پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا


دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند . . .


دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند . . .
یک شب نزدیکی‌های سپیده‌دم خواب دیدم. در شبی که شبیه هیچ شبی نبود. انگار دور از وطن بودم و بیقرار. سخت ماندن یا سخت‌تر رفتن به امید آرامش. باید یکی را انتخاب می‌کردم. برای دلتنگی‌هایم نوشتم:
«دلم تنگ است! نه فقط برای ترافیک و ازدحام تهران که برای مردمش که تنها از جایگاه پشت فرمان و صف نانوایی با هم غریب و شاید دشمن هستند! برای همین مردم که وقتی در اتحادیه‌ای مثل تاکسی می‌نشینند آنقدر هوای هم را دارند که متعصبانه طرفدار راننده تاکسی می‌شوند و هر نوع تخلفی از اتومبیل دیگر را نمی‌بینند و حق را به راننده همین اتحادیه موقتی می‌دهند! حرف‌هایش را تایید می‌کنند. از گرانی می‌نالند، از تورم و این‌جور چیزهای دلتنگ کننده! دلم برای شب‌های عیدش تنگ شده است. برای شب یلدایش که یکباره و کاملا بی‌دلیل همه چیز گران می‌شود و راننده، کرایه بیشتر طلب می‌کند. برای بارانش که جوی کنار پیاده‌رو انتظارش را نداشته و لبریزش می‌شود و آن آدم‌هایی که از شوق باران صف طویل تاکسی را تاب می‌آورند. دلم تنگ است! برای آن مهمان دو ساله‌ای که چهره‌اش گرم و صدایش کودکانه است و برای آن میزبان چندین ساله‌ای که مرا سال‌هاست تکیه‌گاه می‌باشد. دلم تنگ است برای فکر کردن به سختی‌های معیشت! دلم تنگ است برای غر زدن لحظه‌ای مردم پس از قطع برق و شادی عمیق آن‌ها وقتی نور چراغ خانه‌شان دوباره برمی‌گردد! دلم تنگ است برای میدان‌های تهران و آن لبخندهای مرشدانه!
و دلم برای یگانگی آواز ملکوتی سپیده دم و ظهر و مغربش چقدر تنگ شده است. برای آن سی روزی که سعی می‌کردیم خوب باشیم. وقت افطار انتخاب موذن از کانال‌های تلویزیون چقدر سخت بود! با کدام صوت آسمانی روزه را بگشاییم؟ انتخاب من موذن زاده اردبیلی بود. اینجا همین‌ها را کم دارم؛ همین انتخاب‌ها را. پژواک صوت موذن را در کوچه‌های خلوت این دیار غریب کم دارم!
چه بگویم از «ربنا»! رقص عارفانه این نت‌های منقلب کننده را باید سحرگاه از رادیوی وطنی شنید که اینجا در تلاطم امواج موسیقی‌های پر زرق و برق غرق اما تشنه‌ام! تشنه آن چیزهایی که فقط پای سفره افطار وطن می‌بینم و می‌شنوم و بو می‌کشم و احساسش می‌کنم. زندگانی عاشقانه پدربزرگ و مادربزرگ را اینجا کم دارم. پدربزرگ که پیشانی بلندش را با کتاب مقدس متبرک می‌کرد و با ریتم دلنشین و مستانه‌اش آیه‌های شریف را منقطع منقطع تلاوت می‌کرد و در پایان هر آیه مادربزرگ برای شنیدن ترجمه ترکی پدربزرگ تمام وجودش به چشم و بیان وی معطوف می‌شد. من هم از گوشه اتاق شاهد این عاشقانگی بودم تا اینکه سفره افطار کوچکی را مادر بزرگ بگستراند و و دعای ربنا شوقی تکرار نشدنی را تا شنیدن اولین الله اکبر در این محفل خوش آوا منقش کند. برق حسرت انگیز نگاه پدربزرگ مرا می‌گرفت که من توانایی روزه گرفتن را داشتم و او نه.
در این روزها نباید ناشکری کرد. به شکرانه همان خاطرات مقدس می‌خواهم اینجا سفره‌ای پهن کنم و در افکارم حال و هوای رمضان ایران را شبیه سازی نمایم. یک دستگاه پخش سی دی و یک سفره ایرانی کافی است. سحرش را با این آواز شهرام ناظری شروع می‌کنم:
هنگام سپیده دم خروس سحری . . .
و افطارش را با همان ربنای دل انگیز شجریان . . .».
با این مقدمه به استقبال روزهایی می‌رویم که هر لحظه‌اش شیرین و خاطره‌انگیز است.
سمفونی طرب انگیز رمضان
● چون غره شوال . . .
با رویت هلال ماه رمضان، در خانه امیر مکه طبل‌ها و دهل‌ها زده می‌شود و مسجدالحرام رونقی تازه به خود می‌گیرد، حصیرها را نو می‌کنند و بر عود، شمع‌ها و مشعل‌ها می‌افزایند چندان که حرم غرق در روشنایی و نور می‌شود. وقت سحر موذن زمزمه‌ای در مناره رکن شرقی حرم برای بیدار کردن مردم به دعا و ذکر می‌پردازد. مؤذنین جوامع دیگر نیز آواز به آواز هم می‌دهند . . . مسجد از ولوله قاریان به لرزه می‌آید و حضور قلبی به مردم دست می‌دهد که اشک از دیدگان آدمی فرو می‌ریزد . . . (سفرنامه ابن بطوطه ترجمه دکتر محمدعلی موحد)
رمضان متنوع‌ترین آداب و گونه‌گون‌ترین آیین‌هایی را که می‌توان متصور بود، در خویش داراست و به بیان دیگر به اندازه یا فراتر از مجموعه آداب یازده ماه دیگر سال، مراسم و مناسک وارده در کشور ایران، پیوستگی و آمیختگی شعائر و دستورات و تعالیم دین شریف اسلام با فرهنگ کهن و پشتوانه عمیق و ریشه‌دار مردم ایرانی باعث و عامل پیدایش و ایجاد موارد متعدد و سنن و آداب متنوع و موثری گشته است. همان‌گونه که زبان اوستایی و پهلوی درآمیزش با ادبیات عرب به گستردگی و وسعت واژگان فراتری تحت نام «فارسی دری» دست یافت. این ماه در تمام روزهایش دعای جداگانه‌ای دارد و رؤیت هلال ماه در آغاز و انتهایش بسیار بسیار مهم و البته محل مناقشه است و بزرگترین ترور سیاسی تاریخ هم در نوزدهم این ماه اتفاق افتاده و بزرگترین عید مسلمین هم در فردای پایان این ماه اتفاق می‌افتد که اگرچه روزه گرفتن در این روز حرام است اما در همه جا به عید رمضان مشهور و معروف است و . . .
معشوقه به نام من و کام دگرانست
چون غره شوال که عید رمضانست
اما حوزه موسیقی که موضوع این نوشته است در این ماه دارای آداب و آیین‌های بسیار و فراوان و همچنین ویژه و خاص و منحصر به فردی است که در دو بخش عمده می‌توان آنان را تقسیم کرد:
▪ آداب کلی مربوط به ماه رمضان
▪ آداب کوچکتر شده و مربوط به ساعات مختلف روز مانند سحر، غروب، قبل از سحر و بعد از افطار
هر روز ماه مبارک برای خود دعای خاصی دارد و این در بین تمام تقاویم خورشیدی (ایرانی، میلادی، چینی و . . .) و قمری (اسلامی، عبری و . . .) موضوعی ویژه است و تقریباً به همان‌گونه برای هر روز هم می‌توان نوعی آداب موسیقیایی را مشاهده کرد که البته به مهم‌ترین مراسم این ایام اشاره خواهیم داشت:
ـ مراسم پیشواز و استقبال از ماه رمضان؛
ـ مراسم موسیقیایی نیمه ماه رمضان؛
ـ مراسم ضربت خوردن حضرت علی(ع)؛
ـ آوازهای شب قدر؛
ـ مراسم ۲۷ رمضان؛
ـ روز پایانی ماه مبارک؛
ـ عید فطر و . . .
از دیگر شگفتی‌ها و اتفاقاً جاذبه‌های ماه رمضان تنوع و تکثر مراسم و آیین‌هایی است که در غروب و پس از غروب و همچنین قبل از سحر و سحرگاه، انجام می‌گیرد و به نوعی سیطره و تفوق و شب‌ها و گاه تاریکی زمین بر روزها و وقت روشنایی و تابش آفتاب را گواهی می‌دهد و این هم یکی دیگر از ویژگی‌های این ماه شگفت است که بخشی از این آداب را در پی خواهد داشت: مناجات، مقتل‌خوانی، مولودی‌خوانی، منقبت‌خوانی که خود چند نوع است مانند ساده‌خوان، غرِّاخوان و مرصع‌خوان، پرده‌خوانی، ریزه‌خوانی، هنگام‌خوانی و نقالی که به شاهنامه‌خوانی هم اطلاق می‌شود گرچه در اصل فراتر از خواندن یک کتاب بوده است، سحرخوانی (سحوری)، چمری، ترنا بازی، غزل‌خوانی، خراباتی‌خوانی، شبیه‌خوانی، گلدسته‌خوانی، دعای سحر، اسماءالحسنی، دعای جوشن کبیر، قرآن به سرگرفتن و . . . در حدود سه دهه اخیر هم تأثیر فراوان ربنا و نیز مثنوی‌خوانی استاد شجریان در هر سه این مقوله نیز جزو لاینفک آداب و مراسم ماه مبارک رمضان محسوب می‌شوند.
این تقسیم‌بندی دوگانه‌ای بسا در بسیاری از آداب و مراسم در هم پیوند می‌خورند و بسیاری دیگر به عنوان فصل مشترک و یا مراسم چند وجهی و کثیر البعد، هم در بخش اول موضوعیت می‌یابند و هم در گروه دوم مراسم قرار می‌گیرند؛ مثلاً مراسم الوداع خوانی که در تقسیم بندی هر دو بخش قرار دارد و از منحصر به فردترین آداب و آیین‌های جهان به شمار می‌آید که در این مراسم ماه رمضان تشخص و فردیت می‌یابد و همچون انسان و میهمان عزیزی که یک ماه کامل برکت آور و نعمت فزون سفره‌های صادقانه و فضاهای عارفانه و خانه‌ها و خانواده‌ها بوده است و اینک می‌خواهد هجرت و سفری یک ساله را آغاز نماید مورد خطاب و خطبه و آواز و ادبیات قرار می‌گیرد و با احترام و شکوه او را به خدا می‌سپارند.
مانند: الوداع ای انیس شام و سحر، الوداع ای رفیق خوش محضر / الوداع ای نعیم بی تو؛ سفر، از وداعت مرا شکسته کمر الوداع / الوداع ای خجسته مهمانم، قوت روح و قوت ایمانم
از فراق تو خسته شد جانم، از غمت اندر آه و فغانم الوداع
نکته دیگر این که مراسم و آیین‌ها گرچه در جای جای این سرزمین پهناور با توجه به موقعیت اقلیمی و جغرافیایی و همچنین وضعیت ویژه تیره‌ها و شاخه‌های ایرانی و آریایی، بعضاً در شکل و ظاهر، تفاوت‌هایی را نشان می‌دهد اما با یک پیوند پنهانی و رشته‌ای ناآشکار، در درون و نهاد خویش، همگونی و اتفاق شگرف و شگفت دینی، فرهنگی و تاریخی ایرانیان را بازگو می‌نماید. مراسم دیگری چون: قنبرخوانی، قنبرخوانی زنان، پیش‌خوانی رمضان، موسیقی رویت ماه، سحرخوانی (سحرخوانی با دو تار و تنبور یا با ساز کوبه‌ای و . . .)، شب‌خوانی، مرثیه‌خوانی، نوحه‌خوانی، جار کشیدن، توسل‌خوانی، ذکرخوانی، نوبت‌زنی یا نقاره‌زنی، کرنا‌زنی، دهل‌زنی، طبالی، شیپور‌زنی و آواز زولبیا فروشان و . . .
مردم کاشان هم معتقدند در نیمه ماه مبارک رمضان هنگام افطار، حسنین (ع) به در خانه جد بزرگوارشان می‌رفتند و با صدای خوش و موزون سوره مبارکه والشمس را تلاوت می‌کردند و پیامبر (ص) هم به آنان هدایایی مرحمت می‌فرمودند. از این رو تلاوت قرآن کریم با صوت و آهنگ خوش و خواندن اشعار مذهبی و ترانه‌های شادی‌آفرین در این ماه پر برکت، سبب شکل گیری نوعی موسیقی مذهبی و آیینی در ماه رمضان شد که در هر منطقه‌ای با توجه به فرهنگ و زبان آن منطقه این موسیقی جلوه‌ای خاص یافت. در کرانه‌های دریای فارس دم دم سحری‌ها با نواختن دمام و سرودن ترانه، در سیستان، سحری‌خوانان با نواختن دهلک، در یزد با نواختن نقاره آفتاب زرد، در تهران با طبل و شیپور ورچین ورچین و مجالس سخنوری و شعرخوانی، در فارس (به ویژه عشایر آن) با کرنا و دهل، در آذربایجان عاشیق‌ها با نواختن تار و خواندن حماسه‌های مذهبی، در بین کردها و لرها با تنبور و دوتار و در بسیاری از روستاها، جارچیان با کوبیدن حلب و جار کشیدن و حمامی‌ها با به صدا در آوردن بوق حمام، روزه‌داران را برای انجام فرایض دینی آگاه می‌ساختند.
ماه رمضان ماه عبادت و وجد و سرور بود، ماه میهمانی رامشگر جهان هستی. شب‌های قدر هم با ثنا و دعا و تلاوت قرآن و مراثی و نوحه در سوگ مولای متقیان جذبه‌ای خاص داشت و شب‌های پایانی ماه مبارک با اشعار الوداعی، مراسم خداحافظی و وداع برپا می‌شد. با رخ کشیدن عید فطر، روزه داران؛ برپایی جشن و سرور و نواختن دف و چنگ و برپایی نماز شکرانه عید در سماع ربانی و ضیافت الهی حضور می‌یافتند و پاداش خویش را از پروردگار عالمیان دریافت می‌کردند.
(یادداشت سید احمد وکیلیان در کتاب موسیقی رمضان در ایران تالیف هوشنگ جاوید)
● ربنای محبوب
برای بسیاری از ایرانیان، افطار بدون «ربنا» رنگ و بویی ندارد. سال‌هاست صدای چابک و زیبای شجریان در این ساعات مردم را مجذوب خود می‌کند.
ربنای شجریان با پشتوانه آموزش‌های دوران جوانی او در زمانی که در محضر پدرش آموزش‌های قرآن می‌دیده شکل گرفته و این قطعه یکی از دعاهایی است که شجریان در آن سال‌ها اجرا کرده است. لازم به ذکر می‌باشد که محمدرضا شجریان بارها در جشنواره‌های داخلی و جهانی قرآن، موفق به کسب جوایز برتر این مسابقات شده است. در سال ۱۳۵۶ تیم قاریان ایرانی که برای شرکت در مسابقات جهانی قرآن به ترکیه رفته بود به ناگاه و به سبب بیماری چند نفر از اعضای تیم، دست به دامان شجریان که به طور اتفاقی و برای اجرای کنسرتی در ترکیه بوده می‌شوند و شجریان با درو کردن تمام مدال‌ها، مقام نخست مسابقات را به دست آورده و جایزه ویژه مسابقات را از دست رئیس مجلس وقت ترکیه دریافت می‌نماید.
«ربنا» طبق سنت اجرایی این دعاها روی دستگاه‌های قرآنی خوانده شده و این قطعه ازدستگاه «رست» یا «راست» شروع شده و در خاتمه به دستگاه «عجم» (شبیه به ماهور) مدلاسیون می‌شود. (نام عجم بر این دستگاه که یکی از دستگاه‌های هفتگانه قرآنی است، می‌تواند نشان‌دهنده عدم وجود چنین دستگاهی در الحان قدیم عربی باشد).
دراین اثر به خوبی می‌توان تأثیرات شیخ نصرالدین طوبی و شیخ طه الفشی را مشاهده کرد که البته ربنای شجریان بسیار شکیل‌تر و زیباتر اجرا شده است. این اجرا تقریباً فاقد تحریر است و به جز چند نت، تماماً به وسیله قلط و ویبراسیون اجرا شده که اجرای ماهرانه آن بسیار چشمگیر است.
ربنای شجریان از ابتدا، روی نت‌های «سی بمل» و سپس «دو» اوج می‌گیرد (روی خط حامل کلید سل) و در حوالی این نت‌ها گردش دارد که اجرای آن برای خوانندگان چپ کوک هم آسان نیست و تا نت «می بمل» به بالاترین نت خود می‌رسد. (البته ربنایی که از صدا و سیما پخش می‌شود نسخه چندان با کیفیتی نیست و ممکن است دور ضبط بالا یا پایین برده شده و نت‌ها تا حد کمی بالا یا پایین رفته باشد، ولی با این وجود صدای شجریان نشان می‌دهد که اشکالات دور ضبط زیاد نبوده است، پس نت‌هایی که به آن‌ها اشاره شد حدودی هستند.
«ربنا» در آلبومی که محمدرضا شجریان با نام «به یاد پدر» ضبط کرده منتشر شده است.
جدا از بحث فنی، این ترنم، اکنون جزء فرهنگ ما ایرانیان جدا از دین و مذهب و قومیت‌های مختلف شده است. انصافاً نوایی با این خلوص کم پیدا می‌شود که از اعماق وجود خدا را صدا بزند.
استاد در این قطعه، ۴ دعا که با ربنا شروع می‌شود را می‌خوانند و این ۴ قطعه از سوره‌های مختلف (آل عمران، مومنون، کهف و بقره) انتخاب شده‌اند و جز در مورد ربنای اول در سه مورد دیگر همه آیه قرائت نمی‌شود بلکه از سر کلمه «‌ربنا» به شرح ذیل خوانده می‌شود: ربنای اول / سوره آل عمران از سوره‌های مدنی، آیه شماره ۸ / متن عربی: ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب / ترجمه فارسی: بارالها، دل‌های ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا تویی بخشنده بی‌عوض و منت / ربنای دوم / سوره مومنون از سوره‌های مکی، آیه شماره ۱۰۹ / متن عربی: انه کان فریق من عبادی یقولون ربنا ءامنا فاغفرلنا وارحمنا و انت خیر الراحمین / ترجمه فارسی: زیرا شمایید که چون طایفه‌ای از بندگان صالح من روی به من آورده و عرض می‌کردند بارالها ما به تو ایمان آوردیم، تو از گناهان ما درگذر و در حق ما لطف و مهربانی فرما که تو بهترین مهربانان هستی / ربنای سوم / سوره کهف از سوره‌های مکی، آیه شماره ۱۰ / متن عربی: اذ اول الفتیه ال الکهف فقالوا ربنا ءاتنا من لدنک رحمه و هیی لنا من امرنا رشدا / ترجمه فارسی: آنگاه‌ که آن جوانان کهف (از بیم دشمن) در غار کوه پنهان شدند از درگاه خدا مسئلت کردند بارالها تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتی کامل مهیا ساز / ربنای چهارم / سوره بقره از سوره‌های مدنی، آیه ۲۵۰ / متن عربی: و لما برزوا لجالوت و جنوده قالو ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین / ترجمه فارسی: چون آن‌ها در میدان مبارزه جالوت و لشکریان او آمدند از خدا خواستند که بار پروردگارا به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و ما را بر شکست کافران یاری فرما .
این اثر بی‌شک یکی از شاهکارهای استاد شجریان می‌باشد که زیر سایه تقدس کلام آن، ماندگار و جاودانه شده است.
مهدی کشاورز
منبع : سایت تخصصی موسیقی ریتم