جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


نقش صهیونیست ها در ساختار اقتصادی آمریکا


نقش صهیونیست ها در ساختار اقتصادی آمریکا
سیطره اقتصادی از جمله روش هایی است که در پیوند با دیگر روش ها - سیاسی، فرهنگی و اجتماعی - اندیشه «دولت جهانی یهود» را تحقق می بخشد. این بخش به همراه فشارهای سیاسی و بسترسازی فرهنگی شرایط مساعدی را برای بسط اندیشه آرمانی صهیونیسم به وجود می آورد.

ساختار اقتصادی ایالات متحده آمریکا تا حد بسیاری در رابطه با پیشینه تاریخی این کشور شکل گرفته است. نخستین مهاجران آمریکا دارای ریشه انگلیسی و ایرلندی بودند. ترکیب مهاجران طیفی از سیاستمداران ناراضی، دانشمندان و صاحبان فن، افراد بدون زمین و ابزار کار، محکومین دادگاه های انگلستان، گروه هایی از نظامیان، میسیونرها و کششیان مذهبی و اعضای فرقه های اعتقادی تحت فشار را در بر می گرفت. همه این مهاجران در یک نقطه اشتراک رای داشتند و آن نقطه کانونی این بود که همگی در جستجوی قدرت، ثروت و رفاه بیشتر به سرزمین جدید (آمریکا) گام نهاده بودند. به طبع نخستین هدف این قبیل گروه ها در یک سرزمین بزرگ و وسیع نیز چیزی جز آزادی سیاسی و اقتصادی نمی توانست باشد.
آنها از دولت آمریکا خواستند مداخلات خود را در امر اقتصاد و بازرگانی به حداقل برساند. امروزه نیز نظام اقتصادی سرمایه داری و بازار آزاد در آمریکا حکمفرماست. البته هم در لیبرالیسم کلاسیک دگرگونی هایی حاصل شده و هم نوع مشارکت دولت در امور اقتصادی متحول گردیده است.
نظام اقتصادی آمریکا از یک سو یک نظام کاپیتالیستی (سرمایه داری) است که به زعم بسیاری از اندیشمندان علوم سیاسی همین امر دلیل رفتار میلیتاریستی این کشور را تشکیل می دهد و از سوی دیگر به دلیل افزایش روزافزون آمار مصرف گرایی و مصرف زدگی و تهی بودن از فرهنگ قناعت، یک اقتصاد سوداگر (اقتصاد مرکانتیلیستی) است. همچنین ساختار مبتنی بر سرمایه داری اقتصاد آمریکا در بین دو حزب حاکم بر سرنوشت سیاسی این کشور با هم تفاوت دارند. ساختار اقتصادی آمریکا از این حیث مبتنی بر «تجارت و تسلیحات» است که حزب دموکرات معمولا تجارت و کشاورزی را در اختیار دارند و حزب جمهوریخواه آمریکا نماینده کلوپ بازرگانان نفتی و کارخانه های بزرگ تولید تسلیحات این کشور می باشد. خاستگاه سران این حزب و عملکردشان در گذشته نشان می دهد که آنان همواره به دنبال نفت و فروش تسلیحات خویش در جهان به ویژه منطقه خاورمیانه بوده اند. امروزه سران نومحافظه کار کاخ سفید هیچ ابایی از اعلام اینکه آنها به خاطر نفت به منطقه و عراق حمله کرده اند، ندارند.
از دیگر ویژگی های ساختار اقتصادی آمریکا این است که دولت در آنجا مطابق شاخص های لیبرالیستی دولت حداقلی است به این معنی که کمترین مداخله را در اقتصاد و بازار دارد. از این رو اقتصاد این کشور از دو بخش خصوصی و دولتی تشکیل می شود که البته دولت بیشتر در آن بخش از امور اقتصادی که برای بخش خصوصی مقرون به صرفه نیست مانند راه سازی، بهداشت، آموزش و پرورش و امور زیربنایی و... سرمایه گذاری می نماید و سایر بخش ها در اختیار بخش خصوصی است. اتفاقا یکی از منافذ نفوذ یهودیان صهیونیست جامعه آمریکا به ساختار اقتصادی این کشور از همین بخش خصوصی و تهدید و تطمیع برای برنده شدن در مناقصات و مزایده های دولتی آغاز می شود و به دیگر بخش ها نیز تعمیم پیدا می نماید.
سیطره اقتصادی از جمله روش هایی است که در پیوند با دیگر روش ها - سیاسی، فرهنگی و اجتماعی - اندیشه «دولت جهانی یهود» را تحقق می بخشد. این بخش به همراه فشارهای سیاسی و بسترسازی فرهنگی شرایط مساعدی را برای بسط اندیشه آرمانی صهیونیسم به وجود می آورد.از این رو وجود بازوان اقتصادی برای توسعه صهیونیسم، گزینه ای غیرقابل انکار است.
قوم یهود از دیرباز با توجه به تلموداندیشی خویش که تمامی اموال جهان را متعلق به خود می پندارد که به ناحق و به صورت غصب در اختیار دیگر اقوام و نژادها قرار گرفته، در تلاشی بی پایان و به هر وسیله ای که ممکن باشد، به جمع آوری هرچه بیشتر ثروت پرداخته است. بنابراین، یهودیان برای وصول به اهداف خود در هر جامعه ای که مستقر شوند، نفوذ به مراکز اقتصادی و تجاری و در دست گرفتن نبض بازار و ثروت آن جامعه را در اولویت های خود قرار می دهند.
از مطالعه تاریخ سیاسی آمریکا در می یابیم که یهودیان مقیم آن کشور همواره در حساس ترین مراکز تصمیم گیری آمریکا قرار گرفته اند. در نتیجه با روش های گوناگون و تصویب قوانین مورد نیاز به نفع خود، با توجه به نفوذی که در ساختار سیاسی آمریکا دارند که به مواردی از آن در بخش پیشین اشاره شد، بخش عمده ای از مراکز اقتصادی و تجاری آمریکا را در دست گرفتند.
سینماها، تئاتر، تجارت شکر، کمپانی های بزرگ نفتی، تجارت گندم و تنباکو، پنبه، فولاد، ۵۰ درصد تجارت گوشت و مواد پروتئینی، ۷۰ درصد تجارت کفش، صنایع چرم، ادوات و ابزار موسیقی، وسایل الکترونیکی، بانکها و به طور کلی قریب به ۸۰ درصد ثروت و امکانات آمریکا در انحصار اقلیت اندک سرمایه داران یهودی - صهیونیستی این کشور است.
تلاش صهیونیست ها برای کسب درآمد و توسعه نفوذ مالی خود در زمینه ها و منابع مختلف سرمایه گذاری، تجارت، صنایع و تولیدی ایالات متحده آمریکا امری بدیهی و مبرهن است که در پیوند با دیگر روش های نفوذ - سیاسی، فرهنگی، نظامی و اجتماعی - یهودیان در ساختارهای حکومتی آمریکا، از اندیشه دولت جهانی یهود و صهیونیسم بین المللی نشأت می گیرد. چرخه شیطانی نفوذ یهود و صهیونیسم به مراکز قدرت سیاسی برای به دست گیری سکان هدایت منابع اقتصادی آمریکا به عنوان قدرت اول اقتصادی دنیا - که البته در شرایط فعلی در مواجهه با بحران مالی پیش آمده این قدرت رو به افول گذاشته - و هزینه کرد منابع مالی برای بسط و توسعه نفوذ سیاسی در مراکز تصمیم گیری و جلب حمایت های بی شائبه آمریکا از رژیم صهیونیستی در بین اهل تحلیل و رسانه در خصوص مسائل آمریکا و صهیونیست ها مشهود بوده و در عمق خود حاکی از سیطره اقتصادی یهودیان آمریکا در این کشور است. این امر به مدد تفکرات و اعتقادات عصبیت وار یهود نسبت به امکانات و ثروت دنیا که آن را مطلق به قوم برتر یهود می پندارد و همچنین تنگناهای تاریخی در خصوص وضعیت مالی یهودیان در طول تاریخ در جوامعی که در آنها زندگی می کردند و به دلیل تفکرات خاص از کارهای اقتصادی در اروپا منع شده بودند، شکل گرفته است. سرمایه داران صهیونیست در این میان نقش ویژه ای در آمریکا ایفا نموده اند.
از مشهورترین خاندان های ثروتمند یهودی که در دو قرن گذشته در اروپا و ایالات متحده فعال بوده اند و سهمی بزرگ در تاسیس اسرائیل غاصب در سرزمین های اشغالی فلسطین داشته و دارند، خاندان «روچیلدها» هستند. ابعاد نفوذ روچیلدها در سرمایه داری غرب به گونه ای برنامه ریزی شده قابل بررسی است. گفتار خانم «هاناآرنت» مورخ و روزنامه نگار یهودی از این واقعیت این گونه پرده برمی دارد: «برای اثبات فکر عجیب دولت جهانی یهود چه دلیلی بهتر از خاندان روچیلد که تابعیت پنج دولت مختلف را دارد و دست کم با سه دولت در همکاری نزدیک بود، دولت هایی که تنازعات مکرر میان آنان هرگز حتی لحظه ای یکپارچگی و پیوند منافع بانکدارانشان را (که از خانواده روچیلد بودند)متزلزل نساخت.»
با سرمایه روچیلدها، کمپانی «رویال داچ شل» تاسیس شد که بزرگترین مجتمع انحصاری اروپا است و به «اختاپوس بین المللی» شهرت یافته است. همچنین نام روچیلد در کنار راکفلرهای آمریکا به عنوان پیشگامان استخراج نفت از خاورمیانه و روسیه شهرت دارد. پس از جنگ جهانی دوم، سرمایه های روچیلد در ایالات متحده قدرتمند سرمایه گذاری شد.
از دیگر چهره های سرشناس و سرمایه دار صهیونیست آمریکا، سناتوری از ایالات آریزونا است که صاحب کارخانجات بزرگ سیگارهای آمریکایی است. این سرمایه دار متنفذ آمریکایی، «باری موریس گلدواتر» است. این سناتور یهودی الاصل آمریکایی در زمان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران، انقلاب اسلامی را تهدید به نابود کردن پالایشگاه های عمده ایران از جمله پالایشگاه آبادان نمود.
کمک های مالی و حمایت های سیاسی او از رژیم صهیونیستی و توسعه اندیشه صهیونیسم به ویژه در کمیته کمک های خارجی کنگره آمریکا دلیل روشن نقش و نفوذ صهیونیست ها در ساختار اقتصادی آمریکا است.
خانواده «راکفلر» که تاکنون سه نسل به آمریکا تحمیل کرده است، شایان ترین خدمات را به صهیونیسم و امپریالیسم نموده اند. اگرچه راکفلرها خود یهودی نیستند، اما مشاوران رده بالای یهودی - صهیونیستی، آنها را در امورات حقوقی، اقتصادی و... یاری می نمایند. «جان دیویسن راکفلر» (۱۹۳۷ - ۱۸۳۹ م) در ۶۱ سالگی شغل حسابداری را برگزید و سه سال بعد به دلالی و خرید و فروش کالا پرداخت و از معروفترین صاحبان صنایع آمریکا شد. شرکت «استاندارد اویل» را برای جمع آوری و فروش مواد نفتی تاسیس نمود و در صنعت پالایش نفت مقام اول را احراز نمود. سپس با تحت فشار گذاشتن شرکت خطوط راه آهن، آن را در اختیار گرفت. پسر او راکفلر دوم (۱۹۶۰ - ۱۹۷۴ م) عملیات اقتصادی پدر را دنبال کرد. «نلسون آلدریج راکفلر» نوه راکفلر بزرگ به فرمانداری نیویورک رسید و نقشی موثر در سیاست خارجی آمریکا یافت. اصل چهار ترومن که پای آمریکا را به ایران عهد پهلوی باز کرد، از ابتکارات مشاوره ای وی به رئیس جمهور دموکرات اسبق آمریکا بود. این خانواده برای کسب شهرت و محبوبیت و فرار از مالیات به کارهای خیر از قبیل تاسیس بنیاد خیریه، دانشگاه شیکاگو و... نیز پرداخته اند. سرمایه داران صهیونیست آمریکا که در اقتصاد این کشور نفوذ دارند و از قبل این نفوذ به ثروت هنگفتی رسیده و آن را در راستای منافع صهیونیسم و حمایت از رژیم صهیونیستی هزینه می کنند، بی شمارند. به گونه ای که شرح نقش و نفوذ آنها در ساختار اقتصادی آمریکا و به تبع آن دیگر مراکز حکومتی می تواند به تنهایی موضوع پژوهش مستقلی باشد.
فعالیت و نفوذ یهودیان و صهیونیست های جامعه آمریکا در زمینه های اقتصادی، مالی، تجاری و بازرگانی این کشور بسیار گسترده است و به نوعی این نفوذ که گاه به صورت مباشرت مستقیم آنها در عرصه های اقتصادی خود را نشان می دهد، به بستر و پشتوانه ای اساسی و سرمایه ای برای نفوذ آنها در دیگر ساختارهای حکومت آمریکا به ویژه ساختار تعیین کننده قدرت سیاسی تبدیل می شود. آنها در اکثر داد و ستدها به نحوی دخیل و درصدی از سودها را متعلق به خود می نمایند. صهیونیست ها مالک بزرگترین بانکها در آمریکا می باشند. خانواده صهیونیستی روچیلدها که مختصری از شرح حال آنها در شماره پیش تقدیم خوانندگان شد، از بنیانگذاران بانک در ایالات متحده هستند و همان طوری که اشاره شد، تنها بانک بزرگی که مالکش یهود نیست، متعلق به راکفلر است که البته نزدیک ترین مشاور او یک صهیونیست دو آتشه و افراطی است. پنج بانک بزرگ در نیویورک، سهام داران اصلی ۳۲۴ شرکت عمده آمریکا می باشند که با سه چهارم سهام سرمایه، آنها را سیاست گذاری و اداره می کنند. بانک «چیس مانهاتان» که از آن خاندان راکفلر می باشد، در شرکت های سی بی اس، ان بی سی، یونی ین کارباید، جنرال الکتریک، یونایتد ایرلانیز، استرن ایرلانیز و سیستم تلگراف و تلفن آمریکا بزرگترین سهام را دارد و این تنها بخشی از ثروت و سهام های آن خاندان محسوب می شود.
در شرایط فعلی که آمریکا با بحران بی سابقه مالی مواجه است و بانک های بزرگ خصوصی، شرکت های چند ملیتی و بزرگ از قبیل بانک سیتی گروپ و شرکت های خودرو سازی مثل جنرال موتورز و فورد در حال ورشکستگی هستند، در لابه لای تحلیل دلایل این بحران ناخواسته به لایه های پنهان سرمایه گذاری در این بانکها و شرکتها که اشاره می کنند، معلوم می شود که اولا سازمان ها و تشکل های یهودی : صهیونیستی در اکثر آنها سهام دار عمده و گاه مالکیت مطلق دارند و ثانیا افسارگسیختگی آنها در اقدامات ربوی مالی در کنار ناعادلانه و ضعف ساختار کلی نظام سرمایه داری غرب از جمله عوامل عمده ایجاد کننده این شرایط وخیم اقتصادی در آمریکا و به تبع آن در اقتصاد دنیا شده است.
نمونه بارز دیگر از نفوذ یهودیان در ساختار اقتصادی آمریکا به ویژه در بانکها به قدرت متمرکز و تعیین کنندگی آنها در تعیین نرخ بهره در آمریکا بر می گردد. اساسا نرخ بهره در این کشور با تصمیم و خط مشی بانکهایی مشخص می شود که مطالعه ساختار و اساسنامه آنها نشان می دهد که گردانندگان آنها یا سرمایه گذاران عمده آنها یا خود یهودی و صهیونیست هستند یا دارای روحیه صهیونیستی و یا حداقل مشی جانبدارانه نسبت به رژیم صهیونیستی و آرمان صهیونیسم می باشند و دولت تنها پس از تماس و ارتباط با آنها توضیح و تفسیر راجع به بهره می دهد. توضیحات یک فردی یهودی به نام «گرین اسپن» از وضعیت اقتصادی آمریکا، تورم و چگونگی تعیین نرخ بهره و مانند آن در دهه گذشته جنجال بزرگی در آمریکا به وجود آورد. همچنین قسمت اعظمی از بازار «کارت های اعتباری» و کمپانی های مرتبط به آن به جهودان آمریکا تعلق دارد. به عنوان مثال کمپانی «امریکن اکسپرس» که فعالیتی گسترده در سراسر دنیا دارد، درصد قابل توجهی از میلیاردها دلار خرید و فروشی را که با استفاده از این کارتها در هر ماه در دنیا انجام می دهد، به حساب سازمانهای یهودی : صهیونیستی این کشور واریز می کند. البته مقصد نهایی و سرنوشت غایی این سرمایه های به ظاهر سرگردان جایی جز خزانه داری رژیم صهیونیستی نیست که در نهایت به صورت بمب و فشنگ و گازهای سمی و اشک آور بر سر زنان و کودکان و پیران و جوانان مظلوم فلسطینی ریخته می شود. از این رو رژیم صهیونیستی اسرائیل از زمان جنگ ۶ روزه و در طول مدتی بیش از ۳۰ سال به بزرگترین دریافت کننده کمک های مستقیم اقتصادی و نظامی آمریکا تبدیل شده است. به گونه ای که سالانه دست کم پنج میلیارد دلار که معادل یک پنجم کل بودجه کمک های خارجی آمریکا است، به اسرائیل اختصاص داده می شود.
«اکنون در آمریکا چه کسی حکومت می کند؟» عنوان کتابی است از «ویلیام دامهوف» که در دهه ۱۹۸۰ به رشته تحریر درآمده و بارها مورد تجدید چاپ قرار گرفته است. نویسنده با تجزیه و تحلیل نخبگان حاکم در بخش های مختلف حکومت و جامعه آمریکا به این نتیجه می رسد که طبقه خاصی که اعضای آن دارای ارتباطات نزدیکی با یکدیگر هستند، براقتصاد و جامعه این کشور حکومت می کنند. این کتاب برخلاف دیدگاه کثرت گرای قدرت در آمریکا که به دلیل مکانیزم دموکراتیک آمریکا به برتری طبقه والیتی در ساختار سیاسی این کشور اعتقاد ندارد، شواهد سیستماتیکی ارائه می نماید که نشان می دهد یک طبقه بالای اجتماعی در آمریکا با داشتن نقش مسلط در اقتصاد و دولت، طبقه حاکم است و خاستگاه آن در شرکت ها و بانک های بزرگ است و نقش عمده ای در شکل دهی به وضعیت سیاسی آمریکا ایفا می کند. فکر می کنید صهیونیست ها و یهودیان در این طبقه چه نقشی دارند؟!
نویسنده:فتح الله پریشان
منبع : خبرگزاری فارس