پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جشن مهرگان وداریوش


جشن مهرگان وداریوش
روز های ماه در ایران باستان نام های خاص داشتند و ازجمله روز شانزدهم هر ماه «مهر» بود. بنابراین «روز مهر» در ماه مهر (شانزدهم)، مهمترین روز آیین های مهرگان بود. آیین های مهر (جشن های مهرگان) پس از نوروز، مهمترین عید ملی ایرانیان بوده است. نوروز با بهار و شكوفه و نوید بركت آغاز می شد و مهرگان به خاطر پایان رسیدن كار جمع آوری محصول و آغاز شش ماهه شب های طولانی تر و سرما.
«مهرگان» ویژه آیین های سپاسگزاری به درگاه خداوند [اهورامزدا] كه این همه نعمت را به انسان ارزانی داشته و نیز استفاده از این فرصت برای تحكیم دوستی ها، محبت ها و عواطف انسانی بوده است. به نظر بسیاری از مورخان، «مهرگان» آیین الزام ایرانیان به دوستی كردن و مهر ورزیدن به یكدیگر هم به شمار می آید. در گذشته، در روزهای مهرگان (۴ تا ۶ روز) مردم مهمانی های بزرگ برپا می كردند و پذیرایی با میوه تازه در مهرگان و میوه خشك (آجیل و خشكبار) در نوروز؛ رسم تغییرناپذیر ایرانیان از عهد باستان بوده است.
مراسم نوروز در عین حال فرصتی برای بزرگداشت سالخوردگان از سوی جوان ترها و ادای احترام به آنان به پاس خدماتشان بوده و ایام مهرگان بالعكس. در مهرگان، این جوان ترها و نوجوانان هستند كه مورد تشویق و محبت بزرگترها قرار می گیرند تا جانشینان بهتری برای آنان شوند.
مهربان بودن و مهر ورزیدن خصلت ویژه ایرانیان خوانده شده است. بدان اندازه كه واژه «مهربانی» از قدیم الایام در ایران به كار می رفته در بین هیچ نژاد و تمدنی مشابه آن دیده نمی شود. در ایران باستان برای پاسداری از محبت، عطوفت و مهربانی، عنوان و لقب درست شده بود و به همان گونه كه عنوان «مرزبان» به كار می رفت، لقب «مهربان» هم مطرح بود. این عنوان و لقب به دلیل دلنشین بودن بعداً به صورت اسم خاص برای مردان درآمد، اما زنان هم توانستند نام «مهربانو»، «مهری» و «میترا» بر خود نهند. ایرانیان بعداً خصلت مهربان بودن را با میترائیسم در هم آمیختند تا بتوانند این خوی نیكو را در قالب یك عقیده و فرضیه به نقاط دیگر جهان صادر كنند و تا حدی هم موفق شدند. ایرانیان قدیم تابدانحد به منش مهربان بودن حساسیت داشتند كه افراد ظالم را «نامهربان» خطاب می كردند. به نوشته مورخان و سیاحان غرب، در میان ایرانیان، كرمانی ها و نقاط مجاور (یزدی ها) در مهربانی كردن و مهربان بودن افراط می كرده اند.
از زمان داریوش اول بود كه مدارس، پس از آیین های مهرگان آغاز به كار می كرد. این رسم از طریق یونانیان به سراسر جهان منتقل شده است. (اگرچه در بعضی كشورها به ملاحظات اقلیمی مدارس چند روز جلوتر باز می شوند). هدف اصلی مدارس در ایران عهد هخامنشی عمدتاً تدریس اخلاقیات (پرهیز از دروغگویی و خلف وعده، كردار، گفتار و پندار نیك داشتن؛ دوری از حسد و بخل و ظلم و چشمداشت به مال غیر و...، میهن دوستی، احترام به نیاكان و سالخوردگان، تندرستی، سواری و تیراندازی و سرانجام انتخاب مستعدترین كودكان برای خدمت در ارتش بود. به نوشته مورخان رومی (به نقل از یونانیان)، آموزگاران ایرانی عهد باستان در دبستان ها به كودكان می آموختند كه اقتدار و عظمت وطن و آسایش و پیشرفت آنان بستگی به آن دارد كه اتحاد خود را حفظ كنند و ارتشی شكست ناپذیر داشته باشند. طبق همین نوشته ها، ایرانیان [باستان] به مشورت با پیران و موی سپیدان خود برای انجام كارهای مهم و آ‎غاز هر كاری بسیار باور داشتند و این كار عادت آنان شده بود و یكی از دلایل پیشرفتشان هم كه بر جهان حكومت و برتری داشتند، همین باور بود. در طول تاریخ ایران باستان، ماه مهر، زمان آغاز كارهای مهم متعددی بوده است. یكی از این «‎آغازها تاجگذاری داریوش اول» بود. با این كه قلع و قمع «گئوماتا» كه از جولای (۱ تیر ماه) آ‎غاز شده بود و اواخر شهریور پایان یافت و بزرگان ایران داریوش را به جانشینی كامب(كامبوزیا-كمبوجیه-كامبیز) انتخاب كرده بودند، وی منتظر فرارسیدن ایام مهرگان شد تا كار خود را از چنین عید بزرگ و نیكویی رسماً آغاز كند. كامبیز در بازگشت از مصر در میان راه درگذشته بود. داریوش هخامنشی پسر ویشتاسب از بزرگان پارس، روز دوم اكتبر (دهم مهر ماه و نخستین روز از جشن های مهرگان) در سال ۵۲۲ پیش از میلاد (درست ۲۵۲۴ سال پیش) تاجگذاری كرد و شاه ایران شد. در دوران حكومت ۳۶ ساله وی، قلمرو ایران شامل سرزمین های وسیعی، از شرق دره سند (Indus) تا سواحل لیبی در آفریقا، و از تراكیه (Thrace) در اروپا تا كوه های پامیر در آسیا (شامل همه خاورمیانه امروز، آسیای میانه، قسمتی از آسیای جنوبی، قفقاز و همه مصر و قسمتی از سودان) می شد. داریوش این سرزمین ها را به استان های متعدد (ساتراپی) تقسیم كرده بود كه مستقیماً زیر نظر حكومت مركزی و برپایه قوانین واحد اداره می شدند و به آن قسمت كه سه طایفه ایرانی (مادها از شهر ری به سمت غرب و شمال غربی ازجمله كردها و آذری ها، پارس ها از محور «ری» به جنوب و از شرق تا آن سوی هندوكش و پارت ها در شمال شرقی) در آن سكونت داشته، دارای نیاكان و فرهنگ مشترك بوده و آیین های «نوروز» را گرامی داشته و یكسان برگزار كرده اند «ایران زمین» گفته اند «مصر» ساتراپی ششم ایران بود.
كوروش بنیان گذار امپراتوری ایران بوده، ولی ناسیونالیسم ایرانی با داریوش اول به دنیا آمده است. كوروش، جهانی فكر می كرد و یك جامعه مشترك المنافع متساوی الحقوق به مركزیت ایران زمین به وجود آورده بود و در امور «ملل متحده»ای كه به وجود آورده بود دخالت نمی كرد، ولی داریوش، تنها به اهورامزدا، ایران و ایرانی می اندیشید و همه كتبیه هایش را كه به سه زبان نوشته شده و باقی مانده اند با ستایش اهورامزدا (خدا) كه زمین و آسمان و بشر و شادی ها را آفریده است آغاز كرده و شاهی خود بر این سرزمین پهناور كه مردان خوب و اسبان خوب(مقصود ارتش خوب) دارد از عنایات او دانسته و در یكی از كتیبه هایش از اهورامزدا خواسته است كه ایران زمین را از گزند آفت «دروغ» و بلای «خشكسالی» در امان دارد. از كارهای مهم دیگر داریوش ایجاد آبراهی میان دریای سرخ و رود نیل بود خلیج فارس را به دریای مدیترانه متصل سازد. كار مهم دیگر او ساختن تخت جمشید بود كه شاه نشین ایران زمین باشد. پایتخت اداری ایران شهر شوش بود. ایجاد یك سپاه همیشگی كه تا رسیدن سایر واحدهای ارتش از شهرستان ها، بتواند دربرابر هرگونه تهاجم ناگهانی ایستادگی كند اقدام مهم دیگر او بود. ضرب سكه زر و سیم، مخصوصاً سكه های طلای ناب به نام «دریك ـ داریك» در سال ۵۱۵ پیش از میلاد ابتكار مهم داریوش اول بود. تأسیس پستخانه، دادگاه، كودكستان و دبستان و وضع قوانین و تعرفه مالیاتی و ایجاد یك نیروی دریایی در خلیج پارس چند نمونه از كارهای دیگر وی به شمار می آید. آمریكاییان دویست سال پیش، هنگام تأسیس پستخانه دولتی (فدرال) این كشور همان شعار داریوش را بر سر در آن حك كردند. شعار مزبور حاكی از این است كه باد و باران مانع كار چاپارها نخواهد شد. داریوش میان شوش و ساحل مدیترانه نوعی جاده آسفالته كشیده بود كه اخیراً قسمتی از آن كشف شده است. اقدام نظامی داریوش، كه هنوز در تاریخ نظامی از آن با صفت «بی سابقه» یاد می شود، انتقال ۲۴ هزار سوار و پیاده با كشتی از شرق مدیترانه به ساحل آتن (۸۰۰ كیلومتر مسافت) بود. وی نخستین حكمران آسیایی بود كه با لشكریان خود از بسفور گذشت و اروپا را مورد حمله قرار داد.
داریوش كه با آتوسا دختر كوروش بزرگ ازدواج كرده بود در سال ۴۸۶ پیش از میلاد درگذشت و پسرش «خشایارشاه نوه كوروش» بر جای او نشست. داریوش در محل معروف به «نقش رستم» درپارس( فارس) مدفون شد. كوروش هم در سال ۵۳۰ پیش از میلاد در جنگی جان سپرد كه هدف از آن دور ساختن اقوام بی تمدن از ورود به تاجیكستان امروز بود. آن اقوام با زنان خود در ملاءعام همبستر می شدند كه از دید كوروش وحشیگری تمام بود. جنازه كوروش برای تدفین به پارس آورده شد. در آن جنگ ارتش ایران پیروز شد. ناحیه ای كه كوروش در آن جان خود را از دست داد (دره های آمودریا، فرغانه و پنجشیر) كه زبان پارسی و رسوم ایرانی را پاسداری كرده اند، برای ایرانیان همیشه عزیز و گرامی بوده اند.
پاره ای از مورخان شاه شدن داریوش را روز ۱۶ مهر (۱۸ اكتبر)، آخرین روز آیین های مهرگان (روز اصلی مهرگان)، نوشته اند. در آن زمان مهرگان شش روز ادامه داشت كه به تدریج در بعضی اوقات و پاره ای از جاها دو روز از آن كاستند



دكتر نوشیروان كیهانی زاده
منبع : امپراطوری آریایی