پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ترجمه کتاب درس های نبرد ایران و عراق اثر آنتونی کردزمن (بخش دهم)


ترجمه کتاب درس های نبرد ایران و عراق  اثر آنتونی کردزمن (بخش دهم)
۱۰) جنگ وارد مرحلۀ نهایی خود میشود:
در آغاز سال ۱۹۸۸، پیروزی عراق در جنگ اجتناب ناپذیر به نظر می رسید. عراق نبرد دفاعی خوبی در بصره و بر ضد عملیاتهای کربلای ایران انجام داده بود و ایران نیز همچنان درخواست نیروهای بیشتری می کرد. ایران ابتکار عمل بیشتر نبردهای سال ۱۹۸۷ را در دست داشت و عراق نشان می داد که توانایی قابل توجهی در انجام حملات متقابل ندارد. اما ظاهر این قضیه کمی فریبنده بود. در بهار ۱۹۸۸ مسیر جنگ کاملاً عوض شد و نتیجۀ آن پیروزیهای پی در پی عراق بود که ایران را مجبور به پذیرش آتش بسی می کرد که در سال ۱۹۸۲ رد کرده بود.
سه عامل ،مرحلۀ جدید جنگ را شکل می داد. اولین عامل تغییرات عمده در نیروهای نظامی عراق و شیوۀ نبرد این کشور بود. دومین عامل دگرگونی توانایی ایران در ادامۀ جنگ به دلیل تأثیرات سیاسی -نظامی خسارتهای وارده به این کشور و سوء مدیریت جنگ بود.عامل سوم ،کمی ناملموس تر بود: حضور نیروهای غربی در خلیج و انزوای سیاسی رو به رشد ایران.
۱۰-۱) آمادگی عراق برای انجام عملیات تهاجمی:
با وجود تمام خطاها و کاستیهای ابتدای جنگ، عراق به پیشرفت و حرفه ای گری خود ادامه داد. ایران نیز از آشفتگی های سیاسی و مشکلاتی داخلی رنج می برد که باعث تضعیف نیروهای این کشور و مانع موفقیت پاسداران و ارتش کلاسیک ایران می شد.
از همان ابتدای جنگ و در سال ۱۹۸۴، عراق دریافته بود که قادر به پیروزی در جنگهای فرسایشی نخواهد بود. این مسئله یکی از عواملی بود که عراق را به سمت جنگ نفتکشها سوق داد. در طول مدتی که ایران حملات و عملیات عمده ای انجام نمی داد، عراق نیروهای منتخب خود را از خطوط مقدم جبهه به عقب برده و تحت آموزشهایی ویژه قرار می داد تا از آنها به عنوان نیروهای ویژه در شرایط خاص و حملات غافل گیر کننده استفاده نماید.
عراق همچنین به تدریج سیستم کنترل فرماندهی و مدیریت نیروهای هوایی خود را بهبود بخشید. پایگاههای هوایی جدیدی در نجف و بصره احداث کرد. در سال ۱۹۸۸ نیز ۱۵ پایگاه پشتیبانی با امکانات کامل ایجاد کرد و جنگنده های بسیاری نیز خریداری کرد تا ضعفهای خود را بر طرف نماید.
نیروهای گارد ملی عراق بهترین سلاحها و امکانات را دریافت می کردندو همچنین از تدارکات و پشتیبانی لجستیکی بسیار خوبی بهره می بردند. تا اواخر سال ۱۹۸۷ آنها به ۶ دستۀ فرماندهی شامل ۱۲ تیپ تقسیم شده بودند.
عراق بیشتر لشکرهای جنگ شیمیایی خود را به نیروهای ویژه تبدیل کرده بود. اگرچه این کشور استفاده از سلاحهای شیمیایی را در سالهای ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴ آغاز کرد، اما در ابتدا مشکلات بسیاری را تجربه نمود. آنها دریافتند که گاز خردل از پایداری بالایی برخوردار است و عبور از میان آن غیر ممکن خواهد بود. در سال ۱۹۸۷ عراق عامل اعصاب را نیز تهیه کرد و از آن در مراحل ابتدایی حملات و برای پاکسازی مناطق ،پیش از ورود نیروها استفاده می کرد.
نیروهای عراق تمرینات سختی را در ماه مارس ۱۹۸۷ پشت سر گذاشتند. نیروهای ویژه و یگانهای ورزیده آموزشی در سال های ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ نیز برای عملیات ویژه و شرایط دشوار به حالت آماده باش بودند.
از سوی دیگر،عراق همواره قابلیتهای اطلاعاتی تاکتیکی و جنگی خود را افزایش می داد. آنها با بهره گیری بیشتر از تجهیزات دید در شب، بالا بردن کارایی ابزارهای جنگ الکترونیک در تعیین مسیرها و نفوذ در ارتباطات رادیویی، توانایی خود را در تعیین محل و مختصات نیروهای ایرانی و پیاده نظام آنها، بالا بردند. همچنین کارایی بالگردها و هواپیماهای شناسایی خود را بهبود بخشیدند و با برچیدن موانع اداری، روند تبادل اطلاعات با فرماندهان را سرعت بیشتری بخشیدند.
درحالی که ماهیت دقیق تغییرات اعمال شده بطور کامل مشخص نیست، بنظر می رسید عراق در سال ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ با سازماندهی دوبارۀ شورای عالی دفاع، به افسران جنگی و فرماندهان نظامی، قدرت عمل بیشتری داد. این تغییرات در سازماندهی پس از نبرد بصره در سال ۱۹۸۷ اهمیت خود را نمایان ساخت و به کاهش تمرکز گرایی در ساختار فرماندهی عراق و سنگینی کفۀ ترازو به طرف حرفه ای گری نظامی، کمک بسیاری کرد.
یکی از مهمترین درسهای این جنگ این است که سیاست، کارآمدی فرماندهی را از بین می برد. همانطورکه تمرکزگرایی در مدیریت جنگ، قدرت فرماندهان نظامی را در تصمیم گیری ها ،تحت الشعاع قرار می دهد. این یکی از درس هایی است که بسیاری از کشورها آن را نادیده میگیرند، اما عراق - هرچند جزئی- در آغاز سال ۱۹۸۸ به آن توجه کرد و آن را فرا گرفت.
عراق همواره توانایی های لجستیکی و تحرکی خوبی داشت. با این وجود، در سالهای ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ به افزایش تعداد نفربرها و کامیونهای خود ادامه می داد. این کشور تعداد نفربرهای خود را از ۱۰۰۰ به ۱۵۰۰ فروند افزایش داد و شبکۀ راه های جدیدی ایجاد کرد که استقرار مجدد نیروها از مرکز تا جبهه های جنوب را ظرف مدت ۱۲ تا ۲۴ ساعت میسّر می ساخت. عراق برای اطمینان از اینکه نیروهای ایرانی ارتباط بصره و بغداد را قطع نکنند، یک اتوبان ۶ بانده از صفوان در مرز کویت تا زبیر و نصیریه و از آنجا تا بغداد ایجاد کرد. این بزرگراه، به همراه جاده و راه آهنی دیگر در طول رود فرات، امنیت قابل توجهی در برابر رخنۀ ایران در مسیرهای ارتباطی می داد. همچنین سرعت عراق در جمع آوری و انتقال نیروها به هنگام عملیات را افزیش می داد.
این تلاشها تغییرات آنی در بازدهی نیروهای عراقی نداشت، اما بخشی از تلاش همه جانبه و ملّی بود که تا سالها ادامه داشت. درحالیکه در ۶ ماهۀ اول سال ۱۹۸۷ اهمیت این پیشرفتها تحت الشعاع حملات مداوم و فشارهای ایران قرار گرفته بود، اما مشخص بود که عملکرد عراقیها در برخی از جهات ،پیشرفت داشته است. در اوایل و اواسط سال ۱۹۸۷، نیروهای ویژۀ عراق به عنوان پشتوانه ای استراتژیک عمل می کردند. مشکلات روبه رشد ایران در نیمۀ دوم سال ۱۹۸۷ در اجرای عملیات گستردۀ نظامی، فرصت خوبی به عراق داد تا نیروهای جدید خود را سازماندهی نماید. در اواخر سال ۱۹۸۷، قدرت هوایی و زمینی عراق به حدی رسید که می توانست عملیات پدافندی و دفع حملات را با موفقیت انجام دهد.
در همین زمان، عراق در حال تدارک تغییر تاکتیک های نظامی خود در حمله به شهرها بود. این کشور تعداد زیادی موشک اسکاد از روسیه خریداری نمود و روسیه نیز پشتیبانی فنی بسیار دقیقی در طول مدت استفاده از آنها ،در اختیار عراق قرار می داد. عراق بخش طراحی و سازماندهی عملیات هوایی خود را نیز تقویت کرده و با خریداری سلاحهای پیشرفته مانند بمبهای خوشه ای و موشکهای هوا به سطح و سلاحهای شیمیایی، ذخیرۀ عظیمی از این تجهیزات و گازهای خردل و اعصاب را فراهم آورد. این شرایط به عراق اجازه می داد که حملات موشکی گسترده و عملیات های پیشگیرانه را بخوبی به اجرا درآورد.
۱۰-۲) اشتباهات سیاسی و استراتژیک ایران:
بر خلاف عراق، ایران در سال ۱۹۸۷ و در جریان جنگ، از جهات مختلفی رنج می برد. عملیاتها و حملات پی در پی ایران، حمایتهای عمومی از جنگ و توانایی ایران در جایگزینی شور و حرارت انقلابی با حرفه ای گری نظامی و سلاحهای پیشرفته را کاهش می داد. درعین حال، ایران تحت فشار عملیاتها و حملاتی بود که بسیار ضعیف برنامه ریزی می شد و در جایی که نیاز مبرم به سازماندهی، تدارکات و برنامه ریزی دقیق و به مفهوم واقعی ،حرفه ای گری نظامی داشتند، همچنان بر شور انقلابی و نیروهای مردمی تکیه می کردند. رهبران ایران ارتباط خود با احساسات مردم و نیروهای نظامی را از دست دادند و یکی از درسهای مهم جنگ را -به مانند آمریکا در ویتنام و شوروی در افغانستان- از خاطر بردند. صرف نظر از نوع رژیم حاکم، هر جنگی که بر پایۀ بسیج عمومی و فداکاری های ملّی شکل بگیرد، تنها در صورت تداوم حمایتهای عمومی، میتواند ادامه پیدا کند.
ایران اشتباهات استراتژیکی نیز مرتکب میشد که بسیار مهم بود. ایران بطور متناوب با نیروهای آمریکا و غرب در خلیج روبرو می شد که وظیفه داشتند ایران را متوجه این مساله سازند که هیچ آتش بس موقتی در دریا شکل نخواهد گرفت، مگر آنکه در جنگ زمینی نیز آتش بس اعمال شود. این سیاست به انزوای سیاسی و استراتژیک بیشتر ایران کمک میکرد.
این عوامل تأثیر ویژه ای بر توانایی های ایران در ادامۀ روند جنگی داشت که عواملی فراتر از تأثیرات تاکتیکی و استراتژیکی در آن دخیل بود. در واقع، پایان جنگ ایران و عراق درس مهم دیگری داشت: جنگهای اندکی بدلیل تخریب و شکست نیروهای دشمن پایان یافته اند؛ بلکه بدلیل ترکیبی از عوامل سیاسی و نظامی که توانایی ادامه جنگ را از دشمن سلب میکرد، پایان یافته اند.
ایران در مقابله با جنگ شیمیایی هم با مشکلات زیادی روبرو بود. ایران تا کنون با سلاحهای شیمیایی روبرو نشده بود و در برابر این حملات بسیارآسیب پذیر بود و تا کنون ازسلاحهای شیمیایی نیز استفاده نکرده بود. اما در اوایل سال ۱۹۸۸ گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه ایران ساخت سلاح های شیمیایی خود را در تأسیساتی نزدیک به شیراز آغاز کرده است. با این وجود ایران در تولید و استفاده از سلاحهای شیمیایی از عراق عقب افتاده بود. بنظر می رسید ایران بصورت بسیار محدود در سال ۱۹۸۸ از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده است. حتی در همین سال هم معلوم نبود که آیا ایران مقدار کافی گازهای شیمیایی برای انجام حملات گسترده تولید کرده است یا خیر.
ایران در سالهای ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ ،پدافند شیمیایی خود را تقویت نمود. نظامیان ایرانی به ماسکهای پیشرفته، لباسهای محافظ، لوازم رفع آلودگی، آتروپین و پادتن گاز اعصاب مجهز شده بودند. اما تمام این تجهیزات تنها حفاظت محدودی در برابر گاز خردل و اعصاب ایجاد می کردند و حتی یگانهای کاملا مجهز نیز تلفات سنگینی به هنگام حملات شیمیایی میدادند.
۱۰-۳) بسیج جدید نیروهای ایرانی و ادامۀ تلاشها برای تهیۀ سلاح و تمرکز درگیری ها در شمال:
در ماههای پایانی ۱۹۸۷ ،نبردهای زمینی بطور غیر عادی کاهش یافته بود. پس از حملات گستردۀ ایران به بصره، این کشور به حملات خود بصورت پراکنده ادامه داد. این کشور دهها عملیات کوچک با نامهایی چون نصر و نجف در مناطق مرزی انجام داد، اما این عملیاتها بسیار محدود بودند و در نهایت به تصرف چند بلندی و موقعیت کوهستانی می انجامید.
ایران در حملات خود به مناطق کرد نشین شمال عراق، بسیار موفق بود. در این حملات کردهای مخالف عراق و اسیران عراقی که قبول کرده بودند تا در برابر عراق بجنگند، نیروهای ایرانی را همراهی میکردند. این نیروها قادر نبودند شهرهای شمال عراق را تصرف کنند، اما قادر بودند با حملات شب هنگام ،روستاهای این بخش را اشغال نمایند. آنها در طول روز اغلب کاروان نیروهای عراقی را هدف قرار داده و جاده ها را مسدود میکردند و همچنین خطوط اصلی برق رسانی به کرکوک را قطع میکردند.
عراق مجبور شد گردانهایی از لشکر هفتم مستقر در جنوب را به منطقه اعزام کند. عراق به بمباران سنگین مناطق کرد نشین، تخلیۀ این روستاها و نابود کردن خانه ها و زیرساختهای کشاورزی آنها دل بسته بود.این اقدامات در مواردی، افراد بیشتری را علیه عراق برمی انگیخت، اما صدام از کردهای این کشور بسیار خشمگین بود و تنها به نابودی آنها می اندیشید.
در اواخر پاییز، ایران بازهم بسیج و تجهیز فصلی نیروها را آغاز کرد. این کشور توان پیاده نظامها و ذخیرۀ مهمات خود را در جبهۀ شمال بصره افزایش داد. رادیو و تلویزیون ایران از حملۀ نهایی دیگری سخن می گفتند. ایران گزارشهایی مبنی بر تشکیل ۲۰۰ گردان از داوطلبان بسیج را - که ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزارنفر بودند- منتشر کرد.
اما با این وجود ، تعداد نیروهای بسیج ایران تنها به ۶۰ تا ۱۰۰ هزار نفر می رسید تا بصورت دوره ای جایگزین شوند. این تعداد نیرو برای اعزام به مناطق جنوبی کافی نبود. تبعات تلفات ایران در سال ۱۹۸۷ تأثیر عمده ای بر تلاشهای ایران در بسیج عمومی نیروها داشت. تعداد نیروهای داوطلب از ۸۰ هزار نفر در سال ۱۹۸۶ به ۴۰ هزار نفر در سال ۱۹۸۷ کاهش یافته بود و دولت ایران را مجبور ساخت تا در ژانویه ۱۹۸۸، طول دورۀ سربازی را از ۲۴ ماه به ۲۸ ماه افزایش دهد. براساس برخی گمانه زنی ها، ایران موفق شد تنها ۳۰۰ هزار نیرو را بسیج نماید، در حالیکه در زمان حمله به بصره این رقم بیش از ۷۰۰ هزار نفر بود.
بعلاوه کمال خرازی – از اعضای شورای عالی دفاع و سخنگوی آن – اعلام کرد که ایران بجای حملات گسترده به بصره، فشارهای تاکتیکی را در دستور کار خود قرار میدهد. این اعلام بدین معنا بود که ایران بخش اعظمی ازنیروهای زبدۀ خود را در اواخر ۱۹۸۷ به جبهه های شمال اعزام میکند. به احتمال فراوان این تغییر موضع بدلیل تلفات ایران در حمله به بصره در اوایل سال ۱۹۸۷ بود و اینکه ایران به حملۀ مجدد به منطقه ای که نیروهای آن تقویت شده و تلفات بیشتری می گیرند، تمایلی نداشت.
همچنین احتمال میرفت که ایران تحت تأثیر فشارهای سوریه و دیگر کشورها برای توقف حملات قرار گرفته بود. چرا که ممکن بود به اتحاد کشورهای عرب علیه ایران و حمایت چین و روسیه از تحریم تسلیحاتی سازمان ملل بیانجامد. این حرکت میتوانست بدلیل اختلافات و دو دستگیهای سیاسی داخلی در اطراف آیت ا... خمینی نیز باشد که بدلیل انتخابات پیش روی مجلس در اوایل بهار، تلاش میکردند از هرگونه شکست و تلفات سنگین جلوگیری نمایند. و در نهایت محاسبات ایرانیها مشخص کرده بود که احتمال پیروزی آنها در جنوب ، بسیار اندک خواهد بود. به علاوه، تغییر مکان نبردها به سمت شمال، این فرصت را در اختیار ایران قرار میداد تا به خط لوله های میدانهای نفتی کرکوک در کوهها و ارتفاعات دور از دسترس و تیر رس عراق، نزدیک شوند.
تمرکز تازۀ ایران در شمال باعث شد تا این کشور ملاحظات استراتژیک متعددی را نادیده بگیرد. اول اینکه پیشروی در شمال، نیازمند جنگ در نقطه به نقطۀ مناطق کوهستانی بود که عراق میتوانست از این موانع طبیعی و قدرت برتر بالگردها و توپخانۀ خود برای دفاع بهره بگیرد. دیگر آنکه خطوط ارتباطی عراق در شمال بسیار بهتر از ایران بود و میتوانستند به سرعت و پیش از تقویت نیروهای ایران، قوای ذخیرۀ خود را در مناطق مورد تهدید ایران، مستقر نمایند. و از همه مهمتر اینکه استقرار مجدد نیروهای ایران در شمال، در حالیکه برتری نفری خاصی نسبت به عراق نداشتند، بسیاری از نیروهای ارتش این کشور را در مناطق کوهستانی به دام می انداخت.
نتیجۀ نهایی این بود که موقعیتهای ایران در جبهه های جنوب، آسیب پذیر و ناتوان رها شد و عراق در بهترین شرایط قرار داشت تا از این آسیب پذیری به نحو احسن بهره گیرد. عراق ۹۰۰ هزار نفر را در سرتاسر جبهه مستقر ساخت،در حالیکه در آنسوی خط، تنها ۶۰۰ هزار سرباز ایرانی حضور داشتند. ایران در حدود ۲۵۰ هزار نفر در جنوب و در حوالی بصره مستقر کرده بود. این نیروها ۳ حلقۀ دفاعی دور شهر را تکمیل کردند.
با وجود تمرکز نبرد ایران در شمال، ایران به گونه ای رفتار میکرد تا عراق را متقاعد سازد که همچنان میتواند به حملات خود در جنوب ادامه دهد. ایران قادر بود تا با استفاده از تجهیزات ارسالی از چین، اتریش و کرۀ شمالی، قدرت توپخانه ای خود را در خط مقدم جبهه دو برابر نماید. همچنین با افزودن چند فروند نفر بر و تجهیزات زرهی و ایجاد جاده ای جدید، به استقرار و تقویت سریع نیروها در زمان حملات کمک نماید. با این حال به میزان کافی چادر، کامیون و تدارکات مستقر نکردند.
مشکلات نظامی ایران در برهۀ زمانی ۱۹۸۸ ناشی از کمبود سلاح نبود؛ اگرچه در دسترسی به قطعات یدکی و مهمات سلاح های کشورهای غربی با مشکل روبرو بودند. ایران تقریباً ۵/۱ میلیارد دلار سلاح از چین، کرۀ شمالی، کشورهای اروپای شرقی و دیگر کشورها دریافت کرده بود. در سالهای ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷، ایران توانسته بود تعداد بسیاری تانک جدید، خودروهای جنگی زرهی و توپهای کششی را در اختیار بگیرد. ایران همچنین تولید توپهای داخلی خود در سال ۱۹۸۷ را دو برابر کرد و مدعی شد که درسلاحهای سبک و مهمات آنها به خودکفایی رسیده است.
در سال ۱۹۸۷ ،چین در حدود ۶۰۰ میلیون دلار سلاح شامل توپخانه، مهمات و موشک در اختیار ایران قرار داد. چین همچنین تجهیزات ساخت سلاح و موشک را نیز به ایران می فروخت. چین در ژانویه ۱۹۸۸، ۲۰۰میلیون دلار سلاح به ایران ارسال کرد و متعهد شد تا پایان سال، ۴۰۰ میلیون دلار دیگر نیز سلاح به ایران بدهد. کرۀ شمالی هم در سال ۱۹۸۷، ۴۰۰ میلیون دلار سلاح شامل توپ، قایقهای تندرو و موشکهای سطح به سطح اسکاد در اختیار ایران گذاشت. محمولۀ موشکهای کرم ابریشم و اسکاد کرۀ شمالی در ژانویه ۱۹۸۸ به دست ایران رسید. با وجود شایعاتی در مورد چین و کره شمالی، بنظر نمی رسید هیچ یک از این کشورها جنگنده های جت در اختیار ایران قرار داده باشند. کشورهای اروپایی چون پرتغال و اسپانیا نیز خمپاره، چاشنی انفجاری و تی ان تی برای ایران ارسال میکردند.
کارخانه های ژاپنی در حدود ۱۰۰ میلیون دلار کامیون و لوازم یدکی به ایران فروختند. کارخانجات خصوصی سوئیس و آلمان غربی هم در این میان تجهیزات جنگ شیمیایی به ایران صادر میکردند. برزیل شریک دیگر ایران بود که گاه از لیبی نیز به عنوان کشور ثالث استفاده میکرد.
۱۰-۴) درگیریهای شمال در اواخر سال ۱۹۸۷:
تنها تحرک جدی در نبرد زمینی در اواخر ۱۹۸۷و روزهای ۲۰ و ۲۱ دسامبر رخ داد. دو تیپ از سپاه ایران حملات محدودی را در کرانه جنوبی تالاب هویزه انجام دادند.
درحالی که هر دو طرف مانند گذشته ادعای پیروزی داشتند، تلفات ایران چندین هزار و تلفات عراق چند صد نفر گزارش شده بود. یکی از یگانهای ایرانی که بدنبال فضایی خالی در خطوط دفاعی عراق بودند، در میدان مین گرفتار شدند. عراق نیز پس از آن با آتش سنگین توپخانه ،تلفات سنگینی به ایران وارد ساخت.
وضعیت سیاسی و اقتصادی دو طرف در اوایل ۱۹۸۸ ،همچنان پیچیده و مبهم باقی مانده بود. دبیر کل سازمان ملل در ۱۰ دسامبر ۱۹۸۷ عملاً مذاکرات خود را با ایران و عراق بر سر آتش بس متوقف ساخت و موضوع را به شورای امنیت ارجاع داد. عراق همچنان تمایلی برای تعیین زمان آتش بس و خروج نیروها نداشت، ایران هم اصرار داشت تا پیش از اجرای آتش بس، عراق به عنوان متجاوز شناخته شود. وارد عمل شدن شورای امنیت هم دو مشکل بوجود می آورد. اولین مسئله این بود که در هر دو صورت همراهی یا عدم همراهی روسیه و چین با طرح تحریم تسلیحاتی مشخص نبود و آیا چین و روسیه هر دو این تحریم را میپذیرند یاخیر؟
روسیه هم در این میان، ازیک سو به طرفداری از ایران و از سوی دیگر به تلاش برای جلب موافقت غرب با نقش آفرینی روسیه در خلیج ،در قبال حمایت از طرح تحریم، ادامه میداد. روسیه در قبال حمایت از تحریم، حضور نیروهای نظامی با پرچم سازمان ملل در خلیج را خواستار شد. ایدۀ نیروهای سازمان ملل نیز برای محدود نمودن آزادی عمل غرب، طراحی شده بود. تا پایان دسامبر ،شورای امنیت فقط موفق شد به سمت تهیه و تصویب پیش نویس قطعنامۀ تحریم گام بردارد. در ۲۵ دسامبر، اعضای دائم شورای امنیت توافق کردند در ابتدای سال ۱۹۸۸ پیش نویس این قطعنامه را آماده نمایند، اما این توافق وجود چندین پیش نویس قطعنامه را نادیده گرفت. ۸ ماه پس از صدور قطعنامه، هیچ توافق رسمی ای برای اجرای آن صورت نگرفت.
۱۰-۵) آغاز درگیری در سال ۱۹۸۸ :
درگیریهای هوایی و زمینی در ماههای ابتدایی ۱۹۸۸ نسبتاً به آرامی دنبال می شد. ایران مدعی شد که پایانۀ نفتی البکر در خلیج و سایتهای موشکی و راداری عراق را منهدم کرده و حداقل ۱۰۰ عراقی را کشته است. اما این ادعاها بنظر مبالغه آمیز می آمد. علاوه بر این ایران مدعی شد ۳ ناوچه عراقی را منهدم کرده است، اما در آن زمان هیچ یک از این ناوها در خلیج نبوده اند.
ایران در ۱۵ ژانویه۱۹۸۸، عملیات بزرگتر و جدّی تری را با نام بیت المقدس ۲ آغاز کرد. این عملیات در جبهۀ شمال و در مرز مائوت در شرق سلیمانیه به وقوع پیوست. نبردهای ایران از سال ۱۹۸۷ در این منطقه آغاز شده بود و با پیروزیهایی نسبی همراه بود. ایران در این مدت ۴۲ مایل مربع از خاک عراق را تصرف کرده بود و در حدود ۳۵۰۰ سرباز عراقی را کشته و ۷۵۰ نفر دیگر را نیز به اسارت خود درآورده بود. با این حال عراق تمام پیروزیهای ایران را تکذیب می کرد. با اینکه این مناطق جمعیتی اندک و مناطقی با ارتفاع ۲۹۵۰ تا ۶۵۰۰ پا داشت، اما از نظر استراتژیکی برای ایران مهم بود و به آنها اجازه می داد تا در حملات آینده به مناطق شمال، موقعیت خود را تقویت کرده و از کردهای عراقی، بهتر حمایت نماید.
در نبردهای هوایی، عراق در ماههای دسامبر، ژانویه و مارس به حملات هوایی خود به کشتیها و اهدافی چون سدها، پلها، و پالایشگاهها ادامه داد. ایران نیز واکنش چندانی به حملات نشان نداد. در ۷ فوریه ۱۹۸۸،عراق برای اولین بار پس از نوامبر ۱۹۸۷ به جزیرۀ خارک حمله کرد. این حمله باعث شد تا ایران در ۹ فوریه با بکارگیری جنگنده های اف۱۴، حملۀ غافل گیر کنندۀ نادری را انجام دهد. این جنگنده ها به موشکهای AIM-۹ مجهز بودند و میتوانستند همزمان دو میراژ اف۱ عراقی را هدف قرار دهند. در این حمله دست کم یک فروند میراژ منهدم شد. با وجود اینکه ایران بیشتر توان هوایی خود را از دست داده بود، اما همچنان ۲۰ فروند اف۴، ۲۰ فرونداف ۵ و ۹ فروند اف۱۴ آمادۀ عملیات داشت.
۱۰-۶) تبدیل شدن جنگ شهرها به جنگ موشکی:
چشمگیرترین تغییر در نبرد هوایی، در اواخر فوریه آغاز شد. ۲۷ فوریه ۱۹۸۸، عراق حملۀ گسترده ای به پالایشگاه نفت ری در تهران انجام داد.حملات عراق به اندازه کافی موثر نبود تا پالایشگاه را منهدم کند، اما بقدری خسارت وارد کرد که ایران بار دیگر مجبور به سهمیه بندی فرآورده های نفتی شد.
ایران این حملۀ عراق را با از سرگیری حمله به شهرها و شلیک ۳ موشک اسکاد به بغداد تلافی کرد. این بیشترین تعداد موشکی بود که ایران در یک نوبت به سمت عراق شلیک می کرد. با این ۳ فروند، تعداد موشکهای شلیک شده به عراق، به حدود ۳۵ موشک رسید.
هر ۳ موشک در مناطق تقریباً خالی از سکنۀ جنوب بغداد فرود آمد. با این وجود، این حملۀ ایران بهانه ای بدست عراق داد تا آتش جنگ را شعله ورتر سازد. ۲۹ فوریه عراق ۵ موشک دور برد که آن را الحسین نامیده بود ،شلیک کرد و این حملات را تا چند روز ادامه داد. عراق با این حملات نشان داد که تا ماهها به حملات موشکی خود ادامه خواهد داد.
موشکهای دور برد جدید عراق، ایران و کارشناسان اطلاعاتی غرب را شگفت زده کرد. این موشکها به نظر همان موشکهای اسکاد روسیه بودند که با اعمال تغییراتی اصلاح گردیده بود. در کلاهکهای جنگی این موشکها هم تغییراتی ایجاد شده بود و برد آنها به دو برابر برد ۳۰۰ کیلومتری گذشته افزایش یافته بود. این برد کافی بود تا از جنوب بغداد، تهران و قم را براحتی هدف قرار دهند.به نظر میرسید عراق برای آغاز دور جدیدی ا ز حملات موشکی انگیزه های متعددی داشت. کشیده شدن جنگ به داخل شهرها باعث میشد تا مردم نیز از شدت آن مطلع شوند و همچنین به تلاشهای سازمان ملل برای آتش بس نیز سرعت می بخشید. این حملات بر خلاف حمله به خلیج، عواقب سیاسی کمتری داشت و بر حمایت مردم ایران از جنگ نیز تأثیر میگذاشت. عراق در رسیدن به اهداف خود موفق بود و این حملات نیز در کانون توجه جهان، قرار گرفته بود.
انگیزۀ دیگر عراق از این حملات، می توانست جدا کردن روسیه از ایران باشد. در این صورت عراق به این هدف خود تا حدودی دست یافته بود. ایران اعلام کرد که تحقیقات انجام گرفته بر تکه های موشکهای اصابت کرده نشان میدهد آنها ساخت روسیه بوده و در سالهای ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ تولید شده اند. ایران به دولت روسیه بدلیل تحویل این موشکها به عراق اعتراض کرد. در روز ۶ مارس هم حملاتی به سفارت روسیه در تهران و کنسولگری این کشور در اصفهان صورت گرفت.
پیش بینی ها و گمانه زنی ها در مورد الگوی حملات بسیار متفاوت است، اما براساس ادعاهای ایران و عراق، رابطۀ جنگ نفتکشها و حملات موشکی در سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸ به وضوح قابل درک است. اغلب این ادعاها غیر واقعی بودند؛ بخصوص ادعاهای عراق در مورد حمله به اهداف دریایی و ادعای ایران در مورد حمله به اهداف شهری.
موفقیت عراق تا حدودی بدلیل ضعف ایران در آماده کردن و جایگزینی سریع موشکهایش بود. ایران به شلیک موشکهای عقاب خود ادامه داد و در سال ۱۹۸۸ در حدود ۱۰۴ موشک عقاب به سمت عراق شلیک کرد. برد این موشکها تنها ۴۰ کیلومتر بود و از دقت کافی برخوردار نبود و تنها در هدف قرار دادن اهداف وسیع کاربرد داشت. درحالیکه کلاهک جنگی عقاب ۷۰ کیلوگرم وزن داشت، اما ایران هیچ راهی برای کنترل این موشک و اصابت آن به هدفی معین نداشت. ایران تنها قادر بود این موشکها را به شهرهای مرزی عراق نظیر بصره، ابوالخصیب، الزبیر، ام القصر و خانقین شلیک کند.
ایران توانست تا از منابع مختلف، موشکهای اسکاد بیشتری را بدست آورد. در ۵۲ روز جنگ شهرها در سال ۱۹۸۸، ایران حداقل ۷۷ موشک اسکاد به شهرهای عراق شلیک کرد:۶۱ موشک به بغداد، ۹ موشک به موصل، ۵ فروند به کرکوک، یک موشک به تکریت و یکی هم به کویت. ایران در یک روز ۵ موشک شلیک میکرد و حتی در یک مورد، ظرف ۳۰ دقیقه ۳ موشک شلیک نمود.
ایران همچنین شلیک موشکهای ایران-۱۳۰ ساخت خود را نیز آغاز کرد. این موشکها به سپاه تحویل داده شده بود و اولین بار ۱۹ مارس ۱۹۸۸و علیه شهر العماره بکار گرفته شد. در آوریل هم ۴ موشک دیگر از همین نوع به العماره اصابت کرد. البته دستاوردهای این حملات چندان قابل توجه نبود و مشخص نشد آیا موشکهای ایران-۱۳۰ به هدف خورده اند یا خیر.
تا روز ۱۰ مارس عراق مدعی شد که ۴۷ فروند موشک به سمت ایران شلیک کرده که بجز ۵ فروند، بقیه به تهران اصابت کرده است. ایران نیز اعلام کرد که بغداد و دیگر شهرهای عراق را با ۲۵ موشک هدف قرار داده است. همچنین هردو طرف از نیروی هوایی خود نیز در این حملات استفاده کردند. عراق در هر روز ۱۰ شهر ایران را هدف قرار میداد. ایران حملات خود به بصره را با شدت بیشتری از سر گرفت. این حملات باعث شد تا ایران و عراق، آتش بس موقت دیگری در ۱۱ مارس اعلام نمایند. اما با این حال، تلفات ایران در این مدت به ۱۶۵ کشته و ۴۴۰ مجروح رسید.
تأثیر دور جدید حملات عرق به ایران، بسیار متفاوت با گذشته بود. در گذشته ایرانیها قادر بودند تا با حملات محدود و گذرای عراق کنار آمده و خود را با آن وفق دهند، اما در دور جدید حملات موشکی پر دامنه و مداوم، ترس از استفادۀ مجدد عراق از سلاحهای شیمیایی، در روحیه مردم ایران ، تأثیر بسیاری گذاشته بود. همچنین شایعاتی مبنی بر فرار مقامات ایرانی-از جمله آیت ا... خمینی -روحیۀ مردم را بیشتر تحت تأثیر قرار می داد. بر اساس برخی گزارشها، میلیونها نفر در ماههای مارس و آوریل از تهران به شهرهای اطراف فرار کردند.
موشکهای عراقی خسارات فیزیکی چندانی به اهداف ایرانی وارد نمیکرد و تلفات جانی آن هم تقریباً ۱۰ نفر به ازای هر موشک بود. اما بمباران شهرها بسیار مرگبارتر بود ، ولی باز هم خرابی های زیادی به جای نمی گذاشت. اما به نظر نمی رسید بمبارانها و موشک باران ها به تنهایی تأثیری بر روحیه مردم داشته باشد.
در واقع حملات موشکی عراق و عوامل دیگری از جمله ترس از حملۀ شیمیایی، دلهره و اضطراب مردم را بیشتر می کرد. تأثیر تلفات نظامیان ایران در سال گذشته، افزایش خستگی مردم و نظامیان از جنگ، عدم توانایی ایران در انجام عملیات تلافی جویانه، شایعات ایجاد اختلاف و دو دستگی در رهبری ایران، مشکلات جدی اقتصادی و بالا رفتن قیمتها و علم به اینکه در صورت توقف حملات و عملیاتها از طرف ایران، دیگر تهدیدی متوجه آنها نخواهد بود، همگی در پایین آمدن روحیۀ مردم مؤثر بود.
با این وجود، جنگ شهرها به ندرت رهبران ایران را به مذاکره برای توقف سریع جنگ متمایل می ساخت. در صحنه سیاست نیز، ایران تلاشهای جدیدی را آغاز کرد تا با فشار عراق برای ایجاد آتش بس، مقابله نماید. این کشور - ایران - گامهای تازه ای برداشت تا تلاش سازمان ملل برای تحریم تسلیحاتی را متوقف کند. ایران مدعی شد درصورتی که قطعنامه ، نکتۀ مبهمی نداشته باشد وایران را مجبور به انجام کاری نکند، آن را خواهد پذیرفت.
۵ مارس آمریکا، بریتانیا و فرانسه تلاش کردند تا حمایت شورای امنیت را برای تحریم تسلیحاتی با مهلتی ۳۰ تا ۶۰ روزه، بدست آورند، اما در جلب حمایت چین و روسیه موّفق نبودند. پس از آن روسیه طرح آتش بس موقتی را در حملات موشکی پیشنهاد کرد که عراق به شدت با آن مخالفت کرد. این وضعیت باز هم سازمان ملل را عملاً از کار انداخت و تنها اقدام آنها دعوت از وزرای امور خارجۀ دو طرف برای انجام مذاکراتی فشرده در نیویورک بود.
در مورد وضعیت خلیج نیز از ۱۲ فوریه تا ۶ مارس ۱۹۸۸، هیچ حمله ای در این منطقه صورت نگرفت که از زمان دخالت غربیها، بیشترین وقفه بود. اما در ۶ مارس، نیروی دریایی سپاه پاسداران، بالگردهای شناسایی آمریکا را که در حال گشت زنی بودند ،هدف آتش خود قرار داد. ۸ مارس نیز عراق یک کشتی ایرانی را هدف قرار داد. عراق پیش از نیز ادعا کرده بود که ۲۳ بار به کشتیهای ایرانی حمله کرده که تنها ۹ حمله تأیید شد. عراق بطور منظم حملات خود به خلیج را ادامه می داد. این کشور همچنین در ۱۹ مارس حملۀ گسترده ای را به جزیرۀ خارک ترتیب داد که طی آن ، دو نفتکش در آتش سوخت و ۴۹ نفر نیز کشته شدند. سپاه پاسداران نیز با دور جدیدی از حملات به خلیج ، به این حمله پاسخ داد. در ۳۰ مارس ۱۹۸۸ نیز درگیری کوچکی بین نیروهای کویتی و قایقهای تندروی ایرانی در نزدیکی بوبیان رخ داد.
۱۰-۷) آغاز نبردهای زمینی شمال در ماه مارس:
۱۳ مارس، اولین گزارشها مبنی بر آغاز درگیری های تازه در شمال منتشر گردید. نیروهای تازه استقرار یافتۀ ایران در شمال، حملات خود به مناطق مرزی عراق از جمله شهرهای حلبچه، خورمال و دجیله در ۱۵۰ مایلی شمال بغداد را آغاز کردند.
ایران حملات توپخانه ای خود را آغاز کرد و ترکیبی از نیروهای پاسداران، کردهای شورشی، عراقیهای شورشی و اسرای سابق، ۱۵ روستای مرزی و ۱۵ مایل مربع از منطقه سلیمانیه را تصرف کردند. عراق مدعی شد که این حمله را دفع کرده و دو تیپ از نیروهای ایرانی را به عقب رانده و بیش از ۱۰۰۰ نفر از آنها را کشته است. اما پوچ بودن این ادعاهای عراق پس از سالها جنگ مشخص شده بود و واضح بود که ایران در حملات خود به پیروزی هایی دست یافته است. بعلاوه این حمله، آتش بس موقت در جنگ موشکی را درهم شکست. در همان روز، عراق ۷ موشک به تهران شلیک کرد و هواپیماهای این کشور نیز ، دیگر شهرهای ایران را بمباران کردند.
فشار حملات ایران ادامه داشت. نیروهای ایران به اکثر مناطق کوهستانی نزدیک به آب بند دربندیخان حمله کردند. هدف ایران از این حملات این بود که به اندازه کافی در شمال عراق نفوذ کنند و با رسیدن به منطقۀ سلیمانیه، کنترل مخزن دربندیخان را در دست بگیرند. این آب بند که از یکی از بزرگترین سدهای عراق سرچشمه میگرفت، نیروی برقابی شمال شرقی عراق و بغداد را تأمین میکرد.
درحالیکه ایرانیها مجبور بودند حملات خود را از بین مناطق کوهستانی و با خطوط ارتباطی بسیار ضعیف انجام دهند، به این نتیجه رسیدند که با استفاده از این موانع طبیعی و حمایت کردها، میتوانند در عراق پیشروی کرده و آتش برتر عراقیها را خنثی نمایند. در نتیجه حملات ایران ، موفقیتهایی بدست آمد. عراق بیشتر نیروهای خود را در جنوب مستقر کرده بود تا برای انجام عملیات و همچنین مقابله با عملیات احتمالی ایران، آماده باشند. عراق تنها دو گردان از نیروهای خود را در جبهۀ شمال مستقر کرده بود که این نیروها در مناطق کوهستانی منطقه، بخوبی موضع نگرفته بودند.
عراق همچنین اشتباهات تاکتیکی بسیاری مرتکب میشد. نیروهای این کشور بسیاری از ارتفاعات را خالی کرده بودند ،اما پس از مدتی دوباره مستقر شدند و به دفاع از شهرهای مرزی پرداختند. خروج از ارتفاعات و عدم پوشش مناسب باعث شد تا نیروهای عراقی در معرض حملات از جناحهای مختلف قرار بگیرند و بسیاری از شهرهای مرزی عراق بدون پوشش دفاعی ارتفاعات، آسیب پذیر بودند. این پراکندگی نیروهای عراقی باعث شد تا تمرکز خود بر مناطق و خطوط اصلی حمله را از دست بدهند. نیروهای عراقی با مشکل نفوذ کردها در میان خطوط ارتباطی خود نیز روبرو بودند.
نتیجۀ اشتباهات عراق این بود که بیشتر نیروهای لشکر ۴۳ خود و همینطور تانکها، خودروهای زرهی، توپخانه ها و خودروهای پشتیبانی بسیاری را از دست داد. در جریان حملۀ سال ۱۹۸۶ ایران به فاو، نیروهای ایران دریافتند که پس از تصرف مواضع عراق، ادوات و تجهیزات بسیاری را به غنیمت خواهند گرفت. با این وجود ایران نمی توانست با سرعت در خاک عراق پیشروی نماید و مانع تجدید قوای نیروهای عراقی شود. ایران قادر نبود تا دستاوردهای خود را برای مدت طولانی حفظ نماید. علاوه بر این ،بیشتر نیروهای ایران در مناطق کوهستانی شمال مستقر بودند و در بسیج نیروهای جایگزین برای دفاع از جبهه های جنوب نیز ناموفق بودند.
۱۰-۸) استفادۀ بی رحمانه از سلاح های شیمیایی:
درمناطق حلبچه و دجیله، اتفاقات تازه ای رخ داد. این شهرها اکثراً کرد نشین بودند و مردم آنها اغلب از کردهای ضد عراقی منطقه، حمایت میکردند. عراق نیز با آنها به عنوان مراکز خیانت به کشور برخورد کرد و آنها را بمباران شیمیایی کرد. عراق از سلاحهای شیمیایی خود به عنوان سلاحی دهشتناک سود می برد. آنها بیش از آنکه به فکر شکست ایران یا تنبیه ساکنان حلبچه و دجیله باشند، از این سلاحها بر علیه کردها استفاده کردند تا تلاش آنها برای کنترل مناطق شمالی را متوقف سازند. در فصل زمستان علیرغم درگیریهای خونین، کردها به پیروزیهای مهمی دست یافتند.
نیروهای کرد در ماه سپتامبر ، شهری مرزی در همسایگی ترکیه را اشغال کردند. نیروهای ایرانی و کرد نیز بیش از ۱۰۰ مایل مربع از خاک عراق در منطقۀ کرکوک شامل ۲۹ بلندی، ۶ روستا و یک رودخانۀ منطقه را اشغال نمودند. کردها در ژانویه ۱۹۸۸ شهر مرزی دیرلوک را تصرف کردند و پس از آن حملات شدیدی علیه منطقه اربیل انجام دادند. نیروهای اتحادیه میهنی کردستان به رهبری جلال طالبانی و حزب دموکرات کردستان به رهبری بارزانی تصمیم به همکاری با یکدیگر گرفتند. به نظر میرسید این همکاری نتیجۀ مذاکراتی باشد که رفسنجانی در اواخر سال ۱۹۸۷ در ایران پی ریزی کرد.
عراق همچنان قادر بود تا با ترکیبی از نیروهای عراقی، نیروهای امنیتی کرد حامی دولت و جنگجویان محلی، امنیت بیشتر مناطق شمال را حفظ نماید. همچنین عراق باید برخی از گردانهای خود و شبه نظامیان را در منطقه مستقر میکرد و مسیرهای نفوذ کردها را
مین گذاری می نمود. نبرد پارتیزانهای کرد نیز بسیار خشونت آمیز و بیرحمانه و تلفات غیرنظامیان بسیار بالا بود. مانند بسیاری از جنگهایی ازاین دست، این نبرد نیز جنگ ارعاب و وحشت بود و اعمال وحشیانه از جانب هر دو طرف، صورت میگرفت.
بیشتر مردم بیرون از منطقه ،تنها استفاده از گازهای شیمیایی علیه غیر نظامیان را می دیدند و این مسئله دستاوردهای تبلیغاتی خوبی برای ایران داشت. این کشور تصاویری از ۴۰۰۰ غیر نظامی که بر اثر گاز خردل و دیگر عوامل شیمیایی کشته شده بودند، پخش میکرد. در نتیجه مشخص شد که عراق از این گازها علیه زنان و کودکان نیز استفاده کرده است. در حالیکه کارشناسان آمریکایی اعلام کردند در جریان درگیریها در حلبچه، ایران نیز از گازهای شیمیایی استفاده کرده، اما این عراق بود که با موج محکومیتهای جهانی مواجه شد.
همزمانی پیروزیهای اندک ایران و موج واکنشهای خارجی علیه عراق، ایران را نسبت به اهمیت پیروزیهایش در منطقه فریب داده بود. آیت ا... خمینی ۲۰ مارس اعلام کرد که برای پیروزی نهایی آماده می شویم. همان روز ایران مدعی شد که ۱۳ موشک به سمت عراق شلیک کرده است.
ایران به حملات خود در شمال شرقی شهر کردنشین سیّد صادق ادامه داد. عراق ۷۲۰۰ نظامی از لشکر ۷ ارتش را مستقرکرد و اقدام به حملۀ متقابل نمود که با دفاع ۳۰ هزار نیروی ایرانی مواجه شد. سپس ایران ۱۶ کیلومتردر کوههای ریشان پیش روی کرد و سیّد صادق را به اشغال خود درآورد. شدت این درگیریها به حدی بود که عراق مدعی شد جنگنده های این کشور روزانه ۲۲۴ بار به پرواز در می آمدند. عراق همچنین بطور متوسط هر روز یکی از هواپیماهای خود را از دست می داد.
نتیجۀ پیروزیهای موقتی ایرانی ها این بود که آنان مجبور شدند نیروهای بیشتری را از جنوب به شمال اعزام کنند که این کار باعث وارد آمدن تلفات سنگین به آنها شد و به پیشرفت خاصّی هم دست نیافتند. در ادامۀ درگیریها ،عراق از برتری قدرت هوایی و توان آتش خود بیشتر بهره گرفت. عراقیها در اوایل آوریل خطوط دفاعی خود را مجدداً مستقر کردند و رفته رفته ایران را به عقب راندند و سیّد صادق را باز پس گرفتند.
عراق مواضع ایران در ۴۰ مایلی غرب دربندیخان را باز پس گرفت. ایران در برابر ادعاهای عراق در مورد باز پس گیری مواضع خود و وارد آوردن تلفات سنگین به ایران ،بطور غیر منتظره ای سکوت کرد. اما جزئیات دقیق آن وقایع همچنان مشخص نیست. مانند عملیاتها و حملات گذشته، ایران بازهم از کمبود تکنولوژی و فقدان توان آتش کافی برای ادامۀ پیشروی خود، رنج می برد.
۱۰-۹) پیشرفتهای تازه در جنگ شهرها:
عراق به حملات موشکی خود به شهرها ادامه می داد و در ۲۲ مارس مدعی شد که ۱۰۶ موشک به شهرهای ایران شلیک کرده است. عراق در هر روز ۱۰ موشک شلیک می کرد. ۲۷ مارس ۱۹۸۸ ایران مدعی شد عراق از موشکهای جدید با قدرت انفجاری بیشتر استفاده می کند.
عراق بجز تهران، به قم و ۴ شهر دیگر ایران نیز حملات هوایی گسترده ای انجام می داد. این حملات موشکی و بمبارانها تقریباً بی اثر بود و تنها در حدود ۱۸ درصد از آنها به هدف برخورد می کرد. اما با این وجود، حملات عراق به ۳۷ شهر ایران ادامه داشت و عراق همچنین به ایران ،اجازۀ ترمیم و بازسازی پالایشگاه ها و سیستم توزیع نفت را نمی داد.
تا ۷ آوریل ۱۹۸۸، تعداد حملات موشکی عراق به شهرهای ایران به ۱۴۰ مورد رسید.ایران نیز با شلیک ۶۵ موشک اسکاد به این حملات پاسخ داد اما اکثر این موشکها ، یا به هدف اصابت نکردند و یا خسارات چندانی برجای نگذاشتند. روز ۷ آوریل ایران مجبور شد تا ازتعداد اندکی از هواپیماهای باقیمانده خود برای حمله به بغداد استفاده نماید. در این حمله یکی از هواپیماهای ایران، هدف قرار گرفت.
تبلیغات ایران علیه استفادۀ عراق از سلاحهای شیمیایی در حلبچه، به سرعت نتیجۀ معکوس داد و باعث ایجاد ترس و دلهره در بین مردم و رزمندگان ایرانی شد. واضح بود که این ترس بیش از همه بر سربازان تازه به خدمت گرفته شده، نیروهای داوطلب و حمایت عمومی از جنگ تأثیر می گذاشت.
۱۰-۱۰) بازپس گیری فاو توسط نیروهای عراقی:
عراق دور جدیدی از حملات زمینی را آغاز کرد که مسیر جنگ را تغییر داد. این کشور ناگهان از حالت دفاع به حالت حملۀ متقابل، تغییر وضعیت داد. این تغییر وضعیت، بسیار سریع و بدون هشدار و علائم قبلی روی داد. عراقیها از سال ۱۹۸۴ تمرینات مشابهی را برای چنین روزهایی انجام می دادند.
در اوایل ۱۹۸۸، با حمایت عراق، حملات جدید ارتش ملی آزادی بخش مجاهدین در ۱۴ مایلی شوش آغازشد. در همین زمان عراق به تقویت نیروهایش در جنوب اقدام کرد. درحالیکه هواپیماهای ایرانی برای حمله به نقاط تمرکز نیروهای عراقی حاضردر بصره در ۲۶ مارس ۱۹۸۸ آماده می شدند، اما بنظر نمی رسید که خطر حملات متقابل و تلافی جویانۀ عراق را جدّی گرفته باشند. عراق پیش از آغاز حملات خود، عملیات فریب دهنده ای را به مدت یک ماه اجرا کرد و بگونه ای به تحرکات نیروهایش ادامه داد تا این ذهنیت را بوجود آورد که در حال استقرار نیروهای خود در شمال می باشد.
هنگامی که حملات عراق آغاز شد، یکی از بزرگترین عملیاتهای این کشور از سال ۱۹۸۰ بود. نیروهای عراقی به مدت یک ماه در نزدیکی دریاچۀ الحراء آموزش دیده بودند. عراق لشکر ۷ از ارتش و نیروهای گارد ملّی را با نظامیان تازه آموزش دیده تقویت کرد. ۲ ماه پیش از آغاز حمله، بصورت پنهانی زرّادخانه های عظیمی از مهمات، سلاحهای شیمیایی و توپخانه ای در منطقه مستقر کرد. عراق تا ۱۷آوریل و آغاز ماه رمضان صبر کرد، زمانیکه نیروهای ایرانی برای روزه گرفتن آماده می شدند و بسیاری از مواضع خود را در فاو رها کرده بودند. برخی از گزارشها نشان می داد که نیروهای پادگان فاو از ۵۰ هزار نفربه ۵ تا ۸ هزار نفر کاهش یافته بودند. این کاهش نیرو و رها کردن مواضع بدلیل جابجایی نیروها و جایگزینی آنها با نیروهای جدید بود.
در پادگان فاو تنها نیروهای داوطلب و افراد سالخورده باقی مانده بودند. فرماندهان آنها نیز قادر به تحلیل سریع موقعیت و واکنش به موقع نبودند. سازمان دفاعی نیروهای ایرانی نیز بسیار بد و ضعیف شکل گرفته بود و فاقد عمق کافی بود. تنها یک پناهگاه بزرگ در فاو برای آنها فراهم شده بود. همچنین بسیاری از امکانات دفاعی ، نیمه کاره رها شده و به مرحلۀ بهره برداری نرسیده بودند. برای مقابله با جنگ شیمیایی نیز آمادگی خاصی بین نیروهای ایران مشاهده نمی شد.
عملیات "رمضان المبارک" عراق بگونه ای زمان بندی شده بود که بیشترین دستاوردهای تاکتیکی و غافل گیری را داشته باشد. در زمان شروع حمله، نیروهای ایرانی در حال برپایی جشن شب پیش از آغاز ماه رمضان بودند. عراق نیز بدون هیچ هشداری، حمله خود را آغاز کرد و ۵ بامداد شروع به پیشروی نمود. نیروهای لشکر ۷ عراق تحت فرماندهی ژنرال ماهر الرشید تا کرانۀ شط العرب ، پیش روی کردند. در این عملیات عراق برای دور زدن خط دفاعی ایران حملات آبی - خاکی را پایه ریزی کرد و از گازهای شیمیایی نیز بطور گسترده، استفاده نمود.
نیروهای گارد ملی که از زبده ترین نیروها بودند و تمرینات بسیاری در سالهای ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ پشت سر گذاشتند، از جنوب تا مرکز فاو پیش رفتند و تا ۲۱ مایلی موقعیتی بین زبیر و ام القصر نیروهای خود را مستقر کردند. نسبت نیروهای عراق به نیروهای ایرانی در این زمان، ۶ به ۱ شده بود و برتری با نیروهای عراقی بود. لشکر سوم عراق نیز از سوی دیگری به فاو حمله کرد؛ نیروهای ویژه نیز از غرب فاو و دریاچۀ نمک این منطقه ،وارد عمل شدند. آنها همچنین از عامل اعصاب ناپایدار استفاده کردند که با توجه به شرایط مساعد آب و هوایی، بسرعت خطوط دفاعی نیروهای ایران را در هم شکست.
هم زمان، نیروهای عراقی حملات آبی - خاکی موفقیت آمیزی را از سمت ام القصر آغاز کردند. این نیروها راه خود را از میان میدانهای مین و موانعی چون سیم خاردار ادامه دادند و تلفات سنگینی به دشمن وارد کردند. توپخانه های عراق نیز بخوبی عمل می کردند و آتش منظم و متمرکزی را در پشتیبانی از نیروهایشان، ایجاد می نمودند.
اگرچه در عبور از میدانهای مین و دیگر موانع ،تلفات بسیاری به نیروهای عراقی وارد شد، اما نیروهای ایران هرگز پس از حملۀ اولیه نتوانستند توان خود را باز یابند و نیروهای خود را مجدداً سازماندهی نمایند. بسیاری از نیروهای ایرانی سنگرهای کوچکی برای دفاع ایجاد کرده بودند و فرماندهان آنها نیز توانایی تقویت و جمع آوری دوبارۀ نیروهایشان را نداشتند. در این میان، برخلاف نبردهای قبلی، نیروهای اندکی تمایل به مردن داشتند. نیروهای ایرانی شروع به عقب نشینی از راه شط العرب کردند، اما عراقیها پلهای معلق آنها را که روی رودخانه سوار کرده بودند، هدف قرار دادند. عراق ادعا کرد که در اولین روز عملیات، نیروی هوایی اش ۳۱۸ جنگنده و بالگرد را در پشتیبانی از نیروهای زمینی به پرواز درآورده است.
۳۵ ساعت پس از شروع عملیات، پرچم عراق بار دیگر در فاو به اهتزاز درآمد. عراق بیشتر تجهیزات و مهمات باقی مانده در فاو را به غنیمت گرفت و همین مسئله باعث شد تا نیروهای ایران در جنوب ، ضعیف تر از قبل شوند.
وحشت و آشفتگی ایران از این حمله باعث شد تا در ۱۸ آوریل، ایران، کویت و آمریکا را به حمایت از عراق در انجام این عملیات متهم کند. در همین زمان شایعه شد که رفسنجانی و محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران به فاو رفته بودند تا موقعیت را حفظ نمایند، اما موفق نبودند. در بازگشت نیز آیت ا... خمینی از ملاقات با آنها، امتناع کرد.
تنها نتیجه سیاسی این شکست ایران، برکناری سرتیپ اسماعیل سهرابی فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح بود و سرتیپ علی شهبازی به جای وی برگزیده شد. فرمانده قبلی نیز به سمت نمادین و تشریفاتی " مشاور نظامی " شورای عالی دفاع منصوب شد. خامنه ای رئیس جمهور نیز در مراسم سوگند شهبازی تأکید کرد نیروهای ارتش و سپاه باید با هماهنگی کامل با یکدیگر عمل کنند. وی افزود نیروهای نظامی ما ،اکنون بیش از هر زمان، نیاز به خدمت صادقانه و فداکاری دارند.
تغییرات انجام شده نشان داد که آخوندهای ایران از عملکرد نظامیان ناراضی می باشند و آنها را سرزنش می کنند.
۱۰-۱۱) درگیری جدید نیروهای دریایی ایران و آمریکا:
همزمان با بازپس گیری فاو، درگیریها در خلیج نیز به اوج رسید. ابتدا ایران در ۵ آوریل با حمایت از تروریستهای منتسب به این کشور در ربودن یک فروند بوئینگ ۷۴۷ خطوط هوایی کویت در مسیر تایلند، به تنشها دامن زد. هواپیما ربایان با استفاده از خلأ امنیتی فرودگاه بانکوک، بیش از ۱۰۰ گروگان گرفتند. تروریستها از کویت خواستند تا ۱۷ نفر را که به اتهام اقدامات تروریستی دستگیر کرده اند آزاد نمایند. آنها سیاست تهدید و ارعاب در پیش گرفتند و اعلام کردند که هواپیما را به قبرس، سپس تهران و در نهایت به الجزایر منتقل خواهند کرد. بنظر میرسید زمانیکه هواپیما در تهران فرود آمد، ایران نیروهای تازه ای به هواپیما ربایان افزود و مسلسل، نارنجک و سلاحهای دیگری نیز در اختیار آنها گذاشت. هواپیماربایان نشان دادند که بخوبی آموزش دیده و اطلاعات فنّی و تخصصی بسیاری در زمینۀ عملکرد و جزئیات هواپیما دارند.
۱۳ آوریل ۱۹۸۸ ،ایران گامی جدّیتر و خطرناکتر برداشت و قایقهای سپاه پاسداران میدان مین جدیدی در خلیج ایجاد کردند. روز بعد یکی از کشتیهای آمریکا که از عملیات حفاظت نفتکشها باز می گشت با یکی از این مین ها برخورد کرد. این انفجار سوراخی ۲۲ فوتی در بدنۀ آن ایجاد کرد و ۱۰ ملوان آمریکایی زخمی شدند. قسمت موتور کشتی را نیز آب فرا گرفت.
این انفجار به قسمتهای بسیاری از کشتی از جمله ستون زیرین کشتی، موتورخانه و موتور اصلی آسیب جدی وارد کرد. درخطوط و لوله های سوخت آن نیز پس شکستگی، آتش عظیمی بوجود آمد. بدلیل اینکه بخش موتورخانۀ کشتی کاملاً خودکار بود و هیچ کس در آن حضور نداشت، این حمله تلفات جانی در پی نداشت.
کارکنان کشتی با مشکلات فراوانی روبرو شدند. آنها باید شکاف ایجاد شده در بدنه را به سرعت پوشش می دادند و صفحه های فلزی نیز باید به شکافهای عمیق ایجاد شده در عرشه جوش داده می شدند. کشتی در محاصرۀ مین ها قرار داشت و کمک رسانی به آن بسیار مشکل بود.
در عین حال این کشتی، نکات مثبتی نیز داشت. بدلیل اینکه این کشتی در پایگاه های نظامی تجهیز و مقاوم سازی شده بود، کارکنان کشتی می توانستند آن را با تعمیرات سطحی نجات دهند. این کشتی جایزۀ بهترین عملکرد و مقاومت در برابر خسارات و خرابیها را کسب کرده بود.
آمریکا بسرعت دریافت که ایران عمداً این مین ها را در مسیر کاروان آمریکا قرار داده است. دیگر مینهای کشف شده و شماره سریال آنها نشان داد که این مین ها از مدل مین های روسیه و ساخت ایران می باشد و به تازگی کار گذاشته شده اند. مین یابهای اروپایی نیز چند مین دیگر را کشف کردند و اعلام کردند چندین میدان مین دیگر نیز وجود دارد.
۱۴ آوریل در دیدار گروه برنامه ریزی امنیت ملی آمریکا با مقامات کاخ سفید، تصمیم گرفته شد تا به ۳ سکّوی نفتی ایران در خلیج که در اختیار نیروی دریایی سپاه پاسداران قرار داشت، حمله شود. گروه برنامه ریزی از انتخاب اهداف زمینی در داخل ایران خودداری میکرد و آسیب پذیری شدید ایران نسبت به ایجاد وقفه در صادرات نفت خود بسیار زیاد بود. ریگان نیز در همان روز ، پیش نویس طرحهای احتمالی برای این حمله را بررسی و در جلسۀ ۱۷ آوریل زمان حمله را مشخص ساخت. روز بعد نیز ریگان نمایندگان کنگره را از این حمله آگاه ساخت. آمریکا اطلاع نداشت که در همان روز عراق برای حمله به فاو برنامه ریزی کرده بود.
صبح روز ۱۸ آوریل هواپیماهای آمریکایی از ناو اینترپرایز بر فراز خلیج به پرواز درآمدند. در این حمله ترکیب کاملی از هواپیماهای شناسایی، پشتیبانی، جنگنده های سبک و جنگنده های اف۱۴ به پرواز درآمدند. این هواپیماها به موشکهای لیزری هدایت شونده، بمبهای خوشه ای و موشکهای هارپون مجهز بودند.
ساعت ۹ صبح ۱۸ آوریل، آمریکا به مدت چند دقیقه اقدام به هشدار دادن به این سکو کرد. ۲۰ تا ۴۰ پاسدار حاضر در این سکو با رها کردن ضدهوایی ها و پدافند هوایی، آنجا را ترک کردند. پس از ۱۷ دقیقه، حمله و بمباران سکو آغاز و سپس این سکو منفجر و منهدم شد. سه کشتی آمریکایی نیز که حامل ۴۰۰ تفنگدار دریایی و چندین بالگرد بودند، آنان را همراهی میکردند. پس بمباران سکو، در ساعت ۱۰:۴۰ دقیقه، تکاوران نیروی دریایی با ورود به سکو، باقیمانده تأسیسات آن را منفجر کردند.
در ساعت ۹:۳۰ دقیقه صبح، سه کشتی آمریکایی دیگر هشدارهای مشابهی به سکوی نفتی نصر در نزدیکی جزیرۀ سیری دادند. نیروهای ایرانی به روی این کشتیها آتش گشودند. پس از پاسخ دادن یکی از کشتیها به آتش نیروهای ایران، تمامی آنها ،سکو را تخلیه کردند. پس از آن کشتیهای آمریکایی سکوی نصر را بمباران و منهدم کردند. این دو سکو تقریباً در فاصله ۱۰۰ مایلی از یکدیگر بودند.
چند ساعت پس از انهدام سکوی نصر، کشتی نیروی دریایی ارتش ایران با نام جوشن، که به موشکهای هارپون و گربۀ دریایی مجهز بود، به ۱۰ مایلی کشتیهای آمریکایی نزدیک شد. کشتی آمریکایی واین رایت به جوشن هشدار داد تا فاصلۀ خود را حفظ کند و در غیر اینصورت هدف حمله قرار خواهد گرفت. اما کشتی جوشن موشکهای گربۀ دریایی خود را به سمت این کشتی شلیک کرد. کشتی آمریکایی نیز این موشک را از مسیر خود منحرف کرد و آن را دفع نمود. کشتی آمریکایی پس از آن با شلیک ۴ موشک به جوشن پاسخ داد و در کمتر از یک ساعت این کشتی غرق شد. پس از آن،این کشتی به دو فروند اف ۴ ایران که در نزدیکی آنها بودند، شلیک کرد که احتمالاً یکی از آنها آسیب دید. سپس نیروهای ایران از یک قایق تندرو به روی بالگردهای مستقر در کشتی سیمپیسون آتش گشودند. دیگر هواپیماهای ایرانی حاضر در منطقه دو فروند P-۳ وسی ۱۳۰ بود که اقدام خاصی انجام ندادند.
حملات نیروهای ایرانی باعث شد تا آمریکا حمله به سکوی سوم را متوقف نماید. چرا که واضح بود این درگیریها می توانست منجر به افزایش تنشها و جنگ بین نیروهای دریایی دو کشور شود. با این حال ،ایران گامهایی برداشت و اقداماتی انجام داد که برخلاف خط مشی آمریکا بود و به تنش ها دامن می زد. ظهر همان روز ۳ قایق تندروی ایران باردیگر بالگردهای مستقر در ناو سیمپسون، یک یدک کش این کشور و یک کشتی پشتیبانی را در آنسوی سواحل امارات هدف قرار دادند. ساعاتی بعد یک کشتی ایرانی، نفتکش ۱۱۳ هزار تنی حامل پرچم بریتانیا و سکویی نفتی در میدان نفتی مبارک در ۱۵ مایلی ساحل ابوظبی را هدف قرار دادند. فعالیت و بهره برداری از این سکو ،تحت اختیار آمریکا بود.
دقایقی بعد جت های آ ۶ آمریکا ،سه قایق ایرانی را که به سکوی مبارک حمله کرده بودند، شناسایی کردند. چگونگی برقراری ارتباط بین فرماندهان، درس مهمی در مورد اهمیت ارتباط ماهواره ای به کشورهای جهان داد. این ارتباط رادیویی از جت های آ۶ با ناو اینترپرایز آغاز شد و به ترتیب تا فرمانده نیروهای عملیاتی خاورمیانه در خلیج، فرمانده نیروهای اعزامی آمریکا در فلوریدا، وزیر دفاع و فرمانده ستاد مشترک ارتش، حاضر در مرکز فرماندهی ارتش در پنتاگون، ادامه داشت. رئیس ستاد مشترک ارتش پس از تماس با مشاور امنیت ملی رئیس جمهور، برای حمله به قایقها اجازۀ خواست. پس از تأیید رئیس جمهور و حمله به قایقها با موشکهای هدایت شونده، یک قایق غرق و یک فروند نیز از کار افتاد. از سرنوشت قایق سوم اطلاعی در دست نیست. تمام این زنجیرۀ ارتباطی از جت آ۶ تا تأیید رئیس جمهور، تحت هدایت سیستم ارتباطی ایمن و بدون تأخیر سراسری انجام گرفت. از زمان درخواست جت آ۶ تا دریافت دستور رئیس جمهور ،تنها کمتر از ۳ دقیقه بطول انجامید.
آمریکا با وارد شدن به سیستم ارتباطی ایران متوجه شد که ۲ ناوچۀ ایرانی دستور حمله به نیروهای آمریکا را گرفته اند. ناوچه های ایرانی به سمت نیروهای آمریکا در حرکت بودند که با هشدارهای آمریکا روبرو شدند. در ساعت ۴ بعداز ظهر، ناوچۀ سهند ایران که کشتیهای باری خلیج را مورد حمله قرار می داد، در جنوب جزیرۀ قشم و تنگۀ هرمز مشاهده شد. پس از دقایقی، سهند آتش خود را بروی ۳ جنگندۀ آ۶و کشتی های آمریکایی حاضر در منطقه گشود. هواپیماهای آمریکا نیز این ناوچه را با موشکهای هدایت شوندۀ لیزری هدف قرار دادند. ساعتی پس از حمله ، این ناوچه از کار افتاد و طعمۀ حریق شد. این ناوچه در همان شب غرق گردید.
ساعاتی پس از حملۀ سهند، ناوچۀ سبلان نیز موشکی به سمت ناو آمریکایی جک ویلیامز و جت های آ۶ حاضر در منطقه شلیک کرد.هیچ کدام از این موشکها به هدف ننشست و جنگنده های آمریکایی پس از آن، این ناوچه را نیز هدف قرار داده و بشدت به آن آسیب وارد کردند. اگرچه ناوچۀ سبلان به حمله به کشتیهای خلیج شهره بود، اما معاون وزیر دفاع آمریکا دستور توقف حمله به این ناوچه را صادر کرد. آمریکا سپس اجازه داد یدک کش های ایرانی این ناوچۀ آسیب دیده را به بندر عباس حمل کنند. مشخص بود که آمریکا در این درگیریها به پیروزی رسیده و فقط یک بالگرد کبری و دو نفر از ملوانان خود را از دست داده است.
نیروی دریایی ایران بیشتر توان عملیاتی خود را از دست داده بود. ناوشکن های ایران دیگر عملیاتی نبودند و دو ناوچۀ این کشور نیز درحال تعمیر بودند. تجهیزات و اقدامات متقابل آمریکا بخوبی عمل کرد. با این حال شک و تردیدها دربارۀ آنچه که در طول تبادل موشکها صورت گرفت، به قوت خود باقی ماند.
ناو جک ویلیامز اعلام کرد که ۵ موشک کرم ابریشم بسوی آنها شلیک شده، اما مقامات وزارت دفاع آمریکا اعلام کردند مدرکی دال بر شلیک موشکهای کرم ابریشم در دست نیست. اما شاهدان این درگیریها از جمله نمایندگان رسانه ها هر ۵ موشک را دیده بودند، اما مشخص نبود که این موشکها از سایتهای متحرک این موشکها در نزدیکی تنگۀ هرمز شلیک شده یا خیر؟
انگیزۀ ایران نیز از تقابل با آمریکا که به از دست دادن نیمی از کشتیهای فعال این کشور انجامید، هیچگاه مشخص نشد. تلاشهای ایران برای مین گذاری همچنان ادامه داشت، اما موافقت کامل دولت ایران با انجام این مین گذاریها هیچگاه ثابت نشد. تا ۲۲ آوریل، آمریکا همچنان مین های دیگری کشف می کرد.
مین گذاریهای ایران در خلیج احتمالاً به حملات عراق به شهرهای این کشور و افزایش استفاده از گازهای شیمیایی ارتباط داشت و در واکنش به اقدامات عراق بود. این اقدامات عراق باعث شد تا رهبری ایران در ادامۀ جنگ مواضع سخت تر و شدیدتری اتّخاذ کند. در اولین دور انتخابات مجلس در ۸ آوریل ۱۹۸۸، حزب آیت ا... خمینی اکثریت قاطع آراء را کسب کرد. در این انتخابات رفسنجانی و میر حسین موسوی نیز تقویت شدند و تعدادی دیگر از تندروها به مجلس راه یافتند. به عنوان مثال مهدی کروبی در انتخابات نفر دوم شد. او یکی از طرفداران سرسخت گسترش انقلاب به دیگر کشورها بود و یکی از عوامل اصلی شکل گیری درگیری های زائران مکه در سال ۱۹۸۷ بود.
بنظر می رسید که ایران در مورد ماهیت نیروی دریایی و هوایی آمریکا ،دچار سوء تفاهم شده است. فرماندهان ایران بدون اینکه شرایط را بطور کامل ارزیابی نمایند، دستوراتی صادر می کردند. این کشور قصد داشت تا به شکست خود در فاو و همکاری پنهان و آشکار آمریکا و عراق، واکنش نشان دهد. ایران احتمالاً احساس می کرد که این برخوردها می تواند از توافق آمریکا برای تحریم تسلیحاتی، جلوگیری کند. در نهایت ایران امیدوار بود حتی در صورت موفقیت یکی از حملات و عملیاتها، خسارات بسیاری وارد آورد و در این صورت آمریکا را وادار نماید اقدامات نیروهای نظامی خود را متوقف نماید.
در این صورت، ایران باید سریعاً از خواب غفلت بیدار می شد: کنگره ، رئیس جمهور ریگان را بشدت حمایت میکرد. سناتورهای دموکرات سنا پیشنهاد دادند که از خروج نیروهای آمریکا جلوگیری شود و باید اقداماتی بعمل آید که هرگونه انگیزۀ فتنه گری و ایجاد تنش از میان برود و در پس اقدامات آمریکا ،توافق و اجماع حقیقی صورت گیرد تا حیطۀ اختیارات رئیس جمهور کاهش نیابد.
رسانه های روسیه به شدت به اقدامات آمریکا در خلیج حمله کرده و آن را راهزنی نامیدند. چین اعلام کرد که نمی تواند از تحریم تسلیحاتی به عنوان بندی در قطعنامۀ ۵۹۸ شورای امنیت حمایت کند. اما کشورهای اروپای غربی از آمریکا حمایت کرده و تقاضا کردند تا از پهلو گیری کشتیهای ایران جلوگیری شود. مارگارت تاچر نخست وزیر بریتانیا نیز اقدامات آمریکا را کاملاً توجیه پذیر دانست. پس از مشورتهای صورت گرفته در اتحادیۀ اروپای غربی، این کشورها از اقدامات آمریکا حمایت کرده و اعلام کردند کشتیهای مین یاب خود را به مناطق مین گذاری شده اعزام خواهند کرد. کشتیهای کشورهای اروپایی پس از آنکه آمریکا اعلام کرد قصد انجام چند عملیات جنگی در منطقه را دارد، از خلیج خارج شده بودند. روز بعد از بازگشت این کشتیها، ۸ مین که به تازگی کار گذاشته شده بود،کشف شد.
عکس العملهای منطقه ای بسیار پیچیده تر بود. آقای رفسنجانی در ۱۹ آوریل اعلام کرد: "زمان دیگر به نفع ما پیش نمی رود. دنیا - منظورم قدرتهای ضد اسلام دنیاست - تصمیم گرفته تا تمام تلاش خود را برای نجات صدام حسین و بستن دستان ما بکار ببندد."
ایران روز بعد یک موشک کرم ابریشم دیگر از داخل ایران به سمت کویت شلیک کرد تا نشان دهد با وجود شکست در فاو، هنوز قادر به پوشش موشکی منطقه می باشد.
کشورهای حاشیۀ خلیج نیز حمایت خود از اقدامات آمریکا را اعلام کردند، اما در عین حال از این واقعیت که آمریکا از تمام کشتیهای تجاری و تأسیسات نفتی آنها حفاظت نمی کند، ابراز ناخرسندی کردند. آمریکا نیز در پاسخ به ناراحتی این کشورها اعلام کرد که از این پس آمریکا در مناطقی که خود انتخاب می کند ،به یاری تمام کشتی هایی که مورد حمله قرار گیرند، خواهد شتافت و به ایران هشدار داد دیگر هیچ هدفی در خلیج برای این کشور، امن نخواهد بود. آمریکا همچنین همکاریها با متحدان اروپایی خود را افزایش داد.
مداخلۀ رو به افزایش غرب و پیروزیهای عراق در فاو، این کشور را به توقف حملات به شهرها ترغیب می کرد.در ۲۱ آوریل ۱۹۸۸- واحتمالاً به اصرار سازمان مجاهدین خلق - عراق آتش بس یکجانبه ای را اعلام کرد. تا آن موقع عراق ۲۰۰ و ایران ۵۰ موشک را به شهرهای یکدیگر شلیک کرده بودند. تقریباً ۱۰۰ فروند از موشکهای عراق به تهران و اغلب به مراکز پر چمعیت اصابت کرده بود. تعداد تلفات این موشک بارانها در ایران از ۲۹ فوریه تا ۲۱ آوریل به ۲۰۰۰ نفر و در عراق به ۱۰۰ نفر می رسید.
برخوردهای آمریکا با ایران، بر عملکرد کشورهای کشورهای جنوبی خلیج نیز تأثیر گذار بود. عربستان سعودی در ۲۵ آوریل ۱۹۸۸ ارتباط خود با ایران را قطع کرد. اصرارهای کویت و اقدامات ایران مقامات عربستانی رابه این نتیجه رساند که ادامۀ روابط با ایران دیگر به سود این کشور نخواهد بود. عربستان سعودی از نیز فراتر رفته و اعلام کرد موشکهای بالستیک میان برد CSS-۲ با برد ۱۶۰۰ مایل را از چین خریداری کرده و به سمت ایران نشانه گرفته است.روز بعد دفتر هواپیمایی سعودی در کویت منفجر شد.
۱۰-۱۲) بازپس گیری شلمچه و مناطق اطراف بصره از ایران:
در روزهای واپسین آوریل تا هفتۀ سوم ماه می درگیری خاصی صورت نگرفت. نیروی دریایی ایران ،تمرینی نظامی با نام ذوالفقار ۳ را در آبهای خلیج آغاز کرد. براساس اعلام ایران، در این رزمایش بیش از ۵۰ کشتی و ناوچه از انواع مختلف شرکت داشتند. هواپیماهای نیروی هوایی، ارتش، نیروی دریایی سپاه ، یگانهای دریایی و تیپ ۵۵ هوابرد شیراز از ناوگان دریایی ایران حمایت می کردند. قطعاً هدف این رزمایش، نمایش قدرت بود، اگرچه آنچنان قانع کننده بنظر نمی رسید. در همین زمان ناوچه های دماوند و ببر و پلنگ ایران بدلیل اشکال در سیستم موشکی و کمبود لوازم یدکی، عملیاتی نبودند. درحالی که ایران تمام توان خود را بکار گرفت، اما این توان بحدی نبود که کشورهای دیگر را متقاعد سازد که نیروی دریایی ایران همچنان توان مقاومت در برابر نیروهای غربی در خلیج را دارد.
عراق بمبارانهای خود به مراکز اقتصادی و کشتی های ایران را ادامه داد. عراق همچنین از این فرصت استفاده کرد و نیروهای خود را برای حمله به مواضع ایران در بصره مستقر کرد. عراق بخش وسیعی از دریاچۀ نزدیک بصره را خشک نمود و توپخانه های خود را در آن مستقر کرد.
عراق با تقویت لشکر سوم خود، نیروهای مستقر در بصره را به ۱۰۵ تا ۱۳۵ هزار نفر رساند. این نیروها شامل نیروهای ویژۀ عراق و گارد ملی این کشور بود که تمرینات بسیاری را برای حملات متقابل و شرایط دشوار گذرانده بودند. عراق همچنین عملیات فریب دیگری را به اجرا درآورد و بگونه ای عمل کرد که ایران متقاعد شود که این کشور قصد حمله به جزیرۀ مجنون را دارد.
در اواخر ماه می، عراق تجهیزات، گارد ملی و تفنگداران نیروی دریایی خود را در خط مقدم منطقه تقویت کرد. آنها راههایی ارتباطی برای انتقال نیروها و حمله ایجاد کردند و خاکریزهای متعددی در آن تعبیه نمودند. همچنین بلندیهایی با ارتفاع ۳۰ فوت نیز احداث کردند و توپخانه و تجهیزات دیدبانی خود را بر روی آن نصب کردند. عراق آتش توپخانۀ خود را در محل آغاز حمله، متمرکز کرد تا برتری آتش را از آن خود سازد.
در روز ۲۵ می، گارد ملی عراق در مسیری ۱۵ مایلی به شرق و جنوب شرق بصره نفوذ کرد. عراق با سنگین ترین آتش توپخانه در طول تاریخ، نیروهای خود را پشتیبانی می کرد. همچنین در مراحل اولیۀ حمله از گاز اعصاب نیز در سطح وسیعی استفاده نمود. عراق از برتری محسوس تسلیحاتی خود بخوبی بهره می برد. نیروهای مهاجم، حرفه ای گری خود را که در هنگام بازپس گیری فاو به نمایش گذاشته بودند، مجدداً از خود نشان دادند و سرعت حملات و جابجایی آنها ، قابل توجه بود. بعلاوه در بهره گیری از یگانها و نیروهای ویژه نیز بسیار موفق عمل کردند.نیروهای عراق از شمال و جنوب بصره وارد این شهر شدند و برتری نفری آنها ۴ سرباز عراقی در برابر ۱ ایرانی بود. عراقیها تا نزدیکی رود جاسم در کرانۀ غربی شط العرب پیشروی کردند و ۱۵ مایل از مناطق جنوبی را پاکسازی کردند.
خط دفاعی ایران از ترکیبی از خندقها، سنگرهای شنی، سیم های خاردار، تله های تانک و میادین مین، بخوبی شکل گرفته بود. ایران همچنین در ابتدای درگیری بسیار خوب مبارزه می کرد. عراق در نفوذ به موانع ایران تلفات بسیاری متحمل شد. عراق با حملات متقابلی روبرو می شد و طی آن بسیاری از نیروهای آنها به اسارت درآمدند. بالگردهای عراق نیز برای پشتیبانی در شرایط اضطراری آماده بودند. دست کم یکی از یگانهای زرهی عراق بدلیل نداشتن پشتیبانی پیاده نظام با مشکل جدی روبرو شد.
عراق به ارسال نیروهای زرهی خود ادامه داد و پس از حملات متقابل ایران، نیروهای خود را تقویت کرد. ترکیب برتری قوای عراق و استفاده از سلاحهای شیمیایی در نهایت مقاومت ایران را درهم شکست. ۵ لشکر از نیروهای ایران به سرعت عقب نشینی کردند. بسیاری از گروهانهای ایران، تجهیزات، مهمات و سلاحهای خود را رها کردند و بسیاری از سلاحهای ایران بدون اینکه استفاده شود، بدست نیروهای عراقی افتاد. مهماتی نظیر نارنجک، تیر، ماسک ضد گازو راکتهای کوچک از تجهیزاتی بود که ایرانیها از خود برجای گذاشتند.
مشخص نیست چه میزان از عقب نشینی نیروهای ایران بدلیل گازهای شیمیایی، ترس و وحشت و یا از دست دادن روحیه بود. نیروهای ایران ۵ ساعت پس از دومین حملۀ نیروهای عراق، مواضع خود را رها کرده و به اهواز و خرمشهر بازگشتند. نیروهای ایرانی در هنگام بازگشت حتی لوازم شخصی خود را نیز بر جای گذاشتند. تلفات ایران در این عملیات ۶ تا ۷برابر تلفات نیروهای عراقی بود و ۳۵۰ ایرانی نیز بدون مقاومت چندانی تسلیم شدند. عراق همچنین تعداد زیادی تانک ، تجهیزات توپخانه و دیگر ادوات زرهی به غنیمت گرفت.
پس از ۱۰ ساعت نبرد، پرچم عراق در مرز شلمچه به اهتزاز درآمد.تمام دستاورهای ایران در سال ۱۹۸۷ که با هزینۀ انسانی ۵۰ هزار نفری بدست آمده بود، در ۱ روز از دست رفت. رادیوی تهران نیز به اعلام خروج نیروهای ایران از بصره اکتفا کرد.
ایران دومین شکست سنگین در یکسال را متحمل شد و واکنش چندانی نیز نمی توانست انجام دهد. ایران۱۰ درصد از تجهیزات عمدۀ خود را از دست داد. بر اساس گزارشهای برخی منابع، ایران ۷۰ درصد از سربازان تازه به خدمت گرفتۀ خود را از دست داده بود. این شکست باعث شد- امام - خمینی پیامی برای رزمندگان ارسال نماید. وی اظهار داشت که از قدم گذاشتن در این راه مقدس ناراحت نباشید چراکه هیچ چیز را از دست نخواهید داد. وی تصریح کرد که جنگ ادامه خواهد داشت: "سرنوشت جنگ تحمیلی در خط مقدم جبهه ها رقم خواهد خورد، نه بر سر میز مذاکره."
عراق در همین مدت، در جبهۀ شمال نیز پیروزیهایی بدست آورد. آنها با انجام عملیات مستمر در مناطق کردنشین که ایران طی سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸ اشغال کرده بود، به پیروزیهای اندکی دست یافت و نیروهای ایران و کردهای طالبانی و بارزانی را به عقب راند. در برخی موارد آنها مناطقی را پس گرفتند که از سال ۱۹۸۶ به اشغال درآمده بود.
۱۰-۱۳) وضعیت نامشخص در ژوئن ۱۹۸۸:
در آغاز ماه ژوئن ۱۹۸۸ بنظر می رسید شکستها در جبهۀ زمینی و خلیج، ایران را به سمت آتش بس سوق نداده است. درحالیکه ایران دیگر حمایت افکار عمومی برای ادامۀ جنگ را همراه نداشت، اما انتخابات مجلس ایران قدرت و نفوذ افراط گرایان طرفدار جنگ را افزایش داد و بنظر می رسید -امام - خمینی دیگر تمایلی برای آتش بس نداشته باشد. این شرایط باعث شد که مقامات ارشد عراق از جمله عدنان خیرا... ، شهرهای مرزی ایران را به حمله و اشغال تهدید نماید. عراق همچنین تهدید کرد که حملات موشکی و هوایی به شهرهای ایران و اهداف نفتی را تا زمانی که ایران را وادار به خاتمۀ جنگ نماید، ادامه خواهد داد.
سرنوشت جنگ در خلیج نیز همچنان نامعلوم بود. از آغاز سال ۱۹۸۸ ایران ۳۱ نفتکش را هدف قرار داد. کشتیهای غربی ۱۳ مین تازه کار گذاشته شده کشف کردند. آمریکا ۳۰ فروند کشتی در خلیج داشت. بریتانیا هم یک ناوشکن، دو ناوچه، چهار مین یاب و دو کشتی کمکی در منطقه داشت. دیگر کشورهای اروپایی نیز در مجموع ۱۵ فروند کشتی خود را به خلیج اعزام کرده بودند.
ایران کشتیهای جدید مجهز به موشکهای کرم ابریشم و موشکهای سطح به سطح استایکس را از چین و کره شمالی دریافت کرده بود. علاوه بر این ،ایران سایتهای موشکی خود را در امتداد خلیج گسترش داده بود و سکوهای پرتاب بتنی و انبارهای مهمات مستحکمی بنا کرده بود. واضح بود که ایران از تلاش برای تهدید کشتیهای خلیج دست برنداشته بود و قصد داشت تجهیزات پرتاب موشک جدید را تا پائیز ۱۹۸۸ در نزدیکی تنگۀ هرمز مستقر نماید.
آمریکا نیز با استقرار ناو وینسنس و یک رزم ناو مجهز به سیستمهای پدافند ضد موشکی و تجهیزات حملۀ متقابل، به این تحرکات ایران واکنش نشان داد. همچنین نسل جدید موشکهای تام هاوک را که برای نفوذ به سنگرها و پناهگاهها طراحی شده بود، مستقر کرد. آمریکا تجهیزات جنگ الکترونیک جدیدی را نیز بر روی ناوها و کشتیهای خود نصب کرد.
در مورد تلاشهای سازمان ملل برای آتش بس، همچنان مشخص نبود که آیا درگیری جدید دو طرف را به سمت آتش بس هدایت می کند یا قطعنامۀ ۵۹۸ شورای امنیت را مانند قطعنامه های پیشین - ۴۳۵ نامیبیا و ۲۴۲ اسرائیل و اعراب - بی نتیجه باقی خواهد گذاشت. خاویر پرز ، دبیر کل سازمان ملل، طرح آتش بس جدیدی را در اواخر ماه می مطرح ساخت و از دو طرف خواست نمایندگان خود را برای مذاکرات در اوایل ژوئن به سازمان ملل اعزام کنند. هیچکدام از دو طرف ،با اشتیاق چندانی به این درخواست پاسخ ندادند. عراق خواستار این شد که ایران رسماً تمام بندهای قطعنامۀ ۵۹۸ را بپذیرد. فشارهای سیاسی و اجتماعی بر ایران در حال افزایش بود، اما رهبران ایران همچنان سکوت می کردند. روسیه و چین از هرگونه حمایت و تلاش برای تشدید تحریمها ،خودداری می کردند.
شکستهای ایران در بصره باعث بروز برخی تغییرها در فرماندهان عالی رتبه گردید. در ۲ ژوئن - امام -خمینی رسما رفسنجانی را به فرماندهی کل قوا منصوب کرد. رفسنجانی عملاً ماهها بود که در این سمت قرار گرفته بود، اما انگیزۀ آنها از اعلام این موضوع بطور رسمی، مشخص نبود. رفسنجانی برای مدتی طولانی، نمایندۀ امام خمینی در شورای عالی دفاع بود و نقش بسیار مؤثری در استقرار نیروهای ایران در شمال و جابجایی نیروها در جنوب داشت که در نهایت منجر به شکست نیروهای ایران در فاو و بصره شد. مانند جایگزینی سرتیپ اسماعیل سهرابی با علی شهبازی، انتصاب رفسنجانی نیز یک حرکت سیاسی ونه تغییری عمده وسازمان دهی دوباره برای تحول نیروهای ایران بود.
برخی منابع اعلام کردند این انتقال و جابجایی ، به منظور سازش به اجرا درآمده بود و ایران از گسترش انقلاب اسلامی به عراق منصرف شده بود و به جایگزین فرد دیگری بجای صدام حسین راضی شده بود. علاوه بر این رفسنجانی قصد پایان دادن به جنگ و تمرکز بیشتر بر انقلاب داخلی ایران را داشت. اما این توجیه بسیار مورد تردید بود. چرا که رفسنجانی بلافاصله حمایت خود از ادامۀ جنگ را اعلام کرد و ابراز داشت که " سازش، تسلیم و عقب نشینی" در کار نخواهد بود. رادیو تهران نیز اعلام کرد هزاران داوطلب که به مرز ۱۸ سالگی رسیده بودند، به جبهه ها اعزام شدند.
دیگر مقامات ارشد و اطرافیان امام خمینی، پیام هایی منتشر کردند که نشان می داد رفسنجانی بیشتر برای مقابله با نگرانیهای عمومی از شکستهای ایران منصوب شده است. مهدی کروبی نماینده مجلس و رئیس بنیاد شهید، خواستار تحقیق در مورد شکستهای اخیر ایران شد. آیت ا... منتظری نیز از رفسنجانی خواست تا نیروهای مسلح را دوباره متّحد، یکپارچه و سازماندهی نماید. وی اظهار داشت این بی نظمی و درهم ریختگی ،هزینه های سنگینی به ایران تحمیل کرده است.
دلایلی بسیاری برای نگرانی رهبران ایران در مورد مسائل سیاسی داخلی و حمایتهای عمومی از جنگ وجود داشت. اعتراضات به جنگ و ادامۀ آن افزیش یافته بود و تجمع اعتراض آمیز مردم خمینی شهر و اصفهان نیز توسط نیروهای نظامی فرو نشانده شد. پس از انتصاب رفسنجانی، مهدی بازرگان نخست وزیر سابق ایران ،امام خمینی را بدلیل ادامۀ جنگ مورد انتقاد قرارداد. وی درنامه ای سرگشاده به امام گفت: " از سال ۱۹۸۶ شما بارها اعلام پیروزی در جنگ کردید، اما اکنون از مردم خواسته اید تا به مقاومت خود تا زمان پیروزی ادامه دهند. آیا این به معنای شکست شما نیست؟ شما بارها سیاستهای آمریکا را تقبیح کردید، اما اکنون آنها در پشت دروازه های ایران در خلیج مستقر شده اند. شما رژیم عراق را رژیمی شکست خورده و در حال فروپاشی اعلام کردید، اما در نتیجۀ سیاستهای غلط شما ، امروز عراق بسیار قدرتمند شده است، اقتصاد این کشور دچار سقوط و اضمحلال نشده و این ما هستیم که در یک قدمی ورشکستگی قرار داریم."
پس از انتشار این نامه، ۴۰ نفر از طرفداران اصلی بازرگان دستگیر شدند.این فشارها باعث شد تا مقامات ایران بار دیگر نشان دهند که همچنان توان انجام عملیات را دارند و در ۱۳ ژوئن ۱۹۸۸، حمله ای را علیه مواضع لشکر سوم عراق در شرق بصره ترتیب دادند. ۲۰ تا ۲۵ هزار پاسدار در این حمله حضور داشتند و توانستند از خطوط دفاعی عراق در اطراف شلمچه عبور نمایند. ایران پس از این حمله مدعی شد که ۱۹ هزار عراقی را کشته یا مجروح ساخته و ۲۱۰۰ نفر را نیز به اسارت خود در آورده است.
این نبرد بسیار شدید بود. عراق گزارش داد که طی سه روز درگیری، هواپیماهای این کشور ۳۰۰ سورتی و بالگردهای آنها ۶۵۰ سورتی پرواز عملیاتی انجام داده اند. نیروهای ایران نیز تا ۱۰ کیلومتر در خاک عراق نفوذ کرده بودند. لشکر سوم عراق در این منطقه ۴۰ هزار نیرو در قالب ۱۱ تیپ داشت و سریعاً نیروهای ذخیرۀ خود را فراخواند و با حملات شیمیایی و بمباران ،به مقابله با نیروهای ایران پرداخت. پس از ۱۹ ساعت درگیری شدید، نیروهای ایران به عقب رانده شدند. با وجود اینکه ایران ،عراقیهای زیادی را به اسارت درآورده بود،اما تلفات سنگینی نیز متحمل شده بود. اگر این حمله برای نشان دادن فرماندهی نظامی جدید رفسنجانی طراحی شده بود، تا اندازه ای با موفقیت همراه بود .چرا که نشان داد ایران هنوز هم قادر به حمله به عراق می باشد. اما از سوی دیگر تلفات زیادی به ایران تحمیل کرد و مشخص شد که توانایی نظامی ایران، چندان تغییری نکرده است.
عراق رفته رفته در بازپس گیری مناطق اشغال شدۀ شمال نیز موفق ظاهر شد. این حرکت باعث شد تا ایران ارتشی ۵۰ هزار نفری از کردهای مخالف عراق تشکیل دهد و محسن رفیق دوست، وزیر سپاه پاسداران و محسن رضایی فرمانده سپاه ،خواستار فراهم کردن سلاحهای مورد نیاز نیروهای نظامی شدند. پس از آن ایران موفق به اشغال مجدد بخشی از ارتفاعات منطقه شد. پیروزی عراق در جنوب باعث شد این کشور نیروهای خود در شمال را تقویت نماید و ابتکار عمل در این منطقه را نیز در دست بگیرد.
۱۰-۱۴) حملات عراق به مهران و مجنون:
بحثهای سیاسی در ماه ژوئن با پدید آمدن گرایشات متناقض، پیچیده شد. هیچ پیشرفتی برای تحریم تسلیحاتی در سازمان ملل صورت نگرفت، دبیر کل نیز به تلاشهای خود برای متقاعد کردن طرفین به آتش بس ادامه می داد. روسیه نیز همچنان به تقویت نظامی عراق ادامه داد و از آمریکا نیز می خواست تا نیروهای خود را از منطقه خارج نماید. ایران نیز نشان داد که برای برقراری روابط حسنه با بریتانیا و فرانسه تلاش می کند. ایران همچنین در ۱۵ ژوئن اعلام کرد هیچ زائر ایرانی برای برگزاری مراسم حج، حق سفر به عربستان را ندارد.
درحالیکه عراق برای جلب حمایت آمریکا تلاش می کرد، اما طارق عزیز وزیر امور خارجه این کشور پس از اینکه از دیدار همتای آمریکایی خود با جلال طالبانی آگاهی یافت، ملاقات خود با وی را لغو کرد.همچنین در اجلاس اوپک، ایران و عراق ،بر سر سهمیه نفت ،بشدت مشاجره کردند. اختلافات و درگیری لفظی ایران، عراق و عربستان و حملات تبلیغاتی آنها علیه یکدیگر که از سال قبل آغاز شده بود، ادامه یافت.
با این حال عراق توان خود را بر نبرد زمینی متمرکز کرده بود تا دیپلماسی. در اواسط ژوئن، آنها تجهیزات و سلاحهای شیمیایی خود را در نزدیکی مهران مستقر کردند. در ۱۸ ژوئن آنها عملیاتی با نام چهل ستاره را آغاز کردند. ترکیبی از نیروهای عراق و مجاهدین خلق به این منطقه حمله کردند. این نیروها بوسیله گاز اعصاب و جنگنده های عراق پشتیبانی می شدند. این نیروها شهر مهران و ارتفاعات اطراف را به اشغال خود در آوردند.
در بخشهایی از این نبرد، نیروهای مجاهدین توانستند یک لشکر کامل از نیروهای سپاه را درهم بشکنند و تمام تجهیزات آنها را بدست آورند. ارتش کلاسیک ایران نیز بدلیل کمبود امکانات و پشتیبانی، عملاً کارایی چندانی نداشت، چرا که پیش از این، بسیاری از منابع و سلاحها به سپاه پاسداران اختصاص یافته بود. در این نبردها ایران تلفاتی ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ نفری را متحمل شد و بسیاری از تجهیزات آنها، به دست نیروهای عراقی افتاد.
پس از ۳ روز ،ارتش عراق از منطقه خارج شد و نیروهای مجاهدین خلق - ارتش آزادی بخش ملی- در شهر باقی ماندند. ایران مجبور بود تا اندک نیروهای باقی مانده و نیروهای ذخیره را برای حمله به شهر، بسیج کند.
عراق همچنین حملات استراتژیکی را به اهداف نفتی ایران انجام داد. ۲۳ ژوئن آنها طی حملات خود، تعدادی از تأسیساتی نفتی ایران در اهواز، بی بی حکیمه و گچساران را به آتش کشیدند. عراق همچنین نیروگاه برق نکا را نیز هدف قرار داد.
بیشتر فعالیتهای عراق در ماه ژوئن به حمله به مواضع باقی ماندۀ ایران در جزیرۀ مجنون معطوف شده بود. در ۲۵ ژوئن، عراق در حمله گستردۀ هوایی، زمینی، شیمیایی و توپخانه ای به جزیرۀ مجنون، این جزیره را اشغال کرد. مقاومت نیروهای ایران تنها تا ۸ ساعت پس از حملۀ عراق ادامه داشت. پس از آن صدام حسین در تلویزیون عراق ظاهر شد و علیه ایران به سخنرانی پرداخت. نیروهای گارد ملی و لشکرسوم ارتش عراق در این حمله با تمام امکانات شرکت داشتند و برتری آتش و تجهیزات چشمگیری نسبت به نیروهای ایران داشتند.
در این عملیات چتربازان عراقی در پشت مواضع ایران فرود آمدند و از پشت نیروهای سپاه را غافل گیر کردند. آتش سنگین توپخانه، عامل شیمیایی اعصاب و دیگر گازهای شیمیایی در این عملیات از عراقیها پشتیبانی می کرد.
نیروهای سپاه به شمال عراق و لشکر سوم عراق به جنوب ایران حمله می کردند. عراق بسرعت مواضع ایران در مجنون و هویزه را تحت کنترل خود درآورد و نیروهای خود را در آنجا مستقر ساخت.
در جریان این حملات، بسیاری از سربازان ایرانی کشته و یا تسلیم شدند. ایران اعلام کرد بر اثر حملات شیمیایی عراق، ۶۰ سرباز کشته و ۴۰۰۰ نفر نیز مجروح شده اند. این آمار کاملاً درست بود و عراق هیچگاه استفاده از این سلاحها را تکذیب نکرد. طارق عزیز در ۱ ژولای به استفادۀ عراق از سلاحهای شیمیایی اعتراف کرد، اما مدعی شد که ابتدا ایران ازاین سلاحها استفاده کرده است و عراق از آغاز جنگ، قربانی سلاحهای شیمیایی بوده است. این ادعای طارق عزیز اتهامی بیش نبود و هیچ مدرکی مبنی بر استفادۀ ایران از سلاح شیمیایی در دست نیست. پس از طرح این ادعا ،طارق عزیز مورد انتقاد غرب و رسانه های مختلف قرار گرفت.
بار دیگر عراق بخش اعظمی از تجهیزات ایران را بدست آورد. بیش از همه این نیروی هوایی ارتش بود که در این جریان متضرر می شد. چرا که آنها برای جلوگیری از پیشروی عراق در مهران و مجنون، ۳۵ فروند از هواپیماهای خود را بکار گرفتند و بسیاری از آنها را از دست دادند.
صدام حسین این پیروزیها را جشن گرفت و اعلام کرد: "نبرد امروز، آخرین و سخت ترین حلقۀ زنجیرۀ پیروزی بود. پیروزی نهایی بسیار نزدیک است."
رادیوی ایران نیز مردم را به حضور در جبهه ها فرا می خواند و با اعلام شرایط حساس کنونی جنگ با پخش سرودهای ملی ومیهنی، از تمام نیروهای آموزش دیده خواست تا به خطوط مقدم جبهه بشتابند.
ایران در پاسخ به این شرایط، اعلام کرد که در شمال به پیروزیهای خوبی دست یافته است. در ۲۸ ژوئن ایران با شکست نیروهای عراقی در منطقۀ دربندیخان، ارتفاعاتی را به تصرف خود درآورد. در این حمله ۳ تیپ عراق ۷۰ درصد از نیروهای خود را از دست دادند و هزاران نفر از گردانهای دیگر نیز کشته شدند. در ماه مارس، پس از حمله و در جریان پیشروی در منطقۀ دربندیخان، ایران دیگر چنین توان هجومی را از خود نشان نداد.
پیروزیهای عراق بار دیگر نگرانی رهبران ایران را در مورد توانایی نیروهای مسلح ایران و شکاف بوجود آمده میان سپاه و ارتش را افزایش داد. آیت ا... منتظری در ۳۰ ژوئن خواستار ادغام سپاه و ارتش شد: "مسئلۀ نیروهای مسلح – ارتش و سپاه – امروز ،مهمترین مسئله است. این مسئله باید با تشکیل یک تشکیلات نظامی واحد و قدرتمند تحت هر عنوانی، یکبار برای همیشه حل شود."
این پیشنهاد روی کاغذ بسیار مطلوب بود، اما اجرای آن در میان شکستهای صورت گرفته ، غیر ممکن بود. تنها کاری که ایران انجام داد، تشکیل یک ستاد فرماندهی و ترکیب نیروهای ارتش کلاسیک، تمام شاخه های سپاه و بسیج، شبه نظامیان کرد و عراقیهای مخالف صدام بود.رفسنجانی این فرمان در ۲ ژولای صادر کرد، اتفاقی که بسیار دیر رخ داد.
۱۰-۱۵) سرنگونی پرواز ۶۵۵ ایران ایر و رویارویی دوبارۀ ایران و آمریکا:
شکستهای ایران باعث شد تا نیروی دریایی سپاه، حملات خود به کشتیهای خلیج را از سر بگیرد. اولین حمله در تنگۀ هرمز رخ داد و در ۲ ژولای ، قایقهای تندروی ایران، یک کشتی دانمارکی را هدف قرار دادند. این حمله با ورود ناو مونت گومری آمریکا به صحنه و شلیک چند گلولۀ هوایی خاتمه یافت. حملۀ بعدی روز بعد اتفاق افتاد و پیامدهای غم انگیزی در پی داشت.
سوم جولای ۱۹۸۸ ناو اِلمر مونت گومری در حال گشت زنی در شمال تنگۀ هرمز بود که ۷ قایق ایرانی را در حال نزدیک شدن به یک کشتی تجاری پاکستانی شناسایی کرد. پس از آن این کشتی ۱۲ قایق تندروی دیگر را که به ۳ گروه تقسیم شده بودند مشاهده کرد و پس از آن متوجه درگیری آنها با کشتیهای تجاری منطقه شد. پس از آن صدای چندین انفجار در شمال تنگه به گوش رسید. ناو جنگی وینسنس رهسپار منطقه درگیری و محل استقرار ناو مونت گومری شد تا اوضاع را بررسی نماید. بالگردهای مارک ۳ نیز در حال گشت زنی در محل بودند.
در این بین، یکی بالگردهای آمریکا مورد حمله قرار گرفت. مونت گومری و وینسنس سریعاً به محل درگیری نزدیک شدند و از سوی دیگر، دو قایق ایرانی نیز به طرف آنها حرکت کردند. ناو وینسنس اجازۀ آتش داشت و در همین زمان یک کشتی دیگر آمریکا در حال عبور از شرق به غرب تنگۀ هرمز بود. تمام این تحرکات از زمان به پرواز درآمدن پرواز ۶۵۵ تا اوج گیری آن رخ داد.
در تمام این مدت، ناو وینسنس در حال درگیری با قایقهای ایرانی بود. پرواز ۶۵۵ نیز در مسیر شناخته شدۀ بین المللی خود در حال حرکت بود. اندازه این هواپیما برای رادارهای ناو وینسنس قابل تشخیص نبود. اما رادار این ناو هشدار داد که هواپیما در حال نزدیک شدن به آنهاست و ارتفاع آن نیز دائم کم می شود. پرواز ۶۵۵ با ۲۷ دقیقه تأخیر به پرواز درآمده بود و براساس راهنمای خطوط هوایی و برنامۀ پروازهایی که در اختیار ناو وینسنس بود، این پرواز جایی در این برنامه نداشت و به عنوان پرواز ۶۵۵ شناخته نمی شد. تا زمانیکه هواپیما به ۳۰ مایلی وینسنس رسید، این ناو در ۵ نوبت هشدارهای وضعیت اضطراری هوایی و فرکانس های وضعیت اضطراری هوایی بین المللی از خود صادر نموده بود و هشدارهای وینسنس به پرواز ۶۵۵ با هیچ پاسخی همراه نبود.
در فاصلۀ ۱۵ مایلی هواپیما با وینسنس، آخرین هشدارها به هواپیما داده شد. پس از آن فرمانده ناو، کلید آتش موشکها را فشرد. هواپیما پس از برخورد موشک در ۵/۶ مایلی جزیرۀ هنگام سقوط کرد و ۲۹۰ نفر از شش ملیّت مختلف کشته شدند.
این حادثۀ غم انگیز با موجی از مناقشات همراه بود. گزارشهای نادرستی از ناو وینسنس منتشر می شد که براساس اعتقادات نادرست مرکز فرماندهی این ناو و تحت تأثیر تنشهای موجود شکل می گرفت. پرسنل مستقر در مرکز اطلاعات جنگی ناو تأکید داشتند که سیگنالهای دریافتی نشان می داد که هواپیمای مورد نظر یک جنگندۀ اف۱۴است که در حال کاهش ارتفاع خود می باشد و از مسیر هوایی استاندارد، عبور نمی کند. در قسمتهای بعدی جزئیات حادثه بیشتر بحث می شود، اما این اطلاعات نادرست ارتباطی با سنسورهای کشتی نداشت. هواپیمای ایرانی طبق برنامه در مسیری شناخته شده که مخصوص هواپیماهای غیر نظامی بود،حرکت می کرد و سیگنالهای معمول اینگونه هواپیماها را ارسال می کرد. از زمان پرواز تا زمان هدف قرار گرفتن، ارتفاع هواپیما در حال افزایش بود.
شرایط زمانی بدتر شد که مقامات ایرانی آمریکا متهم کردند که عمداً هواپیمای مسافری ایران را هدف قرار داده است و برخی تحلیلگران آمریکایی نیز مدعی شدند که ایران با برنامه قبلی این هواپیما را قربانی کرده است. به هرحال، این حادثه در نتیجۀ اشتباهات انسانی، شرایط جنگی و اقبال بد رخ داد.
وینسنس تنها به قایقهای ایرانی شلیک نمی کرد، بلکه قایقهای دیگری نیز در منطقه وجود داشت. فرماندهی این ناو باید به این نکته توجه می کرد که ایران در سال ۱۹۸۷ در ۸۸ مورد به کشتیهای حمله کرده است که ۷۲ درصد آنها در مسیر ابوموسی و امارات اتفاق افتاده بود. در هنگام درگیری ایران و آمریکا در آوریل، ناو واین رایت آمریکا نیز با یک فروند هواپیما روبرو شد که به هشدارهای آنها پاسخ نمی داد. موشک این کشتی به هواپیما اصابت و خساراتی به آن وارد کرد. بعدها مشخص شد که این هواپیما یک اف۴ ایرانی بوده است.
ایران از جنگنده های اف۱۴ خود نیز برای بمبارانها استفاده می کرد، زیرا از آگوست ۱۹۸۶ ایران مجبور بود دیگر تجهیزات هوایی خود را حفظ نماید. البته بیشتر ۱۸۷ حملۀ ایران به کشتیها ،بین مارس ۱۹۸۴ تا اکتبر ۱۹۸۶ و با استفاده از هواپیماهای مجهز به موشک ماوریک صورت گرفت.
پس انتقال اف۱۴های ایران به بندر عباس، شرایط پیچیده تر شد و نیروی هوایی ایران الگوی عملیاتی خود را پیش از سوم ژولای ۱۹۸۸ تغییر داد. در ماه ژوئن جنگنده های اف۱۴ ایران، ۶ عملیات شناسایی در خارج از بندر عباس انجام دادند.
فرماندهی نیروهای آمریکایی در خلیج هشدارهایی در مورد رفتارهای خصمانه داد و هشدار داد که بدلیل پیروزیهای عراق در نبرد زمینی، آمریکا باید منتظر اقدامات خصمانه تری از طرف ایران باشد.
بازرسیها و تحقیقات نیروی هوایی آمریکا در مورد هدف قرار گرفتن پرواز ۶۵۵ ایران ایر مشخص کرد که خطای انسان در تمام این شرایط ،دخیل بوده است. تمام مکالمات ضبط شده و داده های موجود نشان می داد که اپراتورهای مسئول رادارها، ارتفاع و سرعت هواپیما را اشتباه اعلام کرده اند. دست کم ۴ نفر از کارکنان ناو در این اشتباه نقش داشته اند. مسئول خواندن سیگنالهای دریافتی از هواپیما نیز اشتباه کرده بود و این سیگنالهای غیر نظامی را، سیگنالهای نظامی تعبیر کرده بود. فرمانده ناو وینسنس نیز از اولین علائم شناسایی هواپیما تا زمان شلیک، تنها دو دقیقه و سی ثانیه وقت داشت تا تصمیم گیری نماید. نتیجۀ این تصمیم گیری نیز چیزی جز این اشتباهات پی در پی نبود.
ایران نیز مانند آمریکا با موجی ا ز انتقادات روبرو بود. چرا که خلبان ایرانی به هشدارهای ناو آمریکایی توجهی نکرده بود. از سوی دیگر برج مراقبت بندرعباس نیز به هواپیما اجازه داده بود تا در ارتفاع پایین پرواز کند. مرکز کنترل تهران نیز توجهی به سیگنالهای دریافتی و هشدارها نکرد.
واکنش اولیه ایران سرزنش آمریکا بود و آمریکا را مقصر اصلی این ماجرا می دانست و تلاش کرد تا با استفاده از این فرصت، حمایتهای بیشتری را برای جنگ جلب نماید.- امام- خمینی در پیامی اعلام کرد: "همۀ ما باید برای جنگی واقعی و تمام عیار آماده شویم و به جبهه ها بشتابیم و با آمریکا و ایادی او مبارزه کنیم."
آقایان خامنه ای و منتظری هم این عمل آمریکا را تقبیح کردند و رادیو تهران اعلام کرد: "آمریکای جنایتکار باید بداند که خون به ناحق ریخته شدۀ شهدای این سانحه، بزودی گریبان عاملان آن را خواهد گرفت."
روز پس از آن، واکنشها اندکی ملایم تر شد و رفسنجانی نسبت واکنشهای افراط گرایانه هشدار داد. در حالیکه وی این حادثه را توطئه ای حساب شده خواند، اما از هرگونه تحریک آمریکا که ممکن بود به تنشهای بیشتری در خلیج بیانجامد، خود داری کرد. پس از اینکه ریگان تأسف خود را از این حادثه اعلام کرد، تنشها بازهم کاسته شد. درنهایت این حادثه به جلب حمایتها برای جنگ - که (امام) خمینی انتظارآن را می کشید - منتهی نشد.
۱۰-۱۶) حملات عراق به جبهه های مرکزی؛ وادار شدن ایران به پذیرش آتش بس:
فشارهای عراق به ایران ادامه داشت. پس از پایان درگیریها در مجنون، حملات زمینی عراق باعث شد تا ایران تقریباً تمام مناطق اشغال شده از سال ۱۹۸۲ را از دست بدهد و واضح بود که نیروهای ایرانی دیگر تمایلی برای مقاومت ندارند. عراق نه تنها موجی از شکستهای متوالی را به ایران تحمیل کرد، بلکه بسیاری از تجهیزات آنها را نیز در اختیار گرفت. ترس از حملات شیمیایی نیز نیروهای ایرانی را آشفته ساخته بود.
در ۱۲ جولای، نیروهای عراق مواضع ایران در منطقۀ مرزی زبیدات را بمباران کردند. این آخرین مواضع ایران در خاک عراق بود. پس از آن نیروهای گارد ملی و لشکر چهارم ارتش عراق به منطقه حمله کردند و دفاع ایران به سرعت درهم شکسته شد. پس از چند ساعت، عراق تمام مواضع ایران در خاک خود را تصرف کرد و در حدود ۲۵۰۰ ایرانی را به اسارت گرفت.
به نظر می رسید ارتش کلاسیک ایران نیز وابسته به پشتیبانی لجستیکی نیروهای سپاه
می باشد. بعلاوه نیروهای عراق پس از عقب راندن ایران، ۴۰ کیلومتر هم در خاک ایران نفوذ کردند و دهلران را اشغال کردند. اگرچه عراقیها پس از چند روز عقب نشینی کردند و به مرزهای خود بازگشتند، اما واضح بود که ایران، بسیار بی دفاع و آسیب پذیر شده است.
در همین روز ۲ بالگرد آمریکایی و ۲ قایق ایرانی در نزدیکی جزیرۀ فارسی به تبادل آتش پرداختند. نتیجۀ این تبادل آتش ،توقف حملات این قایقها به نفتکش یونیورسال مونارک بود. اما حملات نیروهای دریایی سپاه در روز ۱۵ ژولای نیز ادامه داشت. عراق نیز دو پایانۀ نفتی در دزفول را بمباران کرد.
۱۳ جولای عراق تهدید کرددر صورتی که نیروهای ایران از حلبچه و کردستان عقب نشینی نکنند، آنها بار دیگر به جنوب ایران حمله خواهند کرد. پس از شکستهای اخیر ایران، تنها ۲۰۰ تانک و نفر بر برای آنها باقی مانده بود. درحالیکه در طرف مقابل، هزاران تانک عراقی و دیگر ادوات زرهی در برابر ایران قرار گرفته بودند.
عراق به قدری تجهیزات از ایران بدست آورده بود که می توانست نمایشگاهی بزرگ در حومۀ بغداد به راه اندازد. دهها هزار اسلحۀ خودکار، ۵۷۰ تانک، ۱۳۰ نفر بر، ۳۰۰ خودروی زرهی، ۳۲۰ توپخانۀ کششی، ۴۵ توپ خود کششی و ۳۰۰ مسلسل ضد هوایی از جمله تجهیزاتی بود که عراقیها در محوطه ای وسیع نگه داری میکردند. تمام این سلاحها تقریباً نو و کاملاً عملیاتی بود.
منابع عراقی اعلام کردند از ماه مارس ۱۲۹۸ تانک، ۱۵۵ خودروی زرهی، ۵۱۲ توپخانه، ۶۱۹۶ خمپاره، ۵۵۵۰ سلاح سبک و اتوماتیک، ۸۰۵۰ نارنجک و راکت، ۶۰۶۹۴ مسلسل، ۳۲۲ کلت، ۶۱۵۶ ابزار ارتباطی، ۵۰۱ مورد تجهیزات سنگین مهندسی، ۴۵۴ کامیون، ۱۶۰۰ خودروی سبک و تریلر و ۱۶۸۶۳ مورد تجهیزات مقابله با حملات شیمیایی از نیروهای ایران به غنیمت گرفته اند.
چند ساعت پس ازاین تهدیدات، تهران اعلام کرد که نیروهای خود را از مناطق مورد نظر خارج خواهد کرد. ۱۴ ژولای رفسنجانی اعلام کرد که تمام نیروهای ایرانی از مرزهای اشغال شدۀ عراق، خارج خواهند شد.
۱۸ ژولای و در بیستمین سالگرد تأسیس حزب بعث، صدام حسین بار دیگر درخواست برگزاری مذاکرات صلح را مطرح و اعلام کرد که کشورش علاقه ای به اشغال خاک ایران ندارد. وی افزود با این حال اجازۀ بازیابی توان نظامی را به نیروهای ایران نخواهد داد و حملات به مراکز اقتصادی، ادامه خواهد داشت. پیروزی های عراق، تلفات روز افزون ایران، ترس از حملات شیمیایی و از سر گیری جنگ شهرها، تهدیدات ناوگان غربی و انزوای سیاسی جهانی، همگی دست به دست هم داد تا ایران رسماً قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرد.
۱۷ جولای ۱۹۸۸، خامنه ای با ارسال نامه ای به دبیر کل سازمان ملل، خواستار آتش بس شد. در این نامه عراق بدلیل آغاز جنگ و آمریکا بدلیل کشتن ۲۹۰ غیر نظامی بیگناه هواپیمای ایرانی محکوم شدند و در ادامۀ نامه اینگونه آمد: "ما رسماً اعلام می کنیم بدلیل اهمیت حفظ جان انسانها، برقراری صلح و عدالت در منطقه و امنیت بین المللی برای جمهوری اسلامی ایران، قطعنامه ۵۹۸ را می پذیریم."
براساس گزارشها، این تصمیم پس از جلسۀ ۸ ساعتۀ – امام- خمینی با فرماندهان ارشد نظامی صورت گرفت. در این جلسه که به علت کسالت امام، فرزند وی احمد - آقا - ریاست آنرا به عهده داشت، به توصیۀ محسن رضایی و بیان این مطلب که برای پیروزی در جنگ باید ۵ سال دیگر به آن ادامه دهیم - امام - خمینی با آتش بس ،موافقت کرد.
به هرحال، ایران در این جنگ، از نظر نظامی شکست خورد و از نظر اقتصادی نیز دروضعیتی مشابه قرار گرفت. صنعت، پول ملّی و بازارهای ایران همگی در آستانۀ سقوط قرار داشتند و در صورت ادامۀ چنین وضعیتی ،کل انقلاب ایران با مشکل مواجه می شد.
عراق پس از این، با بهانه تراشی های مختلف آتش بس را نقض کرد و حملات خود به ایران را از سر گرفت. عراق مدعی شد که امام خمینی رسماً اعلام آتش بس نکرده و این آتش بس از نظر عراق، اعتباری ندارد.
پس از ۷ سال بایکوت، ایران از شورای امنیت درخواست آتش بس کرد. ۲۰ ژولای( امام) خمینی با ارسال پیامی اعلام کرد که آتش بس را پذیرفته است. بخشی از این پیام که عدم تمایل وی به این کار را نشان می داد، در رادیو تهران پخش شد: "پذیرش این قطعنامه از نوشیدن جام زهر نیز دردناکتر بود. من تسلیم ارادۀ خدا هستم و برای رضای او ، این جام را می نوشم. من عهد کرده بودم که تا آخرین قطرۀ خون و آخرین نفس به مبارزه ادامه دهم. ما رسماً اعلام می کنیم هدف ما ،دیگر ادامۀ جنگ نیست. برای من مرگ و شهادت بسیار آسان تر از این است، اما باید توصیۀ تمام کارشناسان ردۀ بالا را بپذیرم."
امام خمینی پس از آن ، آمریکا را نیز تهدید کرد و اظهار داشت: "من همین جا به نیروهای نظامی آمریکا و اروپا هشدار می دهم، پیش از آنکه دیر شود و در مرداب مرگ، غرق شوند، خلیج را ترک نمایند." وی همچنین هشدار داد جنگ تمام نشده و پذیرش قطعنامه به این معنا نیست که مشکل جنگ حل شده باشد. باید هر لحظه آمادۀ مقابله با حملات احتمالی عراق بود.
عراق همچنان آتش بس را نپذیرفته بود و تقاضای مذاکرۀ رو در رو بر سر تمام مسائل مربوط به برقراری صلح را داشت. مشخص بود که بر سر مسئلۀ اسرای دو طرف، مشکلات بسیاری پیش خواهد آمد. صلیب سرخ پیش بینی کرد که ۴۹۲۸۵ عراقی در زندانهای ایران و ۱۲۷۴۷ ایرانی نیز در دست عراقیها اسیر بودند. سازمان ملل نیز درهمین حال برای استقرار نیروهای حافظ صلح برای نظارت بر اجرای آتش بس ،تلاش می کرد.
در نتیجه ،مذاکرات فشرده ای به مدت ۳ هفته در جریان بود. در این مدت مجاهدین خلق (ارتش آزادی بخش ملی) با حمایت عراق ۶۰ مایل در خاک ایران پیش رفتند. بنظر می رسید این حمله برای صدام حسین و مسعود رجوی آزمایشی بود تا شرایط را برای برپایی شورش و قیامی در داخل ایران بسنجند.
نیروهای مجاهدین به طرف کرمانشاه پیشروی کردند، اما در ارتفاعات اسلام آباد به محاصرۀ نیروهای ایران درآمدند و تلفات بسیاری برجای گذاشتند. بسیاری از اسرای آنها نیز در همان محل اعدام شدند.
در نهایت، ۶ آگوست ۱۹۸۸ ،قریب به یک دهه درد و رنج طاقت فرسا خاتمه یافت. دبیر کل سازمان ملل، آمریکا، اروپا، عربستان و دیگر حامیان عراق در جنگ، این کشور را تحت فشار قرار دادند تا آتش بس را بپذیرد. دبیر کل سازمان ملل از سوی دیگر، ایران را به مذاکرۀ رو در رو تشویق می کرد. صدام حسین نیز اعلام کرد که در صورت اعلام آتش بس صریح و بدون ابهام ایران و مذاکرۀ مستقیم، عراق نیز آتش بس را خواهد پذیرفت. پس از یک روز رایزنی، ایران شرایط عراق را پذیرفت.
۱۸ آگوست ۱۹۸۸، جنگ رسماً خاتمه یافت. اگرچه شورای امنیت آتش بس را از ۲۰ آگوست اعلام کرد،اما ایران و عراق پیش از این تاریخ به حملات خود پایان دادند. همچنین مقرر شد تا نمایندگان دو طرف ،تحت نظارت دبیر کل سازمان ملل، مذاکرات خود را آغاز کنند. وزیر دفاع آمریکا نیز اعلام کرد این کشور به زودی به حضور نظامی خود در خلیج ، پایان خواهد داد.
۱۰-۱۷) صلح سرد، پیامدهای پس از آتش بس:
اولین دور مذاکرات ایران و عراق ۲۴ آگوست ۱۹۸۸ آغاز شد. مذاکرات دو کشور تا اوایل ۱۹۸۹ بی نتیجه بود و پس از این مدت، مجادلات دو طرف به مسائل مرزی و مالکیت شط
العرب محدود شد. عراق برای اینکه پس از ۸ سال جنگ دستاوردی داشته باشد، بر کنترل کامل شط العرب (اروند) تأکید داشت.ایران نیز بر مفاد قرار داد الجزایر تأکید می نمود. مسئلۀ اسرای جنگی نیز همچنان با بن بست مواجه بود. ۷۰ هزار عراقی و ۴۵ هزار ایرانی به عنوان گروگان برای کنترل بر شط العرب ،در دست دو طرف بودند و حتی مبادلۀ ۱۵۰۰ اسیر ناتوان و بیمار در ۲۲ نوامبر ۱۹۸۸ نیز لغو گردید.
ایران دیگر با کشتیهای بیرون از مرزهای آبی خود تقابلی نداشت و نیروی دریایی سپاه فعالیت خود را در حد گشت زنی های روزانه ،محدود کرده بود. در تمرین نظامی نیروی دریایی ارتش در ماه نوامبر که زیر ذره بین قرار داشت، آنها بسیار محتاط بودند تا باعث تحریک و ایجاد تنش نشوند.
صلح سردی که آغاز شده بود، دراقع جنگ سردی در مقیاس کوچک بود. ایران با باز نمودن جزیرۀ خارک و دیگر تأسیسات نفتی خود به تمام کشتیها اجازه داد تا وارد این تأسیسات شوند. سپس کارشناسیهای بسیاری برای بازسازی پالایشگاههای نفت این کشور آغاز شد. ایران اعلام کرد که دیگر به هیچ نفتکش و کشتی ای حمله نخواهد کرد. سپس ۲۵قایق تندروی خود را از ابوموسی، خارج کرد.
عراق نیز بازسازی بصره را به سرعت آغاز کرد.همچنین بندرهای خود را برای ورود کشتیها و نفتکشها آماده کرد. هر دو کشور برای صادرات نفت خود تلاش بسیاری می کردند. تولید نفت آنها به ۲ میلیون بشکه در روز رسیده بود و از هر راهی برای انتقال نفت تولیدی استقبال می کردند. اما بدلیل اشباع بازار نفت، اندکی رکود بر بازار حاکم شده بود.
هر دو کشور تلاشهای دیپلماتیک خود برای برقراری رابطه با کشورهای منطقه را آغاز کردند. عربستان نیز پیشنهاد از سرگیری روابط با ایران را مطرح ساخت و پس از آن حملات تبلیغاتی علیه ایران را متوقف ساخت. ایران همچنین برای برقراری رابطه با کشورهای اروپایی نیز ابراز تمایل کرد. ۱ اکتبر ۱۹۸۸ ،روابط ایران و بریتانیا از سر گرفته شد. بازارهای غربی نیز بروی ایران گشوده شد. اما مسئلۀ گروگانها و مشکلات دیپلماتیک با بریتانیا و فرانسه همچنان پا برجا بود و مسیر روابط را ناهموار می ساخت.
حضور نیروهای غربی در خلیج نیز رفته رفته کم رنگ شد و برخی از کشورها ،نیروهای خود را بطور کامل از منطقه خارج کردند.
تنها درگیری ای که ادامه داشت، حملات عراق به کردهای طالبانی و بارزانی بود که باقیماندۀ آنها را نیز از عراق بیرون برانند. این درگیری باعث بمب گذاری کردها در بغداد و اربیل شد و تنشهایی ایجاد کرد. دولت عراق نیز با بی رحمی هر چه تمام تر با آنها به مقابله پرداخت و با گازهای شیمیایی، آنها را سرکوب کرد. تمام کردهایی که دستگیر می شدند به اتهام خیانت و جنگ علیه عراق، اعدام می شدند. در پایان ماه آگوست، مقاومت کردها در هم شکسته شد و دهها هزار کرد به ترکیه و عراق رانده شدند.
دو کشور پس ازاین، اعلام کردند که سلاحهای جدیدی را آزمایش کرده اند. این جنگهای لفظی تا مدتها ادامه داشت. با این حال عراق سفارش تسلیحاتی خود را کاهش داد و بدلیل خرید بی رویه سلاح از کشورهای مختلف، خود را در شرایط نا مناسبی می دید.
در ایران نیز نشانی از دریافت عمدۀ سلاح به چشم نمی خورد و تنها تعدادی توپخانه و موشک کرم ابریشم دریافت کردند. کارشناسان ایرانی تخمین زده بودند که برای تأمین سلاح لازم برای مقابله با حملات احتمالی عراق، به ۱۵ تا ۲۵ میلیارد دلار سلاح نیاز دارند.
ایران قدرت پرداخت چنین هزینه ای و منبع مشخصی برای تأمین سلاح نداشت. به همین دلیل بیشتر تلاش کرد تا مشکلات داخلی خود از جمله دو دستگی در فرماندهان نظامی را حل نماید. ۲۰ سپتامبر، مجلس ایران محسن رفیق دوست وزیر سپاه را برکنار و علی شمخانی فرمانده نیروی زمینی سپاه را جایگزین وی نمود.
امام خمینی ۱۷ سپتامبر به فرماندهان سپاه تذکر داد همانگونه که در زمان جنگ به شما نیاز بود، در زمان صلح نیز این نیاز وجود دارد. هاشمی رفسنجانی هم در جمع فرماندهان سپاه اظهار داشت تا کنون فرصتی برای آموزش هماهنگی نظامی و سلسله مراتب نظامی وجود نداشته، اما از حالا باید فقط به فکر آموزش و تربیت نیروهای نظامی حرفه ای باشید.
حسین جلالی وزیر دفاع ایران نیز اعلام کرد که نیروهای نظامی ایران برای دفاع از تمامیت ارضی کشور باید تقویت شوند.
پس از ۸ سال جنگ ایران و عراق ،بدون اینکه تغییری اساسی در معادلۀ قدرت در خلیج ایجاد شود ،پایان یافت. این جنگ هیچ دستاوردی برای دو طرف نداشت. بخصوص عراق که آغاز کنندۀ جنگ بود ،بیشتر احساس شکست می کرد. آنها حتی به حداقل هدف خود در مورد کنترل بر شط العرب (اروند) نیز دست نیافتند. پس از پایان جنگ حزب بعث عراق نیز قدرت خود را از دست داده بود و تأثیر گذاری و نفوذ پیش از آغاز جنگ را دیگر همراه خود نمی دید.
در تاریخ معاصر جنگهای بسیار کمی وجود داشته که در نهایت رهبران کشورهای درگیر در آن، به آمال و آرزوهای خود برسند؛ جنگهایی که همواره با هزینۀ هایی گزاف و به قیمت قربانی شدن مردم آنها، آغاز می شود.
محسن داوری
مترجم:حسن سلیمانی