یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


خط و خوشنویسی ، انواع آن و ارزشهای بصری هر یک


خط و خوشنویسی ، انواع آن و ارزشهای بصری هر یک
● خط و خوشنویسی
نقش سازنده و مؤثر هنر خط در پیشبرد علوم و پایه گذاری تمدن و فرهنگ اصیل چنان مؤثر عمیق و بنیادین و آن چنان گسترده و نامحدود بوده است كه در وصف نمی گنجد .
ارتقاء سطح دانش بشری در همه موضوعات مرهون هنر خط و نگارش و كتابت است اعجاز این هنر ، توانست اندوخته های بشری را طی تاریخ در اختیار سراسر این جهان و همهٔ مردمان قرار دهد .
خط توانست فراتر از زمان و مكان و مرزها و فرهنگ ها ، حاضران را با گذشتگان پیوند و اتصال دهد و انتقال علم و اندیشهٔ انسانها را میسر نموده و تداوم بخشد نگارش و كتابت در طول حیات خود توانسته است افكار ، احساسات ، معلومات و تجربیات گذشتگان را در تاریخ ثبت كند و از دستبرد ، تباهی ، تاراج و زوال محفوظ دارد . تا نسل حاضر از اندوخته های نیاكان خود برخوردار و بهره مند شود .
هنوز از زمان پیدایش و یا اختراع خط ، اطلاع دقیقی در دست نیست . اما آنچه بدون تردید مشخص است این است كه خط و یا اختراع علائم نگارش و ترسیمهای قراردادی در بین نوع بشر از مفیدترین و مهم ترین اختراعات و باعث شكوفائی تمدن بشری شده است .
هنر خط ، همانند دیگر دستاوردهای اندیشهٔ بشری ، دورانهای مختلفی را طی نموده است و پس از سپری نمودن اعصار و قرون طولانی به مرحلهٔ كنونی خود رسیده است . پیدایش خط در آغاز به صورت تصویری و ترسیمی بوده و هر تصویر نمایندهٔ یك اندیشه و یا یك واقعه محسوب می شده است . سپس مرحلهٔ رمزی آن پیش آمده كه هر حرف نشانگر كلمه و تصویری بوده است .
در آن روزگار ۲۴ الفبای قراردادی بوجود آمد كه همگام با بكاربردن آنها ، از علامتهای پیچ در پیچ هیروگلیف نیز استفاده می شده است .
از آثار آن دوره ؛ اهرام مصر ، كتیبه ها و نوشته های فراوان در كشور مصر است . پس از مصریان ، فنیقیان آن حروف اولیه را به درجهٔ عالی تری رسانده و سپس یونانیان به آن كمال مطلوب را بخشیدند . آنگاه خط آسانتری بنام خط هیراتیكی در حدود ۱۹۰۰ سال قبل از میلاد مسیح بوجود آمد . پس از آن یك نوع خط مورتیكی جانشین آن گردید كه این خطوط را برروی سنگهای نازك و سفید حك می كردند .
گرچه نوشتن و حك كردن بر روی اینگونه اجسام سفت ، امری بسیار مشكل بود ، لكن این دشواری مانع از تحریر نمی شد . كتیبه ها و سنگ نوشته های زیادی از كتابخانه های بابل و ایلام بدست آمده است .
بطور خلاصه در ایران در عهد هخامنشی خط میخی در عهد ساسانی خط پهلوی و از عهد ورود اسلام به ایران خطهای كوفی و نسخ و سپس نستعلیق رایج بوده است .
در مورد زمان پیدایش خط تاریخ ، مشخصی نمی توان قائل شد ، چون امری تدریجی بوده و طی سالها یا قرنها به صورت مشخص تجلی و ظهور پیدا كرده است ، لكن تشخیص اصل و بنیاد و ریشهٔ هر خط ، با استناد به آنچه در دست است ، تا حدودی میسر است .
۱) كوفی
۲) نسخ
و خطوط دیگر ، از تأثیر گذاری نوعی بر نوع دیگر پدیدار شده اند .
پیدایش خط كوفی را چنین آورده اند :
لذا می توان دریافت كه خط كوفی ، نتیجه ای از نظم و ترتیب خط حجازی می باشد . ( لازم به ذكر است كه در آغاز ، خط كوفی در كنار خطوط عِبری و سریانی ، جزو خطوط در امپراطوری بزرگ ایران و روم ، حائز اهمیت نبود و وقتی نامدار شد كه خط رسمی دین اسلام گردید و مورد توجه رسول اكرم ( ص ) و مسلمانان صدر اسلام قرار گرفت . )
خط عربی قبل از اسلام ، منحصر به شبه جزیره عربستان بود و توسعهٔ آن با انتشار دین اسلام انجام پذیرفت و در سرزمینهای فتح شده همپای دین اسلام منتشر شد و مشرق و مغرب را پر نمود و بر زبانهای اصلی ممالك غیر عرب ، غلبه كرد .
بعد از آن پیوسته سلیقه ها و ذوق های اقوام مختلف كه در شهر كوفه گرد آمده بودند ، دست به كار شدند تا آنكه شیوهٔ كوفی از حجازی فاصله پیدا كرد و صورت خط حجازی تقریباً به حال ابتدائی خود باقی ماند . ولی خط كوفی ، جلوهٔ بهتری پیدا كرد و در نیمهٔ اول قرن اول هجری ، به آخرین صورت مستقل خود ، رسید و حروف آن از حروف نسخی آن زمان هم از حیث جلوه ، و هم از جهت ، حروف بهتر شد .
همان طور كه عبریان ، خط مربع ، و سریانیان خط سریانی و نسطوریان خط ستر نجیلی را مخصوص كتابهای دینی و علمی خود قرار داده بودند ، مسلمانان نیز ، خط كوفی را كه صورت و هیأتی بهتر یافته ، و مشابه خط ستر نجیلی شده بود ، خاص نوشتن قرآن قرار دادند و بعدها آن را در تزیین مساجد و سكه ها و كتب ، مورد استفاده قرار دادند و به دلیل احساس نیاز هویت برای معماریهای اسلامی ، مساجد و بناهای اسلامی ، كاربردی در كتیبه ها پیدا كرد كه پس از مصرف و كاربرد در كتابت به روی دیوارها و ستونها و مناره ها خود را بالا كشید و هم زمان تزئینی تر شد و به دلیل اجتناب طراحان از ایجاد نقوش تحریم شده ، نقش و نگاره هایی به آن اضافه شد و فضاهای خالی ، با گردش های قلم ، فرهنگی جدید را در مقاطع مختلف به وجود آورد . خط عربی به تبعیت از دین اسلام ، در ممالك دور و نزدیك نفوذ كرد تا جایی كه ناحیهٔ وسیعی از جهان ، یعنی آن قسمت از میان شط فرات ، از مشرق و سواحل اقیانوس اطلس از مغرب ، و سواحل شمالی مدیترانه از شمال و خط استوا از جنوب واقع است ، به این زبان تكلم كرده و به آن خط كتابت كردند . و بعضی با خط و زبان خود صحبت و به خط عربی كتابت كردند ، مانند ایران .
سلسله فتوحات اسلامی ، از راه آسیای صغیر به مصر و به طرف شمال آفریقا و ممالك مغرب ( تونس ، الجزایر ، مراكش ) كشیده شد و تمدن اسلامی و خطوط اسلامی به دنبال آن در این سرزمینها جایگزین گردید .
خط در این نواحی كه احتمالاً از اوایل قرن دوم باید متداول شده باشد ، نوعی كوفی و مشتق از آن است و به خط مغربی معروف ، و از قدیمی ترین خطوط اسلامی است كه در تمام آفریقای شمالی ، به جز مصر و قسمتی از سایر نقاط آفریقای شرقی و مركزی و با جزئی تغییر ، معمول گردیده است .
● خط كوفی :
چون اسلام در ایران انتشار یافت ، خط كوفی جایگزین خط پهلوی ساسانی و دین دبیرهٔ اوستایی شد و ایرانیان تقریباً از اواخر قرن اول و اوایل سدهٔ دوم هجری كم كم در نوشته های خود خط كوفی را معمول داشته و آنرا جایگزین خط پهلوی نمودند .
خط كوفی ابتدا ، بی نقطه و بدون حركات ( ضمه و كسره و فتحه ) و اِعراب بود . این نقیصه خواندن این خط را مشكل می ساخت .
ابوالاسود الدؤلی كه از فضلا و ادبای معروف كوفی بود ، و در خدمت حضرت علی ( ع ) به اكتساب علوم پرداخته و در جنگ صفین ملتزم ركاب بود ، و از آن بزرگوار اخذ نحو كرده بود ، از برای تسهیل امر خوانندگان قرآن ، نقطه را وضع نمود و گمان می رود وی این طریقه را از خطوط كلدانیان و سریانیان اخذ كرده باشد ، زیرا این طوایف از همسایگان بین النهرین و بابِل بودند ، و در كتابت آنها نقطه استعمال می شد . به خلاف خطوط میخی و پهلوی ایرانیان . و هیروگلیف مصریان و فنیقیان كه در كتابت آنان نقطه مستعمل نبود .
صاحب الفهرست می نویسد : (( ابوالاسود به كاتب چنین می گفت : نویسنده ، در موقع نوشتن به هوش باش و مرا ببین ، چون به خواندن در آمدم ، نظر به لبان من نما ، اگر به فتحه و گشوده خواندم ، نقطه را بالای حرف بگذار ، و اگر به پیش خواندم ، نقطه را بگذار بین حرف ، و اگر به زیر خواندم نقطه را در زیر بگذار . ))
صاحب اللمعه الشهیمه می آورد : (( در صدر اسلام نقطه برای حركات استعمال می شد و واضع او یعقوب رهاوی بود و این نقاط به جای حركات به كار می رفت . )) خط كوفی در عـصر دولـت عبـاسی ( ۱۳۲ ـ ۶۵۶ هـ . ق ) به مرتبهٔ رفیعی از زیبائی در رسم و شكل رسید ، و انواع خط كوفی از پنجاه نوع متجاوز شد . مشهورترین آنها ، كوفی محرر ، مشجر ، مربع ، مدور و متداخل بود . نكتهٔ مهم در استفاده از خط كوفی در كتیبه نویسی این است كه تابع قواعد اكیدی نبود ، بلكه عملاً دست هنرمند را در ابداع و اجرای شكلهای تزئینی آن باز می گذاشت . در ابتدا ، حروف به آذین های سادهٔ برگ و گل منتهی می شد . این خط بنا بر سلیقه و توانایی طراح ، به روی اصل آن فرعیاتی اضافه می شد ، به این معنا كه قواعد مفروض به عنوان محور قرار گرفته می شد و دست هنرمند ، نقوش و گل و برگهای منشعب از آن فضاهای خالی را پوشش می داد . شكلهای عمدهٔ این تزیینات عبارت بودند از : ادامهٔ حروف به صورت برگ ، گل ، بافته ، گره خورده ، به هم تابیده ، در هم پیچیده شده ، شكـل سر انسان ، یا حیوان .
با همه این تفضیلات خط كوفی از نظر تاریخ نگاران ، به دو دستهٔ بزرگ تقسیم می شود :
۱) كوفی مغربی
۲) كوفی مشرقی
كوفی مغربی خود به انواع : قیروانی ، تونسی ، جزایری ، سودانی تقسیم می شد .
كوفی مشرقی عبارت است از شیوهٔ عربی و شیوهٔ ایرانی و شیوهٔ مختلط . ( كه شیوهٔ عربی به اقسام مكی ، مدنی ، كوفی ، بصری ، شامی ، مصری ، منقسم می گردد . )
خط كوفی ویژگیهای مهمی در هنر ایران دارد . یكی از آن ویژگیها این است كه هیچ هنری تاكنون به این حد نه فقط در تزئین معماری آثار مقدس و مهم ، بلكه در اشیاء كاربردی زندگی روزمره از خط و تزئینات خطی استفاده نكرده و اصلاً هیچ خطی به اندازهٔ رسم الخط كوفی برای مقاصد تزئینی به این حد ، مناسب نیست .
▪ كوفی بنایی (معقلی)
نوعی كاربردی از خط كوفی است كه در بناها و معماری ها جلوه گر شده است ، و به دلیل استفادهٔ آن در روی بناها ، خط بنائی لقب گرفت و به صورتهای مختلف پدیدار گشته كه به شكل آسان و متوسط و مشكل ، دسته بندی می شود ، ولی می توان نامهای منحصر ، مربعی یا مستطیلی و متداخل تطبیق نمود . خط معقلی در كتابت مستعمل نبود ، اگر چه مولانا سلطانعلی مشهدی ، معتقد است كه به این خط كتابت نیز می شد . و آنرا جزو خطوط می آورد .
چون اساس این خط روی خانه بندی خط كشی می شود ، به این ترتیب كه اول كاغذ مانند صفحهٔ شطرنجی خط كشی و خانه بندی می شود ، و بعد از تقسیم خانه ها ، حروف آن مرتب می شود ، و چون این خط به ترتیب فوق نوشته می شده ، آنرا با آجر روی عمارات به آسانی می چیدند تا هم عبارتی از آن خوانده شود و هم دیوار عمارت را تزئینی باشد . به این نسبت آن را خط معماری یا خط بنایی نامیده اند .
معقل در لغت به معنی حصین ( پناهگاه و كوه بلند آمده است ) این معنی با این نوع خط بنایی مطابقت دارد و این نظریه منطقی است كه خط بنایی پس از اینكه به كمال مطلوب رسید ، معقلی نامیده شده باشد . به نظر می رسد خط معلقی بعد از خط كوفی و از روی آن استخراج شده باشد ، و قطعاً این خط برای تزئین بناها از روی خط كوفی استخراج شده كه در كوفی یك دانگ دور است و پنج دانگ سطح ، و در خط معلقی دور نیست و همه سطح است و چنانچه فرض كنیم این خط قبل از اسلام به وجود آمده ، باید كه از خط سترنجیلی كه مادر خط كوفی است استخراج شده باشد .
بهترین خط معلقی آن است كه سواد و بیاض آن ، هر دو خوانده شود ، مانند نمونه زیر ، یعنی سیاهی آن ، چیزی خوانده شود و سفیدی آن چیزی دیگر ، كه هنر طراحی این خط در آن است ، والا نوشتن معلقی آسان است .● خط محقق
به نظر می رسد ظهور و شهرت خط محقق در آغاز دولت عباسی بوده و نام این خط در اوایل آن دولت به میان آمده است . ابن ندیم در كتاب الفهرست گوید : (( تا آغاز دولت عباسی ، مردم به همان شیوهٔ قدیم ( یعنی كوفی و قلم جلیل ) می نوشتند . همین كه خاندان هاشمی ظاهر گردید ، نوشتن قرآن به آن خطوط اختصاص یافت و خطی پیدا شد كه به آن عراقی می گفتند ، و این خط محقق بودكه به آن وراقی نیز گفته می شد . ))
اصل و ریشهٔ خط محقق از كوفی است . واضع آن ابن مقله بیضاوی بود و چون خط كوفی را پنج دانگ و نیم سطح و نیم دانگ دور بود ، در خط محقق یكدانگ از سطح آن كاسته و به دور آن افزود و به این ترتیب كه در خط محقق چهار دانگ و نیم سطح و یكدانگ ونیم دور معین است .
خط ریحان تابع قلم محقق است ، هر دو از یك اصل به وجود آمده اند و سطح و دور آن مانند محقق است . جز در حروف (( ی )) كه دور آن در محقق بیشتر است واضع آن این مقله وزیر بیضاوی است .
● خط ثلث و نسخ
در صبح الأعشی آمده است :
قلم ثلث ، یا ثلث ( بحذف مضاف ) آن است : كه به آن در ورقی در قطع ثلثین نویسنده ، و كتاب در نسبت ثلث اختلاف كرده اند كه آیا به اعتبار تقویر و بسط ( سطح و دور ) است ، یا به اعتبار ۳/۱ مساحت قلم طومار و قسط این قلم محرف است ، زیرا كه در نوشتن آن احتیاج به تشعیر ( دنباله های تیز و موئین ) است كه جز با نیش قلم حاصل نشود و این خط به خلاف محقق ، بیشتر مایل به دور اسـت و ترویـس در آن لازم است . در حروف الف مفرد و جیم و طا و كاف و لام مفرد و اول و دندانه های بلندی كه در ابتدای حروف قرار گیرد ، چون (( بسـ ـ بصـ ـ بط ـ مِعـ ـ نمـ ـ بو … )) و گره های صاد و طاء و غین و فا و قاف و میم و ها و واو و لام و الف محققه ، باز است و در آن گرفتگی به هیچ وجه جایز نیست .
▪ ثلث بر دو نوع است :
ثقیل و خفیف
بعد از رواج خط محقق و ریحان بین مردم ، خط ثلث ریحانی از خط ریحان استخراج شد و برای آن نیز قواعدی قرار داده شد . ( محققان واضع این اصول را ابن مقله دانسته اند ) در كتاب تاریخ مختصر خط ، از بیان ابن مقله در مورد اصول اقلام سته ( محقق ـ ریحان ـ ثلث ـ نسخ ـ توقیع ـ رقاع ) استفاده كرده ، چنین آورده است :
ـ محقق : ۱ دانگ و نیم دور چهار دانگ و نیم سطح
ـ ثلث : دو دانگ دور ، چهار دانگ سطح
ـ نسخ : تابع ثلث است
ـ توقیع : ۳ دانگ دور ، ۳ دانگ سطح
ـ رقاع : تابع توقیع است
شیوه های ثلث و نسخ و ریحان و سایر خطوط در ایران ، به شیوهٔ یاقوت مستعصمی تا آغاز قرن دوازدهم در كمال رواج و رونق بود ، و از آن پس بر اثر حوادث رو به انحطاط گذاشت .
ولی پس از مدتی كوتاه رو به جنبش و حیات تازه گذاشته و خط حروفچینی این زمان از روزنامه و كتب و نشریات ، برگرفته از خط نسخ می باشد .
● خط تعلیق و دیوانی
تعلیق خطی است تودرتو ، پیچیده شده كه اتصال حروف در آن به منظور سرعت معمول بود . و گاهی حتی چند كلمه به هم متصل و پیوسته می شد . كلمات و حروف یكنواخت دیده نمی شود . یعنی گاهی درشت و فربه ، و گاهی ریز و لاغر نوشته شده است ، و حركات آن نرم و به جز اندكی ، تمام آن دور است و خود ریشه و اساسی برای پیدایش خط نستعلیق و شكسته نستعلیق فرض می شود .
مؤلف كتاب خط و خطاطان ، ابداع نستعلیق را به خواجه ابوالعال نسبت داده است و نیز گفته می شود خواجه ابوالعال خط تعلیق را از فروع خط كوفی و پهلوی درآورده است . و برای (( پ )) ، (( چ )) كه تا آن زمان سه نقطه گذاردن معمول نبوده ، سه نقطه وضع نموده است .
ولی عده ای از محققان معتقدند كه خط تعلیق از خط نسخ و ثلث و رقاع استخراج شده و در ابتدا فقط برای مكاتبات و مراسلات استفاده می شده ، ولی بعداًَ منشاء خلق آثاری بدیع گشته است . آغاز پیدایش خط تعلیق ، قرن هفتم و تداوم آن در قرن هشتم می باشد كه در ایران تا سه قرن بعد در نهایت رواج و توسعه بوده و در ممالك عربی از آن اثری در میان نبوده است . در قرن هشتم ، بنا به احتیاجی كه به تندنویسی به سبب كثرت كتابت در دربارها و دیوانها نیاز بود ، این قلم به صورت شكسته تعلیق در آمده كه خط خاص منشیان و عـمال دیـوان گردیده ، و گـاهی به آن ترسـل نـیز گفته اند .
پس از انتشار و توسعهٔ خط تعلیق عثمانیان و مصریان در آن تصرفاتی كرده ، موافق ذوق و سلیقهٔ خود ، به صورت خاص در آورده و نام دیوانی به آن گذاشته اند . این خط تا قرن دهم در ایران رواج داشته و تا قرن سیزدهم نیز كماكان مورد توجه بوده ، ولی پس از پیدایش خط نستعلیق و شكسته نستعلیق ، رو به ضعف گذاشته است .
● خط رقعه
رقعه در معنای لغوی ، قسمتی از هر چیز است ، ونیز به معنی نامه آمده است . این خط كه از تصرف و تغییر در خط نسخ و خط دیوانی به وجود آمده است ، در كشورهای عربی و تركیه ( عثمانی سابق ) برای نوشتن و مكاتبات فوری به كار می رفته است .
رقعی به خطی گفته می شود كه حروفش كوچك و تنگ و مستقیم و فشرده باشد . ابداع این خط به منظور كوتاه نمودن كلمه های دیوانی بدون حركت بوده است و در آن شكل حروف را ساده و قوسها و تمایل ها را كم نمودند تا سرعت نوشتن زیادتر شود .
خصوصیات مهم خط رقعی ، گردی حروف ( دور ) ، كم و سطح زیاد شده ، و مقصد اصلی آن ازدیاد سرعت در نوشتن است . استفادهٔ این خط در پیش نویس ها ونامه های تجارتی ، بیشتر دیده شده است .
● خط نستعلیق
پس از حاكمیت اسلام ، به علت رواج رسم الخط عربی ، انقلاب عظیم فرهنگی در ایران به وجود آمد و به واسطهٔ نفوذ فرهنگ اسلام در زبان ایرانی ، رسم الخط عربی رواج یافت . استادان و دانشمندان پس از مدتی چنین احساس كردند كه فارسی و عربی ، دو زبان جدا از هم هستند كه با یك رسم الخط كه عربی باشد نوشته می شوند . در حالیكه قواعد دستوری ( صرف و نحو ) آنها از یكدیگر جدا و متمایز است و گذشتهٔ تاریخی هر دو جدا می باشد . به همین سبب باید در شیوهٔ نوشتن هر دو خط ، تا اندازه ای فرقی موجود باشد . تا آخر سدهٔ هفتم هجری ، خط نسخ و تعلیق در ایران موقعیت خاص و مستقلی پیدا كرد . ناگفته نماند كه محققین این را پذیرفته اند كه خط نستعلیق در اصل تركیبی از نسخ و تعلیق می باشد .
بنا به مدارك موجود ، مبدع خط نستعلیق را میرعلی تبریزی می دانند . میرعلی كه در بغداد در دربار سلطان احمد جلایر ( ۷۸۳ ـ ۸۱۳ هـ . ق ) بود ، كلیات فارسی خواجوی كرمانی را در سنهٔ ۷۹۸ به خط نستعلیق در بغداد نوشت ، و حال آنكه زبان اهل بغداد همیشه عربی بوده است . این نسخه كلیات مصور خواجوی كرمانی در موزهٔ لندن موجود می باشد .
نسخ تعلیق اگر خفی و جلی است واضع الاصل خواجه ، میرعلی است .
از آن پس خط نستعلیق در ایران عمومیت یافت و نوشته های فارسی به همان خط نگارش یافت كه نمونه های بیشماری از آنها اكنون موجود می باشد . اگر چه همانطور كه اشاره شد بعضی از دست نبشته ها مربوط به قبل از زمان میرعلی تبریزی ، جزو خط نسخ تعلیق نما به دست آمده است ، ولی میرعلی از لحاظ فنی آنرا به صورت مستقلی ، عرضه نمود .
● ارزشهای بصری خط كوفی
خطوط افقی كه در خط كوفی مسطح و ضخیم می باشد ، نشست و تعادل بیشتری را از نظر ایستایی ایجاد می كـنند ، و از آنجاست كه خط كوفی دارای قاطعیـت و حـالت مذهبـی و تزئیـنی بـه خـود می گیرد .
خط كوفی خطی پرقدرت و غیرقابل انعطاف می باشد . دارای نظم و ترتیب مشخص است و نیز دارای توازن در حروف است كه از ویژگیهای این خط ، كمال و شیوایی آن را می توان نام برد .
● ارزشهای بصری خط ثلث و نسخ
خط نسخ و ثلث ، به دلیل قرابت فرمی كه دارند ، یكجا مورد بحث قرار می گیرند . با این تفاوت كه خط نسخ مشخصهٔ خوانا بودن را بیش از ثلث داراست ، و خط ثلث جنبهٔ تزیینی تر دارد . در هر دو قلم ، خصوصیت صلابت و استواری به دلیل سطح زیاد ، و نیز خطوط عمودی بلند ، كاملاً محسوس است .
● ارزشهای بصری خط نستعلیق
از آنجا كه دور و بر سطح در این خط غلبه دارد ، خطی است عاطفی و صمیمی . و از آنجا كه ریشه در سنت كهنِ فارسی دارد ، این خط عروس خطوط ایرانی ، لقب گرفته است .
در تمام اجزاء آن ، بنا به قاعدهٔ تشرف ، نزول مشاهده می شود . یعنی جزء آغازین در هر كلمه ، بالاتر از آخرین جزء كلمه ، قرار می گیرد . اگر خواسته باشیم آن را به قالب یكی از اشكال اصلی تشبیه كنیم ، فرم دایره متناسب است ، جز در موارد نادری مثل (( ب )) و (( ك )) و … كه باز سطح همراه دایره كامل می شود ، در بقیهٔ حروف ، دایره جزء اصلی كار را تشكیل می دهد و همین خصوصیت ، باعث گردیده است این خط تا این حد عاطفی و صمیمی احساس را بیان كند . در ضمن اینكه بر خلاف خط شكسته نستعلیق ، كاملاً خوانا است
● ارزشهای بصری خط شكسته نستعلیق
خطی پر تحرك و پرانرژی است ، پیچیدگی ، آزادی ،. پیوستگی حروف ، ظرافت ریتم ، و آهنگ در این خط وجود دارد . خطی بسیار عاطفی است ، و تا حدودی خواندن آن دشوار است . دارای خطوط منحنی قوسی شكل است ، تا جایی كه حالت موسیقی را تداعی می كند . خطی متنوع و شادی بخش است ، لذا جنبهٔ تزئینی آن بر خوانایی اش غلبه دارد .
منبع : پایگاه خبری هنر ایران


همچنین مشاهده کنید