یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

روش خداشناسی


روش خداشناسی
نوع شناخت در رابطه با خداوند، به شدت در زندگی آدمی تاثیر گذار است. خداشناسی، تنها امری قلبی و ذهنی نیست، بلکه انسان هر طور که خدا را بشناسد، زندگی می‌کند‌، خداوند همه چیز یک انسان مومن است. نوع فهم اهل ایمان از خدا، در روش، رفتار و کردار آنان تاثیر می‌گذارد. کسانی که از خدا تلقی جاهلانه و تنگ نظرانه دارند، رحمت خدا را محدود می‌کنند و خداوند را همواره بر کرسی غضب می‌نشانند. انتظار اینکه از بنده‌اش لغزشی پیدا شود و به عذاب ابد کشیده شود، چنین افرادی همه مردم جهان را با دید کفرو الحاد می‌نگرند و دایره اسلام و مسلمانی را بسیار محدود تصور می‌کنند. اما کسانی که از خدا تلقی عالمانه و عاشقانه دارند، رحمت او را واسع می‌بینند. خداوند را همواره در جایگاه رحمت می‌بینند. «ثم تاب علیهم لیتوبوا ان الله هو التواب الرحیم (توبه آیه ۱۱۸) پس خدا به آنان توفیق توبه داد، تا توبه کنند بی‌تردید خدا همان توبه‌پذیر مهربان است. این گونه خداشناسی منطق قرآن و نهج‌البلاغه است. انسان هرگونه خدا را بیابد، خود را آن‌سان می‌سازد، تا عبد به خصلت معبود درآید.
آنان که خداوند را خودکامه، خشن و بی‌قانون تصور می‌کنند، حکومت، مدیریت، سیاست و روابط اجتماعی‌شان به همین رنگ در می‌آید و آنان که خدایشان خدایی لطیف، رحمان و رحیم است که جز عدل نمی‌کند، به حکومت، مدیریت، سیاست و روابط اجتماعی مناسب این فهم رو می‌کنند. در آموزه‌های علوی، اهتمامی جدی در پیراستن اندیشه خداشناسی از فهم‌ها و تلقی‌های نادرست و شناساندن خدایی است که ستون‌های دینش را بر عشق و دوستی خود بنیاد نهاده است. «دین اسلام، دین خداست که آن را برای خود برگزید و به دیده عنایت خویش آن را پرورید و بهترین آفریدگان خود را مخصوص رساندن آن به مردمان گردانید و ستون‌های آن را بر دوستی خود استوار ساخت» (خطبه ۱۹۸)
محور اندیشه دینی، خداشناسی است و اساس رسالت پیام‌آوران الهی این بوده است که انسان را با حقیقت هستی پیوند دهند و اندیشه خدا باوری را به مردمان، عرضه و ترویج و تثبیت کنند. زیرا خداباوری در معنای صحیح‌اش چنان تحولی در همه شئون زندگی آدمیان ایجاد می‌کند که همه چیز را درجهت تعالی دگرگون می‌سازد. خداباوری، شیفتگی دلدادگی و حیرت در برابر عظمت حقیقت هستی، مبنایی شگفت و اساسی در زندگی آدمی دارد.
اما انسان این امر اساسی را از یاد می‌برد و از لطافت آن غافل می‌‌شود و تکرار اسم خداوند تبدیل به صورتی لفظی می‌شود و انسان از یاد می‌برد که با چه حقیقت عظیمی مرتبط است. «سپاس برای خداوندی است که در عمق رازهای پنهان هر جریانی حضور دارد، گرچه بر دیده هیچ دیده‌وری نمی‌نشیند، اما تمامی پدیده‌های جهان درخش آسا، هستی‌اش را گواهند. بدین سان نه چشمی که او را نبیند، انکارش تواند کرد و نه قلبی که پذیرای اوست، راهی به دیدنش دارد. خداوند هم پیداست و هم پنهان. او در ذات خود پیدا، اما از حواس انسان پنهان است. پنهانی او از حواس انسان از ناحیه محدودیت حواس است، نه از ناحیه ذات او. وجود مساوی با ظهور است و هر چه وجود کامل‌تر و قوی باشد، ظاهر‌تر است و برعکس، هر چه ضعیف‌تر و با عدم مخلوط‌تر باشد، از خود و از غیر پنهان‌تر است. «با هر چیز هست» اما قرین آن نیست، غیر از هر چیز است، اما جدا از آن نیست» (خطبه ۱)
«سپاس خدایی را که به آفرینش خویش بر هستی خود راهنماست و آفریده‌های نو به نو بر ازلیت وی گواست! همراه هر چیزی است، نه چنان که آن را باید، و جدا از آن است، نه آنکه مسافتی در میان آید. آشکار است، نه به دیدار. نهان است، نه ناپدیدار. از چیزها جداست، چه بر آنها چیره و تواناست و هر چیز جز اوست، که در برابر او خاضع است، بازگشتش به خداست» (خطبه ۱۵۲)
در نهج‌البلاغه در خداشناسی به برخی مولفه‌ها توجه خاص می‌شود:
▪ خداشناسی در عینیت زندگی:
چرا که در نگاه توحیدی علی (ع) عالم جلوه خداست و همه موجودات و مخلوقات، جلوه‌گر عظمت و قدرت خداوندند.
▪ امنیت روحی:
با این امر روح انسان فربه‌تر می‌شود و امور دنیایی مایه اضطراب انسان نمی‌شوند.
▪ نفی گردنفرازی و گردنکشی:
چون آدمی به مقام بندگی خویش رو کند ... دیگر جایی برای گردنکشی نمی‌ماند.
▪ توجیه مسئولیت انسانی:
احساس حضور در محضر خدا، انسان را نسبت به خود و دیگران، نسبت به روش و رفتارش مسئول می‌سازد.
▪ آزادی و آزادی‌گرایی:
ایمان به خدا ضامن آزادی آدمی از غیر خداست. «بنده دیگر مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است» (نامه ۳۱)
این گزیده و خلاصه‌ای کوتاه از عمده مباحث خداشناسی و رویکرد نهج‌البلاغه در این امر است که امام علی (ع) با نگاه ژرف آنها را پرداخته است.
مصطفی دلشاد تهرانی
منبع : روزنامه رسالت