یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

دشمنی با امام کاظم علیه السلام


دشمنی با امام کاظم علیه السلام
بردباری و گذشت امام کاظم علیه السلام، بی مانند و سرمشق دیگران بود. لقب «کاظم » به دنباله نام آن گرامی، حاکی از همین خصلت وی و نشانه شهرت ایشان به کظم غیظ و گذشت و بردباری اوست.
در روزگاری که عباسیان، در سراسر بلاد اسلامی خفقان ایجاد کرده بودند و اموال مردم را به عنوان بیت المال می‌گرفتند و صرف عیش و نوش می‌کردند و بر اثر حیف و میل آنان، فقر عمومی بیداد می‌کرد، مردم اغلب بی فرهنگ و فقیر بودند و تبلیغات ضد علوی عباسیان نیز، اذهان ساده لوحان را می‌آلود، گهگاه، برخی از سر نادانی، بر امام کاظم(علیه السلام) برمی‌آشفتند، اما آن بزرگوار، با اخلاق عالی خویش، بر آشفته‌ها را تسکین می‌داد و با ادب و متانت خویش، آنها را تادیب می‌کرد.
مردی از اولاد خلیفه دوم در مدینه می‌زیست که امام کاظم علیه السلام را آزار می‌داد و گاهی به ایشان با دشنام، توهین می‌کرد.
برخی از یاران امام کاظم علیه السلام، پیشنهاد می‌کردند که او را تادیب کنند؛ اما امام شدیداً ایشان را از این کار باز می‌داشت.
روزی امام کاظم علیه السلام بر مرکب سوار شده و به مزرعه آن مرد رفتند و او را در مزرعه یافتند و همچنان سواره وارد مزرعه شدند. او فریاد زد که زراعت مرا پایمال نکن! حضرت اعتنایی به گفته او نکردند و همچنان سواره نزد او رفتند (۱) و چون کنار او رسیدند، از مرکب پیاده شدند و با گشاده‌رویی و بزرگواری از او پرسیدند:
چقدر برای این مزرعه خرج کرده‌ای؟
گفت: صد دینار .
فرمود: چقدر امید سود داری؟
گفت: غیب نمی‌دانم.
فرمود: گفتم چقدر امیدوار هستی؟
گفت: امید دویست دینار سود دارم.
حضرت سیصد دینار به او مرحمت فرمودند و فرمودند زراعت هم از آن خودت، خدا به تو آنچه به آن امید داری خواهد رسانید. آن شخص برخاست و سر آن گرامی را بوسید و از او خواست که از گناهان و جسارت‌های وی در گذرد. امام تبسمی فرمودند و بازگشتند ... .
روز بعد، آن مرد در مسجد نشسته بود که امام کاظم(علیه السلام) وارد شدند.
آن مرد تا نگاهش به امام افتاد گفت:
«الله اعلم حیث یجعل رسالته»؛ خدا بهتر می‌داند که رسالت خویش را به چه کسانی بدهد. (کنایه از آن که امام موسی بن جعفر به راستی شایستگی امامت دارند.)
دوستانش با شگفتی پرسیدند، داستان چیست، قبلا از او بد می‌گفتی؟
او دو باره امام را دعا کرد و دوستانش با او به ستیزه برخاستند...
امام با یارانی از خود که قصد قتل او را داشتند فرمود: کدام بهتر است، نیت شما یا این که من با رفتار خویش او را به راه آوردم؟ (۲)

پی‌نوشت‌ها:
۱- این کار چون برای اصلاح و به راه آوردن آن شخص انجام می‌شده در نظر امام جایز بلکه لازم بوده است.
۲- تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص ۲۸/ ارشاد مفید، ص ۲۷۸ .
منبع:
کتاب پیشوای هفتم، تحریریه موسسه اصول دین قم .
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید