شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

روزی که شانس به خانه هانس آمد!


روزی که شانس به خانه هانس آمد!
هانس كریستین اندرسن ۲۰۰ سال پیش در خانواده ای تهیدست در شهر ادنزه دانمارك متولد شد ( واقعاً عجیب است كه بیشتر نویسنده‌ها و نوابغ ادبی از خانواده‌های تهیدست بودند؛ طوری كه اگر آدم ببیند می‌تواند روزی سه وعده غذا بخورد پیش خودش فكر می‌كند حتماً باید قید نویسنده‌شدن را بزند!). پدر هانس یك پینه دوز فقیر بود كه عاشق كتاب و به قول امروزیها یك آدم فرهنگی بود. پدر هانس از زمانی كه پسرش كوچك بود برایش قصه‌های هزار و یك شب را می‌خواند تا هانس كوچولو با تفریحات سالم سر گرم شود و دنبال رفیق ناباب نرود. اما متأسفانه هانس خیلی زود پدرش را از دست داد و پس از فوت پرد، در سن چهارده سالگی به دلیل علاقه فراوانش به بازیگری به كپنهاك (پایتخت دانمارك) رفت و از راه خوانندگی و بازیگری به سختی زندگی‌اش را می‌گذراند تا اینكه یك روز بخت در خانه‌اش را زد و از آنجا كه هانس منتظر آمدن او بود و حتی با قرض و قوله یك آیفون تصویری برای شناسایی شانس كنار در خانه‌اش كار گذاشته بود بلافاصله در را برایش باز كرد!
روزی كه شانس در خانه هانس كریستین اندرسن را زد یك آدم پولدار و فرهنگ دوست استعداد نویسندگی او را كشف كرد و به او كمك كرد تا با گرفتن بورس تحصیلی در رشته ادبیات تحصیل كند و به این ترتیب او به زودی توانست آثار زیادی برای بچه‌ها بنویسد. اندرسن افسانه‌ها و قصه‌های قدیمی را با نبوغ و تخیلش پروراند و روحی تازه در افسانه‌های عامیانه دمید، طوری كه او را پایه گذار افسانه‌های پریان نو می‌دانند. از معروف ترین قصه ‌ها و افسانه‌های او می‌توان به جوجه اردك زشت، لباس نو امپراتور، پری دریایی كوچك، دختر كبریت فروش و بندانگشتی اشاره كرد. او نویسنده بسیار پر كاری بود و در زمان حیاتش ۱۵۷ داستان و افسانه ، ۸۰۰ قطعه شعر، ۶ رمان، زندگینامه خودش، سفرنامه‌های سفرهایش و آثار نمایشی زیادی نوشت.
تاكنون بیشتر آثار این نویسنده به زبان فارسی ترجمه شده است. اولین كتابی كه از او در ایران چاپ شد سروچه می‌گفت نام دارد. دوم آوریل هر سال به مناسبت سالروز تولد هانس كریستین اندرسن روز جهانی كتاب كودك نامگذاری شده است.
نیما رهسپار
منبع : پایگاه اطلاع رسانی گل آقا


همچنین مشاهده کنید