یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


طلاق، در آستانه تبدیل شدن به یک بحران اجتماعی


طلاق، در آستانه تبدیل شدن به یک بحران اجتماعی
خانواده از ابتدای تاریخ تا کنون در بین تمامی جوامع بشری به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و منشا فرهنگ، تمدن ها و تاریخ بشر بوده است. همواره پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین جامعه و حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالی اش اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن موجب دور شدن بشر از حیات حقیقی خود و سقوط به ورطه هلاکت بوده است.
خانواده موثرترین عامل انتقال فرهنگ و رکن بنیادی جامعه است که در شرایط مختلف در تاثیر و تاثر متقابل با فرهنگ و عوامل اجتماعی است. انسان ها در خانواده به هویت و رشد شخصیتی دست می یابند و در خانواده های سالم و رشید به تکامل معنوی و اخلاقی نایل می شوند. خانواده عامل کمال بخشی، سکونت، آرامش و بالندگی به اعضای خویش است که در تحولات اساسی جوامع نقش عمده ای ایفا می کند.
استحکام بنیان آن همواره مورد توجه پیامبران، مصلحان اجتماعی و اندیشمندان بوده است. سلامت اجتماع در گرو ثبات و پایداری خانواده است و زوال این نهاد و پایه پیامدهای بس ناگوار را در مقیاس اجتماعی به دنبال خواهد داشت.
یکی از بزرگترین خطراتی که جامعه ما و زندگی خانواده های ایرانی را تهدید می کند، طلاق است.
هیچ عصری مانند عصر ما خطر انحلال کانون خانوادگی و عوارض سوء ناشی از آن را مورد توجه قرار نداده است و در هیچ عصری مانند این عصر عملا بشر دچار این خطر و آثار سوء ناشی از آن نبوده است.
قانون گذاران، حقوقدانان، روانشناسان و جامعه شناسان هر کدام با وسایل و امکاناتی که در اختیار دارند سعی می کنند بنیان ازدواج را استوارتر و پایدارتر و خلل ناپذیرتر سازند. آمارها نشان می دهد که سال به سال بر عدد طلاق ها افزوده می شود و خطر از هم پاشیدن و بی هویتی بر بسیاری از کانون های خانوادگی سایه افکنده است.
معمولا هر وقت یک بیماری مورد توجه قرار می گیرد و مساعی مادی و معنوی برای مبارزه و جلوگیری از آن به کار می رود از میزان تلفات آن کاسته می شود و احیانا ریشه کن می گردد، اما بیماری طلاق برعکس است.
در گذشته کمتر درباره طلاق و عوارض سوء آنان و علل پیدایش آن و به راه جلوگیری از وقوع آن فکر می کردند، در عین حال کمتر طلاق صورت می گرفت و کمتر آشیانه ها به هم می خورد. مسلما تفاوت دیروز و امروز در این است که امروز علل طلاق فزونی یافته است. زندگی اجتماعی شکلی پیدا کرده است که موجبات جدایی و تفرقه، از هم گسستن پیوندهای خانوادگی بیشتر شده است و از همین جهت مساعی دانشمندان و خیرخواهان تاکنون به جایی نرسیده است و متاسفانه آینده خطرناکتری درپیش خواهیم داشت.
طلاق در روزگار ما یک مشکل بزرگ جهانی است، همه می نالند و شکایت دارند، آنان که طلاق در قوانین شان به طور کلی ممنوع است از نبودن طلاق و بسته بودن راه خلاص از ازدواج های ناموفق و نامناسب که قهراً پیش می آید می نالند؛ آنان که برعکس، راه طلاق را به روی زن و مرد متساوی یا باز کرده اند فریادشان از زیادی طلاق ها و نااستواری بنیان خانواده ها با همه عوارض و آثار نامطلوبی که دارد به آسمان رسیده است.
افزایش طلاق در نزدیک به دو دهه در کشور ما، امری نگران کننده باید تلقی شود و آن را به عنوان یک بیماری و آسیب جدی نیز باید شناخت و این پدیده در نظام جمهوری اسلامی را هم باید امری ناپسند برشمرد؛ لذا طلاق، عرش الهی را می لرزاند پس چرا ما هر روز شاهد زلزله های مکرر و لرزش های مداوم زمین و آسمان هستیم؟!
با افزایش طلاق، یکپارچگی اجتماعی از بین رفته و روابط اجتماعی بیمار شده و روح پویایی جامعه از بین می رود. جامعه ای که درگیر طلاق است، شهروند مسوول کمتری دارد. طلاق نه تنها اثرات اقتصادی منفی بسیاری بر خانواده دارد، بلکه این اثرات در تک تک سلول های اجتماع رخنه می کند.
اسداله افشار
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید