جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


چگونه با کودکانمان صحبت کنیم تا حرفمان را گوش کنند؟


چگونه با کودکانمان صحبت کنیم تا حرفمان را گوش کنند؟
" چگونه فرزندم را وادار به گوش دادن کنم ؟ " این سئوالی است که اغلب والدین آنرا مطرح می نمایند .
بچه ها به طور کلی مخالف گوش دادن نیستند ؛ نوزاد صداهایی با زیر و بم خاص را ترجیح می دهد و نسبت به آنها عکس العمل نشان می دهد . اگر پدر با لحن آرام مردانه با او صحبت کند ممکن است توجه کند ؛ اما مسلما به سمت صدای مادرش برمی گردد . این موضوع شاید به این دلیل باشد که او ، در رحم ، نسبت به صدای مادرش شرطی شده است. این صدای زیر مادرانه ، همان صدایی است که همه ما موقع صحبت با نوزادان و بچه های کوچک به کار می بریم . آنچه این " صدای خاص " به یک بچه می گوید ، این است : " حالا ، من فقط با تو صحبت می کنم . " با این کار ما احتمال گوش دادن را افزایش می دهیم .
توجه کردن کودک حالتی آهنگین دارد . یعنی بین زمانهایی که او در خودش فرو می رود " نت پایین " و مواقعی که حواسش با دقت کافی متوجه ماست " نت بالا " ، هماهنگی وجود دارد . محققین با استفاده از نوار مغزی " g.e.e " نشان داده اند که مغز کودکان در تمام طول روز یک چرخه را - بالا و سپس پایین برای بازسازی - طی می کند و یکی از دلایل بی توجهی پی در پی آنها به توصیه های والدین همین است. پس اگر می خواهید کودک شما به آنچه می گویید ، توجه کند این نکته را به خاطر بسپارید : یک دستور وقتی با سکوت محاصره شده باشد ، بسیار قدرتمند است . به عبارت دیگر به کودک گیر ندهید.
کودک از شکست ناشی از اشتباه کردن و امتحان راه حل های مختلف ، بسیار بیشتر از زمانیکه تحت نظارت یا راه گشایی مستقیم بزرگسال قرار داد یاد می گیرد . وقتیکه او تلاش می کند و با آزمون و خطا به سمت هدفش می رود ، موفقیت نهایی نیز به خود او تعلق دارد " من انجامش دادم ! خودم انجامش دادم. "
دوره هایی در تکامل کودک وجود دارد که او نمی تواند به حرف پدر یا مادرش گوش کند و آن زمانی است که انگیزه سبقت جویانه در کودک قوی تر از انگیزه های پدر یا مادری است.
برای کودکان یک ساله ای که در حال یادگیری ، ایستادن ، راه رفتن و جرات کشف کردن هستند ، گوش سپردن به اخطارهای شما غیر ممکن است . " مواظب باش نزدیک پله ها نرو ! " تنها دروازه ای در دو انتهای پله ها است که می تواند مانعی بر سر راه میل قوی او برای فتح دنیایش باشد .
در دو سالگی غوغای درونی بر سر انجام دادن یا ندادن کارها – " این کار را بکنم یا نه ؟ " ، بد خلقی را به تنها راه حل عملی تبدیل می کند.
وقتی کودک چهار یا پنج ساله است ، شکایت معمول مادرها این است : " گوشش بدهکار حرف های من نیست انگار اصلا آنجا نیستم ، اما وقتی پدرش می آید ، طوری رفتار می کند که انگار یک پادشاه حرف می زند ! " فروید این مسئله را " کشمکش ادیپ " می نامد. کودک آنچه را که می تواند محبت او را جلب کند ، می آموزد ؛ او به سمت مادرش برمی گردد و سعی می کند تا همه چیز را از او بیاموزد.
قبل از ده سالگی ، کشمکش های درونی دیگری با مهارت های شنیداری کودک ۹ یا ده سال همراه می شود . سردرد ، دل درد و ترس از رفتن به مدرسه ، اغلب نشانه های ظاهری همین تعارض است. در این دوران بهترین و سخت ترین کاری که می توانید انجام دهید ، این است که گوش دهید.
در نوجوانان پس از پایان هر جدال لفظی ، گوش دادن جای زیادی ندارد. تلاش یک نوجوان برای استقلال ، آن چنان قدرتمند است که مانع او برای شنیدن می شود . به جای نشان دادن هر گونه عکس العملی ، با او با صدای آرام صحبت کنید. " عزیزم ، متاسفانه توی خانه ما وضع اینجوریه ، شاید دوستانت نیمه شب به رختخواب بروند اما اینجا ساعت یازده وقت خاموشیه . اگر نمی تونی خودت رو باهاش هماهنگ کنی ، شاید بتوانیم معامله ای بکنیم امتیازاتی را که ما در اوقات دیگه به تو می دهیم ، نخواهی داشت. " احتمال این که صدای آرام شما راه حل مثبتی باشد بی اندازه زیاد است ، در این صورت اعتماد به نفس شما نیز در برابر او از دست نمی رود . یک صدای آرام همیشه قدرتمندتر از یک صدای بلند است.
روش دیگری را نیز می توان در مورد نوجوانان اتخاذ کرد و آن این است که به جای یک پیام انتقادی ، با یک پیام تعارف آمیز آغاز کنید. هر زمان که می خواهید فرزندتان به حرف شما گوش بدهد ، سعی کنید با یک رویکرد مثبت مراحل کارتان را پیش ببرید . این کار آسانی نیست اما برای هر دوی شما دستاورد خوبی به همراه خواهد داشت .
منبع : تبیان