یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

آیتی در خردسالی


آیتی در خردسالی
در واپسین روزهای ذیقعده، سوگوار دهمین اختر آسمان ولایت و امامتیم؛ امام پرهیزگار و بخشنده ای که در ۲۵ سالگی و پس از ۱۷ سال پرچمداری نهضت عدالتخواهی، سکانداری کشتی هدایت و کرسی داری علم و معرفت، در سال ۲۲۰ ه.ق به شهادت رسید.
محمد بن علی بن موسی الرضا - جواد الائمه (ع) - که وجودش در خردسالی آیت عظمای الهی بود، بزرگواری است که در ۷ سالگی میراث دار حقیقت محمدی و علوی شد. در حالی که چهل و هفتمین سال از عمر شریف امام رضا(ع) در حال سپری شدن بود، خدای متعال از برترین زنان زمانه، یعنی «سبیکه» که از خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبراکرم(ص) به شمار می رفت و از نظر فضایل اخلاقی و طهارت جسم و جان از درجه ای بالا برخوردار بود، تک دردانه رضوی متولد شد.
امام رضا(ع) در نخستین روزهای تولد جواد الائمه(ع)، بارها فرمودند: «او پربرکت ترین آفریده خدا برای اسلام و تشیع است». زیرا در شرایطی که انتظار شیفتگان استمرار شجره طیبه ولایت، به درازا کشیده و یا به حیران و یاس تبدیل شده بود، و زبان دشمنان خاندان عصمت و طهارت(ع) و واقفیه، به جوسازی و شایعه پراکنی گشوده می گشت، این تولد سبب جهش برق امیدی در دل قافله هدایت و ختم غایله معاندان و گمراهان گردید. چون امام رضا(ع) به شهادت رسید، امام جواد(ع) ۷ سال داشت. بین شیعیان مناطق مختلف نسبت به امامت آن بزرگوار اختلاف نظرهایی پیدا شد. «ریان بن صلت» در میان جمعی از شیعیان در بغداد، هنگامی که با ابراز تردید «یونس بن عبدالرحمان» مواجه شد، گفت: «آیا تو نزد ما تظاهر به ایمان می کنی و شک و شرک خود را پنهان می داری؟ کسی که امامت او از جانب خدا باشد، حتی اگر طفل یک روزه باشد، مثل پیرمرد صد ساله خواهد بود و کسی که از این امر بی بهره باشد، حتی اگر صد ساله نیز باشد، هیچ فرقی با دیگران ندارد.»
علی بن جعفر عموی پدر امام جواد(ع) که در کهنسالی، در مراتب بالایی از علم و فضیلت قرار داشت، به شدت در برابر آن حضرت با تواضع و ادب رفتار می کرد و حتی هنگام برخاستن، کفشهای آن بزرگوار را مقابل پاهایشان جفت می نمود. این امر باعث تعجب و حتی اعتراض برخی ناظران شد. آن بزرگوار در پاسخشان گفت: «من شما را جز شیطان نمی بینم!» سپس محاسن خود را گرفت و دستهایش را به آسمان بلند کرد و گفت: «چه می توان کرد وقتی خداوند این کودک را برای منصب امامت شایسته یافته، ولی صاحب این محاسن سفید را شایسته آن ندانسته است.»
فردی از سرزمین مصر به حضور امام(ع) رسیده بود و دوست داشت در بازگشت، جوابی قانع کننده برای شیعیان دیارش داشته باشد. به محضر حضرت رسید و هنوز لب به سخن نگشوده بود که جواد الائمه(ع) خطاب به او فرمودند: «مسأله امامت، همانند نبوت است که خداوند متعال در کودکی به حضرت یحیی(ع)، در جوانی به حضرت یوسف(ع) و حضرت موسی(ع) عنایت فرمود.» این سخن امام جواد(ع) در حقیقت بدان معناست که آنچه عنایت الهی است، مشروط به سن و سال نمی شود.
اقیانوس بیکران علم و معرفت امام جواد(ع)، از سویی سبب اثبات مصداق امامت برای شیعیان، و از سوی دیگر سبب اثبات اصل امامت و حقانیت تشیع برای منکران این اصل بود. زمانی که در حضور مأمون، بین علمای بنی عباس و امام جواد(ع) بحثی در گرفت، کار به مناظره ای رسمی و پرشکوه کشیده شد. مخالفان، بزرگترین دانشمند و فقیه عصر خود - قاضی القضات یحیی بن اکثم - را در مقابل امام(ع) قرار دادند. او همچون پرکاهی، دستخوش دریای خروشان علوم الهی جواد الائمه(ع) قرار گرفت.
در آنجا بود که مأمون بر فضل و عظمت امام(ع) از بنی عباس اعتراف گرفته و گفت: «کم بودن سن برای این خاندان، مانع از کمال عقل نمی شود.»
اگر چنین اتفاقی در بزرگسالی امام می افتاد، برای علمای جهان اسلام امری عادی بود، زیرا همواره همه بزرگان علم و معرفت و فقاهت، افتخار به خوشه چینی از خرمن دانش امامان(ع) داشته و این امر را پذیرفته بودند که همواره اهل بیت(ع) در علم و وارستگی، وارثان بحق پیامبر(ص) هستند. اما آنچه در این واقعه روشن می شود، اثبات امامت و اصالت آن در معارف اسلامی و در حقیقت اتمام حجت برای همه آن کسانی است که تا آن روز با استدلالهای کلامی و روایی اقناع نشده بودند.
امامت امام جواد(ع)، شروع دوره ای از امامت است که نخست به دلیل نظارتها و سختگیریهای حکام جور و خلفای بنی عباس و در نهایت به خاطر غیبت امام زمان(عج) روابط شیعیان با شخص امام را محدود کرده بود. تدبیری که امام جواد(ع) اندیشید و در عصر امام هادی(ع) گسترش یافته و تثبیت شد، ایجاد شبکه ای از وکلا بود. نمایندگان و وکلای حضرت در همه ایالات و شهرهای قلمرو اسلامی فعال شده و همه شیعیان را به امام(ع) مرتبط می ساختند.
آنان از سویی سؤالهای شیعیان را به امام جواد(ع) رسانیده و پاسخهای امام را دریافت می کردند و از سوی دیگر به دستور حضرت، بر حل و فصل مسایل مختلف اقتصادی و اجتماعی شیعیان می پرداختند.
در نهایت، آوازه بلند علمی و نیز گسترش و انسجام تشیع توسط امام(ع)، کار را به جایی رساند که سختگیریهای روزافزون حاکمان وقت و به ویژه معتصم عباسی را به همراه داشت؛ موضوعی که به طراحی توطئه برای شهادت ایشان منجر و این توطئه نیز توسط ام الفضل همسر امام که برادرزاده مأمون هم بود، به مرحله اجرا گذاشته شد.
دکتر حجت الله ایزدی
منبع : روزنامه قدس