سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

دیکته، درس اول و آخر نظام آموزشی ما!


دیکته، درس اول و آخر نظام آموزشی ما!
آری پرداختن به محفوظات و کلیشه پردازی مدارس بسیاری از دانش آموزان را تبدیل به افرادی منفعل نموده که با کمترین چالش فکری، آموخته های خود را باز پس می دهند و همچنان جای خالی آفرینندگی و ایده پردازی در نظام آموزشی احساس می شود و نمود آن را در کاهش علاقه و انگیزه دانش آموزان برای یادگیری و افت تحصیلی می بینیم و به نظر می رسد از لحاظ کیفی دانش آموزان ما از قافله خلاقیت بسیار عقب مانده اند!
آنچه به نظر می رسد بیشتر از این کمبود مهم در نظام آموزشی خودنمایی می کند، نبودن فرهنگ نو آوری و خلاقیت در مسوولین آموزشی و برنامه ریزان آموزش و پرورش است و طبیعتا با وجود ایجاد این فرهنگ است که نمی توان انتظار داشت نظام آموزشی ما بتواند انگیزه های ایده پردازی را در دانش آموزان ارتقا دهد.
بدون شک سهم عمده پیشرفت بشری در گرو ابتکارات، ابداعات و اختراعات بوده که ریشه آنها به خلاقیت بر می گردد. بدیهی است بروز این خلاقیت از اوان دوره یادگیری یعنی دانش آموزی در مدارس آغاز می شود در حالی که در مدارس ما کمتر فرصتی برای شکوفا شدن استعداهای خلاق دانش آموزان وجود دارد تا جایی که دانش آموزان گاهی با دادن یک پاسخ متفاوت و یا روشی نو با مخالفت صریح معلم خود روبه رو و یا به عنوان دانش آموزی تنبل و بی توجه به کلاس معرفی می شوند.
با وجود اینکه جای خالی این عنصر مهم در نظام آموزشی به وضوح دیده می شود در برنامه ریزی مسوولان این بعد مهم آموزش به صورت یک نماد در کنار برنامه های نظام آموزشی جای گرفته و تاکنون هیچ برنامه جدی برای تعیین یک کارشناس خلاق یا برای گنجاندن آن در کتب درسی و یا شیوه تدریس معلمین در نظر گرفته نشده است.
با وجود سپری شدن ۴ ماه از سال تحصیلی و اعلام ضرورت تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش که البته همگان را نیز به کمک طلبیده است باز هم باید چشم انتظار اجرای آن در گذر سال های متمادی باشیم و این که آیا در این طرح بزرگ تحول بنیادین در نظام آموزشی تغییر و تحول از کتب درسی و معلمین و مسوولان آموزشی شروع می شود؟ چرا که ایجاد تفکر خلاق در دانش آموزان وجود معلم خلاق را می طلبد و این امر میسر نمی شود مگر اینکه اجازه گستردگی عمل به معلمان داده شود و همینطور انتخاب معلمین نه تنها در داشتن صلاحیت علمی بلکه در کنار آن داشتن مهارت ایجاد تفکر خلاق و بروز علاقه در دانش آموزان نیز منظور شود. برای کنکاش و جستجو در این مساله که مسوولین و متولیان این امر چقدر به این موضوع می پردازند و در کجای طرح تحول بنیادین جای خالی خلاقیت پر خواهد شد و سهم کتب درسی در زمینه خلاقیت چقدر است با مدیر کل دفتر برنامه ریزی تالیف کتب درسی گفت و گو کردیم. علی ذوعلم گفت: یکی از رویکردهای اساسی ما در برنامه ریزی کتب درسی زمینه سازی برای بروز خلاقیت و تقویت آن و بروز یادگیری مشارکتی است که در نظر داریم به عنوان یک رویکرد اصلی در طرح تحول بنیادین بگنجانیم، بدین صورت که آموزش به گونه ای باشد که به صورت مشارکتی بحثی را معلم مطرح کند و دانش آموزان به آن بپردازند و متقابلا بحثی را دانش آموز مطرح کند و معلم به آن بپردازد.
از دید من نیز اساسا آموزش بدون تفکر و بدون اینکه توانمندی ها شکوفا شود و فقط به ارائه مطلب پرداخته شود آموزش نیست و مطمئنا آموزش و محفوظات بسیار غلط است ولی تلاش این است که در تمام کتب درسی بحث خلاقیت را اعمال کنیم و معتقدیم می تواند سهم آموزش و پرورش خیلی بیشتر از این باشد به شرط اینکه زمینه های آن نیز فراهم باشد. شما می دانید که ما در مدارس محدودیت زمانی داریم که این خود مانع اساسی است. از سویی تعامل بین خانه و مدرسه نیز موضوعی است که توجه بیشتری می طلبد و در این مورد رسانه ها می توانند نقش مهمی ایفا کنند، یعنی تقویت خلاقیت تنها در گرو کتاب تحصیلی نیست بلکه فضای آموزشی، خانواده و سایر زمینه های اجتماعی و فرهنگی نیز وجود دارد که می تواند به توسعه خلاقیت کمک کند.
مدیر کل دفتر برنامه ریزی و تالیف کتب درسی اضافه کرد: خلاقیت بحث بسیار گسترده ای است و نیاز به پژوهش دارد و اینکه در حال حاضر چه سهمی از کتب درسی به این موضوع اختصاص می یابد نیاز به کارشناسی بیشتری دارد، اما ما امیدواریم که با بحث طرح تحول بنیادین در مدارس زمینه خلاقیت را فراهم کنیم و قطعا معلمان و دبیران ما از طرفی باید مهارت های انگیزش و ایجاد خلاقیت را دیده باشند و از طرفی مجالی برای آن باشد.
ذوعلم در پاسخ به این پرسش که اجرایی شدن این طرح چقدر طول خواهد کشید، گفت: این طرح تا پایان سال آینده به پایان می رسد و اجرای آن نیز ۲ تا ۷ سال زمان می طلبد، چرا که برای این گونه طرح ها ۱۰ تا ۱۵ سال زمانی است که معمولا باید صرف شود تا طرحی نهادینه شود.
مرضیه عسگر زاده کارشناس مسوول روابط عمومی معاونت آموزش عمومی و مشاور امور زنان در آموزش و پرورش نیز در این زمینه گفت: برای این کار نیازمند آنیم که مولفه های تاثیر گذار را شناسایی کنیم که در تدوین سند ملی برنامه آموزش و پرورش، سازمان پژوهش به دنبال این برنامه هست و اقدامات خوبی هم انجام گرفته ولی هنوز در مرحله انجام است و در کنار آن سیاست ها مبنی بر این است که بازنگری در دوره پیش دبستان و دبستان صورت گیرد.
عسگرزاده در خصوص سهم خلاقیت در آموزش اظهار داشت: هیچ آماری در این زمینه موجود نیست اما به نظر من بچه ها با توجه به فضای موجود در مدارس و مورد توجه قرار دادن فضای غیر رسمی در مدارس امکان بروز خلاقیت دارند، به همین دلیل برای ایجاد چنین فضایی ما موظف به بازنگری های زیادی هستیم ولی این امر نمی تواند سریع اتفاق بیفتد. البته ایجاد انعطاف در کتب درسی حدودا ۲ سال است که پایه گذاری شده ولی انجام آن هنوز ابلاغ نشده است، از طرفی برای ایجاد انعطاف ما بحث خدمات راهنمایی مشاوران و معلمان را داریم که دفتر آموزش و پرورش راهنمایی ما در تلاش است معلمان را ارتقا دهد و شورای دانش آموزی در هر مدرسه نیز یکی از محل های بروز خلاقیت در دانش آموزان است.
وی در ادامه تصریح کرد: تا زمانی که فرصت تجربه و خطا را باز نگذاریم همراه با نظارتی که از محدوده فعالیت بچه ها بیشتر نشود امکان بروز خلاقیت ایجاد نخواهد شد و برای بروز آن ما نیازمند یکپارچه سازی در مدرسه دانش آموزان هستیم و برای این یکپارچه سازی همراه با مولفه های نیروی انسانی، کتب درسی و بازنگری که باید صورت بگیرد می توانیم فضای بیشتری برای بروز خلاقیت در دانش آموزان ایجاد کنیم.
یک کارشناس مسایل اجتماعی در نقد نظام آموزشی کنونی حاکم در مدارس گفت: در بحث ایجاد تغییر و تحول در نظام آموزش و پرورش یکسری عوامل به صورت شبکه ای دخیل است که هر خانه ای از شبکه متعلق به یک آیتم است، بخش دانش آموزی، بخش والدین، بخش کتب درسی، بخش نمره، بخش پرسش و پاسخ، بخش معلم که این مولفه ها همه با هم یک شبکه آموزشی را می سازند در نتیجه برای ایجاد هر تغییر ناگزیر باید تغییر این نظام و تغییر در کل این شبکه باشد و تا زمانی که نظام حاکم در مدرسه نمره است و تا وقتی که نظام آموزشی مبتنی بر متکلم وحده است نه نظام گفت و گو، یعنی یک نفر به عنوان معلم می گوید و تعدادی دانش آموز هم شنونده اند و تا زمانیکه نظام، نظام دیکته ای است و تا وقتی که معیار اصلی نه تنها معلم بلکه برای والدین هم نمره ۲۰ است، نمی توانیم نو آوری ، ایده پردازی، خلاقیت و ترویج تفکر خلاق در دانش آموزان را تصور کنیم، چرا که دانش آموز برای اینکه نمره بیشتری کسب کند خودش را ملزم می کند هر چه بیشتر به محفوظات وابسته شود.
لیلا لطفی در ادامه افزود: البته مدتی است که در نظام آموزش و پرورش در مقطع ابتدایی موضوع تازه ای مطرح است که به جای ارزیابی با نمره ، نظام ارزشیابی، توصیفی و کیفی شده اما در طول زمان باید یکسری شاخص ها و معیارها به معیارها و شاخص های درسی اضافه کنیم و به این نتیجه برسیم که این دانش آموز نمره اش ۲۰ است نه اینکه فلان درس دانش آموز نمره اش ۲۰ است یعنی در واقع باید خود دانش آموز ارزیابی شود نه محفوظات متکی بر کتاب درسی او !
حال بحث نظام آموزشی ما این است که باید با رویکرد ایجاد خلاقیت دست روی تک تک دانش آموزان گذاشته و آنها را از نظر فکری کالبد شکافی کنیم که هر دانش آموز در چه وضعیتی قرار دارد، چه بسا با کشف استعدادی خاص در یک دانش آموز سهم او را از موضوعی که فرد مستعد آن است بیشتر کنیم و بیشتر بپرورانیم نه اینکه برای استعداد ویژه او و سایر استعدادهایش ارزش یکسانی قائل شویم.
این کارشناس در ادامه تصریح می کند: گروه های دانش آموزی را تفکیک نمی کنیم، در حالی که نکته بسیار مهم در نظام آموزشی ما این است که ما در کلاس های درسی سه گروه دانش آموز داریم که گروه اول گروه متوسط هستند و گروه دوم دانش آموزانی که دچار مشکل و عقب ماندگی درسی نسبت به بقیه اند، یعنی یک گروه که ضریب هوشی پایین دارند و گروه دیگر که ضریب هوشی بالایی نسبت به سطح کلاس دارند و چه بسا آن دسته که ضریب هوشی بالایی دارند آسیب بیشتری می بینند چرا که همسو با نظام آموزشی حاکم در کلاس نیستند و آنچه مهم است این است که معلم باید بداند که با ۳۰ نفر دانش آموز روبه رو نیست بلکه با ۳۰ نفر انسان طرف است که هر کدام ضریب هوشی ، استعداد و شرایط کاملا متفاوت آموزشی دارند و نکته دیگر این است که معلمان ما نمی دانند چگونه عمل می کنند و به تصور من این است که معلمان ابتدایی ما باید حداقل تحصیلاتشان فوق لیسانس باشد و حتما معلمانی که در مقطع ابتدایی تدریس می کنند باید به اندازه یک کارشناس علوم تربیتی اطلاعات داشته باشند و باید معلمان ابتدایی ما دو برابر حقوق سایر مقاطع تحصیلی را بگیرند، چرا که پایه ریزی و کشف استعدادها و خلاقیت بچه ها از همان مقاطع اولیه شکل می گیرد، پس نیازمند سرمایه گذاری بیشتری است. این کارشناس در ادامه اظهار داشت: باید سیستم نوینی طراحی شود که مستلزم آن است که همه عوامل را با هم ببینیم، هم روی اولیا کار کنیم و هم روی معلمان، هم روی ساختار آموزش و پرورش، یعنی همه باید متناسب و هم سطح با هم تغییر کنند.
اما آیا تا به حال آموزش و پرورش یک نظرسنجی واقعی و یک تحقیق میدانی از اولیا انجام داده و آیا تا به حال از والدین نظرسنجی شده که آیا شما نظام آموزشی را مطلوب می دانید یا نه ؟
آیا از کسانی که به عنوان مصرف کننده و تولید کننده در خیل این جامعه چند میلیونی هستند نظرسنجی ای شده و آسیب شناسی از چرایی مشکلات و اینکه مردم چه می خواهند یا حتی خود دانش آموزان چه می خواهند و چه اعتقادی در این زمینه دارند؟ این نظرسنجی و آسیب شناسی می تواند آغازی باشد برای تحول در نظام آموزشی ما.
شبنم عزیزی
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید