پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اتحاد و انسجام در نهج البلاغه


اتحاد و انسجام در نهج البلاغه
سال گذشته از سوی مقام معظم رهبری به عنوان سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی اعلام شد و این انتخاب به جا و آگاهانه را می توان پیرو اقدامات و نقشه های دشمنان به منظور از بین بردن اتحاد در ملت ایران و همچنین ایجاد شکاف و بزرگنمایی اختلافات قومیتی و سیاسی بین فرق مختلف اسلامی و رودرروی هم قراردادن آنها بوده است . برملاساختن و اشکارنمودن این نقشه شوم توسط رهبر انقلاب اسلامی ایران توانست تا حدود ی نقشه دشمنان را نقش برآب کند. ترکیب وحدت ملی و انسجام اسلامی ترکیبی کارآمد و موثر محسوب می شود که راه رسیدن به نقطه عزت و پایداری را به مسلمانان نشان می دهد. در این میان کشور اسلامی ایران به عنوان منادی حکومت علوی همیشه داعیه دار و مجری وحدت در جهان اسلام بوده است . سخنان و رهنمودهای امام راحل و همچنین مقام معظم رهبری مملو از توصیه به وحدت بوده است . شیعیان و پیروان امام علی (ع) نیز در طول تاریخ همیشه منادی وحدت بوده اند و همان آنان نیز همیشه سعی کرده اند که با آگاه سازی و بصیرت دادن به مردم فواید و آثار وحدت و انسجام را در بین مسلمانان گسترش دهند . در این میان می توان حضرت امیرالمومنین (ع)را اولین منادی وحدت و انسجام بعد از پیامبر اسلام (ص) عنوان کرد که جهت حفظ وحدت در بین مسلمانان و جلوگیری از هرگونه درگیری و تفرقه ۲۵ سال خانه نشینی را تجربه نمود ، و بخاطر اجرای این اصل (( اتحاد)) ، تنها یادگار پیامبر و همسر خود را در جلوی چشمانش به شهادت برسانند و در برابر ان سکوت اختیار نماید . اثبات و شناسایی این مسئله که امام اول شیعیان و مرید انسانهای آزاده بزرگترین منادی وحدت و انسجام بوده است می تواند سرمشقی برای سایر جوامع و انسانها و بویژ‍ه شیعیان باشد تا هر از چند گاهی بخاطر برخی از مسایل جزیی و پیش پا افتاده با یکدیگر نزاع و درگیری ننمایند . این مقاله سعی خواهد کرد هر چند کوتاه و فشرده ضمن آشنایی با اتحاد و انسجام و ضرورت ان در جوامع به بررسی مقوله وحدت و انسجام در کلام و سیره امام علی (ع) به عنوان بزرگترین منادی وحدت بپردازد .
● مقدمه :
سال گذشته از سوی مقام معظم رهبری به عنوان سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی اعلام شد ، این انتخاب آگاهانه و به جا را می توان پیرو اقدامات و نقشه های دشمنان به منظور از بین بردن اتحاد ملت ایران و همچنین ایجاد شکاف و بزرگنمایی اختلافات عقیدتی ، قومیتی و سیاسی بین فرق مختلف اسلامی و رودرروی هم قراردادن آنها عنوان کرد . به طور حتم پرداختن به این موضوع و شناساندن این امر تا حدود زیادی نقشه دشمنان رامی تواند نقش برآب کند. در این میان جمهوری اسلامی ایران به دلیل منش و روش ساسی اسلامی و ایرانی خود همیشه مورد هجمه استکباران و استعمارگران بوده است که در این خصوص نیز دشمنان با بکارگیری انواع حربه ها بویژه ایجاد خدشه در وحدت و انسجام ملت ایران سعی در اضمحلال و شکست این نظام اسلامی را در سر می پروراند . مسئله مهم اینکه ملت ایران دریک برهه از تاریخ خود را تجربه کرده است که این اتحاد و انسجام به نحوه کامل پیاده شده باشد به غیر از پیروزی در صحنه های انقلاب و غلبه بر نظام سلطنتی و ایادی داخلی و خارجی اش همانا وجود این دو عنصر پیروزی بخش بوده است که با رهبریهای داهیانه امام خمینی و مقام معظم رهبری به وقوع پیوست . وجود ذخایر عظیم مالی و نفتی ، جمعیت زیاد ، الگوهای رفتاری گسترده ، دین و مذهب مشترک، گستردگی قومیتها و... موجب می گردد تا مسلمانان با یکدیگر متحد شده و عزت و اقتدار اسلامی را دوباره بار به جهانیان نشان دهند ولی این اتحاد و انسجام در دنیای امروز مسلمانان و بویژه دولتها کم انگاشته می شود و این امر موجب شده است جمعیتی چند نفری و برخی از کشورهای کوچک غربی با سو استفاده از اختلافات جزیی در بین جوامع اسلامی ، این جوامع را در زیر یوغ استعماری خودقرار دهند . در هر صورت اتحاد و انسجام اسلامی در حال حاضر یک نیاز واقعی و فوری است . ترکیب وحدت ملی و انسجام اسلامی ترکیبی کارآمد و موثر محسوب می شود که راه رسیدن به نقطه عزت و پایداری را به مسلمانان نشان می دهد. در این میان کشور اسلامی ایران به عنوان منادی حکومت علوی همیشه داعیه دار و مجری وحدت در جهان اسلام بوده است . سخنان و رهنمودهای امام راحل و همچنین مقام معظم رهبری مملو از توصیه به وحدت بوده است . نامگذاری هفته وحدت در بین مسلمانان که یکی از بزرگترین افتخارات و یادگارهای امام راحل بوده است را می توان از اهمیت بسزایی این مسئله خواند .اگر نگاهی کوتاه به تاریخ بیندازیم می بینیم که پیروان امام علی (ع) در طول تاریخ همیشه منادی وحدت بوده اند و همان آنان نیز همیشه سعی کرده اند که با آگاه سازی و بصیرت دادن به مردم فواید و آثار وحدت و انسجام را در بین مسلمانان گسترش دهند . در این میان می توان اولین منادی وحدت و انسجام در بین مسلمانان و سایر ملل بعد از پیامبر اسلام (ص) ، حضرت امیر المومنین علی (ع) عنوان کرد که جهت حفظ وحدت در بین مسلمانان و جلوگیری از هرگونه درگیری و تفرقه ۲۵ سال خانه نشینی را تجربه نمود و بخاطرتحقق اصل اتحاد ، تنها یادگار پیامبر و همسرگرامی خود را در جلوی چشمان او و فرزندانشان به شهادت برسانند . اثبات و شناسایی این مسئله که امام اول شیعیان و مرید انسانهای آزاده بزرگترین منادی وحدت و انسجام بوده است می تواند سرمشقی برای سایر جوامع ، انسانها و بوی‍ژه شیعیان باشد تا هر از چند گاهی بخاطر برخی از مسایل جزیی و پیش پا افتاده با یکدیگر نزاع و درگیری ننمایند . این مقاله سعی خواهد کرد هر چند کوتاه و فشرده ضمن آشنایی ضمنی با مقوله اتحاد و انسجام وبیان ضرورت ان در جوامع به بررسی مقوله وحدت و انسجام در کلام و سیره امام علی (ع) به عنوان بزرگترین منادی وحدت بپردازد . یقینا تسلط فوق بشری امام علی (ع) در سخن مدیون صحبت و تربیت دایم او از سوی رسول خدا (ص) بوده است ، علمش از علم رسول خدا(ص) گرفته شده است و در واقع می توان به جرات بیان کرد که سخنان این امام همام همان دستورات و سخنان پیامبر(ص) بوده اند که به وی آموزش داده شده است .
● مفهوم و تعریف اتحاد و انسجام :
از نظر لغوی اتحاد و وحدت را به معنی یکی شدن ، یگانگی و همدستی خوانده اند و انسجام را که از علم فیزیک به عاریت گرفته شده است به معنی پیوستگی، چسبندگی نامیده اند . در تعریف نظری نیز اتحاد و انسجام را عبارت از پیوستگی و ید واحد بودن نیروها در انجام فعالیت ها تعریف می کنند . دانشمندان رشته های مختلف نظریاتی در تایید و اثربخشی این دو عامل ( اتحاد و انسجام ) ارائه کرده اند : دیویس (۱۹۶۹ ) انسجام را یکی از ویژگیهای گروه می داند که در آن نیروها اعمال شده بر اعضا برای ماندن در گروه بیش از کل نیروهایی است که می کوشند آنها را به ترک گروه وادار کنند. وبستر (۱۹۸۸ )نیز لغت انسجام را عاریت گرفته شده از علم فیزیک می داند ومی گوید : در علم فیزیک منظور از انسجام نیرویی است که مجموعه مولکولهای یک جسم را به هم متصل کرده است یا به عبارت دیگر نیرویی است که باعث چسبندگی عناصر یک جسم می شود. دورکیم جامعه شناس نیز اتحاد و انسجام را در اثر دوست داشتن یکدیگر و جاذبه متقابل (جاذبه مثبت ) می داند. لوین (۱۹۸۶ ) انسجام را برآیند همه نیروهایی می داند که باعث همبستگی افراد یک گروه می شود و از اضمحلال آن جلوگیری می کند . مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای نیز در سخنان عید نوروز ۸۶ معنای اتحاد را یکپارچگی و انسجام را همراهی ملتهای خوانده و فرمودند : «... انسجام اسلامی، یعنی ملت های مسلمان باهم همراه باشند، ملت ایران رابطه خود را با ملت های اسلامی محکم تر کند.».به هر حال اگر بخواهیم اتحاد و انسجام را به چیزی تشبیه کنیم می توان ان را مانند دانه های تسبیح تشبیه کرد که با رشته ای به نام نخ به هم متصل است وقتی رشته نخ که همان اتحاد است گسست کارآیی موردنظر از آن گرفته خواهد شد.
● اهمیت و ضرورت مبحث :
رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران سال گذشته را سال وحدت ملی و انسجام اسلامی اعلام فرموده اند. این نامگذاری مسلما با توجه به شرایط داخلی کشور و دشواریهای جهان اسلام بسیار ژرف اندیشانه و مدبرانه بوده است و دقیقا معظم له روی موضوعی پافشاری نموده اند که بهترین نیاز کشور و جهان اسلام در شرایط کنونی می باشد. از آن رو که از حیث داخلی کلیه گروه های سیاسی و جناحهای مختلف درون نظام و آحاد ملت مسلمان ایران در سایه رهبری مدبرانه و شجاعانه ایشان رهنمودهای خیرخواهانه آن حضرت را چراغ راه خود قرار داده و در این شرایط حساس که ایران اسلامی مورد هجمه همه جانبه استکبار جهانی قرار دارد مقوله وحدت را هرچه بیشتر مورد توجه قرار دهند و اقوام ایرانی نیز با توجه به داشتن فصل مشترک ایرانیت با کنار گذاشتن اختلاف جزیی قومی و مذهبی فقط و فقط به اعتلای نام مقدس ایران اسلامی بیندیشند و کلیه گروههای سیاسی درون نظام نیز اعم از اصولگرایان و یا اصلاح طلبان بایستی با توجه به شرایط ویژه جهانی و منطقه ای از درگیریهای عبث سیاسی خودداری کرده و با کنار گذاشتن بداخلاقی های سیاسی و در عین حال با حفظ رقابت منطقی و اسلام محوری بجای قدرت طلبی کور قبیله ای و حزبی و صنفی در اندیشه افزایش قدرت کشور باشند. اگر به طور خلاصه بخواهیم فواید و اهمیت مبحث اتحاد و انسجام را بیان کنیم می توان به سه مورد ذیل اشاره کرد :
۱) ایجاد عزت و اقتدار در ایران و جهان اسلام :
ایران اسلامی به عنوان پیش قراول و سردمدار احقاق حق ملل مسلمان و کلیه ملتهای تحت سلطه جهان به شدت مورد غضب استکبار جهانی قرار گرفته است و استعمار جدید سعی می کند تا با اندیشه صهیونیستی به رهبری استکبار جهانی به هر طریق ممکن این الگو و اسوه مبارزه علیه ظلم و بی عدالتی را درهم بشکند. یقینا آنچه تاکنون سبب پایداری ایران اسلامی در برابر کفر جهانی گردیده است فقط و فقط وحدت و انسجام ملی ایرانیان بوده و بس . مقام معظم رهبری نیز رمز پیروزی ملت ایران را اتاحد این ملت می خواند و می فرماید : ((من به شما عرض می‌کنم که عزیزان من! ملت ایران به برکت وحدت کلمه، هم در جنگ، هم در بسیج نیروها برای میدانهای دفاع مقدس، هم در همه‌ی میدانهای گوناگونی که برای این ملت مطرح بود و هم در خود انقلاب، پیروز شد. اگر وحدت کلمه نبود؛ اگر ملت ایران دچار اختلافات و دودستگیها و شکافها و شقاقها می‌شد - که دشمن می‌خواست این کار را بکند، ولی بحمدالله موفق نشد - ناموفق می‌ماند. این وحدت را باید حفظ کنید.این اتحاد را قدر بدانید. وحدت کلمه جزو عناصر اصلی برای انسجامی است که آن انسجام، شرط اصلی موفقیت ملت ایران است))در مساله هسته ای نیز وحدت ملی و انسجام ایرانیان سبب گردیده تا فشارهای خارجی با همه شدت و حدتش نتواند تاثیری کارا برروند این طرح داشته باشد. وحدت همیشه از مقوله های ایدئولوژیک در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بوده است به گونه ای که حضرت امام خمینی (ره) به عنوان معمار و بنیانگذار جمهوری اسلامی وحدت و اتحاد درونی ملت ایران را رمز پیروزی خواند و فرمود : «باید این رمز پیروزی را که وحدت کلمه و اتکای به قرآن مجید است، حفظ کنیم و همه با هم به پیش برویم.» ایشان می افزاید : ((ما اگر این وحدت کلمه و این خاصیّت که عبارت از اسلامیت است که در آن همه چیز هست، اگر این را ما حفظ کنیم، تا آخر پیروز هستیم و اگر خدای ناخواسته آن‏ها اخلال کنند یا ما شُل باشیم و جلوشان را نگیریم و یا خودمان خیال کنیم که پیروزیم و به سستی گرایش پیدا کنیم، من خوف این را دارم که خدای ناکرده با فرجامی دیگر، همان مسایل را پیش بیاورند. اگر ما ایستادگی کنیم و قدرتی که الان در دستمان است که قدرت ملت است، حفظ کنیم، وحدت کلمه را حفظ کنیم، همه پیروز خواهیم شد».بنابراین احیای این اتحاد و انسجام که مقام معظم رهبری نیز خواستار آن است می تواند کشور ما را در برابر هجمه های گسترده و همچنین تحریم ها ، درگیریهای سیاسی ، مسایل هسته ای و همچنین انتخابات پیروز و سربلند نماید . از سوی دیگر تاکید ات مقام معظم رهبری بر « انسجام اسلامی » بر این نکته استوار است که امروز جهان اسلام بیش از هر زمان دیگر نیازمند به همدلی و برادری و روابط عمیق تر با هم می باشند زیرا که کشورهای اسلامی در راه رسیدن به این پیوند علمی سرمایه های عظیمی در اختیار دارند.
سرمایه هایی از قبیل :
الف ) وجود جمعیتی بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان در جهان ( که در تمام پنج قاره کره زمین پراکنده می باشند) .
ب ) وجود ۸۰ درصد منابع نفتی دنیا در منطقه خاورمیانه (که ۸۰ درصد مسلمانان دنیا نیز در این منطقه قرار دارند) .
ج ) قرار گرفتن دو تنگه از سه تنگه معروف دنیا در این منطقه ( تنگه هرمز و تنگه جبل الطارق )د) وجود مذهب و کتاب آسمانی مشترک
و) تاکیدات فراوان قران کریم و رهبران دینی مسلمانان مبنی بر اتحاد و انسجام اسلامی و تلاش در جهت تشکیل امت واحده مسلمان
هـ ) خاورمیانه خاستگاه ادیان الهی است : از آدم، سلیمان، موسی و عیسی، تا ابراهیم و خاتم رسولان محمد مصطفی علیهم السلام. به تعبیر محمد زورق؛ «از محلی که سه قاره شناخته شده دنیای قدیم (آسیا، آفریقا و اروپا) به هم می رسند، هفت پیامبر بزرگ برخاسته اند که پنج تن آنان داعیه دعوت جهانی داشتند «(زورق محمد؛ ۱۳۸۴) و آخرین پیامبر الهی که اولوالعزم بود و دین خدا در دوره و دست او کامل شد.
م ) وجود خلیج فارس در خاورمیانه : همانگونه که می دانیم خلیج فارس دارای ۵۶۵ میلیارد بشکه نفت است که معادل ۶۳ درصد ذخایر نفتی شناخته شده جهان است، ۳۰.۷ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی که برابر با ۲۸.۵ درصد کل ذخایر شناخته شده گاز دنیاست را نیز در خود جای داده است. روزانه ۱۵ تا ۱۶میلیون بشکه نفت ازطریق تنگه هرمز صادر می شود (عبدالله خانی؛ ۱۳۸۳، ص ۱۳۸). این یعنی ۶۰ درصد نفت مصرفی جهان. اروپای غربی ۴۰، ژاپن ۸۰ و آمریکا ۳۰ درصد نیاز نفتی خود را از خلیج فارس تأمین می کنند (دهقان؛ ۱۳۷۹)به تعبیر ریچارد نیکسون (رئیس جمهور وقت آمریکا)؛ نفت خون صنعت مدرن، و منطقه خلیج فارس چون قلبی برای تلمبه کردن این خون است، و راه های دریایی پیرامون خلیج فارس شریان هایی هستند که این خون حیاتی از آن ها می گذرد. (طاهری؛ ۱۳۶۴، ص۱۳۶)و...موجب گردیده است تا مسلمانان جهت تحقق اهداف اسلامی و انسانی خود به زنجیره وحدت تمسک جویند و از افتراق و دودستگی که همیشه از نقشه های شوم غرب و استعمارگران جهت چپاول آنها بوده است ٰ پرهیز کنند
۲) اتحاد و انسجام تنها راه نجات جهان اسلام از مظالم استکبار و صهیونیسم جهانی : همان گونه که گفته شد کشورهای اسلامی با بیش از یک و نیم میلیارد نفر جمعیت در حالی که ۷۵ درصد کل انرژی های فسیلی جهان را در اختیار دارند و در نقاط استراتژیکی همچون خاورنزدیک و میانه و جنوب دریای چین قرار گرفته اند و از جزیره العرب تا جنوب فیلیپین و تایلند پراکنده اند ولی متاسفانه به دلیل پراکندگی و دست نیافتن به وحدت نظری و عملی در محاسبات جهانی به هیچ گرفته می شوند و به جرات می توان برخی از کشورهایاسلامی را بردگان کشورهای استعماری خواند که با استفاده از این کشورها ؛ سعی در تخریب ؛ تعضیف و خشکاندن ریشه های اسلام در حهان است واین در حالی است که رژیم اشغالگر قدس با هویتی جعلی و یک دهم مسلمانان نیز نمی شود توانسته است با نیرنگ و ایجاد تفرقه در میان ملل مسلمن بر بیشتر سرزمینهای اسلامی سیطره پیدا کند و برخی از این سرزمینها را عرصه تاخت و تاز خود قرار دهد و گهگاهی هم چنگ و دندان تهدید خود را نشان کشورهای اسلامی می کند . اینجا است که به نقش تفرقه و عدم وجود اتحاد در بین مسلمانان بوی‍‍ژه دولتهای اسلامی اهمیت فوق العاده ای پیدا می کند ، علهذا با توجه به مطالب بالا ملاحظه می شود که عمل به ارشادات ژرف اندیشانه رهبر عظیم الشان انقلاب تنها راه نجات جهان اسلام از مظالم استکبار و صهیونیسم جهانی است . به فرض مثال در صورتی که به رهنمود آگاهانه مقام عظمای رهبری عمل شود و ۵۵ کشور اسلامی اقتصاد خود را یکپارچه کنند اتحادیه ای به وجود خواهد آمد که با توجه به کنترل و سیطره بر حداقل ۸۰ درصد منابع انرژی جهان به قدرت اول جهان تبدیل خواهد گردید . یک اتحادیه مشترک المنافع اقتصادی که می تواند قدرت های زورگو را کنار زده و حرف اول را در جهان بزند .کشورهای اسلامی و به ویژه ممالک منطقه خاورمیانه بایستی با کنار گذاشتن اختلافات بی مورد (اختلافات جزئی که توسط استعمار به وجود آمده و ریشه و پایه ای هم ندارند) به ریسمان الهی چنگ زده و آوای وحدت سر دهند و آیه شریفه « واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا » را سرلوحه زندگی اجتماعی و سیاسی خویش قرار دهند دین مشترک و فرهنگ مشترک کشورهای اسلامی را به هم پیوند داده است . حال که کشورهای زورگو با توان بالای اقتصادی و نظامی خود هر روز با ابزار « تحریم های اقتصادی » قصد سیطره بر ممالک اسلامی را دارند وجود یک چنین اتحادیه ای متشکل از نهادی در داخل مسلمانان و به لحاظ جلوگیری از غرق شدن در مقررات یک طرفه سازمان های غربی و اروپایی که در چند سال آینده چه بخواهیم و چه نخواهیم بایستی پذیرای سلطه جدید قدرت های اقتصادی دنیا باشیم این نوید خوب برای یکپارچه کردن توان مسلمانان به نظر عملی و ضروری است . تصور کنید چند درصد از تولیدات کارخانجات کشورهای غربی برای بازار مسلمانان کالا تولید می کنند و سود حاصله آن به جیب چه کسانی می رود فروش روزانه چند میلیون بشکه نفت از منطقه خاورمیانه به نظر تجارت خوبی برای مسلمانان است !! ما امروز با این حرکت ذخایر آزادی اقتصادی خود را به بهانه ناچیز به غربی ها می فروشیم و در مقابل کالاهای مصرفی جمعیت یک میلیاردی مسلمانان را تهیه می نماییم . شک نکنید تا ۲۰ سال دیگر نفتی برای فروش مثل امروز نخواهیم داشت و آن موقع مجبوریم به قیمت های چندبرابر امروز آزادی خودمان را با غربی ها معامله کنیم . خوشحال از گران شدن نفت امروز بشکه ای ۹۰ دلار نباشیم چون برای بازگشت هر دلار آن طرح و نقشه استعماری کشیده اند . دو ابزار مهم اقتصادی در اختیار ۵۵ کشور اسلامی قرار دارد یکی فروش نفت و دیگری اقتصاد متکی به بازار تولید و مصرف خود. جای دارد کشور جمهوری اسلامی ایران که سردمدار مبارزه با سلطه طلبی در بین مسلمانان شناخته شده است در این مورد ویژه به مناسبت پیام تاریخی مقام معظم رهبری در یک ابتکار و حرکت خاص تشکیل « اتحادیه مشترک المنافع اسلامی » را طراحی و با ساز وکارهای پیش بینی شده از هر دو اهرم نفت و بازار اقتصادی ملل اسلامی در جهت مبارزه با تحریم های اقتصادی آتی گامی اساسی را بردارند.
۳) اتحاد و انسجام یک ضرورت انکارناپذیر راهبردی : کشور پهناور ایران با ویژگی های منحصربه فرد خود در خاورمیانه واقع شده است و از مهم ترین دلایل توجه ابرقدرت های گذشته و آمریکا در حال حاضر به این منطقه تلقی می شود. ازجمله مهم ترین ویژگی های ایران عبارتند از: مردمی ومسلمان بودن ، آرمان گرا و انقلابی بودن ، مستقل و ضداستکبار دارای تمدنی ،تمدنی کهن و موقعیت استراتژیک و تعیین کننده در جهان ، دارای فلات و جلگه که به تعبیر نظامیان؛ فلات ایران یکی از ۱۴ نقطه استراتژیک نظامی جهان است و همچنین کشوری با اقوام ، طوایف و مذهبهای مختلف در کشور ، مردمی با قومیت؛ ترک، کرد، بلوچ، ترکمن، فارس، آذری، طالشی، عرب و... که سال ها و قرن ها در کنار هم خوشی ها و سختی ها را تجربه کرده اند و دست دردست یک دیگر از کشور و ملیت خود دفاع کرده اند.نمونه و مصداق بارز این پیوستگی و اتحاد است که همیشه مورد خشم کشورهای استعماری بوده است .
● اتحاد ملی و انسجام اسلامی در قرآن :
قرآن کریم و پیامبر اکرم (ص) اصلی‌ترین و محوری‌ترین منادیان وحدت نظری و عملی میان مسلمانان بوده اند ٰ بررسی و تفسیر آیات قرآنی و همچنین سیره نبوی (ص) همگی گواهی بر اینکه وحدت و اتحاد بین مردم ( چه مسلمان و چه غیرآن ) موجب بالندگی و پیروزی ملت ها می شود . از دیدگاه قرآن اتحاد ، همدلی و انسجام با یکدیگر از جایگاه ویژه ای برخوردار است . در قرآن کریم آیات زیادی را می‏توان یافت که در آن‏ها به این مسأله اشاره شده است؛ ازجمله مفاهیمی، چون «واعتصموا»( سوره نساء، آیه ۱۶۴.)، «تعاونوا»( سوره مائده، آیه ۲.)، «اصلحوا»( سوره نساء، آیه ۱۶۴.)، «اصلاح بین الناس»( همان، آیه ۱۱۴.)، «الَّف بینهم»( سوره انفال، آیه ۶۳)، «امّةٌ واحدة»( سوره انبیاء، آیه ۹۲.)، «امّة وسط»( سوره بقره، آیه ۱۴۲)، «حزب‏الله»( سوره مجادله، آیه ۲۲)، «صبغة‏الله»( سوره بقره، آیه ۱۲۸) و «اخوة».( سوره حجرات، آیه ۱۰) محور وحدت در دیدگاه قرآنی «توحید» و در مرتبه‏ی دیگر دین اسلام است. قرآن کریم پیامبر را به سوی اهل کتاب می‏فرستد و از آنان برای پیوستن به شعار توحید و جدایی از غیر او دعوت می‏کند: «ای پیامبر! به اهل کتاب بگو، بیایید بر اساس کلمه‏ای که بین ما و شما مشترک است، غیر از خدا را نپرستیم و یک‏دیگر را در برابر خداوند بعنوان رب و پروردگار نگیریم (وحدت کنیم). پس اگر روی برگرداندند بگویید، شاهد باشید که ما اهل تسلیم در برابر حق هستیم». آیه شریفه فوق نشان می‏دهد که مرز اتحاد «توحید» است و مشرکان و کافران که بر محور غیر توحید حرکت می‏کنند، در وحدت دینی پذیرفته نخواهند شد. در تبیین محور وحدت، آیات دیگری نیز وجود دارد که اعتقاد به رسول خدا، اعتقاد به اولی‏الامر و قبول حکم را اضافه می‏کند. به این ترتیب وحدت واقعی با توجه به این آیات تفسیر می‏شود: درآیه ۱۰۲ سوره «آل عمران» آمده است: «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرّقوا»؛ یعنی همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و متفرّق نشوید. این آیه شریفه از مسلمانان می‏خواهد که با اسلام از دنیا خارج شوند، از این رو اعتصام به ریسمان الهی با توحید منهای نبوّت پیامبر و لوازم آن صادق نیست. خداوند متعال در قرآن کریم انسجام و اتحاد را موجب اعتلا و تفرقه را باعث انحطاط می داند . اتحاد و انسجام در قرآن کریم به معنای پیوستگی ، وحدت ،یگانگی هماهنگی و چسبندگی آمده است .
در تفسیر نمونه با استناد به آیات قرآن انسجام و تفرقه به شکل شیوایی تشریح شده است در این تفسیر می خوانیم : « تشبیه اعمال کفار به خاکستر با توجه به اینکه در میان ذرات خاکستر هیچ نوع چسبندگی و پیوند وجود ندارد و حتی با کمک آب نیز نمی توان آنها را به هم پیوند داد و هر ذره ای به سرعت دیگری را رها می سازد گویی اشاره به این حقیقت دارد که آنها برخلاف مومنان که اعمالشان منسجم و به هم پیوسته و هر عملی عمل دیگر را تکمیل می کند و روح توحید و وحدت نه تنها در میان مومنان که در میان اعمال یک فرد با ایمان نیز وجود دارد از این عوامل اثری در کار افراد بی ایمان نیست » به نمونه های دیگری که از آیات قرآن استخراج و تعریف شده اند می توان به شرح ذیل اشاره داشت :
۱) در قرآن برای نشان دادن اتحاد و انسجام نیروها به بنیان مرصوص اشاره شده است « صفا کانتهم بنیان مرصوص » مرصوص از رصاص به معنی سرب است و از آنجا که گاه برای انسجام و یکپارچگی بناها سرب را آب می کردند و در لابه لای قطعات آن می ریختند بطوریکه فوق العاده محکم و یکپارچه شده و لذا به هر بنای محکمی مرصوص اطلاق می شود.
۲) آیات کتاب بزرگ عالم آفرینش (قرآن ) چنان با یکدیگر هماهنگی دارد که از وحدت به خوبی حکایت می کند و در همه جای آن آثار یک نظم عالی و انسجام و هماهنگی غیرقابل توصیف در میان کلمات و سطور و صفحاتش نمایان است « ذالک الکتاب لاریب فیه » بقره آیه ۳
۳) همچنین رهنمودهای اسلام و قرآن به مناسک جمعی چون نماز جماعت نمازجمعه و اجتماع عظیم حج بدلیل ایجاد اتحاد و انسجام بوده است که نشان از اهمیت این موضوع را می دهد .
● اهمیت و نقش نهج البلاغه :
((ما منتظریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست)) این جمله سخنی از امام راحل حضرت خمینی «ره» است که سعی نموده است با بیان قاصر خود نهج البلاغه را تبیین نماید. مجموعه ای زیبا و نفیس که روزگار از کهنه کردن آن ناتوان و گذشت زمان و ظهور افکار و اندیشه ای نوتر و روشن تر بر ارزش آن افزوده، منتخبی است از خطابه ها و دعاها، وصایا، نامه ها و جمله های کوتاه مولای متقیان علی (ع) است که بوسیله سید شریف رضی در حدود هزار سال پیش گردآوری شده است.کلمات و خطبه های امیرالمؤمنین (ع) از قدیم ترین ایام دارای چند امتیازو ویژگی خاصی بوده اند :
۱) فصاحت و بلاغت ،
۲) همه جانبه بودن (چندی بعدی بودن) ،
۳) سخن از همدردی با طبقات محروم و ستمدیده انسانها وبیان مبارزه با بی عدالتی و ظلم و طاغوتها
۴) نهج البلاغه همه جا در مسیر آزادی انسانها گام بر می دارد. آزادی از زنجیر اسارت هوا و هوسهای سرکش، از زنجیر اسارت ستمگران خودکامه، طبقات مرفه پرتوقع، جهل و بی خبری، که انسان را به لذت و بدبختی می کشاند، و هشدار می دهد که هر جا نعمتهای فراوانی روی هم انباشته است حقوق از دست رفته ای در کنار آن به چشم می خورد،
۵) جذبه های عرفانی نهج البلاغه چنان است که ارواح تشنه را با زلال خود آنچنان سیراب و مست می کند که نشئه شراب طهورش را به لرزه می اندازد ، لرزه ای دردناک و در عین حال لذت بخش،
۶) در هر میدانی گام می نهد چنان سخن را ادا می کند و دقایق را مو به مو شرح می دهد که گویی گوینده متخصص همین موضوع بوده است . لیکن از امتیازات سخنان امام علی (ع) این است که محدود به زمینه خاصی نیست در شرح اسماء و صفات الهی به چهره یک فیلسوف مجسم می شود که فقط از توحید سخن گفته، در خطبه جهاد، فرمانده و افسر شجاع و دلاوری را می بینیم که دقیقترین تاکتیکها را تشریح می کند. در مسند حکومت و رهبری راه وصول به یک آرامش اجتماعی و سیاسی و نظامی را با پخته ترین عبارات بیان می کند و در مسند درس و اخلاق عباراتی محکم، عمیق و نافذ برای سالکان می گوید که مرد وارسته ای چون ((همام)) پس از شنیدن آن صیحه ای می زند و نقش زمین می شود. این کتاب معجزه سا که ((فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق)) است متاسفانه در بین شیعیان و مریدان او مورد غفلت و بی توجهی قرار گرفته شده است . امروزه ایران اسلامی به عنوان تنها منادی حکومت علوی ، در خصوص اجرایی کردن رهنمودهای عملی و علمی نهج البلاغه اقدام ویژ ای را انجام نداده است هر چند تاکنون سخنرانی ها ، مقالات و نشستهای مختلف در این خصوص برگزار شده است ولی این مجموعه نفیس و گرانبها هنوز در میان مردم ما بویژه دانشجویان مهجور و دور افتاده است و این بسیار تاسق برانگیز است زیرا که یقینا شناسایی دقیق خطبه ها و موعظ ان امام همام و کاربردی نمودن آنها بویژه در خصوص اتحاد و انسجام اسلامی می تواند متضمن پیروزی گسترده مسلمانان در جهان و پیشرفت آنها شود .
● اتحاد ملی و انسجام اسلامی در نگاه نهج البلاغه :
همانگونه که در بالا عرض شد نهج البلاغه به عنوان کتاب گمشده عصر معاصر حاوی نکات و رهنمودهای ارزشمندی است که عملیاتی کردن ان می تواند متضمن پیروزی و سربلندی و بالندگی کشورهای اسلامی وبویژه شعییان گردد . امام علی(ع) بعدازرحلت جانسوز پیامبر تنها فردی بوده است که شایسته خلافت بر مسلمین بوده است ، تاکیدات مکرر پیامبر مبنی و وصی و ولی بودن امام بعد از خود ، خطبه غیر قابل انکار غدیر در آخرین حج پیامبر و.. همه نشان از خلافت امام بعد از پیامبر بوده است ، ولی وجود دلایلی از قبیل خود پسندی ، هواپرستی ، تفرقه و دنیا پرستی و .. موجب شد تا بجای این امام فردی دیگری بر مسند خلافت قرار گیرد . این امر به طور یقین می توانست منادی جنگ ، تفرقه و کشتار وسیع در بین مسلمانان باشد بگونه ای که می توان خونین ترین جنگها را نام برد ، ولی این امر به دلیل آنکه امام همام به دلیل حفظ وحدت و انسجام مسلمانان در مقابل دشمنان خود و همچنین پیشرفت و توسعه کشور در مقابل غضب حکومت خود نه تنها سکوت اختیار کرده بلکه کلیه مسلمانان را به وحدت و یکپارچگی دعوت می نماید هر چه در این راه ایشان نیز آگاه سازی مردم را نسبت به غضب حکومت دریغ نمی کرد ولی وحدت و اتحاد را اساس فعالیتهای خود عنوان می کرد به طوری که با غاضبان حکومت خود جهت حفظ وحدت مسلمانان نهایت همکاری و تلاش را می کرد. برای امام حفظ این وحدت ان قدر ارزشمند و مهم است که در برابر شهادت تنها یادگار پیامبر و همسر خود سکوت اختیار می کند .
بنابراین بررسی سیره امام می تواند به ارزش و اهمیت وحدت و اتحاددر بین مسلمانان پی برد . نهج البلاغه به عنوان یکی از یادگارهای سخنان ان امام همام نیز پر از احادیث و سخنان و حکمتهایی در باب وحدت و انسجام است . به گونه ای که می توان گفت موضوع «وحدت و برادری» در۱۷ بعد و جهت در نهج البلاغه ذکر شده است . که در ذیل به برخی از این سخنان اشاره کوتاهی می شود :
۱) اتحاد منتی از سوی خداوند :
امام علی (ع) در سخنانی شیوا و دلنشین خطاب به مردم جزیره العرب فرمود:((الا و انکم قد نفضتم ایدیکم من حبل الطاعه ، و ثلمتم حصن الله المضروب علیکم، باحکام الجاهلیه ، فان الله سبحانه قدا متن علی جماعه هذه الامه فما عقد بینهم من حبل هذه الالفه التی ینتقلون فی ظلها، و یاوون الی کنفها، بنعمه لا یعرف احد من المخلوقین لها قیمه ، لانها ارجح من کل ثمن))((آگاه باشید که شما هم اکنون دست از رشته اطاعت کشیدید، و با زنده کردن ارزش های جاهلیت، دژ محکم الهی را در هم شکستید، درحالی که خداوند بر این امت اسلامی بر «وحدت و برادری» منت گذارده بود، که در سایه آن زندگی کنند، نعمتی بود که هیچ ارزشی نمی توان همانند آن تصور کرد زیرا از هر ارزشی گران قدرتر، و از هر کرامتی والاتر بود.))همانگونه که می بینیم حضرت در این جمله کوتاه و عتاب آمیز خود ، اتحاد و وحدت را نعمتی از سوی خداوند دانسته که هیچ نعمتی را بالاتر و ارزشمند تر از آن در جهان بالاتر نمی داند .
۲) اتحاد بزرگترین نتیجه و دستاورد نبوّت و رسالت پیغمبر (ص ) :
امیر المؤمنین امام علی علیه السّلام در سه مورد از نهج البلاغه، بزرگترین دستاورد نبوت را ایجاد اتّحاد بیان میکند. پیغمبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بیست و سه سال در میان مردم زندگی میکند، جنگ میکند، تبلیغ میکند، زجر و شکنجه می‏بیند و سرانجام مکتبی را که کاملترین مکتب از لحاظ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و قضائی و همه ابعاد زندگی انسان تا قیامت است تأسیس میکند و از برکات این مکتب یکی اتّحاد است که برقرار می‏فرماید. امیر المؤمنین (علیه السّلام) در این خصوص می‏فرمایند: «قد صرفت نحوه افئدة الأبرار و ثنیت إلیه أزمّة الأبصار، دفن اللّه به الضّغائن و أطفأ به النّوائر، ألّف به إخوانا» بعد از این که پیغمبر اکرم (ص) دعوت خویش را اظهار کرد، دلهای نیکان و پاکان متوجّه او گشت، عنان دیده‏ها بسوی او کشیده شد و خداوند متعال به برکت وجود او کینه‏ها را دفن نموده و شعله‏های عداوت را که در سینه‏ها بود فرو نشاند و مردم را با اخوّت و برادری بهم الفت داد. ایشان همچنین در خطبه دیگری پس از بیان مجد و عظمت خداوند ، یکی از بعثت و ارسال پیامبر اسلا م را ایجاد اتحاد و از بین بردن تفرقه و پراکندگی خوانده است . ایشان در این خطبه می فرماید : او را( پیامبر (ص) ) با نور و روشنائی فرستاد و از میان مخلوقش برگزید و بر همه مقدم داشت، پراکندگیها را وسیله او از بین برد و اتحاد و الفت ایجاد فرمود(مفاسد را ریشه کن و به جای آن‏مصالح گذاشت). (ترجمه خطبه شماره ۲۱۳)حضرت همچنین می‏فرماید: «فصدع بما أمر به و بلّغ رسالات ربّه فلمّ اللّه به الصّدع و رتق به الفتق و ألفّ به‏الشّمل بین ذوی الأرحام بعد العداوة الواغرة فی الصّدور و الضّغائن القادحة فی القلوب» پیغمبر برای انجام فرمان خدا قیام کرد، رسالت پروردگارش را ابلاغ نمود. خدا بوسیله او گسیختگی‏ها را التیام داد، فاصله‏ها را پیوستگی بخشید و بین خودشان یگانگی برقرار ساخت... و نیز به همین مضامین مطالبی را فرموده که در اینجا متن آنرا نقل میکنم: «إلی أن بعث اللّه سبحانه محمّداً رسول اللّه (ص) لإنجاز عدته و تمام نبوّته، مأخوذاً علی النّبیین میثاقه، مشهورة سماته، کریما میلاده، و أهل الأرض یومئذ ملل متفرقّة و أهواء منتشرة، و طرائق متشتّتةٌ، بین مشبّه للّه بخلقه، أو ملحد فی اسمه، أو مشیر إلی غیره، فهداهم به من الضّلالة، و أنقذهم بمکانه من الجهالة» بطور خلاصه حضرت اشاره می‏فرماید که خداوند به برکت وجود پیغمبر، مردم را از آن ضلالتی که داشتند و مختلف و متشتّت بودند، رهانید.
۳) تعیین جانشینی پیامبر بخاطر ادامه الفت و محبت :
حضرت امیر المومنین (ع) در سخنانی تعیین جانشین و امام بعد از پیامبر را موجب الفت ووحدت میداند و می‏فرماید: «و أعظم ما افترض «سبحانه» من تلک الحقوق حقّ الوالی علی الرّعیة و حقّ الرّعیة علی الوالی فجعلها نظاما لالفتهم و عزّا لدینهم» بین مردم خداوند متعال حقوقی معیّن فرموده و بزرگترین این حقوق حقوقی است که بین والی و رعیّت است و این حقوق باید رعایت بشود تا رشته الفت باقی بماند، ایشان در جای دیگر می‏فرماید: مردم حاکم می‏خواهند. چه نیکوکار باشد و چه فاجرکه این جمله نیز بیانگر وجود یک حاکم جهت ایجاد وحدت و جلوگیری از تفرقه است
۴) عدم خیر و سعادت در اختلاف :
هر انسان عاقلی کاری را که انجام می‏دهد، بدون استثنا برای جلب خیر است.: هر کس که با دیگری رشته محبّت و الفتی دارد زمانی که می‏خواهد این رشته الفت را ببرد، پیش خودش خیال میکند به خیر و صلاح اوست امّا اشتباه میکند. حال چه به عنوان بریدن از فامیل یا از دوست باشد، چه به عنوان شیعه و سنّی، زیدی و إسماعیلی و... هیچکس با تفرقه چه در گذشته و چه در آینده بجائی نمی‏رسد . امیر المؤمنین علیه السلام در جای دیگر می‏فرماید: «و من یقبض یده عن عشیرته فإنّما تقبض منه عنهم ید واحدة و تقبض منهم عنه أید کثیرة» کسی که در میان فامیلی است که مثلا صد نفر میشوند اگر دست نیکی و تعاون بسوی آنها دراز کند از طرف آنها صد دست بسوی او دراز می‏شود. لیکن یکی داده و صد تا گرفته و آن کسی که از فامیلش ببرد یا مثلا شیعه و سنی از هم ببرند، خود را از منفعت زیادی که باید از طرف مقابل به ایشان برسد، محروم کرده‏اند.
۵) اتّحاد با کراهت از اختلاف با رضایت بهتر است :
امیر المؤمنین (ع) می‏فرماید: «فإیّاکم و التّلوّن فی دین اللّه فإنّ جماعة فیما تکرهون من الحقّ خیر من فرقة فیما تحسبون من البّاطل» اگر می‏خواهی از رفیقت، دوستت و همکیشت ببری، و خوشحال می‏شوی که‏از او جدا شوی (روی حسابهای غلطی که برای خودت کرده‏ای) با وجود این که راضی نیستی این کار را نکن و همبستگی و محبّت و الفت را ادامه بده. این کار بهتر است از این که از او بریده شوی و خوشدل باشی و بروی کناری بنشینی
۶) برای توجیه اختلاف نباید از قرآن سوء استفاده کرد :
حضرت امیر (ع) همچنین در جمله ای زیبا و دلنشین خطاب به مردم می فرماید : ((و إنّه سیاتی علیکم من بعدی زمان لیس فیه شی‏ء أخفی من الحقّ، و لا أظهر من الباطل... فاجتمع القوم علی الفرقة و افترقوا عن الجماعة کأنّهم أئمة الکتاب و لیس الکتاب إمامهم» از حوادثی که بعد از من برای مردم پیش می‏آید اینست که مردم طوری هستند که حق در بین آنها پنهان و باطل آشکار است... (تا به اینجا می‏رسد که) مردم همگی اتّحاد میکنند بر اختلاف بر این که از هم جدا بشوند، از جماعت ببرند، مثل اینست که اینها پیشوای قرآن هستند نه قرآن پیشوای آنها نکته دقیقی که حضرت اشاره می‏فرماید اینست که: شما که قرآن را قبول دارید و آنرا کلام خدا می‏دانید و به آن استناد می‏کنید، پس چرا از این آیات درس نمی‏گیرید که: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»، «وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ»، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»، « إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً»، «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ»، «لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»... پس چطور شده از همین قرآن که سند معتبری نزد شماست، اختلاف و جدائی و تفرقه به دست می‏آورید ذهنتان را صاف کنید و در برابر این آینه مصفّی قرار دهید، نه این که مثل خوارج محتویات مغزی خودتان را اصل قرار دهید و بر قرآن تحمیل کنید که آنها آیه «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ» را گرفتند و آن بلوا و آشوب و اختلاف را بین مسلمین راه انداختند. امیر المؤمنین علیه السّلام می‏فرماید: «به قرآن بنگرید و متحد باشید.
۷) تنها عامل عزّت و سیادت، اتّحاد است :
مفصل‏ترین خطبه در زمینه وحدت، «خطبه قاصعه» خواند، حضرت امیر (ع) دراین خطبه به اندازه چهارصفحه صحبت میکندو می‏فرماید: ای مردم در تاریخ گذشتگان فکر کنید و ببینید عامل عزّت و سیادت و شکست و زبونی آنها چه بود وقتی فکر کنید درخواهید یافت که آنها زمانی عزّت و سیادت داشتند که همدل و یگانه و متّفق بودند، و زمانی به خواری و ذلّت و سقوط گرائیدند که تفرّق و جدائی و تشتّت بین آنها بوجود آمد. سپس آن حضرت از گذشتگان امت پیامبران مثال می‏زند: اولا إسماعیل و یعقوب و اسحق، زمانی عزیز و آقا بودند که با هم متحد بودند امّا بمحض جدائی و تفرقه، ذلیل شدند و بعد خود عرب را مثال می‏زند: قبل از ظهور اسلام، ببینید شما عربها چگونه اسیر دست اکاسره و قیاصره، دو ابر قدرت آن روزکه با هم متّحد شده بودند بودید، و شما را از وطن خودتان بیرون کرده بودند، و در کوهسارها و جاهائی که نه علفی می‏روید جاداده بودند. استراحتی نداشتید، همنشین با شتر بودید، از پشم او برای خودتان لباس می‏ساختید. هم غذایتان بود هم مرکبتان. امّا وقتی رسول خدا آمد،زیر لوای اسلام متّحد شدید و به چه عزّت و سعادتی رسیدید و کسانی که سابقا حاکم بر شما بودند، محکوم شما شدند وقتی که این خطبه را مطالعه ‏کنیم اگر بخواهیم دنبال جمله‏ای را بگردیم که بگوید عامل عزّت تنها اتّحاد نیست، بلکه دین و عقیده هم در آن دخالت دارد در آن پیدا نمی کنیم بلکه حضرت امیر المؤمنین (ع) این گونه می‏فرماید که: اگر متّحد شوند به عزّت می‏رسند اگرچه کافر و مشرک باشند، و اگر متفرّق باشند بدون شک ذلیل می‏شوند. اکنون چند جمله از این خطبه شریف را می‏خوانیم: «فإذا تفکّرتم فی تفاوت حالیهم فالزموا کلّ أمر لزمت العزّة به شأنهم و زاحت الأعداء له عنهم، و مدّت العافیة فیه علیهم، و انقادت النّعمة له معهم، و وصلت الکرامة علیه حبلهم: من الاجتناب للفرقة و اللزّوم للالفة و التّحاضّ علیها و التّواصی بها» (نه تنها الفت داشتند، بلکه یکدیگر را به الفت و مهربانی و اتّحاد، سفارش می‏کردند) «فانظروا کیف کانوا حیث کانت الأملاء مجتمعة و الأهواء مؤتلفة...» تا آنجا که می‏فرماید: «بنعمه لا یعرف أحد من المخلوقین لها قیمة لأنّها أرجح من کلّ ثمن و أجلّ من کلّ خطر». گمان نمیکنم امیر المؤمنین در اینجا مبالغه فرموده باشد (که احدی از مخلوقین، نعمت اتّحاد را نمی‏شناسد و قدرش را نمی‏داند) و یا عامّی باشد که قابل استثنا باشد، بلکه واقعیّت را فرموده است.
۸) اختلاف اندیشه شیطانی است
حضرت امیر المؤمنین (ع) در نهج البلاغه در خصوص عاقبت کسانی که بین مردم نفرقه و اختلاف می اندازند می‏فرماید: «و الزموا السّواد الأعظم فانّ ید اللّه علی الجماعة، فإنّ الشّاذّ من النّاس للشّیطان کما أنّ الشّاذّ من الغنم للذّئب ألا من دعا إلی هذا الشّعار فاقتلوه و لو کان تحت عمامتی هذه» می‏فرماید: همراه جماعت باشید که خدا بالای سر جماعت است، و از افتراق و جدائی بپرهیزید، برای این که هر گوسفندی که از گله جدا شود طعمه گرگ می‏شود. کسی هم که از جماعت و از سواد اعظم جدا بشود، نصیب شیطان می‏شود. (در انقلاب اسلامی هم دیدیم اشخاصی بودند این سخن امیر المؤمنین علیه السلام را نشنیدند و با ۳۶ ملیون جمعیت و تظاهرات همراه نشدند، در نماز جمعه نیامدند، کنار نشستند و جدا فکر کردند و نتیجه این شد که شیطان آنها را گرفت و طعمه گرگ شدند و اکنون یا در زندان هستند یا جای دیگر و با خود می‏گویند: ای کاش سخن امیر (ع) را شنیده بودیم.) و در آخر می‏فرماید: هر که شعار تفرقه بدهد یا از سخنش بوی تفرقه بیاید، او را بکشید حتّی اگر گوینده تفرقه زیر عمامه من باشد یعنی ولو من باشم، اگر ثابت کردید که شعار تفرقه دادم، مانند شعار تفرقه‏ای که خوارج دادند، حق دارید مرابکشید البته روشن است که تشخیص شعار تفرقه با فقیه عادل و مجتهد است. حضرت در بیانی دیگر می فرماید : همراه جماعت باشید و از تفرقه بپرهیزید زیرا جداانگاری و تفرقه پیشه اهل باطل است . اگر چه شمارشان زیاد باشد و اتحاد و یگانگی همیشه از آن اهل حق است، اگر چه شمار آنان اندک باشد.حضرت امیر (ع) تفرقه و اختلاف را اندیشه شیطانی معرفی و می فرماید: ان الشیطان قد یسنی لکم طرقه و یرید ان یحل دینکم عقده عقده و یعطیکم بالجماعه الفرقه و بالفرقه الفتنه . (خطبه ۱۲۱ )همانا شیطان راههای خود را برای شما هموار می کند و می خواهد بندهای دینتان را یکی یکی باز کند ؛ به جای اتحاد پراکندگی آورد و از پراکندگی فتنه نصیبتان سازد . بدین جهت گام نهادن در این مسیر ارزشمند اجر الهی را نیز به دنبال خواهد داشت و تلاش در جهت اتحاد شکنی نیز عذاب الهی را در پی خواهد داشت. حضرت در سخنانی که در باره خوارج می فرماید ، اختلاف را عامل شیطانی خوانده و می فرماید : آگاه باشیداگر نوک نیزه‏ها به سوی آنها متوجه می‏شد و شمشیرها بر فرقشان می‏بارید از گذشته خودپشیمان می‏گشتند،شیطان امروز از آنها درخواست تفرقه کرده اما فردا از آنها بیزاری‏می‏جوید،و خویش را از آنها کنار خواهد کشید آنها را همین بس که از طریق هدایت‏خارج،و به گمراهی و کوری باز گشتند،راه حق را سدکردند و در وادی حیرت و جهل فرو ماندند.. (خطبه شماره ۱۸۱) امیرالمومنین (ع) پس از«لیلة الهریر» خطاب به یکی از یاران خود بعد از توصیف برخی از یارانش در جنگ با خوارج شهید شده بودند فرمود : آنها برادران من بودند که رفتند،بر ما شایسته است تشنه ملاقاتشان باشیم،و از فراقشان‏انگشت‏حسرت به دندان بگزیم. شیطان راههای خویش را برای شما(خوارج ) آسان جلوه می‏دهد،و میخواهد پیمان دین شمارا گره گره بگشاید،و بجای جمعیت و هم آهنگی،تفرقه،و بوسیله‏«تفرقه‏»فتنه برقرار سازد. بنا بر این از وسوسه‏ها و فریبهای او روی بگردانید کسی که به شما نصیحت را هدیه‏کند آن را بپذیرید و قبول کنید و آن را در درون وجود خود نگهداری نمائید.. (خطبه شماره ۱۲۱)
۹) حریص در اتحاد :
به جرات می توان گفت که بعد از حضرت امیر(ع) کسی را نمی توان یافت که به ایجاد اتحاد و وحت بین مسلمانان تاکید و حریص باشد ، حضرت در این خصوص در نامه ای ‏به ابو موسی اشعری که در جواب نامه او درباره حکمین نوشته است ( این نامه را«سعید ابن یحیی اموی‏»در کتاب‏«المغازی‏»آورده است) می فرماید : که اقوامی خود پسند در آن گرد آمده‏اند من می‏خواهم زخم درون آنهارا مداوا کنم چرا که می‏ترسم مزمن و غیر قابل علاج گردد(ولی آنها مانع می‏شوند) بدان!که هیچ کس نیست که نسبت‏بوحدت و اتحاد امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم‏از من حریصتر و انسش به آن از من بیشتر باشد.من در این کار پاداش نیک وسرانجام شایسته را از خدا می‏طلبم. ( خطبه شماره۷۸) براساس این نامه گرانقدر حضرت امیرالمومنین (ع) در بیان زیبایی خطاب به ابو موسی اشعری حریص بودن خود را نسبت به ایجاد وحدت بین مسلمانان بیان می کند .
۱۰) حفظ وحدت :
در اسلام تاکیدات زیادی بر حفظ وحدت و عدم تفرقه در بین مردم و مسلمانان شده است ، امام علی (ع) نیز در این خصوص می فرماید : ‏مادامیکه امور مسلمانان روبراه باشد و جور و ستمی بر آنها نشود و تنها ستم بمن‏شود که حقوقم پایمال گردد من بخاطر حفظ اسلام و وحدت مسلمین و جلوگیری‏از سوء استفاده دشمنان سکوت خواهم نمود(خطبه شماره۷۴ شرح ابن ابی الحدید جلد۶صفحه‏۱۶۷) ، آری این امام همام نیز جهت تحقق خود حاضر می شود تنها یادگار پیامبر را در جلوی چشمانش مورد هتک قرار دهند و یا آنکه تک تک یاران باوفایش را بکشند ، حضرت با تاکید براینکه در اختلاف هیچ برکتی و خیری وجود ندارد می فرماید : خداوند به هیچکس در نتیجه اختلاف خیر و سعادتی نمی‏دهد «در توضیح این سخن باید بگویم هر انسان عاقلی کاری را که انجام می‏دهد، بدون استثنا برای جلب خیر است. امیر المؤمنین علیه السلام می‏فرماید: هر کس که با دیگری رشته محبّت و الفتی دارد زمانی که می‏خواهد این رشته الفت را ببرد، پیش خودش خیال میکند به خیر و صلاح اوست امّا اشتباه میکند. حال چه به عنوان بریدن از فامیل یا از دوست باشد، چه به عنوان شیعه و سنّی، زیدی و إسماعیلی و... هیچکس با تفرقه چه در گذشته و چه در آینده بجائی نمی‏رسد.
۱۱) از اختلاف بپرهیزید:
پس از رحلت پیغمبر(و پایان بیعت‏سقیفه) عباس عموی امام علی (ع) و ابو سفیان پیشنهاد بیعت‏باامام را کردند امام(ع)که از سوء نیت ابو سفیان آگاه بود چنین فرمود: (( ای مردم!امواج کوه پیکر فتنه‏ها را،با کشتیهای نجات(علم ، ایمان و اتحاد)درهم بشکنید از راه اختلاف و پراکندگی کنار آئید،تاج تفاخر و برتری جوئی را از سربنهید. .. زمامداری بر مردم همچون آبی متعفن و یا همانند لقمه‏ای است که گلوگیر می‏شود،آنان که میوه را پیش از رسیدن چینند،به کسی مانند،که بذر را در کویر و شوره زار پاشد(هر قیامی وقت معینی دارد تا به ثمر برسد و اگر پیش از موعد دست‏به آن زده شود بی حاصل‏و بی نتیجه خواهد ماند). اگر سخن گویم(و حقم را مطالبه کنم)گویند:بر ریاست و حکومت‏حریص است،و اگر دم فرو بندم(و ساکت نشینم)خواهند گفت از مرگ می‏ترسد! (اما)هیهات پس از آنهمه جنگها و حوادث(این گفته بس ناروا است). بخدا سوگند!علاقه فرزند ابو طالب،به مرگ از علاقه طفل شیرخوار به پستان مادربیشتر است، . اما من از علوم و حوادثی آگاهم که اگر گویم همانند طنابها در چاههای عمیق به‏لرزه در آئید!.)) در توضیح‏ این سخن که با کمی اضافه ابن جوزی در«تذکرة الخواص‏»صفحه‏۱۲۸ چاپ سال‏۱۳۸۳ نقل کرده است باید گفت ، پس از رحلت پیغمبر و پیش آمدن جریان‏«سقیفه‏»عباس و گروهی ازبنی هاشم و ابو سفیان نزد علی(ع)آمدند و از او خواستند که با او به عنوان خلافت‏بیعت کنندو ابو سفیان از میان این جمع گفت : اگر اجازه دهی با جمعی انبوه سواره و پیاده از تو حمایت‏خواهم کرد! علی(ع)(که از سابقه و نظر ابو سفیان راجع به اسلام آگاه بود)و شرایط زمان را نیز مساعد نمی‏دید،درخواست آنها را رد کرد و این خطبه را در پاسخ‏آنان ایراد فرمود(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد ۱ صفحه ۲۱۸-۲۲۱)و(تذکرة الخواص صفحه ۱۲۸)«افلج من نهض بجناح...»این خطبه را آورده اند ، حضرت در این خطبه به این اشاره می کند که رهبر نهضت‏بایدجوانب کار را ببیند و بدون داشتن افراد کافی که بتوانند نهضت را به ثمر رساننداقدام نکند،و سکوت تا زمان فراهم شدن شرائط به صلاح نهضت و ملت‏خواهدبود. امام می فرماید: از مرگ وحشت‏ندارم،و حوادث و جنگهای گذشته من دلیل آن است،اما برای اثبات حریص‏نبودن برریاست،دلیلی جز صبر نیست،تا بر همگان روشن گردد،ولی این بهانه‏جویان هر کار کنم ایراد می‏کنند.
۱۲) عوامل اتّحاد و عوامل اختلاف :
احکام اجتماعی اسلام در مواردی که دو نفر یا بیشتر با هم رابطه دارند، دستورهائی را بشکل امور وجوب و استحباب و یا حرمت و کراهت بیان فرموده است (و فرقی نمی‏کند که مثلا بین همسایه با همسایه باشد یا گروهی با گروه دیگر) که نتیجه این دستورها اتحاد، الفت و برادری بین آحاد مختلف مردم می‏شود. در اینجا فقط فهرست‏وار، مقداری از این دستورات و آداب را ذکر میکنم: نماز جمعه و جماعت (که در ایجاد الفتو اتحاد بین مردم بسیار مؤثر است)، سلام کردن، مصافحه و معانقه، تبسّم، مشاوره کردن، نصیحت، تعاون، اصلاح ذات البین و... که همگی علاوه بر بعد اخلاقی آنها ، موجب ایجاد اتحاد و الفت بین مردم می شود ، امّا امور منهیّه از قبیل نهی از گمان بد، تجسّس، دروغ، غیبت ، تکبّر، خودخواهی، تحقیر، استخفاف، شماتت، قطع رحم، عاقّ والدین، سخن چینی، خدعه، تزویر، کم فروشی و... که موجب ایجاد نفاق ، تفرقه در جامعه می شوند مورد سرزنش اسلام قرار گرفته اند ، علاوه براین موارد ، مواردی در نهج البلاغه نیز بیان شده اند که از عوامل اتحاد و تفرقه عنوان می شوند که در ذیل به دو مورد از این موارد اشاره می شود :الف ) طرح مسایل اختلافی در گذشته : یکی از مطالبی که خود عامل اختلاف است، مطرح کردن مطالب اختلافی است نام بردن از اشخاصی است که سابق بوده‏اند و مرده‏اند و حساب آنها با خداست. «خطبه شقشقیه» را در نظر آورید. امیر المؤمنین (ع) در چند جمله، متن تاریخ را بیان می کند. گله و شکایت می کند از کسانی که از ابتدا نسبت به اسلام و مسلمین کم لطفی کردند. در بین سخنرانی یک نفر برمی‏خیزد و نامه‏ای بدست امیر المؤمنین (علیه السلام) می‏دهد. حضرت مشغول خواندن نامه شده و از سخن منصرف می‏شوند. ابن عباس برخاسته تمنا میکند که سخن را ادامه دهید. حضرت می‏فرمایند: «شقشقة هدرت ثمّ قرّت» چند کلمه بر خلاف سبک و روش همیشگی سخن گفتم، دیگر تعقیب مکن. در باره عثمان بن عفّان، قضاوتی میکند و حتی قاتلینش را مجرم و گناهکار میداند و می‏فرماید: «استأثر فأساء الأثرة، و جزعتم فأسأتم الجزع و للّه حکم واقع فی المستاثر و الجازع» روز قیامتی هست که خدا بین عثمان و قاتلین او حکم میکند. شما بهشت و دوزخ آنها را معیّن نکنید. در باره عایشه قضاوتی می‏فرماید و در آخر اضافه میکند: «و لها بعد حرمتها الأولی و الحساب علی اللّه» بهر حال بعد از همه حرفها، فراموش نمیکنم که او چند سالی همسر پیامبر بوده است (و بعد با کمال احترام او را فرستاد) و حسابش با خداست. شما بهشت و دوزخ او را معیّن نکنید از این روشنتر خطبه‏ای است که حضرت در پاسخ فردی که می‏گوید: با وجود این که شما استحقاقتان برای خلافت بیشتر بود چرا شما را عقب زدند می‏فرماید: تو عنان زبان از کف داده‏ای سؤال بیجا میکنی، حالا وقت این سؤال نیست وقت جنگ صفّین است، امّا چون سؤال کردی برایت می‏گویم: خلافت چیزی است که همه دوستش دارند. یک عدّه بخل ورزیدند، عده‏ای سخاوت کردند، عده‏ای هم گفتند نمی‏خواهیم و در آخر می‏فرماید: «و الحکم للّه و المعود إلیه یوم القیمة» روز قیامتی هست و تو بفکر آنجا باش. امروز سخن از جنگ صفّین است. در این باره صحبت کن، نه موضوعی که سی و پنج سال پیش بوده است. ب ) وجود صفات زشت انسانی و رذائل اخلاقی :امیرمومنان علی (علیه السلام) ریشه تفرقه را وجود صفات زشت انسانی و رذائل اخلاقی بیان می کند و در خطبه ۱۱۳نهج البلاغه می فرماید: شما برادران دینی یکدیگر چیزی جز پلیدی درون ، نیت زشت شما را از هم جدا نساخته و موجب تفرقه نشده است.نه یکدیگر را یاری می دهید و نه همکاری و خیرخواهی و بخشش و دوستی می کنید در نتیجه تعاون همیاری و نصیحت و بذل و بخشش و دوستی و محبت از میان شما رفته است .
۱۳) فدا کردن تمام امور برای حفظ اسلام و اتحاد مسلمین :
بعد از رحلت جانسوز پیامبرمکرم اسلام (ص) ، هنگامی که عده ای از اصحاب وصایای پیامبر (ص) را در جانشینی و خلافت امیر مؤمنان (ع) زیر پا گذاشتند و اجر و مزد رسالت پیامبر را که قرآن کریم مودت و مهربانی با خاندان او بیان کرده بود، با آتش زدن درب خانه فاطمه زهرا (س) و ریسمان انداختن به گردن علی مرتضی (ع) و دهها توهین و جسارت دیگر پاسخ دادند، علی (ع) برای حفظ اسلام نوپا و اتحاد مسلمین سکوت اختیار نمود و ۲۵ سال صبر کرد در حالیکه خود می فرمود : ((صبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی )) صبر کردم در حالیکه گویا خار در چشم و استخوان در گلویم مانده بود و با دیدگان خود می نگریستم که میراث مرا به غارت می برند...علی (ع) در طول این ۲۵ سال که حق مسلم او به ناحق غصب شده بود، نه تنها اقدامی که باعث خدشه دار شدن اتحاد مسلمین گردد، نکرد بله بارها و بارها خلفا را از نصایح مدبرانه خویش بهره مند نمود تا جایی که مکرر از خلیفه دوم نقل شد که می گفت :لو لا علی لهلک عمر اگر علی نبود، قطعاً عمر هلاک شده بود.فدا نمودن تمام منافع شخصی، حزبی و حتی گاهی ملی برای حفظ اصل انقلاب ، اسلام و عدم خدشه دار شدن اتحاد ملت، درسی است که امروز تمام مسئولین کشور،‌ احزاب و جناحهای سیاسی و توده مردم باید آن را سرلوحه کار خویش قرار دهند و بدانند که این اولین و مهمترین گام در اصلاحات سیاسی است.
۱۴) تبعیت از رهبری جامعه :
همانگونه که نباید فرمان مخلوق را در نافرمانی خدا پذیرفت، نباید نسبت به زمامداران عادل نافرمانی روا داشت که پیروی و فرمانبرداری از ایشان حق مسلم آنان بر مردمان است. ضمنا اطاعت از رهبری و لو فاسد موجبات اتحاد و انسجام بین مسلمانان را بوجود می آورد چنانچه امیر مؤمنان علی (ع) درباره حقوق زمامدار بر مردم فرمود : ((و اما حق من بر شما این است که در بیعت خود با من وفادار باشید و در آشکارا و پنهان خیرخواهی را از دست مدهید و چون شما را بخوانم ، اجابت کنید و چون فرمان دهم، اطاعت کنید.))حضرت علی (ع) در کلام دیگری بدترین آفات و بیماریهای مردم و جامعه را عدم فرمانبرداری از رهبری معرفی کرده و می فرمایند : (( آفه الرعیه مخالفه الطاعه )) بسیاری از ناکامیها و شکستها در طول تاریخ اسلام ریشه در همین مسأله دارد. عدم پیروی برخی از بزرگان صحابه از دستورات حضرت رسول (ص) در پیوستن به لشگر اسامه، مخالفت با امر آن حضرت در جانشینی امیر مؤمنان علی (ع) و دهها واقعه اسفناک دیگر،‌ آنچنان صدماتی به نظام مدیریت اسلامی وارد کرده است که طعم تلخ آن کام هر انسان منصفی را برای همیشه تلخ کرده و دل هر آزاده ای را به آتش می کشد. متأسفانه بعدها نیز این حرکت زشت ادامه پیدا نمود تا آنجا که آنچنان خود به دل علی (ع) کردند که حضرت به مردمش فرمود :خدا مرگتان دهد که این قدر خون به دل من کردید و سینه ام را از خشم انباشتید و کاسه غم و اندوه را جرعه جرعه و در هر نفس کشیدن به کامم ریختید با سرپیچی و یاری نکردن ، طرح و برنامه مرا تباه ساختید.
۱۵) دوری کردن از گسست :امام علی (ع) اتحاد ملی و انسجام اسلامی را در بستر شهادت مورد سفارش قرار می دهد و می فرماید : “وعلیکم بالتواصل والتباذل وایاکم و التدابر و التقاطع” و برشما باد به همبستگی و بخشش نسبت به یکدیگروبرحذرباشیدازروی گردانیدن ازهم وبریدن همدلی و پیوند دوستی . (نامه ۱۵/۲)
۱۶) اهمیت وحدت در مقابل دشمن :
از سفارشهای امام علیه السلام‏به سپاهیانش و این هنگامی بود که آنها را بسوی دشمن فرستاداین نامه قسمتهائی است از یک نامه که امام علیه السلام به‏«زیاد بن نضر حارثی‏و شریح بن هانی‏»نوشته است امام(ع)این دو نفر را امیر دو گروه از سپاه خود که‏پیشاپیش لشکرش بسوی شام حرکت می‏کردند قرار داد و چون بین آنهااختلافی بوجود آمد،هر کدام جریان را به امام گزارش کردند و امام(ع)در پاسخشان این نامه را نوشت : آگاه باشید!مقدمه لشکر چشمهای لشکرند،و چشمهای مقدمه طلایه‏هاو پیشاهنگانند.از تفرقه و پراکندگی سخت‏بر حذر باشید،هر کجا فرود آمدیدهمه با هم فرود آئید،و هر گاه کوچ کردید همه کوچ کنید،و آنگاه که شب‏پرده سیاهش را بر شما افکند نیزه داران با نیزه‏ها دائره‏ای اطراف لشکر به‏وجود آورند و خود در میان آنها استراحت کنید،اما خوابتان باید بسیارسبک و کوتاه باشد همچون شخصی که آب را جرعه جرعه می‏نوشد و یا مضمضه‏می‏کند. (ترجمه خطبه شماره ۱۱)
۱۷) گلایه از یاران :
از خطبه‏های امام علیه السلام‏که در نکوهش یاران نافرمانش و عدم اجابت فرمانهای ان حضرت فرموده اند خطبه شماره ۱۸۰ است ، ایشان در این خطبه یاران خود را کسانی را معرفی کرده است که راه تفرقه را پیش گرفته اند ایشان فرمود : (در شگفتم)آیا در میان شما دین نیست که شما را گرد آورد؟و آیا غیرتی نیست که شمارا به سوی دشمن بسیج کند؟آیا این شگفت آور نیست که معاویه خبیث این جفا پیشگان‏اوباش را دعوت کندو آنهابدون انتظار بخشش وکمکی متابعتش کنند؟ اما من-با اینکه‏شما بازماندگان اسلام و بقایای مردمید-دعوتتان به کمک و عطایا می‏کنم ولی از گردم‏پراکنده می‏شوید و راه تشتت و تفرقه را پیش می‏گیرید(چنان بی‏تفاوت هستید که)نه ازدستورات و کارهایم راضی می‏شوید،و نه شما را به غضب می‏اندازد که بر ضد آن اجتماع کنیدمحبوبترین چیزی که دوست دارم ملاقاتش کنم،مرگ است!!. ( خطبه شماره ۱۸۰)ایشان در نامه‏ای باهل بصره نیز می فرماید : گسستن ریسمان اتحادوپراکندگی شما طوری بود که خود از آن آگاهید،من از مجرم شما گذشتم،و شمشیر از فراری شما برداشتم،و آنان که‏به جانب من آمدند پذیرفتم و از تقصیرشان صرفنظر کردم.اگر هم اکنون‏افکار مهلک و نظریات ضعیف و فاسد،شما را به مخالفت و ستیزه با من بکشاند،سپاه من آماده،و پا در رکابند!واگرمرامجبور به رکت‏سازید، حمله‏ای به شما بیاورم که‏«جنگ جمل‏»دربرابرآن بسیار کوچک‏باشد،با اینکه به فضائل مطیعان شما عارفم وحق ناصحان شما را می‏شناسم‏وهرگز بخاطر متهمی به شخص خوبی تجاوزروا نمی‏دارم وهیچگاه پیمان‏وفاداررا نقض نخواهم کرد. ( خطبه شماره ۲۹)
منابع :
۱ ـ فرهنگ عمید ـ ص ۸۶
۲ ـ حییم ـ ۱۳۷۵ ـ ص ۱۲۷
۳ ـ وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن و سنّت، آیت الله سید محمد باقر حکیم، ترجمه‏ی عبدالهادی فقهی‏زاده، انتشارات تبیان، چاپ اول، سال ۱۳۷۷
۴ ـ روزنامه کیهان
۵ ـ صحیفه‏ی نور، امام خمینی
۶ ـ نهج البلاغه ـ محمد دشتی: ۳۱۳۸
۷ ـ انسجام اسلامی در یک نگاه /نویسنده: نازخند - صبحی / روزنامه - جمهوری اسلامی
۸ ـ مجله مکتب اسلام , ش ۴ , سال ۴۰
۹ ـ (این نامه را«نصر ابن مزاحم‏»در کتاب‏«صفین صفحه‏۱۲۳ و«ابن شعبه‏»در کتاب‏«تحف العقول‏»صفحه ۱۹۱ و«دینوری‏»در کتاب‏«اخبار الطوال‏»ص‏۱۶۶ آورده‏اند. (مصادر نهج البلاغه جلد۳ صفحه ۲۲۴) و طبق نوشته کتاب‏«استناد نهج البلاغه‏»صفحه‏۵۶ این نامه در تاریخ‏«طبری جلد ۵ صفحه ۲۳۸ نیز نقل شده است.
۱۰ ـ مصادر نهج البلاغه ج ۲ ص‏۴۳۹ و ۴۴۰)
۱۱ ـ صحیفه‏ی نور ، امام خمینی
۱۲ ـ ترجمه نهج البلاغه نوشته محمد دشتی
نویسندگان :
۱ ـ علیرضا سعادت
۲ ـ مسعود شریفی