پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

رقص با گرگ ها


رقص با گرگ ها
● ارتباط حجم مغز با اهلی شدن
اگر گروهی از بوم شناسان علاقه مند به پستانداران راس زنجیره غذایی ۱۵۰ هزار سال در زمان به عقب بازمی گشتند با تك گونه ای فوق العاده موفق از گرگ، یعنی Canis lupus روبه رو می شدند كه در سرتاسر بخش اعظم اروپا و آسیا و نیز آمریكای شمالی زندگی می كرد. علاوه بر این اشكال گوناگونی از انسان ها را نیز می یافتند كه هر كدام در گستره جغرافیایی بسیار محدودتری به سر می بردند. نیاكان نئاندرتال ها را در اقلیم سرد اروپا و غرب آسیا می یافتند و شاید در جنگل های بارانی آسیای جنوب شرقی با جمعیتی بقایایی از Homo erectus روبه رو می شدند. نیاكان انسان مدرن را نیز در آفریقا پیدا می كردند.
كدام یك از این پستانداران را در آن زمان باید موفق ترین دانست؟ احساس من آن است كه مسافران بوم شناس ما در زمان احتمالاً به گرگ ها رای می دادند. گرگ ها و آدم ها خصوصیات مشترك بسیاری داشتند. هر دو شكارچیانی فوق العاده متحرك و دارای حس همكاری بودند كه هرگاه امكان داشت پستانداران سم داری نظیر آنتیلوپ ها و گوزن ها را شكار می كردند اما در عین حال شكارچیان فرصت طلبی بودند كه از طعمه های كوچك نیز نمی گذشتند و در صورت لزوم حتی از پسمانده خواری شكار گوشتخواران دیگر هم روگردان نبودند.
هم گرگ ها و هم انسان ها در خانواده های گسترده فوق العاده پرسروصدایی زندگی می كنند كه در آن هم نرها و هم ماده ها از بچه ها مراقبت و برایشان غذا تهیه می كنند. خانواده گسترده در پستانداران ساختار اجتماعی بسیار نادری است و به عقیده من در موفقیت گرگ ها و انسان ها هر دو ضروری بوده است.
بررسی های مقایسه ای DNA انسان معاصر نشان می دهد كه مهاجرت پیشگامان انسان مدرن از آفریقا به دیگر نقاط جهان حدود ۱۴۰ هزار سال پیش آغاز شد. آن جمعیت مهاجر كه نیاكان تمام انسان هایی هستند كه امروزه خارج از آفریقا زندگی می كنند احتمالاً بیش از چندصد نفر نبودند. چرا این جمعیت چنان موفق بود كه دیگر جمعیت های انسانی كه آن زمان در اروپا زندگی می كردند را از میدان به در كرد؟ موفقیت آنها ممكن است ناشی از آن باشد كه مهاجران هنگام ورود به آسیا با گرگ ها روبه رو شده و آنها را اهلی كرده اند.
به تازگی رابرت وین (R.Wayne) و همكارانش روی توالی DNA میتوكندریایی تعداد زیادی گرگ، سگ و سگ سانان دیگر از سرتاسر جهان بررسی جامعی انجام دادند. آنها دریافته اند كه گرگ نیای سگ بوده و نخستین اهلی سازی سگ از گرگ در حدود ۱۳۵ هزار سال پیش آغاز شده است. از آنجا كه انسان و گرگ ساختار اجتماعی خانواده گسترده و رفتارهای شكار همكارانه مشابهی داشتند این فرآیند اهلی سازی تا حدود زیادی تسهیل شد.
از این رو می توان گفت كه گرگ ها و انسان ها برای نشستن در خانواده و بوم شناسی یكدیگر از پیش سازش یافته بودند. گرگ های رام و فرزندانشان برای گروه های انسانی كه آنها را اهلی كرده بودند، امتیاز رقابتی عظیمی به همراه آوردند. شاید سگ ها مسئول گسترش قلمرو پراكندگی انسان تا سیبری و آمریكای شمالی بوده اند، جایی كه پیش از آن به اشغال گرگ ها درآمده بود. سگ ها با قدرت، طاقت و مهارت هایشان به عنوان شكارچیان گروهی در تهیه غذا به همراهان انسانی خود كمك می كردند. حواس بویایی و شنوایی قوی سگ در تشخیص طعمه و نیز جانوران شكارچی مكمل دید خوب انسان اولیه بود. سگ ها در شب در مقایسه با انسان هوشیارترند و به همین خاطر بهتر می توانند شكارچیان شب گرد را تشخیص دهند.
میراث پیوند اجتماعی نزدیك درون گله های گرگ و هوش اجتماعی زیاد سگ ها، پیوند با انسان و جا گرفتن آسان به عنوان عضوی از خانواده گسترده انسان را برای آنها امكان پذیر ساخت. سگ ها نیز به نوبه خود از كمك انسان در كار پرورش توله هایشان بهره مند شدند. از نگاه سگ انسان ها اعضایی از گله اند كه برای توله ها غذا می آورند. با حمایت انسان سگ ها توانستند عوض یك بار زایمان در گرگ ها دوبار در سال توله به دنیا آورند. در گورهایی متعلق به ۱۲ تا ۱۴ هزار سال پیش سگ هایی مدفون شده با انسان یافته شده اند.
برخی از این بقایای سگ های نخستین از سكونت گاه هایی با بنای سنگی به دست آمده اند كه در آنها هاون و دسته آن برای ساییدن غلات نیز پیدا شده است. همان طور كه رابرت وین اشاره كرده این بقایای سگ ممكن است نشان دهنده تغییراتی زیست شناختی در سگ ها باشند كه نتیجه تغییر سبك زندگی انسان به یكجانشینی بیشتر و اتكای كمتر بر شكار برای تامین غذا بوده است. اهمیت اقتصادی سگ در آبادی های كشاورزی كاهش می یافت.
سگ های نخستین احتمالاً شباهت بسیار زیادی به گرگ داشتند. این واقعیت كه تقریباً تمام گروه های انسانی امروزی حتی ساكنان بومی استرالیا و دنیای جدید سگ نگه می دارند، مدرك دیگری است كه نشان می دهد سگ مدت ها پیش از پیدایش كشاورزی اهلی شده است.
طی فرآیند اهلی سازی انسان یكسری تغییرات كودك ریخت را در سگ پدید آورده كه شبیه تغییرات كودك ریخت (Pedomorphic) در طول تكامل خود انسان است.
بعضی از این تغییرات آناتومیك هستند. برای مثال سگ های نژاد پكنی با آن آرواره های تحلیل رفته طوری اصلاح شده اند كه شبیه كودكان باشند. تكثیر انتخابی در تغییر رفتار نیز به كار رفته است. عمل شكارگری گرگ ها مجموعه ای از رفتارهای متمایز است _ تعقیب بی سروصدا، دویدن به دنبال طعمه، گاز گرفتن برای گرفتن و گاز گرفتن برای كشتن _ كه با رسیدن گرگ به سن بلوغ به حد كمال می رسند. پرورش دهندگان سگ طوری انتخاب كرده اند كه بعضی از این رفتارها از بین بروند. سگ های گوسفندچران مانند سگ های نژاد كولی طوری پرورش یافته اند كه دنبال گوسفندها بدوند اما آنها را گاز نگیرند و نكشند.
در عوض سگ های نگهبان گله، از جمله نژاد كوموندور، اختصاصاً طوری انتخاب شده اند كه با هر نوع رفتار شكارگری نسبت به گوسفندان مقابله كنند. بنابراین رفتارهای سگ در دوران بلوغ تحت كنترل ژنتیك بوده و به راحتی می توان در جهت آن انتخاب كرد. حجم مغز سگ ها تقریباً دو سوم گرگی هم جثه خودشان است. فرآیند اهلی شدن به كاهش حجم مغز می انجامد. جثه نیز در بیشتر نژادهای سگ كوچك شده است. در اهلی شدن فرض بر آن است كه مسئولیت تامین غذا و پناهگاه سگ به عهده انسان است و به همین خاطر ضرورت حفظ مغزی بزرگتر در سگ كاهش می یابد. اما همان طور كه رابرت مارتین (R.Martin) نیز اشاره كرده است، حجم مغز انسان هم در ۳۵ هزار سال گذشته كاهش یافته است.
حجم مغز نخستین انسان های مدرن حدود ۱۴۵۰ گرم بود در حالی كه این رقم برای انسان معاصر به طور متوسط نزدیك به ۱۳۰۰ گرم است. كریستوفر راف (C.Ruff) و همكارانش دریافته اند كه این كاهش در وزن مغز در ارتباط با كاهشی موازی در وزن بدن بوده است. تنها در تقریباً صد سال اخیر بوده كه وزن بدن افزایش یافته است.
۳۵ هزار سال گذشته دوره ای بوده كه در تمامی ابعاد فرهنگ تحولات سریعی رخ داده و تسلط انسان بر طبیعت روز به روز افزایش یافته و با این حال جالب است كه این همه نه با افزایش بلكه با كاهش حجم مغز همراه بوده است. اهلی سازی گیاهان و جانوران به عنوان منابع خوراك و پوشاك همچون ضربه گیری مهم در برابر تغییرات محیط عمل كرده است. شاید انسان با اختراع كشاورزی و سایر وسایل فرهنگی كاهش خطرات زندگی، خویش را اهلی كرده باشد.
Allman, J.M. ۱۹۹۹. Evolving Brains. Scientific American Library.
جان مورگان آ لمن
ترجمه: طاهره رنجبر
منبع : روزنامه شرق