سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


برای جذب مخاطب به حقوق زن توهین نمی کنم


برای جذب مخاطب به حقوق زن توهین نمی کنم
«نشانی» ازجمله مجموعه‌های نوروزی بود که در جذب مخاطب توفیق نسبی داشت. یکی از عوامل توفیق این مجموعه، فیلمنامه‌ای منسجم با رویکرد طنز بود.فلورا سام که پیش از این با مجموعه‌های «شبی از شب‌ها»، «همسایه‌ها»، «مشق عشق»، «بی‌مقدمه» و... علاقه‌مندی خود را به موضوعات خانوادگی نشان داده بود، این بار نیز با بیانی ساده به طرح انسجام خانوادگی، سنت و آداب و رسوم ایرانی پرداخت.در گفت‌وگو با نویسنده و بازیگر «نشانی» روند شکل‌گیری فیلمنامه و شخصیت‌پردازی آن را بررسی کرده‌ایم.
در ابتدا از نحوه شکل‌گیری فیلمنامه برایمان بگویید. فیلمنامه‌ای برگرفته از شعر «نشانی» سهراب سپهری.
در طرح اولیه به آشنایی یک ایرانی مقیم خارج از کشور با فرهنگ ایرانی می‌اندیشیدم. در این راستا بهترین ارتباطی که به ذهنم خطور کرد، انگیزه مادی و گنجی بود که او را به ایران می‌کشاند تا اینگونه زمینه آشنایی او با فرهنگ ایرانی فراهم شود. مدتی به دنبال نقشه گنج بودم، نقشه‌ای برگرفته از فولکلور ایرانی یا مرتبط با فرهنگ ایران. شعر سهراب دارای تمام شاخصه‌های موردنظر من بود که اینگونه فیلمنامه شکل گرفته و مرحله نگارش آغاز شد.
▪ با توجه به حضور شما به عنوان یکی از بازیگران اصلی مجموعه، در هیچ سکانسی لزوم اعمال تغییر در متن احساس نشد؟
ـ خیر، فقط سکانس فینال مجموعه به اشکال مختلف به نگارش درآمد تا اینکه آنچه شاهدش بودید، مورد موافقت واقع شد. در برخی سکانس‌ها نیز تغییرات جغرافیایی لوکیشن‌ها لزوم تغییرات جزئی در متن را ایجاب می‌کرد. ضمن اینکه در برخی مواقع برای جلب نظر بازیگران مجموعه و پسندشان از صحنه موردنظر تغییرات جزئی اعمال شد.
▪ از ویژگی‌ آثار شما از جمله «شبی از شب‌ها»، «همسایه‌ها» و «مشق عشق» صمیمیت خانوادگی و نمایش ویژگی‌های مثبت و منفی زندگی ایرانی است. گویا خانواده دغدغه اصلی شما در نگارش مجموعه‌ها و فیلم‌های تلویزیونی است.
ـ شاید برخی این دغدغه‌ها را به عنوان ایراد مطرح کرده و آن را کوچک و ساده بشمارند. در صورتی که به اعتقاد من خانواده مهم‌ترین عنصر یک اجتماع است. خانواده سالم، جامعه سالم را می‌سازد، هرچند تاثیر جامعه ناسالم برخانواده غیرقابل کتمان است اما در چنین جامعه‌ای امکان داشتن خانواده سالم وجود دارد، در حالی که اگر خانواده سالم نباشد، دیگر جامعه سالم نخواهیم داشت.
برخلاف دوستانی که ضرورت و اهمیت پرداختن به معضلات اجتماعی را فراتر از موضوعات خانوادگی می‌دانند، معتقدم تربیت و پرورش کودک در خانواده سالم او را از ابتلا به معضلات اجتماعی مصون می‌کند. به همین دلیل ضمن پرداختن به خانواده که اهمیت ویژه‌ای در نوشته‌هایم دارد، جایگاه و نقش زن در خانواده به عنوان انسجام و شکل دهنده خانواده (مانند رشته تسبیحی که مهره‌ها را به هم وصل می‌کند) جزو دغدغه‌های اصلی من است.
مسلما در کنار این زن، حضور مرد موفقی که در کنار هم بنیان خانواده را تحکیم می‌بخشند، ضروری است. متاسفانه مجموعه‌های تلویزیونی کمتر به این اصل بها داده و به صرف جذب مخاطب، به طرح مباحثی می‌پردازند که به حریم خانواده لطمه می‌زند.
شاید در وهله اول پی به تاثیر منفی این مسائل نبرده و در کنار خانواده به تماشای این آثار بنشینیم اما قبح برخی مسائل چون جرم و جنایت، خیانت به همسر و... به‌واسطه پخش مکرر و برخورد ساده و سطحی خانواده از بین می‌رود، به‌گونه‌ای که زندان رفتن در حد خرید وسیله‌ای از سوپر محله درآمده یا خیانت به همسر و شکستن حریم خانواده آنقدر سطحی و مکرر بیان شده است که مخاطب متصور می‌شود که امری معمول است و گریزی از آن نیست.
من حاضر نیستم برای جذب مخاطب به مسائلی بپردازم که به شخصیت و حقوق زن توهین می‌شود که مسلما در کنار آن بی‌احترامی به خانواده، همسر و فرزند نیز مطرح می‌شود. دلیل تاکید من بر شخصیت زن اتفاقات ناخوشایندی است که تاکنون در برخی آثار تلویزیونی شاهدش بوده‌ایم؛ اگر زن را در قصه مطرح می‌کنیم یا به این دلیل است که مرد به او خیانت کند و این‌گونه قصه را پیش ببریم، در حالی که این زن هیچ واکنش و دفاعی از خود ندارد و این همان آموزش غلط تلویزیون برای خانواده‌هاست. حال آنکه آموزش غیرمستقیم تاثیرگذارتر از آموزش مستقیم است و با ده‌ها برنامه اجتماعی و گفت‌وگوهای کارشناسانه نیز نمی‌توان تاثیر منفی چنین مجموعه‌ای را خنثی کرد.
▪ پس باید در این زمینه مطالعات و تحقیق بسیار داشته باشید؟
ـ بله، اما معمولا سعی می‌کنم بسیار ساده بنویسم. به گمان بسیاری، ساده‌نوشتن معادل سطحی‌نوشتن است، در حالی که «نشانی» به شکل ساده به طرح مسائل عمیق پرداخته که برگرفته از مطالعات روانشناسی است، به‌عنوان مثال در جایی که خانم حمیدی (مادر خانواده) به لیلا می‌گوید «بنشین با هم حرف بزنیم» طبق نظریه روانشناسان و جامعه‌شناسان، بزرگ‌ترین مساله‌ای که در تحکیم خانواده مطرح است، بیان می‌شود: «ایجاد ارتباط کلامی و تبادل احساسات در خانواده»، موضوعی است که متاسفانه امروزه در خانواده‌ها کم اتفاق می‌افتد.
عادت ندارم شعار بدهم و بزرگنمایی کنم. ساده بیان می‌کنم تا مخاطب آن را باور کند و به‌راحتی بپذیرد یا در جایی که آقابزرگ از لیلا می‌خواهد پتو را روی او بکشد، مساله ای روانشناسانه نهفته است که دیپاک توپرا مطرح می‌کند در بسیاری اوقات نیازهایی که از طرف مقابل مطرح می‌شود، درخواستی برای انتقال محبت و عشق است وگرنه خود شخص از برطرف‌ساختن آن نیاز ناتوان نیست». حتی اتفاقات خانواده مریم هم بیانگر برخورد نادرست پدری است که هنوز باورنکرده پسرش بزرگ شده است، بنابراین مدام با هم درگیر هستند.
باتوجه به شناسه‌هایی که مخاطب از خانواده مریم به‌دست آورده بود، همکاری پدر خانواده در عملی‌شدن نقشه جست‌وجوی گنج، مغایر با اعتقادات و باورهای این خانواده بود. در‌واقع باورپذیر نیست.
فضای قصه، زمینه‌های طنز دارد بنابراین باید از فضاهای جدی فاصله بگیریم، ضمن اینکه پدر خانواده از دوستان قدیمی مه‌لقا خانم است و به‌شدت نسبت به ایشان احساس دین می‌کند. از سوی دیگر مریم نیز به شکل غیرمستقیم توسط او حمایت می‌شود، بنابراین وقتی مه‌لقا درخواست کمک می‌کند، منصور وظیفه خود می‌داند که به لیلا کمک کند، ضمن اینکه این خانواده هیچ‌وقت وارد حریم خانواده حمیدی نمی‌شوند. آنها به‌دنبال گنجی هستند که معتقدند متعلق به مه‌لقا است. تمام این موارد در بستر فضای طنزی که قصه دارد، عمل منصور را توجیه می‌کند. اتفاقا کنتراست این قضیه (مرد خوش‌پوش و خوش‌بیانی که بیل به دست سوار موتور می‌شود و...) باعث ایجاد فضای شوخ و طنز می‌شود.
▪ ساخت مجموعه توسط کارگردانی که شناخت خوبی از طنز دارد تا چه میزان بر مایه‌های طنز داستان اثر گذاشت؟
ـ در هر صورت اجرا یا مکمل متن می‌شود و یا عملکرد عکس دارد. خوشبختانه در «نشانی» اجرا مکمل قصه بود، منتها آقای جوان تمرکز و تاکید داشتند که اجرا به‌سمت لودگی نرود و اگر قرار است شوخی اعضای خانواده مطرح شود، در چارچوب فضای طنز موقعیت قصه، فضایی مفرح ایجاد کند.
تردیدهای مریم در ایران بی‌نتیجه می‌ماند تا اینکه در دوبی تصمیم نهایی را گرفته و اطمینان می‌یابد. در حالی که انگیزه و مولفه‌ای که او را مصمم به بازگشت به ایران می‌کند، نامعلوم است.
شخصیت مریم شکل‌گرفته از یک واقعیت اجتماعی است. هنگام نگارش فیلمنامه طبق آمار ۱۳ هزار پزشک بیکار در جامعه داشتیم. در خانواده نیز با تعدادی از فارغ‌التحصیلان رشته پزشکی آشنا هستم که متاسفانه به دلیل نبودن زمینه کاری مناسب بی‌کار هستند. در حال حاضر کشور دوبی به دلیل نزدیکی به کشورمان و بازار کار مناسب به خوبی نیروهای جوان کشورمان را جذب می‌کند. مریم هم به مدت چهار سال در این کشور زندگی کرده و از شرایط کار خود رضایت دارد.
من دوست ندارم به مخاطبم دروغ بگویم چرا که بیننده مطلع است که شرایط کاری مناسب در آن کشور وجود دارد اما آنچه موجب بازگشت مریم می‌شود دو مولفه عاطفی و یک مساله شغلی است. اولین مساله پدر و خانواده‌ای است که به تازگی مادر خود را از دست داده‌اند. کنتراست خانواده حمیدی و منصور نیز بیانگر همین مساله است.
خانواده‌ای شاد،‌ منسجم با فضاهای رنگی در کنار خانواده‌ای که به دلیل عدم حضور زن پراکنده‌اند. در یک سکانس هم تنهایی پدر و برادر مریم و یادآوری خاطرات خوش گذشته موید ضرورت حضور مریم است.همواره عدم حضور زن در خانواده با معضل آشپزی، لباس کثیف و... به نمایش گذاشته می‌شود. در صورتی که این طرز تلقی توهین به مقام زن است؛ زن ماشین لباسشویی، جاروبرقی و گاز خوراک‌پزی نیست. وقتی که زن در خانه نیست چیزی از خانه کم می‌شود که اتو زدن لباس‌ها و پختن غذا کمبود آن را برطرف نمی‌کند. بنابراین مریم تصمیم می‌گیرد این خلأ را پر کند.
مساله دیگر شکل‌گیری و حیات دوباره عشق کهنه‌ای است که در این سفر اتفاق می‌افتد و مریم را نسبت به تصمیمی که در سال‌های گذشته گرفته دچار تردید می‌کند و در جمله‌ای به لیلا می‌گوید: «فرصت‌ها مرتبا از کنار ما رد می‌شوند و ما فرصت‌ها را نمی‌بینیم و از زندگی گلایه داریم.»در زمینه شغلی هم براساس تحقیقی که داشتم مطلع شدم وزارت تامین اجتماعی طرحی به نام پزشک روستا دارد که مهدی هم طبق همین طرح مشغول کار شده است. همین امر باعث می‌شود که مریم صرفا بر مبنای احساسات تصمیم‌گیری نکند.
▪ و این همان تاثیر نامه مهدی بر مریم است.
ـ ... در حقیقت این نامه بهانه‌ای است از جانب مهدی تا حرف‌هایی که سال‌های پیش نگفته،‌این‌گونه بیان کند. او به بهانه ارسال بروشورهای پزشک روستا و شرح امکانات جذب نیروی کار، سوءتفاهم و ذهنیت اشتباه مریم را برطرف می‌سازد.
چون در جایی مریم به او می‌گوید: «تکلیف من با خودم مشخص نبود ولی تو خیلی به خودت اعتماد داشتی، فکر کردم که می‌خواهی من را شکل خودت کنی و بر من تسلط داشته باشی». بنابراین مهدی در نامه‌ای به مریم می‌نویسد: «هیچ وقت نخواستم تو مثل من باشی چون جمع من و من نمی‌شه ما،‌ هیچ وقت هم نخواه که من مثل تو باشم چون جمع تو و تو باز هم نمی‌شه ما. می‌خواستم تو خودت باشی من خودم باشم آن موقع جمع من و تو می‌شه ما» و این‌گونه مریم را متوجه اشتباه خود می‌کند که مسلما در تصمیم‌گیری مریم بی‌تاثیر نبوده است.
▪ از ابتدا مهدی را به همین شکل دیده بودید؟ در واقع سپردن اجرای آن به آقای جوان تغییری در نقش ایجاد نکرد؟
ـ این نقش از نظر شخصیتی چند ویژگی داشت که شاخصه بارز آن بیان بسیاری از احساسات در نگاه و بی‌دیالوگی است. مهدی با یک عشق فراموش‌شده مواجه شده که همواره به خاطر از دست دادن آن حسرت خورده است. تاثیرگذاری و کوتاه بودن نقش ایجاب می‌کرد که فردی مسلط به تکنیک بازیگری آن را اجرا کند. شخصیت مهدی همان چیزی بود که اجرا شد.
▪ حضور نویسنده به عنوان بازیگر در مجموعه چه نکات مثبت و منفی‌ای دارد؟
ـ به لحاظ بازیگری جذاب است چرا که شخصیت را به خوبی می‌شناسم و به نکات کلیدی و ریز آن آشنا هستم اما متاسفانه بسیاری از کارگردانان حضور نویسنده را در صحنه نمی‌پسندند و در واقع به علت تکبر و چون بحث با نویسنده را خارج از حوصله خود می‌دانند با اعمال ایده‌های خود بر متن آن را از یکدستی و توازن خارج می‌کنند.
در حالی که به اعتقاد من نویسنده به دلیل زحمت فراوانی که متحمل شده مشورت را حق مسلم خود می‌داند و باید در جریان تغییرات اعمال‌شده قرار بگیرد. آقای جوان مشتاقانه خواهان حضور نویسنده در صحنه بودند و حتی کوچک‌ترین تغییرات جغرافیایی و جابه‌جایی جملات را با توافق من انجام می‌دادند؛ این مساله نشان‌دهنده تیزهوشی کارگردان است.
نرگس عاشوری
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید