یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

۳۱ ژوئیه سال ۱۸۱۱ ـ پدر کشور مکزیک


۳۱ ژوئیه سال ۱۸۱۱ ـ پدر کشور مکزیک
در این روز در ژوئیه سال ۱۸۱۱ «میگوئل هیدالگو کاستیلاMiguel Hidalgo y costilla » رهبر استقلال طلبان مکزیک که به پدر این کشور معروف است در « چی واهواهوا » در ۵۸ سالگی تیرباران شد. وی یک کشیش کاتولیک بود که مکزیکی ها را برضد حکومت اسپانیا (اصطلاحا کشور مادر ) که بزعم او بی عدالتی و ستمگری می کرد فراخواند و به پیروزی هایی هم نائل آمد. پدر هیلداگو در مکزیک همان انقلاب مسلحانه ای را به راه انداخت که جورج واشیگتن چند سال پیش از او در ایالات متحده به آن دست زده بود و علت عدم پیروزی او در این بود که مانند واشنگتن تجربه نظامی نداشت و در مکزیک بیش از ایالات متحده خائن و خبرچین وجود داشت.
پدر هیلداگو که پس از اتمام تحصیلات الهیات ، کشیش کلیسا شده بود از همان آغاز کار طبعی سرکش داشت . وی برغم تعهدی که سپرده بود که ازدواج نکند دارای دو دختر از یک ازدواج غیر رسمی شده بود. او که مردی انساندوست و میهندوست و بر ضد ستمگری بود، همچنین آن دسته از کتابهای فلسفی را که مورد تحریم پاپ قرار گرفته بود می خواند . در اقامتگاهش اش کلاس شبانه دایر کرده بود و راه پیشرفت را به مراجعین می آموخت.
پس از این که کشیش کلیسای شهر « دولورس » شد جلسات بحث روشنفکری را تبدیل به بحث سیاسی و استقلال خواهی کرد. ژوزف بناپارت را که از جانب برادرش ناپلئون حکمران اسپانیا شده بود مردی جاه طلب ، زورگو و تشنه قدرت خواند و برای کاستن از محبوبیت ناپلئون نیز به مکزیکیان گفت که ناپلئون انقلاب فرانسه را که محصول مغز روشنگران و خون بینوایان و مردم بود از صاحبان اصلی ربوده است و شایسته احترام نیست و نباید نسبت به او اعلام وفاداری کرد.
پدر هیلداگو در سخنرانی های خود جمع کثیری از مردم به ویژه روستائیان و بومیان
( سرخپوستان ) را به دور خود جمع کرد و یکی از پیروانش به نام « ایگناشیو آلنده » که اطلاعات نظامی مختصری داشت به مسلح کردن آنان پرداخت.
پس از مسلح شدن گروهی از استقلال طلبان ، پدر هیلداگو روز هشتم دسامبر ۱۸۱۰ را « روز بپاخیزی مکزیکیان » تعیین کرد . چون جاسوسان حکمران اسپانیایی مکزیک این تاریخ را به گوش او رسانیدند تا آماده پیشگری شود ، پدر هیلداگو مردم را به تشکیل اجتماع بزرگی دعوت کرد و ساعت ۱۱ بامداد ۱۵ سپتامبر ۱۸۱۰ استقلال مکزیک را اعلام داشت که روزملی مکزیک بشمار می آید. وی در همین اجتماع از مردم خواست که با وسیله ای که دارند مسلح و آماده آزاد کردن شهرهای وطنشان شوند.
استقلال طلبان مسلح به فرماندهی «ایگناشیو آلنده» شهرهای مکزیک را یکی پس از دیگری گرفتند و به نزدیکی مکزیکو سیتی رسیدند. در اینجا عده آنان ۸۲ هزار تن بود ولی فاقد اسلحه سنگین و نظم لازم بودند.
حکمران اروپایی مکزیک بر ضد پدر هیدالگو به سراسقف کلیساهای مکزیک که نماینده مستقیم پاپ بود متوسل شد و وی ۲۴ سپتامبر پدر میگوئل هیدالگو را تکفیر کرد . در عوض مردم به او عنوان سن میگوئل دادند ، ژنرالیسیمو و لیبراتور ( آزادیبخش ) خواندند.
در اینجا بر سر چکونگی حمله به مکزیکو سیتی میان پدر هیدالگو و آلنده اختلاف نظر بروز کرد و جاسوسان جریان را به گوش حکمران رسانیدند و وی دستور حمله داد و استقلال طلبان که آماده نبودند زیر آتش توپخانه قرار گرفتند و ناچار به عقب نشینی به «گوادا لاجارا» شدند. نیروهای دولتی این شهر را محاصره کردند و چون فرماندهان استقلال طلبان تجربه جنگی در برابر یک ارتش منظم و مجرب را نداشتند بیشتر افراد را مامور دفاع از یک پل نزدیک شهر کردند که زیر آتش توپ قرار گرفتند ، شهر تصرف و پدر هیدالگو دستگیر شد و چون روحانی بود او را جهت مجازات به سراسقف مکزیک تحویل دادند.
در جلسه محاکمه مذهبی ، کشیشهای شرکت کننده او را « زورو به معنای روباه » حطاب کردند که سی ام ژوئیه ۱۸۱۱ به اعدام محکوم و چند ساعت بعد حکم اجرا گردید . پدر هیدالگو کشته شد ، ولی نام او باقی مانده و مکزیکیان می دانند که وی پدر استقلال کشورشان بود.
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز


همچنین مشاهده کنید