یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تأثیر مکتب تشیّع و زن ایرانی


تأثیر مکتب تشیّع و زن ایرانی
در شكل دهی هویّت زن ایرانی، عوامل متفاوتی دخالت داشته اند كه از جمله این ها، می توان به عوامل طبیعی (محیط جغرافیایی)، عوامل فرهنگی و اجتماعی، مثل احكام، عقاید و باورها، آموزه های دینی و آداب و رسوم قبیله ای اشاره كرد. كتاب های زیادی نیز به توضیح و شرح بسیاری از این عوامل پرداخته اند.
در مراجعه به كتاب ها، اثری كه اختصاصاً به بررسی نقش آموزه های شیعی در زنان ایرانی پرداخته باشد، یافت نشد و حتی مقاله ای تحت این عنوان به دست نیامد. بدین روی، برای رفع این نقیصه، در این مقاله تلاش شده است تا نقش مكتب تشیّع بر زنان ایرانی در حد مقدور و به اختصار (در حد یك مقاله) شرح داده شود.
برای انجام این كار، ابتدا به اجمال وضع ایران و زنان ایران پیش از رسمیت یافتن مذهب تشیّع تصویر شده و سپس تغییراتی كه در نتیجه رسمیت یافتن مذهب تشیّع در ایران و در وضعیت زنان ایرانی روی داده است، به اختصار مورد بررسی قرار می گیرند.
اما به دلیل آن كه یكی از شاخصه های اختصاصی مكتب تشیّع برگزاری مراسم عزاداری ائمّه اطهار(علیهم السلام) و مجالس روضه خوانی می باشد، در این مقاله سعی شده است تا با تأكید بر نقش مجالس روضه خوانی در شكل گیری شخصیت و هویّت بخشی به زنان معاصر پرداخته شود.
● دورنمایی از وضعیت زنان ایران پس از اسلام تا پیش از عصر صفویه
هرچند سرتاسر ایران تا سال ۸۹ هجری به تصرف مسلمانان درآمد، ولی تا قبول اسلام از طرف همه ایرانیان سالیان زیادی به طول انجامید; زیرا پرداخت جزیه، آزادی اعمال دینی ساكنان زرتشتی، مسیحی و یهودی ایران زمین را تضمین می كرد. بنابراین، دین اسلام به تدریج زرتشتی گری را طرد كرد، بخصوص در زمان خلفای اموی (۴۱ـ۱۳۲هـ.ق) كه اسلام به كندی و سستی در ایران رواج یافت و حتی در قرن چهارم هجری، هنوز عده كثیری زرتشتی در ایران می زیستند.
۱) بنابراین، ایرانیان مسلمان، مسلمانان صدر اسلام را درك نكردند، بلكه اسلامی كه به ایرانیان عرضه شد، اسلام اموی ـ عباسی بود.
در دوره بنی امیّه، بزم آرایی و باده پیمایی رواج گرفت. مخنّثان، كه رابط بین مردان و زنان بودند، در شهرها فزونی یافتند و غزل سرایی و اظهار عشق بسیار شد. این درحالی است كه در صدر اسلام، كه هنوز اعراب از باده تنعم و پیروزی سرمست نشده بودند، حتی گرد كعبه، زن و مرد با هم ادای حج می كردند و در انجام این كار، عیبی نمی دیدند، اما همین كه زندگی تجمّلی میان عرب ها معمول شد و مردان كنیزان فراوان به خانه آوردند، در حقیقت به حیثیت و مقام زن در جامعه لطمه ای جبران ناپذیر وارد آوردند و عملا فساد و خیانت را رواج دادند.
جرجی زیدان تغییر وضع و موقعیت اجتماعی زنان را در آن روزگار معلول كاهش عفّت و غیرت و زیاد شدن كنیزان و غلامان و باده پیمایی ها و عیّاشی ها و هرزگی مفرط بعضی از خلفا دانسته است.
۲) برخی بزرگان و فرمانروایان مانند ابن طولون، تصویر محبوبه های خویش را بر دیوار تالارهای پذیرایی ترسیم می نمودند. البته فرمانروایان خردمند در ابتدا با این گونه اعمال مخالف بودند و تا می توانستند، ممانعت می كردند، اما همین كه از مقاومت عاجز ماندند، مالیاتی بر اعمال منافی عفّت وضع كرده، آن را مانند كسب های دیگر آزاد گذاردند.
۳) در ایران وضع و موقعیت زنان در همه جا یكسان نبود. آنان كه از ثروت بهره ای داشتند، مرفّه، ولی در كنج خانه ها محبوس بودند; و آنان كه در فقر مالی بودند، برای كمك به درآمد زندگی، همدوش مردان تلاش می كردند. در هر دو حال، زن آن چنان فعالیت اجتماعی و سیاسی نداشت و بیش تر به كارهای منزل و نگه داری فرزندان می پرداخت.۴ هرچند زنان عالمه را، كه به علم و دانش و قدرت و شجاعت شهرتی داشتند، نمی توان انكار كرد، اما این امر عمومیت نداشت.
در دوران چند صد ساله ظهور اسلام تا عصر صفوی، اقوام و سلسله های متفاوتی، اعم از فارس و ترك و مغول، بر ایران حكومت كردند، اما یك اصل در همه این ها مشترك بود و آن این كه كلیه اقوام و قبایل خارجی، كه در طول تاریخ ایران پس از اسلام به این سرزمین حملهور شده، زمام امور سیاسی را در دست گرفتند، به تدریج آداب و سنن قومی خود را از كف دادند و با مختصات فرهنگ و تمدن ایران مأنوس شدند; چنان كه ـ فی المثل ـ مقام و موقعیت زن سلجوقی با تكامل زندگی بادیه نشینی به شهر نشینی، تغییر یافت. زنان این قوم طبق نوشته های مورّخان، در دوران زندگی بادیه نشینی چادر نداشتند و هنگام بروز جنگ، مانند مردان، به یاری پدران یا شوهرانشان با دشمن می جنگیدند. ولی پس از آن كه تركان سلجوقی بر مسلمانان ایران فایق آمدند، خواه ناخواه تحت تأثیر فرهنگ و تمدن كشور اسلامی ایران قرار گرفتند و دیری نگذشت كه تحت تأثیر محیط جدید و با قبول مذهب اسلام، سنن و عادات دیرین خود را فراموش كردند۵ و این از غنای فرهنگی ایرانیان و ضعف فرهنگی اقوام مهاجر بود، بخصوص كه پس از ورود اسلام به ایران، فرهنگ ایرانی از غنای بیش تری برخوردار شد.
● ویژگی مشترك جامعه ایرانی در ادوار گوناگون
ویژگی عمومی جامعه ایرانی در قبل و بعد از صفویه به این صورت بود كه شیوه زندگی مردم و مؤمنان از یك سو، تابع شرایط طبیعی (جغرافیایی) محیط و از سوی دیگر، عرف و عادات، آداب و رسومی كه به شدت متأثر از احكام دینی بود، شكل می گرفت و علم فقه نقشی كاملا اجتماعی بر عهده داشت. بنابراین، دین رابطه میان ساختار فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی را معیّن می كرد،۶ به گونه ای كه حتی آداب و رسوم قبیله ای اقوام مهاجم، مهاجر و اقوام بومی ایران تغییر كرد و رنگ و بوی اسلامی به خود گرفت. رسوماتی كه بعضاً سابقه تاریخی آن ها به چند هزار سال نیز می رسید، به دلیل همین اصل، تقریباً شبیه به هم می باشند; مانند وضع پوشش زنان و مراسم ازدواج در بیش تر نقاط ایران با وجود اختلاف زبان و قومیّت.
http://www.qabas.org/marefa /index.htm
رضا رمضان نرگسی
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان


همچنین مشاهده کنید