یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

سازمان همکاری شانگهای و سیاست ژئوپلیتیکی منطقه


سازمان همکاری شانگهای و سیاست ژئوپلیتیکی منطقه
در بررسی نقش و جایگاه سازمان همکاری شانگهای درسیستم منطقه ای روابط بین المللی باید به دو نکته مهم توجه کرد: نخست سازمان همکاری شانگهای و غرب (ایالات متحده آمریکا) دوم سازمان همکاری شانگهای و بحران افغانستان؛ از نظرما این دو موضوع با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارند و بدون مد نظر قرار دادن این مسائل راه حل صحیحی برای بحران افغانستان نمی توان تصور کرد. امروز غرب در افغانستان به نمایندگی از بازیگران بین المللی و منطقه ای عمل می کند. چنانچه سازمان ملل متحد، ناتو، اتحادیه اروپا، بانک جهانی و سایر نهادهایی که تحت نفوذ آمریکا قرار دارند؛ در افغانستان از منافع غرب دفاع می کنند. به گزارش ایران شرق کشورهایی که در بحران افغانستان و حوادث این کشور مشارکت دارند می توان به آمریکا، انگلستان، آلمان، فرانسه، ایتالیا، ترکیه، استرالیا، ایران، پاکستان، هند و تعدادی از دولت های اروپای شرقی اشاره کرد. علیرغم زیاد بودن تعداد بازیگران خارجی در افغانستان نقش کلیدی در حوادث این کشور در دست آمریکا است. به این دلیل که آمریکا عملاً در ساختار اکثر سازمان ها و نهادهای بین المللی نفوذ دارد و در افغانستان نیز از نگاه تعداد نیروی نظامی و نفوذ سیاسی- اقتصادی تمامی امور این کشور را تحت کنترل گرفته است. از سوی دیگر حضور نظامی- سیاسی آمریکا به چند عامل بستگی دارد. نخست اینکه آمریکا بیشترین نیروی نظامی را در افغانستان (۳۴۰۰۰ نفر) دارد. از میان این نیروها ۱۶ هزار نفر در قالب نیروهای بین المللی تامین امنیت افغانستان (آیساف) و ۱۸ هزار نفر نیز تحت فرماندهی مستقیم نظامی آمریکا فعالیت می کنند. نظامیان آمریکایی در جنوب، جنوب شرق و شرق افغانستان درگیر جنگ با طالبان و القاعده هستند. همچنین۲۵ گروه بازسازی آمریکایی در افغانستان نیز فعالیت می کند که در ترکیب این گروه ها نمایندگان وزارت امور خارجه و آژانس رشد بین المللی ایالات متحده حضور دارند. این در حالی است که آمریکا بزرگترین کشور کمک رسان به افغانستان به حساب می آید. چنانچه در سال ۲۰۰۴ میزان کمک های آمریکا به افغانستان از مجموع تمامی کمک های سایر کشورها بیشتر بوده است. طی سال های ۲۰۰۶-۲۰۰۵ آمریکا به افغانستان ۶/۱۰ میلیارد دلار کمک مالی کرده است به همین دلیل آمریکا در افغانستان ادعای زیاد دارد و در برخی موارد به تنهایی درباره تنوع عملکرد ناتو در این کشور تصمیم می گیرد و تنها نتایج این تصمیمات را به اطلاع شرکای اروپایی خویش می رساند. آمریکا به دلیل نقش و جایگاه خویش در پیمان ناتو معتقد است که نوع رشد نظامی- سیاسی آینده افغانستان باید در واشنگتن مشخص شود. به همین دلیل اگر بحث همکاری سازمان همکاری شانگهای و ناتو با افغانستان مطرح شود باید این نکته را در نظر گرفت که هر نوع همکاری میان این دو نهاد بستگی به منافع، جایگاه و مواضع ایالات متحده خواهد شد. از سوی دیگر سال های اولیه تاسیس سازمان همکاری شانگهای، غرب از این پدیده ابراز نگرانی نمی کرد. زیرا غرب معتقد بود که در قلمرو پسا شوروی یک نهاد همکاری منطقه ای به وجود آمده است که هیچ تهدیدی علیه منافع غرب به حساب نمی آید. اما در خواست سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۰۵ برای خروج نظامیان آمریکا از پایگاه هوایی خان آباد در ازبکستان موجب شد که آمریکا به فعالیت سازمان همکاری شانگهای حساسیت بیشتری نشان دهد. اقدامات بعدی سازمان همکاری شانگهای به عنوان ساختار تاثیرگذار برتحولات سیاسی قلمرو اورآسیا نگرانی آمریکا و غرب را برانگیخت، به همین دلیل در آمریکا این سؤال مطرح شد که سازمان همکاری شانگهای چه تهدیدی علیه منافع و اهداف ایالات متحده داشته می تواند؟ برگزاری رزمایش نظامی مشترک کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای تحت عنوان «ماموریت صلح ۲۰۰۷» آمریکا و ناتو را به اندیشه وادار کرد. از نگاه وسعت قلمرو و تعداد نیرو و تجهیزات نظامی شرکت داده شده در رزمایش یاد شده آمریکا و ناتو به طور جدی در فکر افتادند که آینده سازمان همکاری شانگهای چه خواهد بود؟ زیرا حضور ۶۵۰۰ نظامی و ۸۰ فروند جنگده در این رزمایش حاکی از جدیت کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در دفاع از منافع خویش بود. ابتدا ایالات متحده آمریکا در مورد اهداف دقیق رزمایش مشترک نظامی کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای اطلاع دقیقی نداشت، اما اکثر کارشناسان و تحلیلگران به چنین نتیجه رسیدند که در جریان این رزمایش نظامی راه های مقابله رژیم های آسیای مرکزی با تروریسم و فرونشاندن انقلاب های رنگی تمرین شده است. به همین دلیل بود که از آمریکایی ها برای نظارت بر روند رزمایش یاد شده دعوت به عمل نیامد. عدم حضور جورج بوش (رئیس جمهوری آمریکا) در کنار ولادیمیر پوتین و هوجین تائو(همتایان روسی و چینی وی) از نگاه کارشناسان نظامی آمریکایی به عنوان علامت آشکار مسکو و پکن به واشنگتن تلقی می شد و بر عکس، روسیه و چین دو قدرت کلیدی در منطقه اورآسیا هستند. این در حالی است که اکثر کارشناسان و تحلیلگران، روزنامه نگاران و چهره های سیاسی آمریکا معتقدند که در طولانی مدت سازمان همکاری شانگهای بر ضرورت تعیین جدول زمانی مشخص برای حضور نظامیان آمریکایی و ناتو در قلمرو آسیای مرکزی که در نشست سران این سازمان در آلمانی قزاقستان در سال ۲۰۰۵ مطرح و موجب نگرانی شدید آمریکا گردید. همان طور که «ی.فایگن باوم» (دستیار وزیر امور خارجه آمریکا) درآن زمان تاکید کرده بود: «از این پس باید آمریکایی ها از تصمیمات سازمان شانگهای ناراحت شوند.» البته همه آمریکایی ها چنین نظری ندارند. به طور مثال دونالد رامسفلد (وزیر دفاع سابق آمریکا) معتقد بود که جای هیچ نگرانی وجود ندارند و برگزاری رزمایش مشترک نظامی کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای یک امر عادی به حساب می آید. در همین حال اکثر تحلیلگران آمریکایی معتقدند که به دلیل مطرح شدن بحث انرژی در سازمان شانگهای، این موضوع تهدید جدی علیه منافع بلند مدت ایالات متحده در مورد انرژی است. همچنین تاکید ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه در سال ۲۰۰۶ و در آستانه برگزاری اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در چین مبنی بر اینکه ضرورت تشکیل باشگاه انرژی در چارچوب این سازمان وجود دارد؛ بر نگرانی های واشنگتن افزود. آمریکایی ها مدعی بودند که اگر قرار باشد باشگاه انرژی در داخل سازمان همکاری شانگهای تشکیل شود به احتمال زیاد در آن شرکت «گاز پروم» روسیه نقش کلیدی ایفا خواهد کرد. ولی تعدادی از کارشناسان دیگر بر این باورند که چین جانبدار تشکیل باشگاه انرژی در داخل سازمان همکاری شانگهای نیست. به این دلیل که خود بزرگترین وارد کننده انرژی است و تشکیل باشگاه انرژی به نفع چین نیست. اما مواضع رسمی دولت واشنگتن این است که حتی تشکیل باشگاه انرژی در داخل سازمان همکاری شانگهای نمی تواند علیه منافع آمریکا خطر جدی ایجاد نماید. از نگاه آمریکا نفت حوزه دریای خزر مهمتر از بحث گاز است که در نشست سران سازمان همکاری شانگهای مطرح شده است. از سوی دیگر آمریکا به مسائل مبارزه با تروریسم و افراط گرایی توجه زیاد نشان می دهد و مدعی است که به همین دلیل به افغانستان وارد شده است. مقامات نظامی آمریکا از حضور نظامیان خویش در پایگاه هوایی «ماناس» در قرقیزستان افتخار می کنند که معتقدند که وجود پایگاه هوایی آنان در قلمرو قرقیزستان جزء مهم برنامه مبارزه با تروریسم در افغانستان به حساب می آید. حال آنکه ازبکستان پس از طرح مسأله ضرورت تحقیق حوادث اندیجان توسط یک کمیسیون بین المللی از سوی واشنگتن، نظامیان آمریکایی را از پایگاه هوایی خان آباد اخراج کرد. اما قرقیزستان تنها با افزایش قیمت اجاره فرودگاه «ماناس» توسط پنتاگون اکتفا کرد. آمریکا به احتمال قوی حتی در زمینه پیشنهاد سازمان همکاری شانگهای به ناتو برای تعیین جدول زمانی مشخص به هدف خروج نظامیان خارجی از قلمرو آسیای مرکزی موضع گیری نکرده است. همان طور که در بیانیه سیاسی نشست سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در آلماتی قزاقستان تاکید شده است، این سازمان از عملیات ضد تروریستی آمریکا و ناتو در افغانستان حمایت می کنند. به همین دلیل کارشناسان و تحلیلگران مسائل سیاسی در آمریکا می گویند درخواست سازمان شانگهای از ناتو برای تعیین جدول زمانی مشخص خروج نظامیان غربی از قلمرو آسیای مرکزی از جنبه تشریفاتی برخوردار است. از سوی دیگر در سال های بعد یعنی ۲۰۰۶ در شانگهای و ۲۰۰۷ در بیشکک در نشست سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای دیگر درخواست خروج نظامیان آمریکایی از پایگاه های آسیای مرکزی مطرح نشد. این نوع موضع گیری موجب شد که آمریکا به چنین نتیجه ای برسد که ادعاهای سازمان شانگهای در مورد خروج نظامیان ناتو از قلمرو آسیای مرکزی صرفا جنبه داخلی دارد و بیشتر از وجهه سیاسی برخورداربوده تا اجرایی. در مجموع آمریکایی ها می دانند که سازمان همکاری شانگهای یک بازیگر قدرتمند در قلمرو آسیای مرکزی است. این افراد مدعی هستند که اگر نام آمریکا در فهرست یا عضویت این یا آن سازمان بین المللی نباشد، این نکته به معنی ضد آمریکایی بودن سازمان یاد شده نیست. به همین دلیل هم تعدادی از شخصیت های آمریکایی معتقدند که در شرایط فعلی در قبال سازمان همکاری شانگهای باید موضع احتیاط کارانه اتخاذ و منتظر بود که این سازمان در آینده چه کار خواهد کرد. آنها حتی از برقراری تماس ها میان ناتو و سازمان همکاری شانگهای حمایت می کنند.
منبع : روزنامه ابرار