شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


موفقیت یک نوع روش و نگرش است


موفقیت یک نوع روش و نگرش است
موفقیت برای کسی که باور دارد می تواند موفق شود و آرزوی خویشتن را مبنای عمل قرار داده، به سادگی قابل دسترسی است و اسرار پیچیده ای ندارد. بسیاری از کسانی که به موفقیت های بزرگ نائل شدند، هنگامی که داستان موفقیتشان را می گویند قبل از دستیابی به هدف نهایی، همواره از رویاها و شور و شوق خود صحبت می کنند. در واقع نکته مهم این است: آنها عاشق کارشان بوده اند.
سعادتمندی های بزرگ و حتی کامیابی های کوچک، مثل برخورداری از ثبات مالی نسبتا خوب، اغلب بخشی از این رویاها بوده، اما قوی ترین نیروی محرکه ی این آدم ها برای جهت دادن به شور و هیجان آنها، رویای ثروتمند شدن است و بس. آیا می توانید تصور کرد: استیون استیلبرگ، اگر عاشق فیلم نبود، می توانست ثروت های میلیونی کسب کند؟ یا هنری فورد اگر مجذوب ماشین آلات نبود؟ یا دونا کارن اگر عاشق لباس ها نبود؟
ما کاری را انجام می دهیم که آن را دوست داریم و استعدادهای ذاتی ما متجلی می شود. بدون اینکه زیانی به کسی وارد کنیم می توانیم در بالاترین سطح ممکن برای خود، اجتماع و حتی سیاره ای که روی آن زندگی می کنیم موثر و مفید باشیم.
موفقیت را نمی توان به تقدیر و سرنوشت نسبت داد، بلکه موفقیت استفاده ی آگاهانه از موقعیت های پیش روست. به بیانی دیگر: خوش شانسی هنگامی اتفاق می افتد که فرد آمادگی لازم را برای استفاده از فرصت های مناسب داشته باشد.
سن، تحصیلات، پول، زمینه ی خانوادگی و تجربیات کودکی، موارد اصولی هستند که بر خلاف ظاهرشان موضوع مهمی برای سعادتمند شدن ما نیست. دوران کودکی بسیاری از میلیونرهای بزرگ و پر آوازه، ستارگان سینما، مخترعان و کاشفان بزرگ و بسیاری دیگر از افراد موفق دنیا، اغلب فقیرانه و حتی در برخی اوقات توام با فلاکت و بدبختی بوده است. تعداد زیادی از آنها در دوران تحصیل به طور قابل توجهی، کند ذهن به نظر می رسیدند. اما آنچه اهمیت دارد این است که هر کدام از آنها در مقطع مهمی از زندگی تصمیم گرفته ند سرنوشت زندگی خود را به دست گیرند و با انگیزه و انرژی خارق العاده برای ایجاد تحولی شگرف، در جهت تحقق بخشیدن به اهداف مورد نظر، آستین همت بالا زدند.
احتمالا همه ی شما در طول زندگی، با وقایعی مواجه شده اید که نقطه عطف زندگی شما محسوب می شده و زندگیتان را تغییر داده است.
صرف نظر از اینکه در چه سنی و چگونه آن موقعیت را درک کرده اید به یاد دارید که در آن موارد چه قدر هوشیار و پذیرا بوده اید. باور داشتید ممکن است این تغییر از یک نشانه شروع شود و درست در همان هنگام به بالاترین اهداف خود، نائل شده اید! مهم این است که باور داشته باشید واقعا می توانید زندگی خود را آن طوری که می خواهید و آرزو دارید، بسازید. در جامعه انسان های موفق را هنگامی می شناسیم که در قله ی موفقیت ایستاده اند و ما فقط نتیجه نهایی کار آنها را می بینیم، ستاره ی فیلم، میلیونر موفق، هنرپیشه و ... .
به این ترتیب، این طور به نظر می آید که آنها یک شبه و خیلی راحت به موفقیت دست یافته اند و سالها تلاش، ممارست و صبوری آنها برای کسب موفقیت از نظر ما دور مانده است. داستین هافمن به شوخی می گوید: برای موفق شدن یک شبه، ده سال وقت صرف کردم و ری کراک موسس مک دونالد در زندگی نامه ی خود می نویسد: این که من یک شبه موفق شدم درست است. اما سی سال، یک شب بسیار طولانی است. یکی از جنبه های با اهمیت در زندگی افراد موفق این است که همه آنها گاهی شکستهای مکرر و متوالی را تجربه کرده اند. علت این که بسیاری از افراد هرگز به موفقیت دست نمی یابند این است که بعد از یکی دوبار شکست خوردن، از هدف متعالی مطلوب خود صرف نظر می کنند.
ناپلئون هیل در کتاب " بیندیشید و ثروتمند شوید" داستان معدن کاری را شرح می دهد که بعد از ماه ها جستجو و پیگیری مستمر، بالاخره موفق به یافتن طلا می شود. او با توضیح این مثال می خواهد بگوید: "هر چیز را که در زندگی بخواهیم و مصرانه برای آن تلاش کنیم، بالاخره بدست می آوریم."
در هزاره جدید، موفقیت به گونه ای متفاوت تعریف می شود: فقط تعداد کمی از مردم خود را مستحق داشتن مشاغل عالی می دانند و این در حالی است که آنها برای کسب ثروت های میلیونی، زندگی خانوادگی و سلامتی خود را فدا می کنند. امروزه موفقیت، سعادت و خوشبختی در قالب یک زندگی متعادل تعریف می شود. زندگی که شامل داشتن شغلی مناسب، با روابطی دوستانه و صمیمانه باشد، یک زندگی خانوادگی شاد و مرفه است. در نظر سنجی اخیر نیویورک تایمز برآوردی از نظرات مردم به عمل آمده است که نشان می دهد کار کمتر و وقت بیشتر با خانواده و دوستان، برای آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است و کسب اعتبار، شهرت و افتخار در رتبه های بعدی قرار دارد.
در حال حاضر کار زیاد فقط نوعی سرویس دهی به اطرافیان محسوب می شود. خواسته های متداول افراد، در واقع بیشتر شامل ایجاد ارتباطات زیبا و موثر و داشتن زمان لازم برای لذت بردن است. آن چه امروزه برای دستیابی به تامین مالی و ثروت اهمیت بسیار دارد، "کار کردن" بر اساس "خوب فکر کردن" است. ما با در اختیار داشتن این ثروت غیبی از آزادی های بیشتری برای دنبال کردن لذت ها و علایق برخوردار می شویم و ضمن این که خودمان به خوبی زندگی می کنیم، توفیق همیاری کمک به دیگران را نیز خواهیم داشت.
یک ضرب المثل چینی می گوید: "مسافرت هزار مایلی، از قدم اول شروع می شود." مطالعه هوشمندانه این مقاله به شما می آموزد که چگونه اندیشه خود را وسعت بخشید و با فکر روشن و باز بتواند بهتر از گذشته عمل کنید. هدف فقط کشف چیزهایی که واقعا می خواهید نیست، بلکه به شما نشان می دهد که چگونه می توانید به اهدافتان دست یابید.
شاید شما هم مثل خیلی ها از شغل فعلی رضایت ندارید. برخلاف آنچه تصور می کنید، می توانید به رغم بیکاری حتی سریع تر از آنچه فکر می کنید شغل ایده ال و رویایی خود را بیابید. متاسفانه اکثر مردم معمولا به شما می گویند نمی توانید هر چیزی که در زندگی می خواهید، به دست آورید از جمله یک شغل رضایت بخش و این با شماست که بپذیرید یا نپذیرید. فقر، بیماری، تنهایی نباید علت خدمتگذاری شما به دیگران باشد.
نکته: اکثر شما بالاخره شغل مورد نظر خود را پیدا می کنید. اما این نکته شما را تشویق نمی کند که دست به هر کاری بزنید، هر شغلی را تجربه کنید و موفق شوید، هر کسی توانایی انجام این کار را ندارد. آن چه شما نیاز دارید، شخصیتی است که شما را به سوی موفقیتهای بزرگ رهنمون سازد.
حال اگر ضرورت این موضوع را حس می کنید، مطمئن باشید شایستگی لازم برای صعود از پله های موفقیت و ثروت را دارید. اگر شما مایل به مدیریت بازرگانی نیستید، برای یافتن راه بهبود زندگی خود و ایجاد شرایط مالی مناسبتر و ساختن چشم اندازی روشنتر و بهتر از آینده، می توانید با اطمینان از این مطالب استفاده کنید. برخی از این اصول ممکن است نخست حیرت آور باشد و برخی دیگر پیش پا افتاده و ساده به نظر برسند. اجازه ندهید چنین مسائلی اهمیت قوانین طلایی را از نظر شما پوشیده نگه دارد. ورود اکثر نظریه های پیچیده به زندگی روزمره ما بسیار مشکل است. بهتر است گاهی اوقات درباره آنها فکر کنیم.
آیا شما تا کنون آنها را به کار برده اید؟ آیا آنها بخشی از زندگی و عادات کاری شما هستند؟ گاهی توقف کرده و روی مطالب تامل کنید، آنها را در نظر خود مجسم کنید و در زندگی به کار گیرید.
ارشمیدس پس از بحث درباره اهرم ها می گوید: "به من یک نقطه تکیه گاه بده، خواهی دید که جهان را از جا بلند می کنم." برای رسیدن به موفقیت شما احتیاج به یک اهرم دارید.
نویسنده: مارک فیشر
منبع: www.Blog.Toomaj.com


همچنین مشاهده کنید