چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

طلیعه‏ای به سوی نور


طلیعه‏ای به سوی نور
●پرسش: منظور از «قیام بالسیف» كه در متون روایی در مورد حضرت مهدی(ع) آمده است، چیست؟
●پاسخ: در مورد «قیام به سیف» دو دیدگاه وجود دارد:
۱. بعضی این روایات را كه امام زمان (عج) در آنها به عنوان «قائم بالسیف» و یا «صاحب السیف» ذكر نموده است، به معنای كنایی گرفته‏اند و كلمه «سیف» را به عنوان نماد قیام قهرآمیز و جهاد مسلحانه حضرت تفسیر نموده‏اند.
۲. برخی دیگر، ظاهر این روایات را اخذ نموده و جنگ با شمشیر را به معنای ظاهری آن دانسته، برای «شمشیر» موضوعیت قایل شده‏اند و نبرد و پیروزی حضرت را با همین شمشیر می‏داند كه با عنایت‏های غیبی بر دشمنان غالب می‏شود.
ولی امروزه بیش‏تر اهل تحقیق، نظر نخست را نزدیك‏تر به حقیقت می‏دانند و عنوان «سیف» را یك عنوان و تعبیر نمادین و امروزی كه اشاره به معنای مطلق اسلحه می‏باشد، می‏دانند.
●آقای دكتر حبیب اللّه طاهری در كتاب سیمای آفتاب ص ۳۷۰ در این رابطه آورده است:
«مقصود از خروج با شمشیر كه در روایات به آن‏ها اشاره شده است، مأموریت به جهاد و توسل به اسلحه برای اعلای كلمه حق است، زیرا شمشیر، سمبل مبارزه و جنگ است نه این كه موضوعیت داشته باشد. بنابراین قیام با شمشیر كنایه از قیام مسلحانه و پیكار و جهاد و تعیین نوع مأموریت آن حضرت است و این كه آن حضرت مأمور به مصالحه با كفار نیست. بدیهی است، آن حضرت با هر اسلحه‏ای كه لازم باشد، با كفار و ستمگران جهاد می‏كند و از هر اسلحه‏ای كه در زمان ظهور آن حضرت متداول باشد، استفاده می‏نماید».
▪پرسش: آیا بردن نام مقدس حضرت مهدی (م ـ ح ـ م ـ د) جایز است یا خیر و مخفی كردن آن چه ثمری دارد؟ آیا (این امر) مختص به زمان خاصی بوده است؟!
▪پاسخ: در مورد ذكر نام مخصوص حضرت مهدی یعنی (م ـ ح ـ م ـ د) نه دیگر اسامی و القاب حضرت، روایات زیادی نقل شده است كه بعضی به طور مطلق، از ذكر نام حضرت نهی می‏كنند، بعضی تا وقت ظهور، و بعضی منع نام بردن حضرت را منوط به تقیه و خوف می‏دانند و دسته چهارم نیز روایاتی است كه هم راوی و هم امام(ع) نام حضرت را تصریح می‏كنند.
●بر همین اساس، با توجه به تعدد و اختلاف روایات مربوط به ذكر نام حضرت، علمای شیعه نیز در این مسأله دچار اختلاف نظر می‏باشند كه به طور عمده سه نظر در این‏باره وجود دارد:
۱. دیدگاه حرمت ذكر نام حضرت تا زمان ظهور به طور مطلق، مرحوم مجلسی، محدث نوری، شیخ صدوق، شیخ مفید از جمله كسانی می‏باشند كه قائل به این نظر می‏باشند.
۲. دیدگاه منع و حرمت ذكر نام حضرت در زمان غیبت صغرا برای حفظ جان حضرت.
۳. دیدگاه نهی از ذكر نام حضرت و حرمت آن فقط در شرایط خوف و تقیه.
از میان این سه قول، بیش‏ترین طرفدار را چه از میان علمای گذشته و چه از علمای معاصر، نظریه سوم دارد. از قدما، بزرگانی چون، سید مرتضی، خواجه نصیر طوسی، ابن طاووس، فیض كاشانی (صاحب وافیه) شیخ حر عاملی (صاحب وسائل الشیعه) و... و از متأخرین نیز بیشتر علما و محققین معاصر نظیر: آیهٔ اللّه مكارم شیرازی، آیهٔ اللّه امامی كاشانی و دیگران، معتقدند كه روایات دسته نخست، یعنی نهی مطلق از تسمیه حضرت را باید بر روایاتی كه ذكر نام حضرت را در شرایط تقیه و خوف می‏دانند، حمل نمود. بنابراین، در شرایط زمانی و مكانی غیر تقیه مثل شرایط كنونی كه نام حضرت علنی و برای همه دوستان و دشمنان، روشن و شناخته شده است، دلیلی وجود ندارد كه ذكر نام حضرت باز هم حرام باشد.
▪پرسش: آیا ملاقات مهدی (عج) در غیبت كبری ممكن و نقل آن دیدار برای دیگران صحیح است؟ حكمی كه حضرت می‏فرماید برای ملاقات كننده و دیگران واجب العمل است یا خیر؟
▪در پاسخ باید بگوییم: در عصر غیبت كبری ملاقات حضرت نه تنها امكان دارد، بلكه به طور متواتر برای بزرگان و پاكانی چون علامه بحرالعلوم، حاج علی بغدادی، محمد بن عیسی بحرینی، آیت اللّه مرعشی نجفی و... چنین تشرفی واقع شده، آن هم در بیداری نه در خواب و این تشرفات مورد تأیید نوع علمای شیعه می‏باشد.
درباره نقل ملاقات و تشرفات معمولاً كسانی كه به چنین فیضی می‏رسند، در زمان حیات خود از ذكر آن خودداری می‏كنند و در وصیت نامه‏ها و یا نوشته‏ها و یا به افراد خاصی آن را نقل می‏كنند، عده كمی به طور صریح در حال حیات خود جریان تشرف خود را به دیگران نقل كرده‏اند.
نكته قابل تذكر این است كه اولاً در عصر غیبت كبری، سنت الهی بر این است كه بنا بر حكمت‏ها و مصالحی، چنین ملاقات و تشرفی بسیار به ندرت اتفاق بیفتد و برای هر كسی چنین امكانی وجود نداشته باشد.
ثانیاً در موارد اجازه تشرف نیز، حضرت معمولاً احكام الزامی و تكلیف آور صادر نمی‏كند. بنا نیست كه حضرت در عصر غیبت كبری چنین اقداماتی را از راه تشرف بعضی افراد انجام دهد، چرا كه در دوران غیبت، چنان كه خود حضرت نیز فرموده است، وظیفه، مراجعه به علماء است تا از طریق استناد به آیات و روایات كه در قبل از غیبت بیان شده است، احكام را بیان نمایند. لذا بیشتر مسایل و رهنمودها در تشرفات، شخصی و اخلاقی می‏باشد. بنابراین، اگر احكامی مطرح شود، بیش‏تر ارشاد و اشاره به آیات و روایات موجود در عصر غیبت است، نه این كه چیز جدیدی مطرح شود.
ثالثاً: نكته دیگری كه لازم به یادآوری است، این كه در عصر غیبت كبری همانند زمان حضور ائمه (علیهم السلام) آن چه برای شیعیان و پیروان حضرت، مهم و تعیین كننده می‏باشد، معرفت اهل بیت و عمل به وظایف دینی است كه مورد سفارش و توجه حضرات معصومین بوده و هست و ملاك قُرب و بُعد افراد از حضرت نیز، میزان تدین و معرفت و ایمان آنان می‏باشد. پس، با این كه زیارت و ملاقات حضرت فوز عظیمی است، ولی ائمه به هیچ‏وجه ما را برای ملاقات تشویق نكرده‏اند.
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام