چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا
صندلی قدیمی
صندلی قدیمی در حالیکه خودش را تکان می داد ، تا از شر تار عنکبوت هایی که روی دست و پایش تنیده شده بود رها شود ، با خودش فکر کرد که ای کاش هنوز هم همان سالهای پیش بود و جای او جلوی همان پنجره اتاق رو به حیاط ، علی کوچولو روی آن می نشست و ای کاش هنوز جوان بود جایش در انباری خانه لابه لای وسایل خاک گرفته قدیمی نبود .
اوهو - اوهو این صدای سرفه کی بود ؟
و ای این علی کوچولو است که دارد خاک و غبار را از روی صندلی قدیمی پاک می کند.
اما نه این علی کوچولو نبود ، بلکه امید کوچولو پسر او بود .
حالا صندلی قدیمی مثل گذشته کنار پنجره رو به حیاط است و امید کوچولو روی آن نشسته است و کتاب می خواند ، با خودش فکر می کند ؛ چه کسی میداند که چند لحظه دیگر چه خواهد شد ؟!
منبع : نونهال
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران بابک زنجانی مجلس شورای اسلامی مجلس چین دولت سیزدهم خلیج فارس لایحه بودجه 1403 شورای نگهبان دولت حجاب مجلس یازدهم
روز معلم تهران معلم سیل قوه قضاییه آموزش و پرورش شهرداری تهران فضای مجازی پلیس دستگیری شورای شهر تهران سلامت
خودرو بانک مرکزی دلار قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو ایران خودرو سایپا بازار خودرو مالیات تورم ارز
تلویزیون سریال سعید آقاخانی سینمای ایران سینما نون خ رسانه موسیقی تئاتر فیلم دفاع مقدس کتاب
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه روسیه عربستان ترکیه افغانستان
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان تراکتور رئال مادرید باشگاه استقلال لیگ برتر بایرن مونیخ فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی اینستاگرام ناسا تسلا تبلیغات اپل فناوری همراه اول آیفون گوگل
داروخانه مسمومیت دیابت کاهش وزن طول عمر بارداری خواب سلامت روان آلزایمر