یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اسطوره ای در جدال با فقر و تبعیض


اسطوره ای در جدال با فقر و تبعیض
● راهی که خداوند هدیه داد
در لانوس برای زندگی و حتی زنده ماندن همیشه باید نقش بازی کرد. فشار اقتصادی و فقر همیشگی در حومه مصیبت زده بوئنوس آیرس تلفیقی از واقعیت و دروغ را به وجود آورده است که نمادهای بارز آن را می توان در دزدی و فساد و جنایت دید که همیشه گریبانگیر مناطق فقیرنشین آرژانتین بوده است. برای دیه گو و دالما هم اوضاع بهتر از این نبود.
پس از تولد پنجمین فرزند که مثل پدرش به نام دیه گو خطاب می شد و البته سه فرزند بعدی که در آن سال ها نکته چندان عجیبی نبود زندگی برای خانواده مارادونا بسیار سخت گذشت. دیه گو با کاسبی های گاه و بی گاه خود نمی توانست یک خانواده ۱۰ نفری را اداره کند. مجموعه ای که یکی از آنها بعدها تبدیل به بزرگ ترین چهره فوتبال جهان شد. با هزاران حاشیه و البته محبوبیتی که رسیدن به آن شاید دیه گو در طول تاریخ فوتبال غیرقابل دسترسی باشد. دیه گو در چنین شرایطی به دنیا آمد. سی ام اکتبر ۱۹۶۰ و خیلی به برخورد با واقعیات تلخ اطرافش محکوم شد.
«اکثر شب ها چیزی برای خوردن نداشتیم. پدرم به سختی کار می کرد اما نمی توانست شرایط را عوض کند. مادرم و گاهی اوقات خواهر بزرگم شب ها خود را به دل درد می زدند تا ما بتوانیم غذا بخوریم و این مفهوم کامل فقر است اینکه یک نفر از اعضای خانواده ات یک نقش دروغین را ایفا کند تا شکمت سیر شود... مادرم... مادرم... آن روزها نمی توانستم این موضوع را تشخیص بدهم و فقط بعدها فهمیدم در آن شرایط سخت چطور بزرگ شدم.
کسی که مزه فقر را چشیده باشد هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی آن را فراموش نخواهد کرد حتی اگر به ثروت بی نظیری دست پیدا کند. در آن شرایط فقط یک راه داشتیم و آن پناه بردن به فوتبال بود. چون محیطی که در آن زندگی می کردیم با درس و تحصیلات کاملا بیگانه بود.در لانوس پول و رسیدن به آن برای سیر کردن شکم تنها هدف و آرزویی بود که می توانست به ذهن هر کس رخنه کند. فوتبال را انتخاب کردم. راهی که خداوند سر راهم قرار داد. عاملی که باعث کمرنگ شدن فقر و بدبختی می شد و چه شانسی نصیبم شد که از یک استعداد ذاتی بهره بردم. زندگیم فقط در فوتبال خلاصه می شد و این سرنوشتم بود».
تبدیل شدن به مشهورترین فوتبالیست آرژانتین و یا حتی سرشناس ترین چهره این کشور راه بسیار پرفراز و نشیبی بود. کودکی که جلوی دوربین های یک خبرنگار - که خبر ظهور یک پدیده بی نظیر در فوتبال را دریافت کرده بود - حرکات خیره کننده ای از خود بروز می داد، جوان تکنیکی بوکاجونیورز، الکل و اعتیاد یا یک قدمی مرگ افکار سیاسی خاص، ستاره جهانی فوتبال و... اعتیاد به کوکائین و محرومیت ها و رفتارهای پرخاشگرانه با خبرنگاران هیچ گاه از محبوبیت مارادونا کم نکرد که شایدبتواند آن را هم هدیه ای از طرف خدا معرفی کند. حتی در اروپا که می توانست شرایط دشواری را برای یک آرژانتینی ۲۴ ساله رقم بزند مارادونا به یک اسطوره بزرگ تبدیل شد.
داستان حضور او در ناپولی برای تمام مردم جهان کاملا آشناست. سی ام ژوئن ۱۹۸۴ مارادونا رسما به ناپولی پیوست و در میان استقبال بی نظیر هواداران این تیم در ورزشگاه سن پائولو اولین روز خود به عنوان سمبل دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ این تیم را پشت سر گذاشت. بیان این که اسم مارادونا برای مردم این شهر چه مفهومی داشت و البته هنوز هم دارد با کلمات بسیار دشوار است. فقط کسانی که مابین سال های ۱۹۸۴ تا ۹۱ در این شهر زندگی کرده اند قادر به توصیف آن هستند. مثل یک پسر، مثل یک قهرمان او را دوست داشتند.
باشگاه در سال ۱۹۲۶ تاسیس شد و در طول ۶۰ سال فعالیت خود رنگ هیچ عنوان قهرمانی را ندیده و وقت آن رسیده بود که انتقام سال ها تحقیر را از رقیبان شمالی خود بگیرند. تا قبل از ورود مارادونا هیچ تیمی از جنوب ایتالیا نتوانسته بود عنوان اسکودتو را به دست آورد. اما تاثیری مانند مارادونا دستاوردهایی را برای ناپولی به ارمغان آورد که امکان تکرار آنها در تاریخ بسیار کم است. در عنوان اسکودتو، جام یوفا و سوپرکاپ ایتالیا که طی یک دهه ناپولی را به قلب فوتبال ایتالیا تبدیل کرد. جوزپه گوالینی از قدیمی ترین هواداران ناپولی هنوز با تکرار خاطرات آن روزها به لذتی عمیق دست پیدا می کند؛ اکثر جوان ها تی شرت هایی با عکس مارادونا به تن داشتند. هنوز نمی دانم دلیل اصلی محبوبیت مارادونا چه بود فقط می توانم آن روزها را توصیف کنم.
دیه گو یک چهره کاریزماتیک بسیار خاص بود. اگر دلیل را فقط مسائل فنی و فوتبال بدانیم در اشتباه خواهیم بود چون این موضوعات نمی تواند به تنهایی باعث این همه محبوبیت شود. فوتبالیست های زیادی در تاریخ وجود داشتند که هم از نظر و هم از نظر اخلاقی در بالاترین سطح قرار داشتند اما مثل مارادونا پرستش نمی شدند.
مردم ناپولی در ایتالیا معروف هستند. به اینکه زندگی را ساده و روشن می بینند و با کوچک ترین موضوعی می توانند خوشحال شدند. مارادونا توانست بسیاری از فقرا را به شادی برساند. در آن سال ها بزرگ ترین تفریح کسانی که شرایط مالی چندان خوبی نداشتند این بود که آخر هفته به سن پائولو بیایند و هنر مارادونا را از نزدیک ببینند.
در و دیوار شهر پر از عکس های مارادونا و حرف او شده بود. فکر می کنم اگر یک باستان شناس در سال ۳۰۰۰ در ناپولی چیزهایی از مارادونا در ناپولی کشف کند او را به عنوان یک اسطوره فوق العاده محبوب به جهان معرفی کند. اگر کسی از او به هر دلیلی نفرت داشت ناچار بود شهر را ترک کند! اما هیچ کس نسبت به او چنین احساسی نداشت. اکثر مردم جهان نام ناپولی را به مارادونا می شناسند. او بزرگ ترین فوتبالیست تاریخ جهان بود و من بسیار خوش شانس بودم که توانستم هنر او را از نزدیک ببینم. همه مردم شهر تا آخر عمر مدیون او هستند به دلیل لحظات بسیار زیبایی که او به ناپولی هدیه کرد». نمی توان تفکرات خاص سیاسی مارادونا را در محبوبیت او در نظر نگرفت.
طعم تلخ فقر و فاصله طبقاتی که از کودکی مارادونا را آزار می داده است در این موضوع دخیل بوده است. خالکوبی های ارنستو چه گوارا روی بازوهای مارادونا و ملاقات های زیاد با دوست قدیمی اش فیدل کاسترو به میزان این محبوبیت افزوده و حتی عده ای هم عقیده دارند دست های پنهان سیاسی باعث کنار زدن او به آن شکل تراژیک شد؛ «بسیاری از کشورها دوست دارند فقیرها هر روز فقیرتر شوند و به ثروت سرمایه داران افزوده شود. ماجرای دوپینگم در جام جهانی ۹۴ یک توطئه بود و همان موقع بارها قسم خوردم که از مواد نیروزا استفاده نکردم. من همیشه در کنار مردم و کسانی که از آنها حمایت کرده اند، بودم و باقی خواهم ماند. هیچ وقت دوست نداشتم وارد دنیای سیاست شوم چون نمی توانم در آن فضا احساس راحتی داشته باشم. هیچ چیز بیش از نامیده شدن به عنوان یک چهره مردمی نمی تواند خوشحالم کند...».
بهرنگ داودی
منبع؛ CNN
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید