جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

حقوق زنان در آخرت


حقوق زنان در آخرت
آیا در قیامت زنان از حقوق مساوی مردان برخوردارند یا تفاوت و تبعیض جنسی در قالب عدالت استحقاقی جاری است؟ آیا جنسیت در ثواب و عقاب و زندگی جاوید اخروی دخالت دارد یا ایمان و عمل صالح بدون لحاظ جنسیت مسیر حیات خالد را رقم می‌زند؟ آیا فضل الهی یكسان شامل حال زنان و مردان می‌شود یا مردان با استناد به استحقاق ذاتیشان از فضل الهی بیشتر برخوردار می‌شوند؟ آیا نعمت‌های بهشتی و لذت‌های مادی و معنوی رستگاران بدون لحاظ جنسیت شامل حال زنان و مردان می‌شود یا بهشت هیأتی مردانه دارد و نعمت‌ها و لذّات آن براساس ذائقه و تمایلات مردان تنظیم شده است و زنان به تبع مردان و در درجه دوّم برخوردار از نعم الهی می‌گردند؟
این مقاله در پی پاسخگویی به پرسش‌هایی از این دست است. تبیین و تشریح جایگاه و موقعیت زنان در آخرت از دیدگاه اسلامی با توضیح نقش جنسیت در قیامت. اما قبل از پرداختن به اصل بحث، تذّكر چند امر مقدماتی لازم است.
● مقدمه
۱) چرا زنان در آخرت؟ و چرا در دنیا نه؟! مگر حقوق زنان در دنیا استیفا شده است كه به آخرت پرداخته‌ایم؟ اصولاً با این همه مشكلات و معضلات حقوق زنان در دنیا چگونه نوبت به بحث از زن و آخرت رسیده است؟ آیا با توجه به اولویت مباحث نقد مبتلا به حقوق زنان پرداختن به این‌گونه مباحث نسیه و انتزاعی نوعی فرار از واقعیت‌های موجود نیست؟ به بیان دیگر ضرورت بحث خود محتاج تبیین است. در این زمینه گفتنی است:
▪ اولاً: جایگاه و حقوق زنان در آخرت فی‌حدنفسه قابل بحث است و فارغ از نتایج و تأثیرات عملی آن به لحاظ علمی و معرفتی مطرح است. در مطالعهٔ آیات و روایات مرتبط با آخرت در حوزهٔ زنان مسائلی جدی و ابهاماتی به‌چشم می‌خورد كه نیازمند حل یا حداقل ایضاح و تشریح است. انتظار آن بود كه علوم كلام یا تفسیر به حل و بحث این‌گونه مسائل بپردازند كه به هر دلیلی آنها را وانهاده‌اند. عرضهٔ سؤالات و مطالبات جدید در عرصهٔ مسائل زنان، این‌گونه مباحث را به علوم كلام یا تفسیر تحمیل می‌‌كند و بحث از آنها را ناگزیر می‌سازد.
▪ ثانیاً: در هر دین و مذهبی تصویری كه از آخرت ارائه می‌شود با ارزش‌های مطلوب آن دین و مذهب در دنیا نسبت مستقیم دارد. از بررسی و تحلیل آن وضع مطلوب اخروی به‌راحتی می‌توان ضوابط و معیارهای دنیوی را ارزیابی كرد. اگر «دنیا مزرعهٔ آخرت است»، از مطالعهٔ محصولات و نتایج آن می‌توان به چگونگی این مزرعه پی‌برد. دینی كه برای زنان در آخرت وجودی تبعی و عرضی و درجهٔ دوم قائل است، طبیعی است كه وضعیتی فرودست و سایه‌ای برای زنان در دنیا توصیه كند. در حقیقت وضعیت زنان در آخرت راهنمایی نیكو برای ارزیابی جایگاه دنیوی آنان است.
▪ ثالثاً: تحلیل انتقادی حقوق زن در اسلام و به عبارت دیگر حقوق دنیوی زنان در اسلام و اصلاح اندیشهٔ‌ دینی از احكام متغیر و زمان گرفته و مربوط به عرفیات ماضی نیازمند فراهم آمدن فضایی امن و سالم است. علاوه بر آن چنین مباحثی محتاج تمهید مقدمات و پذیرش مبانی و اصول پایه‌ای است كه بدون پذیرش آنها بحث راه به‌جایی نمی‌برد. بحث ”زنان در آخرت“ در این راستا نگارش یافته است.
۲)حوزهٔ بحث، زنان در آخرت از دیدگاه اسلام است و در این میان اتكاء اصلی بر قرآن‌كریم است. به عبارت دیگر زنان در آخرت از دیدگاه قرآن‌كریم، هرچند از تعالیم سنت نیز غافل نبوده‌ایم. روش بحث پسینی است، نه پیشینی. یعنی به‌جای اینكه بگوئیم زنان در آخرت این‌گونه باید باشند و چنین جایگاهی را باید دارا باشند، گفته‌ایم از مطالعات آیات به‌دست می‌آید كه زنان از چنین جایگاهی برخوردار خواهند بود. به عبارت دیگر در مفاد آیات تأمل و چون و چرا روا داشته‌ایم، پرسیده‌ایم و كوشش كرده‌ایم پاسخ‌های قرآنی را به‌دست آوریم. آن‌چنان‌كه خواهد آمد این‌گونه سؤالات چندان برای مفسران مطرح نبوده لذا به طرح بحث نپرداخته‌اند و آنها را مسكوت وانهاده‌اند. نگاهی به ادبیات مطالعات زنان نشان می‌دهد كه بحث ”زنان در آخرت“ بحثی تازه است و تاكنون كمتر مورد عنایت و تحقیق پژوهشگران واقع شده است. این هم بر دشواری بحث می‌افزاید.
۳) دخالت جنسیت در آخرت به دو صورت ممكن است. یكی، دخالت جنسیت دنیوی در ثواب و عقاب اخروی، بی‌آنكه در آخرت جنسیتی مطرح باشد و در قیامت زن و مردی. در این مرحله تأثیر جنسیت در معاد روحانی قابل بحث است. سؤال این قسمت چنین است آیا جنسیت دنیوی یا زن بودن در دنیا تأثیری در معاد روحانی و ثواب و عقاب اخروی دارد یا نه؟
دیگری، دخالت جنسیت در حیات اخروی به‌معنای تفاوت‌های جنسی در معاد جسمانی است. یعنی فارغ از تفاوت‌های حقوقی زن و مرد در دنیا، آیا زنان و مردان در سرای دیگر. از حقوق و امتیازات متفاوتی برخوردار می‌شوند یا اینكه جنسیت در بهره‌مندی از حقوق و امتیازات مادی دخالتی ندارد؟ واضح است اولاً؛ بدون باور به معاد جسمانی و تحقق بدن انسانی در قیامت چنین بحثی امكان ندارد، و ثانیاً این بحث غیر از بحث اول است. زیرا در بحث اول سخن از دخالت جنسیت دنیوی در ثواب و عقاب اخروی است بدون اینكه در قیامت زن و مرد و بدن مادی در كار باشد و در بحث دوم سخن از دخالت جنسیت در آخرت است یعنی تفاوت حقوق و امتیازات زنان و مردان در قیامت بدون در نظر گرفتن جنسیت دنیوی.
بر این اساس ما بحث را در دو مقام برگزار خواهیم كرد.
۱) مقام اول: بررسی تأثیر جنسیت دنیوی در حیات اخروی
۲) مقام دوم: بررسی تأثیر جنسیت اخروی در ثواب و عقاب، اگرچه بحث اول فی‌الجمله مورد اشاره برخی مفسران قرار گرفته، اما بحث دوم بدیع و تازه است. با توجه به دشواری‌های بحث، نگارنده از انتقادات و تذكر كاستی‌ها و نقائص استقبال می‌كند.
● بخش اول: بررسی تأثیر جنسیت دنیوی در حیات اخروی
مطالعه دقیق آیات قرآن نشان می‌دهد كه ضابطهٔ حتمی و تغییر ناپذیر ثواب و عقاب، «ایمان و عمل صالح» است و جنسیت كمترین تأثیری در این زمینه ندارد. نه مرد بودن شرط ورود به بهشت است و نه زن بودن مانع بهشتی شدن است. حتی مذكر بودن یا مؤنث نبودن كمترین اولویتی در دستیابی به سعادت اخروی محسوب نمی‌شود. به زبان دقیق‌تر در زمینهٔ دستیابی به سعادت جاوید، عدالت به معنای تساوی مطلق بر اندیشهٔ‌ اسلامی حاكم است. زن و مرد در امكان خوشبختی و معاد روحانی كمترین تفاوتی با هم ندارند. ضابطهٔ جاری و معیار عمومی «حسن فعلی و حسن فاعلی» است. مراد از حسن فعلی ارتكاب عمل صالح و كردار نیكو است و مراد از حسن فاعلی ایمان و باور به خداوند و آخرت است.
در این ارتباط هفت ‌آیه را برگزیده‌ایم كه به صراحت، شفافیت و وضوح تساوی زن و مرد را در حیات اخروی و عدم تأثیر جنسیت دنیوی در قیامت را اثبات می‌كنند. ابتدا این هفت آیه را مرور می‌كنیم:
▪ آیهٔ اول: و من یعمل من الصالحات من ذكر او انثی و هو مؤمن فاولئك یدخلون الجنّه و لایظلمون نقیراً. (سورهٔ نساء، آیه۱۲۴) «و هركس از زن و مرد كه كارهای شایسته كند و مؤمن باشد، وارد بهشت می‌شود و به اندازهٔ ذرهٔ ناچیزی نیز به آنان ستم نمی‌رود».
▪ آیهٔ دوم: من عمل سیّئه فلایجزی الا مثلها و من عمل صالحاً من ذكر اوانثی و هر مؤمن فاولئك یدخلون الجنّه یرزقون فیما بغیر حساب .)سورهٔ غافر، آیه ۴۰) «هركس كار ناپسندی مرتكب شود، جز بمانند آن جزا نیابد و هر كس كاری شایسته انجام دهد، اعم از مرد یا زن و مؤمن باشد، اینانند كه وارد بهشت می‌شوند، و در آن‌جا بی‌حساب روزی می‌یابند».
▪ آیهٔ سوم: وعد الله المؤمنین و المؤمنات جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و مساكن طیبه فی جنّات عدن و رضوان من الله اكبر ذلك هو الفوز العظیم.(سورهٔ‌ توبه، آیه ۷۲) «خداوند به مردان مؤمن و زنان مؤمن وعدهٔ بوستان‌هایی را داده است كه جویباران از فرودست آن جاری است، كه جاودانه در آنند و [نیز] خانه‌های پاك و پسندیده‌ای در بهشت عدن، و خشنودی الهی برتر [از همه چیز] است، این همان رستگاری بزرگ است«.
▪ آیهٔ چهارم: من عمل صالحاً من ذكر او انثی و هو مؤمن فلنحیّننه حیاه طیبه و لنجزینّهم اجرهم باحسن ما كانوا یعملون. (سورهٔ نحل، آیهٔ ۹۷) «هركس از مرد و زن كه كار نیك كند و مؤمن باشد، به زندگانی پاك و پسندیده‌ای زنده‌اش می‌داریم و به بهتر از آنچه كرده‌اند، پاداششان را می‌پردازیم».
▪ آیهٔ پنجم: لیدخل المؤمنین و المومنات جنّات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و یكفّر عنهم سیّئاتهم و كان ذلك عندالله فوزاً عظیما، و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشركین و المشركات الظانّین بالله ظنّ السّوء علیهم دائره السّوء و غضب الله علیهم و لعنهم و اعدّلهم جهنّم و ساءت مصیراً .(سورهٔ فتح، آیات ۵ و ۶) « تا سرانجام مردان مؤمن و زنان مؤمن را به بوستان‌هایی كه جویباران از فرودست آن جاری است درآورد، كه جاودانه در آنجا هستند سیئاتشان را از ایشان بزداید و این نزد خداوند رستگاری بزرگی است و تا مردان منافق و زنان منافق و مردان مشرك و زنان مشرك را كه دربارهٔ خداوند بد اندیشند، عذاب كند، گردش بد روزگار بر آنان باد و خداوند بر آنان خشم گرفته و لعنت آورده و برایشان دوزخ را آماده ساخته است و بد سرانجامی است».
▪ آیهٔ ششم: یوم تری المؤمنین و المؤمنات یسعی نورهم بین ایدیهم و بایمانهم بشریكم الیوم جنّات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ذلك هو الفوز العظیم، یوم یقول المنافقون و المنافقات للذین آمنوا انظرونا نقتبس من نوركم قیل ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورا فضرب بینهم بسور له باب باطنه فیه الرحمه و ظاهره من قبله العذاب . (سورهٔ حدید، آیات ۱۲ و ۱۳) « روزی كه مردان مؤمن و زنان مؤمن را بینی كه نورشان پیشاپیش آنان و در سمت راستشان می‌شتابد، امروز بشارت شما باغهایی است كه از فرودست آن جویباران جاری است و جاودانه در آن هستند، این همانا رستگاری بزرگ است. روزی كه مردان منافق به مؤمنان گویند به‌خاطر ما درنگ كنید تا از نورتان روشنی فراگیریم، گفته شود پس پشت خویش بازگردید و نوری بجوئید، سپس میان آنان دیواری زده شود كه دری دارد. از درون‌سوی آن رحمت است و از برون‌سوی آن عذاب است».
▪ آیهٔ هفتم: ان المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات والذاكرین كثیراً و الذكرات اعدالله لهم مغفره و اجراً عظیما . (سورهٔ احزاب، آیه ۳۵) « بی‌گمان مردان و زنان مسلمان، مردان و زنان فرمانبر، و مردان و زنان درستكار، و مردان و زنان شكیبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه‌بخش، و مردان و زنان روزه‌دار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زنانی كه خداوند را بسیار یاد می‌كنند، خداوند برای همگی‌ِشان آمرزش و پاداشی بزرگ آماده ساخته است».● نتایجی كه بر آیات هفت‌گانه مترتب است:
۱) كیفر كردار ناپسند بیش از آن نیست، اما پاداش كردار پسندیده افزون بر آن است.
۲) شرط رستگاری علاوه بر كردار پسندیده، ایمان است، ایمان به خدا و روز جزا.
۳) محاسبهٔ اعمال آدمیان به عدالت صورت می‌گیرد و به اندازهٔ ذرهٔ ناچیزی به كسی ستم روا نمی‌رود.
۴) خداوند از سیئات و لغزش‌های صاحبان ایمان در می‌گذرد.
۵) در وصول به بهشت، روزی بی‌حساب، تحصیل رضوان الهی كه برتر از بهشت اوست، حیات طیبّه، بخشش از سیّئات و لغز‌ش‌ها، برخورداری از نور الهی در ظلمات قیامت، و مغفرت و اجر الهی بین زنان مؤمن و مردان مؤمن هیچ تفاوتی نیست.
۶) در برخورداری از عذاب، غضب الهی و جهنّم بین زنان منافق و مشرك با مردان منافق و مشرك هیچ فرقی نیست.
۷) در ثواب و عقاب اخروی عدالت به معنای تساوی مطلق بین زنان و مردان برقرار است و جنسیت دنیوی كمترین دخالتی در معاد ندارد. زن و مرد همانند یكدیگر از زاویهٔ دقیق «ایمان و عمل صالح» محاسبه می‌شوند. همانند یكدیگر مشمول رحمت و غفران و بخشش می‌گردند. همانند هم مستوجب عذاب می‌شوند، همانند هم برخوردار از رستگاری و سعادت، نور و بهشت، رضوان و حیات طیبّه می‌گردند. گویی در این عرصه اصولاً جنسیتی در كار نیست. این انسان است كه بدون لحاظ جنسیت مورد محاسبه و ثواب و عقاب اخروی قرار می‌‌گیرد. در قیامت از تبعیض جنسی كمترین خبری نیست و عدالت به‌ معنای تساوی جنسی بطور مطلق برقرار است.
● بخش دوّم: بررسی تأثیر جنسیت اخروی در برخورداری از ثواب و عقاب
اگر معاد منحصر به معاد روحانی بود و معاد جسمانی در كار نبود، بی‌شك جنسیت اخروی اصولاً مطرح نبود. این بحث فرع بر پذیرش و باور معاد جسمانی است. تذكیر و تأنیث از عوارض بدن انسانی است، والّا نفس و روح آدمی مذكر و مونّث ندارد بویژه در نبود بدن جسمانی. بررسی آیات قرآن نشان می‌دهد كه از مسئله جنسیت یا تفاوت جنسی در ناحیهٔ عقاب، عذاب و جهنّم بحثی به میان نیامده است، در حالی‌كه در ناحیه ثواب و بهشت آیات متعددّی مطرح است. لذا بررسی تأثیر جنسیت اخروی به حوزهٔ برخورداری از ثواب منحصر می‌شود. جنسیت اخروی در دو موضع قابل مطالعه است: یكی ادامه جنسیت دنیوی در آخرت، یعنی محشور شدن آدمیان در قیامت در قالب زنان و مردان در آخرت و دیگری موجودات بهشتی كه به‌عنوان پاداش همنشین واصلان به بهشت می‌شوند و جنسیت در آن‌ها نقش اصلی را ایفا می‌كند. با توجه به تفاوت بحث در این دو موضع، ما نیز بحث را در این دو موضع بطور مجزّا دنبال می‌كنیم:
۱) موضع اوّل: ادامه جنسیت دنیوی در بهشت
در تداوم جنسیت دنیوی در آخرت سه دستهٔ آیات قابل ذكر است.
الف) دستهٔ اول: از بین رفتن نسبت و خویشاوندی در محشر
در این دسته از آیات محشور شدن آدمیان در روز محشر، اهوال قیامت و مراحل قبل از محاسبه تصویر می‌شود. در این حالات خویشاوندی و نسب گسسته می‌شود. دشواری و صعوبت وقایع آن روز به میزانی است كه آدمی از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندانش می‌گریزد (عبس ۳۷-۳۳) مادران نوزادان شیری‌شان را وا می‌نهند یا زنان باردار وضع حمل می‌كنند و نوزاد را رها كرده می‌گریزند. (حج ۲-۱) در آن روز مجرم حاضر است فرزندان و همسر و برادر و خاندان و همهٔ مردم را قربانی كند تا از عذاب رهایی یابد (معارج۱۸-۷) بالاخره این آیه قاعدهٔی كلی در این باره را ارائه كرده است:
فاذا نفخ فی‌الصور فلا انساب بینهم یومئذ و لایتسائلون . (مومنون ۱۰۱) « آن‌گاه كه در صور دمیده شود، در آن روز پیوند و خویشی در میانشان برقرار نماند و از هم پرس‌وجو نكنند».
در این دسته از آیات اگر‌چه بحث جنسیت و تداوم دنیوی آن در آخرت مطرح است، امّا اثری از تبعیض و تفاوت جنسی دیده نمی‌شود. در اهوال قیامت، زن و مرد همسان به‌دنبال سرنوشت خویش می‌گریزند و هیچ‌كس چه زن چه مرد از فزع آن روز در امان نیست و برای هیچ كس امتیازی در كار نیست.
ب) دستهٔ دوّم: تداوم همسری صالحان در بهشت
خویشاوندی صالحان در دنیا می‌تواند در بهشت تداوم یابد. اگر اعضای خانواده‌ای همگی توفیق ایمان و عمل صالح را یافته باشند و در محاسبه اخروی سربلند شده باشند، با یكدیگر به بهشت وارد می‌شوند. زن و شوهری كه تقوی پیشه كرده، شرائط بندگی خداوند را رعایت كرده باشند در بهشت نیز توفیق ادامه زوجیت و همسری را ـ اگر بخواهند ـ خواهند داشت و می‌توانند جاودانه در كنار هم از نعمات بهشتی بهره‌مند شوند.
در این زمینه چند آیه قابل ذكر است.
▪ آیهٔ اوّل: جنّات عدن یدخلونها و من صلح من آبائهم و ازواجهم و ذریاتّهم والملائكهٔ یدخلون علیهم من كل باب. (رعد۲۳) « از بهشت‌های عدن) برخور دارند) كه هم خودشان و هم كسانی از پدران (و مادران( و همسران و زاد و رودشان كه نیكوكارند، وارد آن می‌شوند، و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد می‌شوند».
▪ آیهٔ دوّم: ادخلوا الجنه انتم و ازواجكم تحبرون یطاف علیهم بصحاف من ذهب و اكواب و فیها ما تشتهیه الا نفس و تلّذالاعین و انتم فیها خلدون. (زخرف۷۱-۷۰) « شما و همسرانتان شادمانانه در بهشت در آئید، بر گرد آنان سینی‌های زرین و كو‌زه‌ها را به گردش درآورند و در آنجا هرچه دل‌ها خواهد و دیدگان پسندد، ‌هست و شما در آنجا جاودانه هستید».
در آیهٔ نهم سوره انشقاق نیز بازگشت اصحاب یمین پس از محاسبه‌ای آسان به‌سوی خانواده در حال سرور و شادمانی ترسیم شده است.
تأمل در این آیات به‌ویژه آیه دوم نشان می‌دهد كه
۱) مراد از ازواج در هر دو آیه همسرانِ صالحِ زمینیِ صالحان است نه حور العین. چرا كه حورالعین به بهشت داخل نمی‌شود، او از لوازم بهشت است. ثانیاً: علاوه بر همزمانی دخول در بهشت، همنشینی زن و مرد صالح در بهشت در تداوم زوجیت دنیوی مطرح است.
۲) به قرینه ”ما تشتهیه الا نفس و تلّذ الاعین“ تمایل زن و مرد به ادامه همنشینی و زوجیت ملاك عمل خواهد بود نه تداوم قهری زوجیت.
▪ آیه سوّم: انّ اصحاب الجنّه الیوم فی‌شغل فاكهون هم و ازواجهم فی‌ظلال علی‌الارائك متكئون لهم فیها فاكهه و لهم ما یدعّون. (یس ۵۷-۵۶) « بی‌گمان بهشتیان امروز در كاری خوش و خرم‌اند، ایشان و همسرانشان در سایه‌ساران بر روی اورنگ‌ها تكیه زده‌اند، در آن‌جا برای آنان میوه‌هاست و برای آنان هر چه طلب كنند آماده است».درباره مراد از ازواج اصحاب بهشت در این آیه دو احتمال است، یكی همسران صالح مؤمنان در دنیا كه همنشینی‌شان در بهشت نیز تداوم یافته است و بنابراین احتمال در این موضع قرار می‌گیرد. دیگری: حور العین و زنان بهشتی، بویژه درباره مومنانی كه یا اصولاً در دنیا ازدواج نكرده بودند یا همسرانشان توفیق ورود به بهشت را نیافته‌اند. بنابراین احتمال این آیه در موضع دوم قرار خواهد گرفت.
▪ آیه چهارم: در سه آیه قرآن كریم از جمله نعم مؤمنان صالح ”لهم فیها ازواج مطهّره“ ذكر شده است. (بقره۲۵، نساء/۵۷ و آل عمران/۱۵) اگرچه در این‌گونه آیات احتمال اینكه این ازواج مطهره همان همسران مؤمنان در دنیا باشند كه در آخرت به صفت مضاعف طهارت معنوی و مادی نائل شده باشند، اما ظهور این عبارت در حور العین است كه از دنیا به بهشت وارد نشده‌اند و از لوازم بهشت محسوب می‌شوند. بنابر احتمال اظهر این‌گونه آیات مربوط به موضع دوم خواهد بود.
به‌هر حال در این دسته آیات نیز هیچ تفاوت و تبعیضی بین زنان و مردان نیست و در تداوم همنشینی دنیوی در آخرت براساس تمایل زن و مرد عمل می‌شود و تساوی كامل حقوقی برقرار است.
ج) دسته سوّم: فراهم بودن هر آن‌چه دل بخواهد در بهشت.
مردان و زنان مؤمن كه در دنیا تقوا پیشه كردند و بر خواهش‌های ناپسند نفس مهار زدند و رعایت ضوابط الهی را بر لذات دنیوی مقدم داشتند، در بهشت از یك امتیاز ویژه برخوردار می‌شوند. آنچه بخواهند و نفسشان تمنا كند و آرزو و اراده كنند برایشان فراهم می‌شود. در آنجا آنان از هر لذّتی در بالاترین سطح و بدون هیچ محدودیتی بهره‌‌مندند. چه لذّات معنوی از قبیل تقرب به حضرت حقّ و رضوان الهی، و چه لذّات مادی از قبیل ماكولات و مشروبات و منكوحات. «آنچه اراده شود و نفس بخواهد» از دو ناحیه اطلاق دارد یكی از ناحیه خواهند یعنی مرید و نفس بهشتی، چه مرد باشد و چه زن، و دیگری از ناحیه خواسته شده یعنی مطلوب بهشتی، البته واضح است آن‌كه به این مرحله عالی واصل شده جز آنچه مرضی خداوند است، نمی‌طلبد و اصولاً با فراهم بودن انواع لذاّت حلال نیاز به مطالبهٔ لذات حرام نیست. به‌هر حال عدم اختصاص این امتیاز بهشتی به مردان مسلم است و یقیناً اطلاق آن شامل حال زنان نیز می‌گردد.
آیات این دسته به سه گروه تقسیم می‌شوند:
۱) گروه اوّل: آماده بودن هر آنچه طلب كنند.
و لهم مایدّعون. (یس /۵۷) « و برای آنان هر آنچه طلب كنند آماده است».
و لكم فیها ماتدّعون. (فصلت/ ۳۱) « و در آنجا برای شما هر آنچه بطلبید هست».
۲) گروه دوّم: فراهم بودن هر آنچه بخواهند.
جنّات عدن یدخلونها تجری من تحتها الانهار لهم فیها مایشاؤون كذلك یجزی الله المتقین. (نحل۳۱-۳۰) « همان بهشت‌های عدن كه به آن در آینده، كه جویباران از فردوست آن جاری است، در آنجا هرچه خواهند برایشان هست، خداوند بدین‌گونه به پرهیزكاران پاداش می‌دهد».
تعبیر ”لهم فیها مایشاؤون“ در سوره فرقان آیه ۱۶ نیز تكرار شده است. در آیات ۳۴ زمر و۲۲ شوری این نكته با تعبیر ”لهم مایشاؤون عندربهم“ ادا شده است(برای آنان هر چه بخواهند در نزد پرودگارشان هست) و بالاخره در سوره ق آیه ۳۵ این‌گونه نعمت را بر بهشتیان تمام می‌كند: ”لهم مایشاؤون فیها و لدینا مزید“ (در آنجا ایشان راست هر چه خواهند و نزد ما افزون‌تر هم هست.) یعنی نه تنها هر چه بخواهند به آنها می‌دهیم بلكه آنچه نطلبیده‌اند نیز در اختیارشان می‌گذاریم.
۳) گروه سوّم: هر‌ آنچه دلشان بخواهد
و هم فی‌ما اشتهت انفسهم خالدون . (انبیاء ۱۰۲) « و ایشان در آنچه دلشان بخواهد جاودانند»
و لكم فیها تشتهی انفسكم ولكم فیها ما تدّعون. (فصلت ۳۱) « و در آنجا برای شما هر چه د‌ل‌هایتان بخواهد و هرآنچه بطلبید هست»
و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذّالاعین. (زخرف ۷۱) « و در آنجا هر چه دلها خواهد و دیدگان ببینند هست»
سه تعبیر ”ما یدعون، مایشاؤون و بالاخره ما تشتهیه الانفس و تّلذ الاعین“ (هر آنچه طلب كنند، هر آنچه بخواهند، هر آنچه دلها بخواهد و دیدگان بپسندد) اطلاق دارد و یقیناً شامل لذّات مادّی هم می‌شود، به‌ویژه تعبیر اخیر كه ظاهر در لذّات مادّی است. و یكی از مصادیق بارز لذاّت مادی لذّات جنسی است. علاوه بر این اطلاق، تعابیر سه‌گانه از حیث دیگر نیز مطلق است و مردان و زنان رستگار را هر دو شامل می‌شود. از مذكر بودن ضمیر یا موصول هرگز نمی‌توان اختصاص به مردان را استفاده كرد، اختصاص به مردان نیازمند تصریح است. این نكته در تمام مباحث قرآنی جاری است. این آیات بیان كنندهٔ این واقعیت است كه آنان‌كه در دنیا به میل خداوند عمل كردند، در آخرت خداوند به میل آنها عمل خواهد كرد و در این ارتباط بین زن و مرد هیچ تفاوتی نیست. این یك قاعده كلی است و هیچ تفاوت و تبعیض جنسی را برنمی‌تابد.
به‌هر حال سه دسته از آیات موضع اوّل در باب ارائه جنسیت دنیوی در بهشت در از بین رفتن نسب و خویشاوندی در حشر، تداوم همسری صالحان در بهشت و بالاخره فراهم بودن هر آنچه دل بخواهد در بهشت، تساوی كامل جنسی برقرار است و كمترین تفاوت و تبعیضی بین زنان و مردان در كار نیست.
● موضع دوّم: موجودات بهشتی همنشین راه‌یافتگان به بهشت
علاوه بر زنان و مردان صالحی كه از زمین به بهشت الهی راه یافته‌اند، قرآن خبر از دو نوع موجود بهشتی می‌دهد كه همنشین و در خدمت راه یافتگان به بهشت هستند: یكی زنان بهشتی كه سرآمد جمال و كمالند و دیگری پسران نورس بهشتی كه خدمتكار و ساقی بهشت‌اند. ما نیز به تناسب این دو موجود بهشتی بحث را در دو مبحث دنبال می‌كنیم.
۱) مبحث اوّل: زنان بهشتی
قرآن در این‌باره به تفصیل سخن گفته و صفات جمال و كمال آنان را برشمرده است. گاهی از آنها با تعبیر ”ازواج مطهّره“ یاد كرده است. (بقره/۲۵، آل‌عمران/۱۵، نساء/۵۷)) جفت‌های پاكیزه، پاكیزه از هر نقصی چه در ظاهر و چه در باطن.
زمانی از تعبیر ”و زوجنّا هم بحور عین“ استفاده می‌كند و» آنان را با حوریان درشت چشم همسر می‌گردانیم« (دخان/۵۴، طور/۲۰) حور جمع حوراء است، به معنای زنی كه سفیدی چشمش بسیار سفید، سیاهی‌اش بسیار سیاه و حدقه‌اش مدور و پلك‌هایش نازك باشد (لسان العرب). عین (به كسر عین، بر وزن چین) جمع عیناء است یعنی زن چشم درشت. حور العین در مجموع كنایه از زن زیبای بهشتی است. در قرآن فعل تزویج همواره متعدی بنفسه استعمال شده جز در مورد تزویج حور العین كه با باء متعدّی شده است. یعنی برخلاف دیگر تزویج‌ها گفته نشده ”زوجنّا هم حوراً“، كنایه از تفاوت آن با نكاح متعارف دنیوی است(مفردات الراغب).
در سوره الرحمن در دو موضع صفات دیگری از زنان بهشتی ارائه شده است:
▪ اول: فیهّن قاصرات الطرف لم یطمثهنّ انس قبلهم ولاجان فبایّ آلاء ربّكما تكذّبان كانهّن الیاقوت و المرجان(آیات۵۶ تا ۵۸) » در آنها (حوریان)چشم فروهشته هستند كه پیش از آن هیچ انسان و هیچ جنّی با آنان آمیزش نكرده است. پس كدامین نعمت‌های پروردگارتان را انكار می‌كنید؟ گویی آنان یاقوت و مرجانند».
▪ دوّم: فیهنّ خیرات حسان فبایّ آلاء ربّكما تكذّبان، حور مقصورات فی الخیام فبایّ آلاء ربّكما تكذّبان، لم یطمثهنّ انس قبلهم و لاجان (آیات۷۰ تا۷۴) « در آنها نیك‌خویان زیباروست، پس كدامین نعمت‌های پروردگارتان را انكار می‌كنید؟ حوریان پرده‌نشین در خیمه‌ها، پس كدامین نعمت‌های پروردگارتان را انكار می‌كنید؟ پیش از آنان هیچ انسان و هیچ جنی با آنان آمیزش نكرده است».
تعبیرات ”قاصرات الطرف“ یا فرو هشته چشم، ”مقصورات فی‌الخیام)“پرده‌نشین در خیمه‌ها) كنایه از اكتفا به شوهر و نهایت عفاف و نجابت حوریان است. تعبیر ”لم یطمثهنّ انس قبلهم و لاجان“ اشاره به دوشیزگی و بكارت آنان دارد. ”خیرات“ ناظر به كمالات معنوی و ”حسان“ حاكی از جمال ظاهری آنان است. تمثیل به یاقوت و مرجان اشاره به درخشندگی و جذابیت و گران‌قدری حوریان است.
در سوره واقعه در دو موضع صفات دیگری از این زنان بهشتی ارائه می‌شود:
▪ اوّل : و حورعین كامثال اللؤلو المكنون جزاء بماكانوا یعملون. (آیات ۲۲ تا ۲۴) « و حوریان چشم درشت كه همانندان مروارید نهفته‌اند، این پاداش كاری است كه كرده‌اند».
▪ دوّم: فرش مرفوعه انا انشاناهنّ انشاء فجعلناهن ابكاراً عربا اترابا لاصحاب الیمین. (آیات ۳۴ تا۳۸) « و زنان والا مرتبه، ما ایشان را آفریدیم آفریدنی، و دوشیزه‌شان داشته‌ایم، همسر دوست و همسن و سال، مختص اصحاب یمین».
همانندی حورالعین، با مروارید نهفته كنایه از با ارزشی و نجابت آنان است. رفعت مقام اعم از كمال معنوی و جمال ظاهری است. خداوند ایجاد حوریان را به خود نسبت می‌دهد و این پرده از تفاوت خلقت زنان بهشتی با زنان زمینی برمی‌دارد. آدمیان زمینی مخلوق خداوندند اما از صلب پدر و بطن مادر، اما حوریان مخلوق مستقیم یا ابداعی خداوند هستند. دوشیزگی صفت استمراری حوریان است، نه صفت ابتدایی آنان، پس از هر همنشینی باز دوشیزه‌اند. حوریان شوهر دوست‌اند و همگی همسن و سال، در عنفوان جوانی.
آن‌چنانكه در سوره نباء از حوریان با صفات ”كواعب اترابا“ یاد می‌كند (آیه۳۳) « و نار پستان‌های همسال » كنایه از نوجوانی حوریان. تعبیر همسالی در آیه ۵۲ سوره ص نیز تكرار شده است. و بالاخره در سوره صافات آیات۴۸ و۴۹ از آنان این‌گونه یاد می‌كند: و عند هم قاصرات الطرف عین، كانهّن بیض مكنون. »و نزد ایشان فروهشته دیدگان درشت چشمند، گویی ایشان بیضه‌های شتر مرغ نهفته‌اند.«
از مجموعه شانزده صفتی كه قرآن كریم برای زنان بهشتی برشمرده و گاهی مكرراً تذكر داده است، به‌دست می‌آید كه:
۱) زنان بهشتی از زنان زمینی در خلقت متمایزند.
۲) در نهایت كمال و رفعت مقام و نجابت و عفاف هستند.
۳) به غایت با جمال و زیبارویند.
۴) در عنفوان جوانی‌اند.
۵) دوشیزگی صفت استمراری آنان است.
۶) آنان پاداش خداوند به مردان مؤمن صالح محسوب می‌شوند.
۲) مبحث دوّم: پسران نورس بهشتی
در توضیحات حالات بهشتیان در قرآن، سه‌بار سخن از ”غلمان“ و ”ولدان“ آمده است. پسران نورسی كه به راه یافتگاه به بهشت خدمت می‌كنند همانند ساقی یك مجلس مهمانی باشكوه.
▪ اول : و یطوف علیهم غلمان لهم كانّهم لُولُو مكنون. (طور۲۴) « و برگرد آنان جوانان (خدمتكار)‌شان می‌گردند كه گویی مروارید نهفته‌اند».▪ دوم: یطوف علیهم ولدان مخلّدون باكواب و اباریق و كاس من معین. (واقعه ۱۸-۱۷) « جاودانه جوانان برگرد آنان می‌گردند، همراه با كوزه‌ها، ابریق‌ها و جام‌هایی از شراب جاری».
▪ سوم: و یطوف علیهم ولدان مخلّدون اذا رایتهم حسبتهم لولواً منثورا. (انسان ۱۹) « و پسرانی جاودان برگرد آنان می‌گردند كه چون بنگریدشان، پنداریشان كه مروارید پراكنده‌اند».
غلمان جمع غلام و ولدان جمع ولد به معنای پسران نورس است كه وظیفهٔ خدمتكاری و به شكل خاص ساقی‌گری مردان راه‌ یافته به بهشت را به‌عهده دارند، خوبرویند و در این سن و سال جاودانه می‌مانند و دائماً خدمتكارند. غلمان و ولدان خدمتكار مردانی هستند كه حورالعین را همنشین دارند. به عبارت دیگر این جوانان نورس خدمتكار مردان راه یافته به بهشت‌اند. و هرگز بالاستقلال خدمتكاری زنان راه یافته به بهشت را به عهده ندارند. بر اینكه این نوجوانان همچون حورالعین خلقتی متمایز داشته باشند، سندی در دست نیست. بلكه برخی روایات آنان را فرزند برخی زمینیان معرفی می‌كند. (بحارالانوار ۵/۲۹۱).
بنابراین چه حورالعین و چه غلمان و ولدان پاداش مردان راه‌یافته به بهشت است.
● بررسی و تأمل:
اكنون به تأمل دربارهٔ (موجودات بهشتی همنشین راه‌یافتگان به بهشت) می‌پردازیم. واضح است كه ثقل بحث در مبحث اول (زنان بهشتی) متمركز است.
اگرچه در مورد سه آیهٔ ”لهم ازواج مطّهره“ احتمال اینكه این ازواج مطهره همان همسران صالح زمینی مردان صالح باشند مطرح بود، اما دیگر آیات زنان بهشتی صریح در تغایر آن‌ها با زنان زمینی است.
به‌هر حال در این موضع مردان راه یافته به بهشت به تصریح قرآن‌كریم از نعمت حورالعین برخوردارند. حال آن‌كه معادل چنین موقعیتی برای زنان راه یافته به بهشت ترسیم نشده است. یعنی كمترین اشاره‌ای به نعمت وجود مردان بهشتی به‌عنوان پاداش برای زنان صالح در دست نیست. به عبارت دیگر لحن قرآن در این زمینه مردانه است. به مطالبات و امیال مردان پرداخته است و برای تشویق ایشان لذت جنسی را با اشاره به برخی ابعاد آن در بهشت وعده داده است. در نظر بدوی ـ برخلاف مواضع پیشین كه تساوی مطلق جنسی بین زنان و مردان برقرار بود ـ در این موضع با نوعی تبعیض جنسی مواجهیم. پرداختن به مطالبات مردانه و غفلت از مطالبات زنانه.
تا آنجا که برخی پنداشته اند:« مخاطب و مقصود از بهشت مرد است و زن چیزی جز جسمش (مقصود) نیست و حضورش ملحق به شهوات مرد است. بهشت محکوم به سلطه لسان و تمایلات شهوانی مرد است و زن چه در دنیا و چه در آخرت حضوری حاشیه ای دارد.» (ابراهیم محمود، ۱۹۹۸، ص ۱۵۴)
از تتبع درآثار گذشتگان و معاصران حداقل چهار پاسخ به مشکل تبعیض جنسی در آخرت قابل استخراج است، اگرچه بعضی از این نکات مستقیماً درپاسخ به سؤال یا مشکل فوق مطرح نشده اند:
۱) پاسخ اول : مشکل از واژه حورالعین برخاسته، اما حورالعین به معنای زنان زیبای بهشتی نیست و اصولاً در قران چنین وعده ای به مردان مؤمن صالح داده نشده است.«معنای صحیح حورالعین "انگور سفید" است نه زنان سیاه چشم درشت چشم. بر این اساس، «روحنا هم بحور عین» به نادرست با افزودن دو نقطه «زوجنا هم بحورعین» (دخان/ ۵۴ ،طور/۲۰) قرائت شده است.»(Luxenberg, ۲۰۰۰, p.۲۲۰..۲۴۱) مؤید معنای انگور سفید از حورالعین کتاب «درباره بهشت» افرام سوری (۳۷۳-۳۰۶م) است که سه قرن قبل از ظهور اسلام به زبان سریانی تألیف شده و در آن به توصیف بهشت و نعمتهای آن پرداخته است وبسیاری از اوصاف و نعمتهای بهشت در این کتاب با بهشت قرانی تشابهی باور نکردنی دارد، فقط بجای زنان سیه چشم درشت دیده نعمت انگور سفیدآمده است. (Brock,۱۹۹۸) در تحول معنای حورالعین از انگور به زنان بهشتی دو احتمال داده شده است: یکی اینکه الفاظ کتاب افرام در توصیف انگورهای بهشتی منشأ تکوین مفهوم حورالعین در قران شده است. (Beck,۱۹۴۸,۳۹۸-۴۰۵) دیگراینکه واژه حورالعین از زبان و متون سریانی وارد قران شده، و تا زمان نزول قران معنایش انگور سفید بوده، اما بعدها در تاریخ تفسیر و حدیث مفهومی جدید بر آن تحمیل شده است. (Luxenberg,۲۰۰, chap.۱۵) بر این منوال مشکل تبعیض جنسی در آخرت کاملاً حل می شود.
▪ نقد پاسخ اول: این پاسخ به مشکلاتی جدی مبتلا است:
۱) مشکل منحصر در واژه حورالعین نیست تا با اثبات تغییر معنای آن مشکل تبعیض جنسی از اساس حل شود. توصیف «حورالعین» به صفات متعدد زنانه (از قبیل کواعب اترابا، جعلناهن ابکاراً، خیرات حسان، مقصورات فی الخیام، لم یطمثهن انس قبلهم و لاجان) که در آیات مکرری از قران آمده است به هیچ وجه قابلیت انطباق با معنای انگور پیشنهادی را ندارد.
۲) صرف شباهت دیگر صفات بهشت قرانی با بهشت توصیف شده درکتاب افرام سوری اثبات نمی کند که در موارد غیر مشابه کتاب متأخر از کتاب متقدم وام گرفته است. این شباهتها ناشی از شباهت فراوان بلکه وحدت بهشت مسیحی وبهشت اسلامی است.
۳) تحول در معانی لغات یکباره اتفاق نمی افتد. چگونه می توان پذیرفت که قبل از نزول قرآن همگان از حورالعین معنای انگورسفید را می فهمیدند و ناگهان همه عالمان مسلمان و تمامی مسلمانان به اشتباه یا بدخواهی از حورالعین زنان بهشتی درک کردند. این ادعای گزاف فاقد مستندات لازم است و ادعایی بی دلیل وغیرعلمی بیش نیست. (De Blais,۲۰۰۳, ۹۲-۹۷).
۲) پاسخ دوم: نعمتهای بهشتی برای تمام مؤمنان صالح است چه مرد وچه زن، و از جمله این نعمتها «حورالعین» است. حورالعین زوج انسان مؤمن در بهشت است، یعنی هر یک از مردان و زنان مؤمن در بهشت حورالعینی از جنس مخالف خود دارند که با او مأنوس می شوند و از او لذت می برند. اینکه از حورالعین زنان بهشتی توهم شده، ناشی از آن است که قرآن کریم در جامعه مردسالار نازل شده و چاره ای جز سخن گفتن به زبان و فرهنگ مردم نبوده، وواضح است که زبان، فرهنگ و حوادث تاریخی ضرورتاً بر کلام وحیانی تأثیر می گذارد و هیچ پیامبری جز به زبان قومش سخن نگفته والا از مسلمات قرآنی است که انسان با دمیدن روح الهی خلق شده است و این روح الهی اختصاصی به مردان ندارد. اختلاف جنسی بین زن و مرد اختلافی مادی و دنیوی است و پس از مرگ اثری از آن باقی نمی ماند. بدن انسان پس از مرگ خاک می شود و با خروج روح از بدن، دیگر نه مذکر است نه مؤنث، و آنگاه که روح او با هیأت خاصی-که تفصیل آن را نمی دانیم- به بهشت وارد شد، خداوند در بهشت جنس دیگری برای او بنام حورالعین خلق می کند، برای مردان زنان بهشتی و برای زنان، مردان بهشتی ؛و حورالعین اسم جنس این مخلوق بهشتی برای انسان صالح مؤمن است. (القبانچی، ۲۰۰۴، ص ۵۵-۵۴)
▪ نقد پاسخ دوم: این پاسخ - که پاسخی صریح و مستقیم به مشکل تبعیض جنسی در آخرت است _ مبتنی بر دو مقدمه کلامی و ادبی است و هر دو مقدمه ناتمام است:
اما مقدمه کلامی: اینکه به انسان مؤمن صالح فارغ از جنسیتش پاداش داده می شود، مسلم است، اما اینکه این انسان مؤمن صالح به بدن جسمانی عنصری مذکر یا مؤنث می شود با ادله عقلی قابل اثبات نیست و مستند آن ادله نقلی است. اما همسران بهشتی برای زنان مؤمنه صالحه (همانند حورالعین برای مردان مؤمن صالح) فاقد هرگونه مستند نقلی بویژه فاقد مستند قرآنی است. این مقدمه بیش از آنکه پسینی و برخاسته از آیات قرانی باشد، پیشینی و مبتنی بر پیش فرض فلسفی خاصی است که هر چند مطلوب و قابل دفاع است، اما به لحاظ قرآنی یا حداقل در ادبیات موجود اسلامی قابل اثبات نیست و در حد ادعایی بدون دلیل باقی می ماند.
● مقدمه ادبی:
اطلاق حورالعین بر موجودات بهشتی اعم از زن و مرد بعنوان پاداش اخروی مؤمنین و مؤمنات اولاً فاقد دلیل است، چرا که به لحاظ لغوی نه مذکر است و نه بر صفت مشترک زنان و مردان دلالت می کند، بلکه دقیقاً از صفات زنانه است. ثانیاً دلیل بر خلاف آن است، چراکه صفات متعددی از قبیل (کواعب اتراباً، جعلناهن ابکاراً، خیرات حسان، مقصورات فی الخیام، لم یطمثهن انس قبلهم و لا جان، کانهن الیاقوت و المرجان، قاصرات الطرف، فرش مرفوعه،....) همگی صفات زنانه اند و به هیچ وجه قابل انطباق بر مردان نیستند.توجیه یاد شده به تأویل اشبه است. این تأویل اگر چه در مورد زوج اخروی (ازواج مطهره) انسان صالح اعم از زن و مرد قابل پذیرش است، اما یقیناً در مورد حورالعین پذیرفتنی نیست و مشکل را حل نمی کند.
۳) پاسخ سوم: واژه حورالعین دلالت بر جذابیت زنانه به مذاق عرب جاهلی و عصر نزول دارد. بسیار بعید است که قرآن در مقام بیان ابعاد زیبایی (استاندارد) جهانی برای تمام زنان در تمامی اعصار و ازمنه بوده باشد. بیان قرآنی در این باره به ذائقه شنوندگان عصر خاصی محدود است. واژه «حورالعین» تنها در آیات مکی بکار رفته و هرگز حتی در یک آیه مدنی استعمال نشده است. آیات مکی متعلق به دوران محدودیت مخاطبان قرآن در اعراب حجاز است، حال آنکه آیات مدنی متعلق به دورانی است که شنوندگان پیام قرآن به شدت افزایش یافته اند و منحصر به عرب نمی شوند، بلکه مخاطبان متنوعی را در برمی گیرد. در آیات مدنی بجای حورالعین واژه «ازواج مطهره» استعمال شده است. ازواج یعنی همسران چه مرد و چه زن. یعنی برای زنان مؤمنه صالحه مردان مطهر و برای مردان مؤمن صالح زنان مطهره ای در آخرت در نظر گرفته شده است. ضمناً از جمع بودن ازواج در ازواج مطهره بر خلاف برداشت غالب مفسران جواز تعدد زوجات در آخرت بدست نمی آید، بلکه جمع بودن ازواج در مقابل جمع بودن مؤمنین است،یعنی برای انسان های مؤمن صالح همسران مطهری پیش بینی شده است (برای هر مؤمن صالحی چه مرد چه زن یک همسر مطهر نه بیشتر) واضح است که «ازواج مطهره» معادل «حورالعین» نیست، بویژه آنکه «ازواج مطهره» می توانند همان همسران دنیوی باشند که به بهشت اذن ورود یافته اند، نه اینکه لزوماً غیر ایشان باشند. (Wadud, ۱۹۹۴, P.۵۴-۵۷)
▪ نقد پاسخ سوم: این پاسخ که همانند پاسخ قبلی پاسخی صریح و مستقیم به مشکل تبعیض جنسی در آخرت است، نخستین پاسخ زنانه به مشکل است و حاوی برخی نکات قابل دفاع است، اما درعین حال در آن مناقشاتی روا است:
اولاً: اگر چه در آیات مدنی واژه مرکب «حورالعین» استعمال نشده و هر سه استعمال آن در آیات مکی است (دخان/۵۴، ، طور/ ۲۰، واقعه /۲۲) اما چهارمین استعمال آن بدون عین در آیه ۷۲ سوره الرحمن بکار رفته «حور مقصورات فی الخیام». سوره الرحمن اگر چه اقوالی دال بر مکی بودن آن است، اما قول اصح مدنی بودن آن است، چرا که روایات و تعلیلات ضعیفه در برابر روایات ترتیب نزول متفق علیها توان مقاومت ندارند (معرفت، ۱۴۱۲، ج۱ ص ۱۵۱) سوره الرحمن نودو هفتمین سوره به ترتیب نزول است. به علاوه اگر چه عبارت «ازواج مطهره» در آیات مدنی بکار رفته (بقره/ ۲۵، آل عمران/ ۱۵، نساء/ ۵۷)، اما دو آیه زیر مکی است (پیشین،ج۱ ص ۱۳۶) و حاوی ازواجکم و ازواجهم : «ادخلوا الجنه انتم و ازواجکم تحبرون » (زخرف/ ۷۰)، « هم و ازواجهم فی ظلال علی الارائک متکئون» (یس/ ۵۶) بی شک این ازواج نیز مطهرند، اگر چه صفت مطهر در این دو آیه تصریح نشده است. لذا نه حور به آیات مکی منحصر است و نه ازواج منحصراً در آیات مدنی بکار رفته است.
ثانیاً: بر فرض که حور یا حورالعین تنها در آیات مکی بکار رفته باشد و ازواج یا ازواج مطهره نیز تنها در آیات مدنی استعمال شده باشند، مشکل حل نمی شود، زیرا اگر آیات مکی حورالعین به آیات مدنی ازواج مطهره نسخ نشده باشند و در ظرف اعتبار آیات دسته دوم از اعتبار دلالی برخوردار باشند، حورالعین خاص است و ازواج مطهره (بنا بر وحدت مقصود) عام خواهد بود و عام به خاص تخصیص خواهد خورد. نه مکی بودن دلیل موقت بودن مدلول آیه است نه مدنی بودن دلیل ثابت بودن مدلول حکم. حتی بنابر نظر برخی معاصرین مسئله کاملاً برعکس نظر امینه ودود است: یعنی آیات مکی در مقام بیان پیام کلی و فرا زمانی اسلام هستند و آیات مدنی دال بر آیات زمان مند تأسیس حکومت در مدینه (محمود محمد طه، الرساله الثانیه من الاسلام). به هر حال قبول اینکه «حورالعین» بیانگر زنان مورد نظر اعراب عصر نزول است و جذابیت عمومی ندارند پذیرش وجود آیاتی با مدلول موقت و در نهایت منسوخ(اما نسخی متفاوت با نسخ با كتاب و سنت) درقرآن است.
۴) پاسخ چهارم: این پاسخ متخذاز مبانی عرفانی و فلسفی است. از دیدگاه عارفان « بهشت جسمانی عبارت است از صور ادراکی قائم به نفس خیالی از آنچه نفس تمایل دارد و از آن لذت می برد که ماده و مظهری جز نفس ندارد و فاعل و موجد قریب آنها جز نفس نیست. تمام آنچه در بهشت است از اشجار و انهار و ابنیه و غرفات حیاتی ذاتی دارند، حیاتی که با حیات نفس که آن را ادراک و ایجاد می کند یکی است، ادراک این صور عیناً ایجاد آنهاست، چرا که ادراک و فعل در آنجا یکی است. در بهشت فعل مؤمن عین فعل حق تعالی است و مشیت او نیز عیناً همان مشیت خداوند است. چرا که چنین کسی به مقام رضا و عبودیت رسیده است یعنی جز آنچه خدا می خواهد نمی خواهد....» (ابن عربی، الفتوحات، باب ۳۸۱)
از دیدگاه حکیمان:« در اشاره به حورعین: چون دیده بصیرت مرد موقن به كحل توفیق گشاده شود وابراهیم وار بر مطالعه ملکوت هر دو کون قادر شود «وکذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض و یکون من الموقنین» واردان حضرت عزت را که از پرده غیب ظهور می کنند و در یک ذره از ذرات کائنات خویشتن را بواسطه نور تجلی جلوه می دهند، مشاهده می کند و لا محاله چنانکه گفته آمد هر یکی به نیکوترین صورتی از صور مخلوقات ممثل شوند، مانند آنچه در قصه مریم آمده است که «فتمثل لها بشراً سویا» و چون تمتع از آن مشاهده جز به فیضان اثری از عالم وحدت که مقتضی ازدواج ذات و صورت باشد با یکدیگر به وجهی که مفضی به اتحاد بود، صورت نبندد، پس با هر یکی از آن صور که به منزله یکی از آن حوران بهشت باشد از این ازدواج حاصل گردد و «زوجنا هم بحور عین» و به آن سبب که چهره این پردگیان از دیده اغیار و اهل تضاد مصون است، «حور مقصورات فی الخیام» باشند، و به حکم آنکه نامحرمان عالم عالم تكثر را چه آن قوم که به ظاهر عالم ملک باز مانده اند و چه آن قوم که به باطن عالم ملکوت محجوب شده وصل ایشان ناممکن است «لم یطمثهن انس قبلهم ولا جان» باشند و به سبب آنکه معاودت آن حالت هر نوبت موجب التذاذی بود زیادت از نوبت اولی مانند محبوبی مفقود که بعد از مقاسات طلب بازیافته شود بکارت و غرابت آن لذات هر نوبت متجدد شود.» (نصیرالدین طوسی،۱۳۶۶،ص۷۰-۶۹)
و بالاخره از دیدگاه حکیمان متعالیه:«حورالعین یعنی ذوات نفسانیه نوریه تحت مراقبت عقلی، چرا که نسبت نفس به عقل که با افاضه و تشویق آن را کامل می کند، نسبت حوا به آدم است....پاداش هایی از قبیل قصور و ولدان و شراب و فواکه و حورالعین جزای اعمال است نه جزای علوم و معارف، زیرا علوم و معارف غایتی جز خودشان ندارند، یعنی اتصال به ملأ اعلی و مجاورت حق و مطالعه ملکوت و دوام نظر به وجه کریم» (صدرالمتألهین، ۱۴۱۱،ج۷ص۳۹و۴۴)
«ما دو بهشت داریم: بهشت محسوس و بهشت معقول. بهشت محسوس برای اصحاب یمین است و بهشت معقول برای مقربین یعنی علیون. مراد از بهشت محسوس عالم صوری حسی مشتمل بر صور حسیه مجرد از ماده است» (صدرالمتألهین،۱۹۸۱،ج۹ص۳۲۱) «بهشتیان آنچه می طلبند برایشان فراهم است. آنان بر چند مرتبه اند: برخی متنعم به تسبیح و تقدیس وتکبیر خداوند، و برخی دیگر ازنعم محسوس بهره مندند،از قبیل انواع مأکولات و مشروبات و نکاح حورالعین و استخدام غلمان، درآنجا هر کسی به میزان همتش لذت می برد.»(پیشین،ص۳۲۰-۳۱۹)«نشئه آخرت نشئه متوسط بین مجردات عقلیه و جسمانیات مادی است. صور محسوس آن عالم در این عالم خیال محسوب می شود.» (پیشین ص۳۳۵) «بهشت اعمال و نعمتهایش از محسوسات است اما طبیعی مادی نیست، بلکه صورش صور ادراکی است که وجود عینی اش عین محسوسیت آن است.نشئه بهشت نشئه نفوس است.» (پیشین ص۳۸۲). این دیدگاه عرفانی فلسفی را می توان در نکات زیر به زبان ساده تلخیص کرد:
۱) انسان صالح در بهشت اخروی به قدرتی دست می یابد که آنچه می خواهد، می آفریند.
۲) این آفرینش توسط قوه خیال نفس انسانی صورت می گیرد.
۳) صالحان بر دو مرتبه اند: صالحان مقرب جز معنویات و روحانیات در خواستی ندارند. اصحاب یمین محسوساتی از قبیل مأکولات و مشروبات و منکوحات طلب می کنند.
۴) حورالعین مطلوب اصحاب یمین است نه صالحان مقرب.
۵) خواسته های جسمانی اگر چه محسوس است، اما مادی نیست، نوعی تمثل است، ساخته قوه خیال. بر این اساس که خواهش نفسانی توسط قوه خیال ایجاد می شود، بی شک فرقی بین زن و مرد نیست، هردو بر مشتهیات نفس خود توانایند. اگر چه مقربین جز مقام قرب حق نطلبند، اصحاب یمین که به آن مقام اعلی واصل نشده اند به خواهش های جسمانی دلخوشند و هریک جنس مخالف طلب می کند، مردان حورالعین را و زنان جفت بهشتی را، و هر دو نیز از خیال خود لذت تام می برند، این مخلوق خیالی اگر چه محسوس است اما مادی نیست، صورت مثالی دارد همانند تمثل جبرئیل برای مریم.در ذیل پاسخ چهارم این نکات قابل ذکر است:
۱) بنابر مبانی عرفانی فلسفی یاد شده هر گونه تبعیض جنسی در آخرت از میان بر می خیزد و عدالت به معنای تساوی مطلق حکمفرما می شود. از این حیث این پاسخ، پاسخی موفق است. اگر چه بیان عارفان و حکیمان بیانی مردانه است، اما این اشکال صوری به سادگی قابل رفع است.
۲) ذکر حورالعین در ظاهر قرآن از این روست که از یکسو غالب مخاطبان در تمامی ازمنه در نهایت غایتی جز اصحاب یمین ندارند و مقربون همواره در اقلیت محض اند، و از سوی دیگر در این مخاطبان غالب در عصر نزول دغدغه های مردانه مسلط بوده و مطالبات زنان هرگز صراحتاً مطرح نبوده و همواره به تبع مطالبات مرد مطرح می شده است و کتاب نیز به لسان قوم نازل شده است، اما این به آن معنی نیست که زنان از نعمت مشابهی برخوردار نباشند، این نعمت به شکل جزئی تصریح نشده است. البته واضح است که این پاسخ باطنی مشکل ظاهر قرآن را مرتفع نمی سازد و متکلمان و فقیهان آن را نوعی تأویل و عدول از ظاهر و تمسک به قوه خیال را خروج از ضوابط معاد جسمانی می شمارند. تحلیل انتقادی این مناقشه مقال و مجال دیگری می طلبد.
ـ تأملی دیگر:فارغ از چهار پاسخ فوق در علّت نپرداختن كتاب الهی به نعمت‌های زنانه در بهشت چه بسا نكات زیرذكرشود:
۱) حجب و حیای زنانه باعث عدم تذكر این موارد است. زنان خوش ندارند این‌گونه امور بر زبان رانده شود.
۲) در عصر نزول و قرن‌ها پس از آن، در جوامع و فرهنگ‌های مختلف، مردسالاری حاكم بوده و مطالبات زنان هرگز استقلالاً و منفرداً مطرح نبوده، و همواره به تبع و در ظّل و سایه مرد مطرح می‌شده است. در چنین شرائطی طبیعی بوده كه از امیال و مطالبات مردان در آخرت بحث شود و امیال و مطالبات زنان به غفلت وانهاده شود. بحث از حقوق زن و جایگاه و مطالبات وی از مباحث جدید است و در فرهنگ عصر نزول نباید انتظار چنین مباحثی را داشت. مطرح كردن چنین انتظاراتی غفلت از جغرافیای سخن است.
اما تعلیل اوّل پذیرفتنی نیست. به تصریح قرآن ”لا یستحی من الحّق“ (احزاب ۵۴) خداوند از گفتن حق شرم نمی‌كند. نگاهی به جزئیات مباحث قرآن نشان می‌دهد، خداوند در بسیاری از امور از تفاصیلی سخن گفته كه چه بسا سخن متعارف روا ندارد. اگر لذات جنسی صالحان بهشتی حق است، در پرده قابل اشاره است چه برای مردان چه برای زنان، و اگر برای مردان ذكر شده، امكان ذكرش ـ با همان ادب قرآنی ـ برای زنان نیز می‌رفت. لذا این توجیه پذیرفتنی نیست.
تعلیل دوّم در بدو نظر پذیرفتنی است، اما این توجیه لوازمی دارد از جمله پذیرش زمان‌مند بودن حداقل برخی آیات قرآن و پاسخگو نبودن این دسته از آیات در شرائط دیگر زمانی. نپرداختن به تفصیل مطالبات زنان در آخرت همانند مردان در عصر نزول بلا اشكال بوده است، اما این امر امروز مشكل‌زا است. جذّابیت بیانات قرآنی دربارهٔ بهشت برای مردان به مراتب بیش از زنان است. اگر رضوان و جوار قرب و نعم روحانی به‌مراتب مهمتر از نعم پیش‌پاافتادهٔ‌ مادی و لذائذ جسمانی و جنسی است، در این ناحیه تفاوتی بین زنان و مردان نیست. آنان‌كه در حوزهٔ معارف و اعتقادات كه حوزهٔ تعقل است متعبّدانه پیش می‌روند مشكلی ندارند، اما آنان‌كه دعوت قرآنی تعقّل را اجابت می‌كنند و با نعمت عقل خداداد به خود اجازهٔ پرسش‌گری و تأمل می‌دهند برایشان این پرسش ساده بروز می‌كند: چرا كتاب خدا به مذاق انسان دیروز تنها از مطالبات جزئی مردان در آخرت سخن رانده و مطالبات انسان امروز را در همپایگی زن و مرد در تفصیل جزئیات آخرت مورد عنایت قرار نداده است. اینكه گفته شود حكمت ارادهٔ الهی بر ما مخفی است، انسان پرسش‌گر را قانع نمی‌كند. معنای این سخن جاری نبودن ادعای متكلّمانه اعجاز خالد حداقل در این بخش از آیات است. تحلیل انتقادی این مدّعا مقال و مجال دیگری می‌طلبد.
آنچه رافع مشكل در واقعیت امر است، قاعدهٔ كلی و عمومی قرآنی است كه قبل از این به تفصیل به آن اشاره شد ”ما تشتهی الانفس، مایشاؤون، مایدّعون“ مطلق است و اختصاصی به مردان ندارد و یقیناً زنان را نیز شامل می‌شود، و زنان راه یافته به بهشت از تمام نعمت‌های الهی از جمله نعمت نیكوترین همسر برخوردارند و از این زاویه مردان و زنان از حقوقی همانند برخوردارند. هر چند منصفانه باید پذیرفت كه در ناحیه ذكر تفاصیل تنها به جانب مطالبات مردان پرداخته شده و از مطالبات زنان در بهشت كمترین سخنی به میان نیامده است. به عبارت دیگر تساوی در قاعده كلی و تفاوت در بیان جزئیات و تفاصیل، بیان نعم مردانه و سكوت در ناحیه نعم زنانه.
● نتیجه:
زنان در آخرت در تمام موارد از حقوقی مساوی و مشابه با مردان برخوردارند.
از جمله در شرائط رستگاری، محاسبهٔ اعمال، برخورداری از عذاب و غضب و جهنّم، وصول به بهشت، روزی بی‌حساب، تحصیل رضوان الهی كه برتر از بهشت اوست، حیات طیبه، بخشش از سیئات و لغزش‌ها، برخورداری از نورالهی در ظلمات قیامت، مغفرت و اجر الهی، از بین رفتن نسب و خویشاوندی درحشر، تداوم همسری صالحان در بهشت، و بالاخره فراهم بودن هرآنچه دل بخواهد در بهشت. در این موارد تساوی كامل جنسی برقرار است و كمترین تفاوت و تبعیضی بین زنان و مردان در كار نیست.
تنها در یك مورد علی‌رغم تساوی كامل زن و مرد در قاعدهٔ كلی ”فراهم بودن هرآنچه دل بخواهد در بهشت“، در جزئیات و تفاصیل آن، تنها نعمت‌های مردانه مطرح شده و از نعمت‌های اختصاصی زنانه در آخرت سخنی به میان نیامده است.
منابع:
قرآن کریم
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، کتاب العدل و المعاد، مجلدات ۵ تا ۸، تهران، چاپ سوم[بی تا].
راغب اصفهانی، معجم مفردات الالفاظ القرآن، تحقیق ندیم مرعشی، (بی تا)، (بی جا).
ابن منظور، لسان العرب، قم، ۱۴۰۵ ، دفتر تبلیغات اسلامی.
معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، ۱۴۱۲، مؤسسه النشرالاسلامی، المجلدالاول.
محیی الدین ابن عربی، الفتوحات المکیه، دار احیاءالتراث العربی، (بی تا).
صدرالمتألهین، محمدبن ابراهیم الشیرازی، تفسیرالقرآن الکریم، تصحیح محمدخواجوی، قم،۱۴۱۱، انتشارات بیدار.
الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۸۱
نصیرالدین طوسی، آغاز و انجام، تصحیح حسن حسن زاده آملی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۶.
محمودمحمد طه، الرساله الثانیه من الاسلام، سودان، (بی تا).
ابراهیم محمود،الجنس فی القرآن، بیروت، شرکه ریاض الریس ، الطبعه الثانیه، ۱۹۹۸.
القبانچی، احمد؛ المرأه، المفاهیم والحقوق، قرائه جدیده لقضایا المرأه فی الخطاب الدینی)، ثقافه اسلامیه معاصره/۲ ، نجف، منشور سیدی، ۲۰۰۴ م.
J.D .McAuliffe(ed.), Encyclopedia of Qu;an, Leiden, Brill,۲۰۰۲, Vol.۲
Amina Wadud-Muhsin, Quran and woman, kula lumpur, ۱۹۹۴, penerbit fajar Bakti sdn. Bhd.
Sebastian Brock(tr. and commentary), St. Ephrem, Hymns on paradise,Crestwood, (N.Y., U.S.A): St. Vladimir Seminary press, ۱۹۹۸.
Francois de Blois, Book Reviews: [Die syro- aramaische lesart des Koran. Ein Beitrag zur Entschusselung der koransprache. By Christoph Luxenberg, Berlin, Das Arabische Buch, ۲۰۰۰], Journal of Quranic Studies, Vol. ۵, No.۱, ۲۰۰۳, PP. ۹۲- ۹۷.

دكتر محسن كدیور
استادیار گروه فلسفه دانشگاه تربیت مدرس
منبع : سایت کدیور