جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


تئاتر تجربی و یک سمفونی ناکوک


تئاتر تجربی و یک سمفونی ناکوک
تئاتر برای همه نیست! ماحصل نمایش‌های آتیلا پسیانی را شاید بتوان در این یک جمله خلاصه کرد.
چه او در گفته‌هایش صریحا به آن اذعان دارد و حتی در محافل غیررسمی با خبرنگاران بارها به آن اشاره داشته است؛ اگه ما نخواهیم تئاتر برای همه باشه کی رو باید ببینیم؟! اگر واقع‌بینانه هم به این مساله نگاه کنیم و دچار تهییج و ظاهر فریبی تو خالی شعارها نباشیم، به‌واقع و با قطعیت باید گفت، تئاتر برای همه نیست.
این البته بدان معنا نیست که تئاتر قابلیت ارتباط گسترده با تماشاگران را ندارد، بلکه تعداد مخاطبین علاقه‌مند به این‌گونه هنری بسیار کمتر از شاخه‌های هنرهای دیداری و شنیداری دیگر مثل سینما و تلویزیون است. چراکه به‌زعم نگارنده، تماشاگر تئاتر باید برای دیدن آن احساس نیاز کند و آن را الزامی برای برطرف ساختن نیاز روحی خویش بداند. از آنجا که تئاتر علاوه بر سرگرمی مفید، یک نیایش و کشمکش بین انسان با خویش، محیط، طبیعت و کائنات است، در نتیجه به تماشاگری تشنه لازم دارد تا به این دریافت رسیده و آماده سیر و سلوک در لایه‌های پنهان و درونی خویش باشد. آیا نمی‌توان مدعی شد تماشاگر تئاتر در پی خودشناسی خویش است؟
و اصلا به این دلیل به تئاتر می‌آید؟ از این جهت و با واقع‌بینی شرایط فرهنگی کشورمان آیا می‌توان اینگونه استنباط کرد که تئاتر اصولا نمی‌تواند برای همه باشد و شعار تئاتر برای همه جز طبل تو خالی صدای دیگری ندارد؟ بی‌خود نیست که گروتفسکی برای نمایش همیشه شاهزاده تماشاگرانش را گزینش می‌کرد و تنها در حضور چند نفر نمایش را آغاز می‌نمود. چنانکه خودش اذعان می‌دارد: «تئاتر بی‌چیز یکی از امکانات بسیار است. این تئاتر برای همه نیست.
غرضم آن نیست که برای خودم مرید بتراشم. من فقط در پی آدم‌هایی هستم که همان نیازهای مرا داشته باشند.» از این نظر نمی‌توان به سبک نمایشی و انتزاع فکری نمایش‌های تجربی ایراد گرفت. آنها لازمند چون یک کارخانه برای بالابردن سطح کیفی کالای خویش نیاز به یک آزمایشگاه دارد. آیا نمی‌توان گفت تئاتر تجربی آزمایشگاهی برای تئاترهای دیگر است؟ چه بسیار تئاترهای تجاری و عامه فهم از ماحصل همین تئاتر آزمایشگاهی
دست آوردهای بسیاری در عرصه بازیگری، کارگردانی، طراحی صحنه... و متن نمایشی به‌دست آورده است. پس آیا نمی‌توان نتیجه گرفت که تئاتر ملی ـ که هرکشور برای مقاصد فرهنگی ـ سیاسی خود به‌دنبال آن است از درهم‌آمیزی تئاتر تجربی (آزمایشگاهی) و تئاتر تجاری و عامه فهم منتج می‌شود؟ بدین ترتیب نمی‌توان تئاتر تجربی را بی‌مورد و کم اهمیت دانست. همچنین نمی‌توان تئاتر را برای همه مردم با کاربردی یکنواخت تعریف کرد. از این بین آتیلا پسیانی که مطرح‌ترین کارگردان این گونه تئاتر در ایران است، شاید یک استثنا باشد.
چرا که او پتانسیل و کارآیی خویش را از سینما و تلویزیون به لحاظ چهره‌بودن می‌گیرد. هرچند خانه اول او تئاتر بوده و هست ولی اگر او چنین پتانسیلی را از آنجا نمی‌گرفت، بازهم می‌توانستیم او رامطرح‌ترین کارگردان تئاتر تجربی در ایران بنامیم؟ که چنین طیف وسیع از مخالفان و موافقان را برای خود دست و پا کند؟ اگر به فرض بر سر این قضیه توافق داشته باشیم که تئاتر تجربی با هر شکل و ساختاری اهمیت دارد وقابل قبول است و حتی معتقد باشیم که تئاتراصولا برای همه نیست،در آن صورت تئاتر آتیلا پسیانی چقدر به تئاتر تجربی نزدیک است و در مسیر تئاتر آزمایشگاهی حرکت می‌کند؟ با دیدن نمایش یک سمفونی ناکوک می‌توان به این پرسش پاسخ داد.
به نظر من پسیانی به‌دلیل توجه بیش از اندازه به ژست نمایشی، زیبایی صوری، ابژکتیو پنهان، شالوده شکنی ساختارمند، ولی بی‌مورد، نگاه فاقد نظریه‌ای، تکرار نشانه‌های افراطی از رنگ نور و موسیقی و عدم توجه به کلیت روایت سوبژکتیو، نتوانسته آن‌طور که باید از توانایی‌ها و استتیک صحنه‌ای که خود مبدع آن است، استفاده لازم را ببرد و تلاش گروهی و واگویه‌های درونی خویش را آن‌طور که از یک تئاتر تجربی انتظار می‌رود، به نمایش درآورد. این مهم را می‌توان در فواصل زمانی مختلف که در طول اجرا بدان رنگ و بوی تازه می‌دهد کشف کرد.
روایت نمایش، خطی و ساده است. هرچند تمهیدات قطعات اپیزودیک و میان کلام‌های آذربایجانی سعی در به‌وجود آوردن شاخه‌های فرعی نموده است ولی روایت با همان مسیر ساده خویش تا انتها پیش می‌رود. ایجاز، رقص، فانتزی، استعاره هم چاشنی‌های همیشگی آثار اوست که در اینجا به شکل ساده‌تری پرداخت شده. می‌ماند نگاه ضد ساختار و مدرن و شاید پست مدرن پسیانی که بازهم ساده انگارانه به آن پرداخت شده است. هرچند که این نمایش در بین آثار دیگر او یک استثناست - شایداز آن جهت که می‌خواهد چیزی به‌جز زیباشناسی صحنه به ما بگوید ـ ولی این شبهه را به وجود می‌آورد که نکند آثار نمایشی گذشته او هم از این ساده انگاری در پشت ظاهر استتیک و زیباشناسی صحنه رنج می‌بردند؟ منتهی از آن جهت که چیزی نمی‌خواستند به ما بگویند از دید ما پنهان مانده بودند؟!
جمال جعفری‌آثار
منبع : روزنامه تهران امروز