سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

فمینیست و جایگاه زن در اسلام - سید محمد شفیعی مازندرانی


فمینیست و جایگاه زن در اسلام - سید محمد شفیعی مازندرانی
پیش از فتح مکه، ابوسفیان که پیمان نامه حدیبیه را نقض کرده بود به مدینه آمد تا مساله را به نفع خود حل وفصل کند. از این رو به دیدار بزرگان مدینه رفت تا امان‏نامه دریافت کند و از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم وعده دیدار گیرد،این کار عملی نشد. راوی می‏گوید:
«فالتجا الی فاطمه‏علیها السلام فلم ینفعه‏»
به دیدار فاطمه‏علیها السلام شتافت ولی مقصود وی حاصل نگشت.(۱)
از این فراز از تاریخ به دست می‏آید که فاطمه‏علیها السلام در امور اجتماعی و سیاسی، دخالت داشت، از این روابوسفیان به او مراجعه کرد ولی آن حضرت وساطت او را قبول نکرد.
در سال فتح مکه، حارث بن هشام به ام هانی دختر ابوطالب پناهنده شد و او، وی را امان داد. امیرالمؤمنین‏علیه السلام‏به خانه وی داخل شده خواست او را مجازات کند. ام هانی شمشیر او را گرفت و رها نمی‏کرد پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم واردشد و چون ام هانی را غضبناک دید فرمود:
لا تغضبی علیا فان الله یغضب لغضبه
و سپس فرمود:به هر کس که تو امان بدهی ما را قبول است و سپس تبسم کرده و فرمود: اگر ابوطالب یک جهان فرزند داشت‏همه، در شجاعت، بی‏نظیر بودند.(۲)
ابن اثیر در النهایة در بحث «لمم‏» درباره استیضاح ابوبکر توسط فاطمه زهراعلیها السلام می‏نویسد:
و خرجت فی لمة من نسائها یتوطئی زیلها علی ابی بکر فعاتبته;
با هیئتی از زنان بنی هاشم در حجاب اکمل به مجلس ابوبکر وارد شد و او را استیضاح کرد.
از این چند گزارش که در منابع معتبر اهل سنت آمده و ما نیز آن را قبول داریم به دست می‏آید:
الف) زنان شایسته در مهمترین کارهای سیاسی- اجتماعی کشور حق رای دارند.
ب) پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به دیدگاه زنان توجه داشت و اگر آنان به کسی امان می‏دادند قبول می‏فرمود.
ج) به رغم آن که در جهان دمکراسی، توجه به حق نظر و رای زن سابقه چندانی ندارد، اسلام رای زن را از آغازپیدایش این دین، محترم شمرده است.
● جواز حضور زن در جامعه و حرمت فسادانگیزی
در منطقه سبع مساجد، در مدینه، منطقه‏ای که جنگ احزاب در آن واقع شده است. پایین‏تر ازمسجد علی‏علیه السلام، مسجد فاطمه‏علیها السلام است. این مساجد جایگاه عبادت حاضران در آن میدان وسنگرداران جنگ خندق بود. و گواهی تاریخی برای حضور زن در اجتماع از دیدگاه اسلام است.
بنابراین، رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم حضور زن در صحنه اجتماعی، سیاسی را تایید کرده است و فقط ازحضوری که تحریکات و تمایلات نفسانی دیگران را در پی دارد، نهی فرموده است.
پس از احداث مسجدالنبی، مردان در داخل به امامت پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و زنان در خارج آن به امامت‏یکی از صحابه، نماز جماعت را برپا می‏کردند.
عبدالله بن عمر نقل می‏کند که رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
لا تمنعوا نسائکم المساجد و بیوتهن خیرلهن.(۳) و نیز می‏گوید: رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم در باب‏ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن.
فرمود: لا خلخال ولا شنف ولا قرط ولا قلادة.
و در باره:
الا ما ظهر منها.
قال: الثیاب(۴)
حضرت درباره آیه فرمود:مراد از زینت عبارت است از: خلخال، دستبند، گوشواره، گردن‏بند و... آشکار نسازند مگر آنچه‏که در عرف زندگی مؤمنات، به‏طور معمولی آشکار می‏باشد. که از آن جمله است لباس روئین.
ابوموسی اشعری می‏گوید: رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم می‏فرمود:
ایما امرئة استعطرت فمرت علی قوم لیجدوا ریحها فهی زانیة.(۵)
هر زنی، به منظور جلب نظر نامحرمان، خود را معطر سازد و قدم از خانه بیرون نهد تا دیگران را جلب‏کند او اهل فحشا است.
دقت در احادیث فوق، بیانگر این حقیقت است که حضور مخرب، ممنوع است نه حضورسازنده و هدفمند.
در روزگاری که پدر، از داشتن دختر ناخشنود بود رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم می‏فرمود:
البنات حسنات(۶)
دختران در خانه پدران، حسنه الهی‏اند.
در جامعه‏ای که برای زنان چندان ارج و بهایی قایل نبودند پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم می‏فرمود:
زن، بوی خوش و نماز، در مکتب من محبوب‏اند.(۷)
پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم در سفرها حتی برخی از جنگ‏ها بعضی از زنان را که توانایی کاری در استای‏خدمت‏به پیشرفت عملیات جهاد را داشتند، همراه خویش می‏برده است. در جنگ احد، نسیبه‏در برابر دیدگان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم شمشیر به دست گرفت و مقاتله کرد و آن حضرت در حق او فرمود:
لمقام نسیبه بنت کعب افضل من مقام فلان و فلان.(۸)
● فمینیسم (زن گرایی)
یکی از شعارهای فریبنده، که در افق فکری اومانیسم خودنمایی بیشتری دارد «حقوق زن‏» وحمایت از آن است. حمایت از زن اگر جدی و به دور از فریب کاری باشد، ارجمند است. زیرا درمکتب دین به ویژه اسلام زن جایگاه ویژه‏ای دارد ولی متاسفانه آنچه در مجامع غیر دینی است‏چیزی دیگر است.
زن گرایی افراطی، باعث تضییع حقوق اساسی زن است. زن گرایان به بهانه احیای حقوق زن ازهویت و ارزش زن کاستند. بدیهی است که زن گرایی هدایت نشده جز این، نتیجه‏ای ندارد. گرچه‏این تفکر (زن گرایی) عکس‏العمل طبیعی نادیده گرفته شدن زن و حقوق او، در تاریخ است ولی،چاره درد، را نباید در فمینیسم جویا شد. آری: در ادوار مختلف (جز در میان پیروان راستین‏انبیا) به زن، ستم رفته است. البته تفکر زن گرایی ریشه در اومانیسم دارد و دارای سابقه تاریخی‏نیست.
● خاستگاه فمینیسم
اندیشه برابری زن و مرد به قرن هفدم باز می‏گردد. حرکتی که از قرن هفدهم میلادی به نام‏حقوق فطری و طبیعی بشر آغاز شد و در قرن هجدهم، در فرانسه به ثمر نشست.
بنیان‏گذاران حقوق بشر، زنان را به دیده تحقیر می‏نگریستند. چنانکه «مونتسکیو» نویسنده‏شهیر فرانسوی و از بنیان‏گذاران انقلاب کبیر فرانسه در کتاب روح‏القوانین (۱۷۴۸) زنان را موجوداتی‏با روح‏های کوچک و دارای ضعف دماغی، متکبر و خودخواه معرفی می‏کند. در اعلامیه حقوق‏بشر هم که در سال ۱۷۸۹ در فرانسه به تصویب رسید، از برابری حقوق زن و مرد سخنی به میان‏نیامده است و در حقیقت‏باید آن را اعلامیه حقوق مردان دانست.
نهضت زنان، در قرن نوزدهم در فرانسه گسترش یافت و نام فرانسوی فمینیسم (ذژخذخذحب)به خود گرفت. جنبش فمینیستی در واقع نوعی اعتراض به مردسالاری آشکار حاکم بر اعلامیه‏حقوق بشر فرانسه بود.(۹)
دستیابی به حق رای برای زنان انگلیس در سال ۱۹۱۸ یکی از جلوه‏های پیروزی فمینیسم بودو پس از آن فروکش کرد. برخی، دو دهه اول قرن بیستم را سال‏های خیزش موج اول فمینیسم‏می‏نامند.
پس از جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۵، نظریه برابری زن و مرد طرفداران بسیاری یافت وسرانجام برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر، که از طرف سازمان ملل متحد در سال‏۱۹۴۸ میلادی منتشر شد، تساوی حقوق زن و مرد به روشنی و در سطح جامعه ملل مطرح شد.
با این حال، اعلامیه حقوق بشر که بر حقوق طبیعی و فطری تاکید می‏کرد، فاقد اعتبار حقوقی وضمانت اجرایی بود. این امر موجب شد که از آن پس، معاهدات بین‏المللی که از اعتبار حقوقی‏بیشتری برخوردارند و مشخص‏تر به مسایل زنان توجه دارند، در دستور کار سازمان ملل قرارگیرند. از جمله این معاهدات می‏توان به کنوانسیون «حقوق سیاسی زنان‏» (۱۹۵۲)، کنوانسیون‏«رضایت‏برای ازدواج‏» (۱۹۶۲) و کنوانسیون «محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان‏» (۱۹۷۹) اشاره‏کرد. همچنین سازمان ملل سال‏های ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۵ را به عنوان دهه زنان نامگذاری کرد.
● افول فمینیسم
در دهه هفتاد، یک زن فمینیست از وضع ظاهرش و موهای کوتاه مردانه و کفش بدون پاشنه وکت و شلوار زمخت و چهره بدون آرایش، به راحتی از دیگران تشخیص داده می‏شد. در این دهه‏فمینیست‏ها با رد کلیت ازدواج و تاکید بر تجرد و حرفه اقتصادی، آرمان‏های خود را مطرح‏می‏کردند. شعار «زنان بدون مردان و یا رفتارهای مردانه‏» مربوط به همین دوره است.
پس از آن حرکت‏های فمینیستی تند، رو به اعتدال نهاد و آثار سوء زیاده‏روی در حرکت‏های زن‏مدارانه، که بیش از همه دامان خود زنان را می‏گرفت، آشکار شد. خشونت روزافزون در محیطخانواده و در محیط کار و عدم امنیت جنسی از دست آوردهای این دوره بود.
پس از آن، جهان غرب به نقش‏های سنتی و نهاد خانواده رویکردی دوباره داشته است. «دانیل‏لژه‏» و «برنزان هارویو» در بررسی اجتماع چالشی جدید مشاهده کردند; شکل قدیمی‏تر خانواده‏و آرمان‏گرایی مجددا بر صحنه ظاهر شده بود و مردم برای خود پدربزرگ و مادربزرگ ابداع‏می‏کردند تا خانواده‏ها بتوانند سه نسل را در بر گیرند، وضعیتی که احتمالا هیچ گاه در گذشته‏وجود نداشته است. تقسیم سنتی نقش‏ها به سرعت‏باز گشته و اقتدار پدرسالارانه نیرومندترمی‏شد. (۱۰) سازمان ملل متحد هم سال ۱۹۹۴ را به عنوان سال خانواده اعلام کرد. و از آن پس زنان مدرن‏در دهه‏های اخیر سعی می‏کنند با ظاهری زنانه و رفتاری ظریف تمایز خود را از مردان به نمایش‏بگذارند.
● زن‏گرایی افراطی آزاد
بعضی از فمینیست‏ها، ریشه ستم بر زنان را در فقدان حقوقی مدنی و فرصت‏های برابرآموزشی می‏دانند.
بعضی از افراد، جنسیت فرد را تعیین کننده حقوق او نمی‏دانند و معتقدند که سرشت زنانه ومردانه کاملا یکسان است و تنها «انسان‏» وجود دارد، نه جنسیت. یکی از آرمان‏های آنان، تحقق‏جامعه دو جنسی است. اعضای جامعه دو جنسی، از نظر جنسی مذکر یا مؤنث‏اند، اما ویژگی‏های‏مردانه و زنانه را با اختلافات اغراق‏آمیز روان شناختی نشان نمی‏دهند; یعنی در آن‏ها تضاد شدیدمیان ویژگی‏های مردانه با ویژگی‏های زنانه وجود ندارد. دختران و پسران از امکان آموزشی برابربهره‏مند می‏شوند و ویژگی‏های سنتی مردانه و زنانه به آنان القاء نمی‏شود.
آنان نقش‏های جنسیتی را محصول روابط اجتماعی در طول تاریخ می‏دانند، نه ودیعه‏های‏طبیعی و غیرقابل تخلف. آنان نظریه «مورگان‏» را می‏پذیرند که معتقد است در ابتدای حیات‏بشری مادرسالاری رایج‏بوده است و پدر سالاری را واقعیتی تلخ می‏دانند که به تدریج‏بر جوامع‏بشری تحمیل شده است. (۱۱)
● زن گرایی مارکسیستی
مکتب مارکسیستی در قرن نوزدهم و بر مبنای نظریه «مورگان‏» درباره مادرسالار بودن جوامع‏اولیه بشری، معتقد است که پیدایش مالکیت‏خصوصی در جوامع سبب اسارت زنان شده است وتا زمانی که نظم بورژوازی، مالکیت و خانواده بورژوایی وجود دارد، این اسارت تداوم خواهدداشت.
سرمایه‏داری در حفظ کار خانگی به شکل امروزی آن می‏کوشد و با اجتماعی شدن کار خانگی‏مخالفت می‏ورزد.
«انگلس‏» و «مارکس‏» بر اساس همین تحلیل، دیدگاه حذف خانواده به عنوان کوچک‏ترین‏واحد اقتصادی جامعه را مطرح کردند. انگلس معتقد بود که خانواده بازتابی از روابط استثماری‏مرد بر زن و فرزندان است. آن‏ها مدعی بودند که زنان پس از بر افتادن نظام بورژوایی به رهایی‏خواهند رسید.
از این رو، مبارزات فمینیستی را تابعی از مبارزه طبقاتی می‏پنداشتند. با توجه به این‏که نظام‏سرمایه‏داری، جامعه را به دو عرصه عمومی (بازار) و خصوصی (خانواده) تقسیم کرده است،«انگلس‏» اولین شرط رهایی زن خانه‏دار را در آن می‏بیند که جنس مؤنث‏به فعالیت عمومی ‏بازگردانده شود.
مارکسیست‏ها از این راه ضربه‏ای کاری به ارکان خانواده فرود آوردند که بدین زودی‏ها قابل‏جبران نیست.
زن گرایان افراطی، ازدواج را، از آن جهت که زن را به موجودی «خانه‏دار»، «فرزندزا» و «خوددیگر بین‏» و مرد را به «نان‏آور»، «پدر» و «من اصلی‏» تبدیل می‏کند، انکار می‏کنند. همچنین به این‏دلیل که مردان حتی در نزدیک‏ترین روابط خود، زنان را زیر سلطه در می‏آورند، زنان باید جدا ازمردان زندگی کنند. آنان مردان را دشمن اصلی می‏دانند. آنان نظریه زوج آزاد را آسان‏ترین راه برای‏رهایی از بردگی ازدواج به شمار می‏آوردند.
نظریه زوج آزاد نوعی همزیستی مشترک میان زن و مرد است که بر مبنای آن هیچ مسؤولیت‏حقوقی بر عهده طرفین نیست و تنها پاسخی به نیازهای جنسی، بدون در نظر گرفتن وجوه عاطفی‏آن است. در یک دیدگاه افراطی‏تر، نظریه زوج آزاد تا همجنس گرایی پیش می‏رود.
● زن گرایی امروز
از دهه هفتاد به بعد گروهی به نام فمینیست‏های جدید و متاثر از دیدگاه‏های پست مدرنیستی ‏ظهور کردند که با تکیه بر روان‏شناسی رفتارگرایانه بر حفظ ویژگی‏های زنانگی تاکید می‏ورزیدند.آنان با تاکید بر اصل تفاوت انسان‏ها، معتقدند که باورهای جهان شمول فمینیست‏های رادیکال نه ‏تنها غیر قابل دسترسی است، بلکه می‏تواند اشکال جدیدی از ستم را بیافریند، زیرا در این‏دیدگاه‏ها از تفاوت شرایط جوامع مختلف و اختلاف فرهنگ‏ها غفلت‏شده است. آن‏ها معتقدندکه زن نیازمند خانواده، همسر و فرزند است.
با وجود اختلافات فراوان در دیدگاه‏های فمینیستی، می‏توان به وجه مشترک تمامی آن‏ها اشاره ‏کرد. آن‏ها یافته‏های بشری را منبع و معیار تشریع و قانون‏گذاری می‏دانند و همگی فرزندان شایسته ‏نهضت رنسانس و تفکرات اومانیستی‏اند و خانواده، هسته‏ای که بر سرپرستی مرد استوار است را آماج حملات خود قرار می‏دهند و خواهان رفع تمام تمایزات جنسیتی در قوانین، آموزش وپرورش، فرصت‏ها و امکانات‏اند.
● فمینیسم در ایران
با تهاجم جدید فرهنگ غرب در ایران، در آستانه انقلاب مشروطه، وضعیت زنان نیز همپای‏سایر اقشار اجتماعی تغییر کرد. از این رو، مشروطیت را باید نقطه عطفی در تاریخ فرهنگی ایران‏دانست; زیرا آثار شگرفی در تغییر نگرش‏ها در میان زنان برجای گذاشت و جامعه ایرانی رانادانسته و ناخواسته بر مدار فرهنگ غرب کشاند. گروهی از غرب گرایان داخلی که تحولات‏فرهنگی مغرب زمین را با خوش‏بینی تحلیل می‏کردند، تنها راه سعادت را الگو برداری از جهان به‏اصطلاح متجدد و رهایی از مظاهر سنتی می‏دانستند.
از این رو در اواخر سلطنت قاجار، جنبش‏هایی پدید آمد که توسط زنان ایرانی هدایت می‏شدکه از فرزندان و یا همسران تحصیل کرده‏های دنیای غرب بودند. حتی برخی از زنان روشنفکر درروزنامه‏های ایرانی که پیش از مشروطه در خارج از کشور به چاپ می‏رسید، مقالاتی در ترویج‏دیدگاه‏های غرب می‏نوشتند.(۱۲) نوشته‏های این گروه، خود شاهدی بر تاثیرپذیری آنان از تحولات‏غرب است.
در دوران سلسله پهلوی فصل جدیدی در تاریخ زنان ایران گشوده شد و غرب زدگی و بی‏هویتی نیمه پنهان چهره خود را آشکار ساخت. کشف حجاب در سال ۱۳۱۷ که به بهانه آزاد کردن‏نیمی از نیروهای انسانی جامعه انجام شد، نقطه عطفی است که تاثیر به سزایی در شکل‏گیری‏برداشت‏های منفی در ذهنیت جامعه مسلمان ایرانی داشت.
● مبانی فمینیسم
مبنای اساسی فمینیسم یا زن گرایی غربی عبارت است از:
۱) نفی کلیسا و نفوذ مسیحیت
۲) مذهب زدایی و دور ساختن دین از خانواده
۳) نفی اصالت‏های اخلاقی دینی در باب زن از جمله: حجاب، عفت، پارسایی، وفاداری،حیا و هر گونه ارزش انسانی از منظر دین
۴) شکستن حریم خانواده و تعهدات خانوادگی
۵) مبارزه با هر گونه مظاهر پیوندهای خانوادگی
البته مبانی فوق، بر اساس اومانیسم یا انسان‏گرایی افراطی بنیان یافته است که نفی تفکر معنوی‏و مبارزه با دین و گرایش به خدا از اصول آن می‏باشد.
بنابراین، مسلمان باید توجه کند که فاکتورها و دستورالعمل‏های زن گرایان فمینیست، باچارچوب‏ها و معیارهای اعتقادی الحادی ویژه‏ای شکل گرفته‏اند که هرگز سر سازگاری بامعیارهای حیات بخش دین به ویژه اسلام در راستای حمایت از زن و حقوق او ندارند.● جایگاه و حقوق زن از دیدگاه امام‏قدس سره
امام خمینی در مناسبت‏های مختلف در بیانات‏شان جایگاه و منزلت‏حقیقی زنان را از دیدگاه‏اسلام بیان داشته‏اند. در دیدگاه امام‏قدس سره زن دارای مرتبه و منزلتی است که هیچ مکتب و مرام‏فمینیستی- که زن را تا سطح یک ملعبه و یا ابزار کار نزول داده است- یارای دسترسی به آن راندارد. ایشان با اشاره به روز زن با بیان منزلت‏حضرت فاطمه‏علیها السلام در باره جایگاه زن می‏فرماید:
▪ فردا روز زن است، روز زنی است که عالم به او افتخار دارد. روز زنی است‏که دخترش در مقابل حکومت‏های جبار ایستاد و آن حرف را زد، آن حرف‏هارا زد که همه می‏دانید. (۱۳)
▪ روز بزرگی است، یک زن در دنیا آمد که مقابل همه مردان است. یک زن‏به دنیا آمد که نمونه انسان است، یک زن به دنیا آمد که تمام هویت انسانی دراو جلوه‏گر است.
▪ مبارک باد بر ملت عظیم الشان ایران بویژه زنان بزرگوار روز مبارک زن;روز شرافتمند عنصر تابناکی که زیربنای فضیلت‏های انسانی و ارزشهای والای‏خلیفة‏الله در جهان است.
و مبارکتر و پربهاتر انتخاب بسیار والای روز بیستم جمادی الثانی است، روزپرافتخار ولادت زنی که از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است. (۱۴)
من عید سعید مولود اعظم حضرت زهراعلیها السلام را به همه شما خانم‏ها و زن‏های‏تمام کشورهای اسلامی تبریک عرض می‏کنم و از خداوند تعالی مسالت دارم که‏همه زن‏های محترمه را در راهی که خدای تبارک و تعالی مقرر فرموده است.همان راه را بروند و به مقاصد عالیه اسلامی برسند. برای زن‏ها کمال افتخاراست که روز تولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده‏اند، افتخار است ومسؤولیت. (۱۵)
● کرامت وجودی زن
در مکتب امام خمینی‏قدس سره زن بسیار تکریم شده و در اوج والایی قرار دارد، ایشان در این باره‏می‏فرمایند:
اسلام می‏خواهد که زن و مرد رشد داشته باشند. اسلام زن‏ها را نجات داده است از آن‏چیزهایی که در جاهلیت‏بود. آنقدری که اسلام به زن خدمت کرده است، خدا می‏داند به مردخدمت نکرده است آنقدر که به زن خدمت کرده. شما می‏دانید که در جاهلیت زن چه بوده و دراسلام چه شده. در زمانی که پیغمبر اسلام آمد، زن‏ها را هیچ حساب می‏کردند اسلام زن‏ها راقدرت داده است. (۱۶)
● زن مربی سعادت
امام به اغراض سوء دیدگاه‏های فمینیستی و انتظاری که از زن دارند، توجه داشته و همواره برجایگاه آنان و تاثیری که در جوامع دارند تاکید می‏ورزیدند.
▪ اگر زنان شجاع و انسان‏ساز از ملتها گرفته شوند، ملت‏ها به شکست انحطاط کشیده‏می‏شوند. (۱۷) اسلام به شما آنقدر احترام قایل است که برای مردها نیست، اسلام شما را می‏خواهدنجات بدهد، اسلام شما را می‏خواهد از این ملعبهای که اینها می‏خواهند شما را ملعبه قرار بدهندنجات بدهد، اسلام می‏خواهد شما را یک انسان کامل تربیت کند.
▪ زن انسان است. آن هم یک انسان بزرگ. زن مربی جامعه است. از دامن زن انسان‏ها پیدامی‏شوند. مرحله اول مرد و زن صحیح، از دامن زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به‏وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می‏کند و با تربیت صحیح خودش‏کشور را آباد می‏کند. مبدا همه سعادت‏ها از دامن زن بلند می‏شود. زن مبدا همه سعادتها بایدباشد. (۱۸)
▪ زن مظهر تحقق آمال بشر است. زن پرورش‏ده زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن‏مرد به معراج می‏رود. دامن زن محل تربیت‏بزرگ زنان و بزرگ مردان است. (۱۹) زن‏ها مردان‏شجاع را در دامن خود بزرگ می‏کنند. قرآن کریم انسان‏ساز است و زن‏ها نیز انسان‏ساز، اگرزن‏های انسان‏ساز از ملت‏ها گرفته بشود، ملت‏ها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد، شکست‏خواهند خورد، منحط خواهند شد (۲۰) .
● آزادی و تساوی زن و مرد از دیدگاه امام
در منظر امام‏قدس سره اسلام زنان را سربلند و شایسته می‏خواهد و آنچه دین گریزان برای زن قایلند،چیزی جز تباهی و ملعبه شدن نیست، ایشان می‏فرمایند:
مقام زن مقام والاست، عالیرتبه هستند. بانوان در اسلام بلند پایه هستند. (۲۱)
ما می‏خواهیم زن به مقام والای انسانیت‏خودش باشد، نه ملعبه باشد، نه ملعبه در دست‏مردها باشد، در دست اراذل باشد. (۲۲)
اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون، همان‏طوری که مرد در همه شؤون دخالت دارد، زن هم‏دخالت دارد، همان‏طوری که مرد باید از فساد اجتناب کند، زن هم باید از فساد اجتناب کند.زن‏ها نباید ملعبه دست جوان‏های هرزه بشوند، زن‏ها نباید مقام خودشان را منحط کنند و خدای‏ناخواسته بزک کرده بیرون بیایند و در انظار مردم فاسد قرار بگیرند. زن‏ها باید انسان باشند،زن‏ها باید تقوا داشته باشند، زن‏ها مقام کرامت دارند، زن‏ها اختیار دارند، همان‏طوری که مردهااختیار دارند. خداوند شما را با کرامت‏خلق کرده است، آزاد خلق کرده است. (۲۳)
اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد، اسلام در وقتی که ظهور کرد در جزیرة‏العرب، بانوان‏حیثیت‏خودشان را پیش مردان از دست داده بودند، اسلام آن‏ها را سربلند و سرافراز کرد، اسلام‏آن‏ها را با مردان مساوی کرد. عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که بر مردان‏دارد. (۲۴)
● حقوق زن
یکی از مباحثی که بازار آن گرم است و به عنوان حربه‏ای برای تشویش افکار زن‏ها از آن استفاده‏می‏شود، موضوع ازدواج و طلاق است. خرده‏گیران بدون توجه به اختیاری بودن انتخاب زوج بامتمسک قراردادن نمونه‏هایی، زنان را بنده مرد قلمداد می‏کنند و معتقدند اختیار طلاق در دست‏مردان، تبعیضی برای زنان است. امام خمینی‏قدس سره با اشاره به این موضوع و اختیاری که اسلام برای‏زنان قرار داده می‏فرمایند:
- طلاق در صورتی که در ضمن عقد با مرد (وقتی که می‏خواهند عقد کنند) شرط بکنند و درضمن عقد این شرط بشود که وکیل در طلاق خودش یا مطلق. این زنهایی که حالا تحت زوجیت‏هستند چه؟ این ولایت فقیه را مخالفت می‏کنند در صورتی که نمی‏دانند از شؤون فقیه هست. اگرچنانچه یک مردی با زن خودش رفتارش بد باشد او را اولا نصیحت کند و ثانیا تادیب کند و اگردید نمی‏شود اجراء طلاق کند. شما موافقت کنید با این ولایت فقیه. ولایت فقیه برای مسلمین‏یک هدیه‏ای است که خدای تبارک و تعالی داده است. من‏جمله همین معنیی که شما سؤال‏کردید و طرح کردید که زن‏هایی که الان شوهر دارند اگر چنانچه گرفتاری‏هایی داشته باشند چه‏باید بکنند؟ آن‏ها رجوع می‏کنند به آنجایی که فقیه است، مجلسی که در آن فقیه است‏به‏دادگاهی که در آن فقیه است و فقیه رسیدگی می‏کند و اگر چنانچه صحیح باشد، شوهر را تادیب‏می‏کند، شوهر را وادار به اینکه درست عمل کند و اگر چنانچه نکرد طلاق می‏دهد. ولایت داردبرای این امر که اگر چنانچه به فساد می‏کشد، یک زندگی به فساد کشیده می‏شود، طلاق می‏دهدو طلاق اگر چه در دست مرد است لکن فقیه در جایی که مصلحت اسلام را دید، مصلحت‏مسلمین را دید و در جایی که دید نمی‏شود به غیر این، طلاق بدهد. این ولایت فقیه هست.ولایت فقیه برای شما یک هدیه الهی است. (۲۵) اسلام زن‏ها را در مقابل مردها قرار داده، نسبت‏باآن‏ها تساوی دارند. البته یک احکام خاص به مرد است که مناسب با مرد است، یک احکام‏خاص به زن است، مناسب با زن است، این، نه این است که اسلام نسبت‏به زن و مرد فرقی‏گذاشته است. (۲۶)
در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت،حق رای دادن، حق رای گرفتن، لیکن هم در مرد، مواردی است که چیزهایی‏به دلیل پیدایش‏مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردی هست که به دلیل اینکه مفسده می‏آفریند، حرام‏است. اسلام خواسته است که زن و مرد حیثیت انسانی‏شان محفوظ باشد. اسلام خواسته است که‏زن ملعبه دست مرد نباشد. اینکه در خارج منعکس کرده‏اند که در اسلام با زن‏ها با خشونت‏رفتار می‏شود، امر غیرصحیحی است و تبلیغات باطلی است که از مغرضین حاصل شده والا مردو زن هر دوشان در اسلام اختیارات دارند، اگر اختلافاتی هست، برای هر دو هست و آن مربوطبه طبیعت آنان است. (۲۷)
البته در شرق برای مردها یک محدودیت‏هایی هست که آن محدودیت‏ها به صلاح خودمردها هست و آن محدودیت‏ها، یعنی در آنجاهایی که مفسده هست‏برای مرد، از قماربازی‏جلوگیری می‏کند اسلام، از شرابخواری جلوگیری می‏کند اسلام، از هروئین جلوگیری می‏کند اسلام،از شرابخواری جلوگیری می‏کند برای اینکه مفسده دارند.
برای همه یک محدودیت‏هایی هست، محدودیت‏هایی شرعی و الهی، محدودیت‏هایی است‏که به صلاح خود جامعه است، نه این است که برای جامعه یک چیزی مثلا نافع بوده است که‏محدودیت‏برایش ایجاد کرده‏اند. (۲۸)
هیچ فرقی ما بین گروه و گروهی در اسلام نیست فقط به تقوا و به اتقاء به علی‏الله تعالی فرق‏است. (۲۹)
زن‏هایی که می‏خواهند ازدواج کنند، از همان اول می‏توانند اختیاراتی برای خودشان قراربدهند که نه مخالف شرع باشد و نه مخالف حیثیت‏خودشان، می‏توانند از اول شرط کنند که اگرچنانچه مرد فساد اخلاق داشت، اگر بد زندگی کرد با زن، اگر بد خلقی کرد با زن، وکیل باشند درطلاق. اسلام برای آن‏ها حق قرار داده است، اسلام اگر محدودیتی برای مردان و زنان قایل شده‏است همه به صلاح خودتان بوده است. تمام قوانین اسلام، چه آن‏هایی که توسعه می‏دهد، چه‏آن‏هایی که تحدید می‏کند، همه بر صلاح خود شماست، برای خود شماست. همان‏طوری که حق‏طلاق را با مرد قرار داده است‏حق این را قرار داده است که شما در وقت ازدواج شرط کنید با اوکه اگر چه کردی یا چه کردی، من وکیل باشم در طلاق. و اگر این شرط را کرد، دیگر نمی‏تواند اورا معذور کند، اگر این در ضمن شرط یا در ضمن عقد واقع شد نمی‏تواند او را محدود کند،نمی‏تواند اخلاق بد انجام بدهد و اگر مردی با زن خودش بدرفتاری کرد، در حکومت اسلام او رامنع می‏کنند، اگر قبول کرد تعزیر می‏کنند، حد می‏زنند و اگر قبول نکرد مجتهد طلاق می‏دهد. (۳۰)
خداوند همان‏طوری که قوانینی برای محدودیت مردها در حدود اینکه فساد بر آن‏ها راه نیابددارد، در زن‏ها همه دارد، هم برای صلاح شماست، همه قوانین اسلامی برای صلاح جامعه‏است. (۳۱)
امام‏قدس سره همچنین خاطرنشان می‏کردند:
... به زن و مرد سفارش می‏کنم که هر کس به حد قانونی رسیده است، در این مجلس، در این‏انتخاب شرکت کند و افرادی که پیشنهاد می‏شود و انتخاب شده است‏یعنی پیشنهاد شده است،هر یک را که خواستند، به او رای بدهند. (۳۲)
امام‏قدس سره به زنان فرمودند:
... آنقدری که اسلام خدمت‏به شما کرد، به مردها آنقدر خدمت نکرد. اسلام، شما را حفظکرد و شما متقابلا اسلام را حفظ بکنید.
همان‏طوری که مردها باید در امر سیاسی دخالت کنند و جامعه خودشان را حفظ کنند، زن‏هاهم باید دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند. البته با حفظ آن چیزی که اسلام فرموده است، که‏بحمدالله امروز در ایران جاری است. (۳۳)
● حجاب و پوشش بانوان
حجاب از مقوله‏هایی است که با فطرت انسان آشناست و اختصاص به زن ندارد و فقط در باب‏کیفیت آن است که در این باره زن از مرد متمایز می‏باشد حجاب زن در دیدگاه اسلام پوشش‏معقول است که ممکن است‏با توجه به آداب و رسوم هر ملتی کیفیت و شکل مخصوص به خودرا دارا باشد.
امام در پاسخ سؤالی در این باره می‏فرمایند:
حجاب به معنای متداول میان ما که اسمش حجاب اسلامی است‏با آزادی مخالفتی ندارد.اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد و ما آنان را دعوت می‏کنیم که به حجاب اسلامی‏رو آورند... زنان شجاع ما دیگر از بلاهایی که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است‏به‏ستوه آمده‏اند و به اسلام پناهنده شده‏اند. (۳۴)
در اسلام زن باید حجاب داشته باشد ولی لازم نیست که چادر باشد بلکه زن می‏تواند هرلباسی را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند. (۳۵)
در وزارتخانه‏های اسلامی نباید زن‏های لخت‏بیایند، زن‏ها بروند اما با حجاب باشند مانعی‏ندارد بروند اما کار بکنند لکن باحجاب شرعی باشند، با حفظ جهات شرعی باشند. (۳۶)
هوشیاری امام در حفظ منزلت زن در پاسخ به فریب‏کاران
در یکی از سؤالاتی که از امام راحل شده است، سعی شده با فریب‏کاری حجاب را عامل انزوامعرفی کنند، در این سؤال آمده است:
این چادر، آیا صحیح است که این زن‏ها خود را در زیر چادر مخفی کنند؟ این زن‏ها درانقلاب شرکت کردند، کشته دادند، زندان رفتند، مبارزه کردند. این چادر هم یک رسم از قدیم‏است، حالا دیگر دنیا هم عوض شده، حالا این صحیح است که مثلا اینها خودشان را مخفی کنند؟
امام‏قدس سره در پاسخ می‏فرمایند:
اولا اینکه این یک اختیاری است‏برای آن‏ها، خودشان اختیار کردند. شما چه حقی دارید که‏اختیار را از دستشان بگیرید؟ ما اعلام می‏کنیم به زن‏ها که هر کس چادر می‏خواهد هر کس‏پوشش اسلامی می‏خواهد، بیاید بیرون، از سی و پنج میلیون جمعیت ما، سی و سه میلیونش‏بیرون می‏آید. شما چه حقی دارید که جلو اینها را بگیرید؟ این چه دیکتاتوری است که شمانسبت‏به زن‏ها دارید؟ و ثانیا اینکه ما یک پوشش خاصی را نمی‏گوییم، برای حدود زن‏هایی که‏به سن و سال شما رسیده‏اند هیچ چیزی نیست، ما زن‏های جوانی که وقتی ایشان آرایش می‏کنندو می‏آیند یک فوج را دنبال خودشان می‏کشند، اینها را داریم جلوشان را می‏گیریم، شما هم دلتان‏نسوزد. (۳۷)
البته باید توجه داشته باشید که حجابی که اسلام قرار داده است، برای حفظ آن ارزش‏های‏ماست. هر چه را که دستور فرموده است، چه برای زن و چه برای مرد، برای این است که آن‏ارزش‏های واقعی که اینها دارند و ممکن است‏به واسطه وسوسه‏های شیطانی یا دست‏های فاسداستعمار و عمال استعمار پایمال می‏شدند اینها، این ارزش‏ها زنده بشود. (۳۸)
● آزادی زن در دیدگاه امام‏قدس سره
امام در رهنمودهای خود به این نکته توجه داشتند که:
ما دو قسم آزادی داریم که یک قسم مفیدش در غیر زمان این دو جنایتکار بود و در زمان‏اینها این قسم از آزادی بکلی ممنوع بود و آن آزادی آن‏ها می‏خواستند که زن‏ها آزاد باشند که‏هر جوری بزک بکنند و بیایند توی خیابان‏ها و با جوان‏ها خدای ناخواسته چه بکنند. آن را آزادی‏قرار داده بودند. حالا هم الآن آن‏هایی که می‏خواهند اسلام نباشد دلشان برای این آزادی‏می‏سوزد. (۳۹)
آن‏ها آزادی را در یک جبهه نگه داشته بودند و فریاد هم می‏زدند: «آزاد زنان و آزادمردان‏» همین‏ها بودند مقصودشان که اینها آزادند هر کاری که می‏خواهند بکنند، به هر مرکزفحشایی می‏خواهند بروند. اختناق در یک جبهه دیگر بود، برای قلم‏هایی که اگر می‏خواست کسی‏یک کلمه راجع به مصالح مملکت‏بنویسد، راجع به مصالح اسلام بنویسد، اینها آزاد نبود و اختناق‏بود. (۴۰)
اینها آنقدر که به نیروی انسانی این کشور ضرر زدند به آن ذخایر آنها ضرر نزدند. انسان‏هارا فلج کردند، جوان‏های ما را از بین بردند، جوان‏های ما که باید خدمت‏بکنند به این کشور،کشاندند به یک جاهایی که در آنجاها جز اینکه افکارشان لج‏بشود و نتوانند خدمتی بکنند به این‏مملکت، چیز دیگری نبود.
تمام مراکز فحشا را اینها درش را باز کردند و با بوق و کرنا، ترویج کردند و کمک کردند که‏این جوان‏های ما بروند در این مراکز فحشا و فلج‏بشوند، همانجا باید دفن بشود جوانی‏شان،جوانی این جوان‏های ما را، از آن‏ها گرفتند، فلجشان کردند، این خواهرهای محترمی که در دام‏اینها افتادند و در دام ترویج‏های آن‏ها افتادند و در تبلیغات آن‏ها افتادند و از آن وظیفه‏انسانی‏شان سلب شدند، ملعبه دست جنایتکاران شدند، این تاسفی برای اشخاصی که غیرتمندند،اشخاصی که خوی انسانی‏شان را از دست ندادند یک تاسفی همیشگی هست که این محترمات رااینها چه کردند به اسم آزادی. (۴۱)
● خاتمه
زن در دیدگاه اسلام با مرد در حقیقت انسانی و سیر تکاملی تفاوتی ندارد، بر این اساس درعرصه‏های اساسی هر دو دوش به دوش هم پیش می‏روند از جمله:
۱) در عرصه کمال و سیر تکاملی علمی
۲) در عرصه جزا و دست‏یابی به پاداش الهی
۳) در عرصه جنت و دست‏یابی به مقامات اخروی
۴) در عرصه تقرب و دست‏یابی به مقامات معنوی
تردیدی نیست که در عرصه‏های مورد اشاره زن و مرد در نگرش اسلامی مساوی‏اند، تنها دربرخی از عرصه‏های فرعی زندگی است که هر کدام با توجه به جایگاه ویژه‏ای که در نظام احسن‏دارند از حیث احکام اسلامی تفاوت‏هایی بر اساس عدالت الهی دارند که با فلسفه خلقت آنان‏هماهنگی کامل دارند.
پی‏نوشتها:
۱) فخر رازی، تفسیر کبیر.
۲) ر.ک: زمخشری، ربیع الابرار، ج ۱، ص ۸۶۹، چاپ منشورات الشریف الرضی.
۳) حاکم، مستدرک، ج ۲، ص ۳۲۷ و ۴۳۰ و ۴۳۱، بیروت، دارالکتب العلمیة.
۴) حاکم، مستدرک، ج ۲، ص ۳۲۷ و ۴۳۰ و ۴۳۱، بیروت، دارالکتب العلمیة.
۵) حاکم، مستدرک، ج ۲، ص ۳۲۷ و ۴۳۰ و ۴۳۱، بیروت، دارالکتب العلمیة.
۶) صدوق، ثواب الاعمال، ص ۴۴۸، رضی‏الدین طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۵۱.
۷) انس می‏گوید: رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود:حبب الی‏النساء والطیب و جعلت قرة عینی‏الصلوة، حاکم، مستدرک، ج ۲، ص ۱۷۵.
۸) ر.ک: المغازی، ج ۱، ص ۲۶۹، مکتب الاعلام الاسلامی.
۹) ر.ک: جان استوارت میل، کنیزک کردن زنان، ترجمه خسرو بیگی، چاپ اول، سال ۷۷.
۱۰) مارتین سگالن، جامعه‏شناسی تاریخی خانواده، ترجمه حمید الیاسی، نشر مرکز، چاپ دوم، ۱۳۷۵، ص ۳۳۵.
۱۱) فمینیسم، از منشورات نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه.
۱۲) زن در دوره قاجار، ص ۱۱۱.
۱۳) صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۱۴۸.
۱۴) شرح چهل حدیث، ص ۴۸۶ و ۴۸۷.
۱۵) شرح چهل حدیث، ص ۱۲۶.
۱۶) صحیفه نور، ج ۱۷، ص ۱۴۳.
۱۷) صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۱۹۹.
۱۸) صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۲۴۶.
۱۹) صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۲۱۹.
۲۰) صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۲۵۷.
۲۱) صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۲۳۷ و ۲۳۸.
۲۲) صحیفه نور، ج ۹، ص ۱۳۷.
۲۳) صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۲۳۲.
۲۴) صحیفه نور، ج ۱۳، ص ۲۲۱.
۲۵) صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۵.
۲۶) صحیفه نور، ج ۱۴، ص ۱۲۹.
۲۷) صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۵۷.
۲۸) صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۱۲۲.
۲۹) صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۱۸۵.
۳۰) صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۱۵.
۳۱) صحیفه نور، ج‏۱۴، ص ۱۴۲.
۳۲) صحیفه نور، ج ۸، ص ۱۷۹.
۳۳) صحیفه نور، ج ۷، ص ۲۰۵.
۳۴) ر.ک، تبیان، دفتر هفتم، ص ۹۵.
۳۵) ر.ک. تبیان، دفتر هفتم، ص ۹۵.
۳۶) ر.ک. تبیان، دفتر هفتم، ص ۹۶.
۳۷) ر.ک. تبیان، دفتر هفتم، ص ۹۶.
۳۸) ر.ک. تبیان، دفتر هفتم، ص ۹۷.
۳۹) ر.ک. تبیان، دفتر هفتم، ص‏۲۶۳.
۴۰) ر.ک. تبیان، دفتر هفتم، ص ۲۶۴.
۴۱) ر.ک. تبیان، دفتر هفتم، ص ۲۶۵
منبع : کانون فرهنگی رهپویان وصال - شیراز


همچنین مشاهده کنید