پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

با رضا بوعذار مردی که رکورد انتظاری را شکست


با رضا بوعذار مردی که رکورد انتظاری را شکست
شهریورماه ،۱۳۵۳ ورزشگاه آزادی: استادیوم تازه تاسیس پر از جمعیت نبود اما برای دوندگان ایرانی این تعداد تماشاگر هم رویایی و غیرقابل باور به نظر می رسید. بازی های آسیایی تهران به روزهای حساس نزدیك شده بود و ورزشكاران ایران پشت سر هم در فینال رشته های مختلف حاضر می شدند. در ۴۰۰ متر هم نوبت «رضا» بود كه یك مدال نصیب ایران كند. اولین پیست تارتان ایران را زیر پایش احساس می كرد، اما احساس قوی تر در درونش بود. تمام وجودش سرشار از پیروزی بود. تپانچه شلیك كرد و رضا انتظاری سبكبال دوید. ثانیه شمار گشت و گشت تا رسید به ۶۸/۴۶. انتظاری نقره گرفت و ركورد ایران (ركورد خودش) را شكست. روز خوبی بود.
اردیبهشت ماه ،۱۳۸۵ ورزشگاه پیر امجدیه: از اول صبح معلوم بود كه هوا خوب است. نیمه بهار بود و آفتاب مهربانانه می تابید. «رضا» در خط استارت ایستاده بود و شش دانگ حواسش به خط ۵ بود. یك دور دور زمین فوتبالی كه مدت ها است تماشاگر زیادی به خود ندیده و بعد خط پایان. گوش ها برای شنیدن تیز شد و بعد تپانچه فریاد زد. ثانیه شمار راه افتاد، رضا كه رد شد روی تابلو افتاد ۵۸/۴۶. ركورد ۳۲ ساله ایران شكسته شد، بلندگو اعلام كرد: «نفر اول رضا بوعذار، ركورددار جدید ایران.»
•••پس از سال ها ركود، ركوردهای بیست ساله، بیست و پنج ساله و سی ساله یكی یكی شكسته می شوند. بعضی از صاحبان قبلی ركوردها هنوز سرحال و سردماغند كه عمرشان دراز باد، اما بعضی ها حتی نبودند كه سر خاك ركوردشان بروند و فاتحه ای بخوانند. جلال كشمیری كه در غربت از دنیا رفته و نمی بیند كه مهدی شاهرخی چطور وزنه را نزدیكی چاله های او می اندازد و رضا انتظاری هم كه مدت ها است از درد و رنج رفتن و آمدن به بیمارستان شركت نفت خلاص شده و در خاك آرمیده، اما این روزها بهانه ای برای یادكردنش پیدا شده است. جوانك خوزستانی این روزها همه را به یاد او می اندازد، به یاد روزی كه در بازی های آسیایی تهران سریع ترین ۴۰۰ متر ایران را دوید. حالا اما پیراهن ركوردشكنی بر تن رضا بوعذار است. دونده ۱۹ساله خوزی كه مثل وهاب شاهخوره آفتاب سوخته و لاغر است، البته بدون آن سبیل قیطانی. رضا بوعذار میوه خاك حاصلخیز خوزستان در دو و میدانی است كه چند سالی علف های هرز امانش را بریده بودند. حالا در آن سوئیت كوچك در قلب اهواز رضا بوعذار در كنار عمران حیاوی نوجوان سرعتی ۱۰۰ متر و احمدرضا قمصری دونده ۱۱۰ متر با مانع شب را صبح می كنند تا دوباره خوزستان سری توی سرها در بیاورد.
رضا بوعذار ساكن روستایی كوچك در بخش «عاقول» دشت عباس حالا ستاره دوومیدانی ایران است. ۲ سال پیش بود كه در مسابقات محلی چشم «صاحب خیش كارا» مربی قدیمی خوزستانی را گرفت. آقای خیش كارا همدوره رضا انتظاری در یك نظر فهمید كه طرف استعداد دارد و فوری گرفت زیر بال و پر خودش. هفته ای سه جلسه تمرین جای بی خودی چرخ زدن در زمین فوتبال را گرفت و رضا فهمید كه از دروازه بانی در یك تیم محلی آبی برای او گرم نمی شود.
چند ماه بعد شكل دویدنش درست شد و شیرجه زدن را بی خیال شد. خیش كارا با تیم خوزستان به مسابقات دانش آموزی و نوجوانان ایران فرستادش و در هر دو جا اول شد. یك سال بعد رفت به رده جوانان و راهی لیگ باشگاه های ایران شد. ركورد جوانان را در ۴۰۰ متر زد، ۴۳/۴۷ ثانیه. مدال طلا را انداخت گردنش و فردا راهی اهواز و دشت عباس شد. دم در خواهر و برادر كوچكترش چشم انتظار بودند و پدر هم می خندید. از آن روز به بعد دیگر مانع دویدن رضا نشد و رضا هم با كمك فدراسیون آمد به اهواز. حالا هزینه رفت و آمد و خورد و خوراك می رفت به حساب فدراسیون و آفتاب كمتر پاهای او را می سوزاند. كمیته ملی المپیك هم ماهیانه ای برایش مقرر كرد تا شاید جور نبودنش در زمین كشاورزی پدر جبران شود. در اهواز درس خواندن هم راحت تر بود. رضا پنجشنبه و جمعه به روستا برمی گشت و پنج روز بعدی را می دوید ۱۰۰متر، ۲۰۰متر و بدنسازی. پیست تارتان اهواز كه تعطیل شد تمرینات آقای خیش كارا ادامه پیدا كرد، در پیست خاكی دانشگاه پزشكی و اردوی تیم ملی جوانان در كیش. فدراسیون تصمیم گرفت او را به مسابقات آسیایی كره بفرستد. او هم به همراه بقیه به اینچه اون رفت و آنجا هم در ۴۰۰*۴متر ركورد ایران را ترقی داد.
سال ۸۴ تمام شد و نوروز فرارسید. اما از تعطیلی تمرینات خبری نبود. رضا بوعذار مثل دوندگان دیگر ایران در ۴۰۰ متر می خواست هر طور شده ركورد انتظاری را بشكند. پیش از او فرامرز روستایی فر، احسان مهاجرشجاعی و سجاد مرادی سعی كرده بودند كه كار را تمام كنند حتی سجاد مرادی با ركورد مرحوم انتظاری برابری كرد اما ۶۸/۴۶ تكان نخورد. محمد عاكفیان هم تا یك قدمی ركورد پیش رفت اما او هم با حسرت سال ۸۴ را تمام كرد.
بعد از نوروز ۸۵ مشخص شد كه به جای مسابقات تایلند قرار است مسابقات جایزه بزرگ تهران برگزار شود. معلوم بود كه بیشتر جوان ها به این مسابقات خواهند آمد. رضا بوعذار هم از اهواز خودش را به تهران رساند و در غیاب محمد عاكفیان رقیب بزرگسالش رفت در گروه ۴۰۰متری ها. خیش كارا حدس می زد كه شاگردش چه خواهد كرد. «پیش بینی كرده بودم كه خوب می دود. رضا ۲۰۰متر را در پیست خاكی ۹۵/۲۱ ثانیه دویده بود و قاعدتاً در پیست تارتان اوضاع بهتر می شد. فكر می كردم زیر ۴۷ بدود. ازش خواستم زیاد به خودش فشار نیاورد. برنامه ریزی ما این بود كه در تیرماه در اوج باشد. رضا در اوج نبود اما خوب دوید. ركورد را زد.»
آرزویش برآورده شد. دست هایش را بالا گرفت و یك دور دیگر پیست را دوید. مربی را در آغوش گرفت، بقیه هم به او تبریك گفتند. فی الفور یك رنو PK جایزه گرفت و ۳۰۰ هزار تومان هم قرار شد به حسابش بریزند. همان حسابی كه مدت ها قبل برایش باز شده بود تا پولش را حرام نكند. یادش آمد كه شب قبل را چطور صبح كرده بود. خوابش نمی برد اضطراب داشت فیلم تمرینات یك ساله كه آمد جلوی چشمش بالاخره خوابش برد. خواب خوشی بود.
دست زدن تماشاچی ها كه تمام شد، رقیبش را در بین سكوها دید. محمد عاكفیان هم فهمیده بود كه رقیب خوبی برایش پیدا شده. محمد هم مدتی بود كه خواب شكستن این ركورد را می دید. «اولین نفری بودم كه فهمیدم رضا ركورد شكسته. راستش بیشتر خودم خوشحال شدم.» محمد عاكفیان دلیلی برای حسادت نمی بیند. میدان ورزش محل رقابت است و هر كس بهتر باشد می برد. حالا كه رقیب خوبی پیدا شده باید بیشتر تلاش كرد. «احساس می كنم انگیزه بیشتری برای دویدن پیدا كردم. از سال ۸۲ قصد داشتم ركورد مرحوم انتظاری را بزنم اما در این دو سال یكی دو بار بدشانسی آوردم. امسال هم طوری برنامه ریزی كرده ام كه در تیرماه در بهترین فرم باشم. به همین خاطر در مسابقات شركت نكردم و قید حضور در گراندپری دوحه را هم زدم.اما در تیرماه برمی گردم، با تمام قدرت. اگر احساس پیروز شدن در من كمرنگ شده بود حالا حسابی انگیزه دارم.» عاكفیان می گوید: «با رضا دوستم. در كره با هم دویدیم. اما من هم می خواهم ركورد بزنم.»
تیرماه سال ۱۳۸۵: رضا بوعذار و محمد عاكفیان در اوج هستند. مسابقات لیگ ایران و آسیایی نزدیك است. هر دو می خواهند ركورد ۴۰۰ متر را بشكنند. قطعاً ركورد جدید عمر درازی نخواهد داشت نه ۳۲سال كه شاید سه ماه.
منبع : روزنامه شرق