جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


عدالت


عدالت
این روزها، واژه عدالت بسامد زیادی در زبان نوشتاری و گفتاری جامعه ما یافته است. به ویژه به هنگام تبلیغات نهمین دوره ریاست جمهوری و پس از آن این واژه كاربرد بسیاری یافته است.
اگرچه هر شخص یا گروهی ممكن است برداشت خاص خودش را از واژه عدالت داشته باشد و حتی گاه، این برداشت‌ها، كاملاً در تنافر با یكدیگر هستند، اما همه ما، به طور عام در بعضی از مؤلفه‌های اساسی عدالت، احتمالاً برداشت‌های مشتركی نیز داریم.
عدالت در نخستین نگاه، ناظر بر توزیع عادلانه ثروت است. به عبارتی عمدتاً عدالت در همین معنا خلاصه می‌شود. اما حیطه‌های متفاوت‌تری را هم می‌توان از این واژه استنباط كرد. به عنوان نمونه، در حیطه كاری ماهنامه شبكه، یعنی IT و یا به عبارت وسیع‌تر،ICT ، عدالت می‌تواند دربرگیرنده برخورداری از فرصت‌های یكسان جهت استفاده از ابزارهای نوین اطلاع‌رسانی و ارتباطی نیز باشد.
امروزه، شكاف عمیقی در سطح جهانی در استفاده از این ابزارها و شیوه‌ها به چشم می‌خورد كه كارشناسان این رشته از آن به <شكاف دیجیتالی> یاد می‌كنند. كافی است در یكی از شبكه‌های تلویزیونی، كودكان آفریقای سیاه، با شكم‌های خالی اما باد كرده را ببینید و این تصویر را با تصویر كودكان شاد و سرزنده كشورهای پیشرفته كه در كنار كامپیوترهایشان نشسته و مشغول بازی هستند مقایسه كنید. این مقایسه، در واقع تصویر جدیدی از یك پدیده بسیار قدیمی است و آن، عدم وجود عدالت در زمینه‌های مختلف در سطح جهانی است. بدیهی است كودكانی كه از اوان زندگی در میان انواع ابزارهای نوین رشد می‌كنند، و جهان را از منظر بسیار وسیعی می‌بینند، دیدگاه‌ها و تصوراتشان از دنیا بسیار متفاوت از كودكانی است كه در رقابتی تنگاتنگ برای دریافت لقمه‌ای نان، جهان را تنها دستانی می‌بینند كه از سر صدقه یا در بهترین تعبیر، نیك‌خواهی، این پاره نان را به آنان می‌دهند. بدیهی است این كودكان در آینده جهان و در برخورداری از فرصت‌های تحصیلی و موقعیت‌های شغلی به هیچ‌عنوان اقبالی نخواهند داشت. پس بیهوده نیست كه تمامی مشاغل مهم دنیا، از آن كسانی است كه در كودكی و نوجوانی امكان دسترسی به انواع آموزش‌ها و فرصت‌ها را داشته‌اند. اگر چه ممكن است استثناهایی هم باشند كه توانسته‌اند خود را از گرداب فقر و فلاكت برهانند و به سطوح بالا بركشند؛ اما این‌ها فقط استثنا هستند و بس.
خوشبختانه، در كشورما، شكاف فقر و غنا، در این حد نیست و تصاویری از آن دست كه در كشورهای آفریقایی یافت می‌شود، در اینجا به چشم نمی‌خورد. بخش قابل توجهی از جمعیت كشورمان توانایی استفاده از اینترنت و سایر ابزارهای ارتباطی را دارند، با این همه، این شكاف، در جامعه ما نیز تا حدودی قابل رویت است. روستاها و شهرهای كوچك كشورما از این لحاظ به مراتب محروم‌تر از شهرهای بزرگ و به ویژه تهران هستند. اگر چه در این شهرهای بزرگ هم كاربران با مشكلات بزرگ و كوچكی دست و پنجه نرم‌ می‌كنند. اما در بسیاری از شهرستان‌های كوچك به شخصه دیده‌ام كه یك ارتباط معمولی با اینترنت به معضلی پیچیده، وقت‌گیر و هزینه‌بر تبدیل می‌شود.
در برنامه‌های بلندمدتی كه برای آینده كشور تدوین شده است، خوشبختانه به این امر توجه شده است. به عنوان نمونه چند روز پیش در خبرها آمده بود كه چندین هزار روستای كشور در آینده نه‌چندان دور توان استفاده از اینترنت را خواهند یافت. اگر این برنامه به درستی اجرا شود، می‌تواند امیدوار بود كه شكاف دیجیتالی میان شهرها و روستاهای كشور تا حدودی برطرف شود. این امر به نوجوانان و جوانان روستایی ما و یا آنان كه ساكن شهرستان‌های دوردست و كوچك هستند این امكان را خواهد داد كه در جهانی كه روز‌به‌روز بر پیچیدگی آن افزوده می‌شود، آینده‌ای برای خود ترسیم كنند.
جوانان ما این قابلیت را دارند كه خود و جامعه‌ای كه در آن زندگی می‌كنند را تا بالاترین سطوح ممكن بركشند، به شرط آن كه احساس كنند، امكانات و فرصت‌ها، به روشی عادلانه در اختیار آن‌ها قرار گرفته است. یك نمونه كوچك آن، كه من به شكلی روزمره با آن دست به گریبانم، نحوه توزیع ماهنامه شبكه است. دوستانی كه در شهرهای دوردست و یا روستاها زندگی می‌كنند، مدام گلایه دارند كه مجله به راحتی به دستشان نمی‌رسد. در واقع مجله (و یا سایر امكانات) تا از گردنه‌ای به نام تهران عبور كند، به مراكز استان‌ها برسد، و از آنجا به شهرهای بزرگ‌تر و بعد شهرهای كوچك و روستاها، در واقع، چیز چندانی از آن باقی نمی‌ماند. پس در همه سطوح باید چاره‌ای اندیشید؛ وگرنه باید منتظر پی‌آمدهای این شكاف بنشینیم: مهاجرت از روستاها به شهرهای بزرگ و به ویژه تهران، به هرز رفتن استعدادهای برجسته، نابودی تدریجی روستاها و به طبع آن كشاورزی و صنایع دستی و فهرست بلند بالایی از مشكلات دیگر.
عدالت، در سطوح دیگری نیز قابل تجزیه و تحلیل است مانند، برخورداری شركت‌های كوچك و متوسط از فرصت‌های تجاری، در دست بودن آمار و اطلاعات مفید برای مدیران جهت تصمیم‌سازی‌های مهم تجاری و صنعتی و امكان استفاده یكسان و یا متناسب همه شركت‌ها و مؤسسات از نیروی خلاق و ماهر. ایران سرزمین حاصلخیز استعدادهاست و تنها فرصت‌ها و امكانات متناسب می‌تواند در این كشتزار مستعد، جوانه‌های سرسبز و سربلند برویاند.
هرمز پوررستمی
منبع : ماهنامه شبکه