شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دایی محتاج چشمان «شسته» تر علی عالی


دایی محتاج چشمان «شسته» تر علی عالی
▪ یکم ـ روزهای ابتدایی حضور علی دایی در سمت سرمربیگری تیم ملی ایران با واکنش های مشابهی روبرو شده است که در آن جمله ای شگفت آور خودنمایی می کند. در حقیقت سرمربی جدید در قبال اتفاقاتی که می افتد اینگونه واکنش نشان می دهد:«شوکه شدم.» ابتدا پس از انتخاب به عنوان سرمربی تیم ملی و سپس بعد از بازی با کویت و ناکامی در دومین گام برای حضور در جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقا که با تساوی همراه شد. اگرچه فوتبال امروز جهان پر از شگفتی و اتفاقات تازه است اما مردانی که «حرفه ای»ترند و میدان های بزرگتری را دیده اند و از قدرت فوتبال و سحر بازی گروهی مطلعند،شاید بهتر درک کنند که آنچه به نتیجه می رسد چیزی جز تمرین و آمادگی ذهنی و روانی برای تیم ها نیست و کسانی که ناآماده ترند و نقاط ضعف بیشتری دارند،مطمئناً شگفتی های بیشتری را مشاهده خواهند نمود.
▪ دوم ـ علی دایی بین المللی ترین بازیکنی است که شاید آسیا به خود دیده باشد. بازیکنی که پله های ترقی را با پایداری و ثبات پشت سر گذاشت و آنقدر بر نقاط قوتش تمرکز کرد تا به مرز اسطورگی رسید. او حالا دوره جدیدی را تجربه می کند که فضایی متفاوت با دوران بازیگری دارد. اگر حضور دایی در محوطه مستطیل سبز به عنوان لیدر می توانست اعتمادبه نفس لازم را به بازیکنان تزریق کند اما حضور روی نیمکت داغ تیم ملی دیگر چنین رویکردی را ندارد. دایی بازیکن می توانست هر رفتاری را از خود بروز دهد و با هر کس که بخواهد رابطه داشته باشد اما دایی مربی باید با همه ارتباط داشته باشد و در سایه تعامل گام بردارد. علی دایی در این روزها باید تناقض دوران بازیگری و سرمربیگری را برای خودش حل کند تا بتواند باز هم در سایه ثبات و البته تیزهوشی ذاتی اش به موفقیت برسد.
▪ سوم ـ حضور دایی روی نیمکت تیم ملی نوید دمیده شدن روح «حرفه ای گری» در کالبد «آماتورگونه» فوتبال ایران بود. هر چند انتخاب دایی در چنین شرایطی که باید تجربه های بیشتری را کسب می نمود چندان «حرفه ای» نشان نداد اما دایی بالفطره «حرفه ای» به دنیا آمده و همیشه توانسته بر هدفش تمرکز داشته باشد و آنچه در توانش است به دست بیاورد. دایی شاید همان گزینه «داخلی» برای فوتبال ملی ما باشد که سالها است مربیان وطنی بر آن اصرار دارند. مردی که در جهان دارای جایگاهی منحصربه فرد است و از لحاظ کاریزما و پرستیژ می تواند نیمکت تیم ملی را وزن دارتر نشان دهد. او اگرچه رسالت سنگینی بر دوش دارد اما باید بداند کوچکترین اظهارنظرها و یا عملکردش می تواند متضمن دیدگاه و نگاهش به فوتبال باشد و برای همین باید در مقام سرمربی رفتاری سزاوارانه و تعامل گرایانه تر داشته باشد.
▪ چهارم ـ «حقش بود، وقتش بود» یا «حقش بود،وقتش نبود» دیگر جایگاهی برای اظهارنظر در مورد سرمربی تیم ملی ندارد.او انتخاب شده و در حال حاضر باید تمام تلاش ها برای موفقیتش صورت گیرد. همه مربیان جهان سبک خاصی برای خود دارند و بر همان اساس تفکراتشان را در تیم نهادینه می کنند. خیلی از مربیان اعتقادی به نام بازیکنان ندارند و فقط مهره هایی را می پسندند که در پازل فکری آنها مثمرثمر باشند. برخی فقط به بازیکنانی اعتماد دارند که ساخته خودشان باشد و بعضی دیگر هنر ساختن تیم هایشان را با بازیکنان نزدیک به تفکراتشان دارند. فوتبال ایران در ۲ دوره متوالی از مربیانی سود می برد که تجربه «ملی» روی نیمکت تیم ملی ندارند و البته تجربه قرار گرفتن در شرایط مختلف را نیز نچشیده اند. چنین رویکردی موجب می شد قلعه نویی بر اساس همان مدل فکری به بازیکنان باشگاه سابقش بیشتر اعتماد کند و تمام تلاشش این باشد که بازیکنان استقلال را برای پیاده کردن تفکراتشان در میدان قرار دهد تا تضمین اجرای نقشه هایش به وجود بیاید. چنین رفتاری را کم و بیش از دایی هم دیده ایم که او بازیکنان سایپا را برای حضور در میدان ارجح تر از گزینه های مشابه می داند چراکه معتقد است آنها آشنایی بیشتری با تفکری دارند که فلان سیستم را در زمین می خواهد. هر چند چنین رفتاری نکوهیده نیست اما دایی محتاج اعتماد بیشتری به گزینه های بهتر است.
▪ پنجم ـ تیم ملی جوان شده است. نوع چیدمان بازیکنان در زمین و همچنین لیست تیم ملی نشان می دهد دایی برای ۲سال آینده برنامه دارد و بر اساس برنامه ای بلندمدت گام برمی دارد. چنین عملکردی در رأس تیم ملی می تواند پیام خوبی برای همه آنهایی داشته باشد که شبها با فکر حضور در جام جهانی سر بر بالین می گذارند. این رفتار همچنین نشان می دهد در تیم ملی برای همه باز است و بازیکنان جوان می توانند در تیم ملی جایگاهی برای خود بیابند چراکه آینده از آن آنها خواهد بود. دایی به عنوان بازیکن در جام جهانی متوجه شد فوتبال امروز جهان چیزی جز دویدن و آمادگی جسمانی و ذهنی نیست و برای همین برای برنده شدن باید تیم را «جاندار» کرد و از بازیکنانی سود برد که بتوانند در نبردهای تن به تن برنده باشند. تیم ملی جوان به همراه سرمربی جوان پروژه ای است که دایی آن را زمانبندی و برنامه ریزی می کند و چنین رویکردی را باید تحسین نمود.
▪ ششم ـ چشمانمان بسته است و تظاهر می کنیم که می بینیم. به صحبت های گزارشگر بازی توجه کرده اید که چه سیری را پس از به ثمر رسیدن گل های ما تا به ثمر رسیدن گل های تیم کویت طی کرد؟ «ایران فراتر از آسیاست. پیش بینی می شد تیم ایران بتواند کویت را پشت سر بگذارد. خب ما هنوز هم فرصت داریم که بازی را ببریم، البته تیم کویت هم موقعیت های زیادی نداشت. ما هنوز هم شانس زیادی برای صعود داریم.» در جایی دیگر مرتضی محصص نمی خواهد کوچکترین اشاره ای به کمربند میانی تیم ملی داشته و نامی از بازی ضعیف بازیکنان بیاورد. حاج رضایی هم روزه سکوت می گیرد تا خاطر سرمربی تیم ملی را مکدر نکند. کفاشیان هم کسب چنین نتایجی را خوب ارزیابی می کند و سرمربی تیم هم هنوز «شوکه» به نظر می رسد. چه کسی می تواند چشمان دایی را بر واقعیت های تیم ملی باز کند؟
▪ هفتم ـ علی دایی برای فوتبال ایران «فرصتی» است که نشان داده ایم توانایی ساختن «تهدید» را از او داریم. او همان کسی است که در سخت ترین لحظات و زیر شدیدترین انتقادات سرش را از لاک بیرون آورده و پاسخ محکمی به همه داده است. سرمربی جدید تیم ملی در ابتدای راه قرار دارد و هنوز هیچ چیز به اما و اگر نکشیده است. ۴ بازی پیش روی فوتبال ایران قرار دارد و دایی حداقل ۲ ماه فرصت دارد تیم دلخواهش را ببندد و تفکراتش را در مجموعه پیاده کند. کمبود بازی های مناسب تدارکاتی ضعفی است که فوتبال ایران را دچار چالش کرده است. مدیریت در فدراسیون فوتبال هنوز منسجم نشده و وظایف و حوزه اختیارات افراد مشخص نگردیده است. علی دایی محتاج است چشمانش را بمالد و «شسته» تر به وظیفه اش بنگرد. او می تواند نقطه امیدی برای همه آنهایی باشد که می خواهند سرمربیان جوان آینده تیم های باشگاهی باشند که دایی را به عنوان الگو قرار داده اند. ندیدن نقاط ضعف تیم ملی و پوشانده نگه داشتن آن نه تنها مفید نیست بلکه ضررهای بزرگی را به فوتبال ملی وارد خواهد نمود. این رفتار از جنس همان تلاش هایی است که رسانه های کشور را در آستانه جام ملت های زمان قلعه نویی «خاموش» نگه داشت تا ندیدن و نفهمیدن را در دستور کار قرار گیرد و تیم ملی با اشکالات بزرگ و نقایص فراوان گام به جام بگذارد و نتیجه اش را ببیند. سرمربی تیم ملی باید خودش زرنگی به خرج دهد و از قرار دادن تیمش در معرض انظار عمومی و دیده شدن نقاط ضعف و قوتش نهراسد و آن را موقعیتی ویژه قلمداد کند. چه کسی می خواهد چشمان همه بر تیم ملی بسته بماند؟ دایی پاسخ این پرسش را خیلی خوب می داند.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید