پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


کارگردان از موسیقی فیلم می‌گوید


کارگردان از موسیقی فیلم می‌گوید
● موسیقی، موسیقی است
فیلم «دیوار» در سینمای محمدعلی طالبی و البته در سینمای ایران اتفاق مهمی محسوب می‌شود. این فیلم ترکیبی سنجیده از ساختار رئالیستی و ساختار فانتزی است در پس زمینه تصاویر جامعه‌ای را نشان می‌دهد که مشکلات بسیاری در آن وجود دارد. مشکلات مادی و اقتصادی بسیاری که زندگی آدم‌های اجتماع را دستخوش تاثیرات و گاه خسارات جبران‌ناپذیری می‌کند. در عین حال در فوروارد فیلم تصاویر قصه‌ای را می‌بینیم که اگرچه در ارتباط با موضوعات مطرح شده در پس زمینه قرار می‌گیرند اما ساختاری فانتزی دارند. این درهم آمیزی که مفاهیم و بیان روایی قصه را مستقیما متغیر می‌سازد بر اجزا مختلف فیلم هم تاثیر گذاشته و آن‌ها را به عنوان تجربه‌ای نو به مخاطب ارایه می‌دهد؛ فاکتورهایی همچون بازیگری، فیلمبرداری، دکوپاژ، میزانس و حتی گریم.
در این بین موسیقی به دلیل فضای به خصوص این فیلم، نقشی دوگانه را به عهده دارد. نقشی که به واسطه این فضا به همان ترتیب سنجیده و فکر شده ظهور یافته است. آهنگساز این فیلم در ارتباط تنگاتنگ با کارگردان و صداگذار ترکیبی از موسیقی فیلم، خلق کرده که به خودی خود زنجیره‌ای منطقی برای ایجاد پیوندی محکم بین اجزا فیلم به حساب می‌آید.
دستاورد چنین خلقی را در گفتگو با کارگردان این فیلم و نگرش ایشان به موسیقی فیلم به تحلیل نشسته‌ایم که امید می‌رود مفید واقع شود.
&#۱۳۳; شکل و فرم کارهای سینمایی شما به عنوان فیلمسازی که دغدغه‌های اجتماعی، تم اصلی نگاه و زاویه دیدش به موضوع است، ساختار به خصوصی را پدید می‌آورد که با وجود غالب بودن جنبه‌های رئالیستی، رئالیست، قلمداد نمی‌شود. در حقیقت بینابین قرار گرفتن این ساختار از وجود مختلف کلیت اثر را متاثر ساخته و به هر یک قالبی دیگرگونه می‌بخشد. در این راستا موسیقی فیلم در آثار شما نیز کاربرد و فرم متفاوتی به خود گرفته و از شکل معمول خارج شده و به آمیزه‌ای از صدا و موسیقی بدل می‌شود. آمیزه‌ای که ملودی، افکت‌ها را نیز به کار گرفته و ترکیبی نو حاصل می‌کند. نگاه و ذهنیت شما نسبت به موسیقی و کاربرد آن در فیلم چگونه تشریح می‌شود؟
توضیح شما کاملا مناسب و کافی بود. در حقیقت من از موسیقی برای فضاسازی و انتقال حسی به خصوص به مخاطب استفاده می‌کنم. در این خصوص اصولا با آهنگسازهای مشخصی کار کرده‌ام. با کسانی چون «محمدرضا درویشی» یا «علیقلی». در فیلم «تو آزادی» برای موسیقی این فیلم با توجه به ساختار و قصه از موسیقی خیابانی بهره گرفتم. همان سازها و همان نوازندگی که بعضا در خیابان‌ها به نواختن مشغول هستند و همه ما دست کم یک بار آن‌ها را دیده‌ایم. برای راهنمایی هم از نوازندگان متوسط استفاده شد چون حتی در برخی لحظات فالش بودن این سازها به لحاظ مفهومی برایمان مفید بود. یادم هست موسیقی این فیلم داوران جشنواره‌ای که در یونان برگزار شد را به شدت جذب کرد. برخی از ایشان معتقد بودند موسیقی این فیلم شباهت زیادی به موسیقی فیلم‌های فلینی دارد.
▪ این تشابه را از چه نظر مطرح می‌کردند؟
ـ به لحاظ فضایی که این موسیقی خلق می‌کرد. در واقع آن‌ها معتقد بودند نوع موسیقی که اجرا می‌شود و حضور آکاردئون‌نواز در صحنه در به وجود آمدن این فضا بسیار موثر بوده است. دوستی این فضا را این‌طور توصیف می‌کرد که حضور سازهای ناکوک و بی‌نظمی در نوازش این آهنگ‌ها شباهت خاصی با زندگی این بچه‌ها دارد و این هماهنگی و تشابه، خلق این صحنه را بسیار تاثیرگذارتر کرده است.
نمی‌دانم برای این فیلم شما ضبط استودیویی داشته‌اید یا نه، اما اگر هم ضبط استودیویی داشته‌اید به شکلی از افکت‌ها استفاده شده که به زنده بودن فضای موسیقیایی فیلم بعد خاصی بخشیده است.
ضبط استودیویی هم داشته‌ایم اما با همان سازهای ناکوک و نوازندگان خیابانی. افکت‌ها هم به منظور شنیده شدن موسیقی، پنهان یا نادیده گرفته نشده‌اند. در واقع کاملا حساب شده از افکت‌ها استفاده شده به طوری‌که گاه افکت‌ها به عنوان نت تزیین به کار گرفته شده‌اند. متاسفانه به موسیقی نگاه درستی نمی‌شود. در سینمای ما بعضا موسیقی وظیفه پر کردن فضاهای خالی را دارد. تحلیل نداریم. موسیقی به کار تحقیقی احتیاج دارد. باید همه اجزا موسیقیایی فیلم متناسب با دیگر اجزا فیلم انتخاب شود. البته در سینمای ما هم هستند کسانی که مدت‌ها وقت صرف تحقیق و خلق یک موسیقی می‌کنند اما متاسفانه جشنواره‌های ما که همیشه شیفته اسم‌های آشنا بوده این تلاش‌‌ها را نادیده گرفته‌اند. در فیلم «دیوار» اگر توجه کرده باشید یا یک بار دیگر با تمرکز روی موسیقی و صدا فیلم را تماشا کنید به وضوح خواهید دید و خواهید شنید که در صحنه‌های «دیوار» هم‌زمان با موسیقی و یا حتی به طور مستقل و بین فواصل صداهایی می‌شنوید که شاید در نظر اول هیچ ارتباطی با موسیقی نداشته باشند. صداهایی مانند صدای کمان یا صداهای دیجیتالی دیگر اما این صداها در ایجاد فضای مورد نظر و انتقال آن به مخاطب به دقت موثر است. فضاسازی در یک فیلم گام موثری در برقراری ارتباط با مخاطب محسوب می‌شود و از نظر من بسیار مهم است. موسیقی تاثیر شگرفی در این راستا دارد و من نمی‌توانم بدون تحقیق و بررسی تاثیرات شنیداری از آن استفاده کنم.
▪ در فیلم «دیوار» شما حتی از صدای موتورسیکلت هم استفاده موسیقیایی می‌کنید.
ـ دقیقا! صداگذار این فیلم، آقای «امیر قاسمی»، با دقت روی تمام این جزئیات کار کردند. حتی در صحنه‌هایی صدای موتورسیکلت اکو یا کند و تند می‌شود. لحظه لحظه صحنه‌های «دیوار» با دقت و توجه خاصی کار شده است. چه از نظر بازی و چه از نظر فیلمبرداری، نورپردازی و موسیقی.
▪ همان‌طور که اشاره کردید در سینمای ایران موسیقی اصولا جایگاه خود را پیدا نکرده و گاه صرفا برای سر کردن صحنه‌ها به کار گرفته شده است. رابطه دراماتیک موسیقی با مخاطب از نظر شما در سینما چگونه بررسی می‌شود.
ـ همان‌طور که اشاره کردم موسیقی به دلیل قدرت تاثیرگذاری بر مخاطب و شنونده‌اش یکی از مهم‌ترین ابزار انتقال حس و فضاسازی در یک اثر دراماتیک مانند فیلم است. امروزه حتی برای یک فیلم پلیسی ساده یا یک ملودرام معمولی از نوعی موسیقی فکر شده استفاده می‌شود که سطح کیفی کلیت اثر را به مناسب‌ترین شکل ممکن بالا می‌برد اما چون این فرم کار در ایران کمتر انجام می‌شود و موسیقی صرفا به عنوان یک صدای موزون سنجیده می‌شود و به قول شما هیچ جایگاه دراماتیکی برای آن در نظر گرفته نمی‌شود، من هم ترجیحا در فیلم‌هایم کمتر از موسیقی استفاده می‌کنم!
▪ این به آن نگاه رئالیستی شما هم مربوط می‌شود؟
ـ خیر! من برای انتقال این مفاهیم به موسیقی نیاز دارم اما چون موسیقی درخور این مفاهیم ساخته نمی‌شود به ناچار حجم موسیقی در فیلم‌هایم را کمتر می‌کنم. اگر به فیلم «افسانه ۱۹۰۰» توجه کرده باشید تاثیر «نوستالژیای» موسیقی را در این فیلم به طور شگرفی خواهید دید. همین‌طور آثاری مانند «سینما پارادیز» و «یا روزی روزگاری آمریکا» که به راحتی می‌توان گفت اگر موسیقی این فیلم‌ها حذف شود بخش قابل توجهی از قدرت تاثیرگذاریشان را از دست می‌دهند. ما پیش از هر چیز باید این واقعیت را دریابیم که موسیقی، موسیقی است نه مجموعه‌ای از صداهای موزون، موسیقی تعریف دارد و نمی‌توان از کنار آن بی‌توجه گذشت. موسیقی به درک احتیاج دارد و برای رسیدن به موسیقی مطلوب، عشق، درک، حس، شناخت و تفکر نیاز است.
مرتضی محمدیان
منبع : سایت تخصصی موسیقی ریتم