پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پاسـخ امـام حسیـن (ع) به سؤال مردم بصره در معنای ((صمد))


پاسـخ امـام حسیـن (ع) به سؤال مردم بصره در معنای ((صمد))
مردم بصره طی نامه ای از امام حسین (ع) از تفسیر كلمه ((صمد)) سؤال كردندوحضرت در پاسخ چنین فرمود: ((بـسـم اللّه الـرحمن الرحیم , اما بعد: فلا تخوضوا فی القرآن , ولا تجادلوا فیه ولا تتكلموا فیه بغیر عـلم , فقد سمعت جدی رسول اللّه (ص ) یقول : من قال فی القرآن بغیرع لم فلیتبؤ مقعده من النار وان اللّه قـد فسر الصمد فقال اللّه ((اللّه احد, اللّه الصمد)) ثم فسره فقال : لم یلد ولم ی ولد ولم یكن له كفوا احد.
((لم یلد)) لم یخرج عنه شی كثیف كالولد وسائر الا شیا الكثیفهٔ التی تخرج من المخل وقین ولا شی لـطیف كالنفس ولا یتشعب منه البدوات كالسنهٔ والنوم والخطرهٔ والهم والحزن والبهجهٔ والضحك والـبـكـا والـخـوف والرجاوالرغبهٔ والسامهٔ والجوع والشبع , تعالی ان یخرج منه شی , وان یتولد منه شی كثیف او لطیف .
((ولـم یـولد)), لم یتولد من شی ولم یخرج من شی كما یخرج الا شیا الكثیفهٔ من عناصرها كالشی مـن الـشـی والـدابهٔ من الدابهٔ والنبات من الا رض والما من الی نابیع والثمار من الا شجار, ولا كما یـخـرج الا شیا اللطیفهٔ من مراكزها كالبصر من العین والسمع من الا ذن والشم من الا نف والذوق مـن الـفـم والكلا م من اللسان والمعرفهٔ والتمیزم ن القلب وكالنار من الحجر, لا بل هو اللّه الصمد الذی لا من شی ولا فی شی ولا علی شی . مـبـدع الا شـیا وخالقها ومنشئ الا شیا بقدرته , یتلا شی ما خلق للفنا بمشیته ,ویبقی ما خلق للبقا بـعـلـمه , فذلكم اللّه الصمد الذی لم یلد ولم یولد,عالم الغیب والشهادهٔ الكبیر المتعال , ولم یكن له كفوا احد))[۱] .
امام حسین (ع) در پاسخ مردم بصره از تفسیر كلمه ((صمد)) این طور مرقوم فرمودند: ((بـعـد از حـمـد وثـنای الهی , در قرآن , خوض ومجادله نكنید وبدون علم از آن سخن نگویید, به تحقیق از جدم رسول خدا(ص ) شنیدم كه می فرماید: كـسـی كـه بـدون علم از قرآن سخن بگوید, جایگاهش در آتش خواهد بود خداوندمتعال صمدرا تـفـسیر فرموده به اینكه ((اللّه احد)), اللّه الصمد)) آنگاه این را تفسیر كرده به (لم یلد ولم یولد ولم یكن له كفوا احد) مع زاده نشده ونزاییده وموجودی همتای اونیست . ((لـم یـلـد)), یـعـنـی اجسام مادی وحجم دار از او متولد نشده , مانند فرزند كه ازمخلوقها متولد مـی شود همینطور اشیا لطیف مثل ((نفس )) هم از او متولدنشده است وهیچیك از عوارض مادی مـانـند چرت زدن , خواب , غم , غصه , شادی ,خنده , گریه , ترس , وامید, گرسنگی وتشنگی در او نیست .
خداوند منزه است از آنكه مانند مادیات از چیزی متولد شود یا چیزی از اومتولد شود. ((لـم یـولـد)), نـه از چیزی زاییده شده ونه از عنصری پدید آمده مانند اجسام مادی كه از عناصر مادی پدید می آیند, بدانگونه كه حیوانات از یكدیگر یا گیاه از زمین وآب از چشمه ومیوه از درخت بـه وجـود مـی آید همینطور خداوند مانند اجسام لطیف وغیرمادی نیست كه از محلی سر چشمه مـی گیرند مثل بینایی از چشم وشنیدنی از گوش وبوییدنی از قوه شامه وطعم از دهان وكلام از زبان ومعرفت وشناخت از دل وآتش ازسنگ , ذات باری تعالی مانند هیچیك از اینها نیست بلكه او خدای صمداست كه نه ازچیزی پدید آمده ونه در چیزی جا گرفته ونه بر چیزی قرار گرفته است . (بـلـكـه ) پـدید آورنده اشیااست وهمه چیزرا با دست قدرت خود خلق كرده است آنچه را برای فنا ونابودی خلق كرده است فنا می پذیرد وآنچه را برای بقاخلق كرده با علم او باقی می ماند. ایـن خدای صمداست كه نه زاییده شده ونه از او زاییده می شوند, به غیب وآشكار عالم است , بزرگ وبلند مرتبه است وبرای او كفو وشانی نیست )). در ایـن پاسخ , امام (ع) كه مستوفا واژه ((صمد))را توضیح فرمودند, نكاتی درشرح وایضاح آن بیان می شود:
● ((صمد)) در لغت
((راغـب )) در مـفـردات مـی گـویـد: ((الصمد, السید الذی یصمد الیه فی الامر, صمد,به معنای بزرگی است كه در كارها به او مراجعه می كنند)). ((اقرب الموارد)), ((صمد))را به معنای قصد واعتماد معناه كرده است , ((قصده واعتمده )).
● پنج معنا برای صمد
در حدیثی دیگر سیدالشهدا(ع) پنج معنا برای ((صمد)) نقل كرده اند:
۱) ((صمد)), وجودی است كه جوف ندارد.
۲) ((صمد)), وجودی است كه سیادت همه موجودات به او منتهی می شود.
۳) ((صمد)) نمی خورد ونمی آشامد.
۴) ((صمد)), وجودی است كه , نمی خوابد.
۵) ((صمد)), وجودی است همیشگی و ازلی[۲] .
● تفسیر قرآن به قرآن وحدیث
در تـفسیر قرآن , هر مفسری , اسلوبی خاص به خود دارد, ولی بهترین روش آن , تفسیر آیات با آیات یا آیات با روایات ماثوره از ائمه معصومین (ع)است , مثلاخداوند متعال در شان خمسه طیبه واولاد طاهرینش , آیه تطهیررا نازل فرموده : (انما یرید اللّه لیذهب عنكم الرجس اهل البیت ویطهركم تطهیرا)[۳] . بعد در آیه دیگر می فرماید: (انه لقران كریم فی كتاب مكنون لا یمسه الا المطهرون )[۴] . بـه قرینه آیه دوم فهمیده می شود كه تنها خاندان وحی ورسالت هستند كه می تواند تفسیر قرآن را برای مردم بیان كنند وبرای تفسیر, باید از آیات وروایات كمك گرفت . امـا كسی كه اول تصمیم خودرا گرفته ومی خواهد آن را بر قرآن تحمیل نماید,این همان ((تفسیر بـه رای ))است كه از آن نهی شده است تفسیر مادی كردن از معجزات انبیا ویا به آنان جنبه تمثیل دادن از مصادیق ((تفسیر به رای ))است كه متاسفانه در بعضی از تفاسیر عامه , به چشم می خورد.
● فضیلت خواندن سوره توحید
قـرائت ایـن سـوره , مـعادل با قرائت ثلث قرآن است در تشییع جنازه ((سعد بن معاذ)) هفتادهزار فـرشـتـه شـركـت كـرد پـیـامـبر(ص ) از جبرئیل سؤال كرد چطور ((سعد بن معاذ)) این افتخار واستحقاق را پیدا كرد كه بر جنازه او نماز بخوانید؟
عرض كرد: ((بقراهٔ قل هو اللّه احد قاعدا وقائما وراكبا وماشیا و ذاهباوجائیا))[۵] . چـون سـعـد, ((قـل هـو اللّه احـد))را در حـال نـشـسته , ایستاده , سواره , پیاده ورفت وبرگشت , می خواند)). امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: ((یك شب قبل از جنگ بدر, حضرت خضر(ع)را در خواب دیدم وبه او گفتم :چیزی به من تعلیم كـن كـه بـر دشـمـنـان غالب آیم فرمود بخوان : یا هو, یا من لا هو الا هو,صبح , خواب خودرا برای پـیـامـبر(ص ) نقل كردم , فرمود: یا علی , علمت الاسم الاعظم بعد حضرت امیر(ع) سوره توحیدرا خواند وآنگاه این جملات را بر زبان جاری كرد)). ودر ((صـفـیـن )) هم همنیطور, ((عمار یاسر)) عرض كرد: این كنایات كه بر زبان جاری می كنی چیست ؟
فرمود: ((اسم اعظم خداونداست ))[۶] .
● میدان جنگ ودرس توحید
در میدان ((جمل )), مردی برخاست وگفت : ((یا امیرالمؤمنین , اتقول ان اللّه واحد؟
فحمل الناس علیه وقالوا: یا اعرابی , اما تری ما فیه امیرالمؤمنین (ع) من تقسم القلب , فقال امیرالمؤمنین دعوه , فان الذی یریده الاعرابی هو الذی نرید من القوم ))[۷] . ((ای امیرالمؤمنین ! تو می گویی خدا یكی است ؟
مردم از هر طرف به او اعتراض كردند كه الان در مـیـدان جـنگ با این ناراحتی فكری حضرت , وقت این سؤالهاست ؟
حضرت فرمود: اورا رها كنید, آنـچـه را اعـرابی می خواهد همان چیزی است كه ما ازاین مردم می خواهیم (آنگاه حضرت برای او توضیح دادند كه منظور از یكی بودن خدا, عددی نیست , زیرا ((یك )), وقتی اطلاق می شود كه در كنارش ((دو و سه )) هم باشد, بلكه منظور یكی بودن در صفات است ).
پی‌نوشتها:
۱) توحید صدوق , ۹۰ مجمع البیان , ۱۰/۵۶۵ سفینه , ((صمد)).
۲) توحید صدوق , ۹۰, ح۳ .
۳) احزاب /۳۳.
۴) واقعه /۷۹.
۵) مجمع البیان , ۱۰/۵۶۱.
۶) توحید صدوق , باب ۴, ۸۹.
۷) اعلام الدین , دیلمی , ۶۶.
منبع : بلاغ