موضعی كاملاً برتر قرار داد. اهمیت، ارزش و دستاوردهای استراتژیك این عملیات به این صورت است:
۱) منطقه عملیات، منطقه ای بود كه دشمن به خاطر آن تهاجم خود را به جمهوری اسلامی آغاز كرده بود و در واقع كلید فتح استراتژیك عراق در جنگ و مركز ثقل و محور ادعاهای رژیم عراق محسوب می شد.
۲) وسعت این عملیات در مقایسه با تمام عملیات دفاع مقدس بزرگتر بوده و بیشترین مساحت سرزمین های اشغالی در این عملیات آزاد شد.
۳) بیشترین تعداد اسرای جنگی دشمن در این منطقه به اسارت جمهوری اسلامی ایران درآمد.
۴) از نظر تاكتیكی عملیات بزرگ عبور از رودخانه توأم با غافلگیری در آن انجام شد.
۵) با انجام عملیات بیت المقدس دومین شهر عراق یعنی بصره در تیررس توپخانه جمهوری اسلامی قرار گرفت و استراتژیك ترین منطقه عراق یعنی استان بصره در معرض مخاطره جدی قرار گرفت.
۶) فاصله كم نخستین مرحله از این عملیات با عملیات بزرگ قبل از آن یعنی فتح المبین نشان داد كه جمهوری اسلامی به نرخ رشد بالایی در قدرت نظامی آفندی رسیده و این آهنگ بالا و دور تك سریع در چنین مقیاسی علامت سؤال بزرگی را در مقابل بقای رژیم عراق قرار داد.
۷) این عملیات یكی از نقاط اوج هماهنگی و وحدت و تلاش میان ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در آن نیروهای بسیج مردمی نقش محوری و كلیدی را ایفا كردند.
در پایان جا دارد كه از رشادت ها و فداكاری ها و خلاقیت های سپهبد شهید صیاد شیرازی كه فرماندهی نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران را در این عملیات به عهده داشت تجلیل شود.
چرا جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه یافت؟!
در مورد ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر معمولاً یك سؤال مطرح است كه چرا جنگ پس از فتح خرمشهر باز هم ادامه یافت؟ یك سنت تاریخی وجود دارد كه همواره پس از خاتمه یك حادثه به دلیل روشن بدون نتایج و عواقب آن سؤال هایی مطرح می شود كه پاسخ به آنها در زمان وقوع حادثه مشكل است، اما پس از خاتمه آن سؤال های آسان به ذهن رسوخ می كنند. در مورد ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر نیز همین گونه است. در این زمینه باید اشاره كرد كه:
پس از خاتمه عملیات بیت المقدس، جمهوری اسلامی ایران در برتری چشمگیری از قدرت رزمی نسبت به عراق بود.
آهنگ دور عملیات، فاصله زمانی كوتاه میان آنها، مقیاس وسیع عملیات و موفقیت های حاصله از آنها نشان دهنده دورنمای روشن و درخشانی بود كه در آن پیش بینی می شد ادامه جنگ به كسب پیروزی های بزرگتری خواهد انجامید.
بنابراین منطق سیاسی و دانش نظامی حكم نمی كرد در شرایطی كه امكان كسب امتیازات مؤثرتر و پیروزی های وسیع تری در ادامه جنگ وجود دارد به حداقل امتیازات و نتایج به دست آمده اكتفا كرده، همان گونه كه عاقلانه نبود در شرایطی كه امكان حفظ امتیازات و ارزش های به دست آمده وجود داشت با اصرار در ادامه جنگ به از دست دادن آنها راضی شد.تصمیم به ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر در دومین سال جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در سال پایان جنگ منطبق با منطق فوق است.
عملیات زنجیره ای ثامن الائمه تا بیت المقدس گرچه پیروزی هایی بزرگ و امتیازات ارزشمندی بودند اما در مقایسه با پیش بینی موفقیت های آتی منطقه پایان جنگ به شمار نمی رفتند، زیرا در خاتمه عملیات بیت المقدس هنوز رژیم عراق و نظام بین المللی فشار جدی و تهدید مؤثری را از سوی ایران احساس نمی كرد و به همین دلیل بود كه تا آن هنگام هنوز هیچ قطعنامه ای كه متضمن حداقل شرایط ایران برای پایان جنگ باشد به تصویب نرسیده بود.
تأثیر آزادسازی سرزمین های اشغالی، برداشتن فشار روحی و فیزیكی جنگ از ملت ایران و حذف تهدید عراق از جمهوری اسلامی بود و اعمال فشار جدی و مؤثر و تحمیل تهدید عمده بر رژیم عراق، فشارها و تنش های سیاسی، نظامی و روحی هنگامی به دشمن تحمیل می شد كه جنگ به خاك عراق كشیده می شد.
توقف ایران در جنگ پس از فتح خرمشهر مخاطرات بالقوه وسیعی را برای ایران به همراه داشت، زیرا با توجه به شخصیت نامطمئن صدام حسین و عدم اعتماد و اطمینان به مواضع سیاسی رژیم بعث و وجود ناپایداری در تصمیم های این رژیم، هیچ چشم انداز روشن و مطمئنی از صلح و مذاكرات مربوط به آن به چشم نمی خورد.
ارتش عراق پس از ضربات متوالی كه در عملیات آفندی جمهوری اسلامی ایران دریافت كرده بود، به یك فرصت زمانی نسبتاً طولانی نیاز داشت تا به تجدید و توسعه سازمان رزم خود بپردازد و با استفاده از تجربیات به دست آمده، ساختارهای نظامی آسیب دیده خود را جبران كند و این كار جز از طریق توقف دور عملیات آفندی جمهوری اسلامی با بهره گیری از فریب صلح و مذاكره امكانپذیر نبود.
بنابراین عاقلانه نبود در شرایطی كه هیچ تضمین سیاسی و عملی بین المللی برای پذیرش شرایط جمهوری اسلامی ایران و دستیابی به صلح پایدار وجود نداشت مجدداً یك فرصت ایده آل و مناسبی را در اختیار دشمن قرار داد تا به اصلاح ساختار، دكترین و استراتژی خود بپردازد و مجدداً به تعادل اولیه بازگردد. تضمینی هم وجود نداشت كه پس از طولانی شدن فعل و انفعالات دیپلماتیك در جنگ و بی نتیجه ماندن مذاكرات، مجدداً ارتش سازمان یافته عراق حمله دیگری را علیه ایران انجام ندهد.در جنگ استراتژی هایی كه به پیروزی منجر می شوند، معمولاً خاتمه می یابند، اما استراتژی هایی كه به وسیله یك دشمن سرسخت ناكام می مانند و یا به شكست كشیده می شوند، همواره تولید استراتژی های جدیدی می كنند. به عبارت دیگر استراتژی در جنگ ایستا نیست مگر این كه هدف نهایی جنگ برای یك طرف حاصل شود. عراق در جنگ به هدف خود نرسیده و استراتژی این كشور دچار شكست و ناكامی عمده شده بود بنابراین با وجود رهبری توسعه طلب رژیم عراق كه در آرزوی به دست گرفتن رهبری جهان عرب بود، امكان توقف در آن نقطه بعید به نظر می رسید.
از جنبه روانی، در آن هنگام افكار عمومی و روحیه ملی ملت ایران و نیروهای مسلح آن پذیرای صلح نبود. توقف جنگ در آن زمان یك سؤال و ابهام اساسی را پیش روی ملت ایران قرار می داد و آن این كه چرا با وجود امكان پیروزی و تعقیب و تنبیه متجاوز و ضرورت انتقام از رژیم بعث، جنگ متوقف شده و هم جنگ و هم صلح با ابتكار صدام حسین همراه است.
از سوی دیگر جنگ یك میراث فرهنگی و تاریخی ملت است. رفتار هر ملت در جنگ به عنوان یك معیار و شاخص برای نسل های آینده تلقی می گردد. جنگ صحنه ظهور و ارزیابی میزان مقاومت یك ملت است و درك دولت ها و قدرت های خارجی از برخورد یك ملت با پدیده جنگ به صورت یك عبرت تاریخی در نحوه برخورد آنها با آن ملت تأثیر خواهد گذاشت. بنابراین اعتبار یك ملت و كشور در گرو جنگ است، همان گونه كه امام(ره) فرمودند: «عزت و شرف ما در گرو همین جنگ است». ملت و رهبران كشور ایران باید به جهان امروز نشان می دادند كه تجاوز به سرزمین ایران پاسخی به مراتب سنگین تر از ضربه ای كه این ملت دریافت می كند، به دنبال خواهد داشت و این یك پاسخ تاریخی بود، یعنی پاسخی كه نسل های آینده كشور نیز به آن به عنوان یك میراث فرهنگی و اعتقادی و یك یادگار بزرگ ملی نگاه خواهند كرد.
كشوری كه دشمنان بالقوه زیادی دارد باید در یك جنگ آنچنان عمل كند كه به صورت ضمنی بازدارندگی را در قالب عبرت دیگران به دنبال داشته باشد. پس از فتح خرمشهر جنگ باید براساس این دیدگاه به عنوان عبرت تاریخ ادامه می یافت تا ابعاد و دامنه مقاومت كشور و اصرار رهبران و عزم ملی برای تأمین امنیت و استقلال كشور اثبات شود. جنگ حتی اگر به پیروزی های بزرگ نظامی منجر نمی شد، از آن جهت كه نشان دهنده تمایل و اراده ملت برای ادامه بقا و حیات سیاسی مستقل بود، دارای ارزش عقلانی و برخوردار از ویژگی منطقی است.
● نقش قدرت های جهانی و منطقه ای در جنگ
در ادامه جنگ، عراق از یك دنباله جهانی و منطقه ای برخوردار شد. بویژه هنگامی كه جنگ به سرزمین عراق كشیده شد. حمایت قدرت های استكبار جهانی بویژه ایالات متحده آمریكا، اتحاد شوروی، اروپا و كشورهای منطقه از عراق آشكارتر و شدیدتر شد.
آمریكا كه تا آن زمان رابطه دیپلماتیك و سیاسی با عراق نداشت بلافاصله روابط سیاسی خود را با عراق در عالی ترین سطح برقرار كرد (در سال ۱۳۶۳) و با اجرای عملیاتی با عنوان استانچ در سال ۶۲ به تحریم تسلیحاتی ایران پرداخت، اطلاعات ماهواره ای از مواضع و گسترش نظامی ج.ا.ا را در اختیار عراق قرار داد، اعتبارات میلیون دلاری از بانك صادرات و واردات در اختیار عراق قرار داد و عراق به بزرگترین خریدار غله و مواد غذایی آمریكا تبدیل شد.
آمریكا به حمایت های سیاسی وسیعی در سطح بین المللی از عراق برای انزوای ایران پرداخت. در سال های پایانی جنگ در عملیات مقابله به مثل دریایی به صورت مستقیم در خلیج فارس حضور جدی یافت و با اسكورت كشتی های نفتكش كشورهای حامی عراق در منطقه، نبردهای دریایی عمده ای میان ج.ا.ا و آمریكا روی داد.
آمریكا همچنین كشورهای اروپایی و غربی را به حمایت تسلیحاتی و مالی از عراق تشویق كرد. آمریكا به كمك برخی كشورهای غربی زرادخانه های شیمیایی عراق و حتی توان هسته ای این كشور را تقویت كرد.كشورهای اروپایی بویژه فرانسه به تقویت ماشین نظامی عراق پرداختند و قدرت هوایی این كشور را در سطح وسیعی تقویت كردند.
اتحاد شوروی كه متحد استراتژیك عراق از سال ۱۳۵۳ محسوب می شد، به تقویت قدرت هوایی، زرهی، توپخانه و بویژه قدرت موشكی عراق پرداخت و با كمك های مستشاری و سیاسی به عنوان عمق استراتژیك عراق در جنگ عمل كرد. كشورهای عرب منطقه با حمایت های وسیع مالی، اقتصاد جنگی عراق را اداره و تقویت كردند، به گونه ای كه بدهی های عراق در جنگ به این كشورها از مرز ۸۰ میلیارد دلار گذشت. اما با وجود این صف آرایی بین المللی، ج.ا.ا با رهبری های الهی و مقتدرانه حضرت امام خمینی(ره) و با وحدت و انسجام و اقتدار ملی توانست جنگ جهان علیه یك ملت را در عالی ترین و باشكوه ترین حماسه های تاریخی هدایت كند و سرانجام پیروز و مطمئن از چنین جنگی خارج شود.
● عوامل پیروزی ج.ا.ا در دفاع مقدس عبارتند از:
۱) رهبری حكیمانه، الهی و مقتدرانه حضرت امام خمینی(ره) و شناخت عمیق ایشان نسبت به مفهوم قدرت و درك دقیق از روابط بین الملل؛ حضرت امام(ره) در جنگ بر همه جهان مدیریت كرد و همواره ابتكار عمل سیاسی را در اختیار خود داشت و این درایت و فرزانگی و حكمت در همه تصمیم های استراتژیك و حیاتی وی در جنگ حاكم بود.
۲) مردمی شدن جنگ كه در آن قدرت نظامی از سطح نیروهای مسلح به یك سطح كاملاً ملی توسعه یافت. در واقع سطح قاعده هرم قدرت نظامی ما در جنگ به جای نیروهای مسلح به كل جامعه تبدیل شد و به این ترتیب تعادل سیستم ملی به عالی ترین سطح خود رسید.
عراق پس از عملیات بیت المقدس نه تنها به هدف خود نرسیده بود، بلكه دچار یك شكست عمده شده بود. بنابراین رژیم حاكم بر عراق با وجود رهبری، چالش طلب، ریسك پذیر، نامطمئن و دارای خصلت روانی هموپولتیكوس كه یك نیاز و حیثیت و اعتبار مشخصی را با مصلحت عمومی پیوند می زند و آن را به عنوان یك خواست ملی منعكس می كند، هر آن احتمال حمله مجدد و سازمان یافته دیگری را با ترمیم نقاط ضعف خود متصور می كرد. كما این كه پس از جنگ وقتی در تأمین اهداف استراتژیك خود از طریق تهاجم به ایران ناكام ماند، در اتخاذ یك استراتژی دیگری، حمله به كویت را برگزید.
تأثیر آزادسازی سرزمین های اشغالی در چند عملیات از ثامن الائمه(ع) تا بیت المقدس، برداشتن فشار روحی ـ روانی و فیزیك جنگ از ملت ایران و حذف تهدید عراق از تمامیت ارضی، استقلال و امنیت ملی جمهوری اسلامی بود، نه اعمال فشاری جدی و تعیین كننده و تحمیل یك تهدید عمده بر حاكمیت رژیم عراق. فشارها و تنش ها و تهدیدهای سیاسی، نظامی و روانی هنگامی به دشمن تحمیل شد كه جنگ به خاك عراق كشیده شد.
از نقطه نظر مسائل روحی و روانی، در آن هنگام افكار عمومی ملت ایران و نیروهای مسلح پذیرای صلح و خاتمه جنگ نبود، توقف جنگ در آن زمان یك سؤال، ابهام و اعتراض اساسی و عمومی ملی را به دنبال داشت، با این محتوا كه چرا با وجود این كه امكان پیروزی های بزرگتر و تعقیب و تنبیه متجاوز و انتقام گیری از رژیم بعث وجود دارد، جنگ متوقف شده است و به این ترتیب هم جنگ و هم صلح به ابتكار صدام حسین در جریان است.
افكار عمومی این سؤال را بدون پاسخ می یافت كه اگر دزدی جنایتكار به منزل شما حمله ور شد و پس از قتل و غارت اموال و ریختن آبروی شما به زور از خانه فرار كرد شما فقط او را تا در خانه تعقیب می كنید، با وجود این كه قادر هستید او را مجازات كنید و ضربات انتقامی بزرگتری به او وارد كنید.
چه كسی در تاریخ قادر بود به این سؤال در مقیاس ملی پاسخ دهد؟ ارزیابی جهان از رفتار ملت ایران در جنگ چه بود؟ ملت ما در آن صورت، به عنوان ملتی شناخته می شد كه اگر سرزمین اش اشغال شود، نوامیس او مورد هتك حرمت قرار گیرد، سرمایه ها و منابع ملی اش منهدم شود و استقلالش در معرض تهدید قرار گیرد فقط تا مرزها با دشمن می جنگند. این ارزیابی جهان از ظرفیت و قابلیت مقاومت مردم ایران بود.
جنگ یك میراث فرهنگی، تاریخی و ملی است. رفتار هر ملت در جنگ به عنوان الگو و شاخصی برای نسل های آینده كشور و جهانیان تلقی می شود. جنگ صحنه ظهور و تجلی میزان مقاومت و شكوه یك ملت است.
حسین سلامی
فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
ستاد خبری بزرگداشت سوم خرداد
منبع : روزنامه ایران