یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


زنده باد تابستان


زنده باد تابستان
باز هم تابستانی دیگر فرا می رسد و گرمای خورشید، دلخوشی هایی را برای ما به ارمغان می آورد. برای بسیاری از مردم تابستان همواره مترادف تفریح، آسودگی و آزادی بوده است. بسیاری از پدر و مادرها در زمان کودکی خود والدینی داشتند که خود را وقف تربیت فرزندان شان می کردند، بنابراین تابستان آنها سرشار از ابتکار و خلاقیت بود، همچنین اوقاتی که صرف زیر و رو کردن خانه و خوردن بستنی یخی می شد... یاد آن روزها به خیر، اما آیا امروز ما نیز به نوبه خود می توانیم همان فضا را برای فرزندانمان ایجاد کنیم؟ با وجود شاغل بودن همواره در دسترس فرزندان مان باشیم و مزه واقعی تعطیلات را به آنها بچشانیم؟
همه بچه ها چنین شانسی ندارند که یکی از والدین با آنها در خانه باشد، حتی خیلی از آنها این شانس را ندارند که تعطیلات تابستانی داشته باشند. (گاهی باید والدین را مجبور کرد به فرزندان شان تعطیلی بدهند،)
اگر از بچه ها بپرسید بزرگترین شادی دنیا چیست؟ بی شک بسیاری از آنان پاسخ خواهند داد؛ بازی،
و ما اسیر وقت هایی که برای خود تنظیم می کنیم، به ستوه آمده زیر بار مسوولیت های گوناگون، از پا درآمده زیر فشار صورتحساب ها و فاکتورهایی که باید پرداخت شوند، نگران در برابر ابهامات و نامعلومی های فردا، قابلیت اصلی برای پیشرفت و همچنین شکوفا کردن فرزندان مان را از دست می دهیم.
این روزها بسیاری از پدر و مادرها به اجبار یا به اختیار، خود را مشغول و گرفتار بسیاری از کارها و فعالیت های لازم یا غیرضروری کرده اند و متقابلاً فرزندان شان را نیز وادار به داشتن برنامه های درسی و فوق درسی می کنند. با انتخاب این نوع زندگی، وقت ارزشمندی که باید در کنار هم و در فعالیت های خانوادگی بگذرانند از آنها گرفته شده و همه در پایان روز، خسته و بی حال به خانه بازمی گردند و هیچ کس حتی حوصله و انرژی حرف زدن با دیگری را ندارد.
بعضی از والدین چنان به کار کردن، پول درآوردن، وضع مالی بهتر فراهم کردن، خریدن اشیا و رقابت با دوستان و همسایه های مرفه تر از خود متمرکز می شوند که زمانی دور و برشان را نگاه می کنند و می بینند همه چیز دارند و همه کار کرده اند، اما در حقیقت هیچ چیز ندارند و هیچ کار مهمی انجام نداد ه اند، چون آنچه دارند و کاری که کرده اند، با وجود فوایدی که نصیب شان کرده، آنها را از آنچه در زندگی مهم بوده باز داشته است. ما به عنوان پدر و مادر می خواهیم بهترین ها را برای فرزندان مان فراهم کنیم، اما با چه قیمتی؟
بهای این رفاه مالی، از بین رفتن وقت پرارزش با خانواده بودن است و پیغامی که رفتار ما به بچه هایمان می دهد این است که ارزش پول و داشتن مادیات، بیش از وقت گذراندن با افراد خانواده مهم است.
اما ضرر بزرگتر این است که انتظار داریم بچه هایمان هم گرفتار فعالیت های فراوان بشوند یا خودشان فکر کنند که باید این فعالیت ها را داشته باشند و چون پدر و مادری دور و برشان نیست که با آنها وقت بگذراند، فقدان بی احساسی خود را از راه فعالیت های مختلف پر کنند.
اشتباه دیگر پدر و مادرها در مورد فرزندان شان این است که فکر می کنند فرزندان شان هرچه بیشتر فعالیت داشته باشند افراد بهتری خواهند شد و امکان وارد شدن آنها به دانشگاه بیشتر است. در نتیجه می بینیم که در بسیاری از خانواده ها، بچه ها هم به کلاس موسیقی و نقاشی می روند و هم به کلاس زبان های خارجی، هم در امور ورزشی فعالیت دارند، هم در فعالیت های مدرسه و غیره و غیره. این همه فعالیت، پدر را وادار می کند که بیشتر کار کند و پول درآورد که از عهده مخارج کلاس های مختلف برآید و مادر را به صورت یک راننده در می آورد که تمام وقت خود را صرف آوردن و بردن بچه ها به کلاس های مختلف شان می کند.
بنا بر آخرین پژوهش ها، در کشوری مانند امریکا اکثر دانشگاه های خوب و درجه یک آنقدر که به عمق فعالیت های متقاضیان ورود به دانشگاه توجه دارند به تعداد فعالیت های آنها توجه ندارند، چون می دانند بسیاری از شاگردان، به صورت سطحی و برای مدت کمی وارد فعالیت های مختلف می شوند تا بتوانند بگویند این کارها را کرده ایم اما نه تنها برای هیچ کدام از این فعالیت ها وقت کافی نگذاشته اند و در نتیجه کار مهمی هم از پیش نبرده اند، بلکه از این نوع فعالیت ها هم خوش شان نمی آید، در حالی که شاگردانی که سال ها با یک فعالیت خود را مشغول کرده و در حوزه های مربوط به آن رشته موفقیت داشته اند، برای دانشگاه ها ارزش بیشتری دارند. توقع دیگر پدر و مادرها از فرزندان خود و فشارهای زیادی که به آنها می آورند این است که انتظار دارند تمام نمرات درسی آنها در تمام رشته های مختلف تحصیلی ۲۰ باشد که انجام این کار برای اکثر کودکان و نوجوانان امکان پذیر نیست. ممکن است فرزند ما فقط در چند درس خوب باشد و به آنها علاقه واقعی پیدا کند و استعداد خود را نشان دهد، در حالی که در درس های دیگر این طور نباشد. اگر فرزندان این پدر و مادرهای پر توقع، نمرات درسی بالا نگیرند، آن وقت والدین برای بهتر کردن و بالا بردن نمرات تحصیلی فرزندان شان بلافاصله او را به کلاس های تقویتی می برند، برای او معلم خصوصی استخدام می کنند و اقدام های مشابه انجام می دهند که در نتیجه وقت پدر و مادر و فرزند، بیشتر و بیشتر گرفته می شود و ممکن است که با همه این تلاش ها، هم فرزند و هم پدر و مادر به آنچه می خواهند دسترسی پیدا نکنند.
در تحقیقات انجام شده به این نتیجه رسیده اند که داشتن نمره تحصیلی بالا و مثلاً گرفتن نمره ۲۰ نشانگر این نیست که فرد در زندگی آینده موفق و خوشبخت خواهد بود. در دانشگاه هاروارد این نتیجه به دست آمده که دانشجویانی که نمرات ۲۰ دارند، افراد تنها، خجالتی، نگران، گاهی اوقات حتی افسرده خاطر و از نظر روحی ناسالم هستند و نسبت به دانشجویانی که علاوه بر زندگی دانشجویی سعی کرده اند که از نعمت های دیگر زندگی نیز بهره و لذت ببرند در سطح پایین تری قرار داشته اند. امتیاز مشخص دانشجویان دسته دوم این است که یاد گرفته اند و می دانند چگونه با دنیای اطراف خود ارتباط برقرار کنند و با آن کنار بیایند درست برخلاف دسته اول که همیشه سرشان در کتاب و درس و مشق بوده است.
پس این تحقیقات نشان می دهد که فعالیت های زیاد با چشم بسته فقط برای این است که بگوییم فرزندانمان چنین و چنان می کنند؛ بدون توجه به اینکه این فعالیت ها و نمرات بالا به قیمت زیاد و از دست دادن شور و شوق جوانی فرزندانمان تمام شده است و اثرات معکوس در زندگی خود ما و فرزندانمان می گذارد. درست مثل اینکه ما انرژی و وقت خود را صرف کار و پول درآوردن برای رفاه مالی بیشتر بکنیم، اما آن وقت فرصتی برای بودن با همسر و فرزندان و بقیه افراد خانواده نداشته باشیم و نتوانیم کارهای مهم دیگر را در زندگی انجام دهیم و چون به غلط تصور می کنیم حالا که وضع مالی خوبی داریم و درس و مشق فرزندانمان خوب است و به فعالیت های مختلف مشغول هستند باید خوشحال و آسوده باشیم و زندگی بر وفق مرادمان بگذرد اما هیچ کدام از این فعالیت ها و رفاه مادی، خوشحالی واقعی برای والدین و فرزندان آنها ایجاد نمی کند بلکه برعکس آنها را از عوامل اصلی که ضمانت سعادت واقعی خانوادگی است دور نگاه می دارد. سعادت واقعی چیست؟ جواب ساده است؛ با همسر و فرزندان وقت گذراندن، صحبت کردن و از نزدیک یکدیگر را شناختن، شادی داشتن و بازی کردن.
یک بار دیگر به یاد دوران کودکی خود بیفتید؛ تابستان های قشنگ، بازی با دوستان، دخترخاله ها و دخترعموها، پسرخاله ها و پسرعموها؛ چقدر باز ی های دسته جمعی را دوست داشتیم، با اینکه در شهر زندگی می کردیم وقتی به مسافرت می رفتیم باید موقع قایم باشک از درخت بالا رفته و پنهان می شدیم. چقدر زانوها و آرنج هایمان زخم می شد، چقدر وقتی حشرات ناشناخته را از زیر سنگ ها کشف می کردیم خوشحال و سرگرم می شدیم، چه راحت در عروسک بازی ها به آرزوهایمان دست می یافتیم. آه عروسک هایمان که زمانی بهترین یار و همراه ما بودند؛ در خانه های رویایی با فرزندان خیالی بازی می کردیم و روزهایمان چقدر راحت و آسان می گذشت. کفش های پاشنه بلند و عینک مادربزرگ را می پوشیدیم و به شاگردان خیالی مان درس می دادیم.
حتی تکالیف شان را تصحیح می کردیم که اغلب چند اشتباه در متن شان وجود داشت.
اما امروز بسیاری از کودکان ما به ندرت می توانند مهمان بازی، خاله بازی، قایم باشک و بسیاری دیگر از بازی های زمان کودکی ما را تجربه کنند. تلویزیون و بازی های کامپیوتری آنچنان آنها را تسخیر کرده که بسیاری اوقات حتی نمی دانند چگونه باید شاد باشند و خود را سرگرم کنند. ده ها وسیله بازی دارند اما مدام احساس بی حوصلگی می کنند؛ شاید حق دارند چون اسباب بازی هایشان به درد بازی نمی خورند زیرا گاهی آن قدر گرانند که اجازه ندارند از آنها استفاده کنند.
● با دستان خالی نیز می توان شاد بود
برای برآورده کردن احتیاجات بازی در فرزندان نیازی نیست کیف پول خود را خالی کنید. کودک از هر نوع بازی ساده نیز چیزی یاد می گیرد. با دستان خالی نیز می توان شاد بود. برای سرگرم بودن و شاد شدن گاهی تقریباً به هیچ چیز نیاز نداریم. هنگامی که قدرت تخیل پیش می رود، یک ظرف خالی بستنی بلافاصله تبدیل می شود به یک طبل یا حتی بی سیم، قطره های آبلیمو تبدیل می شود به جوهر نامرئی برای نوشتن نامه های سری، سبد لباس ها به سبد بسکتبال و خمیرهای نان به مرواریدهایی برای درست کردن یک دستبند یا گردنبند فوق العاده قشنگ، به زبان دیگر اشیا برای بازی جان می گیرند.بهتر است با بچه ها همبازی شویم تا اینکه آنها خودشان را به تنهایی با اسباب بازی های حتی آموزشی سرگرم کنند.
به این ترتیب کارهای عادی و روزمره زندگی می تواند بهانه ای برای بازی با کودکان شود. در این صورت خرید هفتگی تبدیل می شود به بازی برای یافتن گنج، سالن انتظار دندانپزشکی به محل ماموریت کارآگاهان کوچک برای یافتن سوژه های مشخص از مجلات گوناگون، مسافرت های طولانی با ماشین جان می دهد برای خندیدن و آوازهای دسته جمعی و... همچنین کارهای یکنواخت و روزانه مثل ظرفشویی، جمع و جور کردن خانه، حمام کردن یا شستن لباس می تواند با بازی های معمولی، مسابقه، بازی دیده بانی و... همراه شود؛ فقط کافی است حدس بزنیم و دقت ویژه ای برای پیدایش یک بازی جدید داشته باشیم.
بنابراین پدر و مادرهای عزیز از صمیم قلب فریاد می زنم؛ در مدت تعطیلی مدارس، کارهای روزمره خود را تعدیل کنید، به «قبیله کوچک» خود کمی بیشتر سر بزنید. اجازه دهید بچه ها فعالیت های خودجوش بیشتری داشته باشند. بچه ها در طول سال تحصیلی به اندازه کافی «چلانده» می شوند، اجازه دهید در محیط خانه کمی «بازیگوشی» کنند و با مک زدن بستنی یخی کمی «تن پروری» کنند و با تصمیم گیری برای ساعات خود، کمی آزادتر باشند.اگر بیشتر وقت فرزندانتان را با کلاس های تابستانی پر کرده اید، با خود بگویید آموزش «بازی معجزه می کند» بر هر آموزش جدیدی برتری دارد. شما نیز در این تابستان به دوران کودکی برگردید و از همبازی شدن با فرزندانتان لذت ببرید. روزهای تابستان بهترین فرصت برای خوش بودن با فرزندان است. با فرزندانتان بازی کنید و «در خاطرات کودکی آنها جاودانه شوید،»
● توصیه های مفید در آستانه تابستان پیشگیری از کم آبی بدن
آب سلامتی است و این امر در تابستان صادق تر است. بدن به سادگی آب خود را از دست می دهد زیرا حتی هنگامی که حرکت نمی کنیم، بدن پیوسته با تعریق و ادرار، آب از دست می دهد برای اینکه ارگان های بدن، توازن خود را حفظ کنند، باید آبی که ما از دست می دهیم، دوباره جایگزین شود. با این حال تنها منبع تامین آب بدن، نوشیدن آب نیست. بدن می تواند آبی را که نیاز دارد، از سایر نوشیدنی ها و میوه ها و سبزیجات دریافت کند.
● توصیه های مفید در صورت گرمای شدید
▪ بدون احساس تشنگی نیز مایعات فراوان بنوشید.
▪ در محلی خنک یا در سایه اوقات خود را به سر برید.
▪ از انجام فعالیت ها و ورزش های شدید در هوای آزاد بپرهیزید.
▪ لباس های سبک، رنگ های روشن و کلاه آفتابی بپوشید.
▪ دوش یا حمام آب سرد بگیرید.
● توصیه‌های طلایی
۱) محافظت در برابر نور خورشید را فراموش نکنید، حتی اگر زیر چتر آفتابی هستید. حدود ۸۰ درصد اشعه خورشید از ابرهای نازک و مه عبور می کند بنابراین حتی وقتی هوا ابری است، در معرض نور خورشید خواهید بود.
۲) همه کودکان در اولین سال تولدشان نباید در معرض مستقیم نور آفتاب قرار گیرند. کودک خود را در سایه نگه دارید (زیر سایه درخت یا چتر آفتابی) حتماً سایبان کالسکه او را بگذارید.
۳) هرگز اطراف استخرها و جریانات آب از بچه ها چشم برندارید.
۴) به جای صندل، کفش بپوشید تا از حوادث غیرمترقبه مانند بریدگی با تکه های شیشه، میخ یا سنگ تیز، پیشگیری کنید. اگر به مناطق جنگلی می روید آستین بلند و شلوار بلند بپوشید تا از شما در برابر خراشیدگی ها به خوبی محافظت کند.
۵) خطرات عفونت را با پوشاندن زخم های کوچک با پانسمان مختصر کاهش دهید. درواقع میکروب ها بسیار آسان در یک جراحت باز ساکن می شوند و آن را عفونی می کنند. بنابراین بهتر است تا زمانی که پوست شروع به ترمیم می کند، روی زخم پوشانده شود. پانسمان باید هر روز عوض شود.
محبوب اربابی؛
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید