یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 19 May, 2024
مجله ویستا

علم، فناوری و نوآوری در اقتصاد نوین


علم، فناوری و نوآوری در اقتصاد نوین
تحقیقات اخیر در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) نشان میدهد که علم و تکنولوژی و نوآوری نقش مهمی را در یک اقتصاد کارا بر عهده دارد.در سالهای اخیر عوامل چندگانه بهره وری در چندین کشور عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی افزایش یافته است، بطوریکه بازتاب زیاد و تاثیر بسزایی در کار و سرمایه داشته است.افزایش عوامل چندگانه بهره وری فقط نشاندهنده ی سرعت بالای فرآیند تکنولوژی نیست بلکه کیفیت کار و سرمایه نیز رو به افزایش بوده است که این امر به علت سرمایه گذاری قوی در زمینه ی فناوری اطلاعات و ارتباطات و همچنین تخصصی شدن و افزایش مهارتهای حرفه ای در نیروی کار کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی است.
نقش فزاینده نوآوری و تغییرات تکنولوژیک میتواند به تغییرات در فرآیند نوآوری مربوط باشد. امروزه نوآوری بیشتر به صورت بازار محور و تجاری درآمده است. مطالعات نشان می دهد که در حال حاضر۳۰ درصد چرخش کار و سرمایه در بخش تولید بر نوآوری در تولید محصولات جدید و یا اصلاح محصولات قبل به گونه ای تازه مبتنی است. در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی میزان تولید علم همچنان رو به رشد است و رشد روزافزون نوآوری در بیشتر بخشها بخصوص فناوری ارتباطات و اطلاعات و فناوریهای زیستی ( بیوتکنولوژی) افزایش قابل توجه دارد. حمایت های مالی بیشتر در بخش راه اندازی صنایع نوین و روی پروژه های علمی با ریسک بالا متمرکز شده است. به این ترتیب نوآوری بیش از پیش به ایجاد شبکه های همکاری بین بخشی به خصوص بین بخشهای علمی و صنعتی وابسته است. بعنوان مثال در آمریکا بیش از ۷۰ درصد منابعی که برای تایید امتیاز تولید محصولات بیوتکنولوژی استفاده شده است به مقالات انتشار یافته از موسسات علمی کشور استناد داشته اند.
سرمایه گذاری در بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات که عامل مهمی در توسعه اقتصادی است بطور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است و علی رغم اختلافی که هنوز در این زمینه بین کشور های مختلف وجود دارد، از نیمه دوم دهه ۱۹۹۰، انتشار این فناوری به کمک شبکه جهانی اینترنت شتابی دو چندان گرفته است. سرمایه گذاری در بخش آموزش و تحقیق و توسعه بسیار اهمیت پیدا کرد و نقش آموزش به عنوان تضمین کننده مهارت نیروی کار در فناوری های جدید در این میان بسیار برجسته است. در نسل گذشته نسبت افراد با تحصیلات تخصصی از ۴۲ درصد به ۷۲ درصد رسیده و نیز نسبت تحصیلات فوق تخصصی از ۲۱ درصد به ۴۲ درصد ( دو برابر) افزایش یافته است.
با پایان جنگ سرد اهمیت بخشهای تحقیق و توسعه در زمینه های دفاعی کم شد و در سالهای اولیه دهه نود واحدهای تحقیق و توسعه دولت ها بسته به میزان تولید ناخالص ملی آنها رو به افول گذاشتند. رکود اقتصادی آن سالها و کمبود بودجه در برخی کشورها از وسعت فعالیت این واحد ها کاست. در سالهای اخیر مجددا سرمایه گذاری در این بخش افزایش زیادی یافته است و کشورهایی مثل ژاپن و فنلاند حمایت عمومی خود را از این واحدها تقویت کردند. شرایط اقتصاد کلان در بسیاری کشورها توسعه یافت و این امر به جهش قابل ملاحظه ی در واحدهای تجاری تحقیق و توسعه در کشورهایی مثل دانمارک، فنلاند، ژاپن، سوئد و آمریکا کمک شایانی نموده است.
● نقش علم در نوآوری
پیشرفت علمی به محرک مستقیمی برای فرآیند نوآوری تبدیل شده است.پیشرفتهای فنی در بخش هایی که نوآوری به مباحث علمی پایه مربوط است (نظیر فناوری زیستی، فناوری اطلاعات و مواد نوین ) تسریع شده و تقاضای کارخانجات برای ارتباط با محیطهای علمی افزایش یافته است.در این زمان با پیچیدگی روزافزون فناوری ها، نوآوری به کمک دانشهای بین رشته ای و چندرشته ای نیازمند است.
بطور مثال نوآوری در صنعت کامپیوتر به اطلاعاتی در زمینه رشته های متعدد علمی شامل فیزیک، ریاضیات، نظریه های زبان شناسی در کنار مهارت ها و توانایی های تخصصی نیاز دارد. با توجه به تغییر سریع اهداف علمی و تحقیقاتی واحدهای تحقیق و توسعه، رقابت شدید صنعتی و نیمه عمر کوتاه علم در دنیای امروز، صنایع و شرکتهای تجاری مجبور شده اند به منظور کاهش هزینه های تحقیق و توسعه به منابع علمی جایگزین برای کسب دانش بیندیشند.
توانمند کردن ارتباط علم و صنعت میتواند برای دانشگاهها و موسسات پژوهشی و همچنین کارخانجات بسیار موثر باشد.دانشگاهها برای ترسیم آینده شغلی دانشجویان و همچنین داشتن یک برنامه تحصیلی روزآمد و داشتن پشتوانه مناسب جهت انجام پژوهشهای علمی بدنبال ارتباط با صنعت هستند.مدیران پژوهشی دانشگاهها نیز بدنبال یافتن ارتباطات و همکاریهای استراتژیک با صنعت برای مستحکم کردن موقعیت خودشان در شبکه نوآوری و تثبیت وضعیت خود در بازار علوم هستند. از طرف دیگر مهمترین سودی که از این طریق برای واحدهای صنعتی حاصل میشود دسترسی بهتر به نیروی کار با تجربه در مواقع لازم است هرچند از این راه می توانند به داده های جدید و شبکه های علمی و توانایی آنها در حل مسئله نیز دسترسی پیدا کنند.
راههای مختلفی برای تعامل موسسات پژوهشی و اقتصادی وجود دارد که از آن جمله می توان به شبکه های علمی، قراردادهای پژوهشی، امتیازات علمی، انتشار مقالات مشترک و جریان در حال حرکت دانشجویان از دانشگاه به صنعت اشاره کرد. بعضی از این روشها جذابیتی خاص دارند و میتوانند چالشهای جدیدی در سیاستگزاری سازمانهای علمی و صنعتی ایجاد کنند.
حرکت دانشمندان بین دانشگاه و صنعت یک مسیربسیارمهم در تعاملات بین این دو بخش است و کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی تفاوتهای عمده ای در این زمینه با یکدیگر دارند..در آمریکا دانشمندان و مهندسان هر چهار سال یکبار شغلهایشان را عوض میکنند و حتی این تغییر در بخش نرم افزار و IT بیشتر نیز میباشد.در ژاپن فقط ۲۰ درصد مهندسان شغلشان را عوض میکنند.قوانین استخدام و شرایط موجود در بازار کار روی هم رفته عواملی هستند که شرایط لازم برای حرکت کارکنان بین بخشهای دانشگاهی و صنعتی را تعیین و تنظیم می کنند. محدودیت های موجود در زمینه تغییر شغلی از سازمانهای علمی دولتی به خصوصی مهمترین مانع در این زمینه برای پژوهشگران است.
موانع دیگری نیز وجود دارند که بر رابطه دانش و صنعت تاثیر گذارند.برا ی مثال نحوه حمایت از مالکیت معنوی در علم و نوآوری در بین کشورهای مختلف بسیار متفاوت است. در بعضی کشورها حق مالکیت معنوی بیشتر امری عمومی و متعلق به سازمانی است که یک پدیده جدید را معرفی می کند در حالیکه در برخی کشور ها این حق تنها متعلق به یک شخص خاص ( مخترع یا دانشمند ) است. اعطای مالکیت معنوی به موسسات، علم را به گروههای پژوهشی ویژه محدود می کند. از طرف دیگر اعطای آن به افراد باعث میشود که اعتبار علمی افراد وابسته به تجربیات فردی آنها باشد و نه میزان مشارکت آنها درصنعت یا تولید فناوری. این امر موجب کاهش علاقه دانشمندان به همکاری با بخشهای صنعتی به منظور تجاری شدن و سودآور شدن فعالیتهای علمی خواهد شد.
تعامل بین علم و صنعت در کشورهای مختلف اشکال مختلفی به خود می گیرد که این امر به عواملی متعددی نظیر تفاوت در ماهیت موسسات علمی و صنعتی، وجود سازوکارهای تنظیم روابط بین این دو بخش،، بودجه های پژوهشی، حق مالکیت معنوی و شرایط محققین و امکان جابجایی آنها بین بخشهای مختلف بستگی دارد. به همین طریق چالشهای پیش روی سیاستگذلری در زمینه تعامل علم و صنعت در این کشورها نیز متفاوت است. در کشورهایی مثل ایتالیا و مکزیک که مشارکت عمومی در واحدهای تحقیق و توسعه بالاست، ظرفیت جذب فناوری های جدید در بخش صنعت بخوبی توسعه نیافته است. در کشورهایی مثل فرانسه و انگلستان که فراگیری واحدهای تحقیق و توسعه در حد معمول است سیاستها بیشتر به سمت افزایش تعاملات علم و صنعت متمرکز شده اند که این کار از دوباره کاری واحدهای تحقیق و توسعه در بخش صنعت کاسته، باعث پاسخگوتر شدن علم در برابر نیازهای اقتصادی میشود. در کشورهایی مثل ژاپن و آمریکا، با مشارکت عمومی کم در بخش تحقیق و توسعه، افزایش مشارکت عمومی در تحقیقات و توسعه کیفی آن ها اغلب نگرانی عمده مدیران پژوهشی است.
● نقش دولتها در سرمایه گذاری علمی چیست؟
استخراج سود کافی از سرمایه گذاری و جلب مشارکت عمومی در بخشهای علمی و تحقیق و توسعه هسته اصلی وظایف دولت در این رابطه است.ارتباط علم و صنعت در بین کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی به یک نسبت توسعه نیافته است. در این بین به نظر می رسد کشورهایی نظیر دانمارک، فنلاند و آمریکا به خاطر ارتباط قوی بین بخشهای علمی و و نوآوری در صنعت از بقیه متمایز شده اند.
علم همچنین در صورتی که کشورها بخواهند از بازارهای جهانی دانش سود کافی ببرند اهمیت ویژه ای پیدا می کند. پژوهشهای علمی منبع بسیاری از تکنولوژیهایی است که باعث تحول و حرکت های بزرگ در جوامع می شوند (مانند اینترنت و لیزر) در عین حال علوم زیستی نیز با مشارکت در توسعه سلامت و فناوری های زیستی با سرعت بسیار بالایی در حال رشدند. مقدار زیادی از این کشف ها و نوآوری های علمی بصورت اتفاقی صورت میپذیرند وبعضی مواقع محصول فرعی تلاشهای علمی متمرکز روی حیطه های تخصصی دیگرند اما به هر حال اغلب حاصل کنجکاوی های هدفمند علمی می باشند. این کشفها معمولا به عنوان رخدادهایی رازآلود، با طبیعت خاص خودشان، کاملا غیرقابل پیش بینی اند. دستاوردهای غیرمترقبه و رازآلود علمی بیانگر این مطلب هستند که دولتها نباید در زمینه تمرکز علم روی اهداف اقتصادی یا اجتماعی کاملا مشخص زیاده روی کنند. دولتها باید اهداف وسیع الطیفی را در برنامه طولانی مدت تحقیقات در زمینه علوم جدید که هنوز به فهم بیشتری ازآنها نیازمندیم در نظر بگیرند. . آنچه در تحقیقات دولتی اهمیت دارد حمایت این بخش از جوانه های اولیه نوآوری است. تاکید بر سوددهی کوتاه مدت در تحقیقات بخش خصوصی عموما با به خطر افتادن پژوهشهای علمی و توسعه بلندمدت فناوری همراه است. بعلاوه تجاری شدن بیش از حد پژوهشهای دانشگاهی و آزمایشگاههای تحقیقاتی باعث غفلت از تحقیقات بلندمدت خواهد شد. در عین حالی که تحقیقات دولتی باید نیازهای جانعه نظیر سلامت، انرژی و اهداف دفاعی را براورده کند، سیاستهای دولتی باید بین رقابت برای جذب بودجه و سرمایه گذاری روی پروژه های خاص دیربازده تعادل برقرار کند.
دولتها به و یژه در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی کوچکتر نمیتوانند از تمام زمینه های علم حمایت کنند. نهایتا آمار در حال رشد کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی حمایت های علمی تحقیقاتی بیشتری را با تمرکز بر ظرفیت سازی در زمینه علم می طلبد. بسیاری از این تلاشها در جهت تاسیس "مراکز تعالی" به ویژه در رشته های جدید می¬باشد.این مراکز علاوه بر اثر مستقیمی که بر توسعه علم و نوآوری دارند به ایجاد شبکه های علمی نیزکمک شایانی می کنند. مراکز تعالی همچنین محیط مناسبی برای همکاری بخشهای علمی و اقتصادی ایجاد می کند و این امر موجب گردآوردن جمعیت بحرانی لازم از دانشمندان است که نیروهای اصلی توسعه پژوهش در طولانی مدت و گسترش فناوری حاصل از آن خواهند بود.
● آیا خط مشی دولتها برای نوآوری در اقتصاد نوین تنظیم شده است؟
بسیاری از دولتهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی قدمهایی را در جهت تطبیق سیاست های خود با اهمیت روز افزون علم، تکنولوژی و نوآوری برداشته اند.در سالهای اخیر کشورهایی مانند هلند، فرانسه، ژاپن، کره، مکزیک، پرتقال و اسپانیا در مقیاس بزرگی دست به اقدامات اولیه ای برای اصلاح روشهای علم، تکنولوژی و نوآوری(STI) زده اند.بسیاری از کشورها شامل:فنلاند، ایرلند، ژاپن، کره و نیوزلند حمایت خود را از حوزه علم افزایش داده اند.در ایالات متحده آمریکا، حمایت از تحقیقات پایه ای را بیش از ۱۰ درصد در بودجه سال ۲۰۰۰ افزایش داده اند.هدف این تلاشها اغلب افزایش مشارکت علم در رشد اقتصادی و نیز مدیریت چالشهایی مانند محیط زیست است.بسیاری از کشورها اصلاحات دانشگاهی را با نگرشی بر استقلال اقتصادی بیشتر، رقابت بیشتر و حمایت های اجرایی تر و تبلیغاتی تر از نتایج تحقیقات عمومی در دست اقدام دارند. قواعد حاکم بر روابط علم و صنعت نیز در دست اصلاح است.برای متوقف کردن ناهماهنگی موجود در مدیریت دانشگاهها بیشتر کشورها مراکز تعالی را بنیاد نهاده اند.این مراکز به ایجاد و نشر دانش کمک میکند و میتوانند به عنوان هسته ی شبکه نوآوری عمل کنند.
عمده توجه نیز اغلب به حیطه های علمی تازه رشد یافته مانند بیوتکنولوژی و ارتقیا صنایع تازه تاسیس کمک میکنند(برای مثال از طریق حمایت از بازارهای بزرگ سرمایه و اصلاحات منظم). نقش شبکه های علمی تحقیقاتی بطور روز افزون به چشم می آید:حمایت مالی از واحدهای تحقیق و توسعه به همکاری های پژوهشی بیشتر گره خورده است، تمرکز بر تعامل صنعت و علم به یک سیاست اصلی تبدیل شده است. راه اندازی ساختارهای مناسب فعالیت پژوهشگران و سیاستهایی که حرکت دانشمندان بین بخشهای مختلف علمی و نیز بین علم و صنعت را تقویت کند امروزه در کانون توجه قرار گرفته است. انتقال بین المللی نیروی کار و متخصصان و نگرانی هایی که در زمینه فرار مغزها وجود دارد موضوعات کلیدی سیاستگذاری های علمی در بسیاری کشورهاست.
کشورهایی نیز تلاش های بیشتری برای ارزیابی نتیجه سیاست های خود در این زمینه انجام داده اند. توجه بیشتری به مسائل علم، فناوری و نوآوری در عالیترین سطوح دولتی شده است که اغلب از طریق ایجاد وزارتخانه های خاص علم و نوآوری در حال پیگیری است. بسیاری از کشورها نیز تلاشهایشان را برای مشارکت جامعه در توسعه ارتباطات علم و فناوری افزایش داده اند. بسیاری دولتها به منظور جلب مشارکت صاحبان فرایند و تضمین ادامه برنامه های توسعه ای همکاری نزدیکی را با پژوهشگران ، فعالان اقتصادی و سایر حرفه های درگیر در این بخش آغاز کرده اند. تشخیص اثربخش بودن تغییرات اعمال شده دراین بخش براحتی امکان پذیر نیست. با توجه به اینکه بسیاری کشورها در مراحل اولیه این تغییرات قرار دارند ، اصلاحات انجام شده باید تداوم یابد تا بتوان با بازنگری در سیاست ها بهترین راهکارها را انتخاب کرد. تلاشهای انجام شده در زمینه نزدیک کردن علم و صنعت ما را با موانع موجود آشنا نموده و راهکارهای مناسب و اختصاصی جهت استفاده از علم و نوآوری در توسعه اقتصاد نوین و تحولات اجتماعی را روشنتر خواهد نمود.
میلاد مهرآرام دانشجوی مهندسی صنایع
منبع:
Organization for Economic Co-operation and Development. Science, Technology and Innovation in the new economy. September ۲۰۰۰. www.oecd.org/publication/Pol_brief
منبع : نشریه قاف