شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

فـروش ابزار جنگی به دشمنان دین


فـروش ابزار جنگی به دشمنان دین
در ایـن مـقـاله سخن از حکم فروش جنگ افزار به دشمنان دین است. برای روشـن شـدن زمـیـنـه بـحث و درک درست جایگاه مساله یادآوری چند نکته بایسته است:
الـف) اسـلام پـیام آور صلح و دوستی است و هر جا اسلام در جامعه ای به حـکـمـروایی دست یافته، دوستی و امنیت را برای مردم به ارمغان آورده اسـت. در بـامداد اسلام جنگها و کشمکشهای قبیله ای سرزمین حجاز را در خود فرو برده بود.به اندک بهانه ای جنگهای خانمان برانداز و ویرانگر مـیـان مـردم درمـی گـرفت. اسلام با آیه های رحمت خود آتش فتنه ها را خاموش کرد و کینه ها را به دوستی و مهرورزی دگر ساخت .۱
اکـنـون خـطر ازدیاد و انبار شدن سلاحهای جنگی، کیان بشر را تهدید می کـنـد. مسابقه تسلیحاتی میان دولتها، روز به روز در حال افزایش است. و فـروش سـلاح یکی از منابع درآمد ابرقدرتها به شمار می رود، در حالی کـه آتـش فـقـر و گرسنگی و تیره روزی در جهان بیداد می کند و هر روز هـزاران نـفـر قربانی بدی تغذیه اند. امنیت نظامی برای سران دولتها، بیش از امنیت غذایی اهمیت پیدا کرده است:
(... وقـتـی مـذاکرات ژنو در پاییز ۱۹۸۳ شکست خورد کارشناسان برآورد کـرده انـد کـه حـدود چهل هزار و به گفته برخی پنجاه هزار جنگ افزار هـسـتـه ای در زرادخـانـه دو ابـرقدرت موجود است که قدرت ویرانگری و تخریبی معادل میلیونها برابر بمبی دارد که به هیروشیما افتاد.)۲
هـر روز در گوشه و کنار جهان، دهها درگیری نظامی رخ می دهد که امنیت دنیا را با خطر روبه رو می سازد در این غوغای ناامنی،اسلام مردم جهان را بـه صـلح و خلع سلاح عمومی فرا می خواند.بی گمان عمل به قانونها و آیینهای قرآن، ضامن امنیت جهانی است. یکی از شعارهای پیشوایان مذهبی دعـوت بـه سلامت و صلح بین المللی است. روایات بسیار از پیامبر (ص) و امـامـان شـیعه(ع) وارد شده که بزرگواران به یاران خود سفارش فرموده انـد که سلامت و امنیت و صلح را در جهان بپراکنند و نمایان سازند. در روایـتـی پیامبر خردمندان را کسانی دانسته که در راه آشکار کردن صلح و سلامت جهانی تلاش می ورزند. راوی می پرسد:
(من اولوا النهی قال هم:یغشون السلام فی العالم.)۳
خـردمـنـدان چـه کـسانی هستند؟ فرمود کسانی که سلام و صلح را در جهان آشکار می کنند .
واژه شـناسان، سلام را به سازش و انقیاد و صلح و سلامت از آفات و دوری از دسـت انـدازی و سـلام اصطلاحی معنی کرده اند و هر کدام باشد،نشانگر اهمیت دادن اسلام به روابط بین الملل و صلح و سلامت جهانی است.۴
ب) اسـلام بـه عـنـوان نظامی سیاسی و اجتماعی، با دیگر ملتها همزیستی مـسـالـمـت آمـیـز دارد. هـیـچ ملتی در جهان سراغ نداریم که از لحاظ اقـتـصادی و سیاسی چنان نیرومند باشد که بدون نیاز به دیگران بتواند کـار خـود را پـیـش ببرد. تواناییهای ملتها محدود است و همه نیازمند یـکـدیـگرند و هیچ نظامی، بویژه در جهان امروز، نمی تواند راه و رسم خـود را بـدون شـناخت و درک مسأل دیگر مناطق ادامه دهد. نظام اسلامی نـیز از این قاعده بیرون نیست. زیر بنای روابط اسلام با دیگران نه بر اسـاس مـادی گـری و سـودجـویی، بلکه بر مبنای عدالت و نگهداشت انصاف اسـتـوار اسـت. قـرآن بـه مـسـلمانان سفارش کرده از ظلم و ستم و دست انـدازی بـه حـقوق دیگر ملتها بپرهیزند ۵ و می توانند با ملتهایی که بـه آنـان سـتم روا نمی دارند، و به خاطر دین با مسلمانان پیکار نمی کـنـنـد، پیوند داشته باشند.۶ از آغاز اسلام مسلمانان با دیگر پیروان مـذاهـب و مـشـرکـان حـشـرونشر داشته اند و احکام مربوط به این گونه پیوستگیها، بخش در خور توجهی از فقه را ویژه خود کرده است.
ج) اسـلام بـا ایـن که از صلح جهانی دفاع می کند، جنگ و مبارزه را ضد ارزش تـلقی نکرده، بلکه برای دفاع از انسانها و ارزشها، آن را مشروع مـی شمرد و این چیزی است که برابر فطرت و سرشت انسانی است. کدام عقل سـلـیم است که به صاحبش فرمان دهد در برابر هجوم دشمن خارجی دست روی دسـت بـگـذارد و سکوت کند؟ اگر دشمن از مدارا و یا بی ارادگی ما سوء اسـتفاده کرد و دست به کشتار و یغماگری زد، آیا باز جنگ و مبارزه ضد ارزش و مـصداق خشونت است؟ چه بسا سکوت و سازش در برابر مهاجمان، مرز بـقـا یـا نابودی ما باشد; از این روی اسلام مبارزه را برای دفاع از نـفـس مـشـروع و مقدس می شمارد و نیز برای دفاع از ملتهای ستمدیده و رهـایـی آنـان نـیـز جهاد پسندیده است. البته این بخش از جهاد دارای شـرطها و بازدارنده هایی است که نگهداشت انصاف و عدالت در برخورد با دشمن و نگهداشت حدود و مرزهای الهی از اهم آن است.۷
د) اسلام در دادوستدها و تجارتها، معیارهایی را در نظر گرفته که ریشه در جـهـان بینی و نگرش ویژه خود به انسان دارد از جمله آن معیارها ، بـه مـصلحت بودن دادوستد برای روح وتعالی و تکامل انسان است. در جهت مـقـابـل، دادوسـتـدهـای فـاسـد و زیـان آور و بـه تـعبیر دیگر شرع، دادوسـتدهای گناه آلود و منکر، ممنوع است. خسران این دادوستدها، گاه مـربـوطـ بـه خـود این کالاهاست، مثل خرید و فروش مردار برای خوردن،، تـجـارت شـراب، فـحـشـا و یا مواد مخدر و گاه، برای این است که این تـجـارت کمک و همراهی و زمینه پیدایش ستم است، مانند کمک به ستمکار. چـه بـسیار دولتها که برای رونق اقتصادی خود از هیچ تجارتی رویگردان نیستند و تجارت شراب و مواد مخدر نقش اساسی در بازارشان دارد:
( در یـکـی از سـالـهـای نه چندان دور، از یکی از رئیسان جمهور تازه انـتـخاب شده امریکا،نظرش را درباره (ماری جوانا) پرسیدند، پاسخ داد که :از آزادی در آن کشور باید تا آخرین قطره خون دفاع شود.)۸
بـی گـمـان ایـن آزادی کـه در آن، انـسـان به دست خود نابود شود، در مـعـیـارهـای اسـلام جـای نـدارد و صددرصد اسلام با آن مخالف است. اگر تـجارتی مایه فساد و انحراف انسان شود، هر چند سودآور باشد، از نگاه این دین الهی مشروع نیست.
مساله فروش سلاح به دشمنان دین از زیر مجموعه های این بحث است. فقهای پـیـشـین، به مناسبت دادوستد حلال و حرام، به صورت کوتاه آرای خود را در این باره بیان کرده اند.
امـروز نـقـش جنگ افزار در معادلات و دگرگونیهای جهانی، بیش از گذشته اسـت و بـا ابـزار جـنگی رایج در زمان پیامبر و امامان درخور مقایسه نـیست. دگرگونیهای گسترده پیامدهای ویرانگر سلاحهای امروزی، گزاره ها و مسأل جدیدی را به میان آورده که در گذشته مطرح نبوده است.
پـرسـش دیـگر که سلاح چیست و آیا سلاح منحصر به ابزاری است که به گونه مـسـتـقـیـم بـرای مبارزه به کار می رود یا خیر؟ اگر تا دیروز ابزار نـظامی در شمشیر و سپر و زره و ...خلاصه می شد، امروزه برای از پا در آوردن دشـمن از اهرمهای گوناگون، از جمله:اقتصادی، مثل نفت، گندم، و دارو و آب و ...نـیز استفاده نظامی می شود و کاربرد محاصره اقتصادی، کـم تـر از سـلاح نـظامی نیست. آیا عنوان سلاح در روایات این موارد را نیز در بر می گیرد یا خیر؟
بـه عـنوان مثال آیا فروش نفت به اسرأیل از مصادیق فروش اسلحه است؟ کـه باید در جای خود مورد بحث قرار بگیرد. حال آنچه در این جا، مورد بحث است این که اسلام، درباره فروش اسلحه چه نظری دارد.
آیا معیارهای کلی درباره تجارت با غیر مسلمانان،جنگ افزار را نیز در برمی گیرد یا خیر؟
اگـر از فروش سلاح به دشمنان دین باز داشته شده، دشمنان دین چه کسانی هستند؟
امـام خـمینی، بینشی نو و برداشتهای مفیدی از روایتهای وارده در این مـوضـوع دارد.ایشان، با دیدی فراگیر و همه سویه مساله را بررسی کرده و بـاتـوجـه بـه روح و مذاق شریعت و نیازهای زمان و مکان و اختیارات حـاکـم اسـلامـی در مـساله، به استنباط حکم پرداخته است. فتوا و شیوه اجـتـهادی امام در این موضوع، در دیگر مسأل نیز در خور استفاده است و ارأه آن برای پویندگان فقه دور از فایده نیست.
● دشمنان دین
کـافـران و کـسانی که اسلام را قبول ندارند، در اصطلاح فقها دشمن دین شـمـرده شـده انـد. بیش تر فقها، خوارج و نواصب و غلات را در ردیف و کـنار کفار قرار داده اند. و بغاه (سرکشان علیه نظام مشروع اسلامی) و راهزنان نیز دشمن دین شمرده شده اند.۱۰
دیدگاه فقیهان در این مقوله به هشت دیدگاه می رسد که مشهورترین آنها سه دیدگاه زیر است:
۱) مـشـروع نـبـودن فـروش ابزار نظامی به دشمنان دین:
فقیهان بسیاری بـرایـن نـظـرنـد و مساله را به گونه مطلق در ردیف تجارتهای نامشروع شمرده اند.
شیخ مفید:
( و بـیـع الـسـلاح لاعـداالـدیـن حـرام و عـمـلـه لمعونتهم علی قتال المسلمین.)۱۱
فـروش جنگ افزار و ساختن آن برای دشمنان دین حرام است، چون آن را در راه جنگ با مسلمانان به کار می گیرند.
شیخ طوسی در نهایه:
... و بیع السلاح لسأر الکفار و اعدا الدین حرام و کذلک عمله لهم و التکسب بذلک و معونته علی قتال المسلمین واخذ الاجره علی ذلک حرام.۱۲ ... فـروش سـلاح بـه دیـگر کفار و دشمنان دین و نیز ساختن ابزار جنگی بـرای آنان ، حرام است و نیز گذران زندگی از این راه کمک به آنان در جنگ با مسلمانان و مزد گرفتن برای این کار، نامشروع است.
سـلار،۱۳، محقق حلی،۱۴ شهید اول، ۱۵ و شماری دیگر نیز بدون هیچ قید و شـرط فروش جنگ افزار به کافران و دشمنان دین را نامشروع دانسته اند. باورمندان این دیدگاه به چند دلیل استدلال جسته اند، از جمله:
الف) حکم عقل به نامشروع بودن فروش سلاح به کفار.۱۶
ب) قـرآن، آیه شریفه :(لا تعاونوا علی الاثم و العدوان )۱۷ با این شرح کـه فـروش اسلحه به دشمنان دین، از نمونه ها و مصداقهای ستم و دشمنی است.
ج) روایات:* (عـلـی بـن جـعـفـر فـی کـتابه عن اخیه موسی (ع) قال:سالته عن حمل المسلمین الی المشرکین التجاره؟
قال :اذا لم یحملوا سلاحا فلا باس.)۱۸
عـلـی بن جعفر می گوید: از برادرم موسی (بن جعفر ) در باره بردن کالا برای مشرکان نظر خواستم.
وی پاسخ داد: اگر کالا ابزار جنگی نباشد، بی اشکال است. ب: شیخ صدوق از حماد بن عمرو و انس بن محمد از پدرش از امام صادق(ع) نقل می کند که پیامبر(ص) به علی(ع) وصیت کرد:
( یـا عـلـی کفر بالله العظیم من هذه الامه عشره ... و بأع السلاح من اهل الحرب )۱۹
یا علی ده گروه از این امت به خدای بزرگ کافر شده اند، از جمله آنان: فروشنده جنگ افزار به کفار جنگی است.
۲) فـرق گـذاری بین زمان جنگ و صلح:
این گروه بر این باورند: در وقت جـنـگ، فـروش سـلاح بـه کافران جایز نیست و در وقت صلح و قرارداد ترک دشمنیها، جایز است.
ابن ادریس می نویسد:
(...وعمل السلاح مساعده ومعونه لاعدا الدین وبیعه لهم اذا کانت الحرب قـأـمـه بیننا وبینهم فذا لم یکن ذلک و کان زمان هدنه فلا باس بحمله الیهم و بیعه بهم .)۲۰
کـمـک تسلیحاتی و فروش سلاح به دشمنان دین در وقت جنگ میان ما و آنان حـرام است، ولی در وقت صلح، بردن اسلحه برای آنان و فروش کالای نظامی به آنان جایز است.
مـقـدس اردبـیـلـی۲۱ و صاحب حدایق ۲۲ نیز همین عقیده را دارند. صاحب جـواهـر قـأـل به تفصیل است و حرام بودن فروش را بسته به یکی از دو چـیـز می داند:قصد کمک به دشمنان دین و دوم، فروش سلاح در وقت جنگ.۲۳ مـهـم ترین مدرک باورمندان به این فرق گذاری، روایت ابی بکر حضرمی و روایت هند سراج است:
( ابـی بـکـر حـضـرمـی، قال: دخلنا علی ابی عبدالله (ع) فقال له حکم الـسراج: ما تقول فیمن یحمل الی الشام السروج و اداتها؟ فقال:لا باس. انـتـم الـیوم بمنزله اصحاب رسول الله (ص) انکم فی هدنه . فاذا کانت المباینه حرم علیکم ان تحملوا السروج و السلاح.)۲۴
بـر امـام صادق وارد شدیم. حکم زین ساز به امام گفت:حکم کسی که برای شامیان زین و دیگر ابزار رزمی می برد چیست؟فـرمـود:مانعی ندارد. شما اینک چون یاران پیامبر و در وضع و حال صلح به سر می برید.
اگـر مـیـان مـا و شـامیان جنگ در گرفت، بردن زین و اسلحه برای آنان نامشروع است.
(هند السراج قال: قلت: لابی جعفر (ع) اصلحک الله، انی کنت احمل السلاح الـی اهـل الـشام فابیعه منهم، فلما عرفنی الله هذا الامر ضقت بذلک و قلت: لا احمل الی اعدا الله.
فـقـال: احـمـل الیهم فان الله یدفع به عدونا و عدوکم. یعنی الروم و بـعـهـم. فـاذا کانت الحرب بیننا فلا تحملوا. فمن حمل الی عدونا سلاحا یستعینون به علینا فهو مشرک.)۲۵
هند سراج می گوید:
بـه امام باقر گفتم: من همواره برای شامیان ابزار جنگی می بردم، چون خداوند مذهب اهل بیت را به من شناساند در تنگنا قرار گرفتم و با خود گفتم:دیگر برای دشمنان خدا اسلحه نمی برم.
امام فرمود:برایشان اسلحه ببر; زیرا خداوند به وسیله شامیان دشمن ما و شـمـا; یـعـنی رومیان را واپس می زند. و سلاح به شامیان بفروش. اگر مـیـان ما و شامیان جنگ درگرفت سلاح برای آنان نبرید که هر کس دشمنان ما را با سلاح نظامی یاری کند مشرک است.
ایـن دو روایت، سبب شده که شماری میان زمان صلح و جنگ فرق بگذارند و بـه وسـیله آن روایاتی را که به طور مطلق دلالت بر حرام بودن می کنند تخصیص بزنند.۲۶
۳) دیـدگـاه امـام خـمینی:
امام به مساله از افق بالاتر و گسترده تری نـگـریـسـتـه اسـت. دربـاره فروختن و نفروختن سلاح به غیر مسلمانان و کـافران،دولت اسلامی باید تصمیم بگیرد که آیا فروختن و یا نفروختن به صـلاح امت اسلامی است، یا خیر؟ آیا زمینه ها و نیازهای روز جهان، چنین اجازه ای را می دهند، یا خیر.
فروختن و نفروختن سلاح به کافران و ... حکمی قطعی که در همه زمانها و مـکـانـهـا یـکسان باشد، ندارد، هر زمانی برابر نیازهای زمان و مکان حـکـمـی بر آن بار است. نظام دولت مشروع دینی اگر تشخیص داد در صورت فـروش اسـلحه به کافران، بنیه نظامی آنان نیرو و توان می گیرد و این سـبب می شود مسلمانان در ضعف قرار بگیرند، آن را ممنوع می کند و اگر خطری در میان نبود، فروش آن را اجازه می دهد و در این کار فرقی میان زمان صلح و جنگ نخواهد بود:
(... ان هـذا الامـر مـن شئون الحکومه و الدوله و لیس امرا مضبوطا بل تابع لمصلحه الیوم و مقتضیات الوقت.)۲۷
فروش سلاح به دیگران از شوون و مسئولیتهای حکومت و دولت است. ایـن کـار بـرنـامـه ای دگـرگون ناپذیر نیست، بلکه پیرو مصلحت روز و نـیـازهـای زمـان اسـت. امام در تحریرالوسیله نیز، بر نگهداشت مصالح مـسـلـمانان و نقش زمان در فروش سلاح به دشمنان دین تاکید کرده است و نـوشـتـه ایـن کـار مـهـم و حـسـاس در حوزه اختیارات والی و زمامدار مسلمانان بوده و دیگران در آن حق دخالت ندارند:
(فـلابـد مـن بیعه من مراعاه مصالح الاسلام و المسلمین و مقتضیات الیوم والامـر فـیـه مـوکـول الـی نـظر والی المسلمین و لیس لغیره الاستبداد بذلک.)۲۸
پـیش از بیان مستندات امام، آگاهی از مقدمات چند راه را بر فهم بهتر مـسـاله هموار می کند. بخشی از این پیش درآمدها را امام خود در همین بـحـث یـادآور شـده و پـاره ای دیگر را از گفته ها و نوشته های دیگر امام استفاده کرده ایم:
۱) امـام خـمینی همواره نسبت به تولید و توزیع بی رویه جنگ افزار در جـهـان ابـراز نـگـرانـی کـرده و توسعه طلبی ابرقدرتها و انبار کردن سـلاحـهای هسته ای و موشکهای دوربرد را از گرفتاریها و دشواریهای جدی دنیای امروز برشمرده است.
امام، بارها اعلان خطر کرده که چه بسا بی تقوایی و یا جنون آنی، سران دولـتها را به جنایات بزرگ وادارد و کسانی چون هیتلر و صدام بر مسند کار قرار گیرند که در بحرانها، قدرت تصمیم گیری نداشته باشند. امـام، مـذاکـرات سـیاسی درباره محدودکردن سلاحهای هسته ای را هر چند گـاه، در جـهـان بـرگـزار مـی شود، جدی نگرفته و بر این باور است که ابـرقـدرتـهـا، بویژه امریکا همچنان به تولید این سلاحها مشغول است و این هیاهو برای اغفال رقبا و مردم جهان انجام می گیرد.
امـام بـرای پـیـشگیری از فاجعه جهانی پیشنهاد کرد، عالمان و خطبا و نـویسندگان مردم را آگاه کنند و توده برای مقابله با خطر و حفظ آنچه در دسـت دارنـد، در بـرابـر ابـرقـدرتـها بایستند و از گسترش سلاحهای خطرناک جلوگیری کنند:
( بـایـد برای آتیه دنیا، امروز توده های مردم، نویسندگان، گویندگان فـکـر بـکـنند و مردم را آگاه بکنند و به این خطری که تمام بشریت را تـهـدید می کند. و اگر این ابرقدرتها در حالی که هستند و مشغول تهیه سلاحهای بزرگ اتمی و غیر آن هستند، به همین حال باقی باشند دنیا ممکن اسـت به خرابی بکشد و عمده ضررش به ملتها برسد. باید هر کس در هر جا هـسـت، نـویـسنده ها... روشنفکران...علما...و دانشمندان مردم را به ایـن خطر آگاه کنند، تا بلکه خود مردم و توده های مردم در مقابل این دو قدرت بایستند و این سلاحها را جلوگیری کنند.)۲۹
نـگـاهـی بـه گزارشهای کارشناسان و دانشمندان نیز گواه این سخن امام اسـت. آنان گفته اند: مطالعات کارشناسی و تجربیات عینی نشانگر پایین بـودن ضریب اطمینان به سلاحهای ویرانگر جدید است. نه اعتماد به کنترل و شیوه نگهداری جنگ افزارها موجود است و نه به قدرتهای مالک آن: (ایـن واقـعـیـت که موتورهای نوین جنگ افزارهای ویرانگر می تواند به دلـیـل اشـتـبـاههای فنی و انسانی خود به خود به راه افتد، به راستی اجـازه نـمـی دهـد کـه بـیش از این به عبارات فریب آمیز اطمینان بخش اعتماد کنیم و این عبارت دیگر جایی برای تکرار ندارند.)۳۰
۲) مقصود از جنگ افزار موضوع بحث، ابزاری هستند که امروزه، برای جنگ و دسـت انـدازی به دیگر سرزمینها، استفاده می شوند. پس سلاحهای قدیمی که در نبردهای امروزی کارایی ندارند و چه بسا دولتها برای مقاصد غیر نـظـامی آن را نگهداری می کنند، در فروش آن به دشمنان دین بحثی نیست و احکام تجارت اسلحه آن را در بر نمی گیرد.۳۱
۳) گـرچـه گـسـتـره مـفهوم (دشمنان دین = اعدا الدین) همه کافران و غـیـرمـسـلمانان را در بر می گیرد، ولی این فهم لغوی در این جا مراد نـیـسـت، بـلکه هدف از آن کسانی هستند که با دین و متدینان دشمنی می ورزنـد و قـدرت و تـوان نـظـامـی آنـان برای اساس اسلام و نظام اسلامی خـطـرناک است. دامنه همکاری نظامی نباید به توانمندی آنان بینجامد و اسـلام بـه دست خود مسلمانان ناتوان شود. این معیار اصلی در فروش سلاح بـه دشـمـن اسـت. در ایـن جـهت، فرقی نمی کند با آن دشمن در حال جنگ بـاشـیـم و یـا صلح. چه بسا دولت غیرمسلمانی با ما قرارداد صلح امضا کـرده بـاشد; ولی پنهانی به آمادگی رزمی روآورده تا در فردای صلح به مسلمانان هجوم آورد. در چنین حال و روزی، اجازه نداریم به بهانه صلح بـه ایـنان اسلحه بفروشیم. ولی اگر طرف تجارت غیرمسلمانانی باشند که زیـرپـوشش نظام اسلامی زندگی می کنند، مانند کافرانی که در سایه قدرت پـیامبر بودند و آن حضرت در مواردی از ایشان استفاده نظامی می کرد و یـا اهـل ذمـه و یا دولت کافری که در طول سالها صداقت و امانت آن را در هـمـپیمانی با مسلمانان تجربه شده است و یا سست کردن بنیه های آن به سست کردن نظام اسلامی بینجامد، فروش سلاح به ایـن افـراد اشـکـالـی ندارد و چه بسا ضرورت ما را وادارد بدانان کمک نظامی کنیم.۳۲
۴) مـسلمانان محارب:
افزون بر کافران کینه جو، مسلمانانی که با نظام شـایسته اسلامی بجنگند نیز، دشمن دین شمرده شده و فروش اسلحه به آنان نـاروا اسـت، چه مخالفت در شکل توطئه و شورش و نافرمانی انجام گیرد، مـانـنـد: شـورش مـعـاویـه عـلیه نظام اسلامی امیرمومنان و چه در شکل دیـگـر.۳۳ قـطـاع الطریق و راهزنان که امنیت مردم را به خطر اندازند نیز، دشمن دین به شمار می آیند.۳۴
۵) دشمنان مذهب اهل بیت:
گرچه هر کس که شیعه نباشد مخالف مذهب و دین مـاسـت، ولـی مـقـصود از اعدا الدین هر مخالفی نیست، بلکه مقصود آن گـروه از مـخـالفانی هستند که با شیعه دشمنی دارند و شیعیان را کافر مـی شـمـرنـد و ریـختن خونشان را روا می دانند فروش سلاح به این گروه جایز نیست.
امـام خـمـینی، برای معیارهای اسلامی، نواصب و ستیزندگان با مذهب اهل بـیت را دشمن دین می شمارد.۳۵ وی، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی درباره ایـن مـقـولـه مثال زده که روشنگران: اگر در منطقه ای مانند: ایران، شـیـعیان دارای دولت مستقلی بودند، هر چند این نظام از هر نظر مطلوب نـباشد، حمایت از مذهب شیعه و نظام منتسب به او واجب است و فروش سلاح بـه کـسـانـی کـه قـصد براندازی مذهب شیعه و جایگزینی گروه دیگری را دارند، حرام است.۳۶
۶. گـرچـه عـنـوان سلاح در روایات، انصراف دارد به ابزاری که به گونه مـسـتـقیم در مبارزه و جنگ کاربرد داشته باشد، مانند شمشیر و مسلسل، ولـی نـگاه به واقعیتهای خارجی و نقش تعیین کننده ابزارهای غیرنظامی در پیروزیها و شکستها، بویژه در جنگهای امروزی، سبب شده امام خمینی، دایـره سـلاح را گـسـتـرش دهـد و هر آنچه در برتری نظامی دشمن کارایی داشـتـه بـاشد، مانند: تدارکات، پشتیبانی، حمل و نقل، تبلیغات، غذا، دارو و... را جـزو ابـزار جـنـگـی بـه شمارد و فروش و انجام آنها را حرام:
(بـل لایـبـعـد الـتعدی من بیع السلاح الی بیع غیره لهم مما یکون سببا لتقویتهم علی اهل الحق کالزاد والراحله والحموله و نحوها.)۳۷ بـر هـمـیـن مـبـنـی، امـام پیش و پس از انقلاب اسلامی، فروش نفت و هر دادوسـتـدی را که به تواناسازی بنیه اسرأیل بینجامد، حرام دانسته و اعـلام کـرده: تـا زمانی که این ماده فساد در منطقه وجود داشته باشد، این حکم باقی است:
(کمک به اسرأیل، چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت حرام و مـخالفت با اسلام است. رابطه با اسرأیل و عمال آن، چه رابطه تجاری و چـه رابـطـه سـیـاسـی، حـرام و مخالفت با اسلام است و باید مسلمین از استعمال امتعه و اجناس اسرأیل خودداری کنند.)۳۸
● دلیلهای مساله
۱) عـقـل:
عقل سلیم در ردیف قرآن و سنت از منابع استنباط احکام است]کـتـاب و سـنت و عقل با یکدیگر همسویند و به هم در فهم مسأل کمک می کـنـنـد. در ایـن مـیـان عقل از این ویژگی برخوردار است که در دأره احـکـامـی کـه در حـوزه نفوذ خود می داند، چیزی او را مقید نمی کند. عـقـل، افـزون بـر این که شارح کتاب و سنت است، این قدرت را دارد که احکام آن را بگستراند و یا دایره آن را محدود کند.
در مـواردی، بـا بـه دست آوردن ملاک حکم، حکم کتاب و سنت را به موارد غیرمنصوص گسترش دهد و یا آن را مقید سازد. به تعبیر امام خمینی:
(احـکام عقلیه، نه تنها در خور تخصیص نیستند، بلکه هر قانون شرعی که در قـرآن و سـنـت بـیـان شده، اگر عقل نیز با آن موافق باشد، آن حکم تـخصیص بردار نیست از این رو چون آیه: (لاتعاونوا علی الاثم والعدوان) در نـظـر عـقـلی فراگیر و همه جانبه است، هر جا کاری کمک به گناه یا تهیه مقدمات آن باشد در نظر عقل نکوهیده و نامشروع است.)۳۹بـله، در مواردی که خرد خود داوری می کند که حکمی از قلمرو داوری او بـیـرون است، مانند تعیین رکعتهای نماز و یا شمار روزهای روزه، تنها راه تـعـیـیـن وظـیفه نصوص شرعی است. در مورد بحث، امام چنین استدلال کـرده است: دلیلها و نمونه هایی که درباره روایی و ناروایی فروش جنگ افـزار بـه دشـمن دین، به ما رسیده تعبدی نیست، بلکه ارشاد به حکم و فـهـم عـقل است. و نمی توان به ظاهر قاعده ها و نصها بسنده کرد. عقل حـکـم مـی کند: معیار اصلی در این باره، کفر یا اسلام و یا صلح و جنگ نـیـست. میزان در حرام بودن، تواناسازی بنیه دشمنان توطئه گر و سرکش و سـسـت کردن بنیه اسلام است. این معیار، به هیچ قیدی مقید نمی شود و اگـر از ظـاهر روایات، جز این استفاده شود، بایستی به دلیل عقل مقید شوند و یا بدان اعتنا نشود:
(فـلا الـهـدنـه مـطلقا موضوع حکم لدی العقل ولا المشرک والکافر کذلک. والـتـمـسـک بـالاموال والقواعد الظاهریه فی مثل المقام فی غیر محله. والـظاهر عدم استفاده شیء زأد مما ذکرنا من الاخبار. بل لو فرض اطلاق لـبـعـضها یقتضی خلاف ذلک ای یقتضی جواز البیع فیما خیف الفساد و هدم ارکان الاسلام او التشیع او نحو ذلک لامناص عن تقییده او طرحه.)۴۰
بـه نـظـر عـقل، نه صلح ملاک حکم است و نه عنوان کافر و مشرک.در چنین مـساله ای که عقل حکم دارد، دستاویز قرار دادن قواعد ظاهری بی جاست. گـویـا روایـات نیز، بیانگر همین نکته اند و اگر از پاره ای از آنها در جـهـت روایـی و ناروایی، استفاده اطلاق شود، در مثل اگر در روایتی بـا وجـود فـسـاد و یا ترس از نابودی اساس اسلام یا تشیع، اجازه فروش سـلاح بـه کـافـران داده شده، آن روایت بایستی مقید شود و یا به کنار نهاده شود. شاید از گفته شیخ مفید و شیخ طوسی که حرام بودن را معلل کرده اند به ایـن نـکـتـه:(چـون سلاح را در راه جنگ با مسلمانان استفاده می کنند) بـتـوان ایـن را فـهمید که مرادشان اطلاق ناروایی فروش نیست، بلکه در جایی حرام دانسته اند که ترس از نابودی اسلام و یا فساد باشد.
مـقـدس اردبیلی نیز، دلیل عقلی را در شمار دلیلهای ناروایی فروش سلاح بـه دشـمـنان دین یاد کرده و سپس افزوده: این کار کمک به ستم است.۴۱ پـیـوسـت این دو مطلب، موید دیدگاه حضرت امام است که فروش سلاح، مقید به ترس از نابودی اساس اسلام و فساد است.
۲) روایـات:
امـام خـمـیـنـی پـس از اسـتدلال عقلی بر مساله، نگاشته: روایـتـهای وارد شده در موضوع نیز، ارشاد به حکم عقل دارند:روایی،یا نـاروایـی، فـروش سـلاح به دشمن دین، بستگی به مصالح اسلام و مسلمانان دارد و اگر فساد در میان باشد، فروش آن نامشروع است.
روایـتـهـایی که مستند باورمندان منع فروش سلاح به دشمن، در همه حال، قـرار گـرفـتـه اسـت، گـیـریـم که ظهور در منع مطلق داشته باشند، به روایـاتی که فروش سلاح را در حال صلح جایز دانسته اند، مقید می شوند. دیـگـر آن که: در متن این روایتها، نشانه هایی وجود دارد که از اطلاق آنها جلوگیری می کنند.
امـا روایـت شیخ صدوق: وصیت پیامبر(ص) به علی(ع) : (...و بأع السلاح من اهل الحرب.)
بسیاری از آن استفاده کرده اند فروش سلاح به دشمنان دین، در همه حال، نـارواسـت. ظـهور عرفی (اهل الحرب) درباره گروهی است که با مسلمانان سـرجـنـگ داشـتـه باشند و در میان آنان و مسلمانان جدایی و صف آرایی وجود داشته باشد.
روشـن اسـت بـه سـرکشانی که برای حوزه اسلام خطر دارند ، نمی شود سلاح فـروخت، بویژه که در روایت آمده است:این کار کفر به خدای بزرگ است.و ایـن روایـت شـامـل اهـل کـتـاب که در شرأط ذمه به سر می برند و با مسلمانان نیز سرجنگ ندارند، نمی شود.۴۲
اما صحیحه علی بن جعفر: (اذا لم یحملوا سلاحا فلا باس.)
ایـن روایت نیز، در ناروایی فروش سلاح به دشمن، اطلاق ندارد; زیرا خبر درصـدد بـیـان روایـی دادوسـتد کالای غیر نظامی است، نه در مقام بیان مشروع نبودن فروش سلاح.
افـزون بـر ایـن، اگر از ظاهر آن اطلاقی بر ناروایی فروش سلاح استفاده شـود، ولی توجه به یک نکته این ظاهر را از اطلاق می اندازد و آن نکته تـوجـه بـه زمـان و شـرایـطـ صدور است، نکته ای که در فهم بسیاری از روایـات کـارایـی دارد. آقای بروجردی بر این نکته پای می فشرد. امام خـمـیـنـی بر اهمین اساس با کمک از تاریخ به سراغ روایات می رود. از جـمله با بررسی حال و وضع جغرافیایی و سیاسی روزگار امام کاظم(ع) که پرسش و پاسخ در آن حال و هوا صورت گرفته، می نویسد:
(مـورد سوال درباره مشرکانی است که در حکومت و قدرت از مسلمانان جدا بـودنـد.ایـن مشرکان که در همسایگی مسلمانان زندگی می کردند، از سخت تـریـن دشمنان دین بوده اند و همواره میان آنان و مسلمانان آتش نزاع شـعله ور بوده است. بدون تردید، به چنین کسانی نمی توان سلاح فروخت و آن دسـتـه از گـروهـهـای اسـلامی که با شیعیان چونان کافران رفتار می کنند،همین حکم را دارند.)۴۳
اما روایاتی که فرق گذارند بین زمان صلح و جنگ، مانند روایت ابی بکر حـضـرمـی و روایـت هـند سراج:(روایی فروش سلاح به دشمنان شامی در وقت صلح.)
امـام خـمینی در پاسخ به کسانی که از این روایات فرق بین زمان جنگ و صـلـح را فهمیده اند، ابراز داشته: از این روایات نیز، بین زمان صلح و جنگ، به گونه مطلق استفاده نمی شود، بلکه بایستی مصلحت اسلام و نقش زمـان و مکان را در صدور آن حکم فراموش نکرد. در مورد روایات حضرمی، پـرسش از بردن سلاح برای شامیان است و حکومت شام، هر چند حکومت جور و مـخالف مذهب اهل بیت بود، ولی چون شیعه در آن روز نظامی مستقل نداشت و از طـرفـی تواناسازی بنیه جنگی شامیان سبب تواناسازی اساس اسلام در برابر کفار رومی بود، پس فروش سلاح به شامیان در آن زمان جایز بود.
ولـی اگر مرزهای جغرافیایی اسلام و کفر جدا بود، مانند زمان پیامبر و یا دولت علوی در برابر نظام اموی صف آرایی داشتند، مانند دوران خلافت عـلـی(ع) و تـواناسازی دشمنان اسلام و اهل بیت به مصلحت نبود، در این صـورت فـروش سلاح مجوزی ندارد، چه به ظاهرقرارداد صلحی بسته شده باشد و یا بسته نشده باشد.
اما روایت سراج یا سراد، از امام صادق:
(قال: قلت له:انی ابیع السلاح؟قال: فقال: لاتبعه فی الفتنه)۴۴
به امام صادق گفتم:من فروشنده اسلحه ام.
فرمود:در وقت جنگ مفروش.
امـام خـمینی درباره این روایت نوشته است:اگر اطلاق روایت را بپذیریم کـه در غـیـر مـورد جـنگ، فروش اسلحه به مشرکان جایز باشد، به قضاوت قـطـعـی عـقـل، ویـژه موردی است که ترس بر حوزه اسلام و تشیع در میان نباشد، افزون بر آن:
(روایـت اطـلاق نـدارد. پرسش از تکلیف شخصی راوی در آن شرایط است. وی جـنـگ افـزار به کفاری که خارج از حوزه اسلام، زندگی می کرده اند نمی فـروخـتـه است، بلکه سلاح را در داخل حوزه اسلام می فروخته و مقصود از (فتنه) جنگ میان گروههای اسلامی بوده است.)۴۵
اما مکاتبه ابی القاسم صیقل به امام صادق(ع):
(کتبت الیه انی رجل صیقل اشتری السیوف وابیعها من السلطان. اجایز لی بیعها؟
فکتب:لا باس به.)۴۶
برای امام نوشتم:کار من جلا دادن شمشیر است. شمشیر می خرم و آن را به سلطان می فروشم. آیا این کار برایم رواست؟
امام در پاسخ نوشت: اشکالی ندارد.
امـام، در تـوجـیه آن نوشته است: از این روایت به طور مطلق نمی توان اسـتـفاده کرد که در زمان صلح، با هر وضع و حالی، می توان به دشمنان دین سلاح فروخت.
افـزون بـر دلیل عقلی که از آن یاد شد، روایت درباره روایی فروش جنگ افـزار به کافر و یا مخالف دین نیست، بلکه این روایت، مانند خبر ابی بـکـر حـضرمی، ویژه وضع و حال و زمان و برهه ای بوده که شیعه از خود حـاکـمیتی نداشته و با فروش سلاح به حاکم، کیان مذهب اهل بیت، به خطر نـمی افتاده است.در این صورت، رواست برای جلوگیری از دست اندازیها و درازدسـتـیـهـای مـشرکان، به حاکم اسلامی اسلحه فروخت، هر چند ستمکار باشد.
فـروش سلاح به دشمنان دین بر اساس ترازها و معیارهای بین الملل اسلام: در کتاب و سنت، اصول و قواعدی درباره روابط بین الملل بیان شده است. امـام امـت بـا بـهـره گـیـری از آن ترازها و معیارها، نکته هایی درچـگـونگی پیوند با بیگانگان بیان کرده است که در مساله مورد بحث ما، در خور استفاده و استدلال است.
الـف) اصـل مـشروع بودن پیوند مسلمانان با دیگران:
این قاعده همه گونه هـای بـازرگـانـی را در بر می گیرد، مگر آن که به دلیل استواری مقید شود.
امام در این باره نوشته است:
( امـروز، دنـیـا مانند یک عأله و یک شهر است و یک شهر، دارای محله هـای مـخـتـلـفی است. که با هم ارتباط دارد. وقتی دنیا وضعش این طور اسـت، مـا نـباید منعزل باشیم ما باید با کشورهایی که با ما هستند و ما را اذیت نمی کنند، روابط داشته باشیم.)۴۷
امـام در ایـن فراز که سخن از پیوستگی کشور اسلامی، با دیگر کشورها و دولتها سخن به میان آورده، به چند دلیل استدلال کرده است:
▪ اسلام نظامی اجتماعی و حکومتی است و لازمه یک نظام حکومتی آن است که با جهان در پیوند باشد و با دیگران پیوستگی تجاری داشته باشد.
▪ سیره پیامبر اسلام:پیامبر با جهان پیرامون خود که مسلمان نبودند در پـیـوند بود، سفیر می فرستاد و نمایندگان آنان را به حضور می پذیرفت و ...
مـسلمانان باید این اصل مهم را سرلوحه کار خود قرار دهند و البته به این اصل قیدهایی نیز خورده که باید آنها را پاس دارند، از جمله:
۱) پـیـونـد با کسانی که در پی سست کردن ارکان دین و آزار مسلمانند، روا نیست.
۲) این پیوند، نباید سبب سلطه و برتری کافران بر مومنان گردد. (لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا.)۴۸
خداوند هرگز برای کافران به زیان مومنان راهی نگشوده است. بـیـش تر فقها، از آیه استفاده کرده اند: خداوند نه در ظرف تکوین و نـه تشریع. فرمان و کاری که سبب چیرگی کافران بر مسلمانان باشد، جعل نکرده است. و این قاعده را حاکم بر احکام اولیه می دانند.
امـام خـمینی، با بررسی صدر و ذیل و مناسبت نزول آیه، این نظر را که آیه مربوط به روز قیامت باشد، رد می کند و می نویسد:
اطـلاق آیـه، گویای این است که خداوند هرگونه راه چیرگی کافران را بر مومنان سد کرده و مومنان نباید زیردست کافران قرار گیرند.۴۹
روشن است، در مورد فروش ابزار نظامی به کافران اگر این دادوستد، سبب بـرتـری قـدرت کـافـران بـر مسلمانان شود، سلطه شمرده می شود و جایز نـیـست، ولی اگر آن کشور در جایگاه و وضع و حالی نیست که در عرف بین الـمـلـل، با فروش این ابزار در جایگاه برتری از مسلمانان و یا کشور مـسـلـمـان هـمسایه اش،قرار بگیرد، این دادوستد نامشروع نخواهد بود. مـعیار اصلی در همه پیوند ها و پیوستگیها، چه نظامی و چه غیر نظامی، مـصـلـحت اسلام و مسلمانان است. در نظر ا مام خمینی، اگر دولتهای کفر در پـی آزار و اذیت مسلمانانند، و سعی در پایمال کردن منافع آنان را دارند، نباید با آنان پیوند برقرار کرد و بالاتر:
(هـرگـاه یـکی از دولتهای اسلامی رابطه با دولتهای کفر برقرار کرد که مـخـالف با مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، بر دیگر دولتهای اسلامی واجب اسـت تـلاش ورزنـد از راهـهای سیاسی و یا اقتصادی آن رابطه را از بین ببرند.)۵۰ب) مـبـارزه بـا ستم و دست درازی:
در آیات قرآن و روایات به بایستگی مـبـارزه بـا سـتـم و تـلاش بـرای رهـانیدن انسانها از چنگال رژیمهای سـتـمـباره تاکید شده است. تلاش در راه عدالت و برقراری آن و پاسداری از آن در جـامـعه های انسانی، در آموزه های اسلامی بسیار ستوده شده و از هدفهای رسالت رسولان، شمرده شده است:
(لـقـد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه باس شدید و منافع للناس.)۵۱
هـمـانـا پـیـامبرانمان را با دلیلهای روشن فرستادیم و کتاب و ترازو هـمـراهشان نازل کردیم، تا آدمیان برای عدل و داد به پا خیزند و آهن را کـه در آن نـیـرویـی سـخـت و مـنـافـعی برای مردم نهفته است، فرو فرستادیم.
در آیـاتـی دیـگر، مسلمانان برانگیخته شده اند برای رهانیدن همنوعان خـود از چـنگال ستم بستیزند و کسانی که از زیر بار این مسوولیت شانه خالی می کنند، نکوهش شده اند:
(و مالکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النسا و الـولـدان الـذیـن یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا.)۵۲
مـسـتـضعفین مورد اشاره آیه کسانی اند که از نظر سیاسی و مذهبی مورد تـبـعـیـض قـرار گـرفـتـه اند و در بی خبری و گمراهی به سر می برند، اسـتـعـدادهـای فـکـرشـان هـرز رفته و منافع اقتصادی و نیروی کارشان اسـتـثمار می شد و... در برابر چنین ستمی به انسانهای در بند و ضعیف نـگـاه داشـتـه مـسـلـمـانان وظیفه دارند که با حرکت رهایی بخش خود، انـسانهای ستمدیده را رهایی بخشند و نسیم آزادی را به آنان بوزانند.
در دیـدگاه بسیاری از فقیهان و مفسران، مبارزه با ستم از انگیزه های جـهـاد ابتدایی شمرده شده است. گروهی از فقیهان از اطلاق آیه یادشده، اسـتـنـبـاطـ کـرده انـد کـه آیـه کریمه، همه مستضعفان جهان، اعم از مـسـلـمـانـان و غـیر مسلمان را در بر می گیرد و اگر ما توان کمک به سـتمدیدگان را داشته باشیم و بی تفاوت بمانیم،در واقع به ستم ستمکار رضـایـت داده ایـم.۵۳ بر این مبنی، جمله:(ربنا اخرجنا من هذه القریه الـظـالـم اهلها...) در آیه تصویرگر اوج درماندگی محرومان است که به فـطـرت خـود تـنـهـا پـنـاهگاهی که می جویند نیروی غیبی است که کاری بـرایـشـان بـکند. پیمان تاریخی (حلف الفضول) (پیمان جوانمردان برای مـبـارزه بـا سـتـم) که پیامبر همواره از آن به نیکی یاد می کرد نیز تاییدی بر مطلب است:
(در سـرای عبدالله بن جدعان در پیمانی شرکت کردم که اگر در اسلام هم، بـه مـانند آن فراخوانده می شدم، می پذیرفتم و اسلام جز استواری چیزی بر آن نیفزوده است.)۵۴
بستن این پیمان برای پشتیبانی از ستمدیدگان مشرک پیش از پیدایش اسلام بـود. نـیـازی بـه استدلال نیست که وقتی مبارزه برای رهایی ستمدیدگان غـیـر مـسـلـمـان جـایـز یا واجب باشد، به دلیل عقل فروختن اسلحه به مـلـتهایی که برای رهایی خود از چنگ ستمکاران و ابرقدرتها مبارزه می کنند، روا خواهد بود.
امـام امـت، بر اساس این دیدگاه قرآنی و مبانی فقهی، بارها بر اهمیت قـیـام و جـنگ برای مبارزه با ستم تاکید می ورزید.در باور ژرف و ناب امـام، پـیـامـبـران، هـمـه، در تـلاش بوده اند ستم را از دامن بشریت بـزدایـنـد و از راه مـوعـظه و اندرز و امر به معروف و نهی ازمنکر و جـهـاد و شـمـشـیر، ستم را از میان ببرند و زمینه رویش پیام توحید و عدالت را در میان بشر هموار سازند.۵۵ امـام راحـل، بـدون در نـظـر گرفتن مذهب و مرام و مرزهای جغرافیایی، مـسـتضعفان جهان را فراخواند برای مبارزه با مستکبران و استثمارگران بـزرگ، هـمـداستان شوند و ایران اسلامی آماده است از توان خود بدانان کـمـک کـنـد. شعار ایجاد (حزب مستضعفین) از برنامه هایی بود که حضرت امـام، در مرداد ماه ۱۳۵۸ ه.ش. آن را اعلان کرد۵۶ و پس از آن به گونه روشـن و شـفـاف، اعـلان داشـت:مـا بـایـد از مـستضعفین جهان در برابر ابرقدرتهای شرق و غرب پشتیبانی کنیم.۵۷
▪ دو پرسش
۱) اگـر مسلمانان دو دشمن داشتند یکی خطرناک و دیگری بی خطر. اگر آن دو بـا یـکـدیـگر به جنگ برخاستند، آیا می توان به دشمن کم خطر برای مبارزه با دشمن خطرناک سلاح فروخت؟
مـعـیاری که امام خمینی در علت ناروایی فروش سلاح ارأه داده، در این جـا راهـگـشاست.خطر برای دین، معیار و تراز ناروایی فروش ابزار جنگی اسـت. در حـالـی کـه دو دشـمـن داریـم یکی پرخطر و یکی کم خطر، باید مـبـارزه با دشمن پرخطرتر و قوی تر دشمن پرخطر، در استراتژیکی جنگی، قرار بگیرد و با تلاش از قدرت او بکاهیم حال اگر با دشمن پرخطر، دشمن کـم خطر، در حال نبرد است، برای درهم کوباندن و به سستی کشاندن قوای دشـمـن قـوی و پـرخـطـر، می توان به دشمن کم خطر کمک کرد و اسلحه در اختیارش گذاشت.
امـام خـمـیـنـی، افزون بر حکم عقلی، این نکته را از روایت هند سراج اسـتـنـبـاط کرده است: صحیحه هند، گویای این بود: شامیان اموی که در روزگـار امـام بـاقر با مذهب و امامان اهل بیت دشمنی می ورزیدند، با رومـیـان در جـنگ بودند. امام اجازه دادند به شامیان برای مقابله با رومیان غیرمسلمان جنگ افزار داده شود:
(و یستفاد من تعلیل الثانیه ان کل مورد یدفع عدو قوی بعدو مامون منه یجوز بیع السلاح منه لدفعه.)۵۸
از علتی که در روایت دومی (روایت سراج) آمده:(بفروشید که با این کار دشـمـن مـا و شـما دفع می شود) استفاده می شود که هرگاه دشمن قوی به وسـیـله دشمن بی خطر دفع می شود، جایز است برای دفع خطرناک به رقیبش که ما از طرف او در امان هستیم، اسلحه فروخت.
۲) امـام خـمـیـنـی در بیان مصادیق (اعداالدین) می نویسد: گرچه غیر شـیعیان در پاره ای از عقاید و احکام با ما مخالفند، ولی آنان مصداق دشـمـن دین نیستند و تنها فرقه ای ویژه که نسبت به شیعه و امامان ما دشمنی وکینه دارند، دشمن دین بشمارند.بر این اساس، اگر میان گروههای اسلامی جنگ واقع شد، به مصداق:
(و ان طـأفتان من المومنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احداهما علی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفئ الی امر الله.)۵۹
مـسـلـمانان وظیفه دارند ، بین آنان صلح برقرار کنند. اگر یکی از دو گـروه مـتجاوز و باغی بود، جنگ با گروه سرکش و باغی، لازم و فروش سلاح بـه سـتـمدیده برای دفاع از خود مجاز خواهد بود. اگر جو فتنه و آشوب بـود و حـق و بـاطـل و ظـالم و مظلوم، معلوم نبود و هیچ کدام به صلح گـردن نـنـهـادند و راهی نیز برای خاموش کردن جنگ در پیش نبود، برای جـلـوگـیـری از گسترش جنگ به هیچ طرف نباید جنگ افزار تهاجمی فروخت، ولی فروش لوازم دفاعی بی اشکال است.
راوی می گوید به امام صادق(ع) گفتم:
(انی ابیع السلاح؟قال: فقال: لا تبعه فی الفتنه.)۶۰
من جنگ افزار می فروشم. فرمود: در وقت جنگ و فتنه مفروش. امـام خمینی، از سازواری حکم و موضوع استفاده کرده: روایت ظهور دارد کـه مـقصود فروش سلاح به کافران نیست، بلکه مراد مشروع نبودن فروش آن بـه گـروههای اسلامی درگیر است.۶۱ روایات دیگر نیز این گفته را تایید می کنند:
محمد بن قیس می گوید از امام صادق(ع) پرسیدم:
(عن الفئتین من اهل الباطل ابیعهما السلاح؟
فقال: بعهما ما یکنهما الدرع والخفین ونحو هذا.) ۶۲
از امـام صـادق(ع) دربـاره فروش اسلحه به دو گروه از اهل باطل که با یکدیگر در حال ستیزند، نظر خواستم؟
فـرمود:زره و پاپوش و مانند آن، از ابزاری که خود را با آن در برابر تهاجم دشمن در امان نگه می دارند، بفروش.
زره و پـاپـوش، کـنـایه از ابزار دفاعی است. در روایات دیگر از فروش (زیـن) بـه طرفهای درگیر بازداشته شده و اجازه داده شده زره به آنان فروخته شود.
این نکته ها، ناظر به حال و وضع و موارد مورد پرسش راویان است وگرنه مـلاک اصل روایی فروش جنگ افزار در این حال و وضع ویژه، تنها دفاع از نـفـس اسـت. چـه بـسـا در حـال و وضع و برهه ای زره و کفش برای دفاع اسـتفاده می شد و زین ابزار تهاجم بوده و حال و وضع و برهه ای دیگر، زره نـقـش کارآمدتری برای تهاجم از زین اسب داشته باشد. پس هدف اصلی دفاع است و مصداقهای وارده در روایات خصوصیتی ندارند.۶۳
سید عباس رضوی
پی نوشت ها:
۱.سوره (آل عمران)، آیه ;۱۰۳ سوره (انفال)، آیه ۶۳.
۲. (جـهـان مسلح، جهان گرسنه)، ویلی برانت، ترجمه هرمز همایون پور / ۷۹، سـازمـان انـتشارات و آموزش انقلاب اسلامی; (نظامیگری و اقتصاد در ایـالات مـتحده آمریکا). ر.ا. فرامزیان، ترجمه مرتضی کاظمی و آذرنوش.
۳. (بحارالانوار)، علامه مجلسی، ج۵۷/۷۱، موسسه الوفا; ج۲/۱۲۸.
۴. (مـجـمـع الـبـحـریـن)، فـخرالدین طریحی، ج۶/۸۳، ماده سلم، مکتبه المرتضویه.
۵. سوره (مأده)، آیه ۲.
۶. سوره (ممتحنه)، آیه ۷.
۷. سـوره (بـقـره)، آیـه ;۱۹۰ (الـکافی کلینی)، ج;۵/۲۷ دار التعارف،
بـیـروت; (وسـأـل الـشیعه)، شیخ حر عاملی، ج۱۱/۴۳، داراحیا التراث العربی، بیروت.
۸. (جهان مسلح...)/۹۶.
۹. (عروه الوثقی)، سید محمد کاظم یزدی/۲۴، آخوندی.
۱۰. (الـدروس الـشـرعـیـه)، شیخ شمس الدین عاملی (شهید اول) ج۳/۱۶۶، موسسه نشر اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
۱۱. (الـمقنعه)، شیخ مفید /۵۸۸، چاپ شده در مجموعه آثار، ج۱۴، کنگره هزاره شیخ مفید.
۱۲. (النهایه فی مجرد الفقه)، شیخ طوسی/۳۶۵، دارالکتاب العربی.
۱۳. (مـراسـم)، سـلار، چاپ شده در (سلسله الینابیع الفقهیه)، گردآوری مروارید، ج۱۳/۱۰۸، موسسه فقه الشیعه.
۱۴. (شرایع الاسلام)، محقق حلی، ج۲/۹، دارالاضوا، بیروت.
۱۵. (لـمعه الدمشقیه)، محمد بن جمال الدین مکی، ج۳/۲۱۱، جامعه النجف الـدیـنـیـه; (جـامع المدارک فی شرح مختصر النافع)، خوانساری، ج۳/۹، اسماعیلیان.
۱۶. (مـجـمـع الـفـایده والبرهان، محقق اردبیلی، ج۸/۴۲، موسسه النشر الاسلامی.
۱۷. سوره (مأده)، آیه ۲.
۱۸. (وسأل الشیعه)، ج۱۲/۷۰.
۱۹. همان /۷۱.
۲۰. (السرأر)، ابن ادریس حلی، ج۲/۲۱۶، موسسه نشر اسلامی.
۲۱. (مجمع الفایده والبرهان)، ج۸/۴۴.
۲۲. (الحدأق الناضره)، شیخ یوسف بحرانی، ج۱۸/۲۰۸، موسسه نشر اسلامی.
۲۳. (جـواهـر الـکـلام)، شیخ محمد حسن نجفی، ج۲۲/۲۸، داراحیا التراث العربی، بیروت.
۲۴. (وسأل الشیعه)، ج۱۲/۷۰.
۲۵. (من لایحضره الفقیه)، شیخ صدوق، ج۲/۱۰۸، دارالتعارف، بیروت.
۲۶. (حدأق الناضره)، ج۱۸/۲۰۸.
۲۷. (المکاسب المحرمه)، امام خمینی، ج۱/۱۵۳، اسماعیلیان، قم.
۲۸. (تحریر الوسیله)، امام خمینی، ج۱/۴۹۶، دارالتعارف، بیروت.
۲۹. (صـحـیـفـه نـور)، مـجموعه رهنمودهای امام خمینی، ج۱۷/۷۰، وزارت ارشاد.
۳۰. (جهان مسلح)/۸۰.
۳۱. (المکاسب المحرمه)، امام خمینی، ج۱/۱۵۳.
۳۲. همان /۱۵۲.
۳۳. همان.
۳۴. (تحریر الوسیله، ج۱/۴۹۶.
۳۵. هـمـان. امـام از ایـنـان بـه (طأفه کذأیه) نام برده که مقصود وهابیهای متعصب و شیعه ستیزند.
۳۶. همان، ج۱/۱۵۲.
۳۷. (تحریر الوسیله)، ج۱/۴۹۶.
۳۸. (کـوثـر)، مـجـمـوعه سخنرانیهای حضرت امام خمینی، ج۱/۲۱۹، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
۳۹. (المکاسب المحرمه)، امام خمینی، ج۱/۱۳۰، با تلخیص. ۴۰. همان/۱۵۳.
۴۱. (مجمع الفایده والبرهان) ج۸/۴۲.
۴۲. (المکاسب المحرمه)، امام خمینی، ج۱/۱۵۵.
۴۳. همان.
۴۴. (وسأل الشیعه)، ج۱۲/۷۰.
۴۵. (المکاسب المحرمه)، امام خمینی، ج۱/۱۵۷.
۴۶. (وسأل الشیعه)، ج۱۲/۷۰.
۴۷. (صحیفه نور)، مجموعه رهنمودهای امام خمینی، ج۱۹/۲۴۲.
۴۸. سوره (نسا)، آیه ۱۴۱.
۴۹. (کتاب البیع)، امام خمینی، ج۲/۵۴۲، اسماعیلیان.
۵۰. (تحریر الوسیله)، ج۱/۴۸۶.
۵۱. سوره (حدید)، آیه ۲۵.
۵۲. سوره (نسا)، آیه ۷۵.
۵۳. (جـهـاد و مـوارد مـشـروعـیت آن در قرآن)، شهید مطهری/۲۹، صدرا; (جهاد) حسین نوری/۴۲، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۵۴. (تاریخ الیعقوبی)، ج۲/۱۷، دار صادر.
۵۵. (صحیفه نور، ج۱۹/۲۰.
۵۶. همان، ج۸/۲۵۰، ۲۶۷ و ۲۷۸.
۵۷. همان، ج۱۲/۱۹.
۵۸. (المکاسب المحرمه)، امام خمینی، ج۱/۱۵۴.
۵۹. سوره (حجرات)، آیه ۹.
۶۰. (تهذیب الاحکام)، شیخطوسی، ج۶/۳۵۴، دارالتعارف بیروت.
۶۱. (المکاسب المحرمه)، ج۱/۱۵۷.
۶۲. (تهذیب الاحکام)، ج۶/۳۵۴.
۶۳. (مجمع الفایدهوالبرهان)، ج۸/۴۵.
کاوشی نو در فقه اسلامی ، شماره ۲۱ ، ص ۳۸۹
منبع : پرسجو


همچنین مشاهده کنید