چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


نشانه های تاریخی و عمومی رنگ


نشانه های تاریخی و عمومی رنگ
امروزه برای همه افراد غیرممكن است كه جهان را بدون رنگ تصور نمایند زیرا پدیده ای است كه در هر جا حضور دارد و نقش بازی می كند. تمام ارتباطات به كمك رنگها انجام می گیرد و تمام دریافت های عینی به وسیله رنگها حاصل می شود. در روی تابلوی راهنمایی، در فرودگاهها، تقاطع جاده ها، در كارخانه ها و در خیابانها و پیاده روها نیز چنین است.
ماشین آلات و اتومبیل ها به رنگهای مختلف رنگ آمیزی می شوند تا بهتر به چشم بخورند. همچنین دیوارهای سنگی و آجری، كف پوش های رنگارنگ در و پنجره های چوبی و فلزی و رنگ داروها و بسته بندی آنها كه با تركیبات شیمیایی آنها مطابقت دارد همواره با توجه بر ارزش رنگها انتخاب می شوند. در سینما، فضاها و صحنه با دقت فراوان به رنگها آرایش داده می شود. بازیگران لباسهای رنگارنگ می پوشند و نورافكن ها با رنگ خود نمود صحنه ها را تغییر می دهند و موزه ها مملو از گنجینه های رنگین هستند كه در آنها رنگ نقش اساسی را ایفا می كند.
با توجه به اینكه جنابعالی از استادان نقاشی هستید و ارتباط مستمر با انواع رنگ،ویژگی و پیچیدگی های آن دارید،اگر موافق باشید گفت وگو را با موضوع منشأ و اهمیت رنگ ها شروع كنیم.
رنگها در مرحله اول یك فركانس فیزیكی هستند و زمانی كه راجع به رنگ صحبت می كنیم منظور رنگهایی است كه چشم انسان می بیند و تشخیص می دهد و برای من همیشه جالب و اسباب كنجكاوی بوده است كه موجودات زنده دیگر رنگها را به چه صورت می بینند.
یك بار در جایی خواندم كه سگها قادر به تشخیص رنگها نیستند اما جایی دیگر خواندم كه پارچه قرمزی كه در مراسم گاوبازی در جلوی چشمان گاو حركت می كند به دلیل رنگ قرمزش است كه حیوان را عصبانی می كند. البته انسانهای كوررنگ هم بسیار زیادند كه رنگها را جابه جا می بینند، اما به هر حال چشمان ما طیف وسیعی از رنگ ها را تشخیص می دهد و چشمان كارآمد طیف وسیع تری را؛ به عنوان یك نقاش گمان می كنم كه بتوانم طیف وسیع تری از رنگها را تشخیص بدهم. مثلاً وقتی می گوییم رنگ خاكستری، از رنگ واحدی صحبت نمی كنیم بلكه صدها خاكستری مختلف وجود دارد كه برای چشم ناكارآمد یكسان و همانند است.
● با این تعریف پس رنگ ها می توانند در زندگی انسان ها جایگاه خاصی داشته باشند؟
▪ قطعاً رنگها در زندگی روزمره انسان تاثیرگذار هستند و در جاهایی به صورت نشانه ای می توانند امور روزمره را تنظیم كنند كه بهترین نمونه رنگهای چراغ راهنمایی است كه حركت كلی شهر بر اساس آن تنظیم می شود و یا رنگهای نشانه ای دیگری كه به صورت قراردادهای اجتماعی مورد توافق شهروندان قرار می گیرد كه رنگ قرمز ماشین های آتش نشانی، رنگ تاكسی و علامتهای راهنمایی و رانندگی از همین مقوله هستند.
البته این توافق ها می توانند ناپایدار باشند و یا تغییر كنند. به عنوان نمونه رنگ تاكسی های تهران روزگاری سیاه و سفید بود و با لغو این توافق حالا هر جا پیكان نارنجی رنگی را می بینیم با دستمان به آن اشاره می كنیم كه در واقع این توافق ها در حوزه بسیار وسیع تری عمل می كنند و در حقیقت بخش عمده ای از مناسبات اجتماعی و فردی را مشخص می كند به نحوی كه بسیاری از اوقات در معنا یا تاثیر و كاربرد رنگها چون و چرا نمی كنیم و همان را مورد قبول خود قرار می دهیم.
رنگ گلها از قدیم الایام به نحوی خواص معنی می شود و هر كدام از رنگها نشانه و مظهر حسی یا اشاره ای قرار می گیرد. به عنوان نمونه معلوم نیست چرا گل سرخ به خاطر رنگ سرخ آن نشانه عشق است و گل زردرنگ نشانه نفرت است. اینها نشانه های تاریخی و عمومی رنگها هستند بی آن كه دلایلشان توجیه شده باشد و یا دلیل خاصی در پی آن وجود داشته باشد یا این كه ایرانیان در پیش از اسلام و در عصر ساسانیان لباس آبی كبود را در مراسم عزاداری بر تن می كردند و پس از اسلام رنگ سیاه به جای آن قرارداد شد.
● رنگ ها در هر سرزمینی تعریف خاص را خود دارند،ضمن آنكه ردپای آن را می توان در طول تاریخ پیدا كرد،در ایام باستان رنگ ها براساس چه قراردادی مفهوم پیدا می كردند؟
▪ بدیهی است كه قرارداد مفهوم رنگ ها یك شبه به وجود نیامده است و قرن ها طول كشیده تا در ذهن مردم جا بیفتد و اجرا شود. مثلاً ایرانیان در طول زمان با مهارت شگفت انگیزی رنگها را به كار می گرفتند و نگاهی به كاشی های رنگین لعاب دار بسیار زیبایی كه از كاخ داریوش در شوش به دست آمده است می تواند بر این چیره دستی ایرانیان گواهی باشد.
همچنین در همان دوره جواهر سازان ایرانی ترتیب های ارزنده ای از طلا، عقیق و لاجورد به وجود می آوردند كه حتی برای امروز می تواند الگو باشد.
این استعداد رنگ شناسی ایرانیان قدیم بخشی از میراث فرهنگی عظیمی است كه برای نسل های بعد باقی ماند و بعد از اسلام در نگارگری ها، كاشی كاری ها و فرش ها تجلی پیدا كرد و تماشای هر فرش قدیمی ارزشمند درس كاملی از تركیب و هماهنگی و تجانس صدها رنگ گوناگون است، اما گمان می كنم كه ایرانیان امروز آن سلیقه و شناخت درخشان رنگی را از دست داده اند و نتوانسته اند سلیقه و شناخت جدیدی را بر جای آن بگذارند.
● با توجه به اینكه رنگ ها در عرصه علم كاربرد وسیعی دارند. اگر امكان دارد این بحث را بسط بیشتری بدهید.
▪ مبحث رنگ قطعاً پس از دوران نیوتن و حضور فیزیك جدید از جنبه تجربی و عینی خود خارج شد و شكلی كاملاً علمی گرفت و كسانی كه در این زمینه مطالعات و تحقیقات خود را انتشار داده اند قطعاً علم فیزیك را اساس و پایه تحقیقات خود قرار می دهند. پس از آن هم از قرن بیستم به بعد پای روانشناسی در میان آمد و رنگها از این جهت هم اهمیت ویژه ای پیدا كردند.
به هر حال علم عرصه بسیار وسیعی است و فیزیك در زمینه تعیین نوع و درجات رنگها حرف اصلی را می زند و در تصاویر دقیق و پیچیده ای كه در پزشكی و یا در نجوم از عناصر طبیعت شكل می گیرد با رنگ كردن بخش های مختلف زمینه های متفاوت معین می شود. همچنین شیمی در این روزها مهمترین منبع ایجاد رنگ هایی است كه در آثار هنری و در زندگی روزمره به مصرف می رسد و با ایجاد تنوع حیرت انگیزی در این زمینه خواسته های وسیع مصرف كنندگان را تامین می كند لذا تمامی امكاناتی كه رنگها در سیبرنتیك هولوگرام و دیگر زمینه های فناوری به دست آورده اند را مدیون علوم پیشتاز زمانه اند و رایانه ها نیز به میزان قابل توجهی از نشانه های رنگی استفاده می كنند و علم امروز ارتباط و پیوستگی عمیقی با رنگها و نشانه های رنگی دارد.
● رنگ ها در جوامع مختلف گاهی به صورت نماد و نشانه است،از لحاظ روانشناسی -اجتماعی چه تأثیری در زندگی امروز دارند؟
▪ قطعاً رنگهای گوناگون چه به صورت قراردادی و چه به صورت علمی و روانشناختی تاثیر به سزایی در رفتار و حالات عاطفی مردم ما دارند. در جاهایی یك قرارداد سنتی چنان پذیرفته می شود و اشاعه پیدا می كند كه به نظر نمی رسد جایگزینی باید به كار ببریم. به عنوان مثال زنان جزیره سی سی در ایتالیا به طور سنتی لباس سیاه می پوشند كه این امر مخصوصاً در شهرهای كوچك و روستاها به صورت یك سنت قطعی درآمده است.
زندگی در شهرهای وسیع احتمالاً تنوع بیشتری را می طلبد و این تنوع نه در همه جا بلكه بر حسب مناسبات و قواعد اخلاقی و اجتماعی تنظیم می شود. مثلاً پوشیدن لباسهایی با رنگ های تند در جوامع سنتی چندان شایسته و مرسوم نمی باشد. شرایط فیزیكی نیز در این میان بی تاثیر نیست چنان كه به خاطر هوای بسیار گرم مناطق استوایی پوشیدن لباسهای با رنگ سفید یا روشن الزامی می شود. مانند (دشداشه های اعراب) بنابراین می توان گفت كه كاربرد رنگ در جوامع مختلف بر اساس مؤلفه های گوناگون از سنت تا جغرافیا و گرما و سرمای هوا تغییر می كند.
همین طور رنگ آمیزی فضای گسترده محیط زیست كه در آن هم اصول خاصی مراعات می شود. می توان به روكش سفید بناهای مناطق گرم و یا به كار بردن رنگهایی كه تنها در جغرافیای خاص مفهوم پیدا می كنند نظیر گنبدهای فیروزه ای مساجد و امامزاده ها در بخش های كویری ایران اشاره كرد كه از دور به نشانه محلی كه در آن آب و آبادانی هست می درخشد و جالب است كه سنت كاربرد رنگ فیروزه ای در بناهای مذهبی در شمال ایران چندان معمول نیست و شاید در چنان محیط سرسبز و پرآبی به چنین نشانه ای رجوع نمی كند و باید گفته شود كه انتخاب رنگهای گوناگون بر اساس تفاوت گروههای سنی و اجتماعی تغییر می كند.
رنگهای نشانه ای سنتی و قراردادی نیز جای خود را دارند و در كنار همه اینها باید به انتخاب طبیعی انسان هایی كه زیر لوای این مجموعه زندگی می كنند اشاره كرد و جایگاه اساسی برای آن قائل شد كه برای نمونه رنگهای متنوع و گوناگونی كه اقوام مختلف ایرانی در پوشاك و بناها و دست ساخته های خود به كار می برند از روحیه های متنوعی حكایت می كند كه هركدام زمینه مناسبی هستند برای مطالعه و تحقیق و نتیجه گیری كه خود مبحثی جداگانه و مفصل است.
راحله آهنی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید