پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تنها «توحید» راهگشاست


تنها «توحید» راهگشاست
● بیانات حجت الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی در هفتمین كنفرانس وحدت اسلامی
شنبه ۲۶ اسفندماه ۸۵ دوازدهمین سالروز ارتحال یادگار امام (ره) ، حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی است. وی كه پس از شهادت برادر بزرگوارش، آیت الله سید مصطفی خمینی، مسئولیت اصلی ارتباط امام (ره) با یارانش را عهده دار بود تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، این ارتباط را كاملاً حفظ كردو در تمامی لحظات در كنار حضرت امام بود.آنچه در پی می آید، بیانات ایشان در هفتمین كنفرانس وحدت اسلامی است كه تقدیم خوانندگان محترم می گردد.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلوهٔ و السلام علی نبیه سید المرسلین و علی آله و اصحابه اجمعین اعوذ بالله من الشیطان الرجیم واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا میلاد امین وحی الهی، پیامبر رحمت و منادی وحدت بر همه پیروان ادیان الهی و بر رهروان آن رسول گرامی و بر شما حضار محترم مبارك باد.
به طبع پژوهشگران و اندیشمندان در این گردهمایی ابعاد و زوایای مختلف مقوله وحدت را مورد نقد و بررسی قرار داده و اهمیت و نقش عامل وحدت در حل مشكلات جهان اسلام را از جنبه های مختلف به ارزیابی نشسته اند. من سعی خواهم كرد در این مجال كوتاه پس از ذكر یك مقدمه، مروری بر اندیشه و آرای بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در این زمینه داشته باشم.
شناخت مواضع و دیدگاه های مردی كه خود منادی وحدت امت اسلام در عصر خویش بود و بر همین مبنا نیز موفق به پایه گذاری نظام الهی در بخشی از قلمرو سرزمین های اسلامی شد، راهگشای مطمئنی برای رهروان این مسیر خواهد بود.
فطرت الهی بشر، بر گرایش به توحید استوار است و عقل و خرد آدمی نیز در تمامی ادوار زندگی بشر آنجا كه به غرض ها و تمایلات نفسانی و شیطانی آلوده نگشته است، بر همین گرایش حكم كرده و منازعات و پراكندگی ها و تفرقه ها را خلاف مصلحت جوامع انسانی و گامی در مسیر انحطاط دانسته است. انبیا الهی از آدم تا خاتم صلوهٔ الله علیهم اجمعین نیز اساس دعوت دینی خویش را بر توحید و نفی مظاهر شرك و ثنویت و تثلیث و نفاق در همه ابعاد آن قرار داده اند. اعتقاد به توحید، نهایی ترین مرز اسلام و كفر است.
تمامی مشرب های فلسفی، عرفانی و اخلاقی و كلامی و تربیتی اسلام وحدت نگری در عالم هستی و اجزای آن را جزئی تكلیف ناپذیر از نحله خویش قرار داده اند و البته بر اهل تحقیق پوشیده نیست كه گرایش به وحدت حقیقی در جامعه انسانی از جلوه های اعتقاد به توحید است و در نقطه مقابل آن كثرت گرایی از ویژگی های بارز ماده پرستی و شرك به شمار می آید. در قرآن كریم تشكیل امت واحده به منزله زمینه و بسترعبادت واقعی الله معرفی شده است. «ان هذه امتكم امهٔ واحده و انا ربكم فاعبدون» تقابل دائمی جریان حق و باطل در طول تاریخ در تمامی اشكال و سطوح و عوامل و زمینه های مختلف آن در نهایت به تقابل همین دو جریان بازمی گردد. حضرت امام می فرمود: «تفرقه از شیطان است و وحدت كلمه و اتحاد از رحمان است».
افسوس كه سلطه غرب بر سرنوشت بسیاری از ممالك جهان اسلام امكان توسعه رشته های مختلف علوم انسانی را براساس دیدگاه های حیاتی بازستاند وگرنه دیدگاه فوق می توانست افق های جدیدی در مباحث اجتماعی و سیاسی بگشاید و راه حل های واقع بینانه ای برای چاره جویی مشكلات سیاسی و اجتماعی جوامع اسلامی ارائه نماید. امروز غالب جامعه شناسان و روانشناسان و متخصصان امور پرورشی و كارشناسان امور سیاسی در ممالك اسلامی با اصول و روش هایی سراغ ارزیابی مسائل جامعه خویش می روند كه ریشه در مكاتب ماده پرست غرب معاصر و بیگانه از روح ادیان الهی دارد.
حضرت امام(ره) در مواضع خویش در باب وحدت به همان اندازه كه به ضرورت و اهمیت آن سفارش كرده است، بر توجه به لوازم آن نیز تأكید داشت و معتقد بود كه اتحاد بدون تحقق زمینه ها و راهبری جامعه بدان سمت شكل نمی گیرد یا آن كه پایدار نمی ماند.
امام(ره) وحدت را یك تكلیف الهی و وظیفه ای شرعی برای آحاد امت می دانست و در این میان مسئولیتی مضاعف برای علما و روشنفكران و رؤسا و حكام قائل بود و فصلی خاص از پیام های عمومی ایشان به همین مهم اختصاص داشت.
كشمكش ها و منازعات گذشته و كنونی جهان با وجود تلاش های گسترده رهبران جوامع و دولت ها همچنان رو به تزاید نهاده و هر روز بر میزان قربانیان اختلافات و منازعات داخلی، منطقه ای و بین المللی افزوده می شود و به موازات آن حجم بیشتری از سرمایه های مادی و معنوی ملت ها قربانی مطامع جنگ افروزان و تفرقه انگیزان می شود. استمرار این واقعیت های تلخ ثابت كرده است كه هیچ یك از عوامل و ابزارهایی كه تاكنون در مكتب های مادی به عنوان عوامل ایجاد اتحاد و رفع تنش ها تعریف شده و به كار گرفته شده اند كارآیی لازم را برای حل اختلاف های خانمانسوز نداشته، و بلكه خود نیز در نقش عوامل تشدیدكننده بحران ها و افزایش دهنده تنش ها و كشمكش ها ظاهر شده اند.
امروزه دانشمند ی كه به گذشته تاریخ اقوام و ملل و وضع كنونی جهان آشنایی دارد به خوبی واقف است تكیه بر عواملی همچون قومیت گرایی و ناسیونالیسم، زبان و گویش واحد، نژاد و رنگ و تاریخ و منافع مادی مشترك سرابی بیش نیست و بسیاری از رنج های گذشته و كنونی معلول امیدهای واهی است كه به اتحادیه هایی از این دست چشم دوخته بودند.
اگر عقل و فطرت توحیدگرای آدمی به جای اغراض و هواهای نفسانی و مادی مجال حكمرانی می یافت و اگر زورمندان ماده پرست با انواع دسیسه ها و خصومت ها راه را بر منادیان توحید نمی بستند، زندگانی بشر داستانی دیگر می یافت و این شعار و ادعا نیست. بشریت در طول تاریخ خویش بارها اعجاز تأثیر اعتقاد به توحید و خداگرایی را در ارائه عالی ترین نمونه های حیات انسانی تجربه كرده است.
آیا پهنه ای از حیات بشریت را سراغ دارید كه از ارزش های قابل دفاع برخوردار باشد بی آن كه اثرگذاری ادیان الهی و تعالی انبیا را در تمام سطوح آن مشاهده كنیم؟ و آیا می توان در این واقعیت تردید كرد كه ظلمت ها و كدورت ها، كشمكش ها و خونریزی ها و هزاران هزار مشكل حل نشدنی كه جهان معاصر از آن رنج می برد از همان جایی آغاز شده است كه آدمی راه خویش را از مسیر فطری توحید و صراط مستقیمی كه پیامبران الهی نشان داده اند جدا كرده است؟
آیا به راستی رابطه معكوس پیشرفت های مادی و تكنولوژیك با انحطاط اخلاقی و ذبح روزافزون ارزش های انسانی در جوامع كنونی بهترین دلیل بر اثبات این حقیقت نیست كه سعادت را در نگاهی دیگر باید جست وجو كرد. آری تكامل ابزار و تسلط انسان بر طبیعت و رفع نیازمندی های مادی آنجا كه نه وسیله ای برای گام نهادن در حیات معقول بلكه خود هدف غایی به شمار آیند و انسان و جایگاه او و نیازمندی های روحی وی فراموش شود و نقش و ربط او با دیگر اجزا و مقوله های بیكران عالم هستی نادیده گرفته شود و همه چیز حتی وجدان و فطرت و روح و روان از منظر محاسبات مكانیكی نگریسته و تعریف و ارزیابی شوند، نتیجه ای جز بن بست های كنونی در پی نخواهد داشت. مكتب های خود ساخته بشری كدام یك از رنج های بیشمار بشر را حل كرده و كدام نیاز اساسی انسان را پاسخ گفته اند؟
تردیدی نیست كه بحث از وحدت و راه های تحقق آن و مقوله هایی از این قبیل نیز نمی تواند جدای از مسائلی كه اشاره كردم مورد ارزیابی قرار گیرد. ما شاهد آن هستیم كه سازمان های بین المللی كه شعار و فلسفه وجودشان اتحاد ملت ها و دولت ها و كاهش تنش ها و تشنجات بوده است، در بیشتر موارد توفیقی به دست نیاورده اند و حتی خود به عنوان ابزاری در خدمت تشنج آفرینی صاحبان قدرت های بزرگ به كار گرفته شده اند.
صدها اتحادیه و قراردادهای همكاری و پیمان وحدت میان دولت ها كه در دهه های گذشته با تبلیغات فراوان آرزوها و امیدهای بسیاری در گوشه و كنار جهان به وجود آورده اند پیش از آن كه اثری قابل توجه بر جای بگذارند، متلاشی شدند و كمكی در حل منازعات و تنش ها نكردند. دیر زمانی است كه در جوامع اسلامی وحدت مسلمانان و اتحاد میان كشورهای اسلامی بر سر زبان هاست، و احزاب سیاسی در بسیاری از بلاد اسلامی با همین شعارها قدرت را به دست گرفته و حكومت می رانند. صدها كتاب و مقاله در این باب نوشته می شود و خطبا و گویندگان و نویسندگان بر اهمیت و ضرورت آن تأكید می ورزند. اما در عمل گامی مثبت و تعیین كننده برداشته نمی شود. به نظر من ریشه این ناكامی ها را باید در مبانی ای جست وجو كرد كه بدون توجه به آنها همه تلاش ها همچنان بی نتیجه خواهند ماند.
مشكل اصلی در خود انسان و باورهای اوست. وقتی كه روح تفكر توحیدی و اصول اخلاقی و ارزشی كه لازمه گرایش عمومی به وحدت است بر جوامع بشری حاكم نباشد، تلاش ها ثمری نخواهد بخشید. وحدت و لزوم حفظ آن تنها یك توصیه اجتماعی و نیاز مقطعی و تاكتیك سیاسی و اقدامی عملی برای حفظ منافع مادی مشترك نیست كه بتوان بر این اساس اتحادی نیرومند و پایدار بنا نهاد. به نظر من مهم ترین رسالت این گونه مجامع آن است كه رابطه تفكیك ناپذیر میان اعتقاد به وحدت و لوازم آن را با جهان بینی و نوع نظام های فكری و اصول عقیدتی و ارزشی و اخلاقی تبیین كنند. مگر می توان تفكر توحیدی داشت، خدای یگانه را پرستید، اراده الهی را در همه اشیا و عالم هستی ساری و جاری دانست، اما در میدان عمل و ارتباط با خلق خدا نسبت به سرنوشت دیگران بی تفاوت ماند؟
مگر می توان موحد بود و در سپاه اصحاب تفرقه قرار گرفت؟ چگونه است كه در صدر اسلام وقتی آوای توحید به گوش جان آنان كه از ظلمت حاكمیت شرك و بت پرستی به ستوه آمده بودند می رسد عصبیت های جاهلی، فخرفروشی ها و قوم گرایی ها و افتخار به عشیره و نام و نسب فرومی ریزند و همه آنچه كه زمینه های اختلاف و تفرقه بودند، حتی روابط سببی و نسبی نیز در مقابل اعتقاد به خدای واحد و نور عبودیت رنگ می بازند و جامعه ای پدید می آورند كه خیر امت لقب می گیرد و آنچنان كانونی از وحدت و همدلی تشكیل می شود كه در آن بردگان سیه چرده پابرهنه در كنار رجال برجسته و ذی نفوذ قریش ارزش و نقشی همسان و بلكه افزون می یابند و چنان تمدنی را پایه می گذارند كه امپراتوری قدرتمند ایران و روم در مقابلش تاب مقاومت نمی آورد؟
و دیر زمانی نمی گذرد كه اقوام و ملت های مختلف بدون توجه به مرزهای جغرافیایی و خصیصه های قومی و ملی خویش به استقبال حقیقت می شتابند. براستی چرا امروز مفهوم امت با همه اهمیتی كه در قرآن و سنت داشته مورد بی مهری قرار گرفته و دوباره سوابق باستانی، محدوده جغرافیایی و مسائلی از این قبیل منافع ملی مسلمانان را به صورت جداگانه و مجزای از سرنوشت دیگر برادران همكیش خود تعریف و مشخص می كنند.
اگر به حق دریافته ایم راه بازگشت به مجد و عظمت گذشته اسلام در وحدت تمامی نیروها و فرقه ها و ملت های مسلمان است، باید پیش از هر چیز به بازنگری مسائلی بپردازیم كه ما را از باور داشت مفهوم امت جدا كرده و زمینه های تجزیه بلاد و تفرقه صفوف مسلمانان را فراهم نموده است. باید یكبار دیگر به سنت و قرآن كریم به عنوان منشور هدایت امت و استوارترین محور وحدت بازگشت.مشكل اساسی آن است كه نه تنها عموم مسلمانان بلكه بسیاری از خواص و اندیشمندان عالم اسلام از توجه به تفكیك ناپذیری مجموعه بینش ها و ارزش های دینی به عنوان یك مكتب فكری منسجم و به هم پیوسته غفلت ورزیده اند. التقاط و وام گرفتن از مكتب های متضاد با بینش وحیانی در مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنچنان شرایط دشواری را پدید آورده است كه فهم و هضم ضرورت هایی همچون وحدت را غیرعملی ساخته و تلاش ها را بی نتیجه گذارده است.
اگر روح تعالیم پیامبر اكرم(ص) و آموزش های قرآن كریم بر جوامع اسلامی حكمفرما می شد، وحدت در عالی ترین سطوح آن قابل حصول بود. در قرآن كریم احیای نفس واحده و یا قتل یك نفس محترمه معادل احیا و یا قتل تمامی نفوس بشری شناخته شده است. این معادله یك تعبیر سمبلیك نیست. بیان یك حقیقت ساری در متن نظام هستی است.
جامعه ای كه انبیاءالهی و قرآن كریم درصدد تشكیل آن بوده اند، واحد به هم پیوسته حقیقی ای است كه مفهومی بسیار فراتر از قوم، ملت و دولت با تعاریف متداول می یابد. فهم و هضم این مسائل بدون پشتوانه مبانی اعتقادی ممكن نیست و تا این مبانی در جوامع اسلامی تحكیم نیابند فروع و نتایج آن نیز دست نیافتنی خواهند ماند. باید به خویشتن خویش و فرهنگ اسلامی خویش بی هیچ التقاط و اختلاطی بازگشت. تلاش برای حفظ و تحكیم وحدت را باید از خود آغاز كرد.
چنان كه در آغاز سخن از زبان حضرت امام گفتم «تفرقه از شیطان است و وحدت كلمه از رحمان». تاریخ ثابت كرده است كه ندای وحدت حقیقی از ناحیه كسانی از سوی فطرت های توحیدگرای مردم اجابت می شود كه خود بیش از هر كسی اعتقاد به توحید را در میدان عمل تجربه كرده باشند و چنان كه اشاره كردم «لزوم حفظ وحدت» یك حركت سیاسی مقطعی برای تحكیم قدرت نیست، تلاش برای حفظ وحدت و پرهیز از تفرقه یك واجب عینی است كه ریشه در اعتقاد به وحدانیت خالق هستی دارد.
اصحاب تفرقه اصحاب شیطان اند و منادیان و عاملان به وحدت در سلك رحمانیان اند. هرگاه جامعه ای به چنین اعتقادی رسید، وحدت حقیقی شكل می گیرد و بی تفاوتی نسبت به سرنوشت آحاد امت و تفرقه و نفاق در مقابل حركت نیرومند امت واحده رنگ می بازد و این همان حقیقتی است كه انقلاب اسلامی به طور عملی آن را ثابت كرد.
تاریخ فراموش نمی كند كه مردی خداخواه با دست هایی به ظاهر خالی از همه سلاح های مادی ندای وحدت سر داد، انسان های مؤمن اجابت گفتند، دنیای پیشرفته با تمام وجود در مقابلش قد علم كرد، صاحبان بزرگترین زرادخانه های جهان در حمایت از دشمنانش به طور رسمی و علنی متحد شدند، اما وحدت كلمه ملت در مقابل اتحادیه نیرومند مبتنی بر منافع مادی اصحاب قدرت پیروز شد. روزگاری كه انقلاب اسلامی بر دشمن رودرروی خود غلبه كرد و اركان نظام سلطنت را درهم كوبید، تعداد گروه هایی كه به مقابله با نظام نوپا برخاستند و از ناحیه قدرت های بزرگ حمایت شدند آنچنان گسترده بود كه حتی نام بردن آنها نیازمند تدوین كتابی قطور است.
علم های مخالفت افراشته شد. قطب كمونیستی جهان با وجود خصومت ها و تنش هایش با قطب سرمایه داری برای نابودی انقلاب اسلامی متحد شد. عرصه ای به پهنای تمامی جهان، جولانگاه تبلیغات شبانه روزی علیه انقلاب گشت؛ انزوای سیاسی، محاصره اقتصادی و تحمیل جنگ خارجی در دستور كار قرار گرفت. اما همه اینها نتوانست در مقابل توحید كلمه ملتی كه احساس می كرد رسالت پیشاهنگی مبارزه برای وحدت امت را بر دوش دارد مقاومت كند. راز این مقاوت اعجازگونه فقط و فقط در همان چیزی نهفته است كه رهبر انقلاب اسلامی در جای جای نوشته و خطابه هایش و در آغاز و انتهای اغلب سخنانش بدان تأكید می ورزید، یعنی وحدت كلمه و پرهیز از تفرقه.
علت اثرگذاری شگفت این توصیه ها آن بود كه او خود قبل از دیگران بدان مؤمن بود. او در مكتب عرفانی خویش كه برگرفته از قرآن كریم و آموخته های عارف اكمل حضرت ختمی مرتبت محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه طاهرین(ع) بود، وحدت حقیقی عالم خلق و امر را برای خویش حل كرده بود و در مشرب فلسفی خود نه تنها از وحدت وجود بلكه حتی در مجامع خصوصی كه اهلش حضور داشتند از وحدت حقیقی موجودات سخن می گفت.
شعر عرفانی امام(ره) نیز آوای وحدت را در مجموعه نظام هستی تكرار می كرد، بدان پایه كه حتی فریاد اناالحق منصور را نشان انیت و ثنویت می دانست و می فرمود:
بر فراز دار فریاد اناالحق می زنی
مدعی حق طلب انیّت و انّا چه شد؟
و یا در سروده ای دیگر گوید:
«فریاد اناالحق ره منصور بود
یا رب مددی كه فكر راهی بكنیم»
حضرت امام(ره) در میدان مبارزه نیز یكی از پیشگامان دعوت به وحدت بود. بخش مهمی از نخستین اعلامیه تاریخی ایشان كه بیش از ۵۰ سال قبل از این با آیه مباركه (قل انما اعظكم بواحده ان تقومو ا للّه مثنی و فرادی) آغاز و صادر شده بود وحدت امت را به عنوان بستر قیام لله تشكیل می داد.
او در كتاب سرالصلوهٔ و در بیان مقام های معنوی علما بالله پس از ذكر مقدمات سه گانه نخستین می فرماید: چهارم ،مقام اصحاب تحقق اكمل اولیا است كه محقق به مقام وحدت صرف شوند و كثرت «قاب قوسین» از میان برخیزد و به هویت ذاتیه با جمیع شئونات آن، مستهلك در عین جمع و متلاشی در نور قدم و مضمحل در احدیت و فانی در غیبت هویت شوند.
و در جایی دیگر می فرماید: اصحاب صحو بعد المحو را حجابی از غیب و شهادت نباشد. وجود خود آنها وجود حقانی باشد و عالم را به وجود حقانی مشاهده كنند و «ما رأیت شیئاً الا و رأیت الله قبله و بعده و معه» فرمایند.
تجلیات ذاتیه و اسمائیه و افعالیه هیچیك، آنها را از دیگری محجوب نكند. حضرت امام(ره) در كتاب شرح چهل حدیث كه برای استفاده عموم نوشته شده، در بیانی تاریخی و اخلاقی از معنا و ماهیت وحدت كلمه می فرماید: یكی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیا عظام ـ سلام الله علیهم ـ كه علاوه بر آن كه خود مقصود مستقل است، وسیله پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تام در تشكیل مدینه فاضله است، توحید كلمه و توحید عقیده است، و اجتماعی در مهام امور و جلوگیری از تعدیات ظالمانه ارباب تعدی است، كه مستلزم فساد بنی الانسان و خراب مدینه فاضله است.
و این مقصد بزرگ كه مصلح اجتماعی و فردی است، انجام نگیرد مگر در سایه وحدت نفوس و اتحاد همه و الفت و اخوت و صداقت قلبی و صفای باطنی و ظاهری و افراد جامعه به طوری شوند كه نوع بنی آدم تشكیل یك شخص دهند، و جمعیت به منزله یك شخص باشد، و افراد به منزله اعضا و اجزای آن باشد، و تمام كوشش ها و سعی ها، حول یك مقصد بزرگی الهی و یك مهم عظیم عقلی كه صلاح جمعیت و فرد است، چرخ زند.
و اگر چنین مودت و اخوتی در میان یك نوع یا یك طایفه پیدا شد، غلبه كنند بر تمام طوایف و مللی كه بر این طریقه نباشد، چنان چه از مراجعه به تواریخ بویژه تاریخ جنگ های اسلام و فتوحات عظیمه آن، مطلب خوب روشن می شود... مسلمانان مأمورند به دوستی و مواصلت و نیكویی به یكدیگر و مودت و اخوت. و معلوم است آنچه موجب ازدیاد این معانی شود، محبوب و مرغوب است، و آنچه این عقد مواصلت و اخوت را بگسلد و تفرقه در میان جمعیت اندازد، مبغوض صاحب شرع و مخالف مقاصد بزرگ او است.
و پر واضح است كه این كبیره موبقه اگر رایج شود در میان جمعیتی، موجب كینه و حسد و بغض و عداوت شده و ریشه فساد، در جمعیت بدواند. درخت نفاق و دورویی در آنها ایجاد كند و برومند نماید، و وحدت و اتحاد جامعه را گسسته نماید، و پایه دیانت را سست كند و از این رو بر فاسد و قبح آن افزوده گردد. حضرت امام(ره) وحدت را از سنخ رحمت و محصول مقدماتی دانسته كه بدون آنها حاصل نخواهد شد. او فرموده است: باید كوشش كنید، باید كوشش كنیم كه این رحمت ادامه پیدا كند و كوشش این است كه اولاً الهی بشویم، در راه خدا خدمت كنیم.
خودمان را فرمانبر از خدا بدانیم و خودمان را از او و به سوی او بدانیم و دنبال همین معنا آن وقت آن مسأله دوم كه وحدت و انسجام است حاصل می شود. برای این كه تفرقه از شیطان است و وحدت كلمه و اتحاد از رحمان است. حضرت امام(ره) در موارد متعددی می فرمود: انبیا اگر همه با هم در یك جا و یك عصر مجتمع شوند هیچ اختلاف و نزاعی نخواهند داشت، چه همه آنها بر نفس خود مسلط و فرمانبردار خدایند.
حضرت امام(ره) در جوامع اسلامی وحدتی را پایدار و مقدس می دانست كه بر محورهای خدشه ناپذیر استوار باشد و می فرمود: با وحدت اسلامی، زیر تعالیم قرآن مجید با هم مجتمع باشیم. مهم این نیست كه همه با هم در یك امری مجتمع باشید و متفرق نباشید. امر خدا به این است كه همه با هم اعتصام به حبل الله كنید. انبیا نیامده اند كه مردم را در امور با هم مجتمع كنند، انبیا آمده اند كه همه را در راه حق مجتمع كنند.
اگر از من سؤال كنند كه از دیدگاه رهبر كبیر انقلاب اسلامی راز پیروزی ملت مسلمان بر دشمنانش چه بود، همان پاسخی را می دهم كه در اكثر پیام ها و بیانات ایشان و در متن وصیت نامه آن حضرت بارها تأكید و سفارش شده است. یعنی عمل كردن به امر الهی «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا». امام(ره) در همین رابطه می فرماید: اگر ما وفا كردیم به این امر خدا و عمل كردیم به امر خدا و با هم شدیم، همه قشرهایمان با هم شد، خارج و داخل، دانشجو و طلبه، شك نكنید كه پیروز هستید... كلید پیروزی دست خود ملت است، ملت باید بفهمد كه آن چیزی كه او را پیروز كرد همین بود كه همه با هم بودند و اعتصام بحبل الله بود. امام، وحدت را یك تكلیف الهی و وظیفه ای شرعی برای آحاد امت می دانست و در این میان مسئولیتی مضاعف برای علما و روشنفكران و رؤسا و حكام قائل بود و فصلی خاص از پیام های عمومی ایشان به همین مهم اختصاص داشت.
حضرت امام(ره) معتقد بود كه برای تحقق وحدت و تحكیم آن باید بهای لازم پرداخت شود و خود پیشقدم این راه بود. بالطبع در اینجا مجال بازگویی فرازهای منتخب از رهنمودهای آن حضرت درباره هر یك از ابعاد و مراتب وحدت وجود ندارد. من جزوه ای كه مجموعه رهنمودهای ایشان در باب وحدت و ابزار و لوازم آن را استخراج كرده است مرور كردم.در یك جمع بندی اجمالی پس از تأكید به مواردی كه قبلاً اشاره كردم می توان گفت كه ابعاد و عرصه های وحدت در دیدگاه حضرت امام(ره) فراگیر بوده و از مراتب فراملیتی تا واحدهای مختلف ملی را شامل می شود. توجه به اولویت ها و تلاش برای شناخت زمینه های وحدت و تحقق آن در همه ابعاد و عرصه هایش قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مورد عنایت و تأكید ایشان بود. در جنبه فراملیتی، امام(ره) معتقد به تلاش برای وحدت مستضعفان جهان علیه مستكبران، وحدت پیروان ادیان و انبیا علیه شرك و الحاد و استكبار، وحدت امت اسلامی و كشورهای اسلامی برای مقابله با تهاجم دشمنان جهان اسلام، وحدت شیعه و سنی و فرق و مذاهب اصیل اسلامی در داخل جهان اسلام، وحدت ملت ها با دولت های اسلامی در چارچوب حفظ اصول و ارزش ها بود.
در بعد وحدت ملی در داخله مرزهای جغرافیایی نیز حفظ وحدت و تحكیم آن در تمامی اقشار جامعه را گام نخستین برای پیروزی در سایر زمینه ها و ابعاد می دانست. سفارش اكید و دائمی امام(ره) به لزوم وحدت حوزه های دینی با مجامع دانشگاهی كه دو قشر پیشتاز و آگاه جامعه را تشكیل می دهند به عنوان پیش شرط حصول وحدت در دیگر اقشار و سفارش به وحدت درون جامعه روحانیت و درون گروه های دانشگاهی، وحدت روحانیون با مردم، وحدت روشنفكران با مردم، وحدت نیروهای نظامی و انتظامی با مردم، وحدت دولت با ملت، وحدت مجلس و دولت، وحدت در درون تشكیلات شورای سه گانه و اتحاد میان آنها، وحدت گروه های قومی و نفی مرحله ای تمایزات قومی و منطقه ای، وحدت نیروهای داخل و خارج كشور، وحدت گروه های اجتماعی و قشرهایی نظیر كارگران و كشاورزان، وحدت و همگرایی احزاب سیاسی و گروه های فرهنگی، بخشی وسیع از آثار عمومی امام(ره) را به خود اختصاص داده است. و چنان كه گفتم رمز موفقیت در برابر آن همه تهاجم و خصومتی كه شرق و غرب پدید آوردند نیز همین روشنگری ها و اجابت آنها از ناحیه بخشی وسیع از قشرهای ملت ایران بود.
حضرت امام در مواضع خویش در باب وحدت به همان اندازه كه به ضرورت و اهمیت آن سفارش كرده است بر توجه به لوازم آن نیز تأكید داشت و معتقد بود كه اتحاد بدون تحقق زمینه ها و راهبری جامعه بدان سمت شكل نمی گیرد و یا آن كه پایدار نمی ماند. بعد از توجه به مبانی عقیدتی وحدت، به طور اجمال می توان موارد زیر را به عنوان لوازم و عواملی كه امام(ره) به عنوان پیش شرط های تحقق وحدت، مدنظر داشت و برهمین مبنا نیز جامعه را هدایت می كرد، برشمرد.
۱) اهتمام بیش از پیش به خودسازی و تعمیق اخلاق و ارزش های معنوی در زندگی خود و جامعه پیرامون.
۲) باورداشت و تعمیم، سعه صدر و پذیرش و تحمل اختلاف سلیقه ها و دفاع از آزادی اندیشه و حمایت از تشكل های سیاسی و فرهنگی كه در اصول و مبانی مورد اعتقاد امت و جامعه اسلامی اتفاق نظر دارند.
۳) اعتقاد عمیق و اعتماد به نقش و آثار معجزه آسای وحدت در حل معضلات به ظاهر لاینحل سیاسی و اجتماعی.
۴) هوشیاری و توجه طرفین وحدت نسبت به نقش خناسان و وسوسه انگیزان و تذكر دائمی به كارگزاران و عموم مردم در همین رابطه.
۵) حفظ مواضع اصولی و دفاع از معتقدات و ارزش های منطقی غیرقابل خدشه در عین احترام و توجه به وحدت فراگیر.
۶) توجه به تفاوت های اساسی روش های تحقیق در نظام دروس حوزوی و دینی با تعلیم های جدید دانشگاهی برای دریافتن زبان مشترك در تفهیم و تفاهم مسائل اساسی جامعه و پرهیز از اختلافات.
۷) تلاش همه جانبه برای یافتن نقاط مشترك بیشتر و كاستن از اختلافات آرا در مبانی و اصول صرفاً از راه نقد در مجامع علمی و گسترش روح مباحثه و مناظره علمی و پرهیز جدی از به میان كشیدن پای عوام در اختلافات فكری و فرهنگی كه حل آنها تنها از مسیر احتجاجات علمی و روش های پسندیده عقلانی و شرعی قابل حصول است.
۸) احیای فرهنگ توحیدی و وحدت گرایی در جوامع اسلامی و احیای سمبل ها و عوامل و مظاهر وحدت كه بسیاری از احكام اجتماعی و سیاسی و عبادی اسلام بر همین فلسفه تشریع شده اند، نظیر بازیابی فلسفه و روح واقعی كنگره عظیم و جهانی حج، نماز جمعه، نماز جماعت، روح تعاون و اهتمام به امر مسلمانان، امر به معروف و نهی از منكر به عنوان یك وظیفه همگانی و احكام شعائری از این قبیل.
۹) آگاهی بخشیدن به آحاد ملت اسلامی برای دریافت تصویری روشن از ابعاد تمدن گذشته اسلام و علل سقوط و انحطاط مسلمانان در سده های اخیر.
۱۰) جهاد و تلاش برای فراگیر شدن نهضت فرهنگی جهان اسلام براساس ترویج روحیه خودباوری و نفی غرب زدگی حاكم بر اغلب جوامع اسلامی.
۱۱) شناسایی و معرفی دشمنان اصلی و جلوگیری از دشمن تراشی های فشل كننده.
۱۲) ترویج و تبلیغ فرهنگ جهاد و شهادت طلبی برای تضمین موفقیت پیشگامان مبارزه با دشمنان وحدت.
۱۳) مقابله با خرافه پرستی و زدودن پیرایه های تفرقه انگیزی كه به نام آداب و رسوم دینی و مذهبی از سوی مغرضان و ناآگاهان به مرور زمان در فرهنگ سنتی ملت ها و قشرهای جوامع اسلامی ریشه دوانده است، و كوشش برای كاهش تعصب های كوركورانه و عوامانه.
۱۴) تلاش برای یكسان سازی قول و فعل منادیان وحدت و كارگزاران و مسئولان نظامی كه وحدت را شعار خویش قرار داده اند.
یكسان سازی بدان حد كه وقتی از ناحیه مصلحان و رهبران جامعه سفارشی بر سكوت و یا وحدت و حمایت و بسیج می رسد آحاد جامعه حتی اگر این سفارش را مغایر با آداب و رسوم سنتی خویش ببینند، آن را عین مصلحت خود بدانند و بدان عمل كنند. نظیر آنچه كه در دوران پرفراز و نشیب نهضت امام(ره) صدها بار شاهد بودیم كه چگونه جامعه اسلامی با دركی روشن از لوازمی كه گفته شد، در مقابل ارزش های معنوی فراموش كرده خویش حساس شد و جانانه به احیای آنها پرداخت.
حج را حج ابراهیمی كرد. نمازهای تعطیل شده و متروك جمعه را به عنوان تجمع هفتگی مسلمانان احیا كرد. نماز جماعت را معنا بخشید، حرب و مقاتله با دشمنان دین را از محراب و مسجد آغاز كرد. دفاع از حقوق مظلومان فلسطین را كانون اتحاد مسلمانان در مقابله با توسعه طلبی آمریكا و رژیم صهیونیستی در بلاد اسلامی مورد حمایت قرار داد.
عشق مقدس و فراگیر امت اسلامی را نسبت به ساحت رسول گرامی اسلام(ص) در ماجرای توطئه كتاب آیات شیطانی به نمایش گذاشت و این واقعه را به صحنه ای از اتحاد امت در برابر دشمنان دین خدا مبدل ساخت، و موجی از بیداری در پهنه بزرگ جهان اسلام پدید آورد. آری انقلاب اسلامی و رهاوردهای آن حجت را بر ما تمام كرده است.
پیروزی های امام(ره) و نهضت جهانی اسلام مصداقی كامل بر این كریمه شریفه است كه (كم من فئهٔ قلیلهٔ غلبت فئهٔ كثیرهٔ باذن الله) حضرت اما بارها در شرایط سخت و به ظاهر نومیدكننده مبارزه به ما آموخت و گوشزد كرد كه كمیت ها و آمار عوامل مادی و ظاهری در میدان تقابل حق و باطل تعیین كننده نیستند. آنچه كه مهم و اساسی است آگاهی و بیداری و انگیزه و اخلاص و عمل به تكلیف است. اگر امروز جوامع اسلامی به درستی تشخیص داده اند كه چاره دردها و تنها راه حل نجات از این بن بست ها و عقب ماندگی های كنونی بازگشت به هویت اسلامی خویش و تشكیل دوباره امت واحده به معنای واقعی آن است، پس هراسی به خود راه ندهیم و مأیوس نباشیم. بیایید پیشگامان این جهاد مقدس باشیم.
این ننگ بزرگی است كه پیروان پیامبر رحمت و وحدت با جمعیتی انبوه و منابعی سرشار و موقعیت هایی استثنایی در آتش تفرقه و اختلاف بسوزند و دشمنان دین خدا و انسانیت بر این پراكندگی ها بخندند و بر امتی كه قرن ها طلایه دار تمدن و فرهنگ واقعی بود فخر فروشند و منابع آنان را به یغما ببرند. امروز كتاب خدا بی آن كه حتی حرفی بر آن افزوده و یا كاسته شود در میان فرق اسلامی است، آیین و سنت پیامبر اكرم(ص) منشور هدایت و راهنمای عمل ماست. قبله واحد، شعار واحد، نماز و مناسك واحد و صدها شعائر بزرگ اسلامی مورد اعتقاد همه مذاهب اسلامی است كه می توانند محورهایی استوار و جاودانه برای تشكیل امتی نمونه و واحد باشند.
مردم مشكل و گناهی از این ناحیه ندارند، این علما و روشنفكران و زمامداران بلاد اسلامی هستند كه باید رسالت خویش را در این شرایط خطیر ایفا كنند. من با آن دسته از دولت های اسلامی كه به جای تكیه بر پیمان اخوت با ملت ها و دولت های اسلامی همجوار و هم كیش خویش به پیمان های صلح با دشمنان دین و ملت خود امید بسته اند با صدای بلند اعلام می كنم كه اشتباه فاحشی را در محاسبات خود مرتكب می شوید و تجربه های مكرر و به بن بست رسیده گذشته را تكرار می كنید.
آمریكا و اسرائیل به چیزی كمتر از محو اسلام و سلطه بر همه بلاد اسلامی راضی نمی شود. بیایید به جای دل بستن به این پیمان های عنكبوتی سستی كه تا مرحله حفظ منافع غاصبان قدس و حامیان آن حمایت می شوند، به پیمان گسست ناپذیر اخوت اسلامی دل ببندید. بیایید خاطره امت واحد را دوباره تجدید كنید.
دولت ها و جریانات و اشخاصی كه با حمایت از تألیف و انتشار كتاب و مقاله و فیلم، آتش اختلافات را دامن می زنند و به تكفیر و تفسیق پیروان دیگر مذاهب و فرق اسلامی می پردازند به گمان آن كه منافع خویش و موجودیت خود را حفظ كنند، سخت در اشتباهند. دشمن به كسی رحم نخواهد كرد. سود اصلی در این معركه ها را همان كسانی می برند كه اتحاد اسلام را مانع جدی سلطه طلبی ها و زیاده خواهی های خود می دانند.
من با تأسی به حضرت امام(ره) و به سهم خویش اعلام می كنم، مردم ایران و مسئولان نظام جمهوری اسلامی، دست های خویش را برای عقد اخوت و پیمان وحدت با عموم ملت های مسلمان و دولت هایی كه منافع و منفعت دشمنان دین خدا را بر منافع امت اسلام ترجیح نمی دهند، دراز كرده و آماده است همچون گذشته بهای لازم را برای پیشخدمتی در این راه بپردازد. در پایان سخن بار دیگر خود و شما و همه دلسوختگان مسلمان را نسبت به خطیر بودن شرایط كنونی جهان اسلامی هشدار می دهم و این تذكر رهایی بخش الهی را یادآور می شوم كه: «واذكروا نعمهٔ الله علیكم اذ كنتم اعداء فالف بین قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا و كنتم علی شفا حفرهٔ من النار فانقذكم منها». والسلام علیكم و رحمهٔ الله و بركاته.
منبع : روزنامه ایران