پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پی یر لوئیجی کولینا و خاطراتش


پی یر لوئیجی کولینا و خاطراتش
اگر چشمانم را ببندم و سعی كنم ژوئن ۲۰۰۲ را به یاد بیاورم و یك بار دیگر به جام جهانی فكر كنم، احساسی باورنكردنی تمام وجودم را فرا می گیرد. واقعاً این من بودم كه ۴۱ روز را در ژاپن گذراندم و دیدار نهایی ۲ تیم برزیل و آلمان را در فینال جام جهان قضاوت كردم؟ وقتی این موضوع را به خاطر می آورم، حس فوق العاده ای به من دست می دهد.
تجربه جام جهانی به اندازه ای زیبا و باشكوه است كه گاهی تصور می كنم تمامی آن یك رؤیا بوده است. رؤیایی كه بیش از یك ماه به طول نینجامید. خوشبحتانه تصاویر ویدئویی ضبط شده و مقالات روزنامه های موجود دلایل كافی مبنی بر وجود این وقایع هستند در غیر این صورت به این رؤیا شك می كردم، بازی فینال خود گویای همه چیز بود، درست همان طور كه از قبل تصور می كردم. در واقع ممكن بود تنها یك چیز را تغییر بدهم، آن هم موقعیت مكانی بود. پیش از آغاز جام جهانی فیلمی از آن در ذهن خود ساخته بودم اما به عنوان كارگردان هیچ گاه فاصله ۱۳ هزار كیلومتری بین خود و خانواده ام را در نظر نگرفته بودم.
● نقطه عطف
گرچه من در آن فیلم، با وجود هدایت بازی فینال، تنها یك بازیگر بودم اما هرگز نمی توانم این حقیقت را انكار كنم كه جام جهانی ۲۰۰۲ نقش بسیار مهمی در زندگی من، چه به عنوان یك داور و چه به عنوان یك انسان، داشت. البته ترجیح می دهم از تجربه فینال به عنوان یك تجربه شخصی یاد نكنم؛ چرا كه تجارب شخصی فینال را باید با فاكتورهای خاص خود شامل وقفه، استراحت و تأمل كه عمدتاً محاسبات فینال نامیده می شود، سنجید و من هنوز برای هیچ یك از آنها آماده نیستم و نمی خواهم در این مورد بحث كنم.
برخی معتقدند پس از رسیدن به نقطه اوج، بهترین كار، كناره گیری و بازنشسته شدن است. این به معنای دست كشیدن از حرفه خود و پایان بخشیدن به همه چیز است، آن هم در زمانی كه تمامی امور به بهترین شكل ممكن در جریان هستند.
به این ترتیب پس از آن، همه، شما را در نقطه اوج به خاطر می آورند. شما با این كار، شهرت و محبوبیت خود را با اشتباهات احتمالی پس از كسب شهرت به خطر نمی اندازید. همواره بر این باورم اگر در تصمیم و اراده خود مصمم باشم یقیناً به خواسته خود و آنچه در نظر دارم خواهم رسید و به دورترین و بالاترین نقطه ممكن دست خواهم یافت. اما باید هوشیار بود. همیشه حفظ هدف سخت تر از رسیدن به آن است. بدون در نظر داشتن این حقیقت، لغزش در یك سراشیبی بی انتها شاید پایان كار من باشد. اگر در داشتن چیزی به خود غرّه شدید، دیگر خود را در قبال كاری كه انجام می دهید متعهد و مفید نمی دانید و رفته رفته توانایی های خود را از دست خواهید داد.
● آخرین جام جهانی من
اگر بخواهم فینال جام جهانی را یك مسأله بی ارزش و بی اهمیت جلوه دهم یا اینكه وانمود كنم مسأله ای كم اهمیت است، طبیعتاً حمایت خود را ثابت كرده ام. از سال ۱۹۳۰ تاكنون تنها ۱۸ فینال جام جهانی برگزار شده است و این به آن معنا است كه تنها داوران شانس قضاوت در فینال را داشته اند.
چنین واقعیتی خود گویای اهمیت این قضیه است. بنابراین به عنوان عضوی از این گروه كوچك ۱۸ نفره، حضور من به منزله شخصی كه مسؤولیت داوری در فینال جام جهانی را بر عهده داشته، امری فوق العاده است، تا جایی كه شاید بتوان آن را جزیی از تاریخ نیز تلقی كرد (با در نظر گرفتن اینكه تاریخ شامل وقایع فوتبال نیز می شود) به هر صورت، ثبت چنین افتخاری در كارنامه شخصی، بالاترین آرزویی است كه یك داور می تواند داشته باشد.
زمان برگزاری مسابقات جام جهانی ۲۰۰۶ در آلمان من ۴۶ ساله بودم. این بدان معنا است كه با اتمام مسابقات جام جهانی كره و ژاپن در ژوئن ،۲۰۰۲ تجربه جام جهانی من نیز پایان یافت. این حقیقت به قدری تلخ و ناخوشایند است كه با نوشتن بر روی كاغذ حتی تلخی آن را در دهان خود نیز احساس می كنم؛ چرا كه از صمیم قلب دوست داشتم در جام جهانی دیگری حضور داشته باشم، حتی با اشتیاقی بیش از پیش اما باید تابع قوانین بود.
بگذاریدیك بار دیگر بازی اگر را انجام دهیم و تصور كنیم من فیلمنامه نویس زندگی و حرفه خود هستم. در آن موقعیت ترجیح می دهم قوانین را تا حدودی تغییر دهم. فكر می كنم حضور یك داور در واقعه ای چون جام جهانی بسته به كارآیی او است نه تاریخ تولدش.برخی از فوتبالیست ها سال های سال در این حرفه مشغول بوده اند اما سن و سال مانع دستیابی آنان به افتخارات بزرگ نبوده است. دینوزوف در ۴۰ سالگی همراه تیم ملی ایتالیا فاتح جام جهانی بود. گری مك آلیستر از لیورپول جام یوفا را در ۲۷ سالگی كسب كرد و مرد مسابقات نام گرفت. اگر قرار بود قانون محدودیت سنی در مورد آنها اجرا شود، آنها هیچ وقت قادر به كسب این افتخارات در سن به اصطلاح نامناسب نبودند.
این امكان می تواند و یا بهتر بگویم، باید به یك داور هم داده شود. فاكتورهای تعیین كننده برای داوری، انگیزه لازم، توانایی جسمی و عملكرد تكنیكی یك داور است كه نهایتاً در تشخیص و تصمیم گیری او مؤثرند نه سن و سال او. بركنار كردن داوری كه سال ها تجربیات باارزش و مهارت های لازم برای داوری را كسب كرده، صرفاً به این دلیل كه ۴۵ سال دارد، برای فوتبال مایه تأسف است اما افسوس كه من یك داور هستم نه یك فیلمنامه نویس.
● از جام جهانی به جام ایتالیا
قضاوت بعدی من پس از فینال جام جهانی ۲۰۰۲ در اولین دوره مسابقات جام ایتالیا شامل سری B و سری C بود. یك روز قبل از مسابقه یكی از دوستان از من پرسید، از اینكه بلافاصله پس از دیدار ۲ تیم برزیل و آلمان، بازی سامپدوریا و سیه نا را قضاوت می كنم، چه احساسی دارم. من جوابی كلیشه ای به او دادم اما حقیقت این است: برای من هیچ فرقی نمی كند قضاوت كدام بازی را بر عهده دارم.آنچه اهمیت دارد این است كه در كاری كه انجام می دهم بهترین باشم. حتی دانستن اینكه شخصی تصور كند در كار قضاوت یك بازی، به دلیل عدم اشتیاق و تمركز كافی كوتاهی كرده ام و یا آمادگی لازم برای این كار را نداشته ام، مرا سخت آزرده می كند. هر چند برای كسب نتیجه مطلوب باید عوامل زیادی دست به دست هم دهند و آمادگی داور تنها بخشی از قضیه است اما مواقعی پیش می آید كه با وجود تلاش بسیار، عملكرد شما عالی و بی نقص نیست.
در چنین مواقعی، حتی با اینكه این نقصان تمام و كمال به پای داور نوشته نمی شود، احساس ناخوشایندی به او دست می دهد.من هرگز نمی خواهم با عملكرد و برخورد خود اثر بدی در ذهن بیننده و بازیكن بگذارم كه نهایتاً این احساس نامطلوب به خودم هم منتقل شود. پایان كارم در جام جهانی، پایان كار داوری در باقی عرصه ها نبود، بنابراین باید خود را برای دیدار سامپدوریا و سیه نا آماده می كردم. تنها زمانی از نتیجه كارم لذت می برم كه نهایت تلاشم را برای نیل به هدف به كار گرفته باشم.
● مطالعه بیشتر، داوری بهتر
برای یك داور مهمترین مسأله پیش از قضاوت در یك مسابقه، مطالعه و تحقیق است. اولین مسأله ای كه سعی می كنم هنگام تماشای یك بازی به خاطر بسپارم چگونگی عملكرد ۲ تیم از نظر به كارگیری تاكتیك ها برای دفاع یا حمله است. دریافت چگونگی پیشرفت بازی یك تیم در طول مسابقه، به كارگیری حركات مختلف، تحرك ارتباط بازیكنان در ۲ نیمه زمین، نحوه زدن ضربات آزاد و كرنر بسیار اهمیت دارد.
پس از مطالعه بازی به طور كلی به تجزیه و تحلیل عملكرد بازیكنان به طور انفرادی می پردازم؛ چرا كه طرح یك برنامه جامع برای یك بازی، بسته به خصوصیات فردی بازیكنان است. بنابراین مطالعه و تحقیق گسترده تر كار قضاوت یك بازی را آسان تر و دقیق تر می كند. با این وجود تنها مشاهده و مطالعه یك بازی به طور زنده كافی نیست و لازم است بازی برای بازدید مجدد ضبط شود. با تماشای مجدد بازی می توان مكرر جزییات را مطالعه كرد.
همین طور توجه و دقت بیشتر بر روی دقایق مهم و حساس بازی نیز لازم است. تحقیقات برای یك بازی مستلزم وقت و حوصله زیادی است. با این وجود، چون موجب تسلط لازم بر روی قضاوت بازی می شود اجتناب ناپذیر است. من معتقدم مطالعه و تحقیق در هر كاری لازم است.یك نمونه ساده اما واضح آن این است كه تحقیقات موجب شد از شركت در یك شو تلویزیونی ایتالیایی كه افراد معروف و مشهور را مورد تمسخر قرار می دهد اجتناب كنم.
یك كمپانی تبلیغاتی كه كار آن تهیه آگهی های تجارتی برای خدمات اینترنتی غیرواقعی بود خواستار ملاقات با من در هتل ویارجو شد اما پس از پرسش و تحقیق متوجه شدم كه این كمپانی وجود خارجی دارد اما آنچه توسط این افراد راجع به خدمات آن كمپانی شنیده بودم با تحقیقات من جور درنمی آید. این مسأله برای من به منزله یك زنگ هشداردهنده بود. نكته مهم این است كه اگر همین تحقیق ساده را انجام نداده بودم، ممكن بود به دام بیفتم.معمولاً سعی می كنم یك روز قبل از مسابقه در استادیومی كه قرار است روز بعد در آن به قضاوت بپردازم تمرین كنم. خصوصاً اگر قبلاً به آنجا نرفته باشم.
پیش از برگزاری دیدار آرژانتین - انگلستان نیز چنین كردم. این مسابقه در یك استادیوم مخصوص كه قسمت فوقانی آن توسط یك طاق گرد و گنبدی شكل پوشیده شده بود انجام می گرفت. جالب اینكه در چنین ساختاری همه چیز در نظر گرفته شده بود. هنگام استراحت و وقتی ورزشگاه مورد استفاده نبود، این طاق گنبدی شكل كنار می رفت تا هوای تازه وارد ورزشگاه شود و چمن فرصت تنفس و رشد و نمو داشته باشد و دوباره یك روز قبل از بازی، ورزشگاه با این طاق گنبدی شكل پوشیده می شد.همه چیز برای من جالب و متفاوت از آن چیزی بود كه در ایتالیا دیده بودم. تمرین در ورزشگاه گنبدی شكل ساپورو در زمین نه چندان بزرگی با ظرفیت حدود ۴۰ هزار نفر با ساختاری كه در مقایسه با استادیوم فوتبال در ایتالیا بیشتر شبیه به یك مجتمع ورزشی بود تا زمین فوتبال، همه و همه برای من مهم و جالب بود. آیا در این فضای متفاوت مملو از شور و هیجان قادر خواهم بود بر هیجان و نگرانی خود غلبه كرده و قضاوت خوبی به نمایش بگذارم؟
با وجود اینكه قضاوت در ژاپن بسیار حساس بود اما در واقع مثل این بود كه بازی در كشور خودم انجام می شود. در هر ۲ تیم بازیكنانی وجود داشتند كه بارها و بارها بازی آنها را قضاوت كرده بودم. این موضوع تنها در مورد آرژانتینی هایی كه در لیگ ایتالیا بازی می كردند، نبود بلكه شامل بیشتر بازیكنان انگلیسی كه بارها در رقابت های بین المللی، اروپایی و باشگاهی آنها را ملاقات كرده بودم نیز می شد. از نظر برقراری ارتباط هم هیچ مشكلی با آنها نداشتم؛ چرا كه به بازی های انگلیسی و اسپانیایی تسلط كامل داشتم و با بعضی از آرژانتینی ها از قبل آشنا بودم.
● بازنمایی از فینال
با وجود اینكه تاكنون مطالب زیادی راجع به فینال جام جهانی و آنچه گذشت، نوشته ام اما هنوز جزییات فراوان، تصاویر ذهنی و خاطرات زیبایی از آن بعدازظهر شگفت انگیز ناگفته باقی مانده همان طور كه گفتم، تنها برای یك مرتبه در زندگی شغلی من اتفاق افتاد. بنابراین سعی می كنم تا جایی كه امكان دارد وقایع مهم و به یادماندنی را ثبت كنم.
شاید این وقایع در دنیای فوتبال مسایل عادی و حاشیه ای محسوب شوند اما بیان این جزییات شیوه ای برای توصیف مسابقه ای است كه اهمیت زیادی برای من به عنوان یك داور دارد. درست وسط بازی فینال بود كه متوجه شدم پیراهن ا دمیلسون، بازیكن برزیلی پاره شده است.بنابراین از او خواستیم پیراهن خود را عوض كند. او از خط كنار یك پیراهن گرفت و پیراهن پاره شده را از تن درآورد، سپس برای پوشیدن پیراهن جدید دست های خود را با حركت عجیبی، شبیه به یك رقص مسخره در هوا حركت داد اما انگار دست های او و لباس به هم گره خورده بودند. او همچنان تلاش می كرد پیراهن را به تن كند اما موفق نمی شد. تلاش همتیمی ها برای كمك به او، جمعیت را به خنده انداخته بود. بالاخره موفق شد پیراهن را به تن كند اما پشت و رو! بنابراین دوباره پیراهن را از تن درآورد و با تشویق و همهمه تماشاچیان دوباره به تن كرد. انگار كه او موفق نشده بود یك توپ جانانه به سمت دروازه شوت كند، جمعیت حاضر در استادیوم، با شور و هیجان او را تشویق كردند.
در هر صورت دوباره بازی به جریان افتاد. یادآوری این خاطره تنها برای بیان یك واقعه كوچك سرگرم كننده نبود بلكه اگر جدی تر به قضیه نگاه كنید، متوجه می شوید كه اگر من به عنوان یك داور می خواستم دقیقاً مطابق قوانین رفتار كنم، باید ادمیلسون را به خاطر وقفه ای كه ایجاد كرد از بازی خارج می كردم و تا زمانی كه رسماً مرتب و صحیح لباس نمی پوشید به بازی راه نمی دادم اما خروج او از زمین هر چند به طور موقت، جریمه ای برای تیم برزیل محسوب می شد و احتمالاً در روحیه و عملكرد بازیكنان تأثیر می گذاشت.
بنابراین جریمه یك تیم در فینال جام جهانی، آن هم به خاطر تعویض یك پیراهن نه تنها خدشه ای به عملكرد خود من به عنوان داور وارد می كرد بلكه این حركت در قبال تلاش ۲ تیم در میدان برای به نمایش گذاشتن یك بازی قابل قبول، غیرمنصفانه بود. شاید بهتر بود به جای این سختگیری غیرعادلانه، اندكی از وقت مسابقه صرف تعویض پیراهن بازیكن برزیلی و نمایش حركات مضحك وی برای پوشیدن پیراهن می شد تا به مخاطره انداختن جو بازی با قوانین خشك بازی فوتبال.
● فوتبال، دویدن، داوری
كلید پیشرفت در خرقه داوری، آمادگی بالا است. برای یك قضاوت خوب باید به آنچه از شما انتظار می رود آگاه و مطمئن باشید كه بهترین موقعیت و آمادگی لازم را برای اجرای آن در اختیار دارید و لازمه آن دقت، تمركز و تعهدی است كه در قبال این كار احساس می كنید. این بدان معنا است كه همیشه همه چیز به شانس و اقبال بستگی ندارد بلكه این تلاش و انگیزه شما است كه عامل پیشرفت و موفقیت شما می شود.آنچه یك داور در طول ۹۰ دقیقه بازی انجام می دهد، دویدن بی وقفه پابه پای بازیكنان است.
در حال حاضر كه سرعت و شتاب حرف اول را در فوتبال می زند، یك داور باید قادر باشد خود را با آنچه در اطراف او در جریان است هماهنگ كند تا بتواند به موقع در صحنه حاضر باشد و بهترین تصمیم ممكن را در رابطه با آنچه در اطراف او اتفاق می افتد بگیرد. امروزه سرعت بازی فوتبال به حدی بالا رفته كه اصلاً قابل مقایسه با گذشته نیست. برای درك چنین تفاوتی، كافی است بازی های فوتبال را طی ۱۵ تا ۲۰ سال اخیر از نظر بگذرانیم.
با یك مقایسه ساده درمی یابیم كه تحرك بازیكنان در بازی های قدیمی به قدری كند است كه در ابتدا تصور می كنیم دستگاه ویدیو به خوبی كار نمی كند اما ایراد از دستگاه نیست بلكه این تحرك و شتاب بازیكنان امروز است كه ما را به اشتباه می اندازد و گاهی برای اجرای برنامه تكنیكی خود وقت نمی یاند. تنها كاری كه بازیكنان در موقعیت های كوتاه می توانند انجام دهند، تكرار تكنیك هایی است كه به طور مكرر در تمرین های خود انجام داده اند.
در حقیقت سرعت آنها به قدری زیاد است كه حتی گاهی فرصت كافی برای بالا آوردن سرشان قبل از پاس دادن توپ ندارند و شاید دلیل اینكه در سال های اخیر توجه بیشتری به رنگ بلوز بازیكنان، شورت ورزشی و حتی جوراب آنها می شود، تشخیص بهتر همتیمی ها از حریفان در جریان بازی پرشتاب است. حتی برای اجتناب از اشتباه به داوران توصیه می شود به جای جوراب های سیاه از جوراب های رنگی استفاده كنند.یك داور باید بداند پرمخاطره ترین مرحله برای او دقایق پایانی بازی است. زمانی كه بازیكنان به علت خستگی؛ بیشتر خطا می كنند پاس های نامناسب، عدم كنترل توپ، برخوردهای متعدد و غیره همه و همه احتمال بروز خطا را افزایش می دهند.
همین طور زیر پا گذاشتن قوانین موجب بروز موقعیت های خطرناك می شود و این بدان معنا است كه داور باید در دقایق انتهای بازی بیش از هر زمان دیگر هوشیار، آماده و در وضعیت فیزیكی مناسبی باشد تا بتواند بهترین تشخیص را در این شرایط حساس و دشوار داشته باشد.روشن است در انتهای بازی داور پس از دویدن بی وقفه در تمام طول مسابقه خسته تر از شروع بازی است اما با وجود این خستگی نه تنها نمی تواند همانند بازیكنان تعویض شود بلكه باید بازی را تا ثانیه آخر با حساسیت بیشتر پیش ببرد و در این مرحله خطیر ممكن است به دلیل عدم آمادگی لازم تصمیم او مورد نقد و انتقاد قرار گیرد.
بنابراین چون تاكنون هیچ كس قرصی اختراع نكرده كه چنین توانایی را برای دویدن بی وقفه و آمادگی جسمانی به ما بدهد، ضروری است چند ساعت در هفته در میدان مسابقه تمرین كرد و این آمادگی جسمی را به دست آورد اما به راستی می توانم بگویم به عنوان یك داور از زندگی كاری خود لذت می بردم، هر چند كه این زندگی كاری مستلزم وقف ساعات طولانی برای تمرین و كسب آمادگی بود. مدت ۲۵ سال در این حرفه كار كردم و به خوبی شاهد تغییر و تحولات متعددی در زمینه آموزش های ورزشی در طول این مدت بوده ام. هنگامی كه برای نخستین بار كار داوری را شروع كردم؛ همین طور مدتی بعد كه به مرحله داوری در سطح بین المللی رسیدم توجه بسیار كمی به آمادگی جسمانی داوران می شد.
شاید دلیل آن این بود كه در قدیم، بازی فوتبال آمادگی جسمانی بالایی را به خصوص برای داوران نمی طلبید؛ چرا كه سرعت و شتاب بازی های كنونی را نداشت. این آمادگی شامل تمرین های پراكنده و سبك بود و شاید چند ساعت تمرین در یك روز تعطیل كفایت می كرد. البته برنامه نرمال برای داوران ۲ روز تمرین در طول هفته بود اما اگر به علت آب وهوای نامناسب و یا هر دلیل دیگر یك جلسه تمرین را از دست می دادی، مشكل چندانی ایجاد نمی شد.آن لحظه كه برای داوری یك مسابقه منصوب می شوم لحظه پرهیجانی است.
البته گمان می كنم نه تنها برای من؛ بلكه برای سایر داوران هم این لحظه بسیار هیجان انگیز است. انتخاب داوران بسته به نوع بازی و تجربه داور توسط كمیته داوران صورت می گیرد و چنین روندی تقریباً در همه جای دنیا یكسان است. برای چنین انتخابی فاكتورهایی چون میزان دشواری بازی؛ دانش و تجربه داور و همین طور میزان آمادگی وی در نظر گرفته می شود تا بهترین و مناسب ترین داور هر مسابقه منصوب شود.در برخی كشورها روند انتصاب داوران تا اندازه ای متفاوت است.
به عنوان مثال در اسپانیا این كار توسط كامپیوتر صورت می گیرد و در ابتدای اردوی فصلی كامپیوتر تعیین می كند كدام داور قضاوت چه مسابقاتی را تا انتهای رقابت ها بر عهده دارد. معمولاً برای رعایت انصاف و تعادل بیشتر، از انتصاب داوران برای قضاوت تیم هایی كه با آن داوران هم منطقه هستند خودداری می شود. به این ترتیب ممكن است بنا بر مصلحت تغییر اندكی در برنامه ایجاد شود اما تمام داوران به تعداد یكسان مسابقه خواهند داشت. این قضیه كه كدام داور برای كدام مسابقه منصوب شده هفته به هفته با انتشار در روزنامه به اطلاع عموم می رسد.
● چرا تصمیم گرفتم یك داور باشم؟
مردم اغلب از من می پرسند چه چیزی باعث شد یك داور فوتبال بشوی؟ خب این سؤال بارها و بارها تكرار شده است اما به راستی چه چیزی سبب می شود كه یك پسر جوان مایل باشد داور فوتبال شود؟ یافتن پاسخی مناسب برای این سؤال كار چندان ساده ای نیست اما ساده ترین پاسخ این است. كاملاً اتفاقی!
هنگامی كه در كلاس دوم دبیرستان درس می خواندم، یكی از همشاگردی هایم كه كنارم می نشست روزی به من گفت: « مایلی در دوره های آموزش داوری فوتبال شركت كنیم؟ كمی مكث كردم اما دلیلی برای رد پیشنهاد او نداشتم. پس خیلی راحت پذیرفتم، به همین سادگی.»البته آنچه مرا به این كار ترغیب می كرد، علاقه وافرم به فوتبال بود. شاید ناخودآگاه به دنبال موقعیتی برای ابراز علاقه خود و حضوری مستقیم در صحنه فوتبال بودم كه كاملاً اتفاقی برای من پیش آمد. وقتی تشخیص دادم مهارت ها و قوای فنی ام هیچ وقت این اجازه را به من نخواهد داد كه در آینده فوتبالیست شوم، با اشتیاق از این پیشنهاد استقبال كردم.
پس از مدتی به مجمع داوران در یكی از شهرهای ایتالیا رفتیم و تقاضانامه ای برای شركت در دوره های آموزش داوری پر كردیم.هر چند «علاقه» نمی تواند تنها عامل برای رسیدن به هدف باشد اما حداقل موجب می شود انگیزه لازم برای برداشتن اولین گام ایجاد شود. در مسابقات تحمل موج توهین ها بری داور سخت است.
او به دلیل اینكه در موقعیت خطا سوت زده و یا در یك موقعیت بدون اشكال مثل یك پنالتی بی مورد سوت نزده، سزاوار این همه توهین و تحقیر نیست.آرزوی قلبی من این است كه رفتار زشت افراد ناآگاه با درك ارزش و منزلت كسی كه به عنوان داور ایفای نقش می كند، اصلاح شود. قصد داشتم ترتیبی بدهم جلساتی با حضور بازیكنان و داوران برای تبادل تجارب و انگیزه ها و نیز دانش و خواسته هایشان تشكیل شود تا یك آگاهی دوجانبه از دیدگاه ها و جایگاه هر یك در فوتبال پدید آید. تلاش هایی برای اجرای این پیشنهاد شده اما هنوز باید اقدامات زیادی صورت گیرد. یكی دیگر از نكاتی هم كه باید برای پیشرفت كار یك جوان در نظر گرفته شود، رفتار والدین است كه بد نیست به آن هم توجه كنیم.● نقش اصلی یك داور چیست؟
یك روز عصر وقتی با همكارانم برای دریافت جایزه روی صندلی های سالن تئاتر اریستون نشسته بودیم، ادگار داویدز كه مرد كم حرفی بود اما همیشه با حرف هایش به نكته خاصی اشاره می كرد، به من گفت: « وقتی به میدان می روم تنها هدفم پیروزی خود و افراد تیمم است. تو چطور؟»خب، شاید من و داورانی امثال من به میدان می رویم تا به رقیبان واقعی كمك كنیم، همین طور بازیكنان را به احترام به قوانین و سایر افراد ترغیب كنیم، پس وقتی به این اصول توجه شود و همگان خود را ملزم به رعایت آنها كنند، بازی هم با تشنج كمتری دنبال می شود، بهترین مسابقات و تماشایی ترین آنها مسابقاتی هستند كه خطای كمتری در آنها رخ می دهد و افراد احترام به یكدیگر را در هر جایگاهی كه هستند، فراموش نمی كنید، بهترین نتیجه ممكن گرفته شود و رضایت خاطر افرادی كه به فوتبال بها می دهند، فراهم گردد.
تصور می كنم هیچ لذتی در تماشای بازی كه در آن بازیكنان نسبت به هم رفتار نادرست دارند، وجود ندارد.در بازی های سرعتی حداكثر ۲۵ بار بازی به دلیل صورت گرفتن خطا متوقف می شود. حالا اگر علاقه به تماشای مسابقاتی كه در آنها بیش از ۲۵ مرتبه توقف صورت می گیرد رفته رفته كاهش می یابد، به دلیل این است كه بازی جذابیت خود را از دست داده است. یك داور در زمین به عنوان راهنما نباید صرف پیروزی نقش خود را دنبال كند.
او در حقیقت برای پیروزی خود تلاش می كند. او به بازیكنان فرصت می دهد تا بهترین نمایش را از توانایی های خود به اجرا بگذارند. اگر موفق به چنین كاری شد، آن وقت پیروز است، مثل تمام افراد حاضر در میدان كه در طول ۹۰ دقیقه با بهترین عملكرد خود برای پیروزی می كوشند. وقتی شخصی به من می گوید تو طرفدار فلان تیم هستی، از كوته فكری او خنده ام می گیرد. همین حرف او چه شوخی چه جدی، نشان می دهد مردم تا چه حد داوران رامی شناسند و با طرز فكر آنها آشنا هستند. مسلم است كه هر داوری می تواند علاقه مند به تیم خاصی باشد، داوران از كره مریخ نیامده اند، فوتبال از كودكی تا بزرگسالی نقش مهمی در زندگی ما داشته است؛ پس حتی فكر اینكه یك داور طرفدار هیچ تیمی نیست، مسخره است اما شخصی كه این سؤال را می كند، باید بداند هر چیز در جایگاه خود سنجیده می شود.
این حقیقت كه چنین سؤالی بیشتر از یك داور می شود تا یك بازیكن - شخصی كه وقتی برای تیم خاصی بازی می كند، طبیعی است طرفدار تیم دیگری نباشد - خود گویای این مسأله است كه افراد تا چه حد از طرز فكر و اهداف داوران آگاهی دارند و با چه دیدی به آنها و كار آنها می نگرند.بازیكنانی كه به خاطر بازی در یك تیم خاص هوادارانی جذب می كنند و معروف می شوند، در طول مدتی كه به این حرفه مشغول هستند، با تیم های زیادی بازی می كنند.
به عنوان مثال وقتی والترزنگا، شخصی كه در تیم اینتر دروازه بان، كاپیتان و بعدها سمبل این تیم بود، به عضویت تیم سامپدوریا درآمد، هیچ كس فكر نمی كرد هنگامی كه در مقابل تیم اینتر قرار می گیرد، ممكن است در جاهایی به نفع تیم مورد علاقه و قبلی اش بازی كند. بازیكنان حرفه ای وقتی به داخل زمین می روند، به تنها چیزی كه فكر می كنند پیروزی تیمشان است. چنین چیزی دقیقاً در مورد داوران هم صدق می كند.
وقتی من به زمین مسابقه قدم می گذارم، تنها هدفم اجرای نقش یك داور به بهترین شكل ممكن است و بهتر است بدانید به آخرین چیزی كه فكر می كنم این است كه یكی از ۲ تیم حاضر در میدان ممكن است تیم مورد علاقه من باشد. همان طور كه زنگا تلاش كرد برای بازی مقابل اینتر تمام داشته هایش را به نمایش بگذارد و در عوض برای پیروزی های اینتر مقابل رقیبانش در مسابقات قهرمانی جشن بگیرد، یك داور هم ممكن است پس از اتمام ۹۰ دقیقه بازی برای پیروزی تیم مورد علاقه اش جشن بگیرد اما اطمینان داشته باشید داور در طول بازی تنها طرفدار خودش است.
● خط پایان
اگر تلاش می كردم اندوخته ها و تجارب منفی و مثبت خود را در طول ۲۵ سال به عنوان یك داور جمع كنم، به جرأت می توانم بگویم دستاوردهای مثبتم خیلی بیشتر از مشكلاتی بود كه تجربه كرده ام. امروز حتی با وجود اینكه گاهی از خودم می پرسم چرا این راه را رفتم،ناراضی نیستم و علت اینكه گاه چنین سؤالی در ذهنم موج می زند، این است كه مواقعی با وجود تمام تلاشم برای استفاده از بهترین شیوه ممكن باز هم به طور ناعادلانه در معرض انتقاداتی قرار می گیرم كه خود را سزاوار آن نمی بینم.
گاه تكرار صحنه های مسابقه حقایقی را نشان می دهد كه در حین بازی به هیچ وجه متوجه آنها نبودم. در این گونه مواقع احساسی به من می گوید حق را به آنها بدهم اما در صورتی حق با آنها است كه متوجه آن مسایل شده و اقدامی نكرده باشم و بی تفاوت از كنار آنها گذشته باشم اما اگر آنها این طور می خواهند حرفی ندارم. بگذار آنها هم از این انتقاد احساس رضایت كنند، در حالی كه من مدت ها است این احساس را دارم.
آنها تازه می خواهند به جایی برسند كه من سال ها است به آن دست یافته ام، رضایتی كه توصیف آن آسان نیست؛ رضایت حاصل از حضور در بزرگترین مسابقات قهرمانی دنیا، به طور مستقیم در صحنه ها بودن، تماشای هیجان مردم از نزدیك و احساسی كه متعاقب آن به انسان دست می دهد، توصیف ناپذیر است.نمی دانم اگر آنچه تا به امروز طی سال ها تلاش و تمرین به دست آورده ام در دست نداشتم، آیا باز هم حاضر بودم به عنوان داور در سطوح پایین قضاوت كنم؟ زیاد بعید به نظر نمی رسد. ایرادی هم ندارد.
درست قبل از اینكه به عنوان داور جام جهانی انتخاب شوم و به ژاپن بروم، مسؤول قضاوت یك سری مسابقات لیگ كارآموزی در لیونر بودم. من از كاری كه انجام می دهم، لذت می برم و برای اینكه توانایی و لیاقت لازم را برای انجام آن داشته باشم، حاضرم فداكاری كنم و كرده ام. شاید هم یك داور حرفه ای بودن را مدیون موقعیت های استثنایی در زندگی خود باشم اما اگر جز این هدفی در سر نداشتم، ممكن بود از كنار این موقعیت ها با بی توجهی بگذرم و مسیر زندگی ام به سوی دیگری كشیده می شد.
وقتی به گذشته نگاه می كنم، می بینم جز داوری حتی در سطوح پایین، انگیزه دیگری در سر نداشتم. زندگی شغلی ام به طور مستقیم با هدف و علاقه ام پیوند خورده و امروز می توانم بگویم تصمیم درستی گرفته ام و از راهی كه رفتم به هیچ عنوان پشیمان نیستم. هرگاه اسم خود را در لیست داوران منتخب نمی دیدم، هر چند می دانستم كه باید به داوران دیگر هم اجازه فعالیت داد، باز هم احساس ناخوشایندی به من دست می داد.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی