شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


تصویر واقعی جنگ ویتنام


تصویر واقعی جنگ ویتنام
فضای فیلم سازی و دنیای تصویر این روزها در هالیوود، کاملا خونین و جنگ آلود است. فضای تاریکی که سرشار است از ترس، خفقان، خیانت و جاسوس های تعلیم دیده. حتی برجسته ترین و برگزیده ترین آثار روز سینمای جهان به واقعیت تلخ جنگ و حواشی اش می پردازد، درست است که اکثر این سینمایی ها در پایان و نهایت امر، پیامی ضد جنگ را القاء می کند اما تاثیر تاریکی و دردناک بودنش همچنان به قوت خودش باقی است.
در این بازار تجاری و مصور فیلم های جنگی ما نیز ترجیح دادیم یکی از عظیم ترین پروژه ها و پیچیده ترین روایت جنگی را معرفی کنیم: اینک آخرالزمان ساخته فرانسیس فورد کاپولا یکی از آثار ماندگار و خاص دنیای تصویر و هنر هفتم است که به طور تکان دهنده ای به جریان جنگ ویتنام می پردازد.این سینمایی به طور واضح و مشخص فضای واقعی و حس و حال و جنس اصلی ویتنام را به تصویر کشیده است.این فیلم اثری است حیرت آور و موفق؛ صحنه های حمله رعب آور هلی کوپترها و بمباران های پی در پی و وحشتناک تصاویر و صحنه هایی فراموش نشدنی، ترسناک و پر فراز و نشیبی از حقایق بی رحمانه جنگ به تصویر کشیده است.اینک آخرالزمان محصول سال ۱۹۷۹ می باشد و اقتباسی از کتاب قلب تاریکی می باشد که به بهترین نحو به مشکلات روحی و روانی سربازان ویتنام می پردازد.
● خلاصه داستان:
به سروان ویلرد (مارتین شین) که تا به امروز به اندازه کافی از خشونت ها و بی رحمی های غیر انسانی جنگ لطمه خورده است ماموریت داده می شود تا سرهنگ والترکروتز (مارلون براندو) قهرمان جنگی را پیدا کند و بکشد.این وظیفه سرآغاز تحولات و اتفاقات زیادی می شود که نوعی رفتن به گوشه های پنهانی و تاریکی های وجود بشر است. در پایان نیز ویلرد با سلحشور دیوانه در مخفی گاهش ( جایی که پیروانش او را ستایش می کنند) روبه رو می شود و سپس در حالی که بومی های منطقه گاوی را قربانی می کنند، ویلر نیز کورتز را می کشد.جالب است بدانید: این پایان و تقابل کشتن گاو با قتل کورتز ایده ای بوده که همسری کاپولا (بعد از دیدن صحنه کشتن احشام توسط بومی ها) به او پیشنهاد داده است.کاپولا ایفای نقش اصلی و اول (ویلرد) این سینمایی را به آل پاچینو، جیمزکان، جین هکمن جک نیکلسون و کلینت ایستوود پیشنهاد کرد و همه آن ها عذر خواستند.
سال ها بعد ایستوور اظهار داشت: که این نقش را به این خاطر رد کرده، که حدس زده نقش آفرینی او باعث خواهد شد که از همان ابتدا،پایان فیلم مشخص باشد و مخاطب بفهمد که بالاخره ویلرد می تواند کورتز را بکشد و این کار از شروع پایان محتوم فیلم مشخص است و مخاطب فقط بی صبرانه لحظه شماری خواهد کرد که چه وقت ویلرد این کار را خواهد کرد و مطمئنا این اتفاق بخش اعظم جذابیت فیلم را از بین می برد.
● حاشیه های بازی مارلون براندو: (قدرت و غرور: دو برادر هم زاد)مارلون براندو: هنوز هم به عنوان نمونه ای از نبوغ بازیگری و خارق العاده بودن در دنیای تصویر مثال زدنی می باشد اما او متاسفانه در اینک آخرالزمان نه تنها خوب نبود بلکه به بچه ای لجباز و لوس در امر بازیگری بدل شده بود.براندو در حالی که پیشاپیش یک میلیون دلار از کاپولا گرفته بود ولی به علت غرور بی جایش سر فیلم برداری نیامده و مدام نیز کاپولا را تهدید می کرده که پروژه را ترک خواهد کرد و پول را هم پس نخواهد داد و در پی این تهدیدها کاپولانیز به کارگزار براندو پیغام داده که برایش اهمیتی ندارد و اگر نتواند با او کار کند از جک نیکلسون در این نقش استفاده می کند. (بعد از کلی پیغام جناب براندو متوجه شده کاپولا شخص مناسبی برای فخر فروشی نیست در پی همین کشف ناگریز و دست از پا درازتر به پروژه بر می گردد) براندو در حالی به کار بر می گردد که ۵۰ کیلو اضافه وزن داشته و با جسارت بی اندازه اش، اعتراف می کند که نه فیلم نامه را خوانده و نه حتی کتاب قلب تاریکی را.بعد از این همه درد سر وقتی هم فیلم نامه را می خواند، حاضر نمی شود طبق آن کار کند (به این می گویند بازیگر پر درد سر)
پس از روزها جر و بحث و دعوا سر تک تک دیالوگ ها، بالاخره سر بداهه پردازی ها و جولان دادن بر اساس همان دیالوگ ها توافق می شود و در نهایت برپایه خواسته براندو، در سایه روشن از او فیلم برداری می شود (حتما نمی خواسته هیکل و شکم گنده اش تو ذوق بزند)
● و اما جذابیت های حاشیه ای این سینمایی پیچیده:
۱) فیلم برداری این سینمایی کیلومترها ادامه داشته و به غیر از چند مکان مشخص لوکیشن خاص و معلومی نداشته است، زیرا کاپولا نمی دانسته دقیقا چه داستانی را می خواهد تعریف کند و چه طور باید تمامش کند.
۲) کاپولا در بروشورهای تبلیغاتی فیلمش می نویسد: وحشت کرده بودم مبادا فیلم زیاد طولانی شود و زیادی عجیب و غریب.
۳) مارتین شین بازیگر ویلرد آن قدر نقشش را جدی گرفته و برای ایفای آن تمرین کرده و زحمت کشیده است که در حین فیلم برداری سکته می کند، اما خوشبختانه پس از مدت کوتاهی استراحت دوباره به پروژه بر می گردد.
۴) وقتی مارتین شین سکته می کند، کاپولا آن چنان نگران قطع حمایت استودیو و پخش کننده ها بوده که صدای مشکل جسمی مارتین را در نیاورده و در توضیح بستری شدن او در بیمارستان گفته است که وی به خاطر گرمازدگی به این روز افتاده است.
۵) دولت فیلیپین از کاپولا خواسته بود تا پس از پایان فیلم برداری، قرارگاه کورتز را ویران کند.کاپولا از منفجر کردن آن، فیلم می گیرد و مصمم می شود آن را در پایان بندی فیلم استفاده کند.
۶) این طور که مشخص است دولت فیلیپین و رئیس جمهور وقت (مارکوس) خیلی خوب با گروه و پروژه همکاری کرده است، او برای صحنه حمله های هلی کوپترها، خلبان ها و هلی کوپترهای کشور فیلیپین را در اختیار گروه قرار داده است و گاهی اوقات که به آن ها برای جنگ های داخلی احتیاج داشته، هلی کوپترها را پس گرفته و دوباره با خلبانی مطلع از جریان فیلم آن ها را به گروه پس می داده است.
۷) ابتدا فیلم برداری شش هفته برنامه ریزی شده بود ولی در نهایت ۱۶ ماه طول کشیده است.
۸) کشتن گاو در صحنه پایانی فیلم (توسط بومی ها) واقعی می باشد.
۹) کاپولا بدون در نظر گفتن شرایط جوی، در فصل باران تصمیم به فیلم برداری در فیلیپین گرفته که منجر به نابودی کامل دکورها طی طوفانی شدید می شود.
۱۰) آن طور که والتر مرچ تدوین گر اینک آخرالزمان بیان کرده، تدوین این سینمایی دو سال طول کشیده است.بعد از بیان سختی ها و دشواری های این پروژه کاملا روشن است که ساختن این سینمایی با پیچیدگی ها و ناگواری های زیادی همراه بوده است: سکته مارتین شین، انتخاب مناطقی که از لحاظ سیاسی و جوی دچار مشکلاتی می باشد برای فیلم برداری، بهانه گیری های مارلون براندو و ...ولی هیچ کدام از این دشواری ها از شکوه و عظمت فیلم کم نکرده و بلکه آن را چشم گیرتر و درخشان تر کرده است.و اما کارگردان:فرانسیس فورد کاپولا بعد از ساخته شدن پدرخوانده در سال (۱۹۷۲) اینک آخرالزمان را ساخت. او در مورد این فیلمش اظهار کرده که اینک آخرالزمان درباره ویتنام نیست، بلکه خود ویتنام است.شکی نیست که کاپولا فیلمی عالی، فراموش نشدنی و از لحاظ تصویری، نفس گیر ساخته است.کاپولا از آن آدم هایی نیست که سنگ های کوچک را بردارد و فیلم سازی های کم ارزش او را راضی کند.جالب است بدانید او برای تهیه این فیلم هر چه دارایی داشته فروخته و روی این پروژه سرمایه گذاری کرده است.البته لطمه ای که از لحاظ روحی خورده است از همه چیز شدیدتر و غیر قابل تحمل تر بوده است.به قول خودش بارها در جریان فیلم برداری قصد خودکشی کرده است.
کنار آمدن با براندوی دم دمی مزاج و طوفان شدید منطقه از دیگر مشکلات این پروژه بود که به نوعی مزید بر علت و نمکی بر زخم کاپولا بود، او که از ابتدا با خودش و چگونگی پایان فیلمش درگیر بوده دیگر تحمل مسائل حاشیه ای را نداشته است.(شما تصور کنید و قضاوت کنید: در حالی کار می کنیم که پایان فیلمتان را نمی دانید، دستاورد تمام زندگیتان را در این پروژه سرمایه گذاری کرده اید، یک بازیگر بدعنق و بهانه گیر دارید که به علت شهرتش، به خودش اجازه می دهد فیلم نامه را عوض کند، طوفان شدید تمامی دکورها را از بین می برد و شما باید دوباره سرمایه گذاری کنید و دکور بسازید، یکی از بازیگرانتان (نقش اصلی) در روند فیلم برداری سکته می کند و ....کاپولا در جریان فیلم حدود ۵۰ کیلوگرم لاغر می شود (و در مقابل براندو ۵۰ کیلوگرم اضافه وزن پیدا می کند)این مشقت ها و سختی های پیچیده کاپولا را ترغیب به ساخت فیلمی به نام قلب های تاریکی: آخرالزمان یک کارگردان در سال ۱۹۹۱ می کند، این فیلم مستندی است از وقایع نگاری پشت صحنه فیلم (اینک آخرالزمان).
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید