شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آدمیت بنیانگذار سبک نوین تاریخ نگاری


آدمیت بنیانگذار سبک نوین تاریخ نگاری
زنده یاد دکتر فریدون آدمیت، نقشی غیرقابل انکار در تحول تاریخ‌نگاری ایران داشت و بدون تردید نخستین کسی بود که تاریخ‌نگاری ایران را از نقل صِرف حوادث و وقایع به دانشی برای وقوف به آگاهی مبدل ساخت. تاریخ، نگاهی است به گذشته برای ترسیم افق امکانی آینده. به عبارت دقیق‌تر در تاریخ‌نگاری، حادثه گذشته با زمان حال دوره زندگی نویسنده درمی‌آمیزد و افقی امکانی برای فهم آینده مهیا می‎سازد.
به نظر می‎رسد امر مرجح آن است که تاریخ را در چارچوب مسائل عملی بررسی کنیم، دقیق‌تر این‎که به‎جای پرداختن صرف به رویدادهای گذشته و کشف صِرف علیت‌های تاریخی، زمان حال را دستاویزی نماییم برای تفسیر گذشته و به این شکل مرزهای ستبر میان گذشته و حال را مخدوش کنیم. زمان حال نقطه عزیمتی است برای شناخت گذشته، پس روش صحیح تحقیق تاریخی نه شرح صرف رویداد تاریخی و بررسی اندیشه فلان شخصیت تاریخی؛ بلکه تلاش بر نشان دادن نحوه ظهور آگاهی است در بین گروهی از ایرانیان که تحصیلکرده، روشنفکر، دگراندیش یا هر چیز دیگر خوانده می‎شوند. نگاه تاریخ‌نگار باید به اکنون باشد: آیا تجربیات پیشینیان توانسته است مبنایی باشد برای نوسازی «نظر» در پدیده‎ها و چیزها یا خیر؟
پس منظور اصلی تاریخ اندیشه‌ها، بررسی شرایط امکانی است برای نیل به حصول آگاهی؛ با این وصف می‎توان افق آینده را نیز موشکافی کرد. با امکاناتی که در اختیار گذشته تاریخی ما بوده است، آیا امیدی به نوسازی اندیشه و نوآیین ساختن سنت‌های تاریخی به‎جای مانده از نیاکان وجود دارد یا خیر؟ با این روش تاریخ‌نگار فرصت می‎یابد ضمن استشعار به حوادث گذشته، از زمان حال فاصله گیرد، دورنمایی وسیع‌تر تدارک ببیند و حق انتخاب‌هایی را برای آینده مفروض بشمارد.
در ایران، آدمیت نخستین کسی است که تاریخ را از نقالی صرف حوادث خارج ساخت و از آن به‌مثابه علمی برای ترسیم افق آینده بهره گرفت. ویلیام بارت، نویسنده امریکایی کتاب «اگزیستانسیالیسم چیست؟» ـ که اثری است در معرفی اندیشه‌های هایدگرـ می‌نویسد: «تاریخ اندیشه‌ها عالی‌ترین تجلی تاریخ است»، اگر این سخن درست باشد ـ که هست ـ در ایران، آدمیت عالی‌ترین سطح تاریخ را مورد توجه قرار داد و فراز و نشیب خرد را در ایران قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در معرض دید خوانندگان گذاشت. برای آدمیت، تاریخ نه انبانی برای حفظ نام‌ها و حوادث، بلکه دانشی برای فهم درجه آگاهی ایرانیان در مقطع تاریخ معاصر کشورشان بود. در عین حال کتاب‌ها و مقالات او مبین این نکته است که آدمیت به امکان انتقال آگاهی و استشعار به جایگاه تاریخی ایران در شطرنج تحولات متعدد جهانی در نزد روشنفکران باور داشته است.
آدمیت تحصیلکرده علوم سیاسی بود؛ چون در علوم سیاسی تحصیل کرد، بدون نظریه وارد مسائل و مباحث تاریخی نشد، بلکه او از پیش مسلح به ابزار نظری بود که فقدان آن در بین تاریخ‌نگاران پیش و پس از خودش به‌خوبی مشاهده می‎شد و می‎شود. در عین حال او تجربه کار عملی سیاسی در وزارت امورخارجه داشت؛ یکی از مهمترین مناصب آدمیت نمایندگی او در هیئت دیپلماتیک ایران در سازمان ملل بود. در این منصب وی با حوادث و مسائل جهانی بی‌شماری، از استقلال هند گرفته تا مسئله تشکیل دولت اسراییل و دیگر قضایای ریز و درشت، درگیر بود و حتی در جلسات مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت می‎کرد. این تجربه منحصر به فرد برای محققی سختکوش مثل آدمیت بسیار آموزنده بود و این آموزه‌ها در آثار وی به‌خوبی بازتاب یافته است. محقق می‎تواند از درون آثار آدمیت به کانون محوری اندیشه‌های او، که همانا حفظ مصالح عالیه ملی ایران است وقوف یابد.
نکته مهم این است که با وصف جایگاه نیکوی او در وزارت‌خارجه، به دلیل اختلافاتش با برخی سیاست‌های خارجی دولت وقت، به‌زودی و در اوایل سنین میانسالی، یعنی سن حدوداً چهل‌سالگی، خود را بازنشسته کرد و یکسره وقف تحقیقات تاریخی نمود. نخستین اثر منتشر شده او به سال ۱۳۴۰ در مورد اصلاحات سپهسالار بود، چندی بعد رساله‌ای در آرای میرزا فتحعلی آخوندزاده نوشت، که با بازتاب منفی برخی محافل مذهبی روبه‌رو شد. اندکی بعد رساله ای نگاشت درباره آراء و اندیشه های میرزا آقاخان کرمانی. نقطه اوج این تحقیقات رساله‌ای است تحلیلی به‌نام «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» که جلد نخست آن به سال ۱۳۵۴ و جلد دوم آن به‌نام «مجلس اول و بحران آزادی» در سال‌های اولیه انقلاب منتشر شد، چنان‌که یکی دیگر از رساله‌های او به‌نام «شورش بر امتیازنامه رژی» نیز به سال ۱۳۶۰ منتشر شد. در عین حال، او به اندیشه های سوسیال دموکراسی و تأثیر آن بر تحولات دوره مشروطه اشاره داشت که کتاب فکر دموکراسی اجتماعی، حاصل چنین دیدگاهی است. دو اثر مهم دیگر وی عبارتند از؛ «آشفتگی در فکر تاریخی» که به‌واقع مقاله‌ای است مفصل که به صورت مستقل و در اوایل انقلاب چاپ شده است و دیگری کتابی است در تاریخ اندیشه باستان که در آن وجه ناشناخته‌ای از تاریخ اندیشه ازجمله تمدن سومر را کاویده است. برخی آثار وی مثل افکار سیاسی ـ اجتماعی منتشر نشده با همکاری هما ناطق انتشار یافته‌اند. این آثار نقشی غیرقابل انکار در تکوین اندیشه تاریخی محققان جوان داشته‌ است. کانون محوری تمامی کتاب‌ها و مقاله‌های آدمیت فکر مشروطه است، برای آدمیت پیش‌بردن طرح مشروطه بر هر چیزی اولویت داشت، به همین دلیل از زیگزاگ‌زدن‌های مکرر که ویژگی روشنفکری ایرانی است به دور بود.
با نگاهی گذرا به آثار آدمیت درمی‌یابیم که او به اندیشه ترقی تعلق‌خاطر داشت، اندیشه‌ای که به عصر روشنگری مربوط بوده و بشارت آینده‌ای بهتر می‎داد و به‌واقع شیوه سکولار اندیشه‌های موعودگرایانه مسیحی (Messianic) قرون وسطی به‌شمار می‎رفت. وی تاریخ‌نگاری بود که روح زمان خود را بازتاب می‎داد و کانون محوری آن مسئله آزادی بود. او به صراحت ذکر می‎کند اندیشه‌هایی که در دوره پیش از مشروطه و زمان مشروطه مطرح می‎شدند؛ به نحوی از متفکران عصر روشنگری فرانسه گرفته شده بودند؛ شاید به همین دلیل بود که شخص آدمیت به اندیشه‌های دینی چندان بهایی نمی‎داد.
آن زمان هنوز نقدهای جدی فلسفی بر تمدن جدید غرب به ایران راه نیافته بود، نقدهایی ایدئولوژیک از آن نوع که در بین روشنفکران ایران آن زمان گفته می‎شد همه ناظر بود بر ناکجاآبادی که بازگشت به هویت خویش نامیده می‎شد؛ مباحثی ممسوخ که از درون آن چیزی جز تمنای محال بازگشت به صورت منسوخ سنن تمدنی گذشته استنباط نمی‎شد. به عبارت بهتر از نظر فلسفی اندیشه بازگشت به خویشتن خویش چیزی بود از سنخ امتناع اعاده معدوم. اما آدمیت روشنفکری بود که هنوز با اتکا به سنت فکری عصر روشنگری به اندیشه ترقی می‌اندیشید و بیهوده نیست که نام کتاب نخست خود را «اندیشه ترقی و حکومت قانون» نهاد که تتبعی است درباره دوره صدراعظم اصلاح‌طلب ایران، میرزا حسین‌خان سپهسالار. ابزار کار او در این راه، تاریخ روشنفکری ایران بود و هدفش مقابله با جریانی فکری که نگاهی به گذشته داشت و از درون آن چیزی جز انحطاط مضاعف به منصه ظهور نمی‎رسید.
ویژگی دیگر اندیشه آدمیت این بود که تاریخ ایران را در ابعاد مختلف می‌کاوید. در این راستا او به تحولات اجتماعی و اقتصادی کشور مقارن با ظهور اندیشه‌های روشنفکری می‌پرداخت. افکار اقتصادی و اجتماعی در آثار منتشر نشده دوره قاجار و نیز کتاب «شورش بر امتیازنامه رژی» نشان‌دهنده این گرایش است.
کتاب مهم دیگر آدمیت که «امیرکبیر و ایران» نام دارد، اثری است که در آن اوضاع جهانی همزمان با اصلاحات امیرکبیر را برجسته ساخته و اهمیت اصلاحات امیر را با معیار مصالح ملی ایران کاویده است. اگر رساله اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده با واکنش منفی محافل مذهبی شیعه روبه‌رو شد، برخی مطالب این رساله با واکنش منفی برخی اقلیت‌های مذهبی روبه‌رو گردید. کتاب «امیرکبیر و ایران» اثری است بین رشته‌ای؛ در این اثر آدمیت از ابزارهای نظریات روابط بین‌الملل، تاریخ بماهو تاریخ، اقتصاد و اندیشه سیاسی استفاده کرده و از این بالاتر تاریخ تحولات اندیشه‌های برخی اقلیت‌های جدید مذهبی را کاویده است. زمان انتشار این کتاب هم همزمان بود با مباحث روزمره در مورد مسئله بحرین. این تقارن شاید تصادفی بوده باشد، اما واقعیت این است آدمیت که در کتاب «امیرکبیر و ایران» در مورد مسئله تمامیت ارضی ایران آن‎ همه حساسیت داشت و امیر را به واسطه حفظ ایران می‎ستود، نسبت به مسئله بحرین هم حساس بود و با جدایی آن از ایران مخالف؛ اساساً یکی از دلایل کناره‌گیری او از وزارت امورخارجه و شاید عمده‌ترین دلیل آن، همین موضوع بود.
آدمیت چون به مباحث اندیشه دینی بی‌علاقه بود و نسبت به روحانیان بی‌اعتنا، چندان عنایتی به بخش مهم تاریخ تحولات ایران یعنی ساختار روحانیت و سنت‌های قدمایی اندیشه نداشت. با اینکه روحانیان در تحولات ادوار پیش و زمان مشروطه نقشی مهم داشتند، برای نمونه در مسئله شورش علیه امتیازنامه توتون و تنباکوی ایران فعال بودند، آدمیت به نقش محوری آنان بها نداد و موضوع کلیدی بحث خود را به نقش بازرگانان در شورش علیه امتیازنامه رژی اختصاص داد. به همین سبک، بحث آدمیت در تاریخ اندیشه در بی‌اعتنایی به نقش اندیشه و فرهنگ دینی صورت گرفت، به این شکل وی تاریخ اندیشه را به صرف تاریخ روشنفکری ایران تقلیل داد. از آنجا که اندیشه‌های دینی از صورت مسئله تحقیقات تاریخی آدمیت پاک شده بود، او پاسخی در برابر پرسش‌های مهم نقش این اندیشه‌ها در تحولات ایران معاصر ارائه نداد. حتی در اثر برجسته‌ای مانند «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران»، آدمیت نسبت به نقش روحانیان چندان اعتنایی ندارد؛ این مهم نیست که محقق نسبت به دستگاه رسمی دینی دوره مشروطه چه نظری داشته و دارد، مهم این است که با نادیده‌گرفتن آنها تنها صورت مسئله پاک شده و به واقع به پرسش علل حضور آنان در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی کشور پاسخی داده نمی‎شود. به همین دلیل تحقیقات آدمیت در بی‌اعتنایی مطلق نسبت به نظام قدمایی اندیشه‌ دور می‎زند، هرچند او در برخی آثار خود نگاهی به سنت اندرزنامه‌نویسی در ایران دوره قاجار و مشروطه دارد؛ او به درستی اندرزنامه‌نویسی را از اندیشه سیاسی جدا می‎داند و سطح مباحث آن اندرزنامه‌ها را بسیار نازل و از سنخ صدور دستورالعمل‌های اخلاقی در قلمرو سیاست معرفی می‎کند، حال آن‌که محور اندیشه سیاسی عقلانیت است و نه نصیحت و پند.
بی‌اعتنایی آدمیت به وجوهی از اندیشه قدمایی اهل سنت، راه را بر قابل فهم ساختن دیالکتیک اندیشه‌های کهنه و نو مسدود ساخت. آدمیت برای جریان سوسیال دموکراسی در ایران کتابی جداگانه نوشت، اما نسبت به جریان‌های مهم سیاسی در صحنه چندان اعتنایی نداشت؛ حال آنکه هم از نظر کمیت و هم کیفیت گروه سوسیال دموکرات‌ها با وصف حضور فعالشان در صحنه، از حیث تأثیر عملی، قابل قیاس با بسیاری از گروه‌های سیاسی و یا شخصیت‌های دیگر دخیل در حوادث سیاسی آن زمان نبودند.
او در مورد آرای آخوندزاده رساله‌ای مستقل تحریر کرد، اما در مورد مستشارالدوله ـ که می‎خواست ابزار سنت قدمایی اندیشه را پایه‌ای بر اندیشه قانون‎خواهی در ایران قرار دهد ـ سخنی مهم به میان نیاورد، زیرا همان‎طور که گفته شد، تحقیقات او در بی‌اعتنایی مطلق به سنت اندیشه‌های دینی صورت می‎گرفت.
آدمیت، مشروطه و اندیشه های برخاسته از آن را گامی مهم در صیرورت به سوی آزادی می‎دانست. از نظر او مشروطه تنها آغاز راه بود و تاریخ با تمام امکانات خویش، ایران را در مسیر آزادی قرار داده است، به همین دلیل همان‎طور که در آغاز این مطلب توضیح دادیم، برای او نگاه به گذشته ابزاری بود به منظور فهم حال، و وسیله‌ای بود برای فراهم آوردن تمهیدات نظری جهت آینده ایران. بی‌اعتنایی به بخشی مهم از میراث گذشته ایران، در این تمهید نظری نوعی گسست به‌وجود آورد؛ لیکن بدون تردید آدمیت بنیانگذار نوعی نوین از اندیشیدن در باب تاریخ ایران بود، روشی که مسبوق به سابقه نبود و آن روش با نام فریدون آدمیت گره خورده است.
حسین آبادیان
منبع : ماهنامه چشم انداز ایران


همچنین مشاهده کنید