شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


آنچه خوشایند است


آنچه خوشایند است
● دفترهای تئاتر
چندان خوشایند نیست، اما مجله خصوصی درباره تئاتر در ایران پا نمی گیرد. تجربه انتشار مجله «هنرهای نمایشی» در بخش خصوصی موفق نبود. مجله «پرونده تئاتر» هم بعد از چندی متوقف شد و حالا تنها مجله ای كه در حوزه ادبیات نمایشی منتشر می شود و به بخش خصوصی تعلق دارد «سیمیا» است. (كه برایش طول عمر آرزو می كنیم) مجله های دولتی هم دوتایی هستند: صحنه و نمایش كه این دو هم گرفتار بالا و پایین های مدیریتی هستند. از عوض شدن رئیس جمهور تا رئیس مركز هنرهای نمایشی و رئیس حوزه هنری می تواند بر روند انتشار این مجله ها اثر بگذارد.روزنامه ها هم به اكراه یا به اجبار یا از سرپز روشنفكری چند صفحه ای را در ماه به هنر تئاتر اختصاص می دهند. این چند صفحه هم معطوف به گفت وگو با كارگردانان و بازیگران یا یادداشت هایی درباره نمایش ها می شود. به این ترتیب، مقالاتی كه قاعدتاً باید درباره نمایش چاپ شوند نه برای روزنامه جذاب هستند و نه آنقدر طولانی هستند كه كتاب مستقلی شوند، جای مشخصی برای منتشر شدن ندارند.
حمید امجد نمایشنامه نویس و كارگردان تئاتر از مدیران انتشارات نیلا است و در این انتشاراتی مجموعه ای را هدایت می كند به نام «دفترهای تئاتر». این مجموعه در واقع پاسخی است به نیازی كه در نشریات موجود پاسخ داده نمی شود.در آخرین روزهای سال ۱۳۸۴ پنجمین دفتر از این مجموعه منتشر شد. در این مجموعه، كه حدود صد صفحه است، مقالاتی از بهرام بیضایی، حمید امجد، فرهاد مهندس پور، مهدی فتوحی، محمد چرم شیر، حمید احیا و جسی مك كینلی (با ترجمه بابك تبرایی) چاپ شده است.یكی از جذاب ترین (و شاید ژورنالیستی ترین) نوشته های این دفتر متنی از محمد چرم شیر است كه در واقع نامه ای است خطاب به محمد رحمانیان (دوست و همكار كارگردان و نمایشنامه نویسش). در این نامه چرم شیر درددل با رحمانیان را بهانه ای برای مرور متون نمایشی كرده است. گزارشی از نوشته های جوانان می دهد، آنهایی را كه خوب می نویسند نام می برد، ایرادهای نسل جوان را می شمرد و سه نمایشنامه ای را كه خوانده و لذت برده، معرفی می كند و از شرایط امروز تئاتر (كه می نویسد پیشتر هم همین بوده) گله گذاری می كند.
«محمد عزیزم
برای من همیشه این نكته جای فكر كردن بوده كه چرا این روزها از شكسپیر تا دیوید مامت و از محمد رحمانیان و حمید امجد و علیرضا نادری و جلال تهرانی... تا بهرام بیضایی و اكبر رادی هیچ كدام الگوی نوشتاری این نویسندگان جوان و نوشته هایشان نیستند. تو نوعی بی اعتمادی در این جوان ها نمی بینی؟ من علت آن را همین زندگی آوار زده می دانم. وقتی همه در رد یكدیگر دهان باز می كنند و بی محابا در مذمت هم سخن می گویند، تكلیف آن جوان نویسنده چیست جز كه نه به الگوها، كه فقط به خودش رجوع كند؟ وقتی قرار است در ۹ماه كاری، حدود ۱۲۰ نمایش در چند تالار محدود یك ساختمان به صحنه برود، چاره ای نیست جز دریدن گلو. در این حمام خون تنها چیزی كه به ذهن می آید همین است: كلاه خودت را بچسب. به هیچ كس اعتماد نكن. به هیچ كس تكیه نكن. تو در این جهان تنهای تنهایی.»
باقی مقاله های «دفترهای تئاتر» نوشته هایی تخصصی درباره تئاتر است. فرهاد مهندس پور در مقاله ای با عنوان «گفت وگو و جست وجو _ جست وجو و گفت وگو» به زبانی روان درباره تفاوت های فكری آثار كلاسیك و مدرن ادبیات نمایشی نوشته است.مقاله بهرام بیضایی نیز درباره تعزیه «عباس هندو» است. بیضایی نوشته، این تعزیه ۴۰سالی است خوانده نمی شود. بیضایی در لابه لای متن، بخش هایی از نسخه های موجود این تعزیه را چاپ كرده است.در دومین بخش از مقاله «بازی های زنانه» مهدی فتوحی بازی چوپانی اهالی سمنان را معرفی می كند و یك تكه گفت وگوی آهنگین نیز از سمنان آورده است.
حمید امجد كه پیش از این پژوهش هایی درباره نمایش در عصر قاجار انجام داده و به صورت كتاب چاپ كرده بود (تیاتر قرن ۱۳) در پنجمین «دفترهای تئاتر» مقاله ای با عنوان «درآمدی به درام عصر رضا شاهی» نوشته است.
حمید احیا نیز نگاهی دارد به نمایش «فرزندان هراكلس» با اجرای «پیتر سلارز» و آخرین مطلب نیز گزارشی از گفت وگو با مارتین مك دوناف نمایشنامه نویس است كه بابك تبرایی ترجمه كرده است.
(با آثاری از حمید امجد، بهرام بیضایی، محمد چرم شیر و...)
به كوشش ژیلا اسماعیلیان
سام فرزانه
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید