یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


فیلم تلویزیونی، اما بر پرده سینما


فیلم تلویزیونی، اما بر پرده سینما
فیلم سینمایی دایره زنگی پریسا بخت آور که بر اکران سینماهاست، نقطه قوت اصلی خود را از فیلمنامه ای تو در تو دریافت کرده که بیش از گروه بازیگران و طنز خاص فیلم در مخاطب رسوب می کند.
بخت آور پس از تجربه مجموعه های طنز موفق در عرصه تلویزیون در اولین حضور سینمایی هم تکیه خود را بر اندوخته هایش از این مدیوم قرار داده و این گونه است که دایره زنگی فیلمی است که بیشتر از مدیوم سینما به تلویزیون پهلو می زند.
مجموعه های من یک مستاجرم ،یادداشت های کودکی ،پشت کنکوری ها ،افزونه خواه کوچک و... که برخی مخصوص مناسبت ماه رمضان و برخی هم در روال عادی مجموعه های هفتگی سیما پخش شدند، علاوه بر تثبیت چهره این کارگردان به عنوان علاقمند و آگاه در عرصه طنز و کمدی، همکاری او را با اصغر فرهادی (همسرش) به عنوان نویسنده و یک مهره تعیین کننده حتی پشت تفکر مرکزی این کارها تثبیت کردند.
به این ترتیب این انتظار منطقی است که بخت آور برای اولین ساخت اولین فیلم سینمایی خود هم به سراغ قصه ای از فرهادی برود. فرهادی که خود فیلمسازی صاحب سبک با آثاری چون رقص در غبار ،شهر زیبا و چهارشنبه سوری است و در نگارش فیلمنامه های ارتفاع پست و کنعان هم شراکت داشته، از معدود سینماگرانی است که با وجهه دوگانه کارگردان - فیلمنامه نویس منصفانه برخورد کرده و حاصل کار او در هر دو حیطه قابل بحث و قبول بوده است.
دغدغه های اجتماعی فرهادی با ساخت مجموعه داستان یک شهر در تلویزیون تثبیت شد و شاید تلخی و واقعگرایی مجموعه در کنار طنز ظریف که به گونه ای کمرنگ به کارهایش وارد شد، قوامی خاص به آثارش بخشید. گفتن از ویژگی های کار فرهادی در ابتدای مطلبی که قرار است به دایره زنگی بپردازد، بیشتر از این جهت اهمیت دارد که فیلم نقطه قوت و امتیاز اصلی خود را از فیلمنامه تو در توی این نویسنده دریافت کرده و وامدار آن است.
این وجه وقتی پررنگتر می شود که ریشه ها و ارجاعات اجتماعی فیلم بیش از جمع عظیم بازیگران و یا حتی شوخی و طنز خاص کلیت کار در مخاطب رسوب می کند و در واقع قابل بحث به نظر می آید. نوع ساختار چرخشی که در سینمای ایران به گونه های مختلف تجربه شده و در واقع امتحان خود را پس داده، در دایره زنگی جلوه ای جدید پیدا کرده است. در فیلم هایی با ساختار چرخشی معمولا یک شیء، فرد، حادثه مرکزی یا یک مفهوم بهانه ای می شوند تا به خطوط داستانی، زندگی ها و افراد مختلف سرکشی کنیم و با تشکیل یک مجموعه پیوسته از روایت های به ظاهر پراکنده، به نوعی غیرمستقیم یک تم محوری کالبدشکافی شود. در دایره زنگی شخصیت شیرین (باران کوثری) چنین کارکردی پیدا می کند که البته وجه نمادین حضور وی در کنار زنانگی حضورش به ترکیبی خاص و کارکردی دوگانه می انجامد. شیرین دختری جوان و امروزی است که خط اصلی روایت پیگیر یک روز از زندگی او با مشکلات خاصش است.
نکته ای که می تواند حضور شیرین را از سطح یک تمهید تکنیکی فیلمنامه ای ارتقا دهد و به آن هویت بخشد، نوعی افشاگری تدریجی در معرفی این شخصیت است که در انتها تکمیل شده و برگ برنده پایان را برای خود حفظ می کند. شیرین از ابتدا به عنوان دختری معرفی می شود که بر اثر عجله با خودرو پدرش تصادف کرده و یکروز فرصت دارد آن را تعمیر کند و به پدرش بازگرداند.
این آغاز موقعیتی فراهم می کند تا حضور نمایشی او در آپارتمان وجه منطقی داشته باشد، هر چند در پایان بازی رندانه شیرین با پسران جوان مقابلش تصویری متفاوت از او ارائه می دهد. معصومیتی که در بخش میانی تلاش شده به عنوان ویژگی شیرین در نظر گرفته شود و حضور او در خانه ساکنان آپارتمان را اتفاقی و بی خطر جلوه دهد، در انتها بدل به تصویر دختری فرصت طلب می شود که همه را سر کار گذاشته و با بازگشت به میان مردم جامعه ریسک خطرسازی دوباره او را بالا برده است.
فیلم در بخش ابتدایی برای چینش شرایطی برای حضور نمایشی شیرین، بیش از حد درگیر روابط منطقی و علت و معلولی شده و کمیتی عمده را به چیدن مقدمات به عنوان بهانه ورود او اختصاص داده است. در حالیکه این روند می توانست موجزتر و ساده تر پرداخته شود و ورود شیرین و محمد (صابر ابر) که برای کمک به شیرین همراهش شده، به آپارتمان روندی پویاتر پیدا کند.
در بخش آپارتمان که اشلی کوچک از اجتماع پیرامون است، شخصیت پردازی آدم های حاضر با توجه به تعدد آنها کمک کرده تا رنگین کمانی از طیف های متنوع اجتماع با خاستگاههای مختلف شکل بگیرد که نقطه قوت کار است. در عین حال برای اینکه صرفا حضور شیرین باعث ارتباط این آدم ها نشود (بعد زنانه شیرین)، از تمهید نصب ماهواره برای این منظور استفاده شده است.
به این ترتیب همان وجوه انتقادی و ریشه های قابل بحث فیلم شکل می گیرند که البته باید آن را از زیر لایه ضخیم طنز و شوخی های فیلم کالبدشکافی کرد. ماهواره به عنوان نشانه ای از دنیای مدرن که متجاوزانه به بافت زندگی سنتی افراد جامعه وارد می شود، تقابل سنت و مدرنیته در جامعه ای آشفته و بحران زده را بدل به تم اصلی فیلم دایره زنگی می کند.
جامعه ای که هنوز برای استقبال از این مهمان ناخوانده مهیا نشده و در واقع پای بست سست آن در مواجهه با مهمان متجاوز در حال فرو ریختن است. در واقع حضور مدرنیته را در بافت قصه می توان به همان توفانی تشبیه کرد که در طول فیلم نشانه های آن هم به طور عینی حس شده، با حرکت شیرین به خانه ساکنین شروع به وزیدن کرده و با خود باری از آشفتگی و تقابل های چندگانه را به همراه می آورد.
تقابل همسایه با همسایه، زن با شوهر، پسر با پدر، شاگرد با معلم و... همه و همه زیر سایه این حضور نمادین امکانپذیر می شود و لایه های زیرین فیلم را دلچسب تر و جذاب تر از رویه مغشوش کار می کند که به گونه ای افراطی بر آشفتگی موجود در آن دامن زده شده، در حالیکه بستر قصه و اتفاقات و روند ماجرا خود سازنده چنین فضایی است.
به عنوان مثال قاب بندی های تصاویر، شیوه فیلمبرداری دوربین روی دست و... برخی از مواردی هستند که این وجه را به سطح و رویه فیلم آورده اند. در واقع فیلمساز به زعم خود خواسته در راستای تم فیلمنامه، همه وجوه تصویری را هم به خدمت بگیرد غافل از آنکه گاهی موکد کردن بیش از حد، به نوعی حرف و فضای درونی فیلم را هجو کرده و نزول می دهد.
فضای شوخی ها و طنز فیلم هر چند آشنا و مورد علاقه فیلمساز و بستری مناسب برای بردن انتقادها و ارجاعات فیلم به لایه های درونی تر است، اما حرکت بر مسیرهای تکراری از شوخی با روابط و آدم ها که گاه به لودگی و طنز سطحی پهلو می زند، باعث شده فضا به جای تفاخر بر بستر طنز انتخابی از آن لطمه ببیند. از این رو مخاطب احساس می کند با نسخه سینمایی شوخی های آشنا و سطحی تلویزیون مواجه است که جز مفرح بودن نیازی برطرف نمی کند و اینجا لایه های عمیق و درونی مهجور می ماند.
در واقع دایره زنگی می توانست فیلمی بهتر، جالب توجه تر و فاخرتر باشد اگر رنگ و لعاب ظاهری آن تا این حد چشمگیر نبود، اگر تا این حد بر حضور چهره های برجسته در کوچکترین نقش های آن اصرار نمی شد و اگر... کارگردانی در خدمت فیلمنامه بود و تلاش نمی کرد خود را از فیلمنامه جلو بیندازد.
در خلاصه داستان دایره زنگی که از آخرین روزهای سال ۸۶ بر پرده سینماهای تهران و شهرستان ها رفته آمده: شیرین و محمد تنها تا پایان روز فرصت دارند هزینه تعمیر خودرویی را که با آن تصادف کرده اند تامین کنند. این دو به ناچار راهی خانه ای در شمال شهر می شوند تا با کاری که انجام می دهند پول مورد نیاز را تامین کنند.
در این فیلم مهران مدیری، باران کوثری، صابر ابر، امین حیایی، بهاره رهنما، امید روحانی، نگار فروزنده، حامد بهداد، محمدرضا و ملیکا شریفی نیا، گوهر خیراندیش، نیلوفر خوش خلق، نیما شاهرخشاهی، اکرم محمدی، امیر نوری، محسن قاضی مرادی، کیانوش گرامی و آفرین چیت ساز به ایفای نقش می پردازند.
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید