شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
درنگی در مناجات شعبانیه
مناجات شعبانیه از دعاهای بلند حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام است و در روایات آمده که همه ائمه طاهرین نیز آن را میخواندهاند. این مناجات را عمدتاً در طول ماه شعبان میخوانند و مضامین والای عرفانی آن، جانها را آماده ورود به ماه مبارک رمضان میگرداند. این مناجات در جلد ۹۱ بحار الانوار، کتاب الذکر و الدعاء به روایت ابن خالویه نقل شده و آنچه در پی میآید، ترجمه شیوای استاد کریم زمانی شارح مثنوی معنوی مولوی از این دعای شریف است که در کتاب <زبده مفاتیح الجنان> چاپ انتشارات اطلاعات آمده است.
خداوندا، برمحمد و خاندان محمد درود فرست و آن دم که تو را خوانم، دعایم بشنو؛ و چون تو را ندا دهم ندایم بشنو؛ و آنگاه که با تو راز گویم، به من رخ بنمای که [از همه جهان و جهانیان] به سوی تو گریختهام و در پیشگاهت ایستادهام، نالان و زاران و بیبرگ و نوا، و به پاداشی که نزد توست امیدوارم. و تودانی که در دل چه دارم و از نیازم آگهی و نهادم میشناسی؛ و کار این سرای و آن سرایم برتو پوشیده نیست. [و تودانی] آنچه خواهم که به زبانم رانم و بنمایم و خواستهام گویم و آنچه برای سرانجام خویش بدان امیدوارم. سرورا، سرنوشتم به دست توست و هر آنچه تا واپسین دم حیاتم، نهان و عیان از من سرزند، تو دانی. و کاستی و فزود و سود و زیانم تنها به دست توست نه دگری.
معبودا، اگر مرا رزقت ناکام گردانی، کیست که روزیام دهد؟ و اگر به خواریام کشانی، کیست که یاریام دهد؟
معبودا، از خشم تو و فرود آمدن کیفرت به تو پناه برم.
معبودا، اگر من سزاوار رحمت تو نیستم، تو خود سزاواری که مرا از مهر و بخشش بیشمارت برخوردار کنی.
معبودا، آن سان به رحمت تو امیدوارم که گویی در پیشگاهت ایستادهام و توکل بسزایم به تو برسرم سایه گسترده است، پس تو فرمانی را که سزاوار آنی، راندهای و مرا در عفو و گذشتت پوشاندهای!
معبودا، اگر بر من بخشش آری، کیست که در بخشودن، سزاوارتر از تو باشد؟ و اگر مرگم در رسد در حالی که کردارم مرا به تو نزدیک نکرده [به یکایک گناهانم اعتراف میکنم] و اقرار به گناهانم را وسیلهای برای وصال به تو قرار میدهم.
معبودا، با گرایشم به خواهش نفس، برخود ستم کردم. پس وای بر من اگر بر آن آمرزش نیاوری!
معبودا، هماره نیکی تو در طول زندگانیام به من رسیده، و اینک نیکی و احساس خود را به گاه مرگم نیز بر من ارزانی دار.
معبودا، چگونه پس از مرگم از الطافت نومید شوم در حالی که در سراسر زندگانیام چیزی جز نیکی برمن روا نداشتهای؟
معبودا، کارم را آن سان برعهده گیر که تو خود سزاوار آنی، و از فضلت بر بنده گنهکاری چون من بخش که نادانیاش او را در گرداب خود فرو برده است.
معبودا، تو گناهانی از من در دنیا پوشاندی که من به پوشاندن آنها در آخرت نیازمندترم. اینک اگر این گناهان را بر احدی از بندگان شایستهات نمایان نکردهای، مرا در روز رستاخیز نیز در حضور مردم رسوا مفرما!
معبودا، بخشایندگیات بساط امید و آرزویم گسترد و گذشت تو از کردارم برتر آمد.
معبودا، روزی که در میان مردم داوری کنی، مرا به دیدارت شاد گردان.
معبودا، عذرخواهیام به درگاه تو مانند عذرخواهی کسی است که به پذیرش عذرش سخت نیازمند است. از این رو پوزشم پذیر، ای بزرگوارترین کسی که بدکاران از او پوزش خواهند.
معبودا، [دست] نیازم[خالی] باز مگردان و چشم امیدم نومید مساز، و [رشته] امید و آمالم مگسل.
معبودا، اگر خواریام میخواستی، هدایتم نمیکردی و اگر رسواییام میخواستی، عافیتم نمیبخشیدی.
معبودا، چنین گمان ندارم که تو، بنده نیازمندی همچون مرا که برای رفع نیازم عمری در پیشگاهت سپری کردهام، از خود برانی.
معبودا، ستایش جاودان و پایدار و همیشگی از آن توست؛ ستایشی که فزونی گیرد و به نیستی نرود و آن سان باشد که تو دوست داری و پسندی.
معبودا، اگر مرا به جرم و جریرتم گیری، تو را به عفو و گذشتت گیرم؛ و اگر مرا به گناهمگیری، تو را به آمرزشت گیرم؛ و اگر مرا به آتشم اندرسازی، به دوزخیان گویم که: <منم دوستدار تو!>
معبودا، اگر در برابر طاعتِ تو کردارم خوار و بیمقدار آید، ولی در برابر امید [به بزرگواریات] آرزویم بسی بزرگ است.
معبودا، چه سان از درگاهت ناکام بازگردم که به تو بس خوشگمانم که مرا کامروا و برخوردار از مِهرت بازگردانی؟
معبودا، عمرم را در بیخبری از تو سپری کردم و جوانیام را در سرمستیِ دوری از تو فرسودم!
معبودا، در روزگارانِ غرور به تو بیدار نشدم و هماره رهِ خشم تو پوییدم.
معبودا، اینک منم بنده تو و زاده بنده تو. در پیشگاهت ایستادهام و به بزرگواری و بخشندگیات توسل جستهام.
معبودا، منم بندهای که از سرِ شوخچشمی در پیشگاه تو گنه کردم، و اینک از تو عفو خواهم؛ زیرا که عفو، صفتِ بزرگواری و بخشندگی توست.
معبودا، مرا توانی نیست که بدان از چنگ گناهانم گریزم، مگر وقتی که تو با دوستیات بیدارم کنی و آن سان شوم که تو خواهی؛ پس سپاست گویم از آن رو که مرا به [دریایِ] کرمت درآوردی و دلم از پلیدی غفلت از حضرت تو زدودی.
معبودا، مرا به چشم آن بندهای نگر که او را خواندی و پاسخت داد [و به سویت شتافت] و او را بر طاعتت گماردی و از تو فرمان بُرد. ای نزدیکی که [از هیچ بندهای] دور نشوی [و حتی] از بندگان مغرورت نیز دوری نمیگزینی. و ای بخشندهای که به امیدواران پاداشت، تنگچشمی نمیکنی!
معبودا، به من دلی بخش که مشتاق مقام قرب تو شود، و زبانی که صدقش به سوی درگاهت بالا رود، و دیدهای حقیقتبین که به تو تقرب جوید.
معبودا، هر که به تو شناخته شود، گمنام نگردد [یا: هر که تو را شناسد، جهل و نادانی به او روی نکند.] و هر که به تو پناه جوید، خوار نشود. و هر که تو به او رخ بنمایی، بنده دگری نشود.
معبودا، هر که به نور تو راه پوید، هماره روشن ضمیر باشد و هر که آستانِ تو جوید، هماره در پناهت سر کند.
معبودا، به تو پناه جستم؛ مباد که برخلاف آنچه به تو گمان دارم، با من رفتار کنی و از رحمتت دورم سازی!
معبودا، مرا در شمار دوستانت قرار ده، همانها که به فزونیِ دوستیات امید بستهاند.
معبودا، هماره مرا شیفته یادت گردان؛ آنسان شیفتگی که جلوه نامهایت وجودم را فرا گیرد و مرا به مقام قدس تو رساند.
معبودا، به ذات تو بر تو سوگند که مرا به جایگاه بندگان فرمانبردار و شایستهات رسانی، که مرا توانی نیست که از خود زیانی رانم و برای خود سودی به دست آرَم.
معبودا، منم بنده ناتوان گنهکار و برده توبهکنندهات. مرا در شمار کسانی قرار مده که از آنان رخ برتافتهای و از فریطِ غفلت، هرگز مشمول گذشت تو نگردند!
معبودا، مرا به کمالِ گسستن [از خلق] و پیوستن به خودت رسان و دیده قلبمان را با فروغی که بدان تو را مشاهده کنند، روشن فرما تا دیده دل ما حجابهای نورانی را بر درَد و به کانِ عظمت و جلال رسد و جانهای ما به مقام والای قدس تو بپیوندد.
معبودا، مرا در شمار کسانی قرار ده که چون آنان را خواندی، پاسخت دادند و چون بدانان نگریستی، بر اثر تجلّی شکوه و جلالت، مدهوش شدند. پس تو با آنها به نهان، راز گفتی و آنان به عیان، به طاعت تو پرداختند.
معبودا، بر نیک گمانیام [به تو] زنگار نومیدی ننشانم که هرگز امیدم به بزرگواری زیبای تو گسسته نشود.
معبودا، اگر خطاها مرا از نظر تو انداخته، به خاطر توکل و اعتماد شایستهام به تو، از من درگذر!
معبودا، اگر گناهان، مرا از بلندای الطاف شایانت به نشیبِ [حرمان] فرو کشد، ولی یقینم به کرمت همچنان بیدار و آگاهم نگه داشته است.
معبودا، اگرچه خواب غفلت مرا درربود و نگذاشت که آماده دیدارت شوم، ولی شناختی که به نعمتهایم دارم، مرا بیدار داشته است.
معبودا، اگر کیفر بزرگت مرا به سوی آتش رانَد، ولی لطف فراوانت مرا به سوی بهشت خوانَد.
معبودا، از تو خواهم و به درگاه تو نالم و به تو گرایم. و از تو خواهم که بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و مرا در شمار کسانی قرار دهی که هماره یاد تو کنند و پیمانت نگه دارند و از سپاست غفلت نورزند و فرمانت خوار نشمرند.
معبودا، مرا به نور گرانقدر خویش رسان تا تو را شناسم و از جز تو رخ برتابم و از تو ترسم و فرمانت برم؛ ای دارنده شکوه و بزرگواری و درود و سلام فراوان خدا بر محمد فرستادهاش و خاندان پاکش باد.
منبع : روزنامه اطلاعات
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
چین سیستان و بلوچستان دولت انتخابات شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی حسن روحانی جنگ دولت سیزدهم نیکا شاکرمی مجلس رهبر انقلاب
سیل ایران هواشناسی تهران شهرداری تهران باران آتش سوزی هلال احمر سازمان هواشناسی روز معلم پلیس فضای مجازی
خودرو قیمت خودرو قیمت طلا تورم مسکن بانک مرکزی حقوق بازنشستگان بازار خودرو قیمت دلار دلار ایران خودرو ارز
صدا و سیما بی بی سی مهران غفوریان تلویزیون ساواک صداوسیما موسیقی سریال سینمای ایران مسعود اسکویی دفاع مقدس
رژیم صهیونیستی اسرائیل جنگ غزه فلسطین غزه آمریکا روسیه حماس اوکراین نوار غزه انگلیس ایالات متحده آمریکا
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر سپاهان باشگاه پرسپولیس علی خطیر باشگاه استقلال بازی تراکتور جواد نکونام لیگ قهرمانان اروپا
اپل ناسا صاعقه گوگل اینستاگرام عکاسی تلفن همراه
کبد چرب فشار خون چای