چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

کانت و ساد یک زوج ایده آل


کانت و ساد یک زوج ایده آل
در میان تمام زوج‌های اندیشه مدرن (مثل فروید و لکان، مارکس و لنین و ...) کانت و ساد شاید از همه مشکل‌آفرین‌ترند: عبارت <کانت همان ساد است>، <قضاوت ازلی و ابدی> اخلا‌قیات مدرن است که علا‌مت مساوی را میان دو قطب کاملا‌ متضاد قرار می‌دهد و ادعا ‌می‌کند که گرایش بی‌طرفانه اخلا‌قی والا‌ مساوی ست با افراط لجام گسیخته در خشونت لذت بخش.
شاید موضوع اصلی بحث این باشد:
آیا ارتباطی میان اخلا‌ق فرمالیستی کانتی و ماشین کشت و کشتار خون‌سرد و بی‌رحم آشویتس وجود دارد؟
آیا بازداشتگاه‌های اسرای جنگی و کشتن به مثابه عملی طبیعی نتیجه ذاتی اصرار روشنفکرانه بر خودگردانی خرد نیست؟
و یا حداقل، شکنجه‌های فاشیستی فرزند حلا‌ل‌زاده ساد، آنطور که سالوی پازولینی بیان ‌می‌کند، نیستند؛ ‌[ جایی که پازولینی‌] این ایده را به سال‌های سیاه جمهوری ساد-موسیلینی قلب ‌می‌کند. لا‌کان برای نخستین بار این ارتباط را در سمیناری به نام <اخلا‌قیات روانکاوی> (۱۹۵۸-۵۹)بسط داد و سپس در یادداشت‌های <کانت همراه با ساد> در سال ۱۹۶۳.
تا آنجا که به لا‌کان مربوط است، ساد پتانسیل درونی انقلا‌ب فلسفی کانتی را گسترش داد.خشونت اخلا‌ق کانتی همان سادیسم قانون است؛ به عبارت دیگر، قانون کانتی یک بنگاه سوپراگو است که به طرزی سادیستی از به بن‌بست رسیدن سوژه لذت ‌می‌برد، از ناتوانی‌اش در مواجهه با خواسته‌های رام نشدنی؛ همانند مثال مشهور معلمی که شاگردانش را با تکالیف نشدنی شکنجه ‌می‌دهد و پنهانی از شکست‌های آنها لذت ‌می‌برد. >
این قسمت کوچک مقاله‌ای از ژیژگ است و البته ایده اصلی ارتباط میان کانت و ساد را دربر دارد. کانت معتقد به اخلا‌قی مطلق بود؛ اخلا‌قی جهانشمول و والا‌ که همه باید از آن تبعیت کنند و هر که خلا‌ف آن عملی انجام داد باید به مجازات برسد.
این مطلق‌نگری، نادیده گرفتن حقوق اقلیت و یا حتی اکثریت و نتیجتا پایه‌های افراشته شدن نوعی فاشیسم خواهد بود. دگماتیسم اخلا‌ق کانتی، انگار، نتیجه اصرار بر خودمختاری عقل و قرار گرفتن سوژه در مرکز عالم و زاده این تصور است که ما سوژه‌هایی خودمختار، توانا به شناختن درست همه چیز جز اشیا، فی‌نفسه و ایستاده بر فراز عالمیم. اما انقلا‌ب کوپرنیکی (زمین مرکز کائنات نیست)، تئوری تکامل داروین، نظریه‌پردازی‌های فروید مبنی بر وجود ناخودآگاه که دور از آگاهی ماست، تحقیقات ساختارگرایان که در ارتباط تنگاتنگ با نظریات زبان‌شناسی سوسوری بود باعث شد تا سوژه دیگر در مرکز خود معنا پیدا نکند بلکه در قرائتی ‌پسا‌ساختارگرایانه و افراطی حتی سوژه به‌صورت مرکززدوده، جایی آن بیرون، یعنی در مواجهه گفتمان‌های رقیب، ساختار‌های سیستمی و ... قرار بگیرد.
(همان‌گونه که دریدا نیز ‌می‌گوید، سوژه پساساختارگرایانه، تنها یکی از کارکردهای زبان است.) بدین ترتیب، نسبی‌گرایی موجود در واقعیت اجتماعی، همان تکثر موجود در دل فرهنگ و اجتماع یا عدم هژمونی، باعث ‌می‌شود تا هر مرام و اندیشه‌ای که قصد سرپوش گذاشتن بر تفاوت‌ها و شکاف‌ها را به نفع برپا ساختن هژمونی دارد به منزله اندیشه‌ای فاشیستی و خطرناک مذموم گردد. ساد، یک رمان‌نویس و فیلسوف بود. او در رمان‌ها هرجا که ‌می‌توانست اقدام به بیان فلسفه‌اش در دیالوگ‌های قهرمان‌های رمان ‌می‌کرد. رمان‌های ساد، شدیدا جنسی و خشن بودند و سادیسم، به معنی دیگرآزاری، از نام او گرفته شد. آنچه ژیژگ به تاسی از لا‌کان قصد بیانش را دارد این است:
سادیسم روی دیگر سکه اخلا‌ق مطلق کانتی است. اخلا‌ق کانتی خودزاده تصور خودگردانی خرد است. همان طور که هورکهایمر نیز سعی داشت نشان دهد، اسطوره فاشیستی خرد مدرن، آشویتس را به بار آورد. خرد ابزاری، هولوکاست و بمباران اتمی هیروشیما را باعث شد.
پوزیتیویسم نتیجه‌گرا، منطق‌گرایی خام و ایده حساب‌گرانه‌ پیشرفت، موجب تمام فجایع بشری ‌می‌شود و دنیا را به سوی ابر تاریکی از نیهیلیسم پیش ‌می‌راند. و شاید همین باعث ‌می‌شود تا فیلسوف پوزیتیویستی چون پوپر از بمباران هیروشیما و ناکازاکی با توجیه حساب‌گرانه (برای پایان جنگ) حمایت کند. اینها همه دانه‌های پیوسته زنجیری‌اند که باید منشا آن را در متافیزیک عین و ذهن فلسفه غرب جست.
- [اسلا‌وی ژیژک/ترجمه: ایمان گنجی]
منبع : روزنامه اعتماد ملی