جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

امام جعفر صادق(ع) قلب تپنده جهان اسلام


امام جعفر صادق(ع) قلب تپنده جهان اسلام
روز هفدهم ربیع الاول سال ۸۲ هجری قمری، خداوند متعال فرزندی را به امام محمد باقر(ع) عطا فرمود كه نامش را جعفر صادق گذاردند. زن قابله برای دریافت مژدگانی به سراغ پدر نوزاد رفت ولی چون امام محمدباقر(ع) در منزل حضور نداشتند ، به او گفتند جد نوزاد در خانه حضور دارند و لذا زن قابله با اجازه خدمت امام زین العابدین(ع) رسید و اظهار داشت: خداوند به شما یك نوه ذكور عطا كرده است. امام (ع) به او گفت: قدمش مبارك باشد. آنگاه از وی پرسید نوه من زیبا است؟ قابله در جواب گفت : چشمان آبی رنگ زیبایی دارد. امام (ع) فرمودند: از این قرار چشمان او شبیه چشمان مادرم است چون چشمان مادرم شهربانو آبی رنگ بود. بنابراین، چشم های آبی رنگ را از جده بزرگ پدری خود به ارث برده است.
امام جعفر صادق(ع) از ۱۰ سالگی نزد پدر خود به تحصیل پرداخت. محضر امام محمد باقر(ع) یك مدرسه عالی بود. در آن زمان علوم مهمی را فرا می گرفتند كه در دانشگاه ها به دانشجویان می آموختند.
● بیماری آبله و اعجاز
در سال ۹۰ هجری، بیماری آبله در مدینه شیوع پیدا كرد و عده زیادی از كودكان به این بیماری مسری خطرناك مبتلا شدند. ام خروه با فرزندان خود از جمله امام جعفر صادق(ع) از مدینه خارج شد و در یكی از شهرهای اطراف مدینه سكونت كرد. او با این انتقال به ییلاق اطمینان حاصل كرد كه دیگر از بیماری مصون مانده اند. غافل از این كه خود ام خروه به بیماری مهلك آبله دچار شده بود و نخستین تاول آبله در بدن او ظاهر گردید. اما وی به جای این كه به فكر خودش باشد، نگران فرزندانش بود. در مدینه به امام محمدباقر(ع) اطلاع دادند كه همسرش به بیماری آبله مبتلا شده است.
امام(ع) مجبور شدند تا درس خود را تعطیل كنند. اما قبل از عزیمت، بر مزار پیغمبر اكرم(ص) كه نزدیك محضر درس اش بود حضور یافت و درخواست كرد كه همسرش را شفا دهد. وقتی « ام خروه » امام(ع) را دید گفت چرا به اینجا آمدید، مگر اطلاع نداشتید كه من مبتلا به بیماری آبله شده ام. چرا به عیادت من آمدید مگر نمی دانید به عیادت بیماری كه دچار آبله و مرض مسری است، نباید رفت. امام(ع) در جواب گفتند نگران نباش من از پیغمبر اكرم (ص) درخواست كردم كه تو را شفا دهند و مطمئنم كه تو شفا خواهی یافت و من هم مبتلا نخواهم شد. ام خروه همانطوری كه امام(ع) فرمود از بیماری مهلك آبله رهایی یافت و جای آبله هم در بدن او نمایان نشد.
● هوش و استعداد امام(ع) در كودكی
ولیدبن عبدالملك خلیفه اموی از دمشق پایتخت خود به قصد مدینه به راه افتاد و بعد از عبور از چند شهر، به مدینه رسید. پس از بازدید از چند نقطه شهر، یكی از روزها به مسجد آمد. امام محمدباقر(ع) مشغول تدریس بودند . امام جعفر صادق(ع) هم در محضر درس پدرشان حضور داشتند . خلیفه از امام محمد باقر(ع) سؤال كرد در چه مورد مشغول تدریس است. امام فرمود ، علم جغرافیا. خلیفه پرسید این علم درباره چه چیز بحث می كند. استاد فرمود در خصوص زمین و ستارگان.
خلیفه ناگهان چشمش به امام جعفر صادق(ع) افتاد از حاكم مدینه كه حضور داشت پرسید این كودك در این جا چه می كند. حاكم جواب داد ایشان فرزند امام محمد باقر(ع) هستند و با دانشجویان تحصیل می كنند . ولید پرسید این كودك می تواند از درس استاد استفاده كند. كه حاكم مدینه گفت بهتر است خلیفه او را آزمایش كند حاكم از كودك پرسید نامت چیست و امام(ع) فرمودند جعفر صادق. خلیفه سؤال كرد آیا می توانی بگویی صاحب «المنطق» كه بود، امام(ع) بی درنگ جواب داد ارسطو. خلیفه بار دیگر سؤال كرد صاحب «المغر» كه بود كه امام(ع) پاسخ دادند این اسم یك شخص نیست دسته ای از ستارگان است. خلیفه كه از پاسخ های صریح امام (ع) دچار حیرت شده بود، پرسید آیا می دانی صاحب «السواك» كه بود كه امام (ع) فرمودند عبدالله بن مسعود كه قسمتی از خدمات جدم رسول الله(ص) را بر عهده داشت. این پاسخ های صریح و محكم خلیفه را به تعجب واداشت و خطاب به امام محمد باقر(ع) اظهار كرد این پسر تو از دانشمندان و نوابغ جهان خواهد شد.
تكیه اصلی شیعه از نظر فكری و عقیدتی بر امام صادق(ع) است و بخش بزرگی از احادیث و علوم اهل بیت(ع) توسط آن حضرت اشاعه یافته است. امام صادق(ع) حدفاصل فرقه هایی قرار گرفت كه در شیعه بوجود آمده بود و آن حضرت وظیفه مهم خود را حفظ و صیانت مكتب از انحرافات قرار داد و حقیقت شریعت محمدی(ص) را از عناصر تحریف، پیراست و چهره دین و نورانیت آن را بازتاباند.
در دوران آن حضرت خلافت امویان ساقط شد و بنی عباس بر روی كار آمدند. امام صادق(ع) از این فرصت تاریخی استفاده كرده و نسبت به معرفی دین و زدودن چهره نورانی شریعت از تحریف اقدام كردند . بطوری كه دوران حیات آن حضرت را عصر گسترش علوم اسلامی در تمام زمینه ها نامیده اند.
از جمله اقدام های مفید دوران آن حضرت كتابت احادیث نبوی بود. پس از رحلت پیامبر(ص) نوشتن احادیث نبوی به دلیل احتمال خلط با كلام وحی ممنوع شده بود و این موضوع موجب شده بود تا جامعه اسلامی از منبع سرشاری همچون سخنان رسول گرامی اسلام بی بهره باشند. امام صادق(ع) با توصیه اصحاب خود به نوشتن احادیث نبوی و ثبت آنها در تاریخ اسلام به امر مهمی اهتمام ورزیدند.
مكتب فقهی امام صادق(ع) نیز حوزه وسیعی را دربرمی گیرد كه كاملاً برخاسته از تعالیم مكتب نبوی(ص) است. این مكتب ناظر بر نیازهای زندگی امت اسلامی و بلكه جوامع بشری است. در همین مورد از آن حضرت سؤال می شود كه: یابن رسول الله(ع) آیا رسول خدا(ص) در زمان خودش آنچه را كه لازم بود به مردم ابلاغ كردند؟ آن حضرت در پاسخ می فرمایند: آری هر آنچه را كه تا روز قیامت بدان نیاز داشتند، ابلاغ فرمودند . باز سؤال می كنند: آیا چیزی از آن از میان رفته است؟ امام صادق(ع) در ادامه می فرمایند: خیر، آنچه (رسول خدا تعلیم نموده) نزد ما اهل بیت باقی است.
امام صادق(ع) به عنوان یك شخصیت معنوی منحصربه فردی در میان مسلمانان مطرح بود و طبیعی بود كه این موقعیت خوشایند خلفای عباسی نبوده و براین اساس دستگاه عباسی سعی داشت تا موقعیت امام(ع) را تضعیف و كسان دیگری را در مقابل امام(ع) مطرح سازد از جمله این افراد محمدبن عبدالله بن حسن معروف به نفس زكیه بود. وی كه از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) بود از سوی پدرش به عنوان قائم آل محمد(ص) معرفی شد و منصور عباسی خلیفه وقت با فرصت طلبی به بهره برداری از این موضوع پرداخت و سعی كرد میان سادات حسنی و سادات حسینی را برهم زند و در نتیجه به تضعیف موقعیت و جایگاه امام صادق(ع) بپردازد. آن حضرت با تیزهوشی اجازه نداد تا دستگاه عباسی از این موضوع بهره سیاسی مطلوب خود را ببرد.
● خلق و خوی حضرت صادق(ع)
حضرت صادق(ع) مانند پدران بزرگوار خود در تمام صفات نیكو و سجایای اخلاقی سرآمد روزگار بود. حضرت صادق(ع) دارای قلبی روشن به نور الهی و در احسان و انفاق به نیازمندان مانند اجداد خود بود. دارای حكمت و علم وسیع و نفوذ كلام و قدرت بیان بود. با كمال تواضع و در عین حال با نهایت مناعت طبع كارهای خود را شخصاً انجام می داد، و در برابر آفتاب سوزان حجاز بیل به دست گرفته، در مزرعه خود كشاورزی می كرد و می فرمود: اگر در این حال پروردگار خود را ملاقات كنم خوشوقت خواهم بود، زیرا به كد یمین و عرق جبین آذوقه و معیشت خود و خانواده ام را تأمین می نمایم.
ابن خلكان می نویسد: امام صادق(ع) یكی از ائمه دوازده گانه مذهب امامیه و از سادات اهل بیت(ع) رسالت است. از این رو به وی صادق می گفتند كه هرچه می گفت راست و درست بود و فضیلت او مشهورتر از آن است كه گفته شود. مالك می گوید: با حضرت صادق(ع) سفری به حج رفتم، چون شترش به محل احرام رسید، امام صادق(ع) حالش تغییر كرد، نزدیك بود از مركب بیفتد و هرچه می خواست لبیك بگوید، صدا در گلویش گیر می كرد. به او گفتم: ای پسر پیغمبر، ناچار باید بگویی لبیك، در جوابم فرمود: چگونه جسارت كنم و بگویم لبیك، می ترسم خداوند در جوابم بگوید: لالبیك و لاسعدیك.
سید جلال ویژگان
منبع : روزنامه ایران