جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نیروی شیطانی در کاخ سفید


نیروی شیطانی در کاخ سفید
روزنامه واشنگن پست در مقاله ای انتقادی از آنچه که در کاخ سفید و در اطراف روسای جمهور آمریکا می گذرد؛ می نویسد:
«به نظر می رسد باراک اوباما با یک کابوس جدید روبه رو شده است. در این کابوس؛ او رئیس جمهور ایالات متحده امریکا است, یکی از قدرتمندترین افراد در جهان, اما نمی تواند بر یک نیروی شیطانی که همه روسای جمهور آمریکا را مسحور کرده است غلبه نماید؛ این نیرو می تواند ریاست جمهوری را در خود ببلعد، و این مقام اجرایی را هم از اخباری که باید بداند و هم از عقایدی که باید بشنود محروم کند, و کاری کند که رئیس جمهور تمام روزش را با نغمه های خوش بله قربان گوهای اطراف خود پر کند، سرود دلفریبی که جرج دبلیو بوش را مسحور کرد و ما(آمریکا) را در منجلاب عراق غوطه ور کرد.»
این روزنامه به اندیشه های پوچ و متملقانه ای که در کاخ سفید وجود دارد اشاره می کند و از آن با عنوان یک «حباب» که رئیس جمهور آمریکا را در خود احاطه کرده نام میبرد؛
«اوباما اغلب از این "حباب" یاد می کند؛ " این یک مشکل برزگ است" این جمله را اوباما ماه گذشته به باربارا والترز، خبرنگار ABC گفت و ادامه داد:"یکی از چیزهایی که مجبورم روی آن کار کنم این است که چگونه این ایزولاسیون یعنی حصار و حبابی که اطراف رئیس جمهور قرار دارد را بشکنم"
درون این حباب همانطور که اوباما به خوبی میداند، یک خطر مضاعف هم در کمین است یعنی «تفکر گروهی» یاخرد جمع اعضای کاخ سفید. اوباما خودش از این کلمه( که متعلق به مکتب جرج اورول نویسنده انگلیسی خالق اثر مزرعه جیوانات است) استفاده کرده است :" طبق مطالعاتی من که در زمینه تاریخ آمریکا انجام داده ام یکی از خطرات موجود در کاخ سفید این است که شما به شدت درگیر یک تفکر مثلا گروهی (خرد جمعی) می شوید و در این تفکر هرکس با هرچیزی موافقت می کند و هیچ بحث و مجادله ای وجود ندارد و هیچ نظر مخالقی نمی شنوید"
«مایکل بوسکین یکی از معاونان بوش اول (پدر) اخیرا در مقاله ای در نیویورک تایمز از خاطره ای یاد می کند که دقیقا همان چیزی است که اوباما در ذهن دارد. بوسکین در آن زمان رهبران تجاری آمریکا را به دفتر بیضی شکل ( دفتر تخم مرغی شکل متعلق به رئیس جمهور در کاخ سفید) دعوت می کند تا آنها به جورج اچ دبلیو بوش (بوش پدر) در مورد پیش بینی آینده مهلک اقتصادی آمریکا هشدار دهند. اما در عوض آنها وقتشان را به تعریف و تمجید از رئیس جمهور به خاطر به راه انداختن جنگ خلیج فارس گذراندند!
یا این موضوع را در نظر بگیرید که لاورن دی ریتا از معاونان سابق پنتاگون در مقاله دیگری نوشته در حالیکه ژنرال اریک شینسکی به کنگره آمریکا گفته بود که اشغال عراق "چند صد هزار سرباز" را درگیر خود و هزینه ای سنگین به آمریکا تحمیل خواهد کرد اما شینسکی در ملاقات حضوری هرگز این موضوع را با رئیس جمهور بوش مطرح نکرد. مجموعه مقالات باب وودوارد هم به این موضوع اشاره دارد. در میدان جنگ زنرالهای نظامی آمریکا افراد شجاعی به نظر می رسند اما در دفتر تخم مرغی رئیس جمهور آنها اغلب تملق می کنند و تبدیل به افرادی ناتوان می شوند.
بنا بر برخی دلایل عجیب، اوباما به تکنولوژی بلک بری (سیستم جدید آمیخته از موبایل و پیجر و اینترنت) تکیه کرده به عنوان یک پادزهر برای این حباب. اما این هم موثر نخواهد بود. در حالی که بلک بری در زمینه ایمیل با ارزش است اما فرقی با کارمندان اطرافش ندارد. این تکنولوژی هم تنها به اندازه صداقت افراد آن طرف خط مناسب خواهد بود.»
نویسنده برای رهایی از این معضل یک راه حل به اوباما ارائه می دهد و آنهم اعتماد و یا حداقل مطالعه روزنامه ها است و ادامه می دهد:«اگر چه این رسانه در عصر اینترنت تاحدودی منسوخ شده اما باعث می شود اخباری که شاید برای رئیس جمهور ناخوشایند هم باشند به گوش او برسند. روزنامه برای آنچه او در ذهن دارد نوشته نشده است. روزنامه برای خشنودی او اخبار و مطالب را نمی نویسد و دنبال شغلی هم در دستگاه دولتی نیست. روزنامه به رئیس جمهور راه حل های بیشتری ارائه می دهد نسبت به آنچه که کارمندان او می دهند و همینطور اخبار بیشتر و جدیدتری را. در سال ۱۹۵۶ رئیس جمهور آمریکا آیزن هاور در یک کنفرانس خبری در پاسخ به یک سئوال گفت :
" شما امروز چیزهایی را به من می گویید که من هرگز نشنیده ام " و این همان کاری است که روزنامه انجام می دهد.
یک روزنامه با کیفیت بالا مخزنی از اسرار به ظاهر فاش نشدنی است. رئیس جمهورها اغلب توجهی به اینگونه مسائل ندارند اما مانند یک داروی تلخ مزه فاش شدن برخی اسرار برای روسای جمهور مفید است. این اسرار محرمانه یک راه مهم است که یک قسمت از دولت از طریق آن می تواند با قسمت دیگر ارتباط برقرار کند. یک کارمند در کابینه معاونان رئیس جمهور نمی تواند خودش گوشی تلفن را بردارد و مستقیما با رئیس جمهور تماس بگیرد چرا که مسئول مستقیم او اجازه چنین کاری را به او نمی دهد و شاید رئیس او گاهی چیزی را که رئیس جمهور باید بداند پیش خود نگه داشته و به گوش رئیس جمهور نرساند. این همان جایی است که فاش شدن برخی اسرار در روزنامه ها به کار می آید. یک مقام رده پایین دولتی هم می تواند اخبار خود را در اختیار یک روزنامه قرار دهد و رئیس جمهور هم آن را در حال صبحانه خوردن خواهد خواند.»
«من می توانم درک کنم که این ستون ممکن است فقط تعریف از خود (حرفه روزنامه نگاری) به نظر برسد و البته همینطور هم هست.صنعت روزنامه صنعتی در حال آسیب دیدن، محاصره شده به وسیله اینترنت؛ غرق شده به وسیله یک اقتصاد ضعیف و تحقیر شده به خاطر ترس همیشگی از عدم ثبات و در عین حال شغلی طاقت فرساست. من همچنین تائید می کنم که روزنامه ها می توانند برخی اوقات نادرست و گهگاه (نظیر آنچه در راه تسریع حرکت به سوی جنگ رخ داد) به طور غیر قابل توجیهی تهی مغز باشند. اما من به عنوان کسی که درگیر این حرفه هستم و یک پادوی روزنامه آموخته ام و با داشتن یک آرشیو مناسب، یک روزنامه می تواند گاهی اوقات کاری را انجام دهد که یک بلک بری نمی تواند... ترکاندن حباب.»
منبع : خبر آنلاین