سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

از دانشگاه و با دانشگاه


از دانشگاه و با دانشگاه
چندی پیش شاهد خبر دستگیری تعدادی از دانشجویان با گرایش‌های مارکسیستی بودیم. جالب این‌که در میان کسانی که امروزه در دانشگاه‌ها مدعی چنین گرایشاتی هستند مارکسیست-لنینیست‌ها و حتی استالینیست‌ها اکثریت را تشکیل می دهند.
نکته جالب‌تر این است که دستگیری تعداد زیادی از این دانشجویان در دانشگاه مازندران رخ داده‌است. می‌دانیم که نفوذ مارکسیسم به واسطه همسایگی استان‌های شمالی با شوروی سابق به طور سنتی و تاریخی چشم‌گیر بوده‌است.
در یک دهه اخیر پس از این‌که جریانات سیاسی‌دانشجویی به واسطه فراگیری گفتمان اصلاح‌طلبی و سپس پیروزی دوم خرداد اصلاح‌طلبان جان تازه‌ای یافت، متأسفانه دانشگاه بیش‌ترین هزینه‌های سیاسی را در نزاع میان دو جریان عمده سیاسی ایران پرداخت.
از یک سو جریانات اصلاح‌طلب تندرو با نگاه به دانشجویان به‌عنوان پیاده‌نظام خود و تشجیع آنان برای تندروی سعی به کسب امتیاز از رقیب کردند و از سوی دیگر هم رقبای تندروی اصولگرایشان بعضا با برخورد فیزیکی و سخت با دانشجویان آب به آسیاب جریاناتی به مراتب تندروتری ریختند که به هیچ روی از روشنفکری دینی نشأت نمی‌گرفتند.
پیش از ۱۸ تیر ۷۸ مارکسیست‌هایی که در دانشگاه یافت می‌شدند، آن‌قدر قلیل بودند که حتی ممکن بود فعال‌ترین دانشجویان سیاسی هم یک بار نامی از آن‌ها نشنوند، چه رسد به اظهار نظری از آنها ، اما اکنون در سال ۸۶ پس از هشت سال شاهد چنان رشدی در جریانات دانشگاه به همان شکل که می تواند نقطه قوت نظام باشد می تواند پاشنه آشیل آن هم تلقی شود. ذات دانشجو بنا به انتسابی که به دانش و علم دارد در مقابل برخوردهای فیزیکی واکنشهایی غیر از واکنشهای معمول یک تبه کار حرفه ای اجتماعی نشان می دهد؛به خصوص که بهانه این برخورد ها سیاسی باشد. در فضایی که بن بست سیاسی و عدم مدارا تبدیل به سنت سیاسی کشور شود و رقابت سالم سیاسی جای خود را به تخریب-تکفیر سیاسی بدهد، طبیعی است که پس مانده های احزاب و تفکرات قبل از انقلاب نظیر مارکسیست-لنینستها جرات بیابند خود را به عنوان آلترناتیو مطرح کنند. مارکسیستی هستیم که برگزاری تجمع به صورت مستقل از انجمن اسلامی و حتی طیف‌های لیبرال دانشجویی جزو برنامه‌های تشکیلاتی آنان قرار گرفته است.
● مدیریت پیش از بحران؛ عامل ایجاد بحران
کشور ما از آنجا که در حال تجربه نظامی تازه تأسیس بوده و همچنین به لحاظ موقعیت ژئوپلتیک در منطقه ای بحران زا به سر می برد، ازبحران پذیری نسبتا بالایی رنج می برد. بحرانهایی داخلی ما به راحتی ممکن است ابعاد خارجی پیدا کنند و بحران های خارجی مان نیز به سرعت ممکن است به داخل سرایت کنند.(البته باید توجه داشت که بحران پذیری سیاسی حتی در پایدارترین نظامهای سیاسی هم به صفر نمی رسد، بلکه عموما این نظام ها با پیش بینی بحران ها سعی به کنترل آنها داشته وهمچنین با ایجاد تیم های تخصصی مطالعاتی-عملیاتی سعی در مدیریت بحرانها دارند.)
همین میزان بالای بحران پذیری ما باعث شده است نیروی های قهریه ما کمی بیشتر از حد معمول حالت تهاجمی به خود بگیرند. ذهنیت مدیران ارشد این نیروها که اکثرا خود از نسل های اول و دوم انقلاب بوده و هنوز تلخی بحران های متعدد دهه اول انقلاب ذهن آنها را می آزرد، نیزعاملی است که در تداوم چنین حالتی نقش مؤثری دارد. همچنین رقابت های غیر منطقی و عاری از عنصر مدارا میان دو جناح سیاسی در دهه اخیر هم در تقویت این ذهنیت موثر بوده است.
این ذهنیت که به بی توجهی در مدیریت پیش از بحران ما و ضعف در آن انجامیده است، سبب شده نیروهای امنیتی ما به جای اینکه آخرین مرحله برخورد با بحران باشند گه گاه به اولین گزینه مواجهه با آن تبدیل می شوند. نباید از یاد برد که اگر تعریف امنیت صرفا در سطح فیزیکی و ظاهری خلاصه شود، باید منتظر آتشفشانهای سیاسی-اجتماعی باشیم.
نبود نگاه تخصصی در بحران شناسی سیاسی-اجتماعی در قالب تیم هایی که به طور موردی جریانات دانشجویی را رصد می کنند و سپردن این کار به نیرویهای امنیتی (برقراری حصار امنیتی) و نه سیاسی- فرهنگی، باعث شده از پیش بینی و پپیشگیری عاجزیم شویم و یک باره با ظهور انفجاری و بحرانزای گروه ها و جریانات دردسر ساز روبرو گردیم.
بدین ترتیب دانشگاه به عنوان نقطه ای بحران زا صرفا آماج رصد و حرکت پلیسی-قضایی و نه فرهنگی-سیاسی بوده است. طبعا در این صورت از یک سو کمتر مجال اندیشیدن به برخوردهای نرم خواهیم داشت و از سوی دیگر برخوردهای سخت و فیزیکی به عنوان تنها راه چاره به نظر می رسند. در واقع، این نگاه غیر تخصصی به دانشجویان که ناشی از کلی نگری (درهم نگری)در مورد آنها است، موجب شده همه آنها را به یک چوب برانیم و اینگونه می شود که در این فضای مبهم به گونه ای غافلگیر کننده با یک جریان احیا شده مارکسیستی روبرو می شویم.
سوال اینجاست: تا کی باید دانشگاه تاوان ذهنیت بحران زده مسولان را نبود نگاه تخصصی در بحران شناسی سیاسی-اجتماعی در قالب تیم هایی که به طور موردی جریانات دانشجویی را رصد می کنند و سپردن این کار به نیرویهای امنیتی (برقراری حصار امنیتی) و نه سیاسی- فرهنگی، باعث شده از پیش بینی و پپیشگیری عاجزیم شویم و یک باره با ظهور انفجاری و بحرانزای گروه ها و جریانات دردسر ساز روبرو گردیم. بپردازد؟ آیا تا به حال برای مباحثه و راهنمایی عقیدتی و برخورد نرم با این دانشجویان چه تمهیدی اندیشیده شده است که به یکباره گزینه برخورد سخت در برابر آنها اتخاذ می شود؟
دانشگاه به همان شکل که می تواند نقطه قوت نظام باشد می تواند پاشنه آشیل آن هم تلقی شود. ذات دانشجو بنا به انتسابی که به دانش و علم دارد در مقابل برخوردهای فیزیکی واکنشهایی غیر از واکنشهای معمول یک تبه کار حرفه ای اجتماعی نشان می دهد؛به خصوص که بهانه این برخورد ها سیاسی باشد. در فضایی که بن بست سیاسی و عدم مدارا تبدیل به سنت سیاسی کشور شود و رقابت سالم سیاسی جای خود را به تخریب-تکفیر سیاسی بدهد، طبیعی است که پس مانده های احزاب و تفکرات قبل از انقلاب نظیر مارکسیست-لنینستها جرات بیابند خود را به عنوان آلترناتیو مطرح کنند.
در واقع نباید تعجب کرد که در چنین فضایی دانشجو به راحتی جذب افراطی ترین آلترناتیوهایی شود که از بد روزگار هم بسیار واپسگرا هستند. باید از این ترسید که اگر رفتار سخت با دانشگاه ادامه یابد روزگاری نه چندان دور حرکتهای فاشیستی یا آنارشیستی هم از این دانشگاه سر برآورد؛ مخلص کلام اینکه تندروی دانشجویان به سبب جوانی آنها قابل اغماض است اما تندروی مسؤولان در برخورد با دانشجویان اثراتی غیر قابل چشم پوشی داشته و از عوامل اصلی تقویت جریانات انحطاط گرا، زیر زمینی و برانداز است.
● ابتکار لاریجانی در دانشگاه
لاریجانی پس از حضور خود در برنامه خبری شبکه دو سیما در اوایل این ماه و پیشنهاد طرح آشتی ملی بین سران جریانهای عمده سیاسی برای اجماع بر سر منافع ملی، بلافاصله در حرکتی نمادین با سخنرانی در دو دانشگاه صنعتی شریف و صنعتی اصفهان، یک تور سیاسی-دانشگاهی را آغاز کرد تا در جمع دانشجویان به تشریح نظرات خود بپردازد.
صرف نظر از محور های عمده نظرات وی، این حرکت دبیر سابق شورای امنیت ملی می تواند به عنوان حرکتی سمبلیک الگوی یک آشتی ملی باشد. دانشگاه به عنوان جایی که فیلتر نخبگان و مبدا حرکتی بسیاری از آنها بوده و بی گمان یکی از بازوهای انقلاب اسلامی (به همراه حوزه) است، می تواند مکان مناسبی برای برگزاری نشستهای مربوط به آشتی ملی باشد: آشتی در دانشگاه می تواند به آشتی با دانشگاه هم بیانجامد .
میکائیل جلالی
منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو


همچنین مشاهده کنید