شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

علی (علیه السلام) در نگاه علمای اهل سنت


از مهمترین منابع شناخت عظمت علی بن ابی طالب (علیه السلام)، سخنان و دیدگاههای علما و دانشمندان اهل سنت است. حقیقتا جالب و قابل دقت خواهد بود كه ما مقام رفیع و منزلت والای آن حضرت را زیان كسانی بشنویم كه مدعی تقدم دیگران بر آن وجود پاك و شریف در امر خلافت و زعامت مسلمین شده اند. از زبان كسانی كه به برداشتهای ناصوابی كه درگذشته از احادیث نبوی، در مورد ولایت و خلافت بلافصل علی (علیه السلام) شده است، تكیه كرده و اكتفا نمودند. وقول وفعل تعداد معدودی از صحابه را برتوصیه هایی مؤكد رسول اكرم (صلی الله علیه وآله)مقدم داشتند. كه البته نتیجه این حركت نیز، محروم نمودن خود از علوم اهل بیت (علیهم السلام)، این ذخائر حكمت پروردگار متعال و سرچشمه های معرفت و كمال و مفسرین بر حق وبرتر كتاب ذو الجلال،‌ و دور كردن جمعیت كثیری از مسلمین از هدایتها و راهنماییهای آن بزرگواران بوده است.
بنابراین یكی از اهداف مهم ما در ذكر اقوال علمای عامه در مورد وجود ملكوتی علی (علیه السلام)، توجه دادن افكار و اندیشه های جمیع مسلمین،‌ خصوصا برادران و خواهران اهل سنت، به عظمت و برتری حقیقی آن حضرت در جمیع ابعاد مادی و معنوی زندگی بر همهٔ‌ خلایق،‌ بعد از وجود مقدس رسول الله (صلی الله علیه وآله) است؛ همچنان كه از آیات قرآن و احادیث نبوی و سخنان و مرویات خلفای سه گانه و دیگران به دست آمد و در مطالب گذشته بیان گردید. اگنون سخنان گروهی از علمای اهل سنت پیش روی شما عزیزان قرار می گیرد،‌ و به خوبی متوجه خواهیم شد كه اگر چه آنان روایات توجیه شده و به تأویل برده را ملاك و معیار قرار داده و معتقد به تقدم دیگران بر علی (علیه السلام) در امر خلافت هستند،‌ و از مبلغین این عقیده نیز می باشند،‌ ولی هنگامی كه خود مستقیما و با دقت، زندگانی و دوران خلافت كوتاه امیر المؤمنین علی (علیه السلام) را مورد نقد و بررسی قرار می دهند و فضائل آن حضرت رد در مقایسه با دیگران می سنجند،‌ آنچنان به شور و وجد می آیند كه وقتی از آن حضرت سخن به میان می آید، تفسیری بسیار دقیق و شگفت انگیز از حقیقت وجودی آن حجت حق ارائه می كنند، كه ناخود آگاه تفسیر صحیح همان نصوص صریح نبوی در مورد امامت و خلافت بلا فصل علی (علیه السلام) می شود.
حال بخشی از این سخنان و نظریات را مورد مطالعه قرار می دهیم. به امید آن كه برای جویندگان طریق حق، وسیله ای نیكو جهت یافتن راه رسیدن به مطلوب باشد. ان شاء‌ الله.
در آغاز این فصل كلام بسسیار جالبی از ابن عباس، ربانی امت كه جمیع فرقه های اسلامی او را قبول دارند،‌ نقل می گردد:
ابن عباس:
ابن عباس در آخرین لحظات عمرش در حالت احتضار سر بلند كرد و گفت:
اَللّهُمَّ اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلَیكَ بِحُبِّ الشَّیْخِ عَلیِّ بنِ ابی طالب(علیه السلام).(۱)
پروردگارا من به تو تقرب می جویم به واسطهٔ دوستی بزرگمرد،‌ علی بن ابی طالب (علیه السلام).
ابن ابی الحدید معتزلی (از اكابر علمای اهل سنت):
«... و چه گویم دربارهٔ‌مردی كه تمام فضائل انسانی به او منتهی می شود،‌ و كلیه فرقه های اسلامی خود را به او منسوب می دارند، اوست رئیس فضیلتها و سرچشمهٔ‌ همهٔ‌ فضائل،‌ براهین فضل از او موجود گشت. اوست برندهٔ‌ مسابقه در میدان سباق. اوست كاشف نتایج فضل، و هر باب فضلی كه بعد از او آشكار می گردد باز ارتباط به آن بزرگوار دارد. پس باید در فضیلت به او اكتفا كرد و به مثل او اقتداء نمود(۲)...
ابن ابی الحدید همچنین در قصیدهٔ‌ «عینیه» كه بهترین قصیده از قصاید هفتگانهٔ اوست و سالها در اطراف ضریح سابق مولای متقیان (علیه السلام) به خط طلایی در نقره منقوش بود می گوید:
من به آن برقی كه ظلمت شب را شكافت گفتم:
ای برق، اگر از سرزمین غری (نجف) گذشتی به آن تربت پاك بگو:
آیا می دانی چه كسی را در تو به ودیعت نهاده اند؟
-موسی بن عمران، عیسای مسیح و پیغمبر اسلام در این جانید. بلكه نور خداوند ذو الجلال در توست،‌تا آن كس كه چشم بصیرت دارد به تماشا آید... (تا آنجا كه می گوید):
به خدا قسم اگر علی نبود نه دنیایی بود و نه مردمی در روی زمین گرد می آمدند.
حساب ما روز قیامت به وسیله او به خدا عرضه می شود.
پشتیبان و پناهگاه ما در آن روز هول انگیز اوست.
من مكتب اعتزال را برگزیده ام.
ولی به خاطر تو همهٔ‌ شیعیان را دوست دارم.(۳) هم او می گوید:
عالم برین و جهان ملكوت، همان تربت پاكی است كه جثهٔ‌ مقدس تو را دربر گرفته است. اگر آثار حدوث در وجود تو آشكار نگشته بود، می گفتم: تو بخشندهٔ روان به كالبدها و گیرندهٔ‌ جان جاندارانی! اگر عوامل مرگ طبیعی در وجود تو اثر نگذاشته بود، می گفتم: تو روزی دهندهٔ‌ همگانی! تویی كه كم و زیاد، هرگونه بخواهی می بخشی! من همی دانستم كه ناگزیر باید برای به اهتزاز درآوردن پرچم دین و دادگری بر فراز آبادیهای گیتی،‌ فرزندتو «مهدی» بیاید و من در آرزوی آن روزم كه حكومت عدل مطلق در جهان استقرار یابد.(۴)این ابن الحدید در شرح نهج البلاغه می نویسد:
انه (علیه السلام) كان اولی بالامر و احق لا علی وجه النص،‌ بل علی وجه الافضلیه، فانه افضل البشر بعد رسول الله و احق بالخلافه من جمیع المسلمین.(۵)
علی (علیه السلام) اولی و احق به امر ولایت بود از جهت افضلیت نه (فقط) از جهت نص. زیراكه او افضل تمام بشر بود بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) واحق به مقام خلافت از تمام مسلمانان.
ابو حامد غزالی (از دانشمندان مذهب شافعی):
ابو حامد محمد ابن محمد غزالی در كباب سر العالمین من نویسد:
اَسْفَرَتِ الحجّهُ وَ اَجْمَعَ الجماهیرُ علی متن الحدیثِ عن خطبه یومَ غدیر خمٍّ باتَفاق الجمیع و هو یقول: من كنتُ مولاه فعلیّ مولاه فقال بخٍّ بخٍّ لك یا ابا الحسنِ لقد اصبحتَ مولای و مولی كلِّ مؤمنٍ و مؤمنهٍ. هذا تسلیمٌ و رضیً و تحكیمٌ. ثم بعد هذا غَلٍبَ الهوی لحبّ الرّیاسهِ و حَمْلِ عَمُودِ الخلافهِ... الخ.
حجاب از صورت دلیل برداشته شد و اجماع جمیع مسلمین بر صحت وقوع قضایای غدیر خم و شمول خطبه آن روز نسبت به موضوع مورد بحث منعقد است كه حضرت فرمود: هر كس كه من مولای او هستم،‌پس علی مولای اوست. (و به این ملاك هر اشكالی بی مورد و هر اعتراضی لغو و باطل است) در آن روز عمر بن خطاب،‌ گفت: مبارك باد،‌ مبارك باد بر تو ای ابا الحسن، به تحقیق كه صبح كردی در حالی كه مولای من و مولای هر مؤمن و مؤمنه ای هستی. این نحوهٔ‌ تبریك گفتن، تسلیم در مقابل صدور فرمان جدید و رضایت به وقوع خلافت علی (علیه السلام) است. (اما متأسفانه) بعد از آن،‌ نفس اماره برای حب ریاست و به دست گرفتن پرچم خلافت، بر آنان غلبه كرد(۶)...،
ابو حامد غزالی در موضوع غدیر می گوید: اگر چه علما و دانشمندان، گفتار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) «من كنت مولاه فعلی مولاه» را كه در ضمن خطبه ای در برابر انبوه مسلمانان ایراد نمود نقل نمود اند و باز نقل نموده اند كه عمر پس از این خطبه گفت: «بخ بخ لك یا امیر المؤمنین اصبحت مولای و مولی كلّ مؤمن و مؤمنه» كه مفهوم این گفتار تسلیم و راضی شدن به حكومت علی (علیه السلام) می باشد، ولی بعدها،‌ حبّ ریاست و علاقه به پرچم خلافت، پیروز گردید و لشكركشی و فتوحات، كاسهٔ‌ هوی و هوس را به دستشان داد و بدین گونه به دوران قبل از اسلام برگشتند و این پیمانها را به دست فراموشی سپرده و به بهای كمی فروختند «فبئس ما یشترون».(۷)
عبد الفتاح عبد المقصود (نویسنده و دانشمند مشهور مصری):
... پس از محمد (صلی الله علیه وآله) كسی را ندیده ام كه شایسته باشد پس از او قرار گیرد، یا بتواند در ردیفش بیاید، جز پدر فرزندان پاك و برگزیدهٔ‌ پیغمبر «علی بن ابی طالب» و من در این سخن به طرفداری تشیع وادار نشده ام،‌ بلكه این رأیی است كه حقایق تاریخ به آن گویاست. امام، برترین مردی است كه مادر روزگار تا پایان عمر خود چون او نزاید،‌ و اوست كه هر گاه هدایت طلبان به جستجوی اخبار و گفتارش برآیند، از هر خبری برای آنان شعاعی می درخشد. آری او مجسمه ای از كمال است كه در قالب بشریت ریخته شده است...(۸)
ابو حنیفه (پیشوای مذهب حنفی):
احدی با علی به قتال و جنگ برنخاست مگر آنكه علی از وی أولی به حق بود و اگر علی به مقابله با آنها برنمی خاست هیچكس نمی دانست سیرهٔ‌ بین ملسمین و تكلیف شرعی با این گونه گروهها از چه قرار است(۹)،...
فخر رازی (دانشمند معروف و مفسر مشهور اهل سنت):
هر كس در دین علی بن ابی طالب را پیشوای خود قرار دهد همانا رستگار شده است، به دلیل فرمایش پیغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) كه فرمود:‌
«خداوندا علی هر گونه باشد، حق را بر محور وجودش بچرخان»(۱۰).
زمخشری (در اصول، معتزلی و در فروع، حنفی):
من چه بگویم دربارهٔ مردی كه فضائل او را دشمنانش از راه كینه جویی و حسد انكار كردند، و دوستان او از ترس و بیم پنهان داشتند، ولی این میان آن قدر فضیلتهای وی انتشار یافت كه خاور و باختر را فراگرفت.(۱۱)
زمخشری ضمن نقل این حدیث قدسی: «من احبّ علیاً ادخله الجنّه و ان عصانی، و من ابغض علیاً ادخله النّار و ان اطاعنی»(۱۲)، گفته است:
محبت وولایت علی (علیه السلام) سبب كمال ایمان است، و با كمال ایمان، معصیت در فرعی از فروع، زیانبخش نیست. ولی با فقدان ولایت و محبت علی (علیه السلام) ایمان ناقص است، لذا فاقد آن، مستحق آتش جهنم می باشد.(۱۳)
شافعی (پیشوای شافعیّه):
اگر مرتضی علی (علیه السلام) حقیقت حال و باطن امر خویش را ظاهر سازد مردم را كفر سازد،‌كه همه به شبه خدایی نزد او به سجده افتند. از فضل و منقبت وی همین بس كه در باره او بعضی شك نموده اند كه آیا از خداست یا از خلق.(۱۴)
حافظ ابو نعیم (از دانشمندان بزرگ اهل سنت):
علی بن ابی طالب، آقای قوم، محبّ ذات مشهود، محبوب حضرت پروردگار،‌ باب شهر دانش و علوم،‌ در رأس مخاطب شدگان به آیات ایمان، استنباط كنندهٔ‌ اشارات قرآنی، پرچم و علامت پویندگان مسیر هدایت، روشنی بخش اطاعت كنندگان، مولای اهل تقوی،‌پیشوای عدالت پیشگان، مقدم تر از همه در اجابت و ایمان،‌و استوارتر از همه در داوری و یقین،‌ برتر از همه در بردباری، سرشارتر از همه در علم و دانش،‌ علی بن ابی طالب «كرّم الله وجهه)، پیشوای اهل تقوی و زیبایی اهل عرفان، خبر دهنده از حقایق توحید، عیان كنندهٔ‌ درخشندگیهای علم یكتاپرستی، دارندهٔ قلب سرشار از خرد و دانایی، زبان جویای حقّ (از پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) و گوشش شنودهٔ (حقّ)، و وفا كنندهٔ‌ عهد، كوركنندهٔ دیدگان فتنه، و سرفراز و سربلند در امتحانات الهی؛ ناكثان را دفع نمود وقاسطان را ذلیل ساخت و مارقان را سركوب نمود؛ كسی كه در دین خدا سخت گیر (و دقیق) است، و در ذات الهی فانی است.(۱۵)
احمد بن حنبل (پیشنوای مذهب حنبلی):
محمد ابن منصور گوید: ما نزد احمد ابن حنبل بودیم مردی به وی گفت:
ای ابا عبد الله دربارهٔ‌این حدیث كه از علی (علیه السلام) روایت شده كه گفت:
«اَنا قَسیمُ النّار» (من قسمت كنندهٔ‌ آتش هستم) چه می گوئی؟‌ احمد گفت:
«وضما تُنْكِرُونَ مَنْ ذا؟» (چرا آن را انكار می كنید؟) آیا این روایت به ما نرسیده است كه پیغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) فرمود:
«لا یُحِبُّكَ اِلاّ مُؤْمِنٌ وَ لا یُبْغِضُكَ الاّ مُنافِقٌ؟» (تو را دوست نمی دارد مگر مؤمن و تو را دشمن ندارد به جز منافق؟) گفتیم: آری (پیامبر (صلی الله علیه وآله) به علی (علیه السلام) چنین فرمود)، احمد گفت:
پس جای مؤمن در كجا باشد؟ گفتیم:
در بهشت، گفت:‌ جای منافق در كجا است؟ گفتیم:
در آتش جهنم، احمد گفت:‌
«فَعَلِیٍّ قَسیمُ النّار» (پس علی (علیه السلام) قسمت كنندهٔ‌ آتش است).(۱۶)
عبد الله بن احمد بن حنبل گوید:‌
از پدرم در باره علی و معاویه سؤال نمودم در پاسخ من گفت:
علی (علیه السلام) دشمن زیادی داشت، هر چه جستجو كردند تا بر او عیبی پیدا كنند، نیافتند، ‌مجبور شدند برای اینكه علی را از بین ببرند دشمن او را مدح كنند.(۱۷)آن مقدار فضائلی كه در شأن علی بن ابی طالب (علیه السلام) وارد شده در مورد هیچ یك از اصحاب رسول الله (صلی الله علیه وآله) وارد نشده است.(۱۸)
همیشه علی بن ابی طالب (علیه السلام) با حق بوده،‌و حق نیز با او بوده است هر كجا كه بوده.(۱۹)
عبدالله پسر بن احمد حنبل می گوید روزی نزد پدر نشسته بودم كه جماعتی نزد او آمدند و سخن از خلافت ابوبكر و عمر و عثمان پیش آمد تا اینكه سخن از علی و خلافت آن حضرت به میان آمد كه پدرم در این زمینه (خلافت علی) گفت:
«...انّ الخلافه لم تزین علیّاً بَلْ علیٌ زّینها» همانا خلافت،‌ علی را زیبایی و زینت نداد بلكه علی به، خلافت زیبایی بخشید.(۲۰)
عبدالله پسر احمد بن حنبل گفت:
از پدرم در مورد تفضیل اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه وآله) پرسیدم،‌ گفت:
ابو بكر و عمر و عثمان (یعنی ابو بكر از عمر افضل و عمر از عثمان افضل است)، پس گفتیم:‌
علی بن ابی طالب در چه مرتبه است؟ گفت:
هو من اهل البیت لا یقاس به هؤلاء. (یعنی) او (علی بن ابی طالب) از اهل بیت است، اینان با او قیام نمی شوند.(۲۱)
ابن صباغ (از دانشمندن مذهب مالكی):
حكمت از گفتارش چیده می شد،‌ و دانشهای آشكار و نهانی به قلبش بسته بود،‌همیشه از سینه اش دریاهای علوم،‌ جوشان، و امواجشان خروشان بود، تا آنجا كه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود:
«اَنا مدینهُ الْعِلمِ وَعلیٌّ بابُها» من شهر علم هستم و علی باب آن.(۲۲)
شبلنجی (از علمای شافعی و اهل مصر):
سپاس خدا راست كه جامه نعمتهایش را بر ما كامل پوشانید و آقای ما محمد (صلی الله علی وآله) را بر همهٔ‌ عرب و عجم برگزیده، و خاندان او را بر مخلوقات برتری داد و به فضل و كرم خویش آنان را در برترین مقامات قرار داد، پس در سیادت دنیا و آخرت از دیگران گوی سبقت بردند و به كمالات نمایان و نهان متصف شدند و دارای فضائل افتخار آمیز گردیدند(۲۳)...،
ابو عَلَم (از علمای مذهب شافعی):
... چه فكر می كنی دربارهٔ‌ خاندان گرامی و نیكوكاری كه خدای تعالی دربارهٔ آنان گفته:
«انّما یُرید اللهُ لِیُذهبَ عنكُمُ الرِّجْسَ اهلَ الْبَیتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهیراً» (یعنی: جز این نیست كه خدا می خواهد پلیدی را از شما خاندان بردارد و شما را پاكیزه نماید پاكیزه كردنی) پس آنان به عنایت پروردگار از گناهان، معصوم، و به نیروی رحمانی برای طاعات آماده اند. و دوستی این پاكان را خدا بر مؤمنان واجب نمود و از ستونهای استوار ایمان قرار داد و فرمود:
«قُل لا اَسألُكُم علیه اَجْراً اِلاَّ المودّه فِی الْقُربی...» (یعنی: بگو بر انجام رسالت از شما پاداشی جز دوستی و محبت در حق نزدیكانم نمی خواهم...)... و (پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) با صراحت بیان كرده كه آنان كشتیهای نجات،‌ و پناه امّت از اختلاف و انحراف و هلاك هستند(۲۴)...
خطیب خوارزمی (دانشمند معروف حنفی):
اوست امیر المؤمنین، قطب دایره مردانگی،‌ دارای میراث علم نبوت، بیناتر از همه صحابه در قضاوت،‌ قلعه استوار، خلیفه امین، داناتر از هر كسی كه روی این صفحه خاكی و زیر این آسمان هویداست.
برادر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و پسر عموی او، برطرف كنندهٔ‌ غم و اندوهش، فرزندش فرزند پیغمبر، خونش خون پیغمبر، گوشتش گوشت پیغمبر، استخوانش استخوان پیامبر، دانشش دانش پیغمبر؛ صلح با او صلح با پیامبر است، جنگ با او جنگ با پیامبر است.
جویباران فضائل در دنیا، از دریاهای فضائل اوست و گلزارهای توحید و عدل، در باغستان سخنان و نوشته های اوست.
اوست قطب دایره هدایت، چراغ تاریكیهای ضلالت، حقیقت خِرَدْها،... از سر تا قدمش را سروش غیبی (جبرئیل امین) ستوده و گواه فضائلش بوده است.(۲۵)
آیا چون ابو تراب، جوانمردی هست؟ آیا چون او پیشوای پاك سرشتی روی زمین وجود دارد؟ چشم مرا هرگاه درد فراگیرد، توتیایش خاكی است كه پای او بدان رسیده باشد. علی همان كسی است كه شبانگاه در محراب از دل می خروشید و می گریست. و روزبا چهره ای خندان در گرد و غبار میدان جنگ فرو می رفت. او از زرد و سرخ بیت المال مسلمین دستش تهی بود. او همان شكنندهٔ‌ بتها بود. هنگامی كه بر دوش پیامبر پا نهاد، گویا همهٔ مردم بسان پوست هستند و مغز، مولای ما علی(۲۶)...
ابن حجر عسقلانی (دانشمند معروف شافعی):
اما علی بن ابی طالب (علیه السلام) در قتال و كشتار كسانی كه در جنگهای جمل و صفین و... به مقاتله با او برخواستند،‌ بر حق و صواب بود.(۲۷)
حمّویی (از علمای مذهب حنفی):
«سپاس خدا راست كه نبوت و رسالت را به محمد مصطفی، پیامبر اُمّیِ صاحب اَمْن و امانت پایان داد، و از برادرش، شاخهٔ همرسته پدرش،‌ ولایت را آغاز نمود،‌ آنكه برای محمد (صلی الله علیه وآله) در مرتبهٔ هارون است برای موسی جز در فضیلت نبوّت، (یعنی) وصی پسندیدهٔ‌ برگزیده اش علی (علیه السلام)، باب شهر دانش نهان، مشعل بخشش و احسان، مركز پخش حكمت و عرفان، واقف بر دقایق اسرار قرآن، مُطَّلع بر لطایف معانی فرقان،‌ از علوم نهانی و حكمتهای پنهانی آگاه، و آنچه از آنها ناپیداست، برای او پیدا. سپس ختم ولایت نمود، به فرزند شایسته ره برده اش، حجّت بحقّ قائم،...»(۲۸)
فؤاد فاروقی (از دانشمندان و نویسندگان اهل تسنّن):
-جانم به فدایت «علی» كه شجاعت ورقّت در دل، زورمندی در بازو و جهانی تأثّر در چشم داری...، و در سوگ كسی اشك می ریزی كه در جهان دو تن را بیش از همه دوست داشت: یكی دخترش فاطمه (علیها السلام) و دیگری همسر او.(۲۹)
-...این بزرگ مرد عالم اسلام {یعنی علی (علیه السلام)} بر دلها حكومت می راند و نه تنها آن زمان،‌بلكه قرنها بعد نیز در حكومت او خللی پدید نیامده است.(۳۰)
-علی (علیه السلام) را بر دیگر مسلمانان مزایایی است؛ علی زادهٔ‌ كعبه است؛ از این رو بسیاری از مورّخان و پژوهندگان او را «فرزند كعبه» خوانده اند. چرا مادرش او را در كعبه، این مكان مقدّس مسلمین، زاده است،... علی (علیه السلام) نخستین مردی است كه به اسلام گرویده است.(۳۱)
-فضلیت دیگر كه خدا «جلّ جلاله» به علی (علیه السلام) عنایت فرموده این است كه او را در كودكی در خانهٔ محمد (صلی الله علیه وآله)،... سكونت داد. و او را تحت عنایت خدیجه همسر رسول الله (صلی الله علیه وآله) و تحت توجّه مستقیم خود رسول الله (صلی الله علیه وآله) قرار داد.(۳۲)-در این كه علی (علیه السلام)، پس از پیامبر (صلی الله علیه وآله)، خویشتن را سزاوارتر از همه برای پذیرفتن مسئولیت مسلمین می دانسته است، جای كمترین حرفی نیست. امّا با وجود این،‌ هنگامی كه تاریخ، مسئله خلافت را به گونه ای دیگر رقم زد، و سرنوشت بر خلاف خواستهٔ‌ قلبی اش ورق خورد، دست به مخالفت پیگیر نیازند،... چرا كه تنها «اسلام» برای {علی (علیه السلام)} ارزشمند بود.(۳۳)
-وقتی كه بزرگان و اندیشمندان، در حلّ مشكلی به بن بست می رسیدند،‌ می دانستند باید به {علی (علیه السلام)} مراجعه كنند، به خدمت دوست بروند و از او یاری بخواهند. همان دوستی كه پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) همواره، صحّت داوریهایش را تایید می فرمود.(۳۴)
-علی (علیه السلام) در تمام زندگی اش، برای خدمت به اسلام و مسلمین، انواع مشتقّات را بر خود هموار ساخت، چه آن زمان كه در ركاب پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) برای گسترش اسلام، شمشیر می زد،‌ جه در زمان خلفا، و چه در زمان خودش. امّا به گواه تاریخ، علی (علیه السلام) در زمان علی، (یعنی) در زمان خلافت و امامت خودش، بیشتر از هر زمانی رنج كشید. چرا كه او نمونهٔ‌ عدل بود، و سخت گیریهایی كه برای به راه آوردن مسلمانان معمول می داشت، صد چندان بر خود تحمیل می كرد،‌صد چندان بر خود و خانواده اش سخت می گرفت. تا در تقدس او، كمترین خللی وارد نیاید و این چنین است كه امروز پس از گذشتن قرنها،‌ هنوز می بینیم، این {مهر علی (علیه السلام)} است كه بر دلها حكم می راند؛ متبرك باد نامش!(۳۵)
شیخ عبدالله شبراوی (از علمای مذهب شافعی):
نور این سلسلهٔ هاشمی كه خاندان مطهر نبوی و جماعت علوی و همان دوازده امام می باشند، جهانی را روشن ساخته است. ایشان دارای فضائل والا، صفات ارجمند، شرف و عزت نفس و باطن بزرگوار محمّدی هستند.(۳۶)
ابو هذیل (از دانشمندان اهل سنّت و استاد ابن ابی الحدید):
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می نویسد، شنیدم از استادم «ابو هذیل» در وقتی كه شخصی از او پرسید، آیا علی نزد خداوند افضل است یا ابو بكر؟ گفت:
واللهِ لَمُبارزَهِ عَلیٍّ عَمْرو یومَ الْخَنْدَقِ تَعْدِلُ اَعْمال الْمُهاجِرینَ وَالانْصارِ وَ طاعاتِهِمْ كُلَّا تُرْبی عَلَیْها فَضْلاً عَنْ اَبی بكرٍ وَحْدَهُ.
«به خدا سوگند هر آینه مبارزهٔ علی (علیه السلام) با عمرو بن عبدود در روز خندق، معادله و موازنه می شود با اعمال مهاجرین و انصار و تمام عبادتهای آنها،‌ و آن مبارزه سنگین تر و برتر از آنها شود. چه رسد به ابوبكر تنها»(۳۷)
ابن مغازلی (از علمای معروف مذهب شافعی):
{پس از حمد خداوند و صلوات بر پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) نوشته است}:
و درود بر علی، امیر مؤمنان، و آقای مسلمانان، و پیشوای سفید رویان درخشان، و پدر نیكان فرخنده، چراغهای تابنده و شاخه های ثمر بخش؛ و درود بر بزرگ بانوان فاطمه، زهرای بتول، ریسمان پیوسته حقّ و نور سرشته خدا،‌ فرزند رسول. و درود بر دو آقا،‌ دو پیشوا، دو نوباوه رسول خدا،‌ دوبزرگ جوانان اهل بهشت، حسن و حسین(۳۸)،...
عبد الرّؤوف مناوی (از علمای مذهب شافعی):
خلایق اولین و آخرین می دانند كه فهم كتاب خدا منحصر به علم علی (علیه السلام) است(۳۹)...
جاحظ (از دانشمندان مذهب معتزلی):
...و از این جهت،‌علی (كرم الله وجهه) بر منبر كفت:‌
«ما خاندان،‌ با احدی مقایسه نمی شویم» و راست گفت علی؛ چگونه مقایسه می شود احدی از مردم به خاندانی كه از آنان است رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، و از آنان است دو ذات پاك و از همه پاكتر (یعنی) علی و فاطمه و دو فرزند دلبند پیامبر (صلی الله علیه وآله) حسن و حسین، و دو شیهد راه خدا:‌ شیر خدا حمزه و صاحب دو بال بهشتی، جعفر و....(۴۰)
به درستی كه خصومات، باعث نقصان عقول سلیم و فساد اخلاق حسنه است از جمله، از نزاع نمودن در فضل اهل بیت (علیهم السلام) بر غیر آنها. پس بر ما واجب است طلب حق و تبعیت از آن، و طلب نمودن مراد خدای تعالی در قرآن، با ترك تعصّب و هوای نفس و دورانداختن تقلید گذشتگان (از اساتید و پدران خود) و اثبات نمودن مقام فضل اهل بیت (علیهم السلام) و عترت طاهرهٔ‌ پیغمبر (صلی الله علیه وآله) بر دیگران.(۴۱)
برای امیر المؤمنین {علی (علیه السلام)} صد كلمه حكمت است، كه هر كلمه اش به هزار كلمهٔ نیكو و حكیمانهٔ عرب معنی و تفسیر می شود.(۴۲)
۱-كتاب «سید الشهداء»تألیف شهید محراب آیه الله دستغیب، ص۱۱۹ (قطع جیبی).
۲-ابن ابی الحدید درج، از شرح نهج البلاغه، ص۱۶ (گفتنی است كه مطالب او در توصیف امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بسیار مفصل تر از این مقدار است و ما فقط به فرازی از آن در این مجمل اشاره نمودیم).
۳-«علی (علیه السلام)چهرهٔ اسلام» نوشته ابن ابی الحدید، ترجمهٔ‌ علی دوانی، قسمت پیش گفتار ص۹.
۴-«داستان غدیر» تألیف جمعی از دبیران،‌ ص۲۸۵ به نقل از «المراجعات السبع العلویات»، ص۴۳.
۵-«شبهای پیشاور» ص ۴۸۰، به نقل از شرح نهج البلاغهٔ ابن ابی الحدید،‌ ج۱،‌ ص۴۶.
۶-شبهای پیشاور، ص۶۰۸، به نقل از سر العالمین غزالی.
۷-«سیری در صحیحین» تألیف محمد صادق نجمی، ج۲، ص۱۸۹، به نقل از «سر العالمین» ط نجف ص۲۱.
۸-«داستان غدیر» ص۲۹۱، به نقل از تفریظ «الغدیر» ج۶.
۹-«حق با علی است» تألیف مهدی فقیه ایمانی، ص ۲۱۴، به نقل از: مناقب ابو حنیفه، خوارزمی ۲/۸۳ط حیدآباد.
۱۰-داستان غدیر،‌ تألیف جمعی از دبیران، ص۲۸۵، به نقل از تفسیر فخر رازی،‌ ج۱، ص۱۱۱، و الغدیر ج۳، ص۱۷۹.
۱۱-داستان غدیر،‌ ص ۲۸۴، به نقل از «زندگانی امیر المؤمنین (علیه السلام)»، ص۵.
۱۲-یعنی: هر كس علی را دوست بدارد، او را وارد بهشت می كنم، هر چند مرا نافرمانی كند، و هر كس علی را دشمن بدارد، او را به آتش جهنم درآورم،‌و لو مرا اطاعت كرده باشد.
۱۳-«مباحثی در معارف اسلامی» از علامه فقید آیه الله حاج سید علی بهبهانی، ص۱۶۹.
۱۴-«چكیدهٔ اندیشه ها» تألیف سید یحیی برقعی،‌ ص۲۹۷.
۱۵-حافظ ابو نعیم در «حلیه الاولیاء» ج۱-ص۶۱،‌در ابتدای «ذكر علی بن ابی طالب (علیه السلام).
۱۶-آثار الصادقین، ج۱۴، ص۴۴۰،‌به نقل از «الامام الصادق ج۴، ص۵۰۳ طبقات الحنابله.
۱۷-«شیعه» مجموعه مذاكرات مرحوم علامه طباطبائی با پروفسور هانری كربن، ص۴۲۹،‌بخش توضیحات،‌به نقل از صواعق ص۷۶.
-و نیز این مطلب را، شیخ سلمیان قندوزی حنفی در ینابیع الموده،‌ فصل سوم ص ۳۴۴ نقل كرده است.
۱۸-«شیخ سلیمان قندوزی حنفی درینابیع الموده، باب ۵۹، ص۳۳۵،‌ و حاكم در المستدرك، ج۳، ص۱۰۷ و ابن عساكر در شرح حال علی (علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج۳،‌ ص۶۳،‌ حدیث ۱۱۰۸ (شرح محمودی).
۱۹-بوستان معرفت، تألیف سید هاشم حسینی تهرانی،‌ص۶۸۰،‌ به نقل از ابن عساكر در تاریخ علی (علیه السلام)، ج۳، ص۸۴، در روایت ۱۱۱۷.
۲۰-ابن عساكر در شرح حال امام علی (علیه السلام) از تاریخ دمشق، ج۳، ص۱۱۴ حدیث ۱۱۵۳. (شرح محمودی).
-و نیز خطیب در تاریخ بغداد، ج۱،‌ص۱۳۵ در شرح حال علی (علیه السلام) شمارهٔ‌ ۱.
۲۱-«بوستان معرفت»، ص ۶۳۴، به نقل از قندوزی در ینابیع المودهٔ باب ۵۲، ص۱۵۲ و باب ۵۶، ص۲۵۳.
۲۲-همان مأخذ،‌ ص۶۹۸، به نقل از فصول المهمه (تألیف ابن صباغ) فصل اول،‌ ص۱۸.
۲۳-«بوستان معرفت»، ص۶۹۹، به نقل از نور الابصار (تألیف شبلنجی)، ابتدای كتاب.
۲۴-همان مأخذ،‌ص۷۰۲، نقل از كتاب «اهل البیت» تألیف ابو علم شافعی در،‌ آغاز كتابش.
۲۵-«بوستان معرفت» تألیف سید هاشم حسینی تهران،‌ ص۶۹۸،‌ به نقل از مناقب خوارزمی.
۲۶-«داستان غدیر»، ص۲۸۶، به نقل از «الغدیر»، ج۴، ص۳۸۵، (مطالب مذكور برگزیده ای از قصیدهٔ‌ خوارزمی است، كه در بخش اشعار تفصیلا ذكر نمودیم).
۲۷-«حق با علی است» تألیف مهدی فقیه ایمانی، ص۲۱۵ به نقل از فتح الباری شرح صحیح بخاری، ۱۲/۲۴۴.
۲۸-«بوستان معرفت»، ص۶۹۶، به نقل از «فرائد السمطین» تألیف حمّویی، ابتدای كتاب.
۲۹-«بیست و پنج سال سكوت علی (علیه السلام)» تألیف،‌ فؤاد فاروقی،‌ ص۱۶.
۳۰-مأخذ فوق، ص۲۵.
۳۱-همان مأخذ، ص۳۸.
۳۲-«بیست و پنج سال سكوت علی (علیه السلام)» تألیف، فؤاد فاروقی، ص۱۳۷.
۳۳-همان مأخذ،‌ ص۳۹.
۳۴-همان مذخذ،‌ ص۵۴.
۳۵-«بیست و پنج سال سكوت علی (علیه السلام)» تألیف،‌ فؤاد فاروقی،‌ ص۲۷۱.
۳۶-«ائمه اثنی عشری» تألیف شیخ احمد بن عبدالله بن عیاش جوهری با مقدمه آیه الله صافی گلپایگانی، ص۴۵ به نقل از كتاب «الاتحاف بحب الاشراف» تألیف شیخ عبدالله شبراوی شافعی.
۳۷-«چرا شیعه شدم» تألیف محمد رازی، به نقل از شرح نهج البلاغهٔ ابن ابی الحدید، ج ۴، ص۳۳۴.
۳۸-«بوستان معرفت»، ص۶۹۴، به نقل از مناقب ابن مغازلی در ابتدای كتاب.
۳۹-همان مأخذ، ص۶۸۰، به نقل از مناوی در فیض القدیر، ج۳، ص ۴۷،‌ كه عبد الرؤوف مناوی مطلب فوق را در پی حدیث ۲۷۰۵ (انا مدینه العلم) از دانشمندی نقل می كند. (كه بیانگر پذیرش و تأیید این مطلب از سوی او است).
۴۰-«بوستان معرفت»،‌ ص۶۸۸، به نقل از سلیمان قندوزی در ینابیع الموده، باب ۵۲.
۴۱-همان مأخذ،‌ ص۹۹۹،‌ به نقل از شیخ سلیمان حنفی در باب ۵۲ از ینابیع الموده.
۴۲-همان مذخذ،‌ ص۶۹۰،‌به نقل از مناقب خوارزمی،‌ فصل ۲۴، ص۲۷۱.
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید