یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تثبیت مواضع ایران یک سال پس از نبرد کلمبیا


تثبیت مواضع ایران یک سال پس از نبرد کلمبیا
یک سال از نبرد کلمبیا گذشت، مواضع ایرانیان امّا از پیروزی در «مرحلة نبرد» سنگین و تمام عیار آن جنگ متافیزیکی به مرتبة حفظ «سرپلهای» فتح شده و به دنبال آن «تثبیت اهداف» جبهة ایرانی در یک سالگی نبرد منتهی گردید.
پیروزی در نبرد کلمبیا اگر چه با تدبیر «مدبّر عالم» و «ولایت الله» و نیز رزمندگی شایستة نمایندة ملّت بزرگ ایران در نیویورک همراه بود، امّا بی شک، نگهداری خطوط فتح شدة نظام سلطه پس از یک سال گذشت زمان، جزوی از شاهکارهای مدیریت نبرد نیز به حساب می آید.
امّا ادّعای تثبیت مواضع ایران پس از گذشت یک سال از نبرد کلمبیا با چه ملاک و مناطی قابل اثبات میباشد؟ نگارنده اجمالاً برخی از این شواهد و براهین تحلیلی را در سطور زیر مورد واکاوی اجمالی قرار داده است.
▪ تجلّی هم زبانی و هم سخنی رئیس جمهور و ملّت:
رئیس جمهور که اکنون بخش اعظم شهرت خویش را مرهون دستکاری در هژمونی اسطورة هولوکاست در جهان می باشد، امسال امّا غایب بزرگ مراسم بزرگ و آیینی ایران در روز قدس بود. مع الوصف ملّت و رئیس جمهور ملّی دست به تقسیم کاری بزرگ زدند و آن این که ایرانیان در محیط ملّی و احمدی نژاد در صحن مجمع عمومی تعامل معنادار سیاست داخلی و خارجی را به نمایش گذاشتند. ملّت در اقصی نقاط کشور از محو اسراییل سخن گفت، آنچنان که رئیس جمهور در صحن علنی سازمان ملل.! از این جهت روز قدسِ امسال ایرانیان مساحتی به مراتب عمیق تر از گذشته و در فاصله ای از تهران تا نیویورک به نمایش در آمده و این رزمایش قدسی بیش از گذشته، سران نظام سلطه را به خشم در آورد. و لو این که برخی از سیاستمداران وطنی چشم بر این عمق و پهنای هویت بسته باشند.
▪ سفر به آمریکا و مجمع عمومی به مثابة وسیله:
در آستانة آمادگی حضور احمدی نژاد برای عزیمت به مجمع عمومی سازمان ملل برخی اهالی سیاست مجدداً به جای تکیه بر عقلانیت سیاسی و منافع ملّی، از حضور دوبارة احمدی نژاد شِکوه کردند و سفرش را از پیش زیانبار شمردند. گو اینکه نفس سفر وی آن هم در چهار مرتبه به نیویورک نیز بر آنها گران آمد. اگرچه نباید هر حرف و سخنی را جدّی گرفت، امّا این کردار از آیین مروت اسلامی و ایرانی به دور است. احمدی نژد امّا مجمع عمومی سازمان ملل و سفر نیویورک را به مثابة وسیله ای می شناسد که باید در چشم انداز غایات ایرانیان و یکتاپرستان جهان به خدمت گرفته شود. چه اینکه به رأی العین دیدیم که نمایندة ملّت بزرگ ایران همة نظرها و اذهان را متوجه طرحهای اسلامی- ایرانی برای ادارة جهان نمود.
▪ فزونی مخاطبان پیامها و گفتارهای ایرانی:
افزایش درخواست ملاقات با رئیس جمهور ایران در لایه های مختلف رسانه ای، نخبگی و اندیشگی آمریکا بعد از پس لرزه های برخورد ناپسند آقای بولینگر در دانشگاه کلمبیا در سفر اخیر، گویای آن است که ملّت آمریکا از حصارهای پروپاگاندای نظام یک سویة رسانه ای عبور کرده و خواستار تماس مستقیم با فرهنگ و تمدن باشکوه اسلامی و ایرانی است. این قرائن از دیگر سو البته شاهدی بر فروپاشیامپریالیسم تبلیغی و خبری غرب نیز به شمار می آید. لذا به جز احوالات متعارف گروههای فشار صهیونیستی در نیویورک، می توان گفت گوش های غربیان اینبار بهتر از نبرد کلمبیا مستعد شنیدن بود.
▪ احساس هویت و بالندگی ایرانیان مهاجر:
اخبار و تصاویر گویای آن بود که بخش اعظم ایرانیان مقیم آمریکا هویت خویش را در نسبت با ایران بازشناسی کرده و اکنون پس از یک سالگی نبرد کلمبیا، این بار امّا سرزنده تر و پویاتر، برای هم جبهگی با ملّت و دولت ایرانی، برازندگی زایدالوصفی از خویش به نمایش گذاردند؛ ایجاد صفهای طویل و انتظاری طولانی از سوی جامعة ایرانی مقیم برای مفاهمه و مصافحة کوتاه با دکتر احمدی نژاد خود دلیلی برا این مدعا میباشد. شاید تحولات پیش روی ما را بی‌نیاز از این برهان کند که در فاصلة نبرد کلمبیا تا ورود مجدد نمایندة ملّت بزرگ ایران به نیویورک ایرانیان طراوت و هویت بهتری در نسبت با مهاجرین اثر گذار دیگر کشورها در خویش یافته اند.
▪ ایران؛ موضوع بین الاذهانی در جامعة آمریکا:
چرا هر وقت احمدی نژاد و ایرانیان اراده میکنند در صدر اخبار آمریکا قرار میگیرند؟ آیا در صدر واقع شدن ایرانیان ، اکنون نیز همانند سالهای گذشته میباشد؟ آیا میتوان ایران و اساسا عنصر و جوهرة ایرانی را با تبلیغات، سیاه و تیره و تار نمایاند؟ به نظر میرسد درصدر واقع شدن اکنون ما، دیگر نه با ارادة امپراتوری رسانه ای صهیونیستی- آمریکایی که با ارادة ملّت و دولت ایران تحقق مییابد.
بین الاذهانی شدن ایران در جامعة آمریکا اکنون توأم با حرمت، عزت و کرامت میباشد. ایرانی عزیز شده است. این عزت ایرانی است که اخبارش از هیاهوها و جنجال خبری ورشکستگی بانکهای بزرگهای آمریکا و تبلیغات انتخاباتی جمهوریخواهان و دموکرات ها عبور میکند. و به دیگر سخن این عناصر تازه به میدان آورده شده از نظریات ابتناء یافته بر گوهر عدالت، فطرت و حکمت و فضیلت است که از سدّ آهنین رسانههای صهیونیستی ضد ایرانی می گذرد. چه این که، اگرچه گذشت از جباریّت رسانه ای غرب در منطق اسلام و آرمان امام خمینی امری تحقق یافتنی است امّا همه میدانیم هر کسی را یارای عبور از هژمونی رسانه ای آمریکایی صهیونیستی نیست. امّا اکنون ایران و ایرانی به ملاک هر قضاوتی در لایه های جامعة آمریکا بدل شده است. اوباما و مکین بخواهند و نخواهد باید در برابر مردمان آمریکا از ایران و رئیس جمهورش سخن گفته و اعلام موضع کنند. حتّی آنجا که در خصوصی ترین مسایل آمریکا در حال مناظره باشند. بی تردید ایرانی هیچگاه این چنین ملاک قضاوتها در مغرب زمین و بخصوص در جامعة آمریکایی نبوده است.
▪ ضربه کاری ملّت و دولت ایران به نظام سلطه در یک سالگی نبرد کلمبیا:
ضربة ملّت و دولت در روز قدس و در صحن مجمع عمومی سازمان ملل به اسطوره صهیونیسم و میلیتاریسم جهانی آنقدر سریع، کاری و فراگیر بوده که سردمداران نظام سلطه پس از گذشت دو روز از آن به واکنش مبادرت کردند. و این دستاوردی بی سابقه است.
گذشت زمانی که ما مغلوب سیاست برق آسای «بزن درو»ی مغرب زمین در میادین جنگ و سیاست بودیم. دیرزمانی است که از عملیات برق آسای نبرد دلتای آمریکاییها در طبس میگذرد. گذشت زمانی که زن و فرزندانمان قربانی بوالهوسی میلتاریستی جنایت کاران جنگی ناووینسنز بودند. اکنون زمانة تحریم نیست. اکنون ما صحنه را در نبرد گفتارها به صورتی حکمت آمیز می آراییم که هوش و حواس دشمن پس از چندروز کماکان مسحور اِعمال سیاست بُهت و شوک ماست!
▪ درخواست انفعالی سران نظام سلطه از شورای امنیت و صدور بیانیة تبلیغاتی:
مقبولیت سخنان رئیس جمهور ایران اسلامی در مجمع عمومی به گونه ای فراگیر شده است، که هنگام سخنرانی نمایندة ملّت ایران، سرکردة نظام سلطه در موضعی انفعالی به ترک صحن عمومی مجمع مبادرت کرده و پس از چند روز در اوج انفعال، تذکر به ایران و حمایت از تحریم علیه کشورمان را در پستوی شورای امنیت خواستار شد. و اینچنین سیاست سخن گویی«چند کشور» با عنوان «جامعه جهانی» دراجلاس اخیر بیش از گذشته افشاء گردید. ایرانیان آنقدر در ارائه حکمت و منطق چیره¬دست شده اند که بوش در موطن خود تاب شنیدن سخنان مدعو و میهمانان را نداشته و به ترک خانه مبادرت می کند.
▪ اعلام پایان یافتگی نظریة استکباری در دموکراسی:
رئیس جمهور و ملّت اکنون با صدایی رسا اعلام می دارند که دوران ایجاد و صدور دموکراسی گذشته است. چه اینکه دموکراسی پروژه نیست، پروسه و فرایند است. استراتژی فریبکارانة دموکراسی بازدارنده یا کنترلی، رنگ باخته است.
انقلاب های مخملین، انقلاب نیست، کودتا میباشد. انقلاب نوعی تحول درونی است و از سوی مردم معماری شده و ساخته میشود. امّا انقلابهای مخملین، مهندسی یک انقلاب از سوی کمپانی داران، شرکت های غول پیکر چند ملیتی و ماشینهای خشن دموکراسی است. علاوه بر این دوگانه سازی خیر و شّر، پلیدی و زیبا سرشتی، با معیارهای سیاست و قدرت، اموری غیر حقیقی، غیر ماندگار و تصنعی است. ملّت و دولت ایران بر آن است که ملاک خیر و شر با معیارهای آسمانی و مأخوذ از ادیان توحیدی و آسمانی قابل تجویز و تعمیم میباشد.
▪ اعلام فروپاشی هژمونی نظریة امپریالیستی از توسعه و مدرنیسم:
رئیس جمهوری اسلامی ایران از نبرد کلمبیا تا اجلاس شصت و سوم مجمع عمومی اعلام داشته که زیاده خواهی و انحصار طلبی جزوی از فرهنگ امپریالیستی و مورد نفرت بشریت است، امّا قدرت¬های سلطه گر این خصایص و سرشت ظالمانه را در نقاب توسعه پنهان کرده اند، اکنون بخش اعظمی از غربیان در فاصلة نبرد کلمبیا تاکنون دریافته اند که ویژه خواری قدرتهای جهانی از منابع و ثروت های آحاد جهانیان، سلامت و امنیت روحی و غذاییِ جمعیتی عظیم از مناطق جهان را به خطر انداخته است. زیرا جهانیان به رأی العین میدانند که دهکدة جهانی به دلیل تفوق زبان و فرهنگ ویژه خوران جهانی و هژمونیک شدن آن، موجب ضرر و زیان مادی و معنوی سایر ملّتها شده است.
گو اینکه شهروندان غربی نیز بارها تأکید کرده اند که جهانی شدن اقتصاد به معنی تحت سیطره قرار دادن دولت های محلی با سیاستهای ظالمانة پولی و مالی معطوف به شرکتهای چند ملّیتی و انحصارگرا بوده و مانع رشد ملّت های مستقل است. این درحالی است که ایرانیان ضمن احترام به همگان اعلام نمودند که توسعه و پیشرفت، امری درون زا و متعلق به زیست بوم هریک از ملّتها و دولتها میباشد.
▪ تثبیت نظریة جهان بودگی ادیان در مقابل پروژة جهانی سازی سیاستمداران:
یکی از مؤلفه‌های اثرگذار سفر چهارگانة نمایندة ملّت بزرگ ایران به آمریکا تعلیم این نکته بوده و است که عقل زمینی، بی‌مدد ارتباطات و توجهات وحیانی و حکمت آسمانی در ادارة بشر ناتوان خواهد بود، ضمن اینکه بشر در ذات خویش با صانع کل و مدبّر عالم پیوندی ناگسستنی دارد. از این رو عقل مدرن و یکی از ظهورات مهم آن یعنی ناسیونالیسم اصالتاً نخواهد توانست ذات جهان بودگی و عالمی بودن ادیان توحیدی و معنویت و عدالت را محسور سازد. اکنون حرف ملّت و رئیس جمهوری که به ذات جهان بودگی و عالمی بودن ادیان معتقد میباشد، این است که جهانی سازی و یک سویه کردن آمرانة زبان و فرهنگ و تمدن با جهانی بودن ذاتی آدمی مغایرت دارد.
جهانی سازی با ابزارهای آمریت مردود است، امّا جهانی شدن و تشخّص عالَمی شدن از طریق زبان دین به خصوص اسلام راستین، امری فطری و باذات و گوهر بشریت منطبق و سازواری دارد. جهان بودگی و جهانی شدن فطری، پروژه نیست، پروسه و فرایندی آسمانی است. امّا جهانی سازی، پروژه و استراتژی سیاستمداران است.
حرف ما از نبرد کلمبیا تا اجلاس شصت و سوم این است که زبان، فرهنگ و تمدن غالب، گویای جهانی شدن فطری نمیباشد. جهان بودگی و جهانی شدن با دل و روح و جان آدمی سروکار دارد. امّا جهانی سازی با تسخیر و تصرّف آمرانه و میلیتاریستی ملازمه می یابد.
جهان بودگی، وحدت در عین کثرت میباشد. امّا جهانی سازی هدم و ویرانی کثرت ها برای خود میباشد. اکنون پس از یک سالگی نبرد کلمبیا، نخبگان و شهروندان فهیم در غرب دریافته اند که این راهبرد جبّارانة سیاستمداران آمریکایی که هرکه با ما نیست برماست! یک شکلی و یگانه سازی کنونی از سوی استراتژیست های جهانی ساز، و لاجرم امری ناپسند است. امّا یکپارچگی و همگنی مؤید وحدت در کثرت است. زیرا پایان یافتگی تاریخ، ?نظریة فوکویاما در عالم گیر شدن لیبرال دموکراسی به رهبری لیبرال دموکراسی و اعلام تبلور آخرین شکل دولت جهانی و بشری در آن، امری متعلق به جهانی سازی آمرانه است. پس بهتر است بگوییم این لیبرال دموکراسی است که به پایان خود نزدیک شده است. و اگرنه بشریت در آغاز راه جستجوگری خویش برای تحصیل کمال حقیقی می باشد. چه این که آخرین شکل دولت از منظر و مرئی ادیان آسمانی معطوف به ایمان و مصلح آخرالزمان می باشد. به نظر نگارنده مردمان غرب در فاصلة زمانی یک سالگی نبرد کلمبیا اکنون دیگر تمکین نموده اند که جهانی شدن، لزوماً مشروط به نابودی فرهنگ ها و تمدن های غیر غربی، ادغام های اقتصادی و فروپاشی مرزها و کوچک شدن جهان از حیث فیزیک و اطلاعات نیست، بلکه در جهانی شدن ابتنا یافته بر ذات جهان بودگی بشر، سعة وجودی بشر ارتقاء یافته و آدمی در پی کمال استعلایی خویش است. این وضع با غرب محوری، اروپا مداری و آمریکایی سازی عراق، افغانستان و … اساساً استثناگرایی برای خود مغایرت دارد. طرح اسلامی- ایرانی احمدی نژاد از کلمبیا تاکنون این است که الزامات جهانی شدن ابتنا یافته بر ادیان آسمانی، مؤید روند عمومی و مردمی در جهان بودگی است که بر ارزشهای مشترک ادیان؛ از جمله ظلم ستیزی، عدالت گرایی، معنویت خواهی، یکتا پرستی و کرامت انسان‌ها فارغ از استثناءهای نژادی، جغرافیایی، اقتصادی و تمدنی تکیه دارد. لذا باز تعریف استانداردهای حقوق بشر، و معیارهای دموکراسی، آزادی، تروریسم و خشونت و… در شورایی جهانی با حضور نمایندگان ادیان و متفکرین ضروری است.
▪ ملازمة حق و تکلیف در نظام بین الملل:
تثبیت امر جهانی حق و تکلیف نیز از دیگر دستاوردهای سفر چهارگانه احمدی‌نژاد به آمریکا است. اکنون استثناگرایی در نسبت حق و تکلیف رنگ باخته و امری ناپسند جلوه میکند.
به اعتقاد ملّت و دولت اصولگرا عدم نقض قواعد و هنجارهای بین المللی وظیفه تمامی دولتها است و نمی توان هیچ دولتی را از مسئولیتی که نسبت به نظام بین المللی دارد مبرا دانست. این امر تنها از طریق توسعه روابط مسالمت آمیز و پرهیز از تحکم و دوری از زبان آمریت میان دولت ها ممکن است. پذیرش حاکمیت و عدم مداخله در امور دیگران دو اصل اساسی در این زمینه است.
▪ اجماع ملّی در فتح¬الفتوح کلمبیا:
و دست آخر این که براساس قرائن و شواهد موجود، مستند تلویزیونی «میهمان کلمبیا» امّا در آستانة ورود رئیس جمهور به آمریکا در یک سالگی نبرد تاریخی کلمبیا، قلوب آحاد ایرانیان را مسرور ساخت و به یکی از مؤلفه های تاریخی تعمیق و شکوفایی هویت ملّی ایرانیان غنی بخشید. گو این که زبان هنر در این جا به صورتی کامل بر زبان اهالی سیاست و منتقدین غلبه یافته و تاریخ نبرد کلمبیا را ماندگار خواهد کرد.
البته آنها که نبرد کلمبیا را به هیچ می انگاشتنه و تبیین کنندگان آن را جزو غالیان می پنداشتند پس از رؤیت سرور و شادمانی ایرانیان از مستند تلویزیونی گفته شده، این بار امّا به گونه ای دیگر لب به انتقاد گشودند و این را نوشدارو پس از مرگ سهراب نامیدند! گو اینکه آنها همواره منتقدند و انتقاد به مثابة سلاح و هدف را در دستور کار خویش دارند.
البته آنها غیر مستقیم لب به ستایش نیز گشودند امّا نمی دانیم این قبیله آیا به ستایش دستاوردهای ملّت در نبرد کلمبیا پرداخته یا نفس مستند تلویزیونی را ستوده است! در هر صورت پس از بیان شگفتی های کلمبیا دراین مستند تلویزیونی، شکاف این قبیله با ملّت در ستایش اقتدار ملّی عمیق تر شد. امری که حتّی سیاستمداران آمریکایی بیش از ما بر آن وقوف داشته و از راهیابی گروه فهیم مستندساز در ترکیب هیئت همراه رئیس جمهوری اسلامی ایران ممانعت نمودند.
دکتر مجتبی زارعی
مشاور فرهنگی و رئیس مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا


همچنین مشاهده کنید