پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

پیامبر(ص) و تنگ دستان


پیامبر(ص) و تنگ دستان
هیچ دین و آیینی به اندازه اسلام حقوقی برای فقرا در اموال اغنیاء مقرر نداشته است تا آنجا که دستور عام اسلام در این مورد چنین است «خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم بها و قتل علیهم ان صلوتک سکن لهم و الله سمیع علیهم»(۱) ای پیامبر، بگیر از اموال ایشان (مالداران) صدقه‌ای که ایشان را پاک می‌سازد و با آن صدقه خالص می‌گردانی و بر ایشان دعای خیر فرست. که دعای خیر تو آرامش نفوس ایشان است و خداوند شنوا و داناست» وقتی مال‌دار با صدقه و انفاق فقرا را در مال خود سهیم کرد اضطراب و نگرانی او از نفرت نسبت به فقرا و مستمندان بر طرف می‌شود. زیرا عضو محبوب جامعه می‌شود و آرامش واقعی همین است. پیامبر(ص) خود عالی‌ترین نمونه سخاوت و انفاق بود. عطایای ایشان را تنها در قریش بالغ بر ۶۰۰ میلیون درهم نوشته‌اند.(۲) به عنوان نمونه ایشان سهم یکی از افراد قبیله بنی غفار را از غنائم خیبر در برابر مشتری خریدند بعد فرمودند: «گوی آنچه از تو گرفته‌ام بهتر است از آنچه به تو داده‌ام، اگر خواهی بگیر، و اگر خواهی رها کن» و آن شخص گفت: آن را پس می‌گیرم و پیامبر(ص) سهم او را پس داد.(۳) دو گوسفند قربانی می‌کردند. مقداری را به اهلش و بقیه را به مساکین می‌دادند و گوسفند یکی از طرف خود و اهل بیت و دیگری از طرف امت خود قربانی می‌کردند و می‌فرمودند: خداوندا ! این از طرف همه امتم، هر کس که برای یگانگی توشهادت دهد و برای من گواهی دهد.(۴) و این بیانگر این مطلب است که اگر افراد جامعه مساکین اطراف خود را از یاد نبرند و همواره آنان را یاد و یاری نمایند. رفته رفته از تعداد آنان کاسته خواهد شد. هنگام برگشتن از جنگ حنین، اعراب برای بخشش سر راه او را گرفتند تا آنجا که عبا را از دوش ایشان ربودند. ایشان فرمودند: «آیا بر من از بخل می‌ترسید اگر به اندازه ریگ بیابان شتر داشته باشم. همه را میان شما تقسیم خواهم کرد و خواهید دید من نه بخیلم و نه ترسو»(۵) شخصی نزد پیامبر آمد و گفت: مرا وصیت کن. ایشان فرمودند: «به عدالت سخن بگو و اضافه مال خود را ببخش» گفت نمی‌توانم، فرمودند: مال داری؟ گفت: شتر دارم فرمودند: با یکی از آنها آبکشی کن و به خانواده‌هایی که یک روز در میان آب می‌نوشند آب بده» (۶) و این گواه این است که حتی اگر توان مالی خوبی نداری از هر راه حلال که می‌توانی برای کمک به نیازمندان تلاش کن! بسیار سفارش می‌کردند که فقرا را فراموش نکنید در جایی می‌فرمایند: بدترین غذا، غذای مهمانی است که اغنیا در آن دعوت شده باشند و فقرا فراموش شده باشند. آنهایی را که آرزومندند، مانع شوند و آنهایی را که بی‌تفاوتند دعوت کنند.» ایشان هیچ گاه فقیری را به خاطر فقر یا بیماری‌اش تحقیر نکردند و از هیچ سلطانی به خاطر ملکش نترسیدند. فقیر و سلطان را به یک نحو به سوی خدا دعوت می‌فرمودند و این و آن در نظرشان یکسان بودند.(۸) هیچ گاه چیزی از رسول خدا(ص) درخواست نشد که آن حضرت در جواب به آن «نه» بگویند.(۹) و هیچ گاه حاجت نیازمندی را رد نکردند و تا آنجا که برایشان امکان داشت نیاز او را برآورده می‌ساختند و گر نه با زبان نرم و شیرین خویش او را راضی می‌نمودند. امام صادق(ع) فرمودند: « کسی از رسول خدا(ص) چیزی نمی‌خواست جز اینکه آن حضرت می‌بخشیدند تا اینکه یک بار زنی پسرش را خدمت رسول خدا(ص) فرستاد و به او گفت: نزد پیامبر(ص) برو و از او چیزی بخواه، اگر حضرت فرمودند: چیزی نزد ما نیست، بگو پیراهنت را به من بده، رسول خدا(ص) پیراهن خود را در آوردند و به او دادند. در این هنگام خداوند پیامبرش را به میانه‌روی سفارش نمود و این آیه را نازل کرد: دست خود را بسته به گردن خویش میفکن و کلا هم باز مگذار تا اینکه ملول و تهیدست گردی» (۱۰) عشق و علاقه رسول خدا(ص) به فقرا به حدی بود که می‌فرمودند: «بار الها! در حال فقر و نداری مرازنده بدار، در حال نداری بمیران و مرا با کسانی که دارا نیستند محشور نما»(۱۱) امام صادق(ع) می‌فرمایند: «رسول خدا(ص) از چیدن خرما و درو کردن زراعت در شب اکراه داشتند. به این دلیل که فقرا و مساکین بی‌بهره نمانند» (۱۲) در این قسمت از بحث بد نیست قدری هم به برخورد اجتماعی پیامبر(ص) با فقرا بپردازیم ایشان می‌فرمودند: هر کس سیر بخوابد و در شهر و یا همسایگی او کسانی گرسنه‌ باشند از ما نیست و به خدا و روز قیامت ایمان نیاورده است. (۱۳) رسول خدا(ص) به طبقات محروم و زحمتکش احترام می‌گذاشتند. در برابر مفت‌خورها و انگل‌ها موضع می‌گرفت و می‌فرمودند: «ملعون ملعون من القی کله و علی الناکس» نفرین به آنان که بار زندگی خود را بر دوش دیگران می‌اندازند و بدون خدمات مادی و معنوی به جامعه، امکانات جامعه را مصرف می کنند. در جنگ تبوک که از جبهه بر می‌گشتند؛ مردم به استقبال آمده بودند، زن‌ها، پیرها و از جمله پیرمردی به نام سعد انصاری به استقبال پیامبر(ص) و مجاهدین آمده بودند و با ایشان مصافحه کرد. پیامبر(ص) دیدند که دستش خیلی زبر است و چاک چاک، رسول خدا(ص) فرمودند: دست‌هایت چقدر خشن است. البته پیامبر(ص) هم آدم ناز پرورده نبودند. آن پیرمرد گفت: من کار گرم، کار می‌کنم، بیل می‌زنم. خانواده‌ام را تامین می کنم. توجه کنید، پیامبر(ص) از جبهه بر می‌گردند، همه مردم و مجاهدین آنجا حاضرند. ایشان دست این پیرمرد زارع کارگر را می‌گیرد و طوری که همه ببینند بلند می کنند و پایین می‌آورند و می‌بوسند و سپس بالا می‌برند و خطاب به همه جمعیت می‌گویند: « مردم به خدا سوگند این دستی است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد.» این است برخورد پیامبر خدا(ص) با مستضعفین و قشر محروم جامعه ایشان همواره امت خود را به تلاش و کوشش و کسب روزی حلال سفارش می‌کردند در خاتمه این بحث به گروهی از نیازمندان که فشارهای زندگی به آنها غلبه می‌کرد که مجبور به گرفتن وام می‌شدند نیز اشاره می‌کنیم. گاهی آنان با کمی و نارسایی درآمد از پرداختن وام عاجز و ناتوان می‌شدند و در چنین وضع ناگواری شب را به پریشانی و بی‌خوابی و روز را به خفت و خواری سپری می‌کردند. اینان همان دل شکستگان بودند که پیامبر(ص) به تهیه مرهمی برای زخم‌هایشان می‌اندیشیدند البته ایشان نمی‌توانستند به طلبکار بگویند: از حق خودت صرف نظر کن، زیرا رسول خدا(ص) بهترین کسی است که در حفظ حقوق افراد می‌کوشیدند ولی می‌توانستند شفاعت و محبت خود را در برابر مدارای او با بدهکار و مهلت دادنش تا گشایش مشکلات و باز شدن دست و سامان یافتن کار به او ببخشد و این همان چیزی بود که بارها درباره‌اش می‌گفتند: «هر کس که در دنیابر تنگدستی آسان گیرد، خدا در دنیا و آخرت بر او آسان خواهد گرفت و تا هر زمان که بنده پشتیبان برادر خود باشد. خدا پشتیبان او خواهد بود و در جای دیگر می‌فرمایند: هر کس که تنگدستی را مهلت دهد، یا قسمتی از دین او را ببخشد خدا در روز رستاخیز او را در سایه عرش خود قرار می‌دهد. آن روز که جز سایه آن سایه‌ای نخواهد بود، هر کس که بخواهد تا دعایش مستجاب گردد و اندوهش بر طرف گردد، می‌باید تا برای تنگدستی گشایشی به وجود آورد.
الهام حسن شاهی
منابع در دفتر روزنامه موجود است.
منبع : روزنامه رسالت